|
![]() |
|||
پژوهش تاریخی یا تخریب و توهین؟ حسن یوسفی اشکوری پنجشنبه، ۴ اسفند ۱۳۹۰ دوستی لینک برنامه «افق» روز سه شنبه ۱۸ بهمن/۷ فوریه تلویزیون صدای آمریکا را برایم فرستاد تا از سخنان آقای پرویز ثابتی مقام امنیتی مشهور ساواک مبنی بر انکار شکنجه در زمان شاه با خبر شوم. دوستم از این انکار شگفت زده شده بود و از این رو در ایمیل خود افزوده بود که باز خوب شد که در چند دقیقه آخر یکی از مبارزان فدایی قدیم آقای مهدی فتاپور درباره شکنجه در ساواک گزارشی داد و خود به عنوان یکی از شکنجه شدگان، که انواع شکنجه در باره وی اعمال شده بود، به وقوع رواج شکنجه در ساواک شهادت داد. دیشب مجالی دست داد تا این برنامه را ببینم و از مجموعه سخنان ثابتی و آقایان: ناصر انتصار، عرفان قانعی فرد و مهدی فتاپور استفاده کنم. اما مطالب مطرح شده در این گفتگو بسی مهم تر آن بود که تصورش را می کردم. اهمیت برخی سخنان مطرح شده در این گفتگو و نیز دفاع از حقیقت موجب نگارش این یادداشت شد. ***
در این برنامه یک ساعته از زبان آقایان ثابتی و قانعی فرد درباره
موضوعات مختلف و درباره دهها شخصیت سیاسی فرهنگی و روشنفکری ایران در
رژیم گذشته و رژیم کنونی مطالبی گفته شد و داوریهای شگفتی صورت گرفت که
نقد و بررسی تمام آنها نه در این مجال می گنجد و نه انگیزه نگارش این
وجیزه است. دربارهء نقش محمدرضا شاه در ساواک و تصمیمات وی در سیاست و
امور امنیتی، نقش شخص ثابتی در ساواک و سهم وی در اخذ تصمیمات شاه و
مقامات سیاسی کشور، در باره مرگ مخالفان و منتقدان رژیم (تختی، بهرنگی،
شریعتی، مصطفی خمینی و . . .)، فعالیت دکتر ابراهیم یزدی در خارج از
کشور و در اخذ برخی تصمیمات آیه الله خمینی، دکتر مصدق، دکتر شاپور
بختیار، آیه الله بهشتی، مهندس بازرگان، دکتر شریعتی، دکتر عبدالکریم
سروش و نیز نوع فعالیتهای سیاسی نهضت آزادی، جبهه ملی، سازمانهای چریکی
و . . . به تفصیل و یا به اشاره سخنانی گفته شد. البته به دلیل این که
در این برنامه، که موضوع کلی آن علل فروپاشی و نقش ساواک در آن بود،
محور گفتارها خاطرات و اظهار نظرها آقای ثابتی بود و آقایان انتصار و
قانعی فرد در حاشیه سخن می گفتند.
***
گرچه خوانندگان می توانند به برنامه مورد اشاره مراجعه و خود در این
مورد داوری کنند اما در اینجا به چند فقره از سخنان جناب قانعی فرد در
مورد چند شخصیت اشاره می کنم.
قابل تأمل این که در پاسخ مجری در مورد سابقه و چگونگی نقد قدرت به
وسیلهء روشنفکرانی چون شریعتی و سروش، جناب قانعی فرد به مطالبی اشاره
می کند که هیچ ارتباطی با موضوع پرسش ندارد. ایشان با بیان چند جمله
کلی در موضوع مورد سئوال، البته بدون این که در واقع پاسخی داده باشد و
ابهامی را روشن کرده باشد، به صورت «سلبی و تخریبی» به این دو تن و
برخی دیگر که اصلاٌ نامی از آنان برده نشده بود اشارتی می کند. در آغاز
درباره شریعتی می گوید: «. . .شریعتی، همکاری ایشان با ساواک در نوشتن
مقاله های ضد کمونیستی و یا همکاری در کنترل حفظ امنیت حسینیه ارشاد
امری زیادی پرداختن به آن ضروری نیست» (جمله مبهم اخیر از گوینده است).
این تمام آن چیزی است که جناب ایشان درباره شریعتی می گوید و با این دو
جمله تکلیف ساواکی بودن و حداقل همکاری شریعتی با ساواک چنان «واضح و
مبرهن» شمرده شده که دیگر نیازی به توضیح ندارد! از آنجا که در مورد
این دعاوی مغرضانه و نامستند بارها سخن گفته شده و به تفصیل مورد بحث و
نقد قرار گرفته (حتی در قالب کتاب مستقل و مفرد) و خودم من نیز به
تازگی در پاسخ به تکرار همین مدعا به وسیلهء جناب آقای دکتر عباس
میلانی (از قضا در همین برنامه افق) مقاله ای نوشته و انتشار داده ام ،
نیازی به مکرر کردن آن نیست، اما در این گفتار اخیر اتهام تازه ای بر
اتهامات پیشین افزوده شده (شاید هم در جایی گفته شده و من خبر ندارم) و
آن این که شریعتی با ساواک در «کنترل حفظ امنیت حسینیه ارشاد» همکاری
داشته است.
|
||||