بازگشت به صفحه اول

 

 
 

آخرین اخبار زندانیان سیاسی در گفتگو با خانواده ها

از اعتصاب غذا تا برپایی تجمع

لیلا طیری

سه شنبه ۵ آبان ۱۳۸۸

روز: در حالی که علی رغم صدور قرار وثیقه های سنگین برای زندانیان سیاسی و مطبوعاتی، تاکنون از تودیع وثیقه توسط خانواده های این زندانیان ممانعت به عمل آمده  و خبری از آزادی این زندانیان نیست، دستگیریهای جدید،  کوتاه شدن زمان ملاقات های کابینی و بی خبری از برخی زندانیان سرشناس،  نشان از موج جدید فشارها بر زندانیان و خانواده های  آنان دارد.  "روز" در گفتگو  با خانواده های تعدادی  از زندانیان مطبوعاتی و سیاسی ،  آخرین وضعیت آنان را جویا شده  است.

این گفتگوها در شرایطی صورت می گیرد که مطابق آخرین اخبار رسیده از اوین، از 43 روز پیش هیچ خبری از احمد زیدآبادی، روزنامه نگار سرشناس ایرانی نیست، فریبا پژوه نیز، به گفته مینا جعفری، وکیل این روزنامه نگار ممنوع الملاقات شده است. از سوی دیگر اعتصاب غذای هنگامه شهیدی که در انتظار آزادی به سر می برد، اعتصاب غذای پیمان عارف و کوتاه تر شدن زمان ملاقات خانواده های زندانیان که به گفته این خانواد ه ها وسط ملاقات به یکباره صدا قطع شده و پرده های شیشه های کابین پایین افتاده است، از مهم ترین اخبار دیروز زندانیان سیاسی و مطبوعاتی بوده است. همچنین نگار سایه، خبرنگار آزاد و مسئول ستاد جوانان منطقه 19 میرحسین موسوی و علی خاری، رییس ستاد88 (جوانان حامی خاتمی و موسوی) استان گلستان نیز بازداشت شده اند. نگار سایه همسر سعید قریشی است که هفته گذشته در جریان یورش به مراسم دعای کمیل بازداشت شده و در زندان اوین است.

خانواده های زندانیان سیاسی تجمع می کنند

خانواده های زنداینان سیاسی دیروز با انتشار اطلاعیه ای اعلام کردند: در اعتراض به ادامه بازداشت غیرقانونی عزیزانشان،روز ششم آبان ماه تجمع مسالمت آمیز برپا می کنند.

این خانواده ها توضیح داده اند: این تجمع اولين اقدام ما خواهد بود كه باهدف اتمام حجت براي آزادي عزيزانمان انجام خواهد شد. و اگر مسوولين همچنان تظاهر به نديدن ما و نشنيدن پياممان كه تاكنون هم گوش فلك را كر كرده است، بنمايند و به رويه هاي پيشين ادامه دهند، در گام بعدي دست به تحصن خواهيم زد كه در زمان خود مكان آن را اعلام خواهيم كرد و اگر باز هم نتيجه اي نگرفتيم دست به اعتصاب غذاي دسته جمعي مي زنيم تا آنانكه قدرت؛ چشم و گوش شان را بسته است شايد به خود آيند و همزمان در صورت بي پاسخ ماندن اعتراضات شكايت به نهادهاي حقوق بشري و كيفري بين المللي قرار خواهيم برد.

دستور بازجو فراتر از دستور دادستان تهران

از 43 روز پیش تا کنون خانواده و وکیل احمد زیدآبادی در بی خبری مطلق به سر می برند. مهدیه محمدی، همسر این روزنامه نگار که  علیرغم دستور دادستان تهران، دیروز نیز موفق به ملاقات با همسرش نشده به "روز" گفت چهارشنبه هفته پیش به اتفاق سایر خانواده های زنداینان  به دیدار دادستان تهران رفتیم و ایشان گفتند که بعد از این هیچ گونه مشکلی برای ملاقات وجود ندارد و حتی اگر کسی قتل هم مرتکب شده باید با خانواده اش ملاقات کند و من تقاضای ملاقات نوشتم که ایشان پای آن را امضا کردند و دیروز نیز قبل از مراجعه به اوین به معاون ایشان زنگ زدم که به من گفتند دادستان روز یکشنبه نامه ملاقات مرا به اوین برده و دوشنبه نیز یک مسولی از سوی دادستان در زندان مستقر شده است و قطعا من م یتوانم آقای زیدآبادی را ببینم.

همسر زیدآبادی که به شدت متاثر بود افزود: دیروز از ساعت 9 صبح تا 3 بعد از ظهر همراه با سه کودکم در زندان سالن ملاقات اوین نشستیم و برگه ملاقات را نیز دادند و سپس ما را به سالن ملاقات کابینی بردند و گفتند که ماموران رفته اند آقای زیدآبادی را بیاورند اما متاسفانه در نهایت گفتند که بازجو اجازه ملاقات نداده است. و من هم بعد از خارج شدن از اوین به معاون دادستان زنگ زدم و گفتم که به آقای دادستان بگویید زور بازجو بیشتر از شما است و این چه قدرتی دارد که به راحتی زیر حرف دادستان میزند؟

خانم محمدی با بیان اینکه ملاقات حق کودکان آقای زیدآبادی است افزود: متاسفانه درباره پرونده آقای زیدآبادی هم یک روز می گویند در مرحله تحقیقات مقدماتی است و یک روز دیگر می گویند که رفته برای کیفرخواست و هر روز حرف جدیدی میزنند و ما در واقع نمیدانیم که پرونده ایشان در چه مرحله ای است.

ملاقات نیمه کاره

خانواده سعید لیلاز ، روز گذشته با این روزنامه نگار به صورت کابینی ملاقات کردند. خانم سپهرناز پناهی ابوذر در گفتگو با "روز" وضع روحی همسرش را خوب توصیف کرده و گفت: آقای لیلاز در سلولی چند نفره با زندانیان غیر سیاسی هستند که به شرایط بهداشتی و هم سلولی های خود اعتراض کرده و خواهان تغییر سلول خود شده اند اما تاکنون توجهی به این خواست ایشان نشده است.

خانم لیلاز با اشاره به کوتاه بودن ملاقات دیروز گفت:  وسط ملاقات یکباره پرده های کابین پایین افتاد و بدون خداحافظی مجبور شدیم سالن ملاقات را ترک کنیم.

وی  خبر از تفتیش سلول آقای لیلاز داده و گفت: به یکباره به سلول ایشان ریخته ایشان را بیرون برده اند و سپس پتوهای ایشان را تکانده و خودکاری که در اختیار داشت را از او گرفته اند و متاسفانه تاکنون نه لباس گرم و نه کتاب هایی که برای ایشان می بریم را از ما قبول نمی کنند  و روزنامه نیز در اختیار ایشان قرار نمی دهند.

خانم پناهی با بیان اینکه روز چهارشنبه ، این روزنامه نگار را برای اخذ دفاعیت آخر به دادگاه منتقل کرده بودند گفت: آقای سبحانی به من گفتند که دفاعیات آقای لیلاز اخذ شده و با ایشان دیدار کرده اند اما سعید این موضوع را تکذیب کرد و گفته که اصلا آقای سبحانی را ندیده و فقط یک امضا از او گرفته اند و دقاعیاتی در کار نبوده است.

خانم پناهی که روز گذشته به دادگاه امنیت نیز مراجعه کرده بود گفت: به ما گفتند که پرونده آقای لیلاز برای تعیین تکلیف ، به دادستان تهران فرستاده شده است.

وی با بیان اینکه آقای لیلاز اجازه تماس تلفنی با خانواده خود را ندارد گفت : امیدوارم دادستان تهران بر وعده خودش مبنی بر روشن شدن تکلیف عزیزان ما وفا کند و حداقل حقوق این زندانیان را مراعات کنند.

چهار ماه بلاتکلیفی

ژیلا بنی یعقوب نیز دیروز موفق شد با بهمن احمدی امویی به صورت کابینی ملاقات کند. خانم بنی یعقوب نیز به "روز" گفت که زمان ملاقات بسیار کم  و چند دقیقه بوده که وسط ملاقات نیز به یکباره تلفن قطع شده و پرده ها به پایین افتاده است .

وی روحیه همسر روزنامه نگارش را خوب توصیف کرده و گفت: متاسفانه 4 ماه است که بهمن در شرایط بلاتکلیف به سر می برد و قرار بازداشتی برای او صادر نشده و با قرار وثیقه همچنان در بند 209 زندانی است  و اجازه تودیع وثیقه را به ما نمی دهند.

به گفته خانم بنی یعقوب، کتاب هایی که او برای آقا یاحمدی امویی برده بود را از او نگرفته اند.

هنگامه شهیدی اعتصاب غذا کرد

هنگامه شهیدی که روز گذشته از بند 209 به بند عمومی زندان اوین منتقل شده در تماس تلفنی با خانواده اش اعلام کرده است که دست به اعتصاب غذا زده است و تا زمان آزادی دست از اعتصاب نخواهد کشید.

او به مادرش گفته است که انقدر به اعتصاب غذا ادامه خواهد داد که یا آزاد شود و یا جنازه اش را از ندان به خارج منتقل کنند.

مادر هنگامه شهیدی که مشکل نارسایی قلبی دارد بعد از شنیدن این قضیه دچار حمله قلبی شده و به بیمارستان منتقل شده است.

هنگامه شهیدی در شرح انتقال خود به بند عمومی می‌گوید:" به دلیل خصومت یکی از نگهبانان بند 209، من و فریبا پژوه را از یکدیگر جدا کردند. عصر امروز نیز، به من اعلام کردند که وسایلم را برای آزادی جمع کنم و درحالی که تا دم در زندان اوین نیزرفتم، مرا به بند عمومی منتقل کردند." وی در مورد اعتصاب غذای خود می‌گوید:" امسال نذر کرده بودم تا در تاریخ 88/8/8 به حرم امام رضا بروم، اما با توجه به وضعیت بلاتکلیفی، اعتصاب غذای خود را از دیشب آغاز کردم. این تنها راهی است که می‌توانم نسبت به شرایط خود اعتراض کنم. یا جنازه من از زندان اوین خارج می‌شود، یا اینکه آزادم می‌کنند."

این روزنامه نگار گفته است که از قرص هایی که به دلیل ناراحتی قلبی اش استفاده می کند نیز استفاده نخواهد کرد.

پیمان عارف نیز اعتصاب غذا کرد

از سوی دیگر پیمارن عارف ، دانشجوی محروم از تحصیل نیز از روز گذشته دست به اعتصاب غذا زده است. سمیرا جمشیدی ، همسر پیمان عارف در این زمنیه به "روز" گفت: پیمان در بند 8 زندان اوین بود که دو روز است به بند 209 منتقل شده و بعد زا نامه ای که هفته گذشته در خصوص سخنان دادستان به اتفاق آقای مجید دری نوشته بود به شدت تحت فشار قرار گرفته است.

خانم جمشیدی افزود: از دیروز پیمان را به سلول انفرادی منتقل کرده اند و او نیز دست به اعتصاب غذا زده است.

پیمان عارف در حال گذراندن محکومیت ۱۸ ماهه خود می باشد و برای پرونده اخیر وی نیز پس از صدور قرار وثیقه ۱۰۰ میلیونی ، تودیع وثیقه صورت گرفته است، و نگهداری وی در بند انفرادی غیر قانونی است..

ملاقات با نورانی نژاد

خانواده حسین نورانی نژادعضو جبهه مشارکت نیز روز گذشته  با او دیدار کردند.

پرستو سرمدی، همسر رییس کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت  به سایت نوروز گفت: وی علی رغم آنکه بیش از 40 روز است، در سلول انفرادی به سر می برد از وضعیت روحی مناسبی برخوردار است، اما به لحاظ جسمی کاهش وزن زیادی داشته و بسیار رنگ پریده شده است.

سرمدی افزود: همسرم مبتلا به بیماری آسم است و به هوای آزاد نیاز دارد بنابراین ادامه حضور حسین در سلول انفرادی، نگرانی زیادی را در مورد سلامت جسمی او به وجود می آورد.

وی با اعتراض نسبت به ادامه وضعیت بلاتکلیف پرونده همسرم گفت: در حالی که مدتی است از حسین بازجویی نشده همچنان در سلول انفرادی نگه داشته شده است و بعد از گذشت یک ماه و نیم از دادن پاسخ صریح به ما در مورد اتهام و دلیل بازداشت او خودداری می کنند

گلایه ابطحی از شایعات دولتی

دختر محمد علی ابطحی از ملاقات با پدرش در روز یکشنبه خبر داد و گفت: مانند همه زندانیان بند 2 الف اوین، پدرم نیز از یک ماه پیش می‌تواند هفته‌ای یک بار با خانواده خود ملاقات کند. ما در روزهای یکشنبه به دیدار وی می‌رویم و هم سلولی‌های پدرم روزهای دیگر ملاقات دارند.

فاطمه ابطحی، به سایت پارلمان نیوز گفته است که "پدرم از شایعاتی که در موردش پخش شده بود مانند این که می‌گفتند وی در ماه مبارک رمضان هر شب برای افطار به منزل می‌آمده، ابراز ناراحتی کرد و متاثر شد زیرا او مانند دیگر دوستان در بندش در ماه رمضان یک شب برای مرخصی ساعتی به همراه 3 مامور برای صرف افطار به منزل آمد".

او افزوده است: "شایعه دیگری که در مورد پدرم مطرح شد این بود که گفته بودند او تنباکوی معسل از خانواده خواسته است و در زندان قلیان به او می‌دهند و چیزهای عجیب و غریبی از این قبیل. پدرم گفت که بعد از آزادی حتما از رسانه‌ای که این شایعات را پخش کرده شکایت می‌کند.در بسیاری موارد شایعه کردند که او آزاد شده است،در حالیکه در یک ماه اخیرتقریبا هر هفته به او و خانواده‌اش وعده آزادی داده‌اند، ولی تمامی این هفته‌ها با حسرت دیدار پدر در خانه پایان یافته است".

محمد علی ابطحی با عبدالله رمضان‌زاده، صفایی فراهانی، محمد عطریان‌فر و سعید شریعتی هم سلول است و محسن میردامادی با فیض الله عرب سرخی و فریدی ، وهم چنین محسن امین‌زاده با مصطفی  تاج‌زاده نیزهم سلول هستند.

----

روز شمار نقض حقوق بشر شهروندان بهايي در مهرماه 88

خبرگزاری هرانا: گزارش ذیل به همت کمیته بهاییان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دربردارنده مجموعه وقایع و موارد نقض گسترده حقوق شهروندان بهایی مربوط به مهرماه سال جاری در ایران است.

1 مهر : چهار نفر از شهروندان بهايي كاشان به نامهاي شهرزاد مهجور، روحيه فنائيان، سهيل حسيني پور و فريدون فلاح به دادگاه انقلاب فراخوانده شده كه پس از بازجويي آزاد شدند.

- مهران بندي زنداني بهايي شهرستان يزد پس از ده روز مرخصي ( به صورت توقف حكم ) با آنكه پزشكان وضعيت جسماني وي را مناسب زندان تشخيص نداده اند براي گذراندن باقي دوران محكوميت 3 سال و نيم خود به زندان بازگشت .

4 مهر : صهبا رضواني زنداني بهايي شهرستان سمنان كه در اوين دوران محكوميت 3 ساله خود را مي گذراند پس از 3 هفته مرخصي به زندان بازگشت.

- رزيتا ذبيحيان شهروند بهايي كاشان به دادگاه فراخوانده شد كه پس از بازجويي آزاد شد. قابل ذكر است نامبرده پيش از اين در تاريخ 16 شهريور ماه نيز به اطلاعات سپاه فراخوانده شده كه پس از بازجويي آزاد مي شود.

- هاله روحي يكي از زندانيان بهايي شيراز پس از 19 روز مرخصي موقت به زندان بازگشت تا دوران محكوميت 4 ساله خود را بگذراند .

5 مهر : جسد عزيزالله صبحي شهروند بهايي نجف آباد ( متوفي 23 شهريور ) كه تا اين تاريخ از بيمارستان به خانواده اش تحويل داده نشده بود بطور مخفيانه و بي اطلاع خانواده توسط ماموران شهرداري بدون مراسم خاكسپاري در قبرستان بهاييان اصفهان دفن شد.

-  در ساعت 10 شب  براي چندمين مرتبه شيشه هاي اتومبيل نظام الدين فنائيان ( همسر صهبا رضواني ) شهروند بهايي سمناني توسط چند موتور سوار شكسته مي شود كه ضاربين پس از آن متواري شدند .

- ماموران اداره اطلاعات به منزل سهيل روحاني فرد شهروند بهايي يزد هجوم مي آورند كه پس از تفتيش منزل، لوازم شخصی وی همچون كامپيوتر، موبايل و تعدادي سي دي را نیز ضبط و با خود مي برند .

8 مهر : به روحيه يزداني يكي از شهروندان بهايي زندان ياسوج (محكوم به 2 سال زندان) بدليل كمر درد شديد 10روز مرخصي داده شد.

-  در طي روزهاي گذشته 6 نفر از بهاييان روستاي بهايي نشين مازگان از توابع كاشان به اطلاعات سپاه كاشان احضار شده كه پس از بازجويي آزاد مي شوند . اسامي شش نفر فوق الذكر عبارتست از : نورالله سميعي، شهرام احساني، حشمت الله احساني، نورالله شهيدي، رحمت الله شهيدي و سياوش دبستاني .

10 مهر : شامگاه تاریخ مذکور، اتومبيل يكي از شهروندان بهايي شهرستان رفسنجان به نام فرزاد موهبتي در حاليكه در حياط منزلش پارك بوده توسط اشخاصي ناشناس به آتش كشيده مي شود اين عمل در حالي صورت مي گيرد كه چند روز پيش از آن شيشه هاي اتومبيل بهايي ديگري به نام محبوب بندي در رفسنجان توسط اشخاص ناشناسي شكسته شده بود.

13 مهر : به آقاي علي عسگر روانبخش و همسرش خانم زليخا موسوي  ، دو تن از زندانيان بهايي شهرستان ياسوج كه دوران محكوميت دو ساله خود را مي گذرانند 3 روز مرخصي استعلاجي داده شد .

15 مهر : به ساسان تقوا يكي از زندانيان بهايي شيراز كه در حال گذراندن محكوميت 4 ساله اش است پنج روز مرخصي داده شد.

- شيشه هاي اتومبيل عادل فنائيان شهروند بهايي ساكن سمنان كه بتازگي از زندان آزاد شده توسط موتورسواراني ناشناس شكسته شد .

16 مهر : علي عسگر روانبخش و همسرش زليخا موسوي پس از گذراندن مرخصي سه روزه براي گذراندن ادامه محكوميت به زندان ياسوج بازگشتند.

- سمينار نقد و بررسي آراء و عقايد فرق و مذاهب در مشهد تشكيل شد كه طي آن سخنرانان از دين بهايي تحت  عنوان" فرقه نما " نام بردند در اين گونه سمينارها سخنرانان با نطقهاي تحريك كننده و يكسويه به تحريك حاضرين براي ايجاد آزار و فشار  بر بهاييان مي پردازند.

17 مهر : در ساعات نيمه شب اين روز مهران بندي زنداني يزد دچار مشكل قلبي شد كه از زندان به بهداري منتقل شد.

18 مهر : روحيه يزداني پس از گذراندن 10 روز مرخصي استعلاجي به زندان بازگشت.

- قربانعلي دري نجف آبادي امام جمعه اراك و نماينده ولي فقيه در استان مركزي كه پيش از اين دادستان كل كشور بود و در آن زمان شوراهاي اداره كننده بهاييان ( موسوم به خادمين ) را در شهرها تعطيل و غير قانوني اعلام كرده بود در اين روز در جمع بانوان اراك به ايراد سخنراني در رابطه با بهاييان پرداخت و فعاليتهاي مذهبي ايشان را مرموزانه ، خائنانه و جنايتكارانه توصيف كرد.

20 مهر : بهنام روحاني فرد شهروند بهايي ساكن يزد توسط ماموران امنيتي دستگير و به نقطه نامعلومي برده شد.

-  مرخصي ساسان تقوا كه در اين روز به پايان مي رسيد 7 روز ديگر تمديد شد . ( بايد خاطر نشان ساخت نامبرده نزديك به دو سال است كه در زندان شيراز بطور انفرادي محكوميت 4 ساله خود را سپري مي كند )

22 مهر : مهران بندي زنداني يزد بار ديگر دچار حمله قلبي شد كه ماموران زندان وي را به اورژانس رساندند كه پس از آزمايش به زندان بر ميگردد همانطور كه پيش از اين ذكر شد نامبرده داراي ناراحتي قلبي است و پزشكان وضعيت جسماني وي را براي گذراندن زندان به هيچ وجه مناسب تشخيص نداده اند.

25 مهر : ماموران امنيتي اطلاعات خرمشهر به منزل يكي از شهروندان بهايي اين شهر به نام شهرام آزادي هجوم برده وپس از تفتيش منزل وي ، مدارك شناسايي ، كتب و موبايل نامبرده را با خود بردند.

26 مهر : دادگاه 7 نفر عضو گروه موسوم به " ياران ايران " ( مسئولين سابق جامعه بهايي ايران ) كه قرار بود در اين روز تشكيل شود براي چهار مين دفعه به تعويق افتاد . اين اشخاص كه شامل دو زن و پنج مرد هستند بيش از 17 ماه است در بازداشت به سر می برند.

- سهيل روحاني فرد برادر بهنام روحاني فرد ( دستگير شده در يزد ) در اين روز به اداره اطلاعات يزد احضار و بازداشت شد .

27 مهر : 9 نفر از شهروندان بهايي مشهد به ستاد خبري اداره اطلاعات احضار و پس از پرسش و پاسخ آزاد شدند . اسامي اين اشخاص عبارتست از : داور نبيل زاده، كاويز نوزدهي، رزيتا واثقي، سيما رجبيان، ناهيد قديري، نسرين قديري، سيما اشراقي، جلاير وحدت و هومن بخت آور .

- ساسان تقوا زنداني بهايي شهرستان شيراز پس از گذراندن مرخصي 12 روزه براي گذراندن باقيمانده محكوميت 4 ساله به  زندان بازگشت .

- ماموران اداره اطلاعات ماهشهر به منزل شكرالله حاجياني شهروند بهايي اين شهر هجوم برده و پس از تفتيش منزل ، كتب و وسايل شخصي وي را ضبط و همسر ايشان صديقه حاجياني را نيز بازداشت كردند ( اين خانم عصر همانروز آزاد شد )

-  پيمان كشفي شهروند بهايي ساكن تهران با احضاريه كتبي به دادگاه انقلاب تهران احضار شود و در همان مكان بازداشت و به بند 209 زندان اوین انتقال یافت.

----

شهادت زندانیان سابق

در بند امنیتی زندان اوین چه می گذرد؟

فرشته قاضي

سه شنبه ۵ آبان ۱۳۸۸

روز: زندان اوین از روز 22 خرداد تا کنون پذیرای بسیاری از فعالان سیاسی ، مطبوعاتی، مدنی و مردمی بوده که در اعتراض به کودتای انتخاباتی بازداشت شده اند.اکثر قریب به اتفاق این بازداشت شده ها در بندهای امنیتی زندان اوین نگهداری می شوند، هر چند تعدادی از این زندانیان آزاد شده اند اما خیل عظیمی هنوز در این بندهای 2 الف سپاه، 209 و 240 زندان اوین که سه بند امنیتی این زندان هستند به سر می برند. "روز" در گفتگو با برخی از کسانی که از این بندها آزاد شده اند و همچنین مصاحبه با علی اکبر موسوی خوئینی ها نماینده مجلس ششم، که در زمان مسوولیت خود از زندان های مختلف کشور بازرسی کرده، به بررسی وضعیت سه بند امنیتی فوق پرداخته است.

شکنجه های طاقت فرسا در بند 2 الف سپاه

بند 2 الف سپاه یکی از مخوف ترین بازداشتگاههای جمهوری اسلامی است. بندی  که بعد از پی گیری های نمایندگان مجلس ششم و بستن بازداشتگاه عشرت آباد سپاه ایجاد شده است. اکثر زندانیان سیاسی و مطبوعاتی که بعد از انتخابات 22 خرداد بازداشت شده اند در این بند زندانی هستند.

یکی از این زندانیان که به تازگی از این بند آزاد شده است، در گفتگو با "روز" از عد م نظارت بر این بند و نوع بازجویی ها و شکنجه های رایج در این بند سخن گفته است.

این مصاحبه شونده با بیان اینکه در بند 2 الف سپاه ، هیچ زندانی اسم ندارد و فقط با کد شناخته می شود می گوید: بازجویی ها در این بند واقعا قرون وسطایی است به طوریکه بازجو ها نه آموزش بازجویی دیده اند و نه اصول بازجویی را می شناسند و هیچ اطلاعاتی هم از بازداشت شدگان ندارند و سعی می کنند با اعمال فشارهای غیرقانونی از خود زندانی اطلاعات بگیرند.

وی مبنای اطلاعات بازجویان بند 2 الف سپاه را تحقیقات محلی درباره افراد بازداشت شده ذکر کرده و می افزاید: در مورد همه ما به محل زندگی مان مراجعه کرده و سوالاتی پرسیده بودند و بر مبنای همین اطلاعات ، اقد ام به بازجویی میکردند.

وی تصریح می کند: در بند 2 الف سپاه، همه بازداشت شدگان را به چشم دشمن نظام نگاه می کنند و واقعا تصورشان این است که همه ما دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی هستیم.

این مصاحبه شونده درباره نوع بازجویی ها می گوید: یکباره نصف شب ها داخل سلول می ریزند و با کتک و لگد بیدارمان کرده و به اتاق بازجویی می بردند / به شدت مورد ضرب و شتم قرار میدهند، با کابل میزنند و فحش های رکیک میدهند و فحاشی می کنند و بیشتر تکیه شان در بازجویی ها بر مسائل اخلاقی است و اعترافاتی که می گیرند را تهدید می کنند که ایت اعترافات غیر اخلاقی را بر روی اینترنت می گذاریم و پخش می کنیم و خانواده ات را از هم می پاشیم. یا اینکه خانواده ات را می کشیم و یا بازداشت می کنیم و همین جا می آوریم.

وی می افزاید: آلبوم های عکس خانوادگی و فیلم های خانواد گی را ضبط کرده اند و تماشا م یکنند و به یکباره وسط بازجویی عکسی یا تیکه ای از فیلم خانوده گی را نشان میدهند و در مورد آن توضیحات میخواهند. در کل به شدت با شخصیت و روح و روان افراد بازی می کنند.

او با اشاره به وضعیت غیر قابل تجمل بهداشتی این بند می گوید: پتوها به شدت بوی ادرار میدهند و از سوی دیگر قوطی هایی که برای آب خوردن داده اند به شدت آلوده و توسط زندانیان قبلی استفاده شده است و من تعجب نمی کنم وقتی می شنوم که آقای میردامادی دچار عفونت مری شده یا آقای نبوی دچار عفونتی دیگر شده است چون اکثر زندانیان در این بند مشکلات پوستی و عفونت های مختلف دچار شده اند.

این مصاحبه شونده با شااره به عدم وجود نور در این بند می گوید: حتی هواخوری نیز که می برند هیچ گونه نوری وجود ندارد و فضا طوری است که نمی توانی تشخیص دهی که چه موقع از شبانه روز است.

وی با بیان اینکه بند 2 الف سپاه در داخل زندان اوین به سیاهچال سری معروف است می گوید: در این بند مثل بند 209 در داخل سلول ها زنگی وجود ندارد که موقع دستشویی آن را بزنیم بلکه یک کاغذی را باید از زیر سلول بیرون بگذاریم که در اکثر موارد زندانبانان این کاغذ ها را نمی بینند و من بارها ناچار شدم در همان سلول رفع حاجت کنم. از سوی دیگر هیچ یک از زندانبانان اجازه حرف زدن با زندانیان و حتی یک سلام هم ندارند و غیر از بازجو با هیچ کسی نمی توانیم حرف بزنیم. و زا سوی دیگر موقع دستشویی بردن به شدت تحقیر مان میکردند و مجبورمان میکردند چهار دست و پا و مثل حیوان ها راه برویم و همزمان با پوتین به شدت بر سر و رویمان میزدند.

او وضعیت غذای بند 2 الف را وحشتناک و غیر قابل خوردن توصیف کرده و می گوید: ظهرها فقط برنج خالی میدهند که بدان رب زده اند و در تمام طول بازداشت در این بند به هبچ عنوان گوشت نیم دهند و اینقدر غذاها غیر قابل تحمل است که اکثر زندانیان ناچار از روزه اجباری یا اعتصاب غذای اجباری می شوند.

قرص های روانگردان

وی به قرص هایی اشاره می کند که در بند 2 الف به اجبار به زندانیان خورانده می شود. این قرص ها به گفته او معمولا قبل از بازجویی ها خورانده می شود. این مصاحبه شونده توضیح میدهد: بعد از مصرف این قرص ها که حالت روانگرادن دارند، متوجه نمی شدیم که در بازویی ها چه چیزی گفته یا نوشته ایم و به شدت شاد و شنگول بودیم و به مرور دچار فراموشی های حاد می شدیم.

این زندانی که هنوز آثار شکنجه ها بر روح و روان و جسم او آشکار است ادامه میدهد: یک اتاقی دارند که باید از روی سیم آهنین که خاردار هم هست رد شوی و بدان برسی و یک طرف این اتاق دیواری وجود ندارد ساعت ها ما را در این اتاق نگه داشته و وانمود میکردند که میخواهند ما را پایین پرت کنند که این قضیه به شدت خود مرا آزار داد.

وی در پایان می گوید: یک بازپرس از دایره اقتصادی مبارزه با قاچاق در این بند مستقر کرده اند که این بازپرس احکام بازداشت و تفتیش و ... را بر مبنای دستورات فرماندهان سپاه صادر می کند.

مسولان قضایی اجازه ورود به بند 2 الف را ندارند

بند 2 الف سپاه به گفته علی اکبر موسوی خوئینی، نماینده مجلس ششم که آن زمان پی گیر مسائل مربوط به بازداشتگاهها بوده در اصل همان بازداشتگاه موسوم به 59 سپاه  است که قبلا در پادگان ولیعصر (عشرت آباد) واقع بود و با پی گیریهای مجلس ششم تعطیل شده است.

موسوی خوئینی در این زمنیه به "روز" می گوید: بعد زا پی گیریهای فراوانی که کردیم آن موقع به ما اطلاع دادند که این بازداشتگاه تعطیل و به داخل زندان اوین منتقل می شود که همین بند 2 الف است که این روزها اخبار ناخوشایند زیادی نسبت بدان می شنویم.

این نماینده سابق مجلس، بند 2 الف را قوطی دربسته ای میداند که از عشرت آباد به زندان اوین منتقل شده است بدون اینکه اجازه بازدید داخل این قوطی به کسی داده شود.

وی با بیان اینکه هیات های بازدید مجالس بعدی هم امکان بازدید از این بند را نداشته اند می گوید: گویا دست اندرکاران نظامی ، هزینه عدم اجازه بازدید را به بازدید نمایندگان از این بند ترجیح می دهند.

موسوی خوئینی با اشاره به برکناری برخی از مسولان سابق زندان اوین و همچنین پرونده سازی برای برخی از نمایندگان، اشاره می کند که این مسولان و نمایندگان به دلیل پافشاری بر بازدید از بند 2 الف ، چنین سرنوشتی داشته اند.

وی با بیان اینکه حتی مسولان قضایی کشور هم اجازه بازدید از این بند را ندارند می گوید: ما میدانیم که حتی قاضی مرتضوی نیز اجازه ورود به این بند را نداشت و این جزیره در داخل زندان اوین همچنان بدون نظارت باقی مانده است و به کار خود ادامه میدهد و هر از چند گاهی نیز اخبار ناگواری از این بازداشتگاه منتشر می شود اما متاسفانه مسولان حکومتی ما تا فاجعه ای رخ ندهد غده ای ایجاد نشود حاضر به پذیرش هشدارها نیستند و چشمان خود را بر واقعیات می بندند و تا بدانجا پیش میروند که فاجعه ای همچون کهریزک رخ دهد و بعد از آن هم اقدام به فرافکنی م یکنند که چرا آبروی نظام را می برید و ...حاضر به پذیرش و پی گیری فجایع نیز نمی شوند.

وی با اشاره به اخبار نگران کننده درباره نوع بازجویی ها، شکنجه ها و وضعیت بهداشتی این بازداشتگاه می گوید: در مجلس ششم، یکبار یکی از دانشجویان که سپاه قصد بازداشت او را داشت به ما مراجعه کرد و از ما خواست به عنوان نماینده مجلس از وزارت اطلاعات بخواهیم او را بازداشت کند تا دست سپاه نیفتد و این طنز بسیار تلخ روزگار ماست.

این نماینده سابق مجلس می افزاید: بسیاری از کسانی که سالها پیش در بازداشتگاه سپاه بود ه اند هنوز دچار تیک های عصبی هستند و نتوانسته اند به حالت عادی خود بازگردند.

بند 209 اوین...

بند 209 زندان اوین ، متعلق به وزارت اطلاعات است و اکثر زندانیان سیاسی و مطبوعاتی طی سالهای گذشته در این بند زندانی بوده اند.

ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار و شیوا نظرآهاری، فعال حقوق بشر به تازگی از بند 209 زندان اوین آزاد شده اند. هر دوی آنها از نقض حقوق زندانیان در بند 209 که بازداشتگاه وزارت اطلاعات در داخل زندان اوین است، سخن می گویند.

شیوا نظرآهاری در گفتگو با "روز" از بازجویی با چشم بند، نشاندن متهم رو به دیوار، بازجویی در نیمه شب، پرسیدن سوالهای خارج از موضوع اتهام، ضرب و شتم زندانی و تحقیر زندانیان با تنبیه هایی همچون بشین و پاشو، کلاغ پر رفتن و پس گردنی های متوالی، به عنوان مصداق بارز شکنجه و تحقیر بازداشت شدگان نام می برد. شکنجه هایی که در بند 209 زندان اوین همواره اعمال می شود.

او سپس به شرایط خود در این بند اشاره کرده و می گوید: یک یاز بارز ترین مشکلات در 209 ، مساله دستشویی است که از آن برای اعمال فشار استفاده می کنند و در شبانه روز ما 4 بار و مردان 3 بار اجازه دستشویی رفتن داریم که که متاسفانه تایم این دستشویی رفتن هم از سوی زندانبان تعیین می شود. یعنی ممکن است در تایمی نیازی به دستشویی نداشته باشی اما مجبور هستی بروی و در تایمی دیگر نیاز شدید داری اما ممانعت به عمل می اورند.

این فعال حقوق بشر از ساعات 6 صبح ، 12 ظهر، 5 بعد از ظهر و 11 شب به عنوان ساعاتی که اجازه دستشویی رفتن به زندانیان میدهند یاد می کند.

خانم نظرآهاری با اشاره برخوردهای سلیقه ای زندانبانان می گوید: در برخی شیفت ها این مشکل چند برابر می شد به طور مثال یکی از زندانبانان به شدت به مساله دستشویی رفتن ما حساسیت داشت و می گفت که برای تفریح به دستشویی می روید! و همین مسائل باعث می شد برخی اززندانیان ظروف یکبار مصرف را در داخل سلول برای رفع حاجت خود در مواقع بسیار اضطراری به کار برند.

مساله دستشویی که خانم نظرآهاری بدان اشاره می کند چنان در بند 209 حاد بود که محمد علی دادخواه، حقوقدان برجسته ایرانی که سه روز اجازه دستشویی رفتن را به او نداده بودند دچار مشکلات عدیده ای شده و بعد از آزادی ناچار از جراحی شد.

خانم نظرآهاری سپس به مساله آب این بند اشاره کرده و می گیود: به گفته خود زندانبانان، آب مصرفی از آب شرب شهری نبوده و از آب چاه است و همین مساله موجب بروز مشکلات روده ای بسیاری در زندانیان شد.

وی از ظروف یکبار مصرف و استفاده چند باره از این ظروف یاد کرده و می گوید: ما مجبور بودیم از ظروف یکبار مصرف به کرات استفاده کنیم و همین مساله نیز از نظر بهداشتی مشکلات زیادی ایجاد میکرد.

بر اساس قوانین بند 209 هر زندانی حق دارد سه بار در هفته از حمام اسفاده کند. این درحالیست که به گفته خانم نظرآهاری، چنین  اجازه ای به زندانیان داده نمی شود و از سوی دیگر زندانیان از حق قانونی خود که هواخوری است نیز در اکثر موارد محروم هستند.

این فعال حقوق بشر می افزاید: در بند عمومی ، زندانیان لباس های عادی خود را به تن دارند اما در بند 209 یک دست لباس زندان به زندانی می پوشانند و هر چقدر هم که مدت بازداشت در این بند طولانی باشد اما فقط همین یکدست لباس در اختیار زندانیان است و مجبور هستند شسته و باز به تن کنند.

در بند 209 از وسایل خنک کننده در تابستان و گرمازا در زمستان خبری نیست و به یک پتو و لباس زندان هر زندانی ناچار است سر کند. دریچه هایی در سلولهای 209 تعبیه شده و لوله هایی کار گذاشته شده که گرمای سلولها را تامین کنند اما در عمل این لوله ها گرمای چندانی ایجاد نمی کنند.

وی که در اوج گرمای تابستان در بند 209 بوده می گوید: در سلولهای چند نفری که برای هر کسی فقط نیم متر فضا میرسد این وضعیت بدتر است و اصلا فضای نفس کشیدن هم نمی ماند. به گفته او در هر سلولی 5 الی 6 نفر نگهداری می شوند که به اصطلاح به این سلول ها، بند عمومی 209 گفته می شود. اما در بند مردان حتی 7 نفر نیز در یک سلول نگهداری می شوند.

خانم نظرآهاری غذای بند 209 را بهتر از سایر بندها توصیف می کند اما در عین حال می گوید: در ماه رمضان و در کل 30 روز فقط دو نوع غذا به ما دادند که این مساله باعث شد خیلی از ما دست به اعتصاب غذا بزنیم اما هیچ تغییری حاصل نشد.

این زندانی سیاسی که چند روزی نیز در بند قرنطینه زندان اوین زندانی بوده است درباره این بند می گوید: بند قرنطینه حالت سوئیت دارد که آشپزخانه، حمام و دستشویی در داخل آن تعبیه شده و ما جز موقع سرو غذا، زندانبان را نمی دیدیم و با سایر زندانیان هم ارتباطی نداشتیم.

وی با اشاره به بوی شدید فاضلاب و چاه در این بند می گوید: محدودیتی در ظاهر برای حمام وجود نداشت اما در عمل فقط هفته ای یکبار آب حمام گرم بود و فقط یکبار در هفته امکان حمام جود داشت.

خانم نظرآهاری همچنین از کمبود پتو و سرمای شدید بند قرنطینه انتقاد کرده و می افزاید: زندانیان معتقدند که بند 209 بهتر از بند قرنطینه و بند عمومی است چون در این بندها تفکیک جرایم نیست و همه نوع مجرم و بزهکاری در کنار زندانیان سیاسی قرار می گیرند.

بازداشتگاهی موقت  اما طولانی مدت

ژیلا بنی یعقوب نیز با اشاره به قانون هفته ای سه روز هواخوری در بند 209 به "روز" می گوید: عملا این قانون نادیده گرفته می شود و زندانبان ها روزهایی که کارشان زیاد است هواخوری را به راحتی حذف می کنند.

این روزنامه نگار با شاره به عدم امکان هواخوری می افزاید: در سلول های کوچک 209 عملا خبری از آفتاب نیست و هواخوری که حذف می شود زندانیان دچار رخوت و افسردگی شدید می شوند و از سوی دیگر دریچه های کوچک سلول ها را نیز می بندند و کوچکترین جریان هوایی در سلول ها وجود ندارد و گاهی اوقات نفس کشیدن به شدت سخت می شود.

به گفته او از این دریچه ها به عنوان عامل فشار استفاده می کنند و وقتی صدای زندانی بلند می شود به عنوان تنبیه اجازه باز کردن دریچه ها را نمی دهند.

وی می افزاید: متاسفانه کتاب و روزنامه به هیچ عنوان در اختیار زندانیان قرار نمی گیرد و حداقل امکانات رفاهی به راحتی از زندانیان سلب می شود خانواده های زندانیان حتی برای تحویل لباس گرم نیز با مشکل مواجه هستند.

خانم بنی یعقوب از نگهداری طولانی مدت در بند 209 به عنوان سخت ترین مسله یاد کرده و می گوید: 209، بازداشتگاهی موقت است اما سه ، چهارماه و حتی در مواردی من دیده ام که کسانی 16 یا 17 ماه در این بند بازداشت هستند و اجازه هیچ گونه ارتباطی با سایر زندانیان را نیز ندارند و این امر از نظرروحی و جسمی به شدت آزار دهنده است.

عدم حاکمیت قانون در 209 و 240

علی اکبر موسوی خوئینی ، وضعیت بند 209 را در مقایسه با بند الف سپاه قابل تحمل تر توصیف می کند اما در عین حال می گوید که در این بند نیز قانون اعمال نمی شود. او می افزاید: نگهداری طولانی مدت افراد در بازداشتگاهی که به صورت موقت است آثار روحی ، روانی و جسمی جبران ناپذیری را ایجاد می کند.

او سپس به تغییرات و اصلاحاتی اشاره می کند که بعد از پی گیریهای هیات تحقیق و تفحص مجلس ششم در این بازداشتگاه و همچنین بازداشتگاه 240 اعمال شده اما آن را ناکافی دانسته و می گوید: متاسفانه عدم حاکمیت قانون و بازجویی ها غیر قانونی همچنان در این بند وجود دارد.

این نماینده سابق مجلس با اشاره به بند 240 اوین می گوید: این بند متعلق به حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی است و قسمت هایی از آن توسط واحد های دیگر نیز مورد استفاده قرار می گیرد به طور مثال برخی از روحانیون را به این بند منتقل کرده بودند.

نقض حقوق زندانیان و سابقه ای سی ساله

نقض حقوق زندانیان در جمهوری اسلامی، سابقه ای سی ساله دارد و همواره یکی از چالش برانگیز ترین مسائل ازآغاز شکل گیری جمهوری اسلامی تا کنون بوده است. هرچند در قانون اساسی و قوانین موضوعه ایران، حقوقی برای متهم یا مجرم ، تعریف شده اما   تجربه و روند سی ساله نشان داده است که تا فاجعه ای در بازداشتگاهی رخ ندهد، هیچ مقام مسولی خود را ملزم به رعایت حقوق زندانیان نمیداند. بعد از رخ دادن فجایعی چون کهریزک و افشای این گونه فجایع نیز، نه مسولی حاضر است که مسولیت این فجایع را بر عهده بگیرد و  نه به طور شفاف و عملی با عاملان این فجایع برخورد می شود. بلکه با کمی سر و صدای مطبوعاتی و چند مصاحبه درباره پی گیری موضوع ، در اینگونه موارد تلاش شده است که قضیه شامل مرور زمان شده و به فراموشی سپرده شود.

نوع بازجویی ها، وارد شدن به حریم شخصی و خانوادگی افراد، چشم بند و دستبند، فحاشی و توهین به زندانی، بازجویی های غیر اخلاقی، شکنجه های روحی و جسمی و ... نمونه کوچکی از نقض حقوق زندانیان در جمهوری اسلامی است. پیش از فجایع بازداشتگاه کهریزک،  زهرا بنی یعقوب و زهرا کاظمی شاید معروف ترین قربانیان شیوه های بازجویی زندان های جمهوری اسلامی باشند که پیش از اتمام تحقیقات مقدماتی پرونده آنها و در حالیکه در بازداشت موقت به سر می بردند کشته شدند و هنوز هم هیچ مسولی مسولیت این قضایا را برعهده نگرفته است.

وجود بازداشتگاههای غیر قانونی بر این بی قانونی افزوده استو هر نهاد اطلاعاتی بازداشتگاههای خاص خود را دارد. بازداشتگاههایی که زیر نظر هیچ نهادی نیست و هر چند با پی گیری های گروه هیات تحقیق و تفحص مجلس ششم برخی از این بازداشتگاههای غیر قانونی تعطیل شدند اما بازداشتگاه‌ پلیس آگاهی تهران (شاپور)، بازداشتگاه سازمان حفاظت اطلاعات ارتش، بازداشتگاه اماکن، بازداشتگاه‌های حفاظت اطلاعات وزارت دفاع موسوم به 64، بازداشتگاه حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، بازداشتگاه حفاظت اطلاعات سپاه، بازداشتگاه اطلاعات سپاه، بند 209 وزارت اطلاعات در زندان اوین، بازداشتگاه آگاهی در شهرری، بازداشتگاه ستاد مبارزه با مواد مخدر در شهرری،بازداشتگاه کلانتری 160 خزانه، بازداشتگاه آگاهی ورامین، بازداشتگاه آگاهی شهریار، بازداشتگاه مبارزه با مواد مخدر شهریار و بازداشتگاه دادسرای ناحیه 7 دادگاه انقلاب نمونه هایی از بازداشتگاههای غیرقانونی هستند که به نوشته روزنامه خبر "وضعیت مدیریتی آنها با ابهام مواجه است".

این بازداشتگاهها خارج از نظارت سازمان زندان ها و در برخی مواقع مخفی هستند.

----

زندانیان باتصرف شکنجه گاه بند 1 به خواسته های اولیه خود رسیدند

بنابه گزارشات رسیده در پی به کنترل در آوردن سالن 2 بند 1 زندان گوهردشت کرج که محل شکنجه زندانیان سیاسی و عادی است.زندانیان پس از رسیدن به خواسته های خود سالن را تحویل زندانبانان دادند.

روز یکشنبه 3 آبان ماه زندانیان شکنجه گاه قرون وسطائی سالن 2 بند 1 زندان گوهردشت کرج در اعتراض به شکنجه های ضد بشری و شرایط طاقت فرسا، ساعاتی به کنترل خود در آوردند. در این شکنجه گاه سلولهای انفرادی معروف به سگ دونی واقع شده است.

پس از به تصرف در آمدن سالن 2 شکنجه گاه مخوف بند1 توسط زندانیان ،علی حاج کاظم رئیس زندان،کرمانی و فرجی رئیس و معاون حفاظت و اطلاعات  و در حدود 40 نفر از نیرو های گارد زندان سالن 2 را به محاصره خود در آوردند. نیروی گارد مدتی تلاش کرد که زندانانیان را وادار به تسلیم کندولی موفق نشد بخاطر اینکه تمامی دربهای ورود آن را بسته بودند و امکان ورود نیروی گارد  را غیر ممکن می کرد.

 تا اینکه علی حاج کاظم رئیس زندان وارد مذاکره با زندانیان شد . زندانیان به شرط اینکه به خواسته های آنها تن در دهند  حاضر به باز کردن دربها سالن خواهند شد.

 خواسته های زندانیان به قرار زیر بود: 1- پایان دادن به شکنجه های غیر انسانی در این شکنجه گاه  2. عدم شکنجه و برخورد با آنها بعد از پایان یافتن بحران 2. بهتر کردن وضعیت غذایی شکنجه گاه به لحاظ کمی و کیفی 3. بهتر کردن شرایط بهداشتی 4. برخورداری از حق ملاقات با خانواده های خود 5. داشتن ارتباط تلفنی با خانواده های خود.

زندانیان پس از دادن تعهد علی حاج کاظم رئیس زندان ساعت 21:00 روز یکشنبه 03 آبان  اقدام به باز کردن دربهای شکنجه گاه نمودند. پس از پایان یافتن تصرف شکنجه گاه بعضی از خواسته های زندانیان عملی گردید که از جملۀ آن زندانیان از روز گذشته برای اولین بار توانستند با خانواده های خود تماس تلفنی برقرار کنند.

در طی روز دوشنبه 4 آبان تمامی زندانیان مورد بازجوئی قرار گرفتند. بازجوئی توسط درویش معاون سازمان زندانها،علی حاج کاظم رئیس زندان گوهردشت و کرمانی رئیس حفاظت و اطلاعات زندان گوهردشت صورت می گرفت. بعضی از سئوالاتی که از زندانیان در این بازجوئی میشد عبارت بود از : چه کسی شما را تحریک کرد؟ علت تصرف سالن 2 . زندانیان در جواب آنها می گفتند: شرایط آنجا مرگ تدریجی بود و راهی برای ما باقی نگذاشته بود . شما می توانید همین الان ما را بکشید تا راحت شویم ولی در آن شرایط  دیگر قرار نگیریم.

از طرفی دیگر روز گذشته در حین بازجوئی به آنها گفته شد که بجرم تمرد در زندان مورد محاکمه قرار خواهند .

ایستادگی و مقاومت زندانیان در مقابل شکنجه های جسمی، تجاوز جنسی،استعمال باتون ،تحقیر،ضرب وشتم ،اهانت،بی غذائی، شرایط و حشتناک باعث گردید که شکنجه گران را وادار به عقب نشینی کند و تن به حداقل خواسته های آنها دهند. شکنجه گرانی که با درست کردن شکنجه گاه مخوف سعی در شکستن اراده زندانیان و وادار کردن آنها به تسلیم بودند. شکنجه گرانی که زندانیان دست و پا بسته و چشم بسته با باتون های خود شکنجه می کردند و اینگونه خود را قدرتمند می دیدند.ولی تصور چنین ایستادگی را از آنها را نمی کردند . وقتی که با فوران خشم زندانیان بی دفاع مواجه شدند صحنه را ترک و از آنجا فرار کردند. بخصوص پاسداربندهای قصی القلبی مانند مرجانی و سایر پاسداربندها و روسای آنها.زندانیان با اقدام شجاعانه خود شکنجه گران را پس زدند و آنها را مبهوت کردند و جواب بی عدالتی آنها را دادند و پیروزی بزرگی را برای خود رقم زدند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،خواستار برچیده شدند مراکز شکنجه مانند بند 209،بند الف-1 سپاه ،بند 240 زندان اوین و بند 1 زندان گوهردشت و سایر زندانهای ایران است و از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر شکنجه خواستار ارسال هیئتی برای بازدید از شکنجه گاههای زندانهای قرون وسطائی ولی فقیه در ایران است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
05 آبان 1388 برابر با 27 اکتبر  2009

----

ديده بان حقوق بشر: احكام ناعادلانه و اعدام را در ايران لغو كنيد

۱۳۸۸/۰۸/۰۴

رادیو فردا: در دو ماه گذشته دهها تن از فعالان سیاسی و مدنی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری محاکمه شدند.

سازمان ديده بان حقوق بشر روز دوشنبه با انتشار بيانيه اى از قوۀ قضاييه ايران خواست تا احكامى را كه توسط دادگاه انقلاب تهران از پايان ماه سپتامبر تا كنون، عليه معترضان نتايج انتخابات خرداد ماه صادر شده، بى درنگ لغو كند.

ديده بان حقوق بشر در تازه ترين بيانیه خود كه نسخه اى از آن را به دفتر نمايندگى راديو فردا در واشينگتن ارسال كرده است، مى گويد: احكام صادره از سوى دادگاه انقلاب تهران، نتيجۀ دادرسى هاى ناعادلانه اى است كه در آنها متهمان از داشتن وكيل اختيارى محروم بوده اند و مقام هاى قضايى جمهورى اسلامى، به طور مكرر درخواست زندانيان، براى دسترسى به وكيل انتخابى را رد كرده اند.

همسر يكى از افرادى كه به زندان محكوم شده ،به ديده بان حقوق بشر گفته است: به شوهرش گفته شده كه اگر به اعتراف تن ندهد، از زندان آزاد نخواهد شد!

در اين زمينه، جو استورك، نماينده ديده بان حقوق بشر در واشينگتن، روز دوشنبه در گفت و گویی با نادر صدیقی، همكار «راديو فردا» در آمريكا، گفت: «ما در مورد پرونده هایی صحبت مى كنيم كه همۀ آنها و از جمله افرادى كه به اعدام محكوم شده اند، در دادگاه هاى ناعادلانه محكوميت يافته اند و اين دادرسى ها با استانداردهاى عادلانۀ جهانى مطابقت نداشته اند.»

آقاى استورك افزود: «افراد در تمام مدت بازداشت كه ماه ها به طول انجاميده، از دسترسى به وكيل حقوقى محروم بوده اند و تنها به هنگام تشكيل دادگاه ها بود كه از وكيل تسخيرى برخوردار شدند و اين وكلا از محتواى پرونده ها آگاهى نداشتند و به صورت مناسب از متهمان دفاع نكردند؛ لذا، اين تقليد مسخره آميزى از روند عدالت بود.»

لزوم حق داشتن وکیل انتخابی

سارا- لى - ويتسون مديربخش خاورميانه ديده بان حقوق بشر دراين زمينه گفت: احكام مرگى كه به دنبال دادگاه هاى ناعادلانه صادر شده اند، نشان دهنده استهزاى دستگاه قضايى جمهورى اسلامى ايران است و افرادى كه مسئول صدور اين احكام هستند بايد اين احكام را لغو كنند و اطمينان بدهند كسانى كه زندانى هستند و يا به دادگاه فرستاده مى شوند از حق داشتن وكيل انتخابى برخوردارند.

او افزود: دهها تن از سياستمداران برجسته اصلاح طلب، روشنفكران، روزنامه نگاران، روحانيان، رهبران دانشجويى و ديگر افراد، پس از اعتراض هاى سراسرى كه عليه انتخابات بحث برانگيز دوازدهم ژوئن ۲۰۰۹ رخ داد، به دادگاه هايى فرستاده شدند كه از استانداردهاى بين المللى دادگاه هاى عادلانه تبعيت نمى كنند.

ديده بان حقوق بشردر بيانیه روز دوشنبه همچنين نسبت به وضعيت حسين درخشان، وبلاگ نويس ايرانى –كانادايى ابراز نگرانى كرد و اعلام داشت كه آقاى درخشان از هنگام دستگيرى در اكتبر ۲۰۰۸ همچنان در زندان بسر مى برد.

در مورد اين وبلاگ نويس ايرانى- كانادايى، يك منبع نزديك به خانواده او به ديده بان حقوق بشر گفته است كه وى بيش از نه ماه در زندان انفرادى نگهدارى شده و به خانواده او تنها دو بار اجازه ملاقات داده شده است.

اين منبع گفت كه درخشان شكنجه شده و تحت فشار زيادى بوده است تا اعتراف هاى اجبارى بنويسد و خانواده او تهديد شده كه اگر در مورد او صحبت كنند به پرونده فرزندشان آسيب خواهد زد.

در بيانیه ديده بان حقوق بشر به سخنان عليرضا آوايى، رييس دادگسترى تهران، در هشتم شهريور ماه برابر با ۳۰ سپتامبر اشاره شده كه طى آن گفته بود: دادگاه انقلاب احكام اوليه ۲۰ تن از زندانيان سياسى را كه پس از انتخابات رياست جمهورى دستگير شده اند صادر كرده است ولى اشاره اى به نام اين افراد ومدت احكامشان نكرده بود.

از آن پس، مقام هاى قضایی ايران، نام ده تن را اعلام كرده اند كه چهار تن از آنها با حكم اعدام روبرو شدند و بقيه، حكم هاى زندان بين ۵ تا ۱۲ سال دريافت كردند.

بيانیه ديده بان حقوق بشر سپس به اين نكته اشاره مى كند، تمامى زندانيانى كه احكام شان صادر شده، ماهها بدون دسترسى به وكيل، در زندان و بيشتر در سلول انفرادى به سر برده اند. در اين رابطه، ديده بان حقوق بشر، نام هاى چندى را برشمرده كه از آن جمله اند:

كيان تاجبخش، پژوهشگر ايرانى – آمريكایی، شهاب طباطبایی يكى از اعضاى ارشد كمپين مير حسين موسوى، هدايت آقایی از حزب اصلاح طلب كارگزاران، مسعود باستانى روزنامه نگار و سعيد حجاريان از فعالان اصلاح طلب.

ديده بان حقوق بشر همچنين اضافه كرده كه در تاريخ ۱۰ اكتبر (برابر با هيجده مهر ماه)، دستگاه قضايى جمهورى اسلامى دو تن را كه تنها با دو حرف نخست نام هاى آنان «م- ز» و «ا– پ» مشخص شده بودند به اعدام محكوم كرد و گفته شد كه اين دو نفر عضو انجمن پادشاهى ايران بوده اند كه خواستار بازگرداندن نظام پادشاهى به ايران هستند.

يكى از اين دو تن، «م- ز»، محمد على زمانى است كه پيش از انتخابات خردادماه دستگير شده ولى نام او جزو كيفرخواست بازداشتى هاى پس از انتخابات آمده است.

فرد ديگرى با عنوان «ن– ا» به دليل ارتباط با سازمان مجاهدين خلق، به اعدام محكوم شده است.

ديده بان حقوق بشر در اين بيانیه مشروح، به ماده ۱۴ كنوانسيون حقوق مدنى و سياسى اشاره كرده كه دولت ايران در سال ۱۹۷۵ چهار سال پيش از روى كار آمدن جمهورى اسلامى به آن پيوسته است و تاكيد كرده كه براساس اين كنوانسيون، دولت ايران موظف است براى كسانى كه با اتهام هاى كيفرى مواجه اند حق دفاع از خود، از طريق انتخاب وكيل قائل شود.

ديده بان حقوق بشر مى گويد كه به دليل بى رحمانه بودن و ماهيت غير قابل بازگشت اعدام، مخالف حكم اعدام در هر شرايطى است.

----

قتل سه تن در منطقه‌ی ماوانه‌ی ارومیه‌ توسط نیروهای اطلاعات

خبرگزاری هرانا: در طی هفته‌ گذشته‌ نیروهای اداره‌ی اطلاعات شهر ارومیه‌ در منطقه‌ی ماوانه‌ از توابع این شهر يک ماشین سواری را به‌ عنوان اینکه‌ حامل دو تن از اعضای یکی از احزاب اپوزیسیون است به‌ گلوله‌ بسته‌ و در نتيجه‌ سه‌ تن کشته‌ شدند.

به گزارش کمیته کردستان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در هفته گذشته نیروهای اداره اطلاعات شهر ارومیه در منطقه ماوانه‌ی این شهر یک اتومبیل حامل دو چریک کرد فاقد سلاح را به گلوله بستند که طی این حادثه علاوه بر این دو تن، یک شهروند کرد به نام فصیح قادری نیز جان خود را از دست داد.

لازم به ذکر است نیروهای امنیتی علاوه بر بی احترامی به اجساد تا کنون جنازه های جان باختگان را به خانواده های آنان تحویل نداده اند.

----

ادامه بازداشت های امنیتی در مهاباد

نیروهای امنیتی در ادامه بازداشت های شهر مهاباد برای دستگیری یک خانواده اقدام کردند.

خبرگزاری هرانا: به گزارش کمیته کردستان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در تداوم بازداشت های امنیتی اخیر شهرستان مهاباد، روز یکشنبه مورخ 3 آبان ماه، نیروهای اداره اطلاعات شهر مذکور به منزل یکی از زندانیان سیاسی کرد به نام جهانگیر بادوزاده که سالهاست در زندان ارومیه به سر می برد مراجعه کرده و کتاب و سی دی های موجود در منزل را ضبط کردند. این نیروها همچنین قصد بازداشت توران بادوزاده همسر این زندانی را داشتند که نامبرده با اطلاع از این موضوع به همراه پسر نوجوان خود به کوهستان گریخته است.

لازم به ذکر است پیشتر فرزند ارشد این خانواده به نام رزگار بادوزاده طی اقدام خودسرانه یکی از نیروهای امنیتی محلی به نام عزیز کانبی در مرکز شهر مهاباد به قتل رسیده است.

همچنين گزارش شده است‌ نیروهاي مذکور به‌ بهانه‌ی همکاری با یکی از احزاب اپوزیسیون، تعداد ديگري از زنان و جوانان شهر مهاباد و چند روستای اطراف را دستگير کرده‌اند که‌ از هویت آنان کماکان اطلاعی در دست نیست. همینطور خانمها کژال شيخ محمدي و شیرین احمدی از جمله‌ دستگیر شده‌گان بازداشت های اخیر مهاباد همچنان در بازداشت و تحت بازجویی به سر می برند.

----

ابوالفضل عابدینی آزاد شد

ابوالفضل عابدینی، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر روز گذشته با قید وثیقه آزاد شد.

خبرگزاری هرانا: ابوالفضل عابدینی روزنامه نگار خوزستانی و مسئول روابط عمومی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز گذشته با تلاش محمد اولیایی فرد، وکیل مدافع ایشان با استناد به بیماری قلبی و نیازهای پزشکی خود این امکان را یافت تا با تودیع قرار وثیقه سنگین 300 میلیون تومانی ساعت 18 روز گذشته تا زمان صدور حکم دادگاه آزاد شود.

لازم به ذکر است، آقای عابدینی در تاریخ 9 تیرماه توسط اداره اطلاعات اهواز بازداشت و حدود 4 ماه را در بازداشتگاه اطلاعات اهواز و زندان سپیدار این شهر تحت فشارهای جسمی و روحی سپری کرده است.

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

رجوع به مطالب مشابه