|
آخرین سخن "یعقوب بروایه" پیش از مرگ: من برای آزادی کشته شدم
پرستو سپهري
یکشنبه ۲۱ تير ۱۳۸۸
روز: جوان دیگری که توسط لباس
شخصی ها به شدت زخمی و در بیمارستان بستری شده بود، درگذشت. یعقوب بروایه،
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نمایش در دانشکده هنر ومعماری دانشگاه تهران، روز
چهارم تیر ماه توسط نیروهای بسیج از بام مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرار
گرفت و بلافاصله توسط دوستانش به بیمارستان لقمان انتقال یافت. در همان روز با
مادر وی در بیمارستان گفت و گو کردیم. او گفت: "برای زنده ماندن پسرم هر کاری
می کنم." پسر او اینک در میان ما نیست. آن مصاحبه و ادامه ماجرا در زیر می آید.
اهل کجایید؟
اهل اهواز هستیم ولی پسرم برای تکمیل تحصیلات دانشگاهی در تهران زندگی می کند.
پسرتان در چه رشته ای درس می خواند؟
دوره کارشناسی یعقوب در دانشکده هنر و معماری تهران سپری شد؛ الان هم سال اول فوق لیسانس رشته تئاتر است.
خانم بروایه، یعقوب چندمین فرزند شماست؟
یعقوب پسر دوم من است. به غیر از او یاسر و یلدا را در خانه دارم. یاسر پسر بزرگتر من است و یعقوب متولد تیر61 است.
ماجرای تیراندازی به یعقوب چه بوده است؟
من اخبار مربوط به شلوغی های پس از انتخابات را درتهران گوش می کردم ومی دانستم که پایتخت بسیار خطرناک شده است.البته این خطر فقط برای جوانانی امثال یعقوب بوده و نه برای کسانی دیگر. بارها به پسرم برای سفارشات لازم زنگ می زدم. هم من هم پدرش و هم برادر و خواهرش. هر لحظه او را چک می کردیم که در کجا به سر می برد و با چه کسانی است.
آیا یعقوب در رفتارهای خود نشانی از اعتراض به حوادث اخیر را بروز می داد؟
این رفتارها که امروز در جامعه بسیار زیاد و متداول است. فشارها در مورد انتخابات از قبل ازرای گیری تا همین الان که با هم صحبت می کنیم وجود دارد. ولی یعقوب پسری نبود که بخواهد در مورد این جریان ها واکنش تندی ازخود بروز دهد. من با توجه به همین شناختی که از او دارم در این ایام به تهران نیامدم تا ازاو نگهداری کنم وگرنه حتما این کاررا می کردم.مطمئنم که یعقوب من برای تظاهرات به خیابان نرفته بوده است. این را از دوستانش هم پرسیدم.
روز حادثه چه کسانی با او بودند؟
دو تا از دوستان یعقوب به اسم رضا و توانا یعقوب را همراهی می کردند. هنگام اصابت گلوله آنها با پسرم بودند.
مسیر حرکت آنها به کدام سمت بوده است؟
پس از پایان تمرین تئاتر از پلاتوهای دانشکده خود که نبش خیابان فلسطین قرار داردبه سمت میدان انقلاب، که مسیر هرروز آنها بوده در حال حرکت بودند.رضا و توانا می گویند تا آنجایی که توانستیم سعی کردیم که از شلوغی ها به سرعت عبور و مسیرهای ساده تری را برای حرکت انتخاب کنیم؛ اما مامورین نیروی انتظامی مردم را به سمت خیابان های اطراف هدایت می کنند و ناخواسته به طرف میدان جمهوری در خیابان نواب کشیده می شوند.ناگهان همه جا شلوغ می شود و مامورین یگان ویژه و نیروهای بسیجی با ایجاد رعب و وحشت مردم را متفرق می کنند. در برابر این رفتار مامورین، مردم هم مقاومت می کنند. تا اینکه تیراندازی ها شروع می شود و دقیقا روبروی همان مسجد لولاگر پسرم زخمی می شود.
گلوله را چه کسی شلیک کرده است؟
از طرف بسیجی هایی بوده است که در پشت بام مسجد لولاگر مستقر شده بودند. تعداد آنها به پنج نفر می رسیده و بسیاری را به شهادت رسانیده اند. امروز حال پسر من خیلی بد است. امیدوارم که اتفاق بدی برای او رخ ندهد که من به عنوان مادر یعقوب هرگز از هیچ کسی بابت این اتفاق نمی گذرم. یعقوب سرمایه و
حاصل تلاش خانوادگی ما برای رشد و
افتخارمان است. الان یک هفته است که در بخش ویژه بیمارستان لقمان بستری است و هیچ یک از مدیران دولتی برای ملاقات او مراجعه نکردند. پسر من در این اغتشاشات هیچ نقشی نداشته و بی جهت مجروح شده است. اگرلازم باشد هرکاری برای بهبود او خواهم کرد. می دانم که خانواده های زیادی امروز با این مشکلات دست وپنجه نرم می کنند. از خدا می خواهم که به همه صبر وشفاعنایت کند و به یعقوب من هم.
گلوله به کدام قسمت بدن یعقوب برخورد کرده است؟
به سراو.
چگونه یعقوب را به بیمارستان انتقال داده اند؟
پس از اینکه مردم دور او را گرفته اند و نزدیک به 10 دقیقه بدون امکانات پزشکی درخیابان افتاده بوده آمبولانس او را به نزدیکترین بیمارستان منتقل می کند.
تصویر پسرتان در هفته اخیر بارها ازتلویزیون های مختلف پخش شده است اما صدا و
سیمای ایران هیچ چیزی را نشان نداده. نظرتان در این مورد چیست؟
وضعیت و موضع همه در این اوضاع مشخص است. متاسفم که پسرم را در
این وضعیت در کانال های خارجی نشان می دهند. من هم یک بار صحنه را دیده ام.
اول باری که تصویر او را دیدم شکستم و
درونم خالی شد. باید مادر باشی تا دردم را بفهمی.
تشخیص پزشکان چیست؟
به شدت از او مراقبت می کنند. البته نیروهای انتظامی هم دائما درکنار ما هستند و بابت این مساله هیچ توضیحی نمی دهند. چندین بار از من و پدرش سوال هایی را پرسیده اند. درمورد اینکه چه می کرده وبا چه کسانی دوست بوده و از این حرفها. دراین وضعیت به دنبال بهانه ای هستند که کار خود را توجیه کنند. من از هیچ کسی واهمه ندارم وحرفم را صادقانه می زنم. فقط دعا کنید حال پسرم روبه بهبود باشد. او روی تخت بیمارستان افتاده وهیچ تکانی نمی خورد.
ادامه ماجرا
اما یعقوب بروایه که در کنترل کامل مامورین تحت مداوا قرار داشت، از این حادثه جان سالم به در نبرد. او تنها دقایقی پیش از مرگ چشم گشود، دستان مادرش را گرفت و زیر لب گفت:
- مادر من برای آزادی کشته شدم....
و چشم فروبست.
به گزارش خبرنگار روز ماموران امنیتی پیکر بی جان یعقوب را تحویل گرفتند و به محل نامعلومی بردند وسرانجام بعد از ٤٨ ساعت به خانواده او اطلاع دادند جسد یعقوب به خاک سپرده شده است. ماموران از خانواده او تعهد گرفته اند که از هر گونه اطلاع رسانی و برگزاری مراسم برای او خودداری کنند.
----
ادامۀ تجمع
خانواده های دستگیر شدگان در مقابل زندان اوین و دادگاه انقلاب
بنابه گزارشات رسیده خانواده های دستگیر شدگان از صبح امروز مقابل زندان اوین
و دادگاه انقلاب تجمع کردند و خواستار اطلاع یافتن از وضعیت عزیزانشان هستند که
در روز پنجشنبه 18 تیر و هفته های گذشته دستگیر شده اند.
خانواده های دستگیر شدگان از ساعت 08:00 صبح در مقابل دادگاه انقلاب و زندان
اوین تجمع کردند.در بین دستگیر شدگان 18 تیرماه تعدادی از نوجوانان زیر 18 سال
وجود دارد که گفته می شود در بین آنها کودکانی با سنین 14 تا 17 سال همچنین
افراد مسن و خانمهای زیادی وجود دارند. تعداد خانواده های که در مقابل دادگاه
انقلاب تجمع کرده بودند بیش از 100 نفر تخمین زده می شود همچنین تعداد خانواده
ها در مقابل زندان اوین بیش از 150 نفر می باشند . تجمع خانواده ها در مقابل
زندان اوین همچنان ادامه دارد و خواستار اطلاع یافتن از وضعیت عزیزانشان و
آزادی آنها هستند.از بیش از 100 نفر دستگیر شدگان 18 تیر ماه فقط مسئولیت
بازاداشت 34 نفر از آنها را پذیرفته اند.
دادگاه انقلاب از دادن پاسخ به خانواده های خوداری می کند و به آنها می گوید 2
هفتۀ دیگر مراجعه کنند. محل بازداشت تعداد زیادی ازدستگیر شدگان نا مشخص می
باشد و دادگاه انقلاب از پذیرفتند مسئولیت دستگیری عزیزانشان خوادری می کند و
به آنها گفته می شود که ما اطلاع نداریم و در دست وزارت اطلاعات هستند.
از طرفی دیگر تعداد زیادی از جوانان دستگیر شده 18 تیرماه و هفته های اخیر
بخصوص آنهایی که بی نام و نشان هستند هنوز از پذیرتن مسئولیت دستگیری آنها
خوداری می کنند . خانواده های آنها با در دست داشتن عکسهای عزیزانشان به
کلانتریها، آگاهی شاپورو ستاد پیگیری مراجع می کنند که با توهین و حتی ضرب وشتم
پاسداران مواجه هستند. علاوه بر لیست اسامی که روز گذشته منتشر نمودیم و در آن
نام تعدادی از دستگیر شدگان را اعلام کردیم. در اینجا نام یکی از دستگیر شدگان
18 تیر ماه که از محل و شرایط بازداشت او خبری در دست نیست بنام آقای داود
منصوری 29 ساله کارمند و در حوالی میدان انقلاب دستگیر شده است را اعلام
میداریم.
بازجوئی از دستگیرشدگان زیر نظر سعید مرتضوی و معاونش حسن زارع دهنوی و حیدری
فر،حسینی راسخ که مسئول شعبه های امنیتی دادگاه انقلاب هستند صورت می گیرد.
افراد فوق الذکر بیشتر در زندان اوین مستقر شده اند و گاها خود در بازجوئیها
حاضر می شوند.بازجویان وزارت اطلاعات برای گرفتن اعترافات تلویزیونی و وادار
کردن دستگیرشدگان به امضای اعترافات نوشته شده، تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و
روحی قرار دارند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،دستگیریهای گسترده، بی اطلاع نگه داشتن
خانواده ها و عدم اعلام اسامی بازداشت شدگان و همچنین شکنجه برای گرفتن
اعترافات تلویزیونی و یا نوشته های کتبی را محکوم می کند، از دبیر کل و کمیسر
عای حقوق بشر خواستار اعزام هیئتی برای تحقیق در مورد سرنوشت بازداشت شدگان
اخیر است.
فعالین حقوق بشر و
دمکراسی در ایران
21 تیر 1388 برابر با 12 ژولای 2009
----
در آستانه اعدام قرار گرفتن یک زن زندانی
یک زن زندانی پس از 9 سال تحمل زندان حکم قطعی اعدام خود را در زندان ارومیه دریافت کرد.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
: یک زن زندانی پس از 9 سال تحمل زندان حکم قطعی اعدام خود را در زندان ارومیه دریافت کرد. محبت محمودی زنی متاهل دارای دو فرزند است که در سال 1379 برای دفاع از خویش در برابر مردی که قصد تجاوز به وی را داشت مرتکب قتل شد. نامبرده به اتهام قتل عمد در شعب استانی مورد محاکمه قرار گرفت و پرونده برای تائید به دیوان عالی ارجاع داده شد، سر انجام روز گذشته مورخ 20 تیرماه پس از 9 سال تحمل زندان تائید حکم اعدام توسط دیوان عالی به ایشان ابلاغ شد. حکم اعدام نامبرده با استیذان ریاست قوه قضائیه به مرحله اجرا در خواهد آمد.
----
|
فراخوان
عفو بين الملل:
اقدام فوری |
|
نوجوان ایرانی روز 16 ژوئیه به سوی اعدام می رود
|
|
زمان اعدام محمد رضا حدادی 20 ساله روز 16 ژوئیه (25 تیر) در شهر
شیراز در جنوب ایران اعلام شده است. او به خاطر جرمی که پیش از سن 18
سالگی ظاهرا مرتکب شده به اعدام محکوم شده است. این بار سومی است که
برنامه زمانی برای اعدام او اعلام می شود. |
|
رئیس
قوه قضاییه در روز 27 ماه مه اعدام محمد رضا حدادی را که بنا بود در آن
روز در زندان عادل آباد شیراز انجام شود متوقف کرد. رئیس قوه قضاییه به
شعبه 17 دیوان عالی کشور دستور داده بود پرونده را دوباره مورد زسیدگی
قرار دهد. اما، برادر محمد رضا حدادی در مصاحبه ای با روزنامه سرمایه
گفت که گرچه
از
زمان دستور بررسی مجدد اين پرونده تاکنون هيچ جلسه رسيدگی تشکيل نشده،
اما زمان اجرای حکم اعدام
۲۵
تيرماه اعلام شده است.
محمد رضا حدادی در سال 2004 به خاطر قتلی که ظاهرا در 15 سالگی مرتکب
شده بود، به اعدام محکوم شد. او به ارتکاب قتل اقرار کرد، اما بعدا در
دادگاه اقرار را پس گرفت و گفت که مسئولیت قتل را فقط به این خاطر
پذیرفته بود که دو نفر از شرکای حرم گفته بودند در این صورت به خانواده
اش پولی پرداخت خواهند کرد. او در دادگاه گفت که در ارتکاب قتل مشارکت
نکرده است. شرکای جرم بعدا ادعاهای محمد رضا حدادی را تایید کردند و
شهادت خود علیه او را پس گرفتند. هر دوی آنها در زمان وقوع جرم بیش از
18 سال داشتند و به زندان محکوم شدند. حکم اعدام محمد رضا حدادی را
دیوان عالی کشور در ژوئیه 2005 تایید کرد. بار اول بنا بود او در اکتبر
2008 اعدام شود، اما اجرای حکم به دستور رئیس قوه قضاییه متوقف شد. |
|
لطفا فورا درخواست هایی به فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسوی یا به زبان
خودتان بنویسید و:
از
مقامات ایرانی بخواهید اعدام محمدرضا حدادی را فورا متوقف و در حکم او
تخفیف دهند؛
به
مقامات یادآوری کنید که دولت ایران عضو میثاق بین المللی حقوق مدنی و
سیاسی و کنوانسیون حقوق کودک است که به کارگیری حکم اعدام را در مورد
افرادی که به خاطر ارتکاب جرم در زیر سن 18 سالگی محکوم شده اند، منع
می کند. |
----
خانواده های زندانیان از تهدیدها خبر دادند:
حرف بزنید، حبس ها طولانی تر می شود
فرشته قاضي
دوشنبه ۲۲ تير ۱۳۸۸
روز: در حالیکه هیچ یک از مقامات قضایی جمهوری اسلامی حاضر به مسولیت پذیری در قبال بازداشت های گسترده پس از کودتای 22 خرداد نیست، اما همین مقامات، خانواده های زندانیان را تحت فشار قرار داده اند تا از هر گونه مصاحبه و اطلاع رسانی درباره عزیزانشان پرهیز کنند. برخی از این خانواده ها در مصاحبه با روز ضمن اعلام این خبر تاکید کرده اند که "قاضی حداد، مسوول رسیدگی به پرونده های بازداشت شده ها، تهدید کرده است که اگر مصاحبه کنند هیچ خبری درباره عزیزانشان به آنها ارائه نخواهد شد و ممکن است دوره بازداشت آنها طولانی تر شود."
قاضی حداد، رئیس شعبه 26 دادگاه انقلاب و قاضی پرونده های بسیاری ازفعالان سیاسی، مطبوعاتی و دانشجویان در سالهای گذشته، اکنون معاون دادستان عمومی وانقلاب تهران است.
این در حالیست که خانواده های برخی از فعالان سیاسی و مطبوعاتی بازداشت شده، روز یکشنبه هفته گذشته با کمیته 3 نفره ای که از سوی رئیس قوه قضائیه برای پی گیری وضعیت بازداشت شدگان تشکیل شده دیدار کرده اند. در این دیدار ابوترابی، عضو این هیات برای پی گیری پرونده ها و برخوردهای صورت گرفته، قول مساعد داد؛ هر چند تاکنون هیچ پاسخی به خانواده ها داده نشده است. علاوه بر این بعد از دیدار هفته گذشته، خانواده های بازداشت شدگان نتوانسته اند هیچ گونه ارتباط دیگری با این کمیته بگیرند.
فشار مضاعف بر حجاریان
یک روز پس از آنکه اعلام شد خانواده سعید حجاریان، قادر به قبول شرط های سعید مرتضوی برای آزادی این عضو جبهه مشارکت نیست، محسن حجاریان، پسر سعید حجاریان در منزل پدرش بازداشت شد. به گفته نزدیکان حجاریان بازداشت محسن، برای تحت فشار قراردان بیشتر جانباز اصلاحات صورت گرفته است. یکی از نزدیکان حجاریان به روز گفت: ما انتظار داشتیم به دلیل شرایط خاص جسمانی آقای حجاریان در این هفته شاهد آزادی ایشان باشیم اما متاسفانه پسر ایشان را هم بازداشت کردند.
مامورند و معذور
خانواده عباس میرزا ابوطالبی، رئیس دوره ای جبهه اصلاحات و معاون ستاد میرحسین موسوی در تهران هم از محل نگهداری او هیچ اطلاعی ندارند و تاکنون به آنها گفته نشده است که قائم مقام حزب همبستگی توسط چه کسانی بازداشت و به کجا منتقل شده است.
همسر این فعال سیاسی به روز گفت: روز جمعه ماموران بدون اینکه حکمی نشان دهند آقای ابوطالبی را بازداشت و منزل ما را تفتیش کردند؛بعد هم پرونده ها، کتاب ها، کیس کامپیوتر و وسایل ایشان را بردند.
خانم میرزا ابوطالبی با ابراز نگرانی شدید ازوضعیت همسرش افزود: وقتی ماموران آمدند مادر من منزل ما بودند، همه شوکه شده بودیم که چرا بچه ها و یاران انقلاب را بازداشت می کنند و مادرم به ماموران اعتراض کرد و گفت که چگونه کسی را بازداشت می کنید که 30 سال از بهترین سالهای زندگیش را برای همین نظام هزینه کرده است؟ اما ماموران در پاسخ گفتند که مامورند و معذور.
وی آنگاه با انتقاد از بازداشت گسترده فعالان سیاسی و مطبوعاتی تاکید کرد: باید از دست اینها به خدا پناه ببریم که همه بچه ها و یاران انقلاب و پیروان خط امام را بازداشت می کنند. این بازداشت های فله ای به شدت نگران کننده است.
خانم میرزا ابوطالبی سپس این سوال را مطرح کرد که «با بازداشت این شخصیت ها چه چیزی عاید نظام می شود؟» و افزود: باز هم اگر مشکلی برای نظام پیش بیاید همین بچه ها هستند که از جانشان مایه خواهند گذاشت.
تاجیک در بند 209 اوین
عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگاری که در اکثر روزنامه های اصلاح طلب قلم زده است از 24 خرداد دربازداشت به سر می برد. پروین تاجیک، خواهر این روزنامه نگار با بیان اینکه عبدالرضا در بند 209 زندان اوین است به روز گفت: برادرم از زمانی که بازداشت شده دو باردر اوایل بازداشت تماس تلفنی کوتاه داشته و هر دو بار فقط گفته است که نگران نباشید؛ اما در پاسخ به سوالات ما درباره نوع برخوردها و اتمام بازجویی ها و... سکوت کرده و تلفن قطع شده است.
خانم تاجیک با بیان اینکه برادرش دو هفته است تماسی نگرفته ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت این روزنامه نگار خبر داد که هر دو وکیل آقای تاجیک، یعنی آقایان سلطانی و دادخواه هم بازداشت هستند و ایشان وکیل دیگری ندارند.
وی افزود: در دیار با آقای ابوترابی ایشان از همه ما خواستند نامه ای نوشته و وضعیت پیش آمده را شرح دهیم تا پیگیری کنند؛ ما هم نوشتیم و تحویل ایشان دادیم اما هر چه تماس می گیریم و مراجعه می کنیم هیچ گونه جوابی نمی دهند.
خانم تاجیک با اشاره به دیدار ها و قول هایی که سید محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی و فراکسیون خط امام مجلس و کمیته 3 نفره به خانواده ها داده اند ابراز تاسف کرد که تاکنون هیچ گشایشی نشده و صرفا در حد وعده باقی مانده است. او در عین حال تاکید کرد که این شخصیت ها نیز کاری از دستشان ساخته نیست.
او با بیان اینکه نگران پرونده سازی برای برادرم هستم گفت: ایشان نه عضو ستاد انتخاباتی کسی بوده و نه عضو حزبی است، بلکه یک روزنامه نگار است که کارش فقط نوشتن و اطلاع رسانی به مردم است و در حالیکه مقامات امنیتی خود نوشته های روزنامه ها را سانسور می کنند و مطالب سانسور شده به مردم ارائه می شود من در تعجب هستم چرا روزنامه نگارها را بازداشت می کنند.
خانم تاجیک با بیان اینکه در دادگاه انقلاب هیچ کسی پاسخگو نیست افزود: بارها مراجعه کرده ایم اما هیچ پاسخی نگرفته ایم. در زندان اوین هم فقط می گویند ما سرباز هستیم و مسول نیستیم و مسولان نیز حاضر به پاسخگویی به ما نیستند.
او در ادامه از آیت الله شاهرودی خواست قبل از اتمام دوره ریاستش در قوه قضائیه برای آزادی بازداشت شدگان تلاش کند.
خانم تاجیک گفت: آقای شاهرودی که گفته بودند ویرانه ای را تحویل گرفته اند اکنون بهتر است خود در روزهای آخر مسولیتش، نامی نیک از خود بر جای بگذارد.
حداد؛ مسول پرونده ها
کاوه مظفری، وبلاگ نویس و فعال حقوق زنان در حالی بازداشت شده است که مادر همسرش را برای رفتن به بیمارستان همراهی میکرد. جلوه جواهری، همسر کاوه مظفری با اظهار بی اطلاعی از وضعیت همسرش به روز گفت: کاوه را شناخته بودند و بازداشت کردند و هر چقدر مادرم تاکید کرده که در حال رفتن به بیمارستان هستیم، توجهی نکرده و گفته اند که این کاوه مظفری است و بدون دلیل اینجا نیست.
جلوه جواهری افزود: منزل ما نزدیک انقلاب است و نزدیک خانه کاوه را بازداشت کرده اند.
وی با بیان اینکه نام کاوه مظفری در لیست بازداشت شدگانی که بر دیوار زندان اوین چسبانده اند وجود دارد گفت: امروز پیش آقای سبحانی، بازپرس پرونده قبلی کاوه رفتیم و ایشان گفتند پرونده کاوه در دست قاضی حداد است و ایشان مسول پرونده کاوه هستند.
جواهری افزود: به ما گفته اند اگر کاوه بدون دلیل هم بازداشت شده باشد باز 7-8 روز طول خواهد کشید تا رسیدگی و پرونده به بازپرس ارجاع داده شود و این روال پرونده ها است.
وی با ابراز نگرانی از وضعیت همسرش گفت: مشکل عمده ما این است که نمیدانیم عزیزانمان سالم هستند یا نه و آیا مورد بدرفتاری و ضرب و شتم قرار می گیرند یا نه.
وی تصریح کرد: در این ایام که شایعات فراوانی در مورد بازداشت شدگان مطرح می شود همه خانواده ها به شدت نگران هستند و متاسفانه حق طبیعی بازداشت شدگان در خصوص تلفن زدن به خانواده هایشان نیز از آنان دریغ می شود.
وی با اشاره به فشارهایی که بر خانواده ها وارد می شود افزود: در میان بازداشت شدگان نوجوانان 14 و 15 ساله نیز هستند که خانواده هایشان به شدت نگران وضعیت آنان هستند.
خانواده مهسا امرآبادی، روزنامه نگار بارداری هم که به اتفاق مسعود باستانی، همسرش در بازداشت به سر می برد به شدت نگران وضعیت فرزندان خود هستند. این خانواده نیز همچون سایر خانواده های بازداشت شدگان اخیر تحت فشار هستند تا سکوت کنند و مصاحبه ای انجام ندهند. یکی از نزدیکان این خانواده به روز گفت: هیچ گونه خبری از مسعود باستانی نداریم و فقط یک بار با مهسا صحبت تلفنی کوتاهی کرده ایم.
وی افزود: می گویند باید پرونده ها سیر قانونی خود را طی بکنند و بازجویی ها تمام شود و تا قبل از اتمام بازجویی ها هیچ گونه اطلاع رسانی نمی کنند و به ما پاسخی نمی دهند.
وی افزود: مهسا در بند 209 زندان اون است اما هیچ اطلاعی از مسعود نداریم و نمیدانیم او را کجا منتقل کرده اند.
تجاوز به حریم خانواده زیدآبادی
از سوی دیگر مهدیه محمدی، همسر احمد زیدآبادی در نامه ای سرگشاده از رئیس قوه قضائیه پرسید: کسی که باید در زمره نخبگان جامعه تلقی شود؛ به چه اتهامی از درب منزلش ربوده شده و هیچ نهادی خود را ملزم به پاسخگویی نمی داند؟
در این نامه خانم محمدی خطاب به شاهرودی نوشته است: چند روز پس از دستگیری آقای زیدآبادی، چهار مرد قوی هیکل و البته ناشناس به درب منزل آمده و خواهان ورود شدند؛ حال آنکه تنها من و فرزندانم در خانه بودیم. علی رغم آنکه متجاوزان موفق به ورود به منزل ما نشدند؛ لیکن کودکانم تا ساعتها از ترس لرزیده و مدام می پرسیدند چرا نباید ما در کشور خودمان احساس امنیت کنیم؟ اینها کیستند که با مراجعات مکرر لرزه بر اندام فرزندانم انداخته و فرزند دوازده ساله ام را دچار چنان وحشتی کرده اند که اجازه نمی دهد حتی برای چند ثانیه درب منزل باز بماند؟
|