|
اعدام در ایران، بیش از چین
مصاحبه لوموند با شیرین عبادی
شنبه ۹ خرداد ۱۳۸۸
روز: شیرین عبادی وكیل ایرانی برنده جایزه صلح نوبل و بنیانگزار كانون مدافعان حقوق بشر در تهران در ماه های اخیر شاهد افزایش فشارها بر كانون و تحدید فعالیت های آن بوده است. وی چند روز باقیمانده به انتخابات ریاست جمهوری 12 ژوئن، در یك گفت و گوی تلفنی با روزنامه لوموند از نگرانی هایی كه نسبت به رعایت آزادی ها در ایران دارد گفته است.
آیا شخص شما هنوز هم هدف سركوب قرار دارید؟
در واقع باید اذعان كنم كه این مسئله واقعیت دارد. بدون توجیه قانونی كانون مدافعان حقوق بشر را روز 21 دسامبر 2008 بستند. دفترم را تفتیش كردند، مدارك بایگانی من را درهم و برهم توی كارتن ریختند و بردند. سایت اینترنتی مان را فیلتر كردند. بعد هم منشی كانون را دستگیر كردند ( بازداشت وی دو ماه طول كشید) و برای بدنام كردن ما یك كارزار تبلیغاتی به رهبری روزنامه محافظه كار كیهان راه انداختند و ما را" عامل سیا و صهیونیسم" خواندند. به همه این ها راه انداختن تظاهرات جلوی دفترم و تحت فشار گذاشتن دو خانم دستیارم برای آن كه استعفا بدهند و مسدود كردن ای ـ میل ام را اضافه كنید. من به اینترنت دسترسی ندارم. این از شرایط ارتباطی ما. در مورد كارمان هم خودتان قضاوت كنید: ركسانا صابری روزنامه نگار ایرانی ـ آمریكائی كه بالاخره آزاد شد وقتی در ماه آوریل به خاطر جاسوسی به هشت سال زندان محكوم شد از ما كمك خواست. امّا ما نتوانستیم به پرونده دسترسی پیدا كنیم. از آن تاریخ به بعد هم دو نفر از اعضای كانون تحت فشار قرار گرفته اند، خانم محمدی نتوانست برای شركت در مراسمی از كشور خارج شود و آقای سیف زاده را بدون ارائه توضیح به دادگاه انقلاب احضار كرده اند. من به این نتیجه رسیده ام كه مقصود از این اقدامات ایذائی و فشارها اینست كه ما كه كانون مان برای بسیاری از ایرانی ها آخرین ملجأ بود، دست از مبارزه بكشیم.
چه ترازنامه ای از دوران رو به اتمام ریاست جمهوری كه در آن اصولگرایان همه ابزار قدرت را در دست داشتند ارائه می دهید؟
ما از سال 2005 شاهد بدتر شدن بدون وقفه وضعیت حقوق بشر در ایران هستیم. به عنوان مثال در سال 2008 متوجه شدیم كه موارد اعدام در عرض سه سال 300 درصد افزایش پیدا كرده! ایران با در نظر گرفتن نسبت ها حتی از چین هم جلو زده است یعنی ما با 70 میلیون جمعیت 355 اعدامی داشتیم در حالی كه چین با3/1 میلیارد جمعیت 2200 مورد اعدام داشته. خودتان می توانید حساب كنید...
از همه بدتر اعدام جوان هائی است كه در زمان ارتكاب جرائم منتسبه نوجوان بوده اند. 26 مورد از 32 مورد اعدامی نوجوانی كه در عرض سه سال گذشته در سراسر دنیا اعدام شدند متعلق به ایران است! و در همین لحظه 138 نوجوان در ایران در نوبت اعدام قرار دارند كه پنج نفرشان دخترند.
این اعدام ها با ماده 6 عهد نامه بین المللی حقوق مدنی و سیاسی كه در سال 1975 به تأئید ایران رسیده است مغایرت دارد امّا مقامات بی اعتنا به این مسئله صبر می كنند تا قاتل نوجوان در زندان 18 سالش بشود و بعد دارش می زنند. در مواجهه با این وضعیت 20 شخصیت ایرانی از جمله خود من و پنج روحانی كه یكی از آن ها مهدی كروبی نامزد انتخابات ریاست جمهوری است و هنرمندان مشهوری چون جعفر پناهی و رخشان بنی اعتماد با انتشار بیانیه ای خواستار پایان بخشیدن به این اعدام ها شدیم.
من همچنان بدبین ام، چطور نباشم. همین روزها خبر رسیدكه زن و شوهری را هفته گذشته محكوم به سنگسار كرده اند. وقتی روز 18 دسامبر 2008 محمع عمومی سازمان ملل قطعنامه ای را مبنی بر تعلیق مجازات اعدام تصویب كرد از 192 كشور رأی دهنده فقط 46 كشور رأی مخالف دادند كه ایران هم جزوشان بود...
دامنه برخوردها به جامعه مدنی هم گسترش یافته؟
البته. در عرض دو سال بیش از 100 زن كه در كمپین حقوق برابر شركت كرده بودند به دادگاه انقلاب احضار شده اند و احكام قطعی از سه ماه تا چهار سال زندان، به اتهام" اخلال در امنیت ملّی" در موردشان صادر شده است. سه زن دیگر یعنی عالیه اقدام دوست، روناك صفار زاده و زینب بایزیدی به همین اتهام دوران محكومیت خود را كه برای اولی سه سال و برای دو نفر دیگر چهار سال زندان است سپری می كنند. " امنیت ملّی" اسم كلیدی است كه با توسل به آن می توان محكومیت دو مدافع حقوق بشر كرد، محمد صدیق كبود وند و مسعود كرد پور را كه به ترتیب به ده و یك سال زندان محكوم شده اند توجیه كرد. چرا من این اسامی را ذكر می كنم؟ برای اینكه وجود دارند و این تنها راه برای پشتیبانی از آن ها در مقابل سكوت است... می توان به این فهرست نام های نه دانشجوئی را كه در ماه فوریه دستگیر شدند و اسامی حدود صد بازداشتی روز اول ماه مه و نام دو برادر پزشك، كامیار و آرش علائی را كه در ژوئن 2008 به سه و شش سال زندان محكوم شدند، اضافه كرد.
كسی كه می خواهد از سركوب در امان بماند نباید در درجه اوّل "متفاوت" باشد. اقلیت های مذهبی اولین گروه هائی هستند كه سركوب می شوند مثل بهائی ها كه هفت نفر از مسئولین شان یك سال است به خاطر" جاسوسی" زندانی هستند. ما سعی می كنیم علیرغم ارعاب و تهدیدها دفاع از آن ها را برعهده بگیریم امّا حتی تاریخ محاكمه قطعی نشده است. سنی ها هم تحت آزار قرار دارند و حتی بعضی از گروه های شیعه كه مبلغ گفت و گو با مذاهب یكتا پرستند متهم به" بدعت گزاری" می شوند. برای اقلیت های قومی هم وضع به همین منوال است. در سال 2008 یك روزنامه نگار به نام یعقوب مهر نهاد در سیستان و بلوچستان اعدام شد و حدود ده فعال كرد محكوم به مرگ شده اند.
انتظارها از انتخابات ریاست جمهوری چیست؟
حقوق بشر معنای دیگرش قدرت اعمال حقوق شهروندی است. دو هفته پیش ما با انتشار بیانیه ای خواستار برگزاری انتخاباتی "آزاد" و " شفاف" شدیم كه مردم بتوانند از طریق آن خواست های شان را بدون ترس بیان كنند. متأسفانه در ایران شورای نگهبان نامزدها را پیشاپیش انتخاب می كند. از بیش از 300 نفری كه نامزد ریاست جمهوری شده بودند تنها چهار نفر تأئید شدند.
مشروعیت یك حكومت نه تنها از رأی گیری عمومی كه ضمناً از احترام به شهروندان بدون در نظر گرفتن عقاید و مذهب آنان ناشی می شود. بنابراین باید ببینیم بعد از چهارسال چه داریم؟ تشدید سركوب و نظارت روز افزون بر آزادی ها. در تراز نامه این چهار سال دموكراسی به شدت نقض شده است.
منبع: لوموند 27 مه
|