بازگشت به صفحه اول

 

 
 

آخرین سنگر آزادی

سخنی با یاران دبستانی

سی روزی هست که از پی 75 روز انفرادی به بند هشت اوین منتقل شده ام تا در هواخوری زندان چشمانم در آن دور دست ها به خوابگاه شهید بهشتی بیفتد و ذهن خاطره جویم به سالهای نه چندان دور باز گردد و راه دانشکده علوم سیاسی و اقتصادی وآنگاه دانشکده حقوق در پیش گیرد و شب زنده داری های خوابگاهی و بحث های بی پایان نظری –سیاسی در اتاق مجید به یاد آرد!

به یاد آوردنی که قطره اشکی از سر حسرت و درد بر دیدگان می نشاند ولب به زمزمه آن شعر نیما می گشاید که گر چه میگویند میگریند در ساحل دور یا نزدیک سوگواران در میان سوگواران! بگذریم.

حدیث تاریخ معاصر ایرانمان آکنده است از کودتاها و سرکوبها و استبدادهای صغیر و کبیر و آنگاه قربانی گرفتن های این کودتاها و زندان کردنها و بر سر دار نمودن کوشندگان راه آزادی و مخالفان سرکوبهای کودتایی.

یک ماه و چند روز پیش اما، عصر گاهی دل گرفته وخفه در گوشه انفرادی به گاه روز 2 مرداد از پی تماشای فیلمهایی از اعترافات و محکمه هایی که دادگاهشان مینامیدند(!) در لب تاپ آقای بازجو، در فکری عمیق و غصه ای ژرف و رنجی بی پایان از پرسش "آخر چرا و به کدامین گناه؟" فرو رفته بودم و دنبال جواب برای سوال آخر چرا میگشتم ،زمان زمانه کودتا بود و سالگرد کودتا نیز هم! به دنبال پاسخ ذهنم پر کشیده به سوی تمام سالهای محنت انگیز تاریخ تجددخواهی و آزادی خواهی ایرانیان در دو صده اخیر. قدم به تبریز سر افراز گذاشت و عباس میرزا را دید در دهه 1820 میلادی که جامه خویش دریده و جامه ژنرال گاردن فرانسوی به مشت گرفته، می پرسد ای اجنبی بگو به من که چه اتفاقی افتاده است، که دیگرشما فاتحان تاریخید و ما مغلوبان تاریخ! ذهن خسته سرکی دیگر میکشد و این بار راه محله امیر خیز در نخستین دهه قرن 20 در پیش میگیرد و از زبان احمد کسروی و شاید هم حاج اسماعیل امیر خیزی به یاد می آورد که "همه جا دراستبداد می سوخت و در میان این آتش تنها یک شهر مانده بود به نام تبریز ودر این شهر نیز یک محله باقی مانده بود به نام امیر خیز ودر این محله یک خانه باقی مانده بود به نام خانه ستار!"

سرکی دیگر در تاریخ کتابی از دوست ارجمندم رحیم رئیس نیا که حاوی برخی سر مقاله های سید جعفر پیشه وری است به نام" آخرین سنگر آزادی"به یاد می آورد. تا عنوان ارجمند کتابی که نشر شیرازه حدود 12 سال پیش منتشرش ساخت جرقه ای از امید در کعبه حزن واندوه ام بنشاند.

آری در میان تمامی کودتاها و استبدادها و کابینه های سیاه صد روزه و چهار ساله که هشت ساله شده، نیز جایی هست که از آن به "آخرین سنگر آزادی " می توان یاد کرد. جایی که روزی در امیر خیز تبریز رقم خورد و روزی در خیابان کاج تهران نزد خانه مصدق بزرگ و باری دیگر نیز در بهارستان .

دیگر این ذهن خسته نیست و امیدوارانه می پوید تاریخ و میجوید راه را. جرقه ای دیگر شمع کوچک امید  را می افروزد و چراغی شعله ور میسازد .آخر این خاک سالهاست دیگر سنگری ثابت برای آزادی دارد به نام دانشگاه. سنگری که در فرو ریختن تمامی سنگرهای آزادی به سان آخرین سنگر آزادی می ایستد و استبداد و مستبدین در هم می شکند.

لبخند بر لبانم مینشیند وبه امید اول مهر با خیالی آرام و دلی قرص و امیدوار به خواب میروم.

وامروزبه زمان موعود رسیده ایم و در این چند روز دانشگاه نشان داده است دلگرمی شب 29 مردادم در آن گوشه انفرادی به هیچ روی عبث نبوده است.در این چند روز شنیده ام و در معدود روزنامه هایی که از در برقی اوین امکان ورود میابند خوانده ام که "دانشگاه زنده است هنوز"

یاران دبستانی ،همراهان عزیز، تاریخ و فرزندانمان مارا نخواهند بخشید اگر امروز در تیره ترین دقایق شب هنگام وطن آخرین سنگر آزادی را رها کنیم و ایران عزیز به مستبدین بسپاریم.

خود نیز خویش را نخواهیم بخشید اگر نتوانیم زنده بودن دانشگاه را برای آنانی که مرده اش میخواهند و گورستان ساختنش به رخ کشیم. امید من امروز از پشت دیوارهای بلند و سیم خواردار بر سر کرده اوین به شما و تنها به شماست. بایستید که سحر نزدیک است.

پیمان عارف

سالن 10 بند 8 زندان اوین

انتشار: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

----

بازداشت شدگان در راه بیمارستان

نیکی محجوب

بی بی سی: بیش از سه ماه از بازداشت بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی در جریان ناآرامی های پس از انتخابات می گذرد. خانواده ها و وکلای این افراد بارها از فشارهای موجود بر این بازداشت شدگان سخن گفته اند.

براساس تازه ترین گزارش ها، محسن میردامادی، دبیر کل جبهه مشارکت به دلیل مشکل قلبی و بهزاد نبوی، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب، به دلیل بیماری فتق به بیمارستان بقیه الله که وابسته به سپاه پاسداران است منتقل شده اند.

صالح نیکبخت وکیل آقای نبوی با تاکید بر این موضوع که علیرغم امضای وکالت نامه توسط آقای نبوی، تاکنون موفق به دیدار با موکلش نشده است، می گوید "آقای نبوی وقتی به بیمارستان بقیه الله برای ناراحتی فتق مراجعه می کند یکی از پزشکان به او می گوید که دیگر قرص آسپیرین استفاده نکند و همین امر باعث افت فشار آقای نبوی می شود."

او ادامه می دهد "آقای نبوی پیشتر برای این بیماری توسط دکتر ظفرقندی جراحی شده بود. به همین جهت دکتر ظفرقندی برای جراحی او اعلام آمادگی کرده چه در بیمارستان خاتم الانبیا یا هر بیمارستان دیگری که مقامات زندان و سپاه پاسداران، که ظاهرا آقای نبوی به عنوان متهم دراختیار آنها است، اجازه دهند."

وقتی قانون اساسی در مملکتی زیر پا گذاشته شود. هیچ حکومتی نه با قوه قهریه و نه با آزادی دادن نمی تواند وضعیت را به گذشته باز گرداند. تقریبا تمام اظهارات خانواده زندانیان را تائید می کنم

صالح نیکبخت

در همین حال، خبرهایی از گفت وگوی تلفنی آذر منصوری، معاون سیاسی دبیر کل جبهه مشارکت با خانواده اش منتشر شده است. خانم منصوری هفته گذشته در ورامین دستگیر شد.

صالح نیکبخت وکیل تعدادی از بازداشت شدگان با اشاره به عدم اجرای قانون در خصوص این افراد افزود "من و سایر وکلا دغدغه اصلی مان اجرای قانون اساسی کشور است. ما کاری به مسئله سیاسی نداریم. وقتی قانون اساسی در مملکتی زیر پا گذاشته شود. هیچ حکومتی نه با قوه قهریه و نه با آزادی دادن نمی تواند وضعیت را به گذشته باز گرداند."

بر اساس گزارش ها، برخی از بازداشت شده ها مانند احمد زید آبادی، سعید شریعتی و مازیار بهاری در شرایط نامناسبی نگهداری می شوند. این در حالی است که وکلای این افراد و خانواده هایشان نیز بارها نسبت به شرایط نگهداری بازداشت شدگان ابراز نگرانی کرده اند. اما مقامات ایران این موضوع را رد کرده و با انتشار تصاویری از محمد علی ابطحی از بازادشت شدگان حوادث اخیر در زندان بر جو "مناسب" داخل زندان تاکید می ورزند.

----

نامه خانواده های زندانیان سیاسی به رییس قوه قضائیه:بفرمایید عزیزان ما به چه جرمی 100 روز در انفرادی حبس شده اند

۰۸ مهر ۱۳۸۸

شبکه جنبش راه سبز(جرس):همسران شماری از اسرای جنبش سبز در نامه ای سرگشاده به رییس قوه قضائیه ضمن بر شمردن نقض قوانین جاری در کشور و اعمال فشار بر اصلاح طلبان در سلول های انفرادی،خطاب به وی نوشته اند"انتظار داریم پس از گذشت یک ماه از قرار گرفتن در مقام قاضی القضاتی به ما بفرمایید که چرا هیچ مرجع رسمی و قانونی نمی تواند سوال ساده ما را که عزیزانمان به چه جرمی حدود صد روز حبس انفرادی در شرایطی سخت و طاقت فرسا را متحمل می شوند"پاسخ دهد.

در این نامه که به امضای مهناز اصغرزاده  همسر محسن امین‏زاده،سکینه کریم زاده  همسر عبدالله رمضانزاده،مریم یوسفی  همسر داود سلیمانی،عفت خطیبی  همسر محسن صفایی‏ فراهانی،مریم شربت‏دار قدس همسر فیض الله عرب‏سرخی،فخرالسادات محتشمی‏ پور همسر مصطفی تاجزاده،زهرا مجردی همسر محسن میردامادی،و هنگامه رضوی  همسر بهزاد نبوی رسیده آمده است"فشاری که بر عزیزان دربند ما طی این مدت در سلول های انفرادی و در خلأ اطلاعاتی محض و تحت بازجویی های مداوم و طویل المدت آمده تنها برای کسانی که شرایط مشابه را تجربه کرده باشند قابل درک است."

خانواده اصلاح طلبان در بند در این نامه که سایت موج سبز آزادی آن را منتشر کرد تاکید کرده اند"عمق رنجی که ما خانواده های زندانیان سیاسی که همانا فرزندان مجاهد و خدمتگزاران راستین این ملک و ملت هستند، طی این مدت متحمل شدیم تنها توسط مادران و همسران دردکشیده، رادمردانی که در پایان سه دهه مرارت و زحمت برای استواری نظام و حفظ آرمان های انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن تاوان عمل صالح و خدمتگزاری بی شائبه شان را می پردازند قابل فهم است."

همسران اسرای جنبش سبز همچنین تاکید کرده اند که"حدود سه ماه و نیم از بازداشت غیرقانونی همسران ما، مجاهدان فی سبیل الله و آزادگان دربند آقایان، محسن امین زاده، سید مصطفی تاجزاده، دکتر عبدالله رمضان زاده، دکتر داود سلیمانی، مهندس محسن صفایی فراهانی، فیض الله عرب سرخی، دکتر محسن میردامادی و بهزاد نبوی می گذرد."

آن ها در نامه خود به حجت الاسلام صدق لاریجانی نوشته اند"اگر مردم را محرم نمی دانید لااقل این حق را برای ما که عزیزترین هایمان دربندند قائل شوید که از موانعی که شما و همکاران پرهیزگار و باتقوایتان در قوه مستقل قضائیه برای استقرار و حاکمیت قانون و عمل به مرّ قانون با آن مواجهید مطلع شویم. باشد که با انتقال آن به مراجع و بزرگان و دلسوزان نظام، چاره اندیشی شود و هرچه زودتر قائله ای که دنیاطلبان تاریک دل آفریده اند ختم به خیر شود و بیش از این کینه و نفرت در دل مظلومان کاشته نشود که دود ظلم ظالمین عاقبت به چشم خود آنان خواهد رفت.

همسران شخصیت های اصلاح طلب در بند در این نامه با اشاره به اینکه"حدود سه ماه و نیم از بازداشت غیرقانونی همسران ما، مجاهدان فی سبیل الله و آزادگان دربند آقایان، محسن امین زاده، سید مصطفی تاجزاده، دکتر عبدالله رمضان زاده، دکتر داود سلیمانی، مهندس محسن صفایی فراهانی، فیض الله عرب سرخی، دکتر محسن میردامادی و بهزاد نبوی می گذرد" خطاب به صادق لاریجانی به دخالت های فراقانونی مراکز قدرت در قوه قضائیه اعتراض کرده و امیدواری کرده اند که"دخالت در امر قضا که متأسفانه این روزها به انحاء مختلف شاهد آن هستیم با شیطنت ها و نقش آفرینی های اهریمنی رسانه های دولتی هرچه زودتر پایان پذیرد."

متن کامل نامه سرگشاده خانواده های زندانیان سیاسی به رییس قوه قضائیه چنین است:

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله صادق لاریجانی
رئیس محترم قوه قضائیه
با سلام و احترام

حدود سه ماه و نیم از بازداشت غیرقانونی همسران ما، مجاهدان فی سبیل الله و آزادگان دربند آقایان، محسن امین زاده، سید مصطفی تاجزاده، دکتر عبدالله رمضان زاده، دکتر داود سلیمانی، مهندس محسن صفایی فراهانی، فیض الله عرب سرخی، دکتر محسن میردامادی و بهزاد نبوی می گذرد.

فشاری که بر عزیزان دربند ما طی این مدت در سلول های انفرادی و در خلأ اطلاعاتی محض و تحت بازجویی های مداوم و طویل المدت آمده تنها برای کسانی که شرایط مشابه را تجربه کرده باشند قابل درک است و عمق رنجی که ما خانواده های زندانیان سیاسی که همانا فرزندان مجاهد و خدمتگزاران راستین این ملک و ملت هستند، طی این مدت متحمل شدیم تنها توسط مادران و همسران دردکشیده، رادمردانی که در پایان سه دهه مرارت و زحمت برای استواری نظام و حفظ آرمان های انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن تاوان عمل صالح و خدمتگزاری بی شائبه شان را می پردازند قابل فهم است.

بی تردید ما و عزیزان دربندمان با خدا معامله کرده ایم و خدمتگزاری این ملت فهیم را وظیفه خود دانسته و می دانیم و راه حقی که پیموده ایم هیچ منتی بر مردم نداشته و نداریم بلکه خدای را شاکریم که دعای عاقبت به خیری پدران و مادرانمان و صالحین و نیکوکاران را در حقمان اجابت نموده و پایمان را در صراط مستقیم و دفاع از حق و حقیقت و مهم تر از آن دشمنی ظالم و یاوری مظلم استوار کرده است.

اما نگرانی ما اینک از تأثیرات نامطلوبی است که گفتار و رفتار کژاندیشان و بیراهه روندگان از راه امام، در این برهه از تاریخ انقلاب اسلامی بر اذهان نسل جوان که روزهای تلخ و تاریک ستم شاهی را تجربه نکرده اند، گذاشته و می گذارد تا آنجا که فرزندانمان انگشت اتهام را در این بلوای نفس پرستی و زیاده خواهی و دنیاطلبی کسانی که باید خادم این ملت و پاسدار ارزش های انقلاب اسلامی باشند، به سوی ما نشانه گرفته و پرسشگرانه همه ساختارشکنی هایی که برای نابودی کاخ ستم و برافکندن بنیان ظلم کردیم به نقد می کشند و ما نمی توانیم این نسل پرسشگر و پویا را ملامت کنیم که اهداف والای انقلاب را از لابلای عملکرد مسئولین فعلی جستجو می کنند و هزار افسوس که آنچه آنان امروز می بینند با آنچه از پیشینه ها و سوابق و تاریخچه انقلابی که تنها سه دهه از عمر آن گذشته، ثبت و ضبط شده فاصله بسیار دارد.

ریاست محترم قوه قضائیه

اینک ما در فقدان نبی اکرم(ص) و غیبت امام زمان(عج) از شدت فتنه هایی که کشور اسلامی و ملت رشیدمان را دربرگرفته شکوه ها داریم که به خدا می بریم اما از آنجا که حضرتعالی از ابتدای پذیرش مسئولیت سترگ ریاست قوه مستقل قضائیه مکرراً بر اهمیت رعایت قانون و توجه به حقوق حقه مردم بویژه زندانیان محروم از حقوق اولیه شان تأکید داشته اید، انتظار داریم پس از گذشت یک ماه از قرار گرفتن در مقام قاضی القضاتی به ما که علاوه بر پاسخگویی به خانواده و فرزندانمان، هزاران پرسش مقدر را از جانب مردم حق خواه و آزادی طلبمان پیش رو داریم بفرمایید که چرا هیچ مرجع رسمی و قانونی نمی تواند سوال ساده ما را که عزیزانمان به چه جرمی حدود صد روز حبس انفرادی در شرایطی سخت و طاقت فرسا را متحمل می شوند و ما به چه جرمی باید از برخورداری شرایط طبیعی و اولیه به عنوان یک شهروند دارای کرامت انسانی محروم باشیم، پاسخ دهد.

ما خانواده مجاهدان که بیش از صد روز است در اسارت به سر می برند انتظار داشتیم در پایان یک ماه روزه داری و کفّ نفس و تصفیه روح و زلالی دل که بر اثر عبادات این ماه مبارک و حضور در این ضیافت الهی باید برای همه مسلمانان خصوصاً آنان که رسالت هایی بزرگ چون قضاوت و قرارگرفتن در کرسی عدل و انصاف را به عهده دارند، آثار بندگی خدا و رهایی از غیر او را بیش از پیش شاهد باشیم و اینک بار دیگر از باب اتمام حجت شرعی دست تظلم گشوده شما را در پیشگاه حضرت حق و پیامبر رحمت للعالمین و آیات رحمانی کتاب وحی به رعایت عدل و انصاف و یا به قول خودتان قانونگرایی می خوانیم و تقاضا می کنیم که اگر مردم را محرم نمی دانید لااقل این حق را برای ما که عزیزترین هایمان دربندند قائل شوید که از موانعی که شما و همکاران پرهیزگار و باتقوایتان در قوه مستقل قضائیه برای استقرار و حاکمیت قانون و عمل به مرّ قانون با آن مواجهید مطلع شویم. باشد که با انتقال آن به مراجع و بزرگان و دلسوزان نظام، چاره اندیشی شود و هرچه زودتر قائله ای که دنیاطلبان تاریک دل آفریده اند ختم به خیر شود و بیش از این کینه و نفرت در دل مظلومان کاشته نشود که دود ظلم ظالمین عاقبت به چشم خود آنان خواهد رفت.

در پایان آرزو می کنیم ناامیدی شما از عمل به مرّ قانون در چارچوب نظام موجود که اعتقاد و خواست قلبی تان است به این زودی ها حاصل نشود و دخالت در امر قضا که متأسفانه این روزها به انحاء مختلف شاهد آن هستیم با شیطنت ها و نقش آفرینی های اهریمنی رسانه های دولتی هرچه زودتر پایان پذیرد.

موارد تخلفات قانونی از باب تذکر و نیز ثبت در جریده تاریخ ضمیمه می باشد.

والعاقبة للمتقین

مهناز اصغرزاده (امین‏زاده)
سکینه کریم زاده (رمضانزاده)
مریم یوسفی (سلیمانی)
عفت خطیبی (صفایی‏فراهانی)
مریم شربت‏دار قدس (عرب‏سرخی)
فخرالسادات محتشمی‏پور (تاجزاده)
زهرا مجردی (میردامادی)
هنگامه رضوی (نبوی)

ضمیمه موارد تخالفات قانونی

1- عدم رعایت موارد112 قانون آئین دادرسی کیفری:
شایان ذکر است حضور متهم بوسیله احضار نامه به عمل میاید و علت احضار مگر در جرائمی که مصلحت اقتضا نماید ذکر نمی شود، این موضوع درخصوص متهمان اخیر رعایت نگردیده است.

2- رفتار با متهمان شبیه مجرمانی که مجازات قانونی آنان، قصاص، اعدام، قطع عضو بوده

مطابق ماده 118 ق.آد.ک دستور جلب بدون ارسال احضارنامه فقط در شرایط زیر امکان پذیر است.
الف- در جرائمی که مجازات قانونی آنها، قصاص، اعدام و قطع عضو می باشد
ب- متهمینی که محل اقامت یا شغل و کسب آنها معین نباشد

3- عدم رعایت ماده 124 ق.آد.ک درخصوص احضار یا جلب
در اکثر بازداشت ها دلایل کافی جهت احضار یا جلب وجود نداشته و اکثر بازداشتی ها فله ای بوده است تا اینکه متهم در بازداشت اقرار به امری نماید که دلیل موجه بازداشت باشد.

4- عدم رعایت ماده 128 ق.آد.ک ، اصل 35 قانون اساسی و بند 3 ماده واحده قانون حفظ حقوق شهروندی
اصل بر این است که وکیل در تحقیقات مقدماتی حضور داشته باشد و اطلاع از نوع و دلایل اتهام داشته و از موکل خود دفاع نماید که این امر رعایت نگردیده است.

5- عدم اطلاع خانواده ها از جریان رسیدگی و مکان نگهداری زندانیان
یکی از اصول بنیادین حقوق بشر اطلاع رسانی شفاف و صادقانه است، این موضوع خاصه درخصوص متهمان دربند جهت رفع نگرانی از لوازم و اصول دادرسی است درحالیکه خانواده ها طی مدت طولانی از محل نگهداری و روند رسیدگی به پرونده اطلاعی نداشتند که این موضوع مخالف بند 5 ماده واحده قانون حفظ حقوق شهروندی است.

6- حضور متهمان در بازداشتگاه ها انفرادی
حضور متهمان در بازداشتگاه انفرادی براساس نظریه مقام رهبری و بخشنامه رئیس سابق قوه قضائیه شکنجه و برخلاف اصول حقوقی است.

7- اقدامات خلاف آئین نامه سازمان زندانها
اگرچه براساس آئین نامه سازمان زندانها، متهمین باید از نشریات معتبر و مجلات موردنیاز بهره مند گردند ولی متأسفانه بعضاً حتی از داشتن کتب ادعیه نیز استفاده ای نبردند.

8- صدور کیفرخواست عمومی
در هیچ یک از نصوص حقوقی در داخل و خارج کشور عنوانی تحت نام کیفرخواست عمومی وجود ندارد اگرچه قانونگذار مطالبی تحت نام کیفرخواست شفاهی و کتبی ذکر نموده اما کیفرخواست عمومی مطالب بدیعی است که اخیراً توسط مقامات قضایی مطرح گردیده است.

9- حضور متهمان در جلسه علنی دادگاه بدون توجه اتهام
آنکه دادستان ساعتها مطلبی را تحت نام کیفرخواست عمومی قرائت می کند بدون آنکه اتهامی به هیچ یک از متهمان تفهیم گردد، مخالف اصل تساوی سلاحها بوده و این موضوع دادگاه را از بی طرفی خارج می سازد.

10- حضور متهمان در نمایش تلویزیونی بدون داشتن حق دفاع
اینکه فردی با لباس زندانی و بعنوان متهم در محکمه ای که هیچ ارتباطی به وی ندارد و مرتباً دوربین های تلویزیونی وی را نشان می دهند خلاف اصل 22 قانون اساسی و فرمان 8 ماده ای امام خمینی که حیثیت افراد را مصون از هرگونه تعرض دانسته اند می باشد.

11-ابلاغ اوقات رسیدگی دادگاه توسط دادستان به متهمان و وکلای آنان
دادگاه عنصری بی طرف بین دادستان و متهم است و اساساً دادستان یک طرف دعوا و متهم طرف مقابل اوست اینکه دادگاه اجازه داده دادستان اوقات دادگاه را تعیین و به متهم و وکلای آنان ابلاغ کند و اساساً وکلای متهمین نزد دادستان حاضر و پرونده ها را مطالعه می کنند حکایت از آن دارد که دادستان و دادگاه در یک طرف دعوا و متهم بدون حضور وکیل در طرف مقابل دعوا قرار دارد.

12- رسیدگی دادگاه به اتهاماتی است که در صلاحیت وی قرار ندارد
بعضی از اتهامات مطرح شده اساساً در صلاحیت ذاتی دادگاه قرار ندارد و دادگاه مخالف ماده 5 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب مبادرت به رسیدگی می نماید .

13- عدم توانایی رسیدگی جمعی به پرونده ها توسط یک نفر قاضی
دادگاه انقلاب با داشتن چنین شعبه ی رسیدگی قادر است به اتهامات متهمان به صورت دقیق و عادلانه و با مطالعه لازم رسیدگی نماید چگونه ممکن است یک قاضی دادگاه به اتهام صدها نفر رسیدگی کرده، پرونده آنها را به دقت مطالعه نماید و حکم عادلانه صادر کند، یا باید فرصت لازم به وی داده شود یا وی را فردی خارق العاده بدانیم یا آگاه باشیم که مطالع دقیق و رسیدگی عادلانه نخواهد بود، لذا لازم است که پرونده ی متهمان به شعبات دیگر هم ارجاع شود (اگر نیروهای امنیتی اطمینان لازم دارند که خللی به احکام موردنیاز آنان وارد نمی شود) چه آنکه قضات دیگر دادگاه انقلاب نیز صلاحیت رسیدگی به این موضوع را دارند.

لذا لازم است فقط:
1= اجازه حضور به وکیل داده شود: اگر مقامات قضایی ترسی از مسائل مطروحه ندارند
2= اجازه مطالعه پرونده ها به وکلا داده شود
3= فرصت کافی جهت دفاع به وکلا داده شود
4= اجازه ملاقات با متهمین وکلا فراهم گردد
پرونده توسط قاضی بی طرف- نه لزوماً شعبه ی 15 دادگاه انقلاب- رسیدگی شود اگر حیثیت دستگاه قضایی در خطر نیفتد- که می افتد- شرایط قانونی فوق مهیا شود اینها بخشی از تخلفات دستگاه قضایی است که قطعاً وکلا بعد از مطالعه دقیق پرونده مسائل دیگر را مطرح خواهند نمود.

14- عدم رعایت مواد 24، 129، 192 قانون آ.د.ک و اصل 32 قانون اساسی
محاکم و مراجع قضایی مکلفند بلافاصله پس از اعلام مشخصات فردی نسبت به تفهیم اتهام و دلایل اتهام اقدام نمایند، متهم نسبت به موضوع اتهام از خود دفاع و چنانچه دلایلی در رد اتهام خود داشته باشد به محکمه ابراز می دارد، حال آنکه متهمان بدون آنکه تفهیم اتهام گردند مطالبی را که هیچ تناسبی با موضوع اتهام ندارد روبروی تلویزیون اعلام می دارند اگرچه طرح اینگونه مطالب اقرار محسوب نمیگردد و نمی توان به خاطر آن شخصی را که در دادگاه حضور ندارد تا از مطالب معنونه از خود دفاع نماید تحت تعقیب قرار داد اما می توان مستند به ماده 188 ق.آ.د.ک آمر پخش تلویزیونی را تحت تعقیب قرار داد (براساس ماده 697 ق. مجازات اسلامی)

چرا اقرار محسوب نمی شود:
اقرار= اقرار یعنی: اخبار به حقی به نفع دیگری و به ضرر خود = قانون مدنی
اقرار = باید به ضرر خود باشد نه به ضرر دیگری
اقرار = باید به نفع دیگری باشد نه به نفع خود
اقرار = باید منطبق و مقرون به واقع باشد = م. 194 ق.آ.د.ک
اقرار = باید شفاف و صریح و بدون هرگونه شک و شبهه باشد- م.194ق.آ.د.ک
اقرار = باید متناسب با موضوع اتهام باشد نه خارج از موضوع اتهام= مثل آنکه: اتهام قتل باشد متهم اعلام کند که شخص ثالث مرتکب یک فقره سرقت گردیده.
اولاً: چنین موضوعی اقرار نیست بلکه ممکن است حسب مورد شهادت یا گواهی و یا ادعا باشد
ثانیاً: ارتباطی با موضوع اتهام یعنی قتل ندارد چرا که اساس اتهام- در فرض فوق- قتل است نه سرقت
ثالثاً: حق دفاعی برای چنین ادعایی که متهم اعلام نموده و برای شخص غایب جهت دفاع از خود منظور نگردیده و این خلاف عدالت است که در غیاب وی متهم به ارتکاب جرمی گردد و بدون آنکه حق داشته باشد از خود دفاع نماید و حیثیت وی در معرض تعرض واقع شود (اصل 22 ق. اساسی)

چرا می توان آمر پخش تلویزیونی را تحت تعقیب قرار داد؟
تبصره 1 ماده واحده قانون اصلاح تبصره 1 ماده 188 ق.آ.د.ک و الحاق 3 تبصره به آن مصوب 24/3/85 :
منظور از علنی بودن محاکمه عدم ایجاد مانع جهت حضور افراد در جلسات رسیدگی است، خبرنگاران رسانه ها می توانند با حضور در دادگاه از جریان رسیدگی گزارش مکتوب تهیه کرده و بدون ذکر نام یا مشخصاتی که معرف هویت فردی یا اجتماعی شاکی یا مشتکی عنه باشد منتشر نماید. تخلف از قسمت اخیر این تبصره در حکم افترا است:
اولاً: رسانه های تلویزیونی حق ندارند گزارش تصویری تهیه نمایند.
ثانیاً: درصورت تهیه گزارش حق پخش گزارشات را قبل از قطعیت ندارند
ثالثاً: پخش گزارشات مکتوب باید بدون ذکر نام و مشخصات فردی یا اجتماعی آنان باشد
رابعاً: طرح اسامی صرفاً مختص شاکی و مشتکی عنه می باشد که در جلسه دادگاه حضور دارند و حق دفاع از اتهامات انتسابی علیه خود را دارند، البته اسامی باید به گونه ای طرح شود که مبین و معرف هویت واقعی شاکی یا مشتکی عنه نباشد پس به قیاس اولی شخصی که نه بعنوان متهم و یا شاکی در جلسه رسیدگی حضور ندارد را نمی توان بصورت کامل معرفی نمود و هویت فردی و اجتماعی وی را زایل ساخت.

----

بهروز جاوید طهرانی نزدیک به 6 ماه است که در شرایط قرون وسطائی بسر می برد

بنابه گزارشات رسیده از بند 1 زندان گوهردشت کرج،زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی نزدیک به 6 ماه است که در بند 1 زندان گوهردشت تحت شکنجه های جسمی و شرایط طاقت فرسا قرار دارد.

زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی اخیرا به قسمت حسینیه که سلولهای انفرادی در آن قرار دارد منتقل شده است. محلی که به حسینیه معروف است، محل نگهداری زندانیان است که دچار ناراحتی روحی شدید هستند و افراد خطرناک می باشند بجای انتقال این زندانیان نگون بخت به بیمارستانهای روانی آنها را در این محل نگهداری می کنند . معمولا بعد از تمامی فشارها که علیه زندانی سیاسی بکار برده می شود و قادر به در هم شکستن آنها  نیستند آنها را به این محل منتقل می کنند.زندانی سیاسی در این محل از امنیت جانی برخوردار نیستند. زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی بارها توسط بخشی از قاتلین زهرا کاظمی روزنامه نگار ایرانی-کادایی مورد شکنجه وحشیانه قرار گرفت و این فرد اخیرا باز هم اورا تحت شکنجه های وحشیانه جسمی قرار داده است و هنوز آثارشکنجه و کبودی بر روی  بدن او باقی است

حسینیه تشکیل شده است از یکی سلول نسبتا بزرگ در آن یک موکت بسیار کثیف که بوی تعفن از آن بر می خیزد، دارای سقف کوتاه و دریچه های کوچک که کاملا پوشیده شده است و نور طبیعی به درون سلول نمی تابد. این سلول نسبتا تاریک می باشد بطوری که بعد از مدتی چشم زندانی دچار ناراحتی می شود. زندانیان کف خواب هستند و فقط 2 پتو به آنها داده می شود که یکی از آنها را بعنوان زیرانداز و دیگری را برای رو انداز بکار می برند. این در حالی است که در سرمای زیاد زمستان زندانی از سرما قادر به خوابیدن نیست.پتوها بسیار کثیف و بوی بسیار بد آن مانع استراحت زندانی می شود.غذای زندانیان به لحاظ کمی بسیار کم است به هر زندانی در روز یک چهارم نان داده می شود و اکثر به آنها سیب زمینی داده می شود که بسیار کم است .غذای زندانی در حدی بخور و نمیر است.غذای زندانیان فاقد پروتئین و ویتامین مورد نیاز بدن آنها است. بین زندانیانی که دچار ناراحتی روحی هستند هنگام دادن جیره غذایی بخاطر کمبود آن گاها درگیریهای شدید فیزیکی ایجاد می شود.

زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی نزدیک به 6 ماه است که در بند 1 معروف به بند آخر خطیها تحت شکنجه های جسمی و شرایط غیر انسانی قرار دارد.طولانی ترین مدتی است که یک زندانی سیاسی در این بند بسر برده است.

خانواده آقای جاوید طهرانی تا به حال موفق به ملاقات حضوری با او نشده اند و هر از چند هفته یکبار به مدت کوتاهی می توانند با او ملاقات کابینی داشته باشند.

کسانی که در شکنجه و اذیت و آزار او نقش دارند عبارتند از علی حاج کاظم رئیس زندان که بدستور وی به این شکنجه گاه منتقل شده است،علی محمدی معاون زندان ، کرمانی و نبی الله فرجی نژاد رئیس و معاون حفاظت و اطلاعات زندان،بخشی از قاتلین زهرا کاظمی و شکنجه گر بند 1 زندان همراه با تعدادی از پاسداربندها صورت می گیرد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به خطر جدی که جان زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی را مورد تهدید قرار میدهد هشدار میدهد.و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات فوری برای نجات جان این زندانی سیاسی است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
8 مهر 1388 برابر با 30 سبتامبر 2009

----

نامه افشاگرانه همسر یکی از قربانیان سناریوی گرداب

وی پس از بازداشت همسر خود در فروردین ماه سال جاری با انتشار نامه ای نسبت به افشاگری در خصوص سناریو سازی دستگاه امنیتی به نوبه خود اقدام نمود. دستگاه امنیتی با تهدید خانم افتخاری نامبرده را وادار به سکوت کرد که پس از سپری شدن ماهها سکوت با مشاهده وضعیت مخاطره آمیز همسر خود علیرغم تهدیدات جاری با ارسال نامه ای که عیناً در ذیل می آید به سکوت خود پایان داد

خبرگزاری هرانا: فاطمه افتخاری همسر سعید ملک پور، متهم ردیف اول معرفی شده با نام سیاوش حسین خانی در پروندهی موسوم به «مضلین ۲» مربوط به جرایم اینترنتی است.
به گزارش واحد زندانیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، وی پس از بازداشت همسر خود در فروردین ماه سال جاری با انتشار نامه ای نسبت به افشاگری در خصوص سناریو سازی دستگاه امنیتی به نوبه خود اقدام نمود. دستگاه امنیتی با تهدید خانم افتخاری نامبرده را مجبور به سکوت کرد که  نهایتاً نامبرده پس از سپری شدن ماهها سکوت با مشاهده وضعیت مخاطره آمیز همسر خود علیرغم تهدیدات جاری با ارسال نامه ای که عیناً در ذیل می آید به سکوت خود پایان داد:

با سلام
بعد از انتشار نامهٔ اول اینجانب در سایت مجموعه فعالان حقوق بشر،خانواده من در تهران تهدید و به دادگاه احضار شدند. و با این مطلب که با رسانه ایی کردن این قضیه شما بر علیه همسرتان عمل می‌کنید، من را مجبور به سکوت کردند
از ستون حوادث روزنامه ایران، متوجه شدم که پرونده همسرم، سعید ملک پور، با صدور قرار مجرميت و كيفرخواست به اتهام فساد في‌الارض به دادگاه انقلاب فرستاده شد
دو هفته پیش، طی‌ تماس تلفنی با اینجانب در کانادا، ابتدا از باب دوستی‌ و نصیحت، حرفهای نامربوط بسیاری به همسرم نسبت دادند، گویی که من با ایشان تازه آشنا شده ام!! وقتی ‌متوجه شدند که اینگونه صحبت‌ها در بنده تاثیری ندارد، شروع به تهدید اینجانب کردند، که اینجا تحت نظر هستم و کوچکترین فعالیت یا مصاحبه در راستای رسانه ایی کردن این جریان عواقب جبران ناپذیری برای من خواهد داشت، از جمله دستگیری من و بازگرداندن من به ایران! این تهدید ها، با توجه به سکوت اجباری من، ابتداً بسیار عجیب مینمود، اما با مشاهده خبر امروز، علت آن برایم روشن شد
متاسفانه با اینکه پرونده به دادگاه انقلاب فرستاده شده، اما همچنان اجازه دسترسی وکیل به پرونده داده نمی‌شود و تا کنون از جزییات پرونده و اتهامات اطلاع دقیقی به دست ما نرسیده است. تنها اطلاعات اندک ما در طی ملاقات خانواده بعد از گذشت هشت ماه از آخرین ملاقات با ایشان در زندان اوین، حاکی از این است که برای اعتراف گیری از همسرم، روشهای مشابه سایرین نظیر خوراندن اجباری دارو‌های آرامبخش و توهم زا در هفته‌های اول دستگیری، شکنجه‌های شدید جسمی‌، و تنهایی‌های طولانی‌ مدت و طاقت فرسا در سلول انفرادی جهت تضعیف روحیه استفاده شده است. بر مبنای گفته های خانواده، ضعف شدید جسمی‌ سعید و مشهود بودن لرزش دست و بدن نشان از تداوم فشارهای جسمی‌ و روحی‌ بسیار بر او دارد. قابل ذکر است همسرم بیش از ۱۰ ماه از این یک سال را در سلول انفرادی بند ۲ الف سپاه پاسداران سپری کرده است، این بند مخوف، همان است که عزیزانی چون ابطحی، عطریانفر و ... را واداشت در مدتی بسی کوتاه تر بر علیه خود و اعتقاداتشان هر آنچه را بازجو در ذهن می پروراند، بر زبان جاری کنند

نکتهٔ نگران کننده اینجاست که در ملاقاتی که من در ۲۱ آذر ۱۳۸۷ با سعید داشتم، همسرم شدیدا نگران روند مستند سازی های خلاف واقع از سوی کارشناسان پرونده بود. وی عنوان کرد، او را به اتاقی‌ بردند و مجبور کردند که با خانمی از پای تلفن حرفهایی بزند که نشان از روابط غیر شرعی داشته باشد!! و همسرم که آن خانم را نمی‌‌شناخت، از این بابت نگران بود که "اگر آن بندهٔ خدا متأهّل باشد چه؟! ممکن است در دادگاه حد اسلامی برای آن خانم‌ قائل شوند". این نگرانی همسرم، در عین اینکه خود در مظن بزرگترین اتهام است، نشان از درستکاری و وجدان آگاه ایشان است. شخصیتی که نه تنها من، بلکه تمام دوستان و همکاران قدیم همسرم از ایشان میشناسند

به گفته خود سعید، عمده اعترافات غیرواقعی‌ و تن دادن به خواسته‌های کارشناسان پرونده تنها به دلیل تهدیدهای جدی بر علیه اینجانب بوده است. گویا در طی‌ حضور من در ایران، بطور مستمر بنده تحت نظر بودم. لازم به ذکر است که در تنها ملاقات اینجانب با همسرم، ایشان به طور عجیبی‌، ملتمسانه از من خواهش میکرد که به کانادا برگردم. مضحک بودن روند اعتراف گیری به آنجا رسیده که در جریان آخرین ملاقات، سعید از اعتراف دروغین ارتکاب به قتل نیز، علیه خود به خانواده خبر داده است.

موردی که برای اولین بار در اینجا مطرح می کنم، طبق اذعان صریح یکی از کارشناسان پرونده در زمانی که در ایران بودم، واداشته شدن سعید به همکاری فنی در مرکز سایبری گرداب است. تخصص اصلی‌ سعید امنیت شبکه و مدیریت بانک اطلاعاتی می باشد. در طی جریانات بعد از انتخابات، ضعف گروه گرداب در مهار اطلاع رسانی اینترنتی، طبق اقرارات خود این گروه، سبب شد که بسیار نیازمند تخصص افرادی همچون همسر من باشند و با تهدید خانواده و همسر، وی را مجبور به همکاری کنند. طبقه آنچه قاضی پرونده قبلا گفته بود، قرار بود که دادگاه سعید در تاریخ ۳۰ خرداد برگزار شود، که اتفاقات بعد انتخابات، و احتمالا نیاز گروه گرداب به تخصص همسرم باعث تاخیر در این ماجرا شد. چه بسا گروه‌های متعددی برای هک کردن سایت گرداب تلاش کردند ومتاسفانه چندان کاری از پیش نتوانستند ببرند و من مطمئنم که تخصص بالای همسر من در این امر بی‌ تاثیر نبوده است.
و براستی که بایست به سوگ نشست حقانیت، صداقت وعدالت این جمهوریت نیم بند اسلامی را که نه قانون و قانونمداری می داند و نه شریعت و مرجعیت
با احترام
فاطمه افتخاری

درباره سعید ملک پور
سعید ملک پور، متهم ردیف اول معرفی شده با نام سیاوش حسین خانی در پروندهی موسوم به «مضلین ۲» مربوط به جرایم اینترنتی است.
وی متولد خرداد ماه ١٣٥٤ خورشیدی، فارغ التحصیل رشته مهندسی متالورژی از دانشگاه صنعتی شریف با سابقه ی کار کارشناسی در شرکت ایران خودرو، مرکز تحقیقات رازی و یکی از بازرسان شرکت گرما فلز بوده است. نامبرده در سال گذشته موفق به اخذ پذیرش از دانشگاه ویکتوریا کانادا جهت ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد شد، که با توجه به بازداشت، در حال حاضر چنین امکانی حاصل نشده و ادامه ی تحصیل به تعویق افتاده است. وی از سال ۲۰۰۵ میلادی در کشور کانادا اشتغال به طراحی وب سایت برای اشخاص و شرکت های مختلف داشته است.

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

رجوع به مطالب مشابه