پیامی
دوباره به سینماگران جهان
هنگامی که
کن لوچ از حضور در جشنواره فیلم فجر انصراف داد و دلیل اعتراضش را «سرکوب
نیروهای مخالف دولت که شامل شکنجه، تجاوز در زندان، کشتار بیشمار و
نمایشهای تلویزیونی دادگاههای اصلاحطلبان به سبک استالینی» بیان کرد،
هنوز دستگاه قضایی ایران اینچنین بیعدالتی خود را عیان نکرده بود.
هنگامی که
فیلیپ لوره در مورد دلایل تحریم خود گفت: «این رژیمی است که فرهنگ و آزادی
مردمان خود را میکشد»، هنوز پیکر دو جوان ایرانی به دلیل آزادیخواهی بر
بالای دار نرفته بود.
هنگامی که
آنجلوپولوس گفت: «اگر من در این جشنواره شرکت کنم، به معنی ادلهای فرهنگی
برای رژیم خواهد بود»، هنوز 9 انسان بیگناه دیگر در نوبت اعدام قرار
نگرفته بودند.
ما، جمعی
از سینماگران ایران، که همچنان به دلایل امنیتی از افشای نام خود پرهیز
میکنیم؛ در باورمان نمیگنجد که چگونه میتوان امسال، در جشنواره فیلم
فجر، در تهران، به نمایش یا تماشای فیلم نشست در حالی که بسیاری از زنان و
مردان ما تنها به دلیل ضبط لحظاتی فیلم از اعتراضات مردمی با
موبایلهایشان، ماهها در زندان نشستهاند و یحتمل در نوبت اعدام فرمایشی
دیگری قرار دارند.
ما باور
داشته و داریم، کسانی که در این دوره از جشنواره حضور پیدا کردند و بر خلاف
میل و ارادهی مردم ایران به جشنواره فیلم فجر رونق بخشیدند، به دلیل
سانسور رسانههای داخلی، از همهی این فجایع و بیعدالتیها بیخبر
ماندهاند و این را خود گواهی خواهند داد.
عدم حضور
سینماگرانی چون کن لوچ، تئو آنجلوپولوس، فیلیپ لوره، گادفری چشایر، الیا
سلیمان، میمو کالو پرستی، رشید شهراوی، برمک اکرم و دیگر سینماگرانی که در
سکوت خبری جشنواره را تحریم کردند؛ در کنار مدیران و نمایندگان جشنوارههای
کن، ونیز، سه قاره و غیره، نشان از حساسیت، درک و همدردی هنرمندان جهان از
موقعیت دردناک مردم ایران دارد.
تنها
کلامی که واگوی سپاس ما در قبال حرکت انسانی این سینماگران انساندوست است،
این شعر سعدی، شاعر بزرگ پارسی است که بر سردر سازمان ملل نقش بسته است:
بنیآدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
جمعی از سینماگران ایران
14
بهمنماه 88
|