بازتاب جهانى
اعتراض هاى روز ۱۳ آبان در شهرهاى ايران
۱۳۸۸/۰۸/۱۴
راديو فردا: درگيرى شديد ميان مخالفان دولت و
نيروهاى امنيتى در روز ۱۳ آبان در شهرهاى مختلف ايران بازتاب وسيعى در
رسانه هاى جهان داشته است و روزنامه ها و تلويزيون هاى آمريكا، بريتانيا و
جهان عرب به بازتاب اخبار و تحليل تحولات اين روز پرداختند.
رسانه هاى آمريكايى با پوشش وسيع رويداهاى روز چهارشنبه ايران و درگيرى
ميان معترضان با پليس ضد شورش، تحليل های خود را پيرامون وقايع چند ماهه
گذشته و همچنين گسترش نا آرامى ها به شهرهاى مختلف ارائه کردند.
در تظاهرات روز چهارشنبه علاوه بر تهران، شهرهاى اهواز، اصفهان، شهركرد،
قزوين، شيراز، تبريز و رشت نيز شاهد حضور معترضان در تظاهرات ضد اعتراضى بر
ضد دولت و رهبر جمهورى اسلامى بود.
رسانه هاى آمريكا همچنين به تقارن اين برخوردها در سالروز اشغال سفارت
آمريكا و گروگان گيرى ۵۲ ديپلمات اين كشور اشاره كرده و فرياد «مرگ بر
آمريكا» را كه قريب سى سال در تهران طنين مى افكند، شعارى كهنه قلمداد
كردند كه اكنون به فرياد «مرگ بر ديكتاتور» تبديل شده است.
از جمله، روزنامه «نيويورك تايمز» در شماره روز چهارشنبه خود نوشته است: «بحران
سياسى كه به دنبال انتخابات خرداد ماه گذشته آغاز شد، نشان مى دهد كه قدرت
سياسى در ايران تا چه حد دگرگون شده و سياست تا چه ميزان رشد كرده است.»
«نيويورك تايمز» همچنين با اشاره به نام هايى چون محسن ميردامادى، از
نخستين اعضاى «دانشجويان مسلمان پیرو خط امام» مى نويسد: كسانى كه با اشغال
سفارت آمريكا در تهران و گروگان گرفتن ديپلمات هاى آمريكايى، از آيت الله
خمينى لقب «قهرمان» گرفته بودند، امروز به اتهام «دشمنى با مملكت» به زندان
افتاده اند.
اين روزنامه آمريكايى در پايان به اظهار نظر آيت الله منتظرى، مرجع تقليد
شيعه، اشاره كرده و نوشته است كه وى به عنوان يكى از نزديك ترين ياران
خمينى، اشغال سفارت آمريكا را يك «اشتباه» مى خواند.
برخوردهای شدیدتر با معترضان
روزنامه آمريكايى «لس آنجلس تايمز» در گزارشى از روز ۱۳ آبان از يك زن حاضر
در تظاهرات نقل مى كند كه گفته است: «يك پليس به شدت با باتوم مرا مورد ضرب
و شتم قرار داد و اين در حالى بود كه پليس ديگر از روى ترحم درخواست مى كرد
كه همكار وى، كتك زدن مرا متوقف كند.»
اين زن با اين حال گفته است: «اما من نترسيده ام و تا پايان راه به اعتراض
خود ادامه مى دهم.»
روزنامه «وال استريت ژورنال» نيز اين شعار تظاهر كنندگان را مورد توجه قرار
داده است كه خطاب به ريس جمهور آمريكا گفته اند: «اوباما، اوباما، يا با ما
يا با اونا». به گفته اين روزنامه، چنين شعارى يك پيام به آقاى اوباما است.
وال استريت ژورنال، راهپيمايى مخالفان در روز ۱۳ آبان را «چالشى اساسى»
براى محمود احمدى نژاد، رييس دولت دهم و همچنين روحانيون محافظه كار حاكم
بر جمهورى اسلامى، بويژه آيت الله خامنه اى دانسته است.
به گفته اين روزنامه، جمهورى اسلامى ماههاست كه تلاش مى كند تا بر نا آرامى
هاى در حال غليان سرپوش بگذارد ولى رهبران مخالفان، به نحو فزاينده اى
مراسم مختلف دولتى از جمله «روز قدس» را مصادره كرده و از آن براى سرازير
شدن به خيابان ها و بيان اعتراض هاى خود استفاده مى كنند.
شبكه هاى تلويزيونى سراسرى آمريكا، نيز صحنه هايى از تظاهرات و شعارهاى «ضد
ديكتاتورى» معترضان را كه از طريق شهروندان ايرانى دريافت كرده اند، براى
ميليون ها بيننده خود پخش كردند.
روزنامه بريتانيايى «گاردين» نيز در گزارشی با عنوان «معترضان مراسم سى
امين سالگرد اشغال سفارت آمريكا را مصادره كردند» به «لگد مال» كردن پوسترى
از آيت الله على خامنه اى، رهبر جمهورى اسلامى، از سوى تظاهر كنندگان ۱۳
آبان اشاره كرده و خشونت به كار گرفته شده عليه معترضان را بى سابقه دانست.
اين روزنامه مى نويسد: «شاهدان گفته اند رفتار نيروهاى امنيتى نسبت به ماه
سپتامبر (روز قدس) وحشيانه تر شده است.»
گاردين از يك ايرانى نقل و قول مى كند كه گفته است: «من تا كنون چنين
خشونتى را نديده ام.»
يك تظاهر كننده ديگر نيز گفته است: «ما راهپيمايى مسالمت آميز خود را آغاز
كرديم ولى بلافاصله پليس ضد شورش با باتوم و گاز اشك آور در خيابان ولى عصر
به ما حمله كرد. من افرادى را ديدم كه بدجورى از سر آنها خون جارى شده بود.»
«اشتباه رهبران ایران»
از سوى ديگر، رسانه هاى عرب زبان نيز به پوشش اخبار درگيرى هاى روز ۱۳ آبان
پرداخته و بخش عمده اى از گزارش هاى خود را به ايران اختصاص دادند.
شبكه تلويزيونى «العربيه» در گزارش هاى خود اعلام كرد: نيروهاى پليس با
هواداران مير حسين موسوى در خيابان هاى تهران درگير شده و عده اى و از آن
جمله يكى از خويشاوندان «ندا آقا سلطان» توسط نيروهاى امنيتى دستگير شده
اند.
ندا آقا سلطان در جريان درگيرى هاى خردادماه گذشته بر اثر شليك گلوله كشته
شد.
تلويزيون الجزيره عربى و انگليسى نيز در بخش هاى مختلف خبرى خود درگيرى هاى
روز چهارشنبه تهران را در صدر خبرهاى خود پوشش دادند.
روزنامه «الشرق الاوسط»، چاپ لندن، در مقاله اى به قلم «عبدالرحمان الراشد»
مى پرسد كه پس از گذشت سى سال از اشغال سفارت آمريكا در تهران چه اتفاقى
افتاده است؟ وى در پاسخ مى گويد، همه از آنچه كه در گذشته اتفاق افتاده است
توبه كرده اند.
به نوشته اين روزنامه، «بسيارى از فعالان قديمى اكنون افكار انقلابى را
كنار گذاشته اند و اكثريت مردم ديگر نه با انقلاب كارى دارند، نه با صدور
آن، و نه با اعراب و پاكستانى ها و يا آمريكایی ها. آنها خواستار تغيير
اوضاع سخت و دشوار خود هستند.»
اما اين در حالى است كه به گفته عبدالرحمان الراشد، رهبران ايران در پى
يافتن راه حلى براى لبنان، فلسطين و يمن هستند.
نويسنده اين مقاله در پايان مى نويسد: «رهبران كنونى ايران همان اشتباهى را
مى كنند كه حكومت شاه در پايان كار خود انجام داد و آن عدم توجه به خواسته
هاى ميليون ها ايرانى است.»
----
چگونه جنبش سبز بمب ۱۳
آبان را در سراسر تهران ترکاند
در
چشم به هم زدنی تمامی ضلع غربی میدان 7 تیر مملو از جمعیتی بود
که
شعار " زندانی سیاسی ، آزاد باید گردد " سر می دادند.تسلط مردم بر میدان دیری
نپایید و هزاران لباس شخصی به همراه ماموران نیروی انتظامی با حملات بی امان و
وحشیانه به سوی مردم حمله بردند و اغلب تظاهر کنندگان را از ناحیه سر و صورت
مضروب
کردند.با وجود استفاده ازشلیک کپسول های گاز اشک آور ، اسپری های فلفل ، باتوم
های
معمولی و الکتریکی و شوکرهای برقی مردم به راحتی صحنه را ترک نکردند و به دادن
شعارهای خود ادامه دادند.
مجموعه ای از فیلم های تظاهرات امروز
گزارش از : سیامک
قادری
امروز روز
13 ابان است و هزاران
نفر
از مردم تهران قصد دارند تا این روز را که دیرگاهی به عنوان روز ملی مبارززه
با
استکبار جهانی تبلیغ می شد ، به روز اعتراض مدنی به نمادهای استبداد و استکبار
تبدیل کنند.
از
صبح خیلی زود و قبل از اینکه مردم تهران بیدار شوند ، صدها
گروهان سازماندهی شده توسط نیروی زمینی سپاه ( بسیج سابق ) در نقاط مرکزی تهران
و
مقابل دانشگاههای سراسر تهران مستقر شدند.
تراکم نیروهای سراسر زرهپوش در میدان
7
تیر و خیابان کریم خان مشاهده می شد جایی که قرار بود مهدی کروبی در ساعت ده و
نیم
به جمعیت معترض پیوسته و برای تظاهرات به سمت سفارت سابق امریکا در خیابان
طالقانی حرکت کنند.
خیابان کریم خان در مرکز تهران از ساعت 8 صبح مملو از نیروی
انتظامی بود که لباسهای ضد ضربه سر تا پای آنان را پوشانده بود و مجهز به باتوم
،
شوکر ، گاز اشک آور و سایر تجهیزات ضد شورش بودند.
صدها اتوبوسی که این نیروها
را
به صحنه درگیری احتمالی منتقل کرده بودند به صورت دیواری فلزی شرق تا غرب
خیابان
طویل کریم خان زند را از دو لاین رفت و برگشت از پیاده روها جدا کرده بود و
هزاران
تن
از مردمی که از خیلی زودتر به محل آمده بودن فقط اجازه داشتند در پیاده روها و
آرام و بی صدا تردد کنند.
ورودی ها و خروجی های خیابان کریم خان زند بر روی
خودروهای شخصی و غیر نظامی بسته بود و مغازه ها کرکره های خود را پایین کشیده
بودند.
در
میانه خیابانهای جنوبی کریم خان که به خیابان طالقانی – محل برگزاری
تظاهرات حکومتی – منتهی می شد ، خیابانهای فرعی با فنس های انتظامی بسته شده
بود و
دهها گرهان نیروی بسیج و انتظامی آماده بودند تا از ورود راهپیمایان جنبش سبز
به
محوطه امن تظاهرات حکومتی ممانعت کنند.
خودروهایی با انواع نوشیدنی و خوردنی در
این
کوچه ها آماده پذیرایی از مامورانی بود که معلوم بود خیلی قبل از طلوع آفتاب به
محل
آورده شده بودند.
مدعوین تظاهرات حکومتی از مسیرهای جنوبی با اتوبوس و مینی
بوس
به مخل آورده می شدند و مسیر حرکتی آنان را از مسیر حرکت جنبش سبز جدا کرده
بودند.
در
خیابان کریم خان زند و میدان 7 تیر اما مردم زیادی در حال تردد بودند
و
اجازه توقف به کسی داده نمی شد . هنوز حدود یک ساعت به زمان حضور مهدی کروبی
در
میان تظاهر کنندگان مانده بود که هزارات تن از طرفداران وی و جنبش سبز با سر
دادن
شعارهایی توانستند میدان 7 تیر را از تسلط ماموران خارج سازند و شروع به سر
دادن
شعارهای جنبش کنند.
در
چشم به هم زدنی تمامی ضلع غربی میدان 7 تیر مملو از
جمعیتی بود که شعار " زندانی سیاسی ، آزاد باید گردد " سر می دادند.
تسلط مردم
بر
میدان دیری نپایید و هزاران لباس شخصی به همراه ماموران نیروی انتظامی با حملات
بی
امان و وحشیانه به سوی مردم حمله بردند و اغلب تظاهر کنندگان را از ناحیه سر و
صورت مضروب کردند.
با
وجود استفاده ازشلیک کپسول های گاز اشک آور ، اسپری های
فلفل ، باتوم های معمولی و الکتریکی و شوکرهای برقی مردم به راحتی صحنه را ترک
نکردند و به دادن شعارهای خود ادامه دادند.
شعارهاییی نظیر " کروبی قهرمان ،
امید نسل جوان " ، ما منتظر کروبی هستیم " ، " مرگ بر روسیه " و " درود بر
موسوی ،
سلام بر کروبی " به همراه شعار محوری " یا حسین ، میرحسین " و "مرگ بر
دیکتاتور" به
رغم
اعمال خشونت وسیع همچنان در پیاده روهای خیابان اصلی و خیابانهای فرعی به گوش
می
رسید.
تعدادی زیادی از مردم در حمله اول مجروح شده و عده ای از پسران جوان
بازداشت شدند.
بخش دوم
:
جنگ و گریز
میان جوانان معترض که به
آرامی شعار می دهند با نیروهایی که به تدریج آنان را تا مناطق شمالی تر
هدایت می
کرد
، ادامه یافت و تماسهای تلفنی حاکی بود که نیروهای ضد شورش ماموریت داشتند تا
پراکنده کردن و منصرف ساختن تظاهرکنندگان آنان را تا خیابانهای تخت طاووس و
عباس
آباد و حتی دورتر تا میدان آرژانتین عقب بزنند.
یگانهای موتورسوار نیروی انتظامی
و
لباس شخصی های بسیجی ماموریت تاراندن جمعیت را داشتند اما عده از تظاهرکنندگان
که
به
پایداری شیخ اصلاحات بر وعده اش مبنی بر حضور در میدان 7 تیر باور داشتند در
خیابنهای فرعی اطراف میدان 7 تیر ماندند و از این خیابان به آن خیابان به یک
بازی
فرسایشی با نیروهای انتظامی مشغول بودند.
ساعت 10 صبح بار دیگر فریادهای مرگ بر
دیکتاتور در حوالی تقاطع خردمند در خیابان کریم خان بلند شد و در آنی مردم خود
را
به
آن نقطه رساندند.
عده
از دانشجویان دانشگاه امام حسین در ضلع جنوبی این محل
به
سر دادن شعارهای حکومتی مشغول بودند اما درگیری میان آنان و طرفداران جنبش سبز
رخ
نداد.
با
اینحال صدها موتور سوار نیروی انتظامی و بسیج با یورش به سوی
مردم و در پیاده روها به ضرب و شتم مردم پرداختند.
حالا دیگر زمان رسیدن شیخ
اصلاحات بود چرا که ساعتها زمان 30: 10 را نشان می داد . اما خبری از شیخ نشد
اما
گزارشها حاکی بود که شیخ به رغم تدابیر بسیار شدید امنیتی در میدان 7 تیر حاضر
شده
و
توسط عده ای از رجاله های حکومتی با شلیک مستقیم کپسول گاز اشک آور کمی هم
مجروح
شده
و وی را مجبور به بازگشت کرده اند.
این
خبر به نظر دقیق می آمد چرا که به
عنوان یک تظاهرکننده ناشناس می توانستی مرتب تغییر مسیر دهی و در میان معترضان
حضور
داشته باشی اما چنانچه شناسایی می شدی مطمئنا همواره عده ای مزاحم مانع از
حضور
مجدد می شد.
ساعت 11 صبح جنگ و گریز در خیابان کریم خان زند همچنان ادامه دارد و
مراسم رسمی و حکومتی نیز در مقابل سفارت سابق امریکا آغاز شده است
.
به
نظر می
آمد
که نیروهای عمل کننده در کریم خان زند از این وضعیت راضی هم بودند که جمعیت را
در
همین خیابان سرگرم نگاه دارند تا مراسم رسمی بدون دردسر برگزار شود.
از
شب
گذشته برخی از سایتهای اینترنتی اعلام کرده بودند که میر حسین موسوی نیز در
خیابان
طالقانی به تظاهر کنندگان خواهد پیوست و بنابر این عده ای تلاش داشتند تا با
گذشتن
از
سد نیروهای انباشته شده در خیابان فرعی خود را به این نقطه برسانند اما گویا
یگانهای موتور سوار با تجمع در مقابل خانه میرحسین مانع از خروج وی از منزل شده
وی
را
محبوس کرده اند.
به
آرامی و همچون یکی از شهروندان سر به راه به سوی تظاهرات
حکومتی حرکت کردم . خیابان ایرانشهر جنوبی به سمت طالقانی دقیقا ضلع غربی سفارت
سابق امریکاست
.
در
جای جای خیابان نیرو مستقر است و معلوم است که این حجم نیرو
برای آرام نگاه داشتن تظاهرات دولتی تمهید شده تا در مقابل خبرنگاران خارجی که
صرفا
به
این محل آورده شده اند ، نشان دهند که گویی که هیچ اتفاقی در خیابانهای تهران
جریان ندارد و انگار که در مقابل خوردنی های رنگ و وارنگی که در حاشیه مراسم
رسمی
توزیع می شد ، در طرف معترضان هیچ باتومی بر سر کسی نمی خورد و کسی از تنفس گاز
اشک
آور
و فلفل نفسش نگرفته بود.
در
حالیکه در خیابان کریم خان و 7 تیر عده ای از
ماموران فقط به دنبال روزنامه نگاران آماتوری بودند که با دوربین های کوچک و
موبایل
مشغول فیلمبرداری بودند و دهها تن از ذآنان بازداشت شدند و موبایلهای آنان ضبط
شد ،
در
بخش حکومتی صدها روزنامه نگار داخلی و خارجی اجازه داشتند با دوربین های مستقر
و
مجهز از آیین تکراری و کسالت
باری که به مد بادکنک های رنگی و ... برای کودکان دانش
آموز تحمل کردنی شده بود ، تصویر برداری کنند.
ادامه گزارش به تدریج و با خط جدا
کننده به گزارش پیوست می شود.
بخش سوم
:
در حصار
انبوهی از نیروهای امنیتی که از
چند
روز پیش عهد کرده بودند نگذارند صدای مخالفان در مراسم رسمی شنیده شود ، عده ای
متفاوت از مردم در این نقطه گرد آمده و به سخنان حداد عادل گوش می دادند.
چهره
تجمع کنندگان در این محل نشان می داد از چند خیابان آن طرف تر اصلا اطلاعی
ندارند
چرا
که نه ترس و واهمه ای در چهره آنها بود و نه احساسی از خستگی فیزیکی اما تا
جایی که به راحتی می شد حس کرد ، هزاران دانش آموز بی توجه به آیین و سخنرانی
مشغول
خوردن و شیطنت های کودکانه بودند.
معلوم بود که نیروهای امنیتی کاملا موفق شده
اند
تا نگذارند پای هیچ یک از طرفداران جنبش سبز به این محل برسد . سخنرانی پایان
یافته بود و سر گروهها به طور منظمی مردم را به سمت خودروهای جمعی پارک شده در
خیابانهای اطراف قبل از کریم خان هدایت می کردند.
از
پشت تریبون گوینده ای از
رفتگران شهرداری خواست دهها تن زباله ( شامل بسته بندی های خوراکی و نوشیدنی )
و
تراکت ها و اقلام تبلیغاتی که از سوی کودکان در جای جای خیابان رها شده بود ،
جمع
آوری کرده و خیابان را به حالت عادی در آورند.
چند
خبرنگار خارجی یک دختر بچه
چادری را که چفیه ای بر گردن داشت مرتب مقابل پرچم نقاشی شده امریکا بر روی
دیوار
سفارت قرار داده و از زوایای مختلف عکس می گرفتند.
چندین دوربین فیلمبرداری هم
مشغول مصاحبه و گفت و گو با شرکت کنندگان بودند.
اوضاع ناراحت کننده ای بود نه
به
این دلیل که تظاهرات حکومتی در کمال آرامش برگزار شده بود ، بلکه به این دلیل
که
قرار بود گزارش های نوشتاری و تصویری که تظاهرات جنبش سبز را پوشش می داد در
فضای
رعب
و و حشت و بدون تجهیزات اختصاصی پوشش داده شود و در این سوی صدها خبرنگار
آزادانه مشغول تهیه گزارش هایی از این مراسم تکراری بودند.
از
خیابان مفتح
جنوبی و از مقابل ورزشگاه امجدیه که اکنون پر بود از نیروهای ضد شورش به سمت
میدان
7
تیر بازگشتم و الان ساعت حدود 11:30 دقیقه بود.
سراسر خیابان را تا میدان هفت
تیر
لباس شخصی های بسیج و نیروی انتظامی در قرق خود داشتند و به میدان که نزدیک می
شدی
، گهگاه چهره های گر گرفته آشنا را می دیدی که اشک چشمان آرایش صورتهایشان را
ریخته بود و یا سر و صورت خونین خبر از ادامه درگیری می داد.
گزارش های همکاران
به
صورت تلفنی از مقابل دانشگاه تهران حاکی بود به رغم ممانعت صدها پلیس ضد شورش
برای پیوستن دانشجویان دانشگاه تهران به مردم ، درهای دانشگاه بسته شده و به
کسی
اجازه خروج داده نمی شد.
از
خیابان آزادی و کارگر شمالی هم خبر درگیری ردم با
پلیس ضد شورش می رسید.
میدان 7 تیر همچنان شلوغ بود . در جای جای میدان مردم
منتظر ایستاده بودند و ماموران گویی خسته از درگیری به تماشای آنان مشغول
بودند.
هر
از چندگاهی که فریادهایی از گلوهای خشکیده و گاز خورده به هوا بلند می
شد
، عده ای موتور سوار به آنها حمله کرده ، آنها را به خیابانهای اطراف پراکنده
می
ساخت.
تا
پیش از ساعت 11 ، اغلب جمعیت معترض را جوانان زیر 30 سال تشکیل می
دادند اما اکنون افراد مسن تر نیز کارهای اداری خود را رها کرده و به میدان
آمده
بودند.
عده
ای از تظاهر کنندگان در حوالی پل کریم خان به سردادن شعار الله اکبر
و
یا حسین میرحسین پرداختند. حمله ای صورت نگرفت و جمعیت تا سر خیابان حافظ بدون
درگیری ادامه داد و اندک اندک جمعیتی زیادی به آنان پیوست اما بار دیگر نیروهای
موتورسوار که اینک با موتورهای قویتری به میدان آمده بودند ، وارد عمل شدند.
از
برخوردهای خشن صبح معلوم بود مشابه شرایط بعد از خطبه های رهبری یعنی شرایط
30 خرداد
در خیابان جریان داشت . باتوم ها بی ملاحظه بر سر وصورت مردم می خورد و
عده
زیادی خونین و مالین در خیابان سرگردان بودند.
جمعیت از حوالی تقاطع حافظ یا
کریم خان به سمت میدان ولی عصر و خیابانهای فرعی خیابان ولی عصر در حال فرار
بود.
تیراندازی هم شد و عده ای هم عمدتا زنان و مردان مسن زیر دست و پا ماندند.
در
میدان ولی عصر یک خودروی اورژانس مشغول شست و شوی زخم سر جوانی بود که دستبند
سبزی بر دستان داشت
.
همسرم
تماس گرفت و گفت که مکررا تلفن زنگ زده و ماشینی
اعلام می کند شرکت در هرگونه تجمعی برابر یک سری قوانین جرم بوده و مرتکب به
مجازات می رسد ! معلوم است که شرایط در شهر پیچیده شده و بمب 13 آبان اگرچه
صدایش
در
حوالی سفارت امریکا شنیده نشد اما در سراسر شهر ترکیده است و از قرار جنبش به
شهر
حال و هوایی دیگر داده است
.
بخش چهارم و پایان تظاهرات:
در بین
آماده سازی این بخش
از
گزارش که آخرین بخش تظاهرات صبح محسوب می شود ، یکبار دیگر تلفن زنگ می زند
اینبار به دقت گوش فرا می دهم : " مشترک گرامی !!! برابر اطلاعات رسیده شما
در
تظاهرات غیر قانونی شرکت جسته اید و چنانچه اخبار یا تصاویری به خارج از کشور
مخابره کنید و الخ .... " . خوب خوشبختانه تا به امروز با حفظ نگاه انتقادی ،
ارتباطی با اجانب نداشته و تا به آخر هم نخواهم داشت ! برای هموطنانم می نویسم
و
برای ثبت در کارنامه ایرنا که این روزها گویی فقط عادت به شنیدن صدای کودتاچیان
دارد و فریاد هزاران مردم زجر دیده را هرگز نخواهد شنید
.
بگذریم! جمعیت زیادی
در
میدان ولی عصر حضور دارد و فشار باتوم ها و گازهای اشک آوری که همه جا را فرا
گرفته است مردم را به شمال میدان هدایت می کند.
بر
وبچه هایی که از جنوب میدان
به
جمعیت ملحق شده اند به نظر در وضعیت بدتری قرار دارند . عده ای از آنها از
میدان
فردوسی و بقیه از میدان انقلاب و خیابان آزادی به جمعیت ملحق شده اند. کتک
خورده و
خسته . همان قصه سرکوب و برخوردهای خشن و همان لباس های گلی و سر و صورت ورم
کرده و
گاه
خونین
.
با
آغاز شعارهایی که بی امان و بی توجه به تشنگی و گرفتگی از حلقوم
های
خشکیده به بیرون می آمد تکه پاره های جمعیت به سان رودهایی کوچک به هم پیوسته و
به
رودخانه ای طغیانگر تبدیل شد . به یکباره صداهایی به قوت و قدرت تظاهرات صبح
برخاست
.
خشونت ها عاجز از ربودن عقلانیت تظاهرکنندگان بود واین هم از عجایب
جنبش قابل احترام - و صد البته مقدس - سبز بود ، چرا که هر از گاهی که عده ای
قصد
برانگیختن جمعیت با نام بردن از اشخاص و مرگ بر فلانی داشت ، جمعیت شعار را
تغییر
داده و بدون مصداق شعار مرگ بر دیکتاتور سر می داد.
قصه
سرکوب تظاهرات معقول
جنبش سبز ، داستانی تکراری و مظلومانه است . در خیابان ولی عصر عمدتا نیروهای
لباس
شخصی عمل کننده بودند و به همین دلیل بعضا افراد خودی را هم مورد ضرب و شتم
قرار می
دادند که صحنه های کمیکی از برخورد میان نیروهای حکومتی بوجود می آورد.
جمعیت
پراکنده شد و به سمت بالای پمپ بنزین زرتشت ، فرار کرد اما فقط اندکی بعد ،
جمعیت
باز
به دسته های کوچک تقسیم شد و شعارها متفاوت تر به صدا در آمد.
در
خیابان
طویل ولی عصر ، خیابانهای فرعی بسیاری وجود دارد که در این ساعت پذیرای اهالی
محل
بود
که بدون همراهی در راهپیمایی مردم معترض با تظاهر کنندگان همنوایی می
کردند.
گروههای پراکنده جمعیت به تقاطع فاطمی که رسید عده ای به سمت فاطمی ادامه
دادند و عده ای مقابل خبرگزاری ایرنا به سمت شمال حرکت کردند.
از
این ساختمانی
که
روزگاری بلندگوی خواسته های مردم بود دیگر رفتارهای معمولی نیز مشاهده نمی شود
.
در طول راهپیمایی امروز بارها و ابرها ماموران تفنگ های نارنج انداز خود را به
سوی
مردمی که بر بام خانه ها یا قاب پنجره ها نظاره گر بودند نشانه رفتند و یا از
آنها
فیلم و عکس تهیه کردند اما دریغ که از هیچ پنجره ای از ایرنا سری بیرون نیامده
بود
و
این نشان می داد که مدیران اخیر ایرنا واقعا فضایی ایجاد کرده اند که خبرنگاران
ایرنا حتی اجازه مشاهده این وقایع ملی را از پنجره ها نیز ندارند.
باری عده
زیادی از مردم به سوی تخت طاووس حرکت کردند که 3 ساعت پیش به آوردگاه پیش
قراولان
جنبش سبز و ماموران حکومتی بود و این را می شد از وضعیت خیابان حدس زد چرا که
هزاران مامور نیروی انتظامی این خیابان را در قرق خود داشتند.
مردم اجازه داشتند
به
آرامی و بدون سر دادن شعار از پیاده روها ترد کنند ولی شعار ممنوع بود. کمی
دیگر
راهپیمایی با جمعیت و حالا دقیقا ابتدای عباس آباد در خیابان ولی عصر بودم جایی
که
خیلی پیشتر توسط دولت کودتا برای جلوگیری از تردد رفت و برگشت معترضان یک طرفه
شده
بود. دیگر رمقی باقی نمانده بود.
سوار تاکسی شدم و به سمت ونک حرکت کردم . قبل
از
سوار شدن صدای شعارها بلند شده بود .پشت سر به جمعیت نگاه کردم باتوم ها بالا
بود
و بار دیگر حمله به جمعیت.
سراسر ولی عصر تا ونک خیابان حالت عادی ندارد
.
گله گله مردم در ابتدای خیابانهای فرعی به انتظار پیام آوران جنبش نشسته اند.
تا
حاضر شدن نهار رستوران و صرف آن در میدان ونک ، حدود یک ساعتی وقت گذراندم .
جمعیت
به
میدان ونک رسیده بود. عده ای به سمت ملاصدرا حرکت کردند از دور گروهانهایی از
پلیس ضد شورش و لباس شخصی
ها
به سوی آنان حمله بردند. حالا ساعت 3:30 دقیقه بود و
به
نظر می رسید اغلب مردم صحنه را ترک کرده اند اما بر خلاف تاکیدات مکرر رهبران
جنبش مبنی بر اجتناب از افراط و تفریط ، گویی عده ای قصد دارند امشب را در
خیابان
بگذرانند. باید منتظر شد و دید . امشب قصد دارم با ماشین یک گشتی در خیابان
بزنم.
چنانچه ماجرا ادامه یابد گزارش آن را ذیل همین گزارش اضافه خواهم کرد و در غیر
اینصورت فردا گزارش های موثق دیگران و بقیه شهرهای میهن را تقدیم خواهم کرد.
در
گشت
شبانه دیشب به مورد خاصر برنخوردم. هنوز در میادین اصلی پلیس ها مستقر بودند
.
شهر آرام بود و طرفداران جنبش برای حضور سبزی دیگر به خانه های خود رفته بودند
تا
راه
سبز امید را زندگی کنند.
----
برخی از
شعارها چنین بود:
«پول نفت گم شده، خرج
بسیجی شده»، «حسین حسین شعارشه، تجاوز افتخارشه»، «سفارت روسیه، لانه جاسوسیه»،
«نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران»، «جنتی لعنتی، تو دشمن ملتی»، «بسیجی حیا
کن، مفت خوری رو رها کن»، «بسیجی واقعی، همت بود و باکری»، «ستاره دانشجو، مدال
افتخاره»، «دانشجو میمیرد، ذلت نمیپذیرد» و شعارهایی نیز در حمایت از موسوی،
کروبی، خاتمی، صانعی و منتظری داده شد.
برخی از شعارهای امروز که خط نظام را رد کرد چنین بود:
«ای رهبر آزاده، خمینی
چشم براته»، «معاویه حیا کن، سلطنت رو رها کن»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «نه
هاشمی نه احمدی، لعنت به بیت رهبری»، «رهبر ما جوعلقه، ولایتش معلقه»، «ننگ ما،
ننگ ما، رهبر الدنگ ما»، «محمود جنایت میکنه رهبر حمایت میکنه»، «شعار ملت ما،
دین از سیاست جدا»، «رهبری، رهبری، ننگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما میچکه از
چنگ تو»، «سید علی پینوشه، ایران شیلی نمیشه»
|