ابطال
شناسنامه 2 زندانی که در آستانه اعدام قرار دارند
بنابه گزارشات رسیده به
"فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" در روزهای اخیر
حاكمان ايران پس از ابلاغ قطعی حکم اعدام به دو زندانی آنها را به اداره
ثبت احوال برده و شناسنامه آنها را باطل نمود اند.
روز دوشنبه 28 دی ماه 2 زندانی از بند 4 زندان گوهردشت به دادگاه برده
شدند و حکم قطعی اعدام به آنها ابلاغ شده و در یک اقدامی عجیب و غیر
انسانی آنها به اداره ثبت احوال برده و اقدام به ابطال شناسنامه های آنها
نمودند و سپس به آنها گفته شده که در طی 10 روز آینده حکم اعدام آنها به
اجرا در خواهد آمد.
بنابه گزارشات رسيده يكي ازاين دوزنداني به نام میری كه از سالن 11
نوجوانان بند 4 زندان گوهردشت ميباشد كه هنگام ارتکاب جرم زیر 18 سال
بوده این زندانی هنگام ابلاغ حکم و انتقال او برای ابطال شناسنامه حالش به
هم می خورد و دچار شرایط بد روحی می شود.
زندانی ديگر آیدین شریعتمدای 28 ساله نيز نزدیک به 1 سال است که در
بازداشت بسر می برد كه دررابطه با وي نيز اقدام به باطل نمودن شناسنامه او
نموده اند
شیوه جدیدی که قاضی های ولی فقیه برای اولین باراست اقدام به اجرای آن می
کنند و قبل از اجرای حکم اعدام اقدام به ابطال شناسنامه محکومین به مرگ
مینمایندفقط يك شكنجه بيش ازحد است كه باعث می شود زندانی تحت شرایط
شدید فشار روحی قرار گیرد و از طرفی دیگر تمام حقوق او به عنوان یک انسان
زنده سلب شود و مشکلات مختلف حقوقی برای زندانی و خانواده اش ایجاد نماید.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی و دمکراسی در ایران، صدور و اجرای احکام ضد بشری
اعدام که هدفی جزء ایجاد رعب و وحشت بيشتر درجامعه وهمچنين اقدام به
ابطال شناسنامه ها درزمان زنده بودن افراد براي شكستن روحيه انهاست را
محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و مراجع بین المللی برای پایان دادن
به جنایت علیه بشریت در ایران خواهان ارجاع پرونده نقض حقوق بشر این رژیم
به شورای امنیت سازمان ملل متحد برای گرفتن تصمیمات لازم اجرا است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
03 بهمن 1388 برابر با 23 ژانویه 2010
----
مادر کیانوش
و کامران آسا: منتظرم کامران به خانه برگردد
کاوه قاسمی کرمانشاهی
فکر میکنم سختترین کار برای یک فعال حقوق بشر رودرویی با مادر شخص
بازداشت شده و صحبت کردن با اوست. اینکه بخواهی بدون در نظر گرفتن واقعیت
تلخ موجود، در چنین شرایطی فقط حرفهای امیدوار کننده بزنی تا از نگرانی یک
مادر نسبت به وضعیت و آینده فرزندش بکاهی اصلاً کار آسانی نیست. هر چه تلاش
کنی باز هم نتیجهی مطلوب حاصل نمیشود. چون او یک مادر است و تو یک فعال
حقوق بشر یا یک دوست، که هر چقدر هم نزدیک باشی از درک احساس مادرانه او
عاجزی.

سختتر از این اما رودرویی با مادریست که عزادار فرزند جانباختهاش است و
از این مصیبت داغی سنگین بر دل دارد. اینجاست که حتی امیدوار کنندهترین
واژهها و جملات نیز در برابر آه سرد و قطره اشک این مادر رنگ میبازد. او
دیگر نگران وضعیت و آینده فرزندش نیست تا بخواهی به وی امیدواری دهی. حال
اگر نخواهی از سر استیصال به جملات تکراری "خدا صبرت بدهد" و "خدا حقش را
بگیرد" و... پناه ببری، باید سکوت کنی تا اینبار فقط مادر از ظلم و دردی
که بر او رفته بگوید، شاید کمی آرام گیرد.
حالا این درد و نگرانی یکجا در مادر کیانوش و کامران آسا جمع شده و
رودررویی با این مادر نیز که یک پسرش در سینهی خاک است و آن دیگری در کنج
زندان، سختتر است. به اصرار میتوانم برای نیمی از روز هم که شده از
خانهای که در و دیوارش را از عکسهای کیانوش و کامران پوشانده خارج سازم.
اما انگار در خانهی ما و همه جای دیگر بر روی هر چیزی که در مقابل
دیدگانش قرار میگیرد اسم پسرانش حک شده است. هر چه میبیند یا میشنود و
حتی غذایی که میخورد بهانهایست برای یادآوری کیانوش شهید و کامران
دربند.
ـ ـ ـ
روز: آخرین وضعیت کامران را از
مادرش جویا میشوم. کامران آسا برادر دانشجوی جان باخته کیانوش آسا روز 16
آذر، زمانی که قصد داشت برای شرکت در مراسم بزرگداشت برادرش وارد دانشگاه
علم و صنعت شود، توسط مأموران نیروی انتظامی بازداشت شد.
فاطمه فلاح میگوید: در این مدت به جز روزهای تعطیل، دخترم که دانشجوی
دانشگاه تهران است، درس و کلاسش را ول کرده و برای پیگیری کار برادرش هر
روز به دادگاه انقلاب و پزشکی قانونی و زندان مراجعه میکند. خودم هم تا
حالا سه بار به تهران رفتهام و یک بار توانستم کامران را در دادگاه انقلاب
ببینم. او بیشتر از اینکه نگران خودش باشد، ناراحت من و خواهرانش بود.
قاضی شعبهی 28 دادگاه انقلاب تهران همان روز قرار بازداشت کامران را تایید
کرد. هر چه اصرار و خواهش کردم فایدهای نداشت. گفتم من یک پسرم را از دست
دادهام، روا نیست که با من این طور رفتار بکنید و پسر دیگرم را هم بگیرید
و به زندان بیاندازید. گفتند خانم شما فکر میکنید پسرتان را ما کشتهایم؟!
طی این مدت کامران هر دو روز یک بار تماس تلفنی میگیرد. 10 روز پیش هم
بالاخره دخترم به همراه آقای صالح نیکبخت که وکیل پرونده کیانوش است و در
حال حاضر وکالت کامران را هم قبول کرده، توانستند او را در زندان ملاقات
کنند.
کامران ناراحتی قلبی دارد و به همین خاطر از خدمت معاف شده، تحمل وضعیت و
شرایط زندان برایش سخت است. مخصوصاً الان که از اوین به قزل حصار منتقل شده
و این زندان به لحاظ بند محل نگهداری و شرایط بهداشتی وضعیت مناسبی ندارد.
ما قبلاً گواهی پزشک همراه با تاییدیه اداره نظام وظیفه را برای دادگاه
بردیم و خواستیم تا کامران را به خاطر بیماریاش آزاد کنند. اما گفتند باید
پزشکی قانونی تایید کند. بعد از کلی دوندگی و نامه نگاری از دادگاه به
زندان، بالاخره هفتهی پیش کامران را برای معاینه برده بودند. پزشکی قانونی
هم تایید کرده است که پسرم بیماری قلبی دارد و نمیتواند شرایط زندان را
تحمل کند.
قاضی پرونده به دخترم گفته بود در صورت تایید پزشکی قانونی کامران را آزاد
خواهند کرد. من به قولی که آقای قاضی داده امیدوارم و این هفته منتظرم تا
کامران به خانه برگردد.
----
جزئیات بیشتر از مرگ پرابهام یک زندانی سیاسی در زندان اوین
گزارش تکمیلی مرگ مشکوک ناخدا یکم البرز قاسمی در تاریخ 29 دی ماه در زندان اوین که توسط بهداری زندان تائید شد.
خبرگزاری هرانا - حقوق زندانیان:
پیرو گزارش "مرگ مشکوک یک زندانی سیاسی در زندان اوین" اطلاعات بیشتری در خصوص
زندانی جانباخته حاصل شده است که جهت تنویر افکار عمومی در پی می آید به گزارش
واحد زندانیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ناخدا یکم البرز قاسمی، دارای 29
سال سابقه عضویت در نیروی دریایی ارتش و همچنین 5 سال سابقه حضور در جنگ بود،
نامبرده حداقل 6 سال سابقه مسئولیت در آموزش کارکنان ارتش و ارگانهای دریایی در شهر
رشت را عهده دارد بود و همچنین از اساتید دانشگاه های نیروی دریایی ارتش محسوب می
شد. آقای قاسمی توسط حفاظت اطلاعات ارتش به اتهام جاسوسی برای یک سازمان سیاسی
مخالف نظام و همینطور یک کشور (تاریخ دقیق بازداشت مشخص نیست) بازداشت و مدت 18 ماه
و 10 روز را در سلولهای انفرادی سپری کرد. نامبرده به همراه برادر خود "حمید قاسمی"
در دادگاه اول به اعدام و در دادگاه تجدید نظر به حبس ابد محکوم شد. تنها مدرک
مورد استناد دادگاه و حفاظت اطلاعات ارتش یک صفحه کاعذ چاپی بود که مدعی بودند
ایمیلی است مرتبط با آقای قاسمی، در حالیکه که کارشناسان رایانه و همچنین کارشناس
رسمی دادگستری این ادعا را از لحاظ فنی رد کرده بودند. این عضو سابق ارتش در زمان
بازداشت و بازجویی خود به طور مستمر مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود. آقای قاسمی
که از سرطان پیشرفته معده نیز در رنج بود، در پی وخامت وضعیت جسمی که نشعت گرفته از
محرومیت بلند مدت این زندانی از خدمات پزشکی و مرخصی استعلاجی بود روز 29 دیماه به
بهداری زندان اوین منتقل و صبح 30 دیماه مرگ وی تائید شد. گزارش شده است این
زندانی که در بند 350 زندان اوین به همراه برادر خود نگهداری میشد، در روزهای اخیر
حتی قادر به حرکت کردن نبوده و دچار بی اختیاری ادرار شده بود، علیرغم تلاش های
زندانیان و خانواده وی، بهداری و مسئولان مربوطه در زندان اوین تا روز 29 دیماه
حاضر به ارائه خدمات درمانی به وی نشده و تنها پس از پیگیری های مستمر ساعاتی قبل
از اعلام مرگ این زندانی، وی را به بهداری زندان اوین منتقل کردند، در حالیکه
بیماری وی و رسیدگی پزشکی به ایشان مستلزم حضور در مراکز تخصصی پزشکی بوده
است. پس از اعلام فوت این زندانی، خانواده وی برای تحویل گرفتن پیکر این زندانی
به زندان اوین مراجعه کردند که مسئولان مربوطه عنوان داشتند جسد برای کالبدشکافی به
پزشکی قانونی منتقل شده است، پس از پیگیریهای چند روزه، صبح روز جاری مورخ 3 بهمن
ماه پیکر این زندانی به خانواده چهت دفن تحویل داده شد. گزارشات تکمیلی در این
رابطه منتشر خواهد شد.
----
پس از بیش از هفت ماه نام چهارمین قربانی کهریزک منتشر شد
عبدالحسین روح الامینی پدر محسن روحالامینی از قربانیان بازداشتگاه کهریزک از قربانی چهارم این بازداشتگاه خبر داد.
به گزارش کلمه، روحالامینی در گفتگویی با هفته نامه پنجره اعلام کرد که رامین آقازاده قهرمانی چهارمین قربانی وقایع بازداشتگاه کهریزک است.
وی همچنین گفته که این فرد پس از آزادی از بازداشتگاه کهریزک بر اثر شدت جراحات وارده جان باخته است.
وی تصریح کرد: «گزارش چهارمین مرگ کهریزک از سوی مسوولان منتشر نشد چرا که به عقیده آنها ممکن بود وجدان عمومی جامعه خیلی جریحهدار شود»
پیشتر اعلام شده که بود که محمد کامرانی، محسن روحالامینی و امیر جوادیفر کشته شدگان وقایع کهریزک هستند.
گفتنی است بر اساس اعلام کمیته پیگیری مجلس شورای اسلامی در خصوص بازداشتگاه کهریزک سعید مرتضوی دادستان سابق تهران مقصر اصلی این وقایع معرفی شد.
|