بازگشت به صفحه اول

 

 
 

شرح شکنجه های سپاه پاسداران در شکواییه قربانیان

سه شنبه 24 فروردين 1389

خبرگزاری هرانا: آنچه که درپی می آید شکواییه رسمی تعدادی از قربانیان سپاه پاسداران در سناریویی به نام گرداب یا مضلین است.

این شکواییه که به مراجع رسمی و قانونی کشور نوشته شده است و خبرگزاری هرانا (ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران) به نسخه های اصلی آن دست پیدا کرده است، بعنوان سندی مهم در خصوص شکنجه و سناریوسازی برای بازداشت شدگان توسط نیروهای امنیتی محسوب می شود.

لازم به ذکر است مشابه این سناریو در حال حاضر در مورد دهها تن از فعالان حقوق بشر در بند۲ الف سپاه پاسداران مستقر در زندان اوین نیز جاری است که بررسی مستندات ذیل می تواند به روشن شدن افکار عمومی در خصوص وضعیت بحرانی زندانیان دیگر نیز موثر باشد.

این سند توسط سه تن از متهمین پرونده به نام های سعید ملک پور، شهروز وزیری، وحید اصغری به امضا رسیده است.

متن نامه بدین شرح است:

ارائه ی گزارش شکنجه وحشیانه من و بی اعتبار دانستن اعترافات و بازجویی ها و تحقیقات پرونده " شکوائیه "

به قاضی محترم شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی جناب آقای صلواتی

رونوشت به دادسرای نظامی تهران

اینجانب که مدت بیش از 22 ماه است که به عنوان متهم در بازداشت موقت بسر می برم و این مدت بازداشت را که با شکنجه های جسمی و روحی و روانی ددمنشانه وحشتناک متعدد طویل المدت همراه بود و اثار عواقب بدی روی بنده داشت را با نوع موارد اتهامی تخصیص داده شد به بنده متانسب و همگون نمی دانم و خواستار توجه به موارد زیر هستم :

طی پرونده سازی و جرم سازی برای بنده پروژه بزرگ نمائی اتهامات در جهت اغفال دادگاه و قاضی توسط بازجویان پرونده دنبال شد که موجب اظهار شخص بنده که خاطی نیستم گردید و حالات سالم روحی و روانی بنده را عمیقا تغیر داد ( طبق گواهی پزشکی قانونی و روانپزشک بهداری اوین ) بازجویان مسبب تغییر حالات و جا به جایی و شکستگی جمجمه سر ، دماغ و مهره پشت کمر و گردن من و خونریزی بینی داخلی سطحی و خونریزی لثه و دست و پای بنده شد و ضربه های مغزی ایجاد حالات کوفتگی بدن و پاها و ضربات شلاق و باتوم و شیلنگ و ضربه های سنگین دست به سر و مغز و گوش ها و صورت بی دفاع من و لگد به پاها و شکم و سر و خونریزی لثه و دست و پای بنده زدند و ضربه های مغزی و ایجاد حالات کوفتگی بدن و پاها و ضربات شلاق و باتوم ساعت ها در طول شب و روز ادامه داشت و برای همه به کار می رفت و خودم در صحنه حاضر بودم که دیگران را آزار و اذیت می کردند بازجویان و کارشناسان خودسر قوه قضائیه و سپاهیان پدافند سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علاوه بر آن تنبیه های بدون حکم قانونی و غیر شرعی، فحش های رکیک و توهین های ناموسی و جنسی به من و خانواده ام و حتی خانواده خودشان و خدا و پیغمبر (العیاذبالله) و رهبرو غیره پشت سر هم می دادند

در حالی که شخصیت و شعور و موقعیت اجتماعی من بالا و محترم است و اتهامات وارده را قبول ندارم زیرا بازجویان با جعل و تزویر در عنصر معنوی جرم و دست کاری درسیات علمی و اهداف من در راه اندازی و اداره سایت ها توسط عناصر تلقین نیات و اهداف بدو وعده آزادی تبرئه و یا با زور و اجبار و اکراه و شکنجه باعث تحریف و دستبرد در نیات بنده شدند.

اگر مرا به پزشکی قانونی اعزام کنید، گواهی پزشکی قانونی را برای اثبات صدق گفتارم ارائه می نمایم و بازجویان و مسئولان شکنجه گر در دادگاه حاضر شوند {...} ابراز کنند  خودشان که شکنجه ها را مرتکب نشدند اگر انکار کردند و خدا دروغگوان را دوست ندارد آنها ماه ها شبانه مرا به طور غیر قانونی از اوین تحویل گرفته و به شکنجه گاه مخفی سپاه به اسم رمز " شرکت" که در مکان مجهول قرار دارد و فرا قانونی عمل میکند با چشم بند و دست بند می بردند و به خاطر هدفشان که ایجاد انحراف و سوء استفاده }...} از پرونده بود شروع به گذاشتن من در کمد تنگ و تاریک با حیوانات موزی و سیاه چال و وان حمام (همراه با دست بند و پا بند) و کیسه های هوا خفه کننده و زد هوا و اکسیژن روی سر و روی من انداختند ( دقیقا عین کیسه های مخصوص گوانتانامو و ابوغریب ) و مرا شدیدا به چوب بسته و به حالات کاسه سر و به سمت پائین آویزان کردند با طناب و دستبند و شلاق و سیلی می زدند.

متناوبا تا  غیر حقیقت و غیر واقع بود و خواست آنها بود را بنویسم و امضا کنم و در مقابل دوربین همکاران سانسور چیشان ( صدا و سیما ) اعترافات بزرگ و دروغین بکنم ( که به طور غیر قانونی در برنامه شوک برنامه ویژه سپاه شبکه یک و اخبار 20:30 و سایت غیر قانونی گرداب متعلق به سپاه پخش و توزیع شد بدون اجازه از ما و دادگاه در حالی که من محکوم نیستم و متهم و اتهامات را که ساخته و پرداخته پرورده خودشان است را قبول ندارم و دادگاه هم حکمی نداده است مبنی بر اینکه من مجرمم !) .

آنها با نشان دادن چسب قطره ای بزرگ و تیزی و ضربه زدن به شکم و پهلو با پنجه بوکس و گذاشتن چاقو زیر گلویم و روی رگ دستم و تهدید به قتل و تجاوز جنسی چند نفره به من به زور هر چه می خواستند را تلقین می کردند وبا وعده و اجبار از من اعتراف غیر واقعی و کذب و امضا و اثر انگشت و نوار مصاحبه ی ویدئویی جعلی بارها گرفتند. اثبات مستند وقایع ذکر شده توسط گواهی و اعلام شکایت خودم و امضا و اثر انگشت شاهدان و متهمین دیگر هم بندی که خود نیز توسط آزار و اذیت این تیم بازجویی و شکنجه قرار گرفتند، صورت می پذیرد. بنده توان ارائه مشروح گزارش وقایع شکنجه ی چند ساعته و چندین ماهه را دارم و بدین وسیله با اعلام گواهی عدم رعایت و اجرای قوانین اساسی، آ.د.ک.ب.ق حفظ حقوق شهروندی و آیین نامه ی سازمان زندان ها (مواد آن مستندات موجود است) از قاضی تحقیق "قاسم زاده"  بازپرس ویژه ی امنیت و بازپرس همکار و دستور دهنده ی شکنجه گران "محمد محمدی موسوی" و بازجویان شکنجه گر و سایر افراد و دخیل دیگر شکایت و تظلم خواهی می کنم و تمامی اعترافات و اثر انگشت ذیل آنان را فاقد اعتبار و وجاهت قانونی می دانم و بر علیه افراد ذکر شده اعلام جرم می نمایم. نزد خدا و قانون خدا آن ها "دورغ واهی" دشنام و اتهام {...} و زنا و دزدی و جاسوسی و غیره به بنده نسبت دادند. به اختیار خودشان که باید توسط مراجع صالحه پیگیری شده و مجازات گردند و چون در پرونده ی اینجانب دست برده شده است درخواست کارشناس رسمی دادگستری می کنم. گواهی می شود که تمام جرایم موضوع قانون "منع شکنجه" مصوب مجلس شورای اسلامی در سال 1381 توسط بازجویان و مسئولان قضایی روی من و شاهدان نیز اتفاق افتاده است:

  1. اینجانب سعید ملک پور فرزند حسین راجع به رفتار بازجو ها، شکنجه، حبس های طویل المدت انفرادی بدون ملاقات و تلفن، گرفتن اعتراف و اغرار تحت فشار روحی و روانی و طبق دیکته ی بازجویان و هم چنین تهدید خود و خانواده، ضرب و شتم، فحاشی و توهین که از مورخ 13 مهرماه 1387 شروع و تا 19/11/1388 ادامه داشته حاضر به ادای شهادت در دادگاه محترم می باشم. با احترام سعید ملک پور 24/12/1388
  2. بنده شهروز وزیری فرزند مظاهر در خصوص شکنجه ی روحی و روانی و جسمی و حبس طویل المدت انفرادی و توهین و فحش و ضرب و جرح توسط بازجویان سپاه و گرفتن اغرار زوری و دیکته شده و عدم تماس قانونی با خانواده و نداشتن وکیل از تاریخ 24/12/1387 تا 19/11/1388 حاضر به شهادت در دادگاه محترم می باشم. شهروز وزیری 16/12/1388

درباره ی موارد اتهامی از قبیل راه اندازی سایت های غیر دینی و غیره نکته ی مهم این است که در راستای قوانین و مجاری جریان آزاد اطلاعات در محیط اینترنت بنده اقدام به اختصاص فضا و دامنه به فعالان حقوق بشری، زندانیان سیاسی و دانشجویان دستگیر شده که زیر شکنجه بودند از قبیل احمد باطبی، فعالان حقوق زنان و وبلاگ های نظیر زهرا.اچ.بی.دات.کام و پناهنده های اجتماعی و سیاسی مقیم خارج از ایران نمودم و سایت آنان را مدیریت و پشتیبانی فنی و مالی می نمودم که خلاف قوانین الهی که متضمن رعایت حقوق بشر و افراد است نبوده است و هرآنچه را از نوشته و محتویات درون سایت های ایشان بود با مسئولیت خود ایشان است نه بنده و ایراد جرم براندازی نرم و جنگ سایبری به بنده که یک اتهام سیاسی است موجب می شود تا من الزاما با حضور هیات منصفه محاکمه شوم. اگر قوانین بخواهد برای اولین بار در مورد من اجرا شود من خودم هیچ تولید و تهیه ای نداشتم از آن اوایل ورود به اینترنت تا به حال هیچ نوشته و مطلبی از خود ارائه نکردم و فقط حمایت کننده ی سایت هایی بودم که ضد نظام و ضد انقلاب و ضد دین شناخته شده اند.

جزئیات اتهامات من چنین است:

مدیریت سایت احمد باطبی – ارتباط با گروهک های ضد انقلاب هم چون کومله و عامل فراری دادن احمد باطبی از مسببان 18 تیر 78 در نتیجه ی این ارتباطات و شناخت، اخذ ماهیانه 1000 تا 3000 دلار از کنسولگری های آمریکا در راستای جنگ نرم علیه نظام مقدس ج.ا.ا، جاسوسی برای سی آی ای و منافقین و ارتباط مستقیم با منافقین تبلیغ استخدام کارمند برای سازمان در سایت های خود، ارتباط و همکاری و ساپورت مالی و خط دهی به سایت های علیرضا نوری زاده و سلطنت طلبان دیگر، سایت گویا نیوز و شرکت آمریکایی و ضد دین ایران گویا، ارائه پیشنهاد همکاری و ساپورت های فنی و مالی و تبلیغی گروه ها و سازمان ها و نشریات حقوق بشری از قبیل سازمان دیده بان حقوق بشر و نشریه لوموند فارسی و سایت تبلیغاتی علیه نظام mitras.org  و غیره اداره ی شرکت های مختلف در آمریکا و بهره برداری از آن ها در راستای جنگ نرم علیه نظام ج.ا.ا و ... این ها در حالیست که دارند بنده را با قانون سمعی و بصری(قانون صدا و سیما و سینما!) در دادگاه انقلاب! و قاضی که تخصصش رسیدگی به جرایم رایانه ای نیست! محاکمه می کنند و پیشاپیش با پرونده سازی ها و بزرگ نمایی های خود طبق آیه ی 330 سوره ی مائده درخواست اعدام نیز کرده اند در کیفرخواست!!

بنده باید در دادگاه جرایم رایانه ای با قانون جرایم رایانه ای توسط قاضی جرایم رایانه ای و کارشناس فنی قوه ی قضائیه محاکمه شوم و این حق من است.

بنده اعترافات زیر شکنجه و آزار خود را فاقد وجاهت قانونی و شرعی می دانم تماما و قصد خود را در ایجاد و اداره ی سایت ها در جهت مقاصد علمی اعلام می کنم بنده به علت رشته ی تحصیلی ام "مهندسی کامپیوتر" و احاطه ام به اینترنت اقدام به واکاوی، پژوهش و روانشناسی و تجارت در محیط سایبر نموده ام چنانکه بازجویان و بازپرس پرونده به علت بی سوادی و کار نشناسی دست گذاشته اند روی اقدامات سخیفی چون معرفی من به قاضی بی اطلاع پرونده به عنوان گیرنده و دریافت کننده ی ایمیل های خبری از سایت رادیو آمریکا و بی بی سی فارسی و نیویورک تایمز و عضویت در سایت بالاترین و ایران پروکسی و تهیه ی خبر برای بی بی سی و گویا نیوز و بالاترین و ایرانیان دات کام و معرفی خوانندگان رپ هم چون خانم "آتش" برای اولین بار در رسانه هایی هم چون بی بی سی و برنامه ی بهزاد بلور و ترویج فرهنگ موسیقی رپ از این طریق، و اداره ی چندین سایت خبری ضد نظام و خبرگزاری آنلاین و جاسوسی از سپاه و نیروگاه های انرژی هسته ای از طریق دریافت اختصاصی خبر و عکس و فیلم به طور محرمانه از افراد متخصص، مرتبط و منافق و ارائه ی آن در سایت خبری خود و ترویج فرهنگ هالیوود و پشتیابی از پروژه های سیا و موساد در هالیوود از طریق سایت خبری انگلیسی- سینمایی خود و راه اندازی و اداره مخفیانه ی ده ها پروکسی و فیلتر شکن در جهت تسهیل افراد مقیم ایران برای دسترسی به سایت های ضد انقلاب و رادیو های آنلاین بیگانه و ضربه زدن به سپاه از طرق انتشار و عکس های کشتار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شمال کشور ایران و تبلیغ علیه نظام اسلامی و انتشار متن های "آموزش برپایی تظاهرات بدون خشونت و راه پیمایی های آرام و نافرمانی مدنی" در اینترنت و تبلیغ سایت های افراد ضد انقلاب و ایران در سایت های خود و در اخبار سایت های خبری- تحلیلی خود و راه اندازی سایت های لینکستان سیاسی- خبری ضدنظام و ضد دین، حتی خریداری دو پیراهن و تی شرت با آرم سیمرغ و ایران و از سایت پسر مسعود بهنود ضد انقلاب فراری، آقای"بینا بهنود" که مقیم نیویورک است نیز همراه با موارد بالا برای من جرم تلقی شده است در حالیکه جرم انگاری چنین مواردی خلاف قوانین نص صحیح قرآن کریم است.

تمام کارهایی که کرده ام و سبب ایراد اتهام از جانب قوه ی قضائیه شده است به من در جهت دفاع از حقوق اولیه و اساسی بشر و علم بوده است و با خرافات و ارتجاع مبارزه کرده ام (149 ال عمران) و مدافعان حقوق بشر از من و اعمالم و نیتم حمایت می کنند. وقتی حقیقت را می فهمند پس دستگاه عدالت ج.ا.ا پرونده ی مرا به سبب عقیده وطرز فکر و نوع فکر و نوع نگاهم سیاسی کرده اند و کارهایی روی من انجام داده اند که تماما جزء موارد نادر نقض حقوق بشر است. یعنی حتی آن ها از پاشیدن ادرار روی صورت بنده دریغ نکرده اند و اتهامات خود را به من نسبت دادند. چنین اتهاماتی که در اصل کوچک بودن هنگام بازجویی و دخالت کارشناسانه ی سپاه به یکباره هزاران بار و به اندازه ی 99% کل جرمی که مرتکب شده ام بزرگ نمایی و پرونده سازی شده اند برای دادگاه اسلامی!! و اغراض سیاسی و شخصی و دست های پنهان و آشکار و قوانین جاهلانه و ناقص و وجود کارشناسان در امر بررسی و بازجویی و کارشناسی پرونده و اعتراف گیری های دروغین از من به ضرب و زور شکنجه و... باعث شده تا کار من بزرگ جلوه داده شود و دروغ های ساخته شده را واقعی جلوه داده و با تغییر در عنصر معنوی جرم به ریا، وارد پرونده ام کنند وکذب ها را بی دانشی مسئولان قضایی و ضابطان قضایی که فرق کامپیوتر و اینترنت را نمی دانند(واقعا نمی دانند) و تعریف لغوی آن ها را نیز لااقل نمی دانند و نمی فهمند باعث خبط موضوع و درست درک نکردن آن شده است. مثلا در برگه های ابقاع و قرار و بازجویی از من ویا در قوانین "صمعی و بصری" مصوب مجلس شورای اسلامی و... حتی، چنین نوشته می شود که ایشان اقدام به راه اندازی و اداره سایت های کامپیوتری!!! می کند و بر علیه نظام که این یعنی راه اندازی و اداره ی کافی نت نه سایت های اینترنتی!! زیرا سایت اینترنتی در همه جا معنی کافی نت را می دهد و با سایت اینترنتی در وب گاه فرق می کند!! قابل ذکر است که اتهامات من در اروپا و امریکا و کانادا و اقیانوسیه نه تنها جرم و اتهام شمرده نمی شود بلکه جایزه و پاداش هم برای اداره کنندگان چنین سایت های اختصاص می یابد مانند جایزه های طراحی وب، وبلاگ نویسی، آزادی بیان، حقوق بشر و سلامت و پزشکی و روان پزشکی و غیره و اقدام من قانونی و شرعی بوده است طبق قوانین آن کشورها و قوانین بین المللی و سازمان ملل متحد وقوانین الهی قرآن کریم. امیدوارم ریاست قوه ی قضائیه که نگرانی خود را نسبت به پرونده سازی های کاذب همچون دیگر روسای قوه ی قضائیه نشان داده اند و اظهار کرده اند: دادسراها نباید اجازه ی پرونده سازی های خارج از دادسراها را به ضابطین قضایی بدهند. کار قضائی نیز رسیدگی به حق است. بنابراین نباید وظایف خود را به دستگاه های دیگر محول کند، اینکه قاضی اختیار کارهای قضائی را در دست این نیروها قرار دهد و آن ها نیز برگه ی سفیدی در اختیار داشته باشند و شروع به پرونده سازی کنند، خلاف قانون است. امروز استنطاق و بازجویی ها به گونه ای است که برخی از مراجع اطلاعاتی و امنیتی افراد را دستگیر و آن را در بازداشتگاه های خصوصی خود مورد بازجویی قرار می دهند و آنگاه آن را به سازمان زندان ها ربط می دهند بازجویی کار قاضی است. اقراری که در حضور قاضی نباشد اقرار نیست و وجهه ی قانونی ندارد. کدام حقوقدان و متفکر اسلامی چنین بازجویی هایی که در برخی بازداشتگاه های خصوصی می شود را اقرا می داند؟! اقرار؛ مبانی خاص خود را دارد. اقرار فرد باید علیه خود باشد نه علیه دیگران بنده این مطالب را تحت تاثیر حقوق بشری که برخی کشورها مدعی آن هستند نمی گویم. خود آن ها بزرگ ترین ظلم و نقض های حقوق بشری را مرتکب می شوند، ما داعیه دار علی هستیم و عدلی که او می گوید قاضی حق ندارد به یکی از دو طرف پرونده لبخند بزند و با طرف دیگر با اخم نگاه کند، علی این ها را ظلم شناخته است. باید اجازه داد که متهم از خود دفاع کند، قاضی نباید زود قضاوت کند و برآن مبنا مبادرت به صدور کیفرخواست کند، این خلاف قانون اساسی و اسلام است" (14/2/1386 به نقل از خبرگزاری ها)، (نقل از هاشمی شاهرودی، از هفته نامه "شهروند امروز" ویژه نوروز 1387)، رفع ظلم از من و بقیه کنند و صدای تظلم خواهی بشر را در بیدادگاه های ج.ا.ا بشنوند. حق پایدار است و آخرت پاینده تر است، آیا به تفکر درنمی آیید؟ الان هنوز که هنوز است هیچ وقت اجازه ی ملاقات با وکیل و بررسی پرونده را به من نمی دهند در حضور وکلایم آقای ذوالقدر و امین شرعی حتی در داخل صحن دادگاه اجازه ی حرف زدن و احوالپرسی نیز به من با وکیلم نمی دهند! این پرونده احتیاج به کارشناسی من از یک طرف و کارشناسان فنی قوه ی قضائیه (متخصصین در جرایم رایانه ای و فناوری اطلاعات) از یک طرف دیگر دارد و بدون کارشناسی و نبودن اجازه ی ملاقات با وکلایم این دادگاه و محاکمه فاقد وجاهت قانونی است و ظلم در حق متهم است. بارها آنان سایت هایی که متعلق به دیگران است به من به کذب نسبت داده اند درحالیکه که بنده در تولید و تهیه ی آن ها هیچ اختیار و دخالتی نداشته ام و در ویدئو های زیر شکنجه وادارم کرده اند تا باطبی را جاسوس اسرائیل بنامم و حسین درخشان را جاسوس وزارت اطلاعات ایران و سیا! به خاطر دریافت عکس های تمسخر رهبر و سران نظام وامامان شیعه در ایمیلم به اجبار و اتفاقی اتهامات توهین به امامان و توهین به رهبری و تشویش اذهان عمومی در بارجویی ها به من بستند در حالیکه دریافت آن ایمیل ها به اختیار خودم نبوده است به خاطر آگهی های گوگل و استراتژیست گوگل بودن و دریافت پول از آن موسسه ی عظیم فناوری جستجو، اتهام تحصیل مال نا مشروع به بنده زده اند!! در حالی که چنین مواردی خنده دار است و آنها فعالیت غیر قانونی ندارند و موسسه ای تجاری اند. شدیدا اسرار دارند که من عضو منافقین هستم و در شاخه ی فرهنگی آنان فعالیت می کنم و اتهام بزرگم به کذب همین است! در حالی که هیچ ارتباطی با آنها نداشته ام و هیچ یک از آنها را ملاقات نکرده ام و شناختی ندارم از آنان! آیا این اغراض نیست؟!

به یک برادرم که شبانه او را مثل من از خانه اش ربوده و دزدیده بودند بدون نشان دادن حکم قضایی و غیره و به اوین منتقل کرده بودند، اتهام کذب تبلیغ علیه نظام زده اند در حالی که ایشان فعالیتی نداشته است و روحش هم خبردار نیست و از اینترنت و کامپیوتر هم چیزی نمی داند! برادر دیگرم نیز که در ترکیه به سازمان ملل پناهنده است و هیچ یار و یاوری ندارد و آواره اش کرده اند به اتهام اداره سایت های ضد دینی و ضد نظام و تبلیغ علیه نظام فشار آورده اند تا وبلاگش را تعطیل کند و تهدیدش کرده اند که او را به قتل می رسانند و اگر پایش به ایران برسد و یا دیپورتش کنند زیر شکنجه او را می کشند.

آنها را ترسانده اند شدیدا و گفته اند به آنها که تحت تعقیب سپاه هستند و تلفن هایشان در حال شنود است و حق فعالیت وبی ندارند. طبعا برای فشار بر من به آنها نیز فشار آورده اند و می آورند غافل از اینکه من فقط در حال انجام رسالت خویش بودم و هستم در حق ابنا بشر و مرا از شما ترس و گریزی نیست تا زمانی که هر دو تسلیم حق شویم و یا داوری را به روز "بازپرس" (قیامت) واگذار کنیم.

جز این نیست که خداوند بهترین داور است. دادستان و قاضی صلواتی از شکنجه های سپاه و بازجویان با خبرند در اوین ولی نه تنها آنها را انکار می کنند بلکه مرا که می گویم 60 سال است که در اوین شکنجه می کنند و آدم می کشند و به زندانیان سیاسی آزار می رسانند را دیوانه می خوانند زیرا گوشهایشان به حقیقت باز نیست و اینگونه خدا به دلها و گوش های آنان مهر می زند.

بعد از دکتر احمد باطبی، عکاس، وکیل و اینک مدیر سایت او هم به زندان افتاده اند و مردمانی سعی در خراب کردن آنان در اذهان دارند که خود خرابی برای مملکت و بشریت به بار آورده اند و اهل اصلاح نیستند.

همه اینها در حالی است که من نفر و رتبه سوم مسابقات احکام در کشورم و قرآن کریم را به زبان انگلیسی در اینترنت و آمریکای شمالی چاپ و انتشار دادم و بازجوها برای این مورد هم پاپوش مضحکی دوختند به خیال خودشان و آن قرآن را قران سنی ها دانسته اند!! در حالی که قرآن کریم یکی است و هیچ تغییری در آن قابل لحاظ نیست نه از طرف شیعیان ( که تفسیر های خود را در ترجمه قرآن وارد نموده اند) و چه از طرف سنی ها و افراد دیگر. ( که قرآن باید بدون تفسیر به رای باشد)

مطابق قوانین ذیل از کارشناسان و بازجویان و بازپرس و قاضی پرونده و سپاه ( پدافند سایبری ) اعلام شکایت و تظلم خواهی به عنوان شاکی ستم دیده می نمایم و از دادسرای محترم نظامی تهران و از دادسرای انتظامی قضات توقع رسیدگی به شکایت قانونی بنده و رفع ظلم  و آثار ظلم می نمایم و در مقام احقاق حق خواستار توجه به مواد شمرده شده مستند و مستدل ذکر شده زیر هستم :

ماده های 124، 141، 143، 144، 145، 146، 151، 153، 271، 277، 446، 513، 514، 570، 574، 576، 578، 579، 580، 582، 583، 584، 587، 597، 608، 609، 617، 628، 668 و 669 قانون مجازات اسلامی.

ماده های 20 ، 23، 33، 34، 36، 37، 38، 39، 169، 173و 202 قانون اساسی ج.ا.ا

ماده های (( تبصره ماده 59))، 39، 129، 131، 190، 196، 205 و 210 قانون آئین دادرسی کیفری

و قانون حفظ حقوق متهمین، قانون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی، آئین نامه سازمان زندان ها، میثاق های بین المللی و ملی و قانون منع شکنجه و قانون آئین دادرسی کیفری بین المللی به همراه ماده های ذکر شده فوق هیچ یک روی من انجام نگرفت و انجام نگرفت و رعایت نشد و هم چنان افراد خود سر سپاه و قوه قضائیه و دخالت های بی جا و ظالمانه وزارت اطلاعات که بنده خود شاهد عینی اش بوده ام و به تجربه در نقض حقوق بشر و متهمین پیوسته دخیلند و این غده های سرطانی همچنان دارند به کار خویش تحت حمایت های دولت و مجلس و قوه قضائیه ادامه می دهند و از هیچ چیز حتی خدا ابایی ندارند و من آنها را ارشاد کرده و به ترس از خدا فرا می خوانم و روزی را به یاد می آورم که طومار ظلم و تعدی بر چیده شود در آینده. پس آیا گوش شنوایی هست؟

من از روزی ترساندمتان که قوانین خدا که روی زمین گذاشته شده است به درستی و با عدالت کامل به طور تام و فرا گیر روی همه اجرا شود در زمین. پس منتظر چنین روزی باشید که من هم با شما از منتظران (اوامر الهی). نیاز به یادآوریست که با این وضع روحی و روانی و جسمی بنده بعد از حبس های انفرادی طویل المدت و شکنجه های گوناگون، هنوز حتی یک روز هم مرخصی نداشته ام و تبدیل قرار صورت نگرفته است و هنوز از پائین تا بالا روی ادعاهای دروغین خود اصرار می ورزند.

وحید اصغری / نوزدهم اسفند 88

----

شرایط وحشتناک یک زندانی که نزدیک به 25 ماه در سلولهای انفرادی است

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" زندانی داریوش ارجمند ماه ها است که در سلولهای انفرادی بند 1 زندان گوهردشت کرج معروف به سگدونی زندانی است.

داریوش ارجمند 40 ساله که محکوم به 19 سال زندان می باشد نزدیک به 25 ماه است که در سلولهای انفرادی بند1 معروف به سگدونی بسر می برد.آقای ارجمند بدلیل درگیری با افسر جانشین زندان بنام منصوری که چند ماه پیش در خارج از زندان به خاطر مسائل مالی در درگیری به قتل رسید به سلول انفرادی منتقل شد و همچنان در شرایط وحشتناک و قرون وسطائی بسر می برد.

زندانی داریوش ارجمند در سلول انفرادی نگهداری می شود  که از داشتن نور طبیعی و حتی لامپ در سلولش محروم است. او ناچار است که از سلولش بعنوان سرویس بهداشتی استفاده کند و همچنین می بایست در همان سلول استحمام نماید در حالی که این سلول بسیار کوچک و فاقد  چنین امکاناتی است.زخمهای زیادی بر روی  بدن این زندانی وجود دارد ولی از انتقال  او به بهداری خوداری می کنند و حتی داروهای لازم به این زندانی داده نمی شود که زخم هایش را پانسمان کند.این زندانی از داشتن لباس کافی محروم است و لباسهایش مندرس و پاره می باشند.بوی تعفن که از  سلول انفرادی  این زندانی بر می خیزد باعث اذیت و ازار سایر زندانیان که در سلولهای انفرادی این سالن زندانی هستند می شود غذای این زندانی در حد زنده ماندن است.

او تا به حال چند بار اقدام به خودکشی کرده است در آخرین باری که اقدام به خودکشی نمود چندین ساعت به حال خود رها شد که با اعتراض سایر زندانیان نجات یافت .یکی از زندانیان سیاسی وضعیت این زندانی را به کسانی که تحت عنوان بازرس مراجعه می کنند تشریح کرد و از او خواست که به سلول این زندانی مراجعه کند و خود شاهد شرایط وحشتناک و غیر قابل تصور این زندانی باشد ولی این فرد با این استدلال که این زندانی مبتلا به ویروس ایدز است  و خطرناک می باشد از بازدید سلول این زندانی خوداری نمود.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ،ابعاد غیر قابل تصور و  وحشتناک  فجایع و جنایتهای قرون وسطائی در زندانهای این رژیم را محکوم میکند و از کمیسر عالی  حقوق بشر سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای حقوق بشری که وظیفه رسیدگی و ممانعت از این جنایتها است خواستار اقدام عملی برای ارجاع پرونده نقض حقوق بشر این رژیم به شورای امنیت سازمان ملل متحد است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
25 فروردین 1389 برابر با 14 آپریل 2010

----

رنجنامه دختر یکی از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام در ایام عید و قطع آب بر زندانیان

روز عید 89 به منزل مادرم برای تبریک سال نو رفتم، دیدم عکس پدرم علی صارمی را در قابی در کنارش گذاشته و نشسته.

با دیدن آن صحنه عید ما رنگش را باخت و مثل همان شمعی شده بودم که داشت ذوب می شد نمی دانم کی و به کی سال نو را تبریک گفتم یا نگفتم. که به خود می گفتم چه عیدی ؟

هزاران هزار مثل من الان باید با قاب عکسها دور هم جمع شوند در حالی که خودشان وجود دارند و وجودشان از هزاران شمع و سبزه و سکه پر نورتر سبزتر و ارزشمندتر است . به زیبائی سیب اند ،به طراوت شکوفه ها ،به خوش صدایی بلبلان مست بهارند و بودنشان شیرین تر از هر شیرینی . گلهای شقایق نمادی از آنها است و چشم اندازسبز شمال نماد شگوه و جلال انسان وارانه زیستن شان .

اما این عزیزان در غل و زنجیر ،زنجیر تهمتها و افتراها که در هر صفحۀ تاریخ ایران هزاران نمونه از این دست دارد و تنها به سرکوب روشنفکران توانسته اند اندی بیشتر در ثروت و حکومت بگذرانند.

نمی دانند؟ زندان رجائی شهر یک ماه است آب ندارد! و هیچ مسئولی هم ندارد که کسی به آنها بگوید که حتی برای خوردن و سرویسهای بهداشتی هم آب به قدر کافی ندارند .

در فروردین ماه سال یعنی ماه برکت و بارش در شهر چسبیده به پایتخت آن هم در زندان که مسئولیت تک تکشان با دولت است آب نیست. واقعا شنیدن و یا  باور نکردنی است که مملکتی در آن آب هم گیر نیایید .

زینب صارمی فرزند زندانی سیاسی علی صارمی محکوم به اعدام

24 فروردین 1389

انتشار: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

----

تدوام بازداشت یک زوج مدافع حقوق بشر در زندان اوین

سه شنبه 24 فروردين 1389

خبرگزاری هرانا: یک زوج مدافع حقوق بشربه نام های مراد حسن لو و نفیسه مجتهدی با گذشت بیش از 40 روز از زمان بازداشت همچنان در سلول انفرادی نگهداری می شوند.

بدو تن ازهمکاران سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به نام های مراد حسن لو و نفیسه مجتهدی که به اتهام فعالیت حقوق بشری از سوی نهاد های امنیتی در 15 اسفند ماه بازداشت و به سلولهای انفرادی بند 2 الف منتقل شدند، همچنان در سلول انفرادی نگهداری می شوند. نیروهای امنیتی در یورش سازمان یافته 11 اسفند ماه نیز جهت بازداشت این افراد به منزل آنان مراجعه نمودند که به دلیل عدم حضور ایشان در منزل موفق به بازداشت نشدند و نهایتا در شب 15 اسفند ماه در مراجعه مجدد ضمن بازداشت نامبردگان و تفتیش منزل اقدام به ضبط وسایل شخصی و دستگاه کامپیوتر ایشان نیز نمودند.

شایان ذکر است، این زوج مدافع حقوق بشر که دارای یک فرزند خردسال نیز می باشند  از زمان بازداشت تا کنون تنها اجازه تماس با خانواده خود را یافته اند.

----

یکی از زندانیان سیاسی دهۀ 60 بیش از 2 ماه در بلاتکلیفی بسر می برد

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، زندانی سیاسی محمد باقر عرفاتی که در یورشهای گسترده و بی سابقه بهمن ماه دستگیر شده بود در بند 350 زندان اوین در بلاتکلیفی بسر می برد.

زندانی سیاسی محمد باقر عرفاتی 52 ساله از زندانیان سیاسی دهۀ 1360 ،در پی یورشهای مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی  بند 209 زندان اوین منتقل شد.7 نفر از مامورین وزارت اطلاعات  به فرماندهی فردی با نام مستعار علوی سربازجو و شکنجه گر قصی القلب ومعروف  بند 209 شب 18 بهمن به منزل آقای عرفاتی یورش بردند. آنها چندین ساعت منزل را مورد بازرسی وحشیانه قرار دادند و با همسر و فرزندان او برخوردی غیر انسانی داشتند.سربازجوی وزارت اطلاعات  علوی مدتی طولانی اعضای خانواده را در منزل  مورد بازجوئی و تهدید قرار داد.هنگام یورش آقای عرفاتی در مسافرت بسر می برد و آنها موفق به دستگیری او نشدند. مامورین وزارت اطلاعات هنگام خروج از منزل مقداری از وسائل شخصی این خانواده را با خود بردند که از جمله آنها ،کامپیوتر، تعدادی سی.دی .رسیور ماهواره،دفترچه تلفن،کتاب و موارد دیگر می باشد.

سربازجوی وزارت اطلاعات در بند 209 زندان اوین  روز بعد همسر و دختر آقای عرفاتی را به ستاد پیگیری وزارت اطلاعات فرا خواند و ساعتها آنها را مورد بازجوئی و تهدید قرار داد.او آنها را بعنوان گروگان گرفته بود و می گفت  تا زمانی که  عرفاتی خودش را معرفی نکند شما اینجا باقی خواهید ماند. این در حالی بود که آقای عرفاتی در سفر کاری بسر می برد و تا هنگام بازگشت از سفر و معرفی خود خانواده اش در گروگان این فرد بسر بردند.

آقای محمد باقر عرفاتی پس از معرفی خود دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209  زندان اوین منتقل شد او در طی این مدت تحت بازجوئیهای طولانی و شکنجه های روحی و جسمی قرار داشت. علوی دائم او را تهدید می کرد که ترا اعدام خواهیم کرد تو محارب هستی. بازجوئیها و شکنجه های روحی و جسمی و تهدیدات بیش از 1 ماه ادامه داشت تا اینکه اخیرا او را به بند 350 زندان اوین منتقل کردند که همچنان در حالت بلاتکلیفی بسر می برد.

سربازجوی وزارت اطلاعات با نام مستعار علوی تا به حال در دستگیری،بازجوئی و شکنجه هزاران نفر شخصا شرکت داشته است.این فرد که از شکنجه گران چند دهۀ اخیر در بند 209 زندان اوین می باشد. تا به حال در شکنجۀ وحشیانه دختران ،زنان،پسران و مردان زیادی شرکت داشته است که در موارد متعددی منجر به مرگ آنها در دهۀ های اخیر شده است.برخوردهای او در حین بازجوئی وحشیانه و غیر انسانی است.این فرد که با استفاده از شکنجه های فیزیکی ،توهین های اخلاقی و شکنجه های روحی حداکثر فشار را علیه زندانیان سیاسی بکار می برد. او معمولا زمانهای بازجوئی را در اوقات شب آغاز می کند و اغلب زندانیان سیاسی  را در زیر زمین بند 209 در سلولی کوچک، تاریک و نمناک که حتی نفس کشیدن برای زندانی سخت می باشد انجام می دهد.بازجوئیها با چشم بند می باشد و در اکثر مواقع زندانی به مدت چند ساعت بصورت سرپائی بازجوئی می شود. اعمال جنایتکارانه  دیگر این فرد مانند؛  شکنجه زندانیان برای گرفتن اعتراف دروغین، زیر شکنجه وادرا کردن آنها برای پذیرفتن اتهامات نسبت داده شده ، وادار کردن زندانیان به مصاحبه تلویزیونی ،وادار کردن زندانیان برای شرکت در دادگاههای نمایشی، پرونده سازی ،تهدید به قتل و دستگیری اعضای خانواده و موارد دیگر  می باشد.در جریان اعتراضات اخیر توسط این فرد تعدادی از دستگیر شدگان تحت شکنجه های قرون وسطائی وادار به اعتراف شدند که منجر به صدور حکم اعدام برای بعضی از آنها شد. این فرد از جنایتکاران علیه بشریت می باشد.

لازم به یاد آری است آقای محمد باقر عرفاتی از زندانیان سیاسی دهۀ 1360 می باشد و او از سال 1360 تا 1365 در زندان اوین بسر برد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،یورش به منازل ،گروگان گرفتن اعضای خانواده ،شکنجه های روحی و جسمی و تهدید به اعدام را محکوم می کند و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و سایر مراجع بین المللی برای پایان دادن به جنایت علیه بشریت در ایران خواستار ارجاع پرونده نقض حقوق بشر این رژیم به شورای امنیت سازمان ملل متحد است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
23 فروردین 1389 برابر با 13 آپریل 2010

----

یورش مجدد نیروهای امنیتی به منزل حسام الدین بهمن آبادی، فعال حقوق بشر

سه شنبه 24 فروردين 1389

خبرگزاری هرانا: در پی سناریو سازی دستگاه های امنیتی بر علیه فعالان حقوق بشر، شب گذشته تعدادی از نیروهای لباس شخصی برای دومین بار به منزل حسام الدین بهمن آبادی، خبرنگار و فعال حقوق بشر یورش بردند.

4 تن از نیروهای لباس شخصی راس ساعت 9:30 دوشنبه شب با در دست داشتن حکم قضایی به منظور بازداشت حسام الدین بهمن آبادی به منزل پدری وی مراجعه کردند اما به دلیل عدم حضور نامبرده موفق به بازداشتش نشدند.

گفتنی است پیش تر و در پی یورش های هماهنگ و سازمان یافته ی 11 اسفند نیز ماموران امنیتی به منزل این عضو سابق مجموعه فعالان حقوق بشر مراجعه کرده بودند و ضمن تفتیش وسایل شخصی اقدام به ضبط کامپیوتر، سی دی ها و بعضا وسایل شخصی وی نمودند و چند روز بعد نیز به صورت تلفنی به تهدید خانواده در راستای معرفی فرزندشان پرداختند.

گفتنی است، اداره ی اطلاعات سپاه اتهام آقای بهمن آبادی را جرایم اینترنتی و اقدام علیه امنیت ملی عنوان کرده است.

شایان ذکر است که اکنون بسیاری از فعالان حقوق بشر در وضعیتی نامعلوم در زندان و خاصه بند 2 الف سپاه پاسداران زندان اوین در وضعیت نگران کننده ای بسر می برند.

----

بی خبری از وضعیت 4 تن از فعالین شهر یاسوج

چهارشنبه 25 فروردين 1389

خبرگزاری هرانا: از وضعیت و سرنوشت 4 تن از فعالین دانشجویی شهر یاسوج اطلاعی در دست نیست.

چهار تن از فعالین دانشجویی و حقوق بشری به نام های رضا اکوانیان، محمد اکوانیان و حسن اکوانیان که به همراه اردوان قرائتی در 14 بهمن ماه بازداشت شده اند پس از گذشت بیش از 70 روز از زمان بازداشت در شرایط نامعلومی به سر می برند و نگرانی ها نسبت به وضعیت ایشان تشدید شده است.

درپی یک بازداشت خانوادگی ماموران امنیتی در تاریخ 14 بهمن ماه سال گذشته به منزل آقای رضا اکوانیان از فعالین طیف چپ، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر و زنان، یورش برده و ضمن تهدید خانواده، با شکستن درب خانه وارد منزل شده و پس از دستگیری وی ،  اردوان قرائتی از اعضای سازمان دانش آموختگان ايران(ادوار تحکيم وحدت) را نیز دستگیر کردند.

آقای رضا اکوانیان از همکاران مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نیز می باشد که در شهر یاسوج در راستای اهداف کمپین یک میلیون امضا اقدام به جمع آوری امضا از زنان و دختران یاسوج مینمود.

----

وضعیت وخیم و نگران کنندۀ پنج زندانی سیاسی

ايران امروز: بنا به آخرین گزارش ها از منابع خبری و گزارشگران حقوق بشر، ادامه بازداشت و وضعیت وخیمِ احمد زیادآبادی، مراد حسن لو، نفیسه مجتهدی، میترا عالی و مسعود لواسانی، سبب افزایش نگرانی ها نسبت به سرنوشت آنان شده است.

به گزارش سحام نیوز، همسر احمد زیدآبادی، پیرامون وضعیتِ این روزنامه نگار در بند اظهار می دارد: “وضعیت ایشان در شرایط بسیار بدی است. به طوری که وی را در زندان رجایی شهر در شرایطی که ۳ همبند وی محکوم به قتل و یکی دیگر از آنها محکوم به قاچاق مواد مخدر میباشد، نگاه داشته اند و دیگر اینکه اخذ ملاقات با ایشان را برای ما بسیار مشکل کرده اند و از طرف دیگر با توجه به فاصله ۴۰ کیلومتری این زندان از تهران، شرایط بیش از پیش دشوار شده است.”

احمد زیدآبادی، دبیرکل سازمان ادوار تحکیم و از حامیان انتخاباتی مهدی کروبی می باشد که یک روز پس از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر شد و دادگاه تجدید نظر در دی سال گذشته محکومیت او مبنی بر «شش سال زندان، پنج سال تبعید به گناباد و محرومیت مادام‌العمر از هر گونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث، به صورت کتبی یا شفاهی» را تایید کرد.

ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران (هرانا) نیز، از ادامه بازداشت و وضعیت نامعلوم یک زوج مدافع حقوق بشربه نام های مراد حسن لو و نفیسه مجتهدی خبر داد که با گذشت بیش از شش هفته از زمان دستگیری، همچنان در سلول انفرادی نگهداری می شوند.

این زوجِ فعال در زمینه حقوق بشر، اواسط اسفندماه گذشته در جریان موج گسترده بازداشتِ فعالان و کنشگران حقوق بشر بازداشت و تا کنون در وضعیت بللاتکلیف به سر می برند. آنها همچنین دارای یک فرزند خردسال نیز می باشند که از زمان بازداشت تا کنون تنها یک بار و بطور کوتاه اجازه تماس با خانواده خود را یافته است.

این سامانه خبری همچنین از ادامه بازداشت، وضعیت نامعلوم و فشارهای شدیدِ بازجویی در مورد میترا عالی، دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی پزشکی دانشگاه شریف خبر داد که بیش از یک ماه است در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شود.

مقامات قضایی علی رغم مراجعه مکرر خانواده این دانشجو به دادگاه انقلاب، توضیح مشخصی درباره علت تداوم بازداشت این دانشجوی ممتاز را نداده اند.

میترا عالی اواسط اسفند ماه گذشته، همزمان با احضار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات (خیابان صبای تهران) بازداشت شد.

گزارشگران حقوق بشر نیز، از وضعیت نگران کننده و وخیمِ مسعود لواسانی، روزنامه‌نگار و وبلاگ نویسی که از هفت ماه پیش در زندان بسر می‌برد خبر دادند.

این گزارش خاطرنشان می کند نهادهای امنیتی و قضایی با تحمیل سکوت در مورد او، خانواده‌اش را در وضعیتی بسیار نگران قرار داده‌اند.

لواسانی بیش از ۱۰ سال در مطبوعات مختلفِ اصلاح طلب، از جمله شرق، کارگزاران و اعتماد ملی کار کرده و اخیرا توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به هشت سال و نیم زندان محکوم شده است.

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

رجوع به مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران