بازگشت به صفحه اول  
 
 

امير مختار كريمپور شيرازی

به نام نکو گر بمیرم رواست

مرا نام باید که تن مرگ راست

امیر مختار کریمپور شیرازی که در شعر " شورش " تخلص کرده ، فرزند امیر قدمعلی از روستائیان خوش نام و « گل صنم » بود که از دودمان کریم خان زند است و در چهارم بهمن سال 1299 هجری خورشیدی در روستای «دِهُویه»، از توابع شهرستان استهبان فارس در یک خانوادۀ روستایی به دنیا آمده بود. وی به دلیل فقر مالی ابتدا وارد مدرسه نظام شد و گرچه موفقیت­هائی هم کسب کرد اما روح سرکش با آن محیط سازگار نبود و پس از مدتی از آنجا خارج شد و وارد دانشکده حقوق شده و به دریافت لیسانس حقوق نایل آمد و از همان زمان به خبرنگاری روی آورد و در سال 1329 امتیاز روزنامۀ شورش را گرفت. شكل و شمايل هفته نامه هم به اين شكل بود كه در صفحه اول، گوشه راست روزنامه كلامى از اميرالمومنين على(ع) بدين مضمون چاپ مى شد: «پيكار كنيد، بگذاريد جاى لكه ذلت، دامن كفن شما آغشته به خون پاك شما باشد. پيكار كنيد كه مرگ شرافتمندانه هزار بار از زندگى ننگين ستوده تر است.» در وسط صفحه اول با خط قرمز عبارت «شورش» نوشته مى شد و در گوشه سمت چپ بخشى از اعلاميه جهانى حقوق بشر: «وقتى كه حكومت، حقوق ملت را نقض كند، شورش و انقلاب براى هر دسته از ملت، از مقدس ترين و ناگزيرترين وظايف است.» و چون در طول زندگی طعم تلخ فقر و ستم را چشیده بود، وقتی وارد خدمات مطبوعاتی و روزنامه نگاری شد، قلمش در خدمت محرومان قرار گرفت و گرچه ابتدا از اعضاي فعال حزب توده بود ولي بعد تا لحظه شهادت مريد مصدق شد و همواره علیه دشمنان مردم و دربار پهلوی مقالات تند و مهیجی می نوشت و با شجاعت تمام تندترين حملات‌ها و اهانت ها را به دربار نسبت مي‌داد و روزنامۀ او به حدی طرفدار داشت که بعضاً در بازار سیاه تا صد برابر قیمت هم به فروش می­رفت. او نيز همچون دكتر فاطمي از ياران محمد مسعود (روزنامه نگار دلير كه به شهادت رسيد) بود. گفتنی است که وی به حدی شیفتۀ دکتر مصدق بود که حتی یک بار برای دفاع از دکتر مصدق خود را از بالکن مجلس به پائین و در بین نمایندگان پرتاب کرده بود و در عین حال که تطمیع های دربار را رد کرده و به تهدیدها هم بی اعتنا بود و همواره به آرمان خود پایبند مانده بود، در پاسخ تهدید به مرگ نوشته بود:« قسم یاد می­کنم که من روزی آسوده خاطر خواهم شد که در راه حق و حقیقت و، در راه شرافت و آزادگی، در راه ملت محبوب و وطن عزیز مثل هر مرد زنده و پای بند به اصول و شرافت، مردانه جان دهم. آری از مرگ زرد و سیه بیزارم و طالب و بی قرار مرگ شرافتمندانۀ سرخ محبوبم ...»

كريم پور پس از کودتای 25مرداد هم حملات تندی به دربار نمود و پس از کودتا هم مدتی به قم رفت اما روح سرکش او توانائی اختفا یا فرار را نداشت و او بازهم به تهران بازگشت و در لباس مبدل روحانیت شروع به مبارزه کرد و مدتی پس از ۲۸ مرداد دستگير شد و او ماند و کینه­های بی شمار درباریان فاسد و به واقع در زندان بدترین برخوردها با کریمپور شیرازی شده و شکنجه­های وحشتناک اعمال شده در حق او قابل قیاس با هیچ یک از دیگر یاران دکتر مصدق نبود چنانکه در مدت شش ماه زندان موهای کریمپور سفید شده بودند که شکنجه­هائی همچون تراشیده شدن ریش به صورت خشک و بدون آب، کتک خوردن از دست شعبان بی­مخ و ...قابل مثال زدن هستند و حتی او را از زندگی سیر کرده بودند و بی دلیل نبود که زمانی در زندان سروده بود: 

      کلک "شورش" بدل خصم چنان کار کند        که بدان کوه کران تیشه ی فرهاد نکرد

و البته او در زندان هم از آرمان وفاداری خود به مصدق بزرگ دست نکشید و زیر بار خیانت به دکتر مصدق نرفت و شجاعانه پیشنهاد مقصر قلمداد کردن دولت و دکتر مصدق برای نوشته­هایش را رد کرد و داغ یک ندامتنامه را بر دل جلادان گذارد... و همواره بر ارادت به پیشوایش تأکید کرده بود و چه زیبا گفته بود:

        همين بس است ز آزادگي نشانه ما           كه زير بار فلك هم نرفت شانه ما

و در نهایت نحوۀ مرگ کریمپور شیرازی هم چنان لکۀ ننگی بر دامان خاندان فاسد پهلوی نشاند که تاریخ هرگز آن را فراموش نخواهد کرد چراکه درباریان در جشنی که به مناسبت سالروز تولد رضاخان برگزار کرده بودند و در حالیکه در شهر و واحدهای نظامی چراغانی کرده بودند و مقارن با شب چهارشنبه سوری، برای تکمیل کردن لذت کثیف خود در جشن، در يك جنايت بسيار فجيع و وحشتناك و كم نظير در 24 اسفند 1332 در زندان لشكر ۲ زرهي این شاعر آزاده را زنده زنده به آتش كشيدند که در اثر شدت سوختگی فردای آن روز به شهادت رسید و او را بی نام و نشان  به خاک سپردند(احتمالاً در  گورستان مسگرآباد) و حتی اجازۀ دیدن جسد او یا اطلاع از محل قبرش را هم به خانواده­اش ندادند.

اين جنايت وحشتناك كه در تاريخ ايران و شايد جهان كم نظير باشد نشان دهنده اوج حقارت و رذالت خاندان پهلوي مي‌باشد و باید گفت که كريمپور شيرازي يكي از جسورترين مبارزان تاريخ ايران بوده و از ابتداي مبارزات مطبوعاتي با شهامت تمام خود را براي مرگ آماده كرده بود و به درستی که نام کم نظیر خود را در تاریخ ثبت کرده و از ابتدا هم با توجه به راه پرخطری که در پیش گرفته بود و هشدارهائی که دریافت می­کرد، کاملاً خطر را احساس کرده بود اما این بیت شعر جاودانه را در وصف خود گفته بود:

          به نام نکو گر بمیرم رواست                               مرا نام باید که تن مرگ راست

  و در ادامه هم نوشته بود:« ...به قرآن مجید سوگند یاد کرده ام که حقایق را بگویم و بنویسم ولو اینکه به قیمت جانم تمام شود. من با خدای خویش عهد و پیمان محکمی بسته ام... چون من پرده هایی را بالا می زنم که در زیر آن هزارها خیانت ، هزارها فساد و هزارها بدبختی و بیچارگی نهفته است...من جّدا" مصمم هستم که این مبارزه ی سرسخت و آشتی ناپذیر را تا سرحّد مرگ شرافتمندانه ی سرخ که ایده آل و آرزوی دیرین من است ، دیوانه وار دنبال کنم ، من با وجدان خود قرار و مدارهایی گذاشته ام ، من وظیفه دارم تمام لانه های زنبور را هر چقدر می خواهد خطرناک باشد ویران کرده و مردم را از شر آنان آگاه سازم. من کاملا"در طی انتشار این سه شماره ی شورش خطر را پیش بینی و احساس می کنم و ناچار در مقدمه ، شهادتین خود را ادا کرده ام.». و جالب آنکه که وی هرگز ازدواج هم نکرده بود و گوئی به روشنی آینده خود را پیش بینی کرده بود...

نقل است که او حتي هنگامي هم كه در آتش مي‌سوخت فرياد مي‌زد : زنده باد دكتر محمد مصدق پيشواي نهضت ملي ايران ،پيروز باد مبارزة قهرمانانة ملت ايران ،مرگ بر ديكتاتوري و دستگاه فاسد پهلوي(شورش ، زندگي و مبارزات اميرمختار كريمپور شيرازي ص ۳۳)

او در وصف شهداي سي تير اين شعر را گفته بود كه به حق بايد آنرا در باره خود او خواند

نازم آن غيرت و آن همت و آن عزم بلند                كه جز ايران بدم مرگ نگفتي سخني

اي به خون خفته شهيدان به شما باد سلام        اي كفن پوش عزيزان ، به شما باد سلام

منابع : شورش، زندگي و مبارزات كريمپور شيرازي / محمد رضا آل ابراهيم / نشر چشمه 

         خاطرات و مبارزات دکتر حسین فاطمی/ بهرام افراسیابی/ انتشارات سخن 

         ماجرای به آتش کشیدن کریمپور شیرازی / دکتر پرویز داورپناه

         جشن تولد شوم/ علی ایمن دوست(روزنامۀ شرق مورخ 19/1/85)

         و...

به کوشش : حميد رضا مسيبيان

hamosaieb@yahoo.com

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به ياران مصدق