|
اقدامات
سرکوبگرانه و عدم رسیدگی پزشکی به موقع باعث مرک یک زندانی گردید
بنابه گزارشات رسیده از بند 6 زندان گوهردشت کرج، روز یکشنبه 9
فروردین
ماه یکی از زندانیان بنام آقای غلامحسین شهبازی دچار سکته قلبی گردید و بیش از
30 دقیقه در آن حالت به حال خود رها شد تا اینکه جان باخت.
آقای شهبازی ساعت 07:30 صبح روز یکشنبه 9
فروردین
ماه همراه با تمامی زندانیان بند 6 به محوطه زندان برده شدند. پاسداربندها پس
از انتقال زندانیان به این محوطه دربهای آنرا قفل نموده و محوطه را ترک
کردند.حدود ساعت 08:00 صبح آقای شهبازی دچار سکته قلبی می شود، سایر زندانیان
برای نجات جان این زندانی و مطلع کردن پاسداربندها شروع به کوبیدن بر درب محوطه
ورودی به مدت 30 دقیقه می کنند ولی پاسداربندها توجهی به این مسئله نمی کنند
و این زندانی را پس از 30 دقیقه قبل از رسیدن به بهداری زندان جان می بازد.
این شیوه سرکوب زندانیان سیاسی و زندانیان از اوایل زمستان 87 بدستور وزارت
اطلاعات ابتدا در بند 350 زندان اوین توسط بزرگ نیا و پاسداربند حسین اسدی به
اجرا گذاشته شد و سپس آن را به به زندان گوهردشت کرج گسترش دادند. این شیوه
سرکوبگرانه متاسفانه روز یکشنبه 9
فروردین
ماه باعث مرک یک زندانی بی دفاع گردید.
زندانی غلامحسین شهبازی از سلول 13 سالن 16 بند 6 زندان گوهردشت کرج که سن او
در حدود 45 سال بود و نزدیک به 14 سال در زندانهای اوین و گوهردشت زندانی بود.
او 8 سال از 14 سال مدت زندانش را در زندان گوهردشت کرج بسر برد. آقای غلامحسین
شهبازی به اتهام مالی زندانی بود.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران،اقدامات سرکوبگرانه علیه زندانیان بی دفاع
که تا به حال منجر به مرک یک زندانی شده ، را محکوم می کند و از سازمانهای
حقوق بشری خواستار اقدامات عاجل برای پایان دادن به سرکوب زندانیان در ایران
است.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
10
فروردین 1388 برابر با 30 مارس 2009
----
گزارشی از فوت زندانیان در زندان و در خواست فوری مرخصی استعلاجی برای کبودوند، خرسندی و اسانلو
خبرنامه اميرکبير:
ماده ۳ اعلاميه جهاني حقوق بشر اعلام داشته: <هر فرد از حق زندگي، آزادي و امنيت شخصي برخوردار است> درگذشت دو زندانی سیاسی به فاصله کمتر از دو هفته در زندان های ایران، نشان از آن دارد که دستگاه قضایی و مدیریت زندان، هرگز تمهیدات لازم را برای حفظ جان زندانی در زندان نیاندیشیده اند.
امیرحسین حشمت ساران، و امیدرضا میرصیافی، دو زندانی سیاسی که در زندان های رجایی شهر و اوین، جان باختند، هر دو به دلیل دارا بودن بیماریهایی، می بایست در خارج از زندان تحت درمان قرار می گرفتند. با این وجود،اصرار وزارت اطلاعات ودادگاه انقلاب، به عدم خروج زندانیان سیاسی از زندان، موجب آن شد که امکانات محدود پزشکی در زندان و عدم تعهد پزشکان زندان نسبت به جان زندانیان، موجبات مرگ آنان را فراهم آورد.
صرف نظر از اینکه، در موارد فوق، سلسه اصولی از حقوق زندانیان نقض شده است. این سوال پیش می آید، که چه کسی مسئول جان زندانیان در زندان است؟
بر طبق اسناد بین المللی “هنگامی که یک دولت افراد را از آزادیشان محروم می کند، مسئولیت مراقبت از سلامتی آنان را چه در خصوص شرایط نگهداری و چه درمان فردی آن ها که ممکن است در نتیجه شرایط نگه داری شان لازم باشد، عهده دار می شود.”
این بدان معنی است، که ” مسئولیت جان زندانی، مادامی که در زندان است، بر عهده سیستم قضایی است.”
ماده ۱۰۲ آيين نامه اجرايي سازمان زندان ها و اقدامات تأميني و تربيتي كشور مصوب ۲۰/۹/۱۳۸۴ مقرر داشته كه بهداري زندان مكلف است حداقل ماهي يك بار به انجام تست پزشكي تمامي محكومان مبادرت نمايد.
با این حال در ماده ۱۰۳ آيين نامه اجرايي فوق آمده: <تا جايي كه امكان پذير است بايد ترتيبي اتخاذ شود كه احتياج هاي درماني و بهداشتي محكومان بيمار در داخل موسسه يا زندان تامين شود تا به انتقال محكوم به خارج از موسسه يا زندان نيازي نباشد. با اين همه در موارد ضروري خروج محكوم از زندان براي معالجه بايد با تاييد بهداري زندان و اجازه رئيس موسسه يا زندان و موافقت قاضي ناظر باشد. در موارد فوري محكوم بيمار به دستور پزشك يا بهداري زندان و اجازه رئيس موسسه يا زندان يا جانشين او به بيمارستان اعزام مي شود و مراتب بايد در اسرع وقت به صورت كتبي به قاضي ناظر گزارش شود…>
دراین اصل، درمان زندانی و انتقال او به خارج از زندان تنها با اجازه رئیس زندان مجاز دانسته شده است. این در شرایطی است که نظر ریاست زندان، می تواند نظریه پزشکی دال بر ضرورت انتقال بیمار به خارج از زندان را منتفی نماید.
در دو سال گذشته حداقل ۵ زندانی سیاسی به همین دلیل در زندان های ایران در گذشته اند.
اکبر محمدی اولین نمونه ای بود که با وجود تشخیص پزشکی قانونی مبنی بر” عدم توانایی تحمل کیفر” و در حالی که در مرخصی استعلاجی به سر می برد، مجددا از سوی مأموران وزارت اطلاعات در منزلش بازداشت و به زندان انتقال یافت. وی حدود یکسال پیش از آن با دریافت مرخصی استعلاجی، قصد داشت تا در خارج از زندان به درمان بیماریهای خود بپردازد. با این وجود، پس از انتقال مجددش به زندان اوین، او در اعتراض به عملکردغیرقانونی وزارت اطلاعات، دست به اعتصاب غذا زد. مسئولان زندان بدون توجه به شرایط حاد جسمانی او، از توجه به خواسته هایش خودداری کردند و محمدی پس از ده روز در زندان اوین جان باخت.
دستگاه قضایی، هرگز پاسخ نداد، بر اساس چه مجوز و دلیلی، اکبر محمدی با وجود دستور اکید پزشکی قانونی در مورد لزوم درمان وی در خارج از زندان، مجددا به زندان بازگردانده شد.
پس از آن و به فاصله کوتاهی، ولی الله فیض مهدوی، در شرایطی مشابه در زندان رجایی شهر جان باخت. مسئولان قضایی علت مرگ وی را خودکشی دانستند. فیض مهدوی نیز در اعتراض به عدم صدور مجوز مرخصی، دست به اعتصاب غذا زده بود.
عبدالرضا رجبی، دیگر زندانی سیاسی است، که پس از انتقالش به زندان رجایی شهر، به صورت نامعلومی درگذشت. زندانیان سیاسی در زندان اوین می گویند: ” شرایط جسمانی وی بسیار وخیم بوده است، و او نیاز داشت تا در خارج از زندان مورد مداوا قرار گیرد.” با این حال نه تنها به این امر توجه نشد، بلکه او در شرایط بیماری، از زندان اوین به زندان رجایی شهر تبعید شد و سپس خبر درگذشت او اعلام شد.
امیرحسین حشمت ساران نیز، یکی از آخرین کسانی است که به دلیل بی توجهی مسئولان بهداری زندان نسبت به شرایطش، در بیمارستانی خارج از زندان جان باخت. مسئولان زندان، تنها زمانی او را به بیمارستان انتقال دادند که او جانش را از دست داده بود و پزشکان بیمارستان نتوانستند او را نجات دهند. امیرساران، در سال ۸۳ به اتهام تشکیل گروه غیرقانونی محکومیت سنگین ۱۶ سال حبس دریافت کرد و دراین مدت با وجود اینکه، چندین بار دچار حمله قلبی شده بود، اجازه استفاده از مرخصی را نیافت. و امیدرضا میرصیافی، آخرین موردی است که عدم توجه کافی مسئولان بهداری زندان، موجبات مرگش را فراهم کرد. به گفته سایر زندانیان سیاسی، وی به راحتی می توانست زنده بماند، اگر و تنها اگر پزشکان زندان، او را به بیمارستانی در خارج از زندان انتقال می دادند.
به نظر می رسد، عدم رسیدگی مناسب پزشکی به زندانیان،درآینده قربانیان بیشتری خواهد داشت و این در شرایطی است، که اخبار منتشر شده، تنها زندانیان سیاسی را دربر میگیرد و بسیاری از زندانیان عادی نیز، در شرایطی مشابه در زندان جانشان را از دست می دهند.
سکوت دستگاه قضایی و عدم صدور مجوز برای وکلای افراد یاد شده، جهت پیگیری دلایل مرگ موکلانشان، ابهامات در مورد علل درگذشت زندانیان را افزایش داده است.
از این رو، هم اکنون بیش از هر زمان دیگری نسبت به سلامتی زندانیان سیاسی در زندان های ایران، نگرانی وجود دارد. در زیر وضعیت سه زندانی سیاسی که نیاز فوری به درمانهای پزشکی خارج از زندان دارند به طور خلاصه اشاره شده است. بدیهی است، مخالفت با مرخصی استعلاجی این زندانیان، به منزله عدم توجه قوه قضائیه و دادگاه انقلاب به سلامت زندانیان تلقی می شود.
محمد صدیق کبودوند
رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، که به اتهام ” تشکیل گروه غیرقانونی” با محکومیت سنگین از سوی دادگاه انقلاب مواجه شده است، علی رغم شرایط نامناسب جسمانی تاکنون امکان استفاده از مرخصی را نیافته است.
مأموران امنیتی کبودوند را در تاریخ دهم تیرماه سال ۱۳۸۶ بازداشت و سپس او را به زندان اوین بند ۲۰۹ منتقل کردند که تحت مدیریت وزارت اطلاعات است. کبودوند به مدت ۵ ماه در سلول انفرادی این بند نگهداری شد.
وی در طی یکسال گذشته، چندین بار در زندان، دچار حمله قلبی شد و با اینکه پزشکان زندان برای وی ” انتقال به بیمارستان خارج از زندان ” را توصیه نمودند، سخنگوی قوه قضائیه شرایط وی را عادی دانست .
براساس گزارش سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، کبودوند طی دو ماه گذشته، دوبار به بیمارستان خارج از زندان انتقال یافته است. با این حال، مسئولان زندان، اجازه تداوم معالجات پزشکی وی در خارج از زندان را صادر نکرده اند. هم اکنون نسبت به وضعیت سلامتی کبودوند، نگرانیهای جدی وجود دارد.
عباس خرسندی
دبیر کل “حزب دموکرات ایران” نیز به اتهام تشکیل گروه غیرقانونی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، به تحمل ۸ سال زندان محکوم شد.
این زندانی سیاسی علیرغم ابتلا به بیماری قلبی ، بیماری اعصاب و رنج و دردهای متداومی چون سردردهای مزمن و مشکلات دستگاه گوارشی کماکان از رسیدگی پزشکی مورد نیاز محروم است.
وی که پیش از بازداشت تحت درمان بوده است، پس از بازداشت و تاکنون جز رسیدگیهای سطحی بهداری زندان خدمات پزشکی مورد نیاز خود را دریافت نکرده است. همچنین درخواست مرخصی استعلاجی او نیز مورد مخالفت مسئولین مربوطه قرار گرفته است.
عباس خرسندی، از جمله زندانیانی است، که خانواده اش بارها نسبت به شرایط نامناسب جسمانی اش، به خصوص بیماری قلبی او، ابراز نگرانی کرده و هشدار داده اند.
منصور اسانلو
رئیس هیئت مدیره سندکای شرکت واحد اتوبوسرانی که از سوی دادگاه به ۵ سال حبس محکوم شد. در شرایطی راهی زندان شد که از بیماری حاد چشم رنج می برد و می بایست عمل جراحی ای را بر روی چشمش انجام می داد. با این حال منصور اسانلو، تا چندین ماه پس از بازداشت، اجازه اعزام به بیمارستان را نیافت و پس از آن تحت مراقبت های شدید امنیتی به بیمارستان منتقل و تحت عمل جراحی قرار گرفت. اما مسئولان زندان به وی اجازه ندادند تا دوران نقاهت خود را در بیمارستان سپری کند. آنان بلافاصله اسانلو را به زندان انتقال دادند.
همچنین ابراهیم مددی دیگر عضو هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد نیز که از بیماریهایی چون دیابت و پروستات رنج میبرد، بدون رسیدگی پزشکی مناسب در زندان رجایی شهر نگهداری می شود.
کمیته گزارشگران حقوق بشر
----
شکنجه شدید رامین صادقی، فعال آذربایجانی در بازداشتگاه اداره اطلاعات اردبیل
ساوالان سسی: منابع موثق گزارش می دهند: «رامین صادقی اصل، از فعالین مدنی آذربایجانی در اردبیل که روز ۱۷ بهمن ۸۷ در خانه پدریش بازداشت شده است کماکان در شرایط وخیمی و زیر شدید ترین شکنجه ها در بازداشتگاه وزارت اطلاعات اردبیل به سر می برد».
محمد صادقی، برادر این فعال آذربایجانی ۲۴ اسفند ۸۷ پس از تحمل ۱۷ روز بازداشت موقت به قید وثیقه ۳۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شده است. پیشتر نیز ابراهیم صادقی، برادر کوچکتر نامبردگان پس از تحمل دو هفته بازداشت از زندان آزاد شده بود .
در این میان به گفته یکی از زندانیانی که به تازگی از بازداشتگاه اداره اطلاعات اردبیل آزاد شده است ماموران به صورت هولناکی رامین و برادرش محمد صادقی را شکنجه نموده اند.
بازجویان آنها را به مدت چند روز از یک پا آویزان کرده و با دستگاهی به نام چرخ و فلک شکنجه کرده اند.
«دادن شوک الکتریکی به آلات تناسلی و سایر نقاط حساس بدن، ضرب و شتم شدید، زدن شلاق با استفاده از کابل ، سلول انفرادی، بی خوابی دادن و توهين و تحقير» نیز از جمله دیگر روش هايی بوده که جهت گرفتن اعترافات دروغین به کار برده شده است.
به گفته این منبع موثق، برادران صادقی تحت این شکنجه های شدید جسمی و روحی مجبور به اقرار به کارهای ناکرده شده اند.
از جمله اینکه اعتراف نامه ای را امضا کرده اند که در آن نشان می دهد نامبردگان به همراه سه تن دیگر از فعالین آذربایجانی در مغان از رود ارس(رود مرزی بین ایران وجمهوری آذربایجان) گذشته و با عوامل خارجی در جمهوری آذربایجان ارتباطات نزدیکی داشته اند تا رهنمودهای لازم را برای پخش سی دی و اعلامیه و در کل پیشبرد حرکت آذربایجان از آنها دریافت کنند.
آنها همچنین مجبور شده اند تا بر علیه دیگر فعالین آذربایجانی از جمله عباس لسانی و همسر وی اعترافات دروغین بدهند.
از طرفی به گفته مدافعان حقوق بشر، قرار بود رامین صادقی نیز پس از اتمام تحقیقات اداره اطلاعات پیش از عید نوروز آزاد شود اما زمانی که وی جهت طی مراحل محاکمه، در دادیاری دادسرای اردبیل حضور یافته، حاضر نشده است که صحت اعترافات موجود در پرونده در زمان بازپرسی را تایید نماید.
وی اعلام نموده است که « تمامی این اعترافات زیر شکنجه های شدید جسمی و روحی از وی اخذ شده و فاقد اعتبار است». اما دادیار دادسرای اردبیل پس از شنیدن سخنان رامین دستور داده که وی را به منظور قبولاندن اعترافات پیشین دوباره به اداره اطلاعات بازگردانند.
رامین و دو برادر دیگرش در مدت بازداشت از حق داشتن وکیل و ملاقات با خانواده محروم بوده اند.
شایان ذکر است پیش از این نیز رامین صادقی در جریان مناسبتهای مختلف از جمله روز جهانی زبان مادری (۲ اسفند ۸۵) دستگیر و پس از یکماه بازداشت موقت به قید وثیقه از زندان آزاد شده بود.
سازمان عفو بین الملل همزمان با بازداشت این فعال آذربایجانی با اتشار بیانیه ای او را زندانی عقیده نامیده وخواهان آزادی وی شده بود.
----
یک زندانی در
زندان اصفهان در آستانه اعدام قرار دارد
بنابه گزارشات رسیده از زندان مرکزی اصفهان (دستگرد) ،زندانی حبیب باقریان 29
ساله،
قرار است که حکم اعدام وی را 30 فروردین ماه به اجرا در آورند.
اخیرا خانواده آقای باقریان برای پیگیری حقوقی پرونده فرزنشان به اجرای احکام
دادگاه مراجعه می کنند در آنجا به آنها گفته می شود که تاریخ اجرای حکم اعدام
فرزندشان 30 فروردین ماه تعیین شده است.همچنین به این خانواده او گفته شده است
که اگر هم شاکی خصوصی وی رضایت دهد تاثیری در عدم اجرای حکم اعدام وی نخواهد
داشت. این در حالی است که او مرتکب قتل نشده است.
زندانی حمید باقریان دی ماه 1382 دستگیر شد و به بازداشتگاه اداره آگاهی شاهین
شهر منتقل گردید.مامورین آگاهی برای گرفتن اعترافات مد نظر خود او را به مدت 10
روز تحت شکنجه های جسمی قرار دادند.زمان شکنجه بعد از وقت اداری بود و در زیر
زمین اداره آگاهی شاهین شهر صورت می گرفت.شکنجه جسمی علیه این زندانی به حدی
بود که بدن او در اثر ضربات کابل کبود شده بود و وضعیت جسمی بسیار حادی داشت
.هگامی که او را می خواستند به زندان مرکزی اصفهان تحویل دهند آنها از ترس
اینکه او در زندان فوت کند از پذیرش او برای مدتی خوداری می کردند .
زندانی حبیب باقریان در شعبه 4 دادگاه عمومی شاهین شهر به اتهام آدم ربائی و
تجاوز محکوم به مرک شد. او در تاریخ 20 آذر 1384 برای اجرای حکم اعدام برده شد
و حتی طناب دار هم بر گردن او قرار دادند ولی در آخرین لحظات از اعدام وی
منصرف شدند.سال گذشته پرونده آقای باقریان به دیوان عالی کشور ارسال شد و
دیوان عالی حکم اعدام او را تایید کرد و به خانواده او گفتنه شد که رضایت شاکی
خصوصی تاثیری بر عدم اجرای حکم اعدام او نخواهد داشت.
سیاست سرکوبهای گسترده مردم ایران مانند اعدام زندانیان سیاسی، اعدام
کودکان،اعدامهای گروهی ،سنکسار ،دستگیریهای گسترده فعالین دانشجوئی ،کارگران
،زنان و سیاسی توسط علی خامنه ای ولی فقیه مطلقه رژیم تعیین می شود و برای
اجرا به دست دادگاه های انقلاب و وزارت اطلاعات سپرده می شود. این سیاست در
تعارض با کنوانسیونهای حقوق بشری و معاهدات بین المللی است که این رژیم ملزم به
اجرای آنها است و نقض آنها در ابعاد گسترده و سیستماتیک به عنوان جنایت علیه
بشریت محسوب می گردد .
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران، اعدام زندانیان که با اهداف سیاسی و برای
ایجاد رعب و وحشت در بین مردم است را محکوم می کند و از دبیر کل سازمان ملل
خواهان مداخله برای پایان دادن به اعدامها در ایران است.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
14 فروردین ماه برابر با 04 آپریل 2009
----
دستگیری
اعضای خانواده زندانی سیاسی محمد نیکبخت در زندان اصفهان
بنابه گزارشات رسیده از زندان مرکزی اصفهان (دستگرد)،صبح روز یکشنبه 16
فروردین ماه مادر و خواهر زندانی سیاسی محمد نیک بخت هنگام مراجعه به زندان جهت
ملاقات با عزیزشان دستگیر و به نقطه نامعلومی انتقال داده شدند.
صبح روز یکشنبه 16 فرودین ماه طبق روال معمول همیشگی خانواده زندانی سیاسی
محمد نیک بخت برای ملاقات با فرزندشان به زندان مرکزی اصفهان مراجعه نمودند.
آنها پس از یادشت اسامی خود در لیست افراد ملاقات کننده در انتظار ملاقت با
عزیز خود بسر می بردند ، که ناگهان توسط 2 مامور حفاظت و اطلاعات زندان اصفهان
به نامهای بنائی و گرجی به سمت این خانواده حمله ور شدند و آنها را با اهانت و
ضرب و شتم دستگیر کردند. این خانواده از رفتار و برخورد آنها مات و مبهوت بودند
و نسبت به این برخورد غیر انسانی اعتراض نمودند و خواستار علت این برخورد
شدند.
بنائی و کرجی در جواب به این خانواده گفت : اداره اطلاعات اصفهان به ما
دستور داده است که شما را دستگیر کنیم . این برخورد وحشیانه در مقابل چشمان
تعداد زیادی از خانواده ها ی زندانیان که در انتظار ملاقات بودند روی داد.
اسامی اعضای خانواده زندانی سیاسی که امروز دستگیر شدند به قرار زیر می
باشد: خانم منیژه شفاعت 60 ساله مادر زندانی سیاسی محمد نیک بخت و خانم رقیه
نیک بخت دانشجوی رشته صنایع خواهر زندانی سیاسی محمد نیک بخت می باشند.
بنائی و گرجی از مسئولین حفاظت و اطلاعات زندان اصفهان هستند و از شکنجه
گران شناخته شده این زندان می باشند که در گزارشهای قبلی به اعمال و رفتار
وحشیانه این افراد نسبت به زندانیان بی دفاع اشاره شده بود.
دستگیری این خانواده برای وارد کردن فشارهای روحی علیه زندانی سیاسی محمد
نیک بخت صورت گرفته است و این یکی از شیوه های غیر انسانی است که وزارت
اطلاعات علیه زندانیان سیاسی بکار می برد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیری مادر پیر و خواهر این زندانی
سیاسی را محکوم می کند و از سازمانهای حقوق بشری بخصوص کمیسر عالی حقوق بشر
سازمان ملل متحد خواستار دخالت برای آزادی فوری این خانواده و پایان دادن به
فشارها علیه خانواده های زندانیان سیاسی در ایران است .
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
16
فروردین ماه برابر با 05 آپریل 2009
|