بازگشت به صفحه اول  
 
 

سيد محمد علي کشاورز صدر

سيد محمد علي کشاورز صدر در سال 1285 ه.خ متولد شد .تحصيلات خود را در حد مدرسي انجام داد و از مدرسه عالي حقوق ليسانس گرفت و به خدمت قضاوت مشغول شد و تمام مراحل قضائي را طي کرد .مدتي دادستان و رئيس دادگستري در شهرستان ها بود و در سال 1325 مدير کل بازرسي وزارت دادگستري شد .در دوره پانزدهم از خرم آباد به وکالت مجلس رسيد و در دوره شانزدهم هم اين سمت را حفظ کرد و همچنین پیرو مصدق شد. وی در این دوره از نمایندگان فعال ملی بوده و عضو جبهه ملي شد و از معدود امضا کنندگان طرح مصدق در لغو اختیارات شاه در انحلال مجلسین بود که این طرح به دلیل کمبود تعداد امضا، در مجلس مطرح نشد و همچنین وی در این دوران از امضا کنندگان طرح ملي شدن نفت بود. پس از تشکیل دولت ملی دکتر مصدق هم به او کارهاي اجرائي داده شده و در مشاغلی همچون استانداری گیلان( برای اجرای قانون ملی شدن شیلات)و استانداری اصفهان خدمت کرد و تا کودتاي 28 مرداد آنجا بود. پس از کودتا هم دستگير و زنداني شد و بعدا به وکالت اشتغال ورزيد و در جبهه ملي هم در کار وکالت با هدايت الله متين دفتري نوه دختري مصدق، همکاري داشت و چون هم فکر سياسي بودند، دست به اقداماتي زدند که مورد تعقيب قرار گرفته و مدتي بازداشت شدند.

او از سال 1339 تا 1342 سخنگوي جبهه ملي ايران بود و زندان هاي مکرر از 28 مرداد 32 تا پايان حيات، بخشي از ميراث زندگي سياسي وي است و سرانجام در 25 تير ماه 1353 بدرود زندگي گفت و سازمان اطلاعات و امنيت کشور ،حتي از برگزاري مجلس ختم ايشان هم جلوگيري نمود. و جالب است که این پیرو مکتب مصدق حتی در سمت استانداری هم بدهکاری داشته و از آن گذشته بخشی از حقوقش را هم دریافت نکرده بود که هنگام کودتا به خانواده­اش وصیت کرده بود تا اگر حقوق عقب افتادۀ او را پرداخت کردند، از آن قرض­هایش را بپردازند و در غیر این صورت در اولین فرصت که توانستند قرض ­هایش را بپردازند.

 از اوکتاب هائي همچون « از رابعه تا پروين» که شرح حال زنان شاعر است ، « عقاب کامازون»و چند تاليف ديگر بر جا مانده است .

متن وصيتنامه کشاورز صدر در غروب 28 مرداد :

« همسر مهربان، در اين ساعت که اين نامه را براي شما مي نويسم خبر سقوط دولت محبوب ملي رسيد. تلگراف تهران کار نمي کند. لشکر، اداره امور را در دست گرفته و صداي شليک گلوله پي در پي به گوش مي رسد. من در منزل آقاي دکتر رئيسي، رئيس بهداري اين نامه را مي نويسم با کمال سرافرازي هر لحظه انتظار مي کشم مرا دستگير و محبوس نمايند و يا مستقيم يا غيرمستقيم کشته شوم. صريحاً به شما و فرزندان عزيزم به اين وسيله مي گويم، سرفراز و خوشوقت و مفتخرم که در راه خدمت به ملت ايران و کشور منحرف نشده و اگر در اين راه کشته شوم افتخار من است. اگر زنده ماندم و شماها را ديدم باز هم در راه خدمت به ملت و براي حفظ آزادي فداکاري خواهم کرد. اگر مردم، فرزندانم را به شما مي سپارم و سعادت شماها را از خدا مسئلت دارم. اگر آزادي و حيات نصيبم نشد که شماها و اقوام و دوستانم را ببينم سلام مرا به همه برسانيد اگر از من دلگيري دارند عفو و بخشش بخواهيد، زندگي ارزش ندارد و مرگ با افتخار و شرف بر زندگي و بندگي رجحان دارد. اگر از من آزرده باشند عفو و بخشش بخواهيد. برادر و خواهرهاي مرا سلام برسانيد و بگوييد بخير مرا ياد نمايند. در اصفهان مبلغ دو هزار تومان به آقاي حسين آتش مقروض هستم و مبلغ سيصد تومان به آقاي شهردار و مبلغ سيصد تومان به آقاي شريفي فرماندار بدهي دارم در اولين فرصت اگر حقوق عقب افتاده ام را دادند بپردازيد والا در موقعي که دسترس داريد فوري بپردازيد. به شما و همه کسانم سفارش مي کنم نسبت به نادر عزيز و بيژن و روشنک مهربان باشيد و در تأمين راحتي آنها مضايقه ننماييد.

به مهين عزيز سفارش کنيد چون ضعيف المزاج است از فعاليت زياد دست بردارد. شما مسئول تربيت فرزندان من و خودت هستي و با خونسردي و تحمل و صبر از آنها نگهداري کنيد. به همه فرزندان خودم سفارش مي کنم با مادر خود بي اندازه مهربان باشند، شما را بخدا مي سپارم. قربان همگي شما – کشاورز صدر، ساعت 5/7 بعد از ظهر 1332/5/28

اکنون ساعت 11 شب است که آقاي سرهنگ شهريور مرا از منزل آقاي دکتر حکمي به لشکر ميبرند تا خدا چه خواهد.

کشاورز صدر 

شما و بچه ها نگران نباشيد. »

منابع: شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران / دکتر باقر عاقلي / نشر گفتار مجله آرش شماره94

و ... و با تشکر از آقایان هوشنگ کشاورز صدر و بیژن کشاورز صدر

به کوشش : حميد رضا مسيبيان

hamosaieb@yahoo.com

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به ياران مصدق