راهبران مترو معترضاند
۲۰۰۹/۱۰/۲۹
اين جا و
اکنون:
روز
چهارشنبه
خبري در روزنامه ايران
درباره اعتراض راهران مترو (رانندگان قطارها) به شرايط كاريشان منتشر شده بود.
خبرنگاران ايران با چند تن از راهبران قطارها صحبت كردهاند:
در يك ماه
گذشته راهبران قطارها تصميم گرفتند كه فقط با سرعت مجاز (70 كيلومتر) حركت كنند
و خارج از وظيفه خود با شركت مترو همكاري نكنند و همين تصميم موجب بروز مشكلاتي
براي اين شركت و استفاده از سيستم
CAD
شده است. مسير صادقيه تا علم و صنعت كه قبلاً در 41 دقيقه طي ميشد الآن حتي به
55 دقيقه و يا يك ساعت و نيم هم ميرسد و به عبارتي شهروندان بايد دو برابر
زمان صرف كنند تا به مسير خود برسند، چرا كه طبق مثالي كه قبلاً زدم، اين يك
دقيقهها روي هم جمع ميشود و تأخيرهاي طولاني را در يك ايستگاه خاص ايجاد
ميكند.
... ما 15 تا 30 متر زير زمين و به دور از نور خورشيد و هواي تازه كار ميكنيم.
طبق قانون كار بايد «حق تنهايي و حق تخصص» در فيش حقوق ما منظور شود كه البته
نميشود، چرا كه كار ما يك كار تخصصي است و ما از سر چهارراه و يا كنار ميدان
نيامدهايم كه بخواهيم حقوق عادي و غيرتخصصي بگيريم. يكي ديگر از اعتراضات ما
اين است كه راهبران قطار در كشورهاي خارجی روزانه شش ساعت مشغول به كارند ولي
ما 5/10 ساعت در روز كار ميكنيم. راهبران ديگر كشورها امكانات و مزايايي
ميگيرند كه ما نميگيريم و سختي كار شامل آنها ميشود و درباره ما اينگونه
نيست. مثلاً راهبري كه در هنگ كنگ است حداكثر 80 كيلومتر در روز راهبري ميكند
اما اين ميزان در تهران تا 150 كيلومتر هم ميرسد يعني تقريباً دو برابر
استانداردهاي بينالمللي.
خط دو مترو
مسير معمول من است و در چند هفته گذشته شاهد تاخيرها و وضع غير معمول مترو
بودم. اتفاقاً سه شنبه شب كه وضع مشابهي بود چون شايعه نوعي اعتصاب را هم شنيده
بودم با يكي از كاركنان خط نگهدار مترو صحبت كردم، .
كسي كه من با او صحبت كردم گفت كه مسئله اين است كه رانندهها با "بالا" مشكل
دارند. به طور مشخص، رانندهها و باقي پرسنل سختي كار ميخواهند چون در زير
زمين كار ميكنند و تا به حال هيچ وجهي بابت سختي كار كه قانوناً بايد به آنها
تعلق بگيرد، پرداخت نميشده است. به علاوه ساعت كاري آنها افزايش پيدا كرده
چون با حفظ مجموع ساعتهاي كاري تعداد شيفتهاي كار از سه به دو كاهش يافته
است. كارمندي كه با او صحبت كردم ميگفت كه مشكلات كاركنان، خصوصاً رانندگان
متعدد است، از جمله ميگفت بعضي رانندگاني كه در شيفتهاي پاياني كار ميكنند،
نميتوانند در ساعات پاياني شب (11 و نيم كارشان تمام ميشود)، خود را به خانه
برسانند و مجبورند در مترو بخوابند.
روزنامه ايران با محسن هاشمي هم صحبت كرده و هاشمي ظاهرا كل وجود اعتراض را
انكار كرده و گفته كه مشكل به كمبود واگن و قطعات يدكي مروط است؛ در واقع هاشمي
اعتراض كارگران را نفي كرده تا مشكل را به دعواي خود با دولت احمدينژاد
برگرداند، يعني ندادن اعتبار به مترو، و روزنامه ايران هم اعتراض كاركارگران را
بهانه كرده تا مسئله ندادن اعتبار را منتفي كند.
هاشمي البته
حرف بسيار بدي هم زده:
مطمئن
باشيد كه شرايط به گونهاي نيست كه يك يا چند راهبر بتوانند در زمانبندي مترو
و كار قطارها اخلال ايجاد كنند و اگر اين مسائلي كه شما و راهبران مطرح
ميكنيد، حقيقت داشته باشد (كه البته ندارد) موضوع حالت امنيتي پيدا خواهد
كرد؛ چرا كه بحث تلف شدن وقت صدها هزار شهروند تهراني در بين است و كسي حق
ندارد و نميتواند آن را به خاطر خواستههاي شخصي خود ناديده بگيرد و به
شهروندان توهين كند.
اين در واقع نوعي تهديد است. چيزي كه روزنامه ايران با وجود نقل آن دربرابرش
موضعگيري هم نكرده. اين تهديد هاشمي يادآور خاطره تلخي براي بخش ديگري از
كارگران حمل و نقل پايتخت است. كارگران شركت واحد اتوبوسراني حوب يادشان ميآيد
كه در زماني كه اعتراض به شرايط كاري را آغاز كردند ابتدا قاليباف، شهردار
تهران، در جمعشان حاضر شد و به آنها قول مساعد براي حل مشكلات را داد، ولي
بار بعد اين پليس بود كه در برابرشان قرار گرفت.
از اين انكار اعتراض راهبران مترو از يك طرف و تلاش طرف مقابل براي مصادره آن
بوي خوبي نميآيد. چيزي كه هست همين برخوردها نشان ميدهد كه كارگران مترو، مثل
بقيه، نميتوانند روي جناحهاي موجود حساب كنند و بايد به نيروي همبستگي
خودشان تكيه كنند. دولت ممكن است امروز در مقابل هاشمي به اعتراض آنها توجه
كند تا قضيه تعهدات مالي خود به مترو را زير سوال ببرد، اما فردا كه به قول
هامشي موضوع "حالت امنيتي" پيدا كرد، فرقي بين هاشمي و قاليباف و... نخواهد
بود.
يادمان نرود كه پس از زدن سنديكاي واحد، نخستين كسي كه علناً حق كارگران اين
شركت براي داشتن سنديكا را منتفي دانست، همان آقاي قاليباف بود و باز همين آقاي
قاليباف بود كه
خصوصيسازي شركت واحد
را به عنوان راهي براي حل مشكل اعتراض اتوبوسرانان تسريع كرد.
آيا بخشهاي ديگر جامعه الان به آن بلوغ سياسي رسيدهاند كه با حقخواهي
كارگران مترو نيز همدلي كنند؟ به آن بلوغ رسيدهاند كه چنين اعتراضي را در
چارچوبي بزرگتر بر حق بدانند و به دليل جناجحبنديهاي حول آن، "بيموقع"اش
نخوانند؟ اگر چنين همدلياي محقق شود، اگر چنين مفاهمهاي برقرار شود، ميتوان
گفت كه ما گامي به پيش گذاشتهايم تا از چارچوبهاي كهنه فرا برويم و صرفاً
به محاسبه موقت روي جناحبنديها بسنده نكنيم و حق طلبي را عيار بالاتري بدهيم.
من اميدوارم كه چنين بلوغي حاصل شده باشد چرا كه نشانههاي آن تا پيش از اين
فراوان بوده است.
----
نامه کارگران نیشکر هفت تپه به سازمان جهانی کار
حق مان است سندیکا داشته باشیم!
سوال ما از سازمان جهانی کار این است که آیا دولت ایران مجاز به زیرپا گذاشتن مقاوله نامه های بنیادین سازمان از جمله مقاوله نامه های ۹۸ و ۸۷ میباشد؟ آیا دولت ایران عضو پیوسته ی سازمان جهانی کار نیست؟! آیا هرگز از دولت ایران خواسته میشود که پاسخگو باشد؟! چرا ما کارگران به دلیل ایجاد تشکل های صنفی خود تحت بازجویی، شکنجه، آزار و اذیت، اخراج و حبس قرار میگیریم؟
...
اخبار روز: چهار تن از رهبران سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه که به زندان محکوم شده اند، در نامه ای به سازمان جهانی کار، ضمن شرح اقدامات ضدکارگری حکومت ایران در مقابله با خواست کارگران برای داشتن سندیکا، از این سازمان پرسیده اند چرا در برابر این اقدامات سرکوبگرانه، اعتراضی صورت نمی گیرد. متن این نامه را در زیر می خوانید:
به: سازمان جهانی کار
از: سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
رونوشت به: نهادهای کارگری، نهادهای حقوق بشری و رسانه ها
موضوع: درخواست برای جلوگیری از اقدامات مغایر با مقاوله نامه های ٩٨ و ٨٧ توسط دولت ایران
با احترام،
برای ما کارگران نیشکر هفت تپه، بی حقوقی های مداومی در مورد مطالباتمان انجام گرفته است.
حقوق های چندین ماه معوقه، اقدام آگاهانه برای عدم کشت نیشکر و نتیجتا درآینده ی نزدیک، تعطیلی کارخانه و آماده سازی ِ زمینه برای واگذاری شرکت به بخش خصوصی ار آن جمله است. بیکارسازی وسیع در انتظار ما کارگران هفت تپه میباشد. از هم اکنون دستمزد اضافه کاری های ما پرداخته نمیشود.
کارگران در سال های ٨۵، ٨۶، ٨٧ و ٨٨ دست به اعتراض و تجمع زدند و به انواع روش های مسالمت آمیز به مراجع قانونی و قضایی شکوه بردند. اما نتیجه ای حاصل نشد و حقوق معوقه ما نهایتا پرداخته نشد و حتا تعدادی از کارگران دادگاهی شدند.
شورای اسلامی کار که نهادی به نام کارگران ولی وابسته به دولت و کارفرما است هیچ اقدامی برای احقاق حقوق ما نکرده و نمیکند. در دیگر جاها نیز وضع بر همین منوال است.
و اما اصل صحبت ما با شما:
کارگران نیشکر هفت تپه در آبانماه ٨٧ اقدام به برگزاری مجمع عمومی و انتخاب نمایندگان خود در قالب سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه کردند.
ما علاوه بر استناد به برخی قوانین داخلی و بین المللی، به مقاوله نامه های ٩٨ و ٨٧ سازمان جهانی کار استناد میکردیم.
ما حق خود میدانیم که تشکل مستقل کارگری خود را داشته باشیم. بر همین اساس تعداد ٩ نفر به عنوان نمایندگان کارگران نیشکر هفت تپه در یک انتخابات فراگیر و کارگری انتخاب شدند. این اولین بار در بیش از چهار دهه بود که این تعداد کارگر به صورت آزادانه و با اشتیاق، به پای صندوق های رای رفته و نمایندگان خود را انتخاب کرده بودند.
متاسفانه پیش و بعد از انتخابات، ما نمایندگان حدود چهار هزار کارگر و اعضای هیات مدیره سندیکا بارها دستگیر و روانه ی زندان شدیم، بارها مورد بازجویی دستگاه امنیتی قرار گرفتیم، خانواده های ما تحت فشارهای امنیتی قرار گرفته و مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، ما در چند نوبت به بهانه هایی مثل "اقدام علیه امنیت ملی" روانه ی دادگاه شدیم، رئیس هیات مدیره ی سندیکا "علی نجاتی" به مدت چهل روز در سلول های انفرادی تحت فشار و اذیت و بازجویی های مداوم قرار گرفت، و از تاریخ فروردین ماه ٨٨ با همکاری اداره ی کار- شعبه ی وزارت کار در شهرستان شوش، با همدستی کارفرما و با راهبری اداره ی اطلاعات و شعبه ی اجرایی آن در شرکت یعنی حراست، از کار خود اخراج شد و اعتراضات دو مرحله ای وی به این حکم هم بی نتیجه ماند.
برای پنج نفر از اعضای هیات مدیره ی سندیکا، آقایان علی نجاتی، جلیل احمدی، فریدون نیکوفرد، قربان علیپور و محمد حیدری مهر، در مهرماه ٨٨، احکام یک سال زندان (شامل شش ماه حبس تعزیری و شش ماه حبس تعلیقی) و جریمه های اجتماعی دیگری صادر شد و سپس از ادامه به کار انان ممانعت به عمل آمد.
در احکام قضایی این افراد دلیل اصلی این حکم ها این چنین ذکر شده است :
" اقدام علیه امنیت ملی از طریق ایجاد سندیکای خارج از قانون " !
سوال ما از سازمان جهانی کار این است که آیا دولت ایران مجاز به زیر پا گذاشتن مقاوله نامه های بنیادین سازمان از جمله مقاوله نامه های ٩٨ و ٨٧ میباشد؟
آیا دولت ایران عضو پیوسته ی سازمان جهانی کار نیست؟!
آیا هرگز از دولت ایران خواسته میشود که پاسخگو باشد؟!
چرا ما کارگران به دلیل ایجاد تشکل های صنفی خود تحت بازجویی، شکنجه، آزار و اذیت، اخراج و حبس قرار میگیریم؟
آیا دولت ایران نباید پاسخگوی اقدامات خود در قبال نمایندگان کارگران شرکت واحد از جمله منصور اسالو و ابراهیم مددی و اقدامات خود در قبال ما نمایندگان کارگران نیشکر هفت تپه باشد؟
آیا از دولت ایران نباید خواسته شود که کارگران را به دلیل برگزاری مراسم مسالمت آمیز روز جهانی کارگر (از جمله ١٥٠ نفر در امسال و در تهران ) زندانی نکند؟ به خاطر برگزاری این مراسم آنان را دادگاهی نکند، شلاق نزند و (از جمله به مدت یک سال در مورد محمود صالحی در شهر سقز) به حبس نفرستد؟
آیا سازمان جهانی کار از اقدامات علیه نمایندگان معلمان ایران در کانون صنفی معلمان ایران، بی خبر است؟ و آیا... آیا... آیا؟!
ما کارگران و اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در لحظاتی این نامه را مینویسیم که پلیس در حال ایجاد رعب و وحشت برای خانواده هایمان است و در شهرهای شوش و هفت تپه و اندیمشک به گونه ای برخورد میکند که گویا ما جنایتکاریم و در حال فرار !
ما در حالی که منتظریم که برای اجرای احکام ناعادلانه و ضدکارگری ما را روانه ی زندان کنند این سطور را مینویسیم، در حالی که اسامی ما به عنوان افراد خاطی بر سر در ورودی شرکت نیشکر هفت تپه درج شده است و اجازه ورود به محل کارمان را نداریم.
اگر به محل کارمان مراجعه کنیم توسط پلیس دستگیر میشویم و از این طریق بهانه نیز کسب میکنند که ما از محل کار خود غیبت کرده ایم! عجبا که اگر برویم دستگیر میشویم و زندانی و سپس اخراج و اگر نرویم غایب محسوب میشویم و سپس اخراج و بعد در کوچه و خیابان، دستگیر و روانه ی زندان میشویم !
در هر صورت این بازیِ شوم را برای ما به نحوی چیده اند که هم اخراجمان کنند و هم محبوس !
نمیدانیم وقتی این نامه را میخوانید ما برای اجرای حکم، در زندان به سر میبریم یا نه.
اما امیدواریم برای احقاق بخشی از حقوق حداقلی ما کارگران هفت تپه و دیگر کارگران ایران از جمله آزادی ِ ایجاد تشکل های مستقل کارگری، از طریق اعمال فشار به دولت ایران تلاش کنید. ما در راه احقاق حقوقمان از هیچ عقوبت و سختی واهمه نداریم، اما حداقل برای به کرسی نشاندن بخش هایی از حقوق و مطالبات ِ کارگران هفت تپه و دیگر کارگران ایران، امیدواریم در لحظه های حبس این خبر به گوش ما برسد که، برای جلوگیری از اقدامات غیر انسانی، مغایر با مقاوله نامه های ٩٨ و ٨٧ و اقدامات ضدکارگری دولت ایران، سازمان جهانی کار دست به حداکثر تلاش های خود زده است .
ما چشم انتظار خواهیم ماند تا ببینیم اقدامات شما چه خواهد بود.
آیا کارگران میتوانند چشم امیدی به سازمان جهانی کار داشته باشند؟
ما و بسیاری دیگر از کارگران ایران منتظر خواهیم ماند تا نتیحه ی عملی این اقدام شما را ببینیم.
آیا اقدامی در کار خواهد بود؟!
هفت تپه – شوش – خوزستان –ایران
دوم آبانماه ٨٨
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
علی نجاتی رئیس هیات مدیره
فریدون نیکوفرد – نائب رئیس هیات مدیره
جلیل احمدی عضو هیات مدیره و رابط صنعتی
رضا رخشان عضو هیات مدیره و مسوول روابط عمومی و آموزش |