نابودی کارخانه ها نتیجه سیاست اقتصادی ضد ملی حکومت
جعفر پویه
16 بهمن
روز گذشته (پنج شنبه) کارگران کارخانه آونگان اراک به دلیل عدم دریافت 8 ماه حقوق و دستمزد در مقابل فرمانداری تجمع کرده و سپس در خیابانهای اصلی شهر به راهپیمایی پرداختند.
این کارگران بی حقوق شده مدتهاست که صدای خود را بلند کرده اند اما مدیران کارخانه حاضر به پاسخگویی به آنها نیستند. در روزهای گذشته نیروهای سرکوبگر بارها به این کارگران حمله کرده و با ضرب و شتم اقدام به پراکنده کردن آنان نموده اند. روز چهارشنبه هنگامیکه کارگران معترض با شعار دادن علیه دولت خواستار رسیدگی به وضعیت خود بودند، از سوی نیروی انتظامی مورد یورش واقع شدند. در این روز ده ها کارگر بازداشت و عده بسیاری از آنها توسط نیروهای سرکوبگر مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و زخمی شدند. کارخانه آونگان که در آن بیش از هزار کارگر اشتغال داشتند، به دلیل سیاستهای ضد ملی دولت احمدی نژاد به بخش خصوصی واگذار شد. مالکان جدید کارخانه نیمی از کارگران را اخراج کرده و از پرداخت حقوق و دستمزد کارگران باقیمانده نیز سر باز می زنند. این درحالی است که این کارخانه از کارخانه های سود ده اراک بوده و تولیدات آن صادر نیز می شده است. اکنون کارگرانی که نیازمند نان شب خود و خانواده شان هستند با تجمع پی در پی و سر دادن شعار زیر ضرب و شتم نیروهای سرکوبگر حاضر به عقب نشینی نیستند و حق و حقوق انسانی خود را طلب می کنند. یکی از کارگران این کارخانه با چشمان گریان به خبرنگاران گفت: "هشت ماه است گرسنه ایم، دیگری نمی توانیم با دست خالی به خانه برویم. فریاد ما را به گوش جهانیان برسانید، بگذارید دنیا بداند ما در این حکومت اسلامی چه می کشیم."
کارگر دیگری می گوید: "ای مرگ بر این دولت! ای مرگ بر این حکومت! سوال اینجاست در حکومتی که خصوصی شدن راهی برای بخشش اموال عمومی به سپاه و بسیج است و چیزی جز بر باد دادن بیت المال نیست، اجرایی شدن این قانون که سبب بیکاری هزاران کارگر و گرسنگی آنها شده است چه لزومی دارد؟ آیا این غارت اموال مردم نیست؟"
کارگران آونگان تصمیم دارند تا رسیدن به حقوق حقه خود همچنان به اعتراض ادامه دهند. راهپیمایی دیروز کارگران در سطح شهر و راهبندان خیابانهای اصلی باعث شد تا توجه مردم به آنها جلب شده و همبستگی آنان را برانگیزد.
این درحالی است که اکثر کارخانه های معتبر کشور به دلیل سیاستها اقتصادی ضد ملی دولت احمد نژاد با مشکل روبرو شده اند. طبق خبرهای منتشر شده توسط منابع رژیم، در استان آذربایجان غربی 95 درصد واحدهای تولیدی در آستانه تعطیلی قرار دارند. 75 درصد واحدهای چرمشهر تبریز تعطیل شده اند. کارخانه چینی البرز و واگن سازی زرند تعطیل شده اند. سرنوشت اکثر کارخانه های تولیدی اینگونه است و تعداد زیادی به ورشکستگی کشانده شده اند. از یک طرف واگذاری کارخانه ها به بسیج و سپاه و از سوی دیگر آقازاده ها و افراد وابسته به نهادهای نظامی – امنیتی و پایوران رژیم با واردات بی رویه بنجلهای چینی، کمر به نابودی صنایع کشور بسته اند. نتیجه این خیانتها چیزی جز بیکاری کارگران و رانده شدن آنان به صف لشگر گرسنگان نیست؛ چیزی که دولت احمدی نژاد با اقتصاد صدقه ای برای نشان دادن گشاده دستی خود به آنان نیاز دارد.
----
نقش وضعیت اقتصادی و کارگران در جنبش کنونی ایران
05.02.2010
دویچه وله: اخبار مربوط به حرکتهای کارگری ایران در اعتراض به عدم پرداخت حقوق ماهانه و خطر ورشکستگی کارخانجات منتشر شده است. ناظران مسائل کارگری این حرکتها را در ارتباط با جنبش عمومی اعتراضی علیه سیاستهای جمهوری اسلامی میدانند.
مهدی کوهستانینژاد، مشاور کنفدراسیونهای کارگری جهانی و نماینده ملی کنگره کارگری کانادا، به پرسشهایی در زمینه وضعیت کارگران ایران و پیوند حرکتهای آنان با جنبش اعتراضی پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران پاسخ گفته است.
آقای کوهستانی، در روزهای اخیر شاهد حرکتهای اعتراضی کارگران بودیم. این حرکتها را به نظر شما، باید جدای از جنبشی که از بعد از انتخابات ریاست جمهوری تا کنون در جریان است دید؟ یا به هم مرتبط هستند؟
واقعیت امر این است که در یک دههی گذشته، به خصوص پس از خصوصیسازیها و خودمانیسازیهای وسیع هر روز در ابعاد وسیعتری کارگران بیکار میشوند، طبق آمار خودشان حداقل ۴۷ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند و نمونههای بسیار زیادی داریم که کارگران در چند سال گذشته نه تنها حقوقشان را نگرفتهاند، بلکه در صورت هر اعتراضی به این وضعیت، شاهد سرکوب، دستگیری و اذیت و آزار آنان بودهایم.
فکر میکنم ریشهی اعتراضات اخیر که شاید در رابطه با جنبش مدنی برجستهتر شده است، در اوضاع اقتصادی است. امروز اکثر قریب به اتفاق جوانان ما بیکار هستند، زنان در محیطهای کار اولین گروهی هستند که اخراج میشوند یا حقوقشان تضییق میشود و از اقلیتهای قومی مذهبی گرفته تا کسانی که با نظام سر سازش ندارند یا خودی نیستند، بیکارند. شرایطی که امروز در جامعهی ما است، در اصل محصول وضعیت اقتصادی جامعه است که هر روز در ابعاد گستردهتری شکل میگیرد.
به طور اخص، الان وضعیت کارگران چطور است که دست به حرکتهای اعتراضی میزنند؟
طبق گزارشی که «ایلنا» روز ۱۷ آذر داده است، ۴۰درصد کارخانههای ایران کار نمیکنند و دسته دسته کارگران دارند بیکار میشوند. با این حساب بخش عمدهی اعتراضاتی که شاهد آن هستیم به وضعیت اقتصادیای که در جامعه هست، برمیگردد. یعنی تولید داخلی ما با بحران عظیمی روبرو است و این تولید نه تنها راه به جایی نبرده، بلکه واردات بیرویه در چند سال گذشته، وضعیت تولید را به مرز نابودی کشانده است. نمیخواهم اغراق کنم، اما کارگاه پشت کارگاه و نهاد صنعتی پشت نهاد صنعتی یا در حد خیلی کم دارند فعالیت میکنند و یا دارد از بین میرود. رشد و گسترش اعتراضات کارگری محصول همین شرایط اقتصادی ایران است که دارد در حالت بحرانی به سر میبرد.
یک سری از فعالان کارگری دستگیر و برخی از آنان، از جمله آقای حیدریمهر و آقای علیپور از نیشکر هفت تپه آزاد شدهاند. چرا فعالانی مانند آقایان اسانلو و مددی را آزاد نکردهاند؟
آقایان اسانلو و مددی که در چهار سال گذشته بیشتر در زندان بودهاند تا خارج از زندان، از جمله کسانی هستند که روی اصول پایهای مبارزات صنفی و در اصل به عنوان کسانی شناخته میشوند که نمایندگی کلیت جنبش کارگری را دارند. آنچه که مرتب اعلام میکنند که دستگیری آنان به خاطر امنیت ملی بوده، نه مسایل کارگری، بیشتر شبیه شوخی است.
چون کسانی که طی چند سال گذشته در پی تشکیل تشکل مستقل کارگری بوده و نمایندهی کارگران در محیطهای کار بودهاند، در پروسهای به آنچنان شخصیتهایی تبدیل شدند که خود مبارزه روی دوش آنان مسئولیتی انداخته که به هیچ وجه از آنچه گفتهاند و عمل کردهاند، نه تنها کوتاه نیامدهاند بلکه همیشه روی آن واقعیتها پافشاری کردهاند و جلو رفته اند. آزادی دوستان دیگر نیز بیشتر به نوع بازداشتشان و شیوهی زندانشان برمیگردد که زندانی بودنشان کمتر بوده و آزادیشان هم در شرایط متفاوت از آقای اسانلو و آقای مددی است.
تا چه حد تلاشهای بینالمللی در حفاظت از فعالان کارگری مؤثر بوده است؟
فعالیتهای بینالمللی را باید در دورههای متفاوت در نظر گرفت. اگر در چند سال گذشته دیدیم فعالیتهای بینالمللی منوط به اعتراضات، نامهنگاریها و برگزاری چند روز حمایتی از کارگران ایران بود، امروز ابعاد دیگری گرفته است. امروز شاهد آن هستیم که اتحادیههای کارگری هلند برای هفتهی آینده و اتحادیهی کارگری ایتالیا برای ۱۱ فوریه اعلام تظاهرات برای لغو اعدام و حمایت از جنبش اجتماعی و کارگری ایران کردهاند. در روز ۱۵ فوریه که در چهار سال گذشته، روز جهانی حمایت از کارگران سندیکای شرکت واحد بوده، در فراخوانی نه تنها ازاعضایشان در کشورهای متفاوت میخواهند که نامههای اعتراضی به سفارتهای ایران بدهند، بلکه هرگونه کمکی میتوانند در رابطه با اعدامها و دستگیریهای بیرویه، فشارهای اقتصادی انجام بدهند و از همه مهمتر در روز ۱۵ فوریه که نشست دورهای سازمان ملل در کشور سوییس به بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران میپردازد، اعتراضات خود را بیان کنند.
اگر نگاه کنیم، در دورههای متفاوت جنبش کارگری تفاوت دارد. یعنی امروز ۵۰ خبرنگار که آنها نیز جزو جنبش کارگری هستند در ایران در بازداشت هستند، بسیاری از فعالین خبرنگاری در ایران زندگی مخفی دارند و ایران ناامنترین کشور در رابطه با وبلاگنویسها است، جنبش کارگری نمیتواند از کنار این مسایل بگذرد و از اعضای خود دفاع میکند. آن هم وظیفهی طبقاتیاش است که در سراسر دنیای کار انجام میدهد.
کنفدراسیون بینالمللی اتحادیهی کارگری شکایتی را در رابطه با وضعیت وخیم حقوق کارگران ایران، در ماه اوت سال گذشته تنظیم کرده بود. شما اشارهای هم به جلسهای که قرار است هفتهی آینده در ژنو برگزار شود داشتید. ممکن است رئوس این شکایت را برایمان بگویید؟
رئوس این شکایت به وضعیت پنج سال گذشتهی جنبش کارگری ایران برمیگردد. کارگران ایران از ابتداییترین حقوق مدنی که داشتن تشکلهای خود، حق آزادی بیان، است محروماند. وضعیت کار کارگران ایرانی، دستگیری و زندانی بودنشان، آزار و اذیت آنها، به خاطر تعلقات ملی و مذهبیشان در زندانند یا بیکارند… در مجموع از این وضعیت با ذکر منابع و مدارکی که طی چند سال گذشته وجود دارد، شکایت میکند. باید این پنج سال را در پنج صفحه جمعبندی کنند که چه شکایتی دارند و امروز چه پیشنهادی میدهند.
فکر میکنید این شکایت چه سرنوشتی پیدا کند؟
امروز مبارزات مدنی ما به وضعیتی رسیده که خودش دارد آگاهانه مبارزهاش را پیش میبرد، اما شکایاتی که در ۳۰ سال گذشته در مجموع نوشته شده و حمایتهایی که شده، به آنها پشتگرمی و دلگرمی میدهد که مردم دنیا این شرایط را میبینند و حمایت میکنند. ولی مردم دنیا، گوش میکنند که مردم ایران چه چیزهایی میخواهند و همان کارها را دنبال میکنند.
کیواندخت قهاری تحریریه: مصطفی ملکان
----
يدالله خسروشاهى يكى از رهبران كارگرى ايران
درگذشت

با كمال تاسف رفیق یدالله خسروشاهی امروز پنجشنبه ٤ فوريه ٢٠١٠ از ميان ما رفت. يدالله
كه در تاريخ ٢ فويه سکته مغزى کرده بود دیروز بعد از ظهر وضعیت جسمانی اش
در بیمارستان رو به وخامت گذاشت و متخصصان بعد از آزمایش به اعضای خانواده
و دوستانى که در بیمارستان حضور داشتند اطلاع دادند كه او برای دومین بار
دچار سکته مغزی شده است. رفيق يدالله ساعت ٥ صبح امروز درگذشت.
يدالله خسروشاهى يكى از فعالين و رهبران شناخته شده و زحمتكش جنبش كارگرى
ايران بود كه بخاطر فعاليتهاى كارگرى خود سالهاى زيادى را در زندانهاى رژيم
سلطنتى و جمهورى اسلامى گذرانيد. وى از جمله نمايندگان كارگران صنعت نفت
ايران و شوراهاى كاركنان صنايع نفت بود كه بدنبال سركوب شوراها و تشكلات
مستقل كارگران نفت توسط جمهورى اسلامى و سپرى كردن سالهاى ديگرى در زندان
مجبور به ترك ايران گردید اما لحظه ای از تلاش در جهت حمايت از جنبش كارگرى
ايران دست برنداشت.
رفيق يدالله در طی ده سال گذشته همكار نزديك و بسيار فعال کارزار اتحاد بين
المللى در حمایت از کارگران ایران بود و تا آخرين لحظات زندگى خود مشغول
فعاليت كارگرى و جلب همبستگى كارگرى براى طبقه كارگر ايران بود.
ياد عزيز يدالله خسروشاهى گرامى باد! جايش در ميان ما و کلیه فعالان جنبش
کارگری بشدت خالى خواهد بود!
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
چهارم فوريه ٢٠١٠
info@workers-iran.org
www.etehadbinalmelali.com
|