بیانیه
زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در رابطه با صدور حکم اعدام زندانی سیاسی
آقای صارمی
محکوم به مرگ!؟
وقتی که شنیدم که یکی از زندانیان سیاسی بنام علی صارمی به جرم شرکت در
مراسم سالگرد جنایات رژیم بر قبرستان خاوران ( سال 1386 خورشیدی) به
مجازات مرگ محکوم گردیده از غیبت خویش در آن مراسم که به دلیل حضور در
زندان بود، شرمسار و متاثر شدم .
بر همۀ ما ثابت شد که رژیم جمهوری اسلامی دیگر قادر نیست نقاب دروغین
اسلامی و انسانی خوش را حفظ نماید و مجبور به این گردیده که چهرۀ پلید و
خوی وحشی گری خویش را به همۀ جهانیان ثابت کند .این ماهیت رژیم از ابتدا هم
از نظر هیچ انسان آزاده و فهیمی دور نبود.
اینجانب که خود یک زندانی سیاسی در زندان گوهردشت کرج می باشم . ضمن اعلام
اینکه راه و طریق زندانیان همانند علی صارمی و تمام اسیران روز عاشورا راه
و طریق بنده نیز می باشد. از جلادان آخوندی می خواهم که در مجازات این
برادران و خواهرانم شریک باشم .
چه افتخاری از این بالاتر که در راه آزادی و وطن در کنار یاران کشته شوم .
اگر خون بهای آزادی است من هم برای پرداختنش اعلام آمادگی می کنم. ما اولین
شهدای این راه نیستیم و آخرین آن هم نخواهیم بود
زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی
زندان گوهردشت کرج (رجائی شهر) بند 1 سالن 1
17 دی ماه 1388
انتشار:
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
----
یاران دیروز حسین جمله محاربان امروزند / نامه ای از حامد روحی نژاد زندانی محکوم به اعدام
حامد روحی نژاد منجمله
زندانیانی است که در دادگاههای نمایشی وقایع انتخابات علیرغم اینکه پیش از
انتخابات بازداشت شده بود تحت عنوان "اغتشاشگر" مورد محاکمه قرار گرفت و
به اعدام محکوم شد، نامه ای از نامبرده عیناً در ذیل می آید که این مجموعه
بدون هیچگونه مسئولیتی، تنها بر اساس اصل آزادی بیان و شرایط خاص زندانی
مورد اشاره آن را منتشر می نماید.
یاران دیروز حسین جمله محاربان امروزند
یاران دیروز حسین و کربلا، محاربین امروز قلمداد می شوند چون شعار را با شعور و عمل می طلبند
یکی از مفاخر ما شیعیان
سوگواری همه ساله در ایام محرم به مناسبت شهادت امام حسین (ع) و 72 تن از
یاران با وفای ایشان است، با شناخت از اینکه حسین تشنه آزادی و شناخت بود
موظفیم این مراسم عزاداری را به جایی سوق دهیم که فلسفه واقعه عاشورا را
از زاویه اصیل آن درک کنیم و یقین است با این درک به ناگاه همه چیز رنگ
دیگری به خود خواهد گرفت و همان هدف الهی که آن امام بزرگوار را مجبور به
نبرد همراه 72 تن انسان به واقع انسان در مقابل هزاران نفر از لشکریان
یزید کرد برای ما یکبار دیگر زنده خواهد شد.
نهضت و قیام عاشورا چیزی نبود
جز به پا خواستن علیه ظلم و بی عدالتی، قدرت طلبی و بی کفایتی حاکمان زمان
و مبارزه علیه آزادی ستیزی که بدین ترتیب غایت این امر الهی نه تنها حفظ
ارزش های اسلامی در همان اصل بلکه تحقق الگویی برای نسل های بعد و قرون
آتی بود. درست بر همین پایه است که امروز ما میبینیم مردم ایران زمین در
بحبوحه اوضاع نا مساعد اکنون با توسل به همین الگوی جاودانه برای دفاع از
حقوق طبیعی و انسانی خود دست به اقداماتی می زنند که بنظر می رسد به گونه
ای وظیفه شرعی و حسینی آنهاست
آری زندگی سرشار از فقر و
فلاکت و اقسام مسائل منحرف از حدود انسانیت و خفقان حاکم بر جامعه امروز
ما، مردم آزاده و پیرو آن امام عدالت را به جایی رهنمون میکند که مقارن با
عاشورای حسینی خواستار برقراری یک حکومت آزاد و انسانی می شوند، هر چند
این خواسته به جا و حق، به دست آنان که شب و روز دم از حسین و حسینی می
زنند به خاک و خون کشیده می شود. آن چیزی که در روز عاشورا شهدات طلبی و
اطاعت از امر الهی نامیده میشد امروز حکم محاربه و جنگ علیه خدا و امام و
اسلام به آن تعلق می گیرد و اعدام جزای کسانی می شود که یاد و نام امام
حسین از کودکی در پوست و گوشت و خون آنان نهادینه شده است
براستی اگر امروز آن پیشوای
شیعیان جهان در میان ما بود با چنین حاکمان و قضاتی چگونه رفتار می کرد و
چه کسانی را هتاکان عاشورا عنوان می نهاد و چه کسی به واقع محارب بود و چه
کسی به اعدام محکوم میشد؟
آنان که با خدعه و فریب کمر به
حق کشی عاشورایی بسته اند در دادگاه الهی چه توجیح قانع کننده ای برای
بیان ستم های روا داشته خود در حق خدا و خلق خدا خواهند داشت و این همه
داغ که بر دل این آزادیخواهان و حق طلبان و همینطور خانواده های آنان
نهاده اند را چگونه کیفر خواهند دید.
انتخاب روز عاشورا برای اعتراض به این همه ظلم جمله زنده نگه داشتن واقعی فرهنگ و فلسفه عاشورا بود.
آنروز لشکر اندک حسین در مقابل
هزارن سرباز تا دندان مسلح یزیدی با جان و دل ایستاد که امروز ما با
پشتوانه عاشورایی قدم در راهی بگذاریم که هر چند حرها هنوز حق و حقیقت
الهی را در نیافته اند اما آنان را به یاری خدا به حق و حقیقت الهی
بازگردانیم و در مقابل آنان که از حسین جز یک نام بیشتر نمی دانند و هیچ
گونه فهمی از نهضت حسین و عدالت خواهی اش ندارند تا پای جان بایستیم و مرگ
با عزت را به زندگی با ذلت بنا بر کلام مقدس آن امام ترجیح دهیم تا شاید
آیندگان زندگی انسانی و اخلاقی را عاری از هر گونه کج روی و کج فهمی تجربه
کنند.
حامد روحی نژاد
زندانی محکوم به اعدام / زندان اوین
دیماه 1388
انتشار : مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
----
نامه خانواده حامد روحی نژاد به دبير کل سازمان ملل متحد
دبير کل محترم سازمان ملل متحد !
عاليجناب آقای بان کی مون !
با سلام و احترام
اين جانب محمدرضا روحی نژاد به استحضار می رسانم که فرزند بنده به نام حامد روحی نژآد ، ۲۳ ساله در مورخه ۱۳/۲/۱۳۸۸ و قبل از برگزاری دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری توسط افرادی که خود را از سازمان امنيت ملی رياست جمهوری معرفی نمودند دستگير به بند ۲۰۹ زندان اوين منتقل گرديد. بنده و خانواده ام حدودا بيش از ۴ ماه از وضعيت فرزندم بی اطلاع بوديم که بالاخره از طريق دادسرای امنيت دادگاه انقلاب همسرم موفق به ملاقات با نامبرده می گردد.
فرزند اينجانب دارای بيماری ام اس شديد بوده و از کم خونی مفرط رنج می برد. او که دانشجوی سال دوم رشته فلسفه دانشگاه شهيد بهشتی می باشد در اثر اين بيماری عملا چشم سمت راست خود را از دست داده و هر دو دست او به حالت نيمه فلج درآمده است. همچنين با توجه به عدم رسيدگی پزشکی به فرزندم و مشکل دستگاههای داخلی بدن - از جمله دستگاه گوارش - خطر مرگ در زندان او را تهديد می کند.
حامد به دليل بيماری ام اس و ضمن آشنايی با شخصی به نام محمدرضا علی زمانی (که خود او نيز پس از حوادث پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری ايران به اعدام محکوم شده است) که آشنا به انرژی درمانی است برای معالجه و تحصيل از ايران به قصد رفتن به آمريکا از طريق عراق از کشور خارج شد . ايشان مدتی در عراق می ماند و بالاخره پس از اينکه متوجه می شود که از آقای علی زمانی کار برنمی آيد در مرداد ماه ۱۳۸۷ با هماهنگی با وزارت اطلاعات به کشور باز می گردد.
پس از ۹ ماه از بازگشت فرزندم و بيش از يک ماه قبل از انتخابات رياست جمهوری نيروهای وزارت اطلاعات شبانه به منزل اينجانب آمده و در حاليکه فرزندم جوان ۲۳ ساله ای بود که هيچ گونه آشنايی با هيچ مشرب و گروهی نداشت و فقط از روی سادگی و برای درمان به عراق (برای رفتن به جايی که بتواند معالجه شود) می رود دستگير می شود.
فرزندم در دادگاههای مربوط به حوادث پس از انتخابات اخير رياست جمهوری در ايران به صحن دادگاه آورده شده و سرانجام حکم سنگين و غيرقابل باور اعدام برای وی صادر شده است.
حامد در حالی که با بيماری صعب العلاج ام اس دست به گريبان بوده و از همه چيز بی خبر و بيگناه است پس از ۳۶ روز انفرادی در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات و انتقال به سلولهای اجتماعی اين بند و پس از ماهها زندانی بودن بی گناه به اعدام محکوم شده است.
حامد در وضعيت فعلی در بند ۳۵۰ زندان اوين در حالی روزگار می گذراند که هر روز ناتوان تر شده و بدون پيگيری دقيق در مورد بيماری و اتهام بی اساس وارده به او (ارتباط با انجمن پادشاهی ايران) احتمال هر گونه فاجعه ای برای او می رود.
عاليجناب آقای بان کی مون !
دبير کل محترم سازمان ملل !
حامد جوانی اهل انديشه ، فعال و پرسشگر در دوران دبيرستان و دانشگاه بوده است و امروز ناجوانمردانه و با حکمی غير قابل باور مواجه گشته است . يعنی حکم اعدام!
ما خانواده نگران مضطرب حامد روحی نژاد و بنده به عنوان پدر حامد از شما می خواهيم از هر راه ممکن برای رهايی حامد از زير حکم سنگين ناعادلانه اعدام تلاش فرمائيد. حامد در وضعيت بسيار اسف بار جسمی با مرگ دست و پنجه نرم می کند. به عنوان خانواده حامد و به عنوان پدر حامد از شما به عنوان دبيرکل بزرگترين اجتماع تمامی ملل می خواهم که با تمام توان خود و مجامع بين المللی برای نجات فرزندمان حامد از زير حکم اعدام و تلاش برای درمان اين جوان دانشجوی ايرانی اقدام فرمائيد.
در انتظار اقدام عاجل شما و مراجع بين المللی
محمدرضا روحی نژاد پدر زندانی سياسی محکوم به اعدام حامد روحی نژاد
رونوشت:
* کميساريای عالی حقوق بشر ملل متحد
* شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد
* سازمان ديده بان حقوق بشر
* سازمان گزارشگران بدون مرز
* خبرنگاران بدون مرز
* سازمان جهانی عفو بين الملل
* گروههای فعال ايرانی حقوق بشر در اروپا و آمريکای شمالی
* و تمامی سازمانهای حامی حقوق بشر
|