روزنامهنگاران زندانی؛ از فشار در بازجویی تا گم شدن پرونده

دهها روزنامهنگار پس از اعتراضها به نتیجه انتخابات خرداد ماه در ایران بازداشت شدهاند که برخی از آنها هنوز پشت میلههای زندان به سر میبرند
۱۳۸۸/۰۷/۰۵
رزا آژیری
رادیو فردا: بیش از سه ماه از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران میگذرد. انتخاباتی که اعلام نتیجه آن، موج گسترده معترضانی را به خیابانها سرازیر کرد که میگفتند رأی آنها دزدیده شده و محمود احمدینژاد، رئیس جمهور آنها نیست.
پاسخ شماری از معترضان که آمارهای رسمی تعداد آنها را بیش از ۴ هزار نفر اعلام کرده است، با انتقال آنها به زندان داده شد. در طول بیش از سه ماهی که از انتخابات ۲۲ خرداد میگذرد، شماری از آنها آزاد شدند، اما بنابر آمارهای رسمی که از سوی منبع مستقلی تأیید نشده، دست کم بیش از صد تن، همچنان در بازداشت و گاه در مکانهای نا معلومی به سر میبرند.
یکی از اقشاری که در حوادث اخیر، هدف بازداشتهای گسترده قرار گرفت، روزنامهنگاران بودند.
احمد زید آبادی، روزنامهنگار و دبیرکل سازمان دانشآموختگان ایران از جمله اولین بازداشتشدگان وقایع پس از انتخابات به شمار میرود. او همچنان در بازداشت است و به گفته همسرش، مهدیه محمدی در وضعیت بد روحی و جسمی به سر میبرد.
مهدیه محمدی در این زمینه میگوید: «حدود دو هفته پیش که به ملاقات رفتیم، ایشان به من گفتند، بعد از یک ماهی که در بند ۲ الف بودند و سپس به بند ۲۴۰ منتقل شدند، ظاهراً بازجویی که از ایشان می شده بسیار با خشونت بوده و بازجو آدم بداخلاقی بوده و ایشان (آقای زید آبادی) را کتک میزده و یا به او حرفهایی از قبیل اینکه، “ما دستور داریم شما را له کنیم” یا “ما این کاغذهای بازجویی را در حلقت میکنیم تا مجبور شوی آنها را بخوری” میزدند. بعد یک بازجوی دیگری آمده که ظاهراً محترمانهتر برخورد میکرده. اما الان که سر قضیه دادگاه، دوباره به ایشان فشار میآوردند، همان بازجوی اولی را برایشان آوردهاند.»
از دیگر روزنامهنگارانی که در بازداشت به سر میبرند، ابوالفضل عابدینی است. آقای عابدینی که به گفته وکیلش، محمد اولیاییفرد، از نارسایی قلبی رنج میبرد، چنانکه آقای اولیاییفرد میگوید، در زندان مورد شکنجه قرار گرفته است.
آقای اولیاییفرد میگوید: «آقای ابوالفضل عابدینی، در اهواز دستگیر میشوند و سپس به بازداشتگاه اطلاعاتی برده میشوند. حدود ۱۰ روز با کابل و تسمه کولر شکنجه میشوند و مورد ضرب و شتم قرار میگیرند. همچنین به او فحاشی و هتک حرمت میکنند و در نهایت، پس از اینکه به واسطه شکنجه، اقرارهایی را از موکلم میگیرند، او را تحویل زندان سپیدار اهواز میدهند. پرونده ایشان بدواً در شعبه ۱۲ بازپرسی اهواز بود و قرار وثیقه ۴۰ میلیون تومانی برای ایشان صادر شد ولی هنگامی که خواستیم تودیع وثیقه کنیم و او را آزاد بکنیم، بازپرس قرار را تشدید کرد و قرار وثیقه را به قرار بازداشت موقت تبدیل کرد.»
اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، عضویت در یکی از احزاب غیر قانونی، همکاری با دول متخاصم و عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر اتهاماتی است که به ابوالفضل عابدینی وارد شده است.
بهمن احمدی امویی، دیگر روزنامهنگاری است که همچنان در پشت میلههای زندان به سر میبرد و آنچه به گفته وکیل او، فریده غیرت، شبهه برانگیز مینماید، «گم شدن پرونده بهمن احمدی امویی» در دادگاه انقلاب است.
فریده غیرت به رادیو فردا میگوید، به دنبال پیگیریهای پی در پی همچنان مشخص نیست که پرونده موکلش کجاست.
او به در این گفتوگو ادامه میدهد: «من تا به حال با چنین موردی که اصلاً ندانیم، پرونده موکلم کجاست، برخورد نکردهام. نمیدانم که آیا (این پرونده) از بازداشتگاه اوین به دادگاه انقلاب آمده است یا نیامده است؟ به نظر من نیامدن پرونده به دادگاه انقلاب مسئله خیلی عجیبی است چون امکانپذیر نیست و همه دارای یک پرونده قضایی هستند ولی پرونده ایشان با کمال تأسف، نیست. من در حال حاضر وکالت نامه را در دست خودم گرفتهام تا هر زمانی که پرونده را ببینم، آن را داخل پرونده بگذارم. در نتیجه در حال پروندهای وجود ندارد که من بخواهم در آن وکالت خود را اعلام کرده و به دفاع از ایشان مشغول باشم.»
بهمن احمدی امویی همراه همسرش، ژیلا بنی یعقوب، سیام خرداد ماه در منزل خود بازداشت و به مکان نا معلومی منتقل شدند. ژیلا بنییعقوب، مدیر سایت کانون زنان ایرانی حدود یکماه بعد با سپردن وثیقه صد میلیون تومانی تا برگزاری دادگاهش به طور موقت آزاد شد.
مدافعان و نهادهای بینالمللی حقوق بشر، پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، بارها با انتشار بیانیهها و نامههای گوناگون، آنچه را که سرکوب معترضان در ایران خواندهاند، محکوم و برخوردهای خشونتبار در ایران را به باد انتقاد گرفتهاند.
این درحالی است که جمهوری اسلامی با رد اتهام نقض حقوق بشر در ایران، بارها نسبت به آنچه دخالت بیگانگان در امور داخلی کشور میخوانند، هشدار داده است.
----
گزارشی از
تجمع اعتراضی خانواده ها در مقابل زندان اوین و دادگاه انقلاب
امروز دوشنبه 6 مهرماه بيش از 150 نفر از خانواده بازداشت شده ها ازساعت 8
صبح در سالن ملاقات زندان اوين تجمع كردند و خواستار ملاقات با عزيزان خود و
آگاهي از وضعيت سلامتي آنها بودند.چرا كه عده اي از بازداشت شده هاي روز جمعه
27 شهريور با وجود تاييد نام آنها در دادگاه انقلاب هنوز با خانواده خود تماس
نگرفته اند و از طرفي نام عده اي ديگر نه تنها در دادگاه انقلاب تاييد نشده
بلكه مكان نگهداري آنها نامشخص است و نگراني خانواده ها از وضعيت سلامتي و به
خصوص زنده بودن آنها روز به روز بيشتر مي شود.
اكثر خانواده ها امروز به اميد ملاقات با عزيزان خود برگه ملاقات را پرمي كردند
و در صف طولاني مي ايستادند و زماني كه نوبت به آنها مي رسيد با جمله ملاقات
نداريد مواجه مي شدند .طبق معمول تنها جوابي كه به خانواده ها داده مي شد اين
بود كه هنوز بازجويي تمام نشده ،هنوز پرونده آنها تكميل نشده ،كه صداي اعتراض
خانواده ها در سالن بالا مي رفت كه اين بچه ها بدون دليل در خيابان بازداشت شده
اند هيچ كاري نكرده اند شما چه بازجويي و تكميل پرونده اي مي خواهيد انجام
بدهيد .بچه هايي كه غيراز لباس تنشان هيچ چيز ديگري نداشتند چكار مي خواستند
بكنند كه حالا بايد بازجويي شوند.
تعداد خانواده ها آنقدر زياد بود كه مامورین دائم در سالن رفت و آمد مي كردند
و خانواده هايي كه ملاقات نداشتند را به بيرون مي فرستادند و مانع ايستادن آنها
مي شدند و در مواردي حتي به تندي و با لحن بسيار توهين آميزي به خصوص با
مادران برخورد مي كردند.
عده اي از خانواده ها براي عزيزان خود لباس آورده بودند كه كاركنان تمام لباس
ها را بازرسي مي كردند و بعد از گرفتن هزار جور ايراد از لباس ها كه اين يكي
مارك دارد اين يكي رنگش به درد زندان نمي خوره لباس ها را به خانواده ها پس مي
دادند و مي گفتند اين لباس ها به درد نمي خورد ما خودمان به آنها لباس مي دهيم
.بنابراين تنها كاري كه بيشتر خانواده ها می توانستند انجام دهند مبالغي پول مي
دادند تا به دست عزيزانشان برسد تا بتوانند مايحتاج خود را تهيه كنند.از طرفي
تنها هفته اي يكبار مسئول خريد مي آيد و بازداشتي ها پول و ليست مايحتاج خود را
به او مي دهند تا برايشان خريداري كند كه آنهم چند روز بعد به دستشان مي رسد..
عده اي از خانواده ها بعد از رفتن به سالن ملاقات و شنيدن جمله ملاقات نداريد
به پايين زندان ( بخش اداري) در جلوي درب دژباني مي آمدند تا از آنجا پيگير
وضعيت عزيزان خود باشند كه ماموران حتي مانع ورود آنها به بخش اداري مي شدند و
به آنها مي گفتند اينجا كاري نداريد و كار شما به ما مربوط نيست اينجا نايستيد
والا شما هم بازداشت مي شويد و مي رويد داخل و آب خنك مي خوريد .تعدادي از
مادران جلو مي آمدند و مي گفتند شما جاي بچه هاي ما هستيد بهتر از اين هم مي
توانيد برخورد كنيد اما ماموران آنها را هل مي دادند و مي گفتند برويد اينجا
نايستيد.
تعدادي ديگر از خانواده ها به دادگاه انقلاب رفته بودند تا با پیگیریهای
مستمرخود باعث تسریع در آزادي عزيزانشان شوند .البته براي عده كمي كفالت اعلام
شده بود. خانواده ها به دنبال فيش حقوقي و سند براي گذاشتن كفالت بودند.تعدادي
از پدران و مادران بازنشسته بودند و زماني كه فيش حقوقي را مي آوردند به آنها
گفته مي شد كه فيش حقوقي شما اعتباري ندارد بايد برويد اداره بازنشستگي و كسري
حقوق بگيريد .اين پدران و مادران كه اكثرا مسن بودند با عصبانيت مي گفتند آخر
نامسلمانها مي گوييد فيش حقوق اين هم فيش حقوقي ديگر كسري حقوق چه صيغه ايست
براي گرفتن همين كسري حقوق يك روز بايد معطل شويم با اين وضعيت جسمي از اين
اداره به آن اداره ،از اين اتاق به آن اتاق برويم آنها هم تنها جوابي كه مي
شنيدند اين بود همين كه هست.
لیست اسامی تعدادی از بازداشت شدگان 27 شهریورماه جهت ارسال به سازمانهای حقوق
بشری و اطلاع عموم انتشار می یابد.
1- سعيد فريدوني 28 ساله شغل آزاد در ونك بازداشت و به اوين منتقل شده
2- امير عبدالهي 24 ساله دانشجوي برنامه ريزي جغرافيايي شهري در انقلاب بازداشت
و مكان نگهداري وي نامشخص
3- مجيد محموديان فر 27 ساله فوق ديپلم حسابداري در وليعصر بازداشت و مكان
نگهداري وي نامشخص
4- سجاد قنبري فارساني 21 ساله دانشجوي رياضي در ونك بازداشت و به اوين منتقل
شده
5- كريم صمدي 30 ساله در ونك بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
6- محمد حسيني 18 ساله محصل در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
فعالی حقوق بشر و دمکراسی در ایران،از خواست خانواده های دستگیر شدگان برای
آزادی فوری و بی قید و شرط عزیزانشان حمایت می کند و از دبیر کل و کمیسر عالی
حقوق بشر سازمان ملل خواستار اقدامات عملی برای آزادی زنداینان سیاسی در ایران
است.
فعالین حقوق بشر و
دمکراسی در ایران
06 مهر 1388 برابر با 28 سبتامبر 2009
----
وضعیت بد جسمی هنگامه شهیدی در زندان اوین
وضعیت روحی و جسمی هنگامه شهیدی، روزنامه نگار بازداشتی، در زندان اوین مناسب نیست
خبرگزاری هرانا: وضعیت روحی و جسمی هنگامه شهیدی، روزنامه نگار بازداشتی، در زندان اوین مناسب نیست.
بنابر اخبار رسیده به واحد زندانیان مجموعه
فعالان حقوقبشر در ایران، هنگامه شهیدی که چندی پس از برگزاری انتخابات
در ایران، بازداشت شد با وضعیت بد جسمی در زندان روبهرو است به طوریکه
روزانه تعداد زیادی قرص و دارو به عنوان آرامبخش برای او تجویز شده است،
اما با این وجود حتا از خواب راحت در شب نیز برخوردار نیست.
این
در حالی است که وی در هفته تنها سه بار و آن هم به مدت بیست دقیقه برای
هواخوری میرود و این موجب ناراحتیهای ناشی از کمبود آفتاب برای وی نیز
شده است.
هنگامه شهيدي، روزنامه نگار،
عضو حزب اعتماد ملي و دانشجوي دكتراي حقوق بشر در دانشگاه SOAS است که
در طول دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز مشاور امور بانوان و عضو
ستاد انتخاباتي مهدی كروبي بوده و در تاريخ 9 تير ماه 1388 بازداشت شده
است و تا کنون در زندان اوین در بازداشت موقت است!
----
محکومیت یکی
از متهمان حوادث اخیر
روز چهارشنبه اول مهرماه سال جاری، علیرضا اشراقی از بازداشت شدگان وقایع اخیر
پس از انتخابات در ایران به شعبه 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه جهت
ابلاغ حکم منتقل شد.
خبرگزاری هرانا: علیرضا اشراقی از متهمان وقایع اخیر به پنج سال و نیم
زندان محکوم شد.
روز چهارشنبه اول مهرماه سال جاری، علیرضا اشراقی از بازداشت شدگان وقایع اخیر
پس از انتخابات در ایران به شعبه 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه جهت
ابلاغ حکم منتقل شد.
نامبرده از سوی دادگاه انقلاب در حالی که فاقد وکیل مدافع بود به اتهام اقدام
علیه امنیت ملی از طریق توهین به رهبری، توهین به ریاست جمهوری، حضور موثر در
تجمعات غیرقانونی جمعاً به پنج سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شد. آقای اشراقی
در این جلسه به حکم صادره اعتراض نمود.
این زندانی سیاسی در بازداشتگاه اطلاعات سپاه واقع در افسریه تهران برای حضور و
بیان اعترافات ساختگی در مقابل دوربین به شدت شکنجه شده است به طوریکه نامبرده
با سر شکسته و پانسمان دست در دادگاه حاضر شده بود. وی هم اکنون در بند قرنطینه
7 زندان اوین به سر می برد.
لازم به ذکر است بعضی منابع آقای اشراقی را روزنامه نگار (روزنامه توقیف شده
حیات نو) گزارش کرده اند که این مهم نیازمند مستندات بیشتری است.
----
نوجوانی دیگر
در آستانه اعدام
حسین علی پور متولد 7 تیرماه 1368، به جرم قتلی که در 16 سالگی (شهریور 84)
مرتکب شده است، هم اکنون در زندان لاکان رشت زندانی است و با تائید شدن حکم
قصاص اعدام خواهد شد.
خبرگزاری هرانا: حسین علی پور متولد 7 تیرماه 1368، به جرم قتلی که در
16 سالگی (شهریور 84) مرتکب شده است، هم اکنون در زندان لاکان رشت زندانی است و
با تائید شدن حکم قصاص اعدام خواهد شد.
به گزارش واحد حقوق کودک مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ، در غروب روز 19
شهریور ماه سال 84،حسین علی پور و یکی از دوستانش به نام مهدی اسدی با فردی به
نام مسعود پروانه درگیر شدند که در این درگیری متاسفانه مسعود جان باخته است و
حسین علی پور به جرم قتل به قصاص و دوستش به 10 سال حبس محکوم شده اند و
تلاشهای بسیار وکیل تسخیری ایشان تا این لحظه نتوانسته است روی رای دادگاه
تاثیر بگذارد وهم اکنون پرونده جهت تأئید به دیوان عالی فرستاده شده است.
طبق ماده 37 کنوانسیون حقوق کودک اجرای مجازات اعدام و حبس های طولانی مدت برای
کودکان تا قبل از پايان سن هجده سالگی ممنوع است. در ضمن در بند 6 ماده ی 5
میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی صراحتاً حکم اعدام برای کودکان زیر 18 سال
ممنوع اعلام شده است..علیرغم این مهم کشور ایران بالاترین میزان اعدام کودکان
را در جهان داراست.
----
بازداشت دو فعال
سیاسی در تبریز
ساوالان سسی: حسن ارک روزنامه نگار و
ابراهیم دشتی از فعالین سیاسی آذربایجان روز دوشنبه ٣۰
شهريور ٨٨ توسط ماموران اداره اطلاعات تبریز بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل
شدند.
بازداشت این افراد در آستانه یک مهر (سالروز بازگشایی مدارس) صورت می گیرد و به
گفته نزدیکان خانواده بازداشت شدگان ماموران پس از مراجعه به منزل این افراد،
آنها را دستگیر و منزل و محل کارشان را مورد بازرسی قرار داده اند.مامورین پس
از بازرسی منزل کتابها و دست نوشته ها و کیس های کامپیوتر را با خود برده اند.
فشار بر آذربایجانیها در هفته های گذشته و در آستانه بازگشایی مدارس در ایران
افزایش یافته است به گونه ای که پیش از این و در طی هفته های اخیر چندین تن از
فعالان مدنی آذربایجانی در اردبیل و نقده و چند شهر دیگر آذربایجان احضار یا
بازداشت شده اند.
ممنوعیت و عدم آموزش به زبان مادری اعضای جامعه های غیر فارس در مدارس ایران
باعث گردیده شده که این روز در بین آذربایجانیها به عنوان روزی نمادین و سالروز
شروع تبعیض زبانی در ایران شناخته شود. آذربایجانیها هرساله با برگزاری تجمعات
اعتراضی مسالت آمیز به سیاستهای تبعیض آمیز حکومت ایران اعتراض کرده و خواهان
رسمی شدن زبان ترکی آذربایجانی و تحصیل به زبان مادری در مدارس می شوند.
|