سیو هفتمين کنگره فدراسيون بينالمللی جامعههای حقوق بشر: قطعنامه در باره نقض فاحش و مستمر حقوق بشر در ايران
ارمنستان - فروردين ۱۳۸۹
قطعنامه حقوق بشر در ايران
قطعنامه در باره نقض فاحش و مستمر حقوق بشر در ايران
ابرازی از سوی جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران
از آنجا که دادسرای تهران در اواخر اسفند ۱۳۸۸ اعلام کرد که احکام محکوميت ۸۶ نفر از اشخاصی که پس از انتخابات خرداد محاکمه شده اند قطعيت يافته و همان دادسرا در روز ۲۴ اسفند تاييد کرد که شش نفر از معترضان به نتيجه انتخابات به اتهام محاربه به مجازات اعدام محکوم شده اند، محکوميت های اخير شدت اختناق حاکم بر ضد مردم ايران را به نمايش می گذارند.
از آنجا که وضعيت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ايران در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸ ـ ۱۳۸۷) به شدت به وخامت گراييده است؛ نقض فاحش حقوق بشر که پيشتر نيز به شدت جريان داشت، بلافاصله پس از انتخابات رياست جمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، که رئيس جمهور کنونی برنده آن اعلام شد، کاملا اوج گرفت. از روز ۲۳ خرداد، ميليون ها نفر در مخالفت با نتيجه انتخابات و به قصد دفاع از رای خود به خيابان ها ريختند.
از آنجا که طی هفته ها و ماه های پس از انتخابات خرداد، مقامات جمهوری اسلامی به شدت و بی رحمانه با معترضان مسالمت جو مقابله و هر گونه مخالفتی را سرکوب کرده اند؛
گروه تحقيقی که دو تن از نامزدهای انتخابات رياست جمهوری، يعنی نخست وزير پيشين ميرحسين موسوی و رئيس پيشين مجلس مهدی کروبی تشکيل داده بودند در شهريور ۱۳۸۸ اعلام کرد که حداقل ۷۲ تن از معترضان مسالمت جو به دست نيروهای امنيتی و لباس شخصی های نيروی شبه نظامی بسيج يا در خيابان ها يا زير شکنجه و يا بر اثر کتک يا اذيت و آزار طی بازداشت در بازداشتگاه های مخوف کشته شده اند. تعداد کشته شدگان از آن پس به بيش از ۱۰۰ نفر افزايش يافته و اين گروه تحقيق اسناد مربوط به بازداشت شدگان مرد و زن را که در زندان مورد تجاوز قرار گرفته بودند گردآوری و منتشر کرد. علاوه بر دستگيری هزاران نفر از معترضان در سرکوب پس از انتخابات در پايتخت، تهران، و شهرهای ديگر، صدها نفر از فعالان و رهبران سياسی نيز، اغلب بدون حکم دستگيری، بازداشت شدند و ماه ها بدون تفهيم اتهام و رعايت موازين قضايی و اغلب بدون تماس با وکيل يا خانواده هايشان در سلول های انفرادی ماندند. بعضی از آنها، از جمله وزرا و نمايندگان پيشين مجلس، به زندان های طولانی مدت محکوم شده اند.
از آنجا که طی «دادگاه» های گروهی فرمايشی بر ضد بازداشت شدگان پس از انتخابات که از مرداد ۱۳۸۸ شروع شد، بی اعتنايی به موازين قضايی و به ويژه حق محاکمه عادلانه بر اساس موازين بين المللی آشکارا به نمايش در آمد؛
در يکی از جلسات دادگاه، در حدود ۱۰۰ نفر از بازداشت شدگان مورد محاکمه قرار گرفتند. بسياری از آنها آشکارا وادار به «اعتراف» شدند و حتا پيش از اين که مورد «محاکمه» قرار بگيرند فيلم های تلويزيونی از آنها پخش شد در حالی که خود را مجرم اعلام می کردند.
از آنجا که بنا به منابع موثق بيش از ۶۰ روزنامه نگار و نويسنده در زندان هستند؛
يک روزنامه نگار به نام عليرضا افتخاری در اثر ضربه به جمجه اش کشته شده است. ده ها روزنامه نگار و نويسنده در پی انتخابات از ايران فرار کرده و در کردستان عراق، ترکيه، اروپا و کشورهای ديگر پراکنده شده اند؛ روزنامه نگاران ديگری را خودسرانه بازداشت کرده اند، مورد اذيت و آزار قرار داده اند و ماه ها بدون اتهام يا محاکمه در بازداشت نگه داشته اند، به عنوان مثال عيسی سحرخيز، بدرالسادات مفيدی، سوسن محمدخانی غياثوند، خليل درمنکی، و عماد بهاور. چندين نفر از آنان به زندان های طولانی مدت محکوم شده اند، از جمله سيد مسعود لواسانی (۵/۸ سال)، احمد زيدآبادی (۶ سال زندان و پنج سال تبعيد)، سعيد ليلاز (۵ سال)، بهمن احمدی اموئی (۶ سال)، کيوان صميمی بهبهانی (۶ سال)، مسعود باستانی (۶ سال)، رضا رفيعی فروشانی (۷ سال)، اميد منتظری (۶ سال)، هنگامه شهيدی (۶ سال)، جواد ماهزاده (۴ سال)، رضا نوربخش (۳ سال).
----
شکنجه ها
و شرایط غیر انسانی که در طی مدت بازداشت علیه فعالین شهر یاسوج روا داشته
شد
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" فعالین
دانشجوئی و حقوق بشری دستگیر شده در شهر یاسوج علیرغم آزادی از زندان ولی
تحت فشارهای مستمر بازجویان وزارت اطلاعات در این شهر قرار دارند.
فعالین دانشجوئی و حقوق بشری شهر یاسوج که از روز 13 بهمن با یورش وحشیانه
مامورین وزارت اطلاعات به منازلشان دستگیر و به سلولهای انفرادی منتقل
شدند. در طی این یورشهای وحشیانه تعدادی از فعالین شهر یاسوج که اسامی
آنها به قرار زیر است بازداشت شدند: آقای اردوان قرائتی 13 بهمن دستگیر و
بعد از مدتی آزاد شد،حسن اکوانیان همزمان دستگیر و پس از یک هفته آزاد
شد.رضا اکوانیان 13 بهمن دستگیر و تا 22 بهمن در زندان بسر برد. محمد طاهر
اکوانیان که ساکن دهدشت بود زمان یورش مامورین وزارت اطلاعات در منزل حاضر
نبود و موفق به دستگیری او نشدند.
مامورین وزارت اطلاعات هنگام یورش به منازل فعالین شهر یاسوج از وحشیانه
ترین شیوه ها استفاده می کردند.آنها همچنین برای مدت طولانی منازل آنها را
مورد بازرسی قرار دادند که در حین بازرسیها باعث تخریب وسائل شخصی آنها
شدند.هنگام ترک منازل بعضی از وسائل شخصی آنها را جمع آوری و با خود بردند
که از جمله آنها ،فرم کمپین یک میلیون امضاء،کتابها و جزوات ،رسیور
ماهواره،کامپیوتر، تلفن همراه،دفترچه تلفن و سایر وسائل شخصی آنها می باشد.
فعالین شهر یاسوج پس از دستگیری به سلولهای انفرادی زندان مرکزی یاسوج
انتقال داده شدند.آنها در طی مدتی که در بازداشت بسر می بردند مورد شکنجه
های جسمی و روحی شدید قرار داشتند. از جمله شکنجه های جسمی که علیه آنها
بکار برده می شد شکنجه با باتونهای برقی،زدن ضربات مشت و لکد به سر و صورت
و سایر نقاط حساس بدن،بطوری که بعضی از آنها در زیر شکنجه بیهوش می شدند .
وارد کردن ضربات به بینی و کمر که منجر به زخمی شدن و دچار خونریزی می
شدند . علیرغم اینکه چند هفته از آزادی آنها می گذرد ولی هنوز آثار شکنجه
بر بینی و کمر آنها باقی مانده است.بیدار نگه داشتن آنها برای مدت طولانی
و همچنین وادار به مصرف کردن داروهایی که در آنها حالت خواب آوری ایجاد
می کند اما با شکنجه های جسمی از خواب آنها ممانعت می کردند. یکی از
شیوه های شکنجه های روحی که بازجویان وزارت اطلاعات بکار می بردند یکی از
فعالین اسیر را در حین بازجوئی مورد تهدید قرار دادند و به او گفتند:
اگر هر چی را که می گویم قبول نکنی و ننویسی همسرت را اینجا می آوریم و به
او تجاوز خواهیم کرد. در 3 روز اول دستگیری شکنجه ها بصورت مستمر و
وحشیانه ادامه داشت.
اتهاماتی که به آنها وارد کرده اند عبارتند از : تشویق دانشجویان یاسوج به
تحصن و اعتصاب/ شرکت در اعتراضات گسترده مردم تهران/ عضویت در کمپین یک
میلیون امضاء/داشتن ارتباط با فعالین حقوق بشری/مصاحبه با رادیوهای فارسی
زبان بین المللی/داشتن ارتباط با سازمان مجاهدین خلق/ ارسال اخبار موارد
نقض حقوق بشر در ایران به خارج /تبلغ علیه نظام/توهین به مقدسات نظام و
رهبری در وبلاک خود و موادر متعدد دیگری می باشد.
پرونده آنها در حال حاضر توسط فردی بنام کرمی بازپرس شعبه 4 دادسرای
انقلاب یاسوج تحت بررسی است.
فعالین یاسوج از زمان دستگیری تا به حال بارها به اداره اطلاعات یاسوج
فراخونده شده اند و هر بار ساعتها مورد بازجوئی و تهدید قرار گرفته اند.
بازجویان آنها را تحت فشار قرار داده اند که از شکنجه های و حشیانه و
شرایطی که در طی این مدت بر آنها گذاشته است را نباید با کسی در میان
بگذارند در غیر اینصورت با عواقب سنگین آن مواجه خواهند شد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،
دستگیری، قرار دادن در سلولهای انفرادی،
شکنجه های وحشیانه و تهدیدات رذیلانه علیه فعالین دانشجوئی و حقوق بشری را
محکوم می کند و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر خواستار دخالت برای پایان
دادن به جنایت علیه بشری در ایران است.
فعالین حقوق بشر و
دمکراسی در ایران
27
فروردین 1389 برابر با 16 آپریل 2010
----
برای نصور نقی پور؛ رفیق روزهای بی روزن
پنجشنبه ، 26 فروردين 1389
سیمین روزگرد:
ثانیه های انتظار یکی پس از دیگری می گذرند و نمی دانیم رفیق روزهای بی روزن ما در چه حال است؟ ما دلتنگش شدیم، بیش از آنچه فکرش را می کردیم اما بیش تر گیجیم؛ می دانیم چگونه اما نمی دانیم چرا!؟
تو می گفتی آزادی بهانه نمی خواهد، اما حالا مثل اینکه حقیقت با تمام تلخی و زمختی اش دارد به ما می فهماند که حکایت آزادی تو و رفقای دیگر، بهانه می خواهد؛ هرچند که در کنج دیوارهای سرد اوین هم آزاد باشید...
به یاد آر. روزی را که اطلاعات سپاه من را احضار کرده بود را می گویم: پشت تلفن من من کنان با تو حرف می زدم و تو بدون هیچ هراسی می گفتی: من هیچ وقت کاری خلاف قانون نکردم و از هیچ چیز هم نمی ترسم. از حقوق بشر گفتی با اینکه، تعریف "انسان" هم تعریفی دیگرگونه به خود گرفته است چه رسد به حق که از پیش تر ها جور دیگری تعبیر می شد. تو از اینکه هیچ معاندتی از جانب ما در بین نیست می گفتی، غافل از اینکه عده ای "دشمنیت" را می پرستند و اگر کسی سر عنادی هم با ایشان نداشته باشد چندان به مزاجشان سازگار نیست.
به یاد آر. تابستان داغ 87 را می گویم. من و تو و محمد، دربه در، دنبال یک قبرستان در خیابان های تهران از این طرف به آن طرف می رفتیم تا تاریخ بی مصرفمان را همان جا چال کنیم.
به یاد آر. آن بعد از ظهر دلگیر پاییزی را می گویم: به سر در دانشگاه تهران با حسرت نگاه می کردیم و تو به من می گفتی بی سواد؛ چون من هگل را برتر می دانستم و تو کانت را!
به یاد آر. 19 بهمن را می گویم: به یادآوری تاریخی اش فعلا کاری ندارم(!) منظورم همین چند ماه قبل است، رفیقمان محمد را گرفته بودند و تو بی تاب و نگران بودی. چند روز بعد وقتی بازگشت اما انگار پس از سال ها دلت می خواست بلند بلند بخندی! این بار که محمد را گرفتند اما شرایط تو دیگرگونه بود نه می توانستی بخندی و نه اشک بریزی.
به یاد آر. صدای ممتد دستگاه های کارخانه ای که در آن روزی 12 ساعت کار می کردی را می گویم! هیچ وقت نمی گذاشتند صدایت از پشت تلفن واضح به ما برسد، با فریاد اما چرا. امروز اما با فریاد هم صدایت را ندارم هرچند که بدانم چه می گویی! چرا که تو پشت میله های سرد و فولادی جا خوش کرده ای و من در به درم...
تاریخ می گوید که بیست و نه سال پیش در چنین روزی به میان آدم ها آمدی؛ هرچند که با آن ها غریبه باشی نیز. و من گمان می کنم همزمان با این زادروز تو در زندان تولدی دوباره خواهی یافت. می دانم این اواخر خسته بودی، بیش از همیشه. بلاتکلفی ها و سردرگمی ها می خواستند تو را له کنند اما روزگار تو را به کنج اوین برد تا قبل از هر چیز به خودت بفهماند، هیچ کس و هیچ چیز توانایی آن را نخواهد داشت. تو باید متولد شوی تا همراه با آن فصل نو و طلایی، مبارزه کلید بخورد. دیگر چیزی برای از دست دادن نیست؛ جز ایمان به سرآمدن زمستان و شکفتن بهاران...
شکفتنت مبارک نصور عزیز
بیست و پنجم فروردین ماه 1389
----
صدور حکم زندان برای
یکی از شرکت کنندگان در اعتراضات پس از انتخابات
پنجشنبه 26 فروردين 1389
خبرگزاری هرانا: قادر رحیمی، از شرکت کنندگان در اعتراضات مردمی پس از انتخابات، به یک سال حبس به مدت 5 سال تعلیق محکوم شد.
قادر رحیمی و مرتضی لایقی دو تن از معترضین به نتیجه انتخابات که چندین ماه به صورت بلاتکلیف در زندان اوین نگهداری می شوند روز سه شنبه به شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی منتقل شده و یکی از متهمین به نام قادر رحیمی بدون تشکیل دادگاه به یک سال حبس به مدت 5 سال تعلیق محکوم شد، همچنین ابلاغ حکم آقای مرتضی لایقی نیز به زمان دیگری محکوم شد.
لازم به ذکر است آقای قادر رحیمی که نسبت به نحوه برگزاری دادگاه اعتراض داشت مجبور به امضای حکم شد.
----
از کاربرکناری پدر به دلیل فعالیت های حقوق بشری
فرزند
جمعه 27 فروردين 1389
خبرگزاری هرانا: نیروهای امنیتی در تداوم فشار فزاینده خود بر فعالان حقوق بشر خاصه همکاران مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران که از طریق تحت فشار قراردادن خانواده ها پیگیری می شود، مانع از ادامه اشتغال پدر کیوان رفیعی، دبیرکل سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران شدند.
نیروهای امنیتی از تداوم اشتغال پدر کیوان رفیعی در یکی از دانشگاههای استان گلستان ممانعت بعمل آوردند. این اقدام غیرقانونی در حالی صورت می گیرد که هیچ اتهامی در این خصوص مطرح نیست و نامبرده نیز فاقد هرگونه سوابق فعالیت سیاسی یا اجتماعی است.
نیروهای امنیتی که از یازده اسفندماه سال گذشته به بهانه فعالیت برادر، خواهر کیوان رفیعی را نیز در بند ۲ الف علیرغم اتمام قرار بازداشت قانونی نگه داشته اند، روزشنبه ۲۵ فروردین ماه، بدون هیچ واهمه ای دلیل خود برای ممانعت از اشتغال پدر آقای رفیعی را فعالیت های فرزند ایشان اعلام و بدون طی هیچگونه روال اداری و قانونی به فعالیت وی در دانشگاه پایان داده اند.
لازم به یادأوری است طی روزهای اخیر با اخراج دختر نوجوان سما بهمنی فعال حقوق بشر دربند از مدرسه و ممانعت از اشتغال همسر ایشان و همینطور شعارنویسی بر دیوار منزل پدری ابوالفضل عابدینی دیگر فعال حقوق بشر دربند، نوع فشارها بر مدافعان حقوق بشر وارد مرحله جدیدی شده است.
|