در
آستانه روز جهانی کارگر پرونده سازی جدیدی علیه منصور اسالو
بنابه گزارشات رسیده به " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" در آستانه
روز جهانی کارگر پرونده جدیدی علیه آقای منصور اسالو رئیس هیئت مدیره سندیکای شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه گشوده شد.
روز یکشنبه 5 اردیبهشت ماه زندانی سیاسی منصور اسالو رئیس سندیکای شرکت
اتوبوس رانی تهران و حومه با دست بند و پابند به شعبه 6 بازپرسی دادگاه
انقلاب کرج برده شد و پرونده جدیدی علیه او گشوده شد. شاکیان آقای اسالو در
این پرونده علی حاج کاظم و علی محمدی رئیس و معاون زندان گوهردشت کرج می
باشند . اتهامی که به آقای اسالو نسبت داده شده است ارتباط با معاندین
نظام در زندان می باشد.
در ماههای اخیر فشارهای روحی و جسمی و اذیت و آزارها علیه آقای اسالو بصورت
غیر قابل تصوری شدت یافته است. او بارها به سلولهای انفرادی بند 1 معروف به
سگدونی و بند 5 منتقل شد . آقای اسالو از 23 اسفند ماه بطور ناگهانی و با
دلیل واهی از بند 4 به بند 5 معروف به بند متادون منتقل شد و او را در
کنار زندانیان معتاد و خطرناک که مبتلا به بیماریهای واگیر دار هستند قرار
داده شد.
زندانی سیاسی منصور اسالو از ناراحتی قلب، کمر درد و چشم رنج می برد ولی
تاکنون از درمان جدی او خوداری کرده اند. این ناراحتیها بقدری حاد می باشند
که تا به حال پزشک قانونی 3 بار بر عدم تحمل حبس او تاکید کرده است ولی
بازجوی وزارت اطلاعات که مسئول پرونده آقای اسالو می باشد از آزادی
استعلاجی او خوداری می کند.
بازجویان وزارت اطلاعات تا به حال علیه تعدادی از زندانیان سیاسی که در
زندان هستند و در حال طی محکومیت غیر انسانی و غیر قانونی خود بسر می برند
پرونده های جدیدی گشوده اند و به آنها محکومیت سنگینی داده است که از جمله
آنها زندانی سیاسی منصور رادپور ، علی صارمی و ... می باشند.
گشوندن پرونده جدید بدستور بازجویان وزارت اطلاعات می باشد که با شکایت علی
حاج کاظم و علی محمدی رئیس و معاون زندان گوهردشت به اجرا در آمده است.علی
حاج کاظم و معاونش علی محمدی که در پرونده او اعمالی جنایتکارانه مانند ؛
شکنجه و قتل زندانیان سیاسی و عادی مانند زنده یادان امیر حسین حشمت
ساران،ولی الله فیض مهدوی و عبدالرضا رجبی ، فروش اندام زندانیان ،تشکیل
باندهای مافیایی برای توضیح و فروش مواد مخدر و سرکوب زندانیان، گرفتن رشوه
از زندانیان عادی در ازای مرخصی و حتی آزادی آنها نقش دارد. گرفتن رشوه های
نجومی از خانواده زندانیان برای دادن مرخصی توسط برادر وی فردی بنام محمد
حسین حاج کاظم در خارج زندان صورت می گرفت و لی بخاطر رقابتهای موجود
برادر وی دستگیر و محکوم به زندان می شود که در همان زندان گوهردشت محکومیت
خود را در دفتر علی حاج کاظم طی می کند و هر روز بعد از وقت اداری همراه با
او به منزل می رود. میرشکاری رئیس قبلی زندان گوهردشت و عموی همسر علی حاج
کاظم که در جریان افتضاح سوئ استفادی جنسی از زنان و دختران معروف به خانه
سبز و صدور آنها به دبی دستگیر شده بود در دفتر علی حاج کاظم رئیس زندان
گوهردشت کرج به اصطلاح محکومیت خود را طی می کند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، پرونده سازی جدید علیه زندانیان
سیاسی که در حال طی محکومیت غیر قانونی و غیر انسانی خود در زندان هستند را
محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سازمان جهانی کار و سندیکاه های
کارگری جهان خواستار اقدامات گسترده جهانی برای آزادی فعالین کارگری در بند
رژیم ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
8 اردیبهشت 1389 برابر با 28 آپریل 2010
----
درد دل کارگران در روز کارگر: این ماه هم حقوق نداریم دیگر نمیدانیم چه کنیم
ندای سبز آزادی:
متن زیر گزارشی درباره درددل های کارگران درباره شرایط سخت زندگی و مشکلات آنها است که خبرگزاری کار ایران(ایلنا) آن را منتشر کرده بود اما دقایقی بعد از انتشار از خروجی سایت حذف شد! متن گزارش به شرح زیر است:
فضای محوطه جلوی کارخانهها ، جاده اصلی ورودی به شهر ، مقابل فرمانداری ، خیابان مقابل استانداری مرکزی از نخستین روزهای سال ۸۸ شاهد جمعیتی از انسانهایی بود که در زیر ضربات پتک و صدای کوبیدن چرخ دندههای ماشین اگرچه فولاد درونشان آبدیده شد اما روح زخم خورده از سهل گذشتن بالا دستیها از ظلم روا شده به پائین دستیها فریاد آنان را به طلب حقوق از دست رفته صنفیاشان برانگیخت ، تا آنان هم دوش همسر و فرزندانشان ، بر روی سنگفرش خیابان و در زیر آفتاب سوزان تابستان ، سوز سرمای پائیزی و ریزش باران و برف در زیر چتر سوراخ شده عدالتی که قرار بود بر سر همه گسترانیده شود یک فریاد را به گوش مسئولان برسانند که : « حقوق و مطالبات ۶ ماهه ، ۷ ماهه و یکساله ،پاداش و عیدی سال گذشته و مستمری بازنشستگی تنها درخواست آنان است » اما … این نماهای حزنآور و این واگویههای درد که از حلقوم پر بغض و گلوی خسته از گفتگو و وامانده و افسرده از وعدههای انجام نشده مسئولان که تنها یک درخواست صنفی بود کمتر گوش شنوایی یافت و پاسخی آرام گرفت و بیشتر آن چه دریافت کرد یا حرفهایی از سر دلسوزی و تأیید بود و یا خشم و برخوردی پیدا و آشکارا !؟
« دیگر نمیدانیم چه کنیم این ماه هم حقوق نداریم »
کارگر پیمانی یکی از شرکتهای بحران زده است ، دانههای تسبیح را میان انگشتان شماره میکند و میگوید : این ماه هم رفت و هنوز حقوق نگرفتهایم ، دیگر نمیدانیم چه کنیم . سرمان پیش خانواده پائین است . جواب صاحبخانه را بدهم یا شکم گرسنه زن و بچه را ؟ موهای خاکستریش را که از زیر کلاه آبی رنگ بیرون زده در زیر لبه کلاه پنهان میکند و ادامه میدهد : از فشار زندگی سفید شده وگرنه ۴۳ سال بیشتر ندارم . او از درد خاموش جوانانی که در آغاز زندگی به دلیل بیکاری اجباری یا تعطیلی تحمیلی مدیران شرکت که بر سر امتیاز و مدیریت هنوز نزاعشان به پایان نرسیده هم از کار و دستمزد محروم شدهاند و هم آشیانه کوچکی که با مهر بنا کرده بودند با واژه تلخ طلاق از هم پاشیده سخن به میان آورده و ادامه میدهد : ۵۲۰ خانوار در حال از هم پاشیدگی است نبود درآمد ما را در لبه پرتگاه معضلهای اجتماعی قرار داده او میگوید : فقر ما در همه جداییها ، گرفتاریها مفاسد و بزه کاریهاست .
« دوباره یک لیست جدید اخراجی دیگر »
مردی که چهار زانو روی زمین مقابل یک دستگاه دولتی نشسته خود را جابجا میکند و روی تل خاک لم میدهد پاهایش را دراز میکند تا خستگی ناشی از بیکاریش را درکند ذهنش را مرور میکند انگار میخواهد کلمهای را بیابد تا بهتر و کوتاهتر سنگینی درد را بیان کند مکث کرده و میگوید : « انگار همین دیروز بود تعطیلات عید تازه تموم شده بود همه بر گشتن سرکار که پیمانکار اسم اخراجیها رو اعلام کرد . هر سال همینطوره اول سال با یک عده دیگه قرارداد میبندن تا سال بعد که دیگه با آنها قرار داد بسته نمیشه » او ادامه میدهد : « دیگه آسایش نداریم . تو این زمونه حتی کارگر اگه رسمی هم باشه باز کارفرما میتونه اخراجش کنه . دیگه وای به حال کارگر پیمانی و قراردادی که یه برگه سفید رو امضا میکنن و کار را شروع میکنن . وقتی هم که سرکار هستن بین ضایع شدن حقوقشان و بیکاری باید یکی رو انتخاب کنن آخرش هم بازهمون بیکاریه … »
« تکلیف بازنشستگی کارهای سخت و زیانآور با کرام الکاتبین »
زیر لب با خود چیزی میگوید با موهای جوگندمی و قامت چهارشانه میان سال به نظر میآید در شرکت واحد کار میکند در حالی که به اتوبوس تازه رنگ کردهاش تکیه داده از متوقف شدن اجرای بازنشستگی مشاغل سخت و زیانآور در محل کارش صحبت میکند : « جدیداً هر چه رانندههای شرکت واحد درخواست بازنشستگی میکنن سازمان تامین اجتماعی مخالفت میکنه میگن شماها چون در سازمان دولتی کار میکنید نمیتونید از قانون بازنشستگی سخت و زیانآور استفاده کنید هر روز یه بهونه هر روز یه ایراد این همه حق بیمه دادیم تا از حقمون تا زندهایم استفاده کنیم کی به داد میرسه فقط حرف …»
« کارفرما میگه بگو امضا کن طبق قانون کار حقوق میگیری »
زیر چشم های گود رفتهاش حلقههای درد و بر پیشانیاش خطوط رنج نشسته ، لثههایش سفید و بیرنگ و دستان کوچکش زبر و خشن شده خودش میگوید ۲۴ ساله است اما بیش از ۴۰ به نظر میآید کارتن سنگین را در میان بازوانش چون کودکی که نیاز به لایلای مادر دارد سخت میفشارد عمق درد در نگاهش آشکار است او در یک شرکت قطعهسازی کارگر ساده است . در فاصلهای کوتاه به بهانه خستگی گرفتن بار را برزمین گذاشته و خم میشود و دور از نگاه کارفرما که سخت ما را زیر نظر دارد سریع میگوید : کارفرما میگه هر کی پرسید بگو با قانون کار حقوق میگیرم اضافه کاری و پاداش هم دارم زیر برگهها را هم همینطور با این شرط امضا میکنیم همهمون از اون دختر ۱۴ ساله که قطعه میزنه تا زهرا خانم که ۴۰ سالشه و ۸ ساله اینجا کار میکنه و پسرش که ۱۵ سال بیشتر نداره و راننده اون بالابره همین وضع را داریم دوبار موقع کار زخمی شده شانس آورده قطع عضو نشده میگوید : کارتنها در رفتن افتادن روی بدنم خدا همراهم بود وگرنه میمردم .
« چرخهای نان خشکی مال اربابه »
پسرک به سختی چرخ سنگین مملو از گونیهای نان خشک و پلاستیک پاره و آهن قراضه را جابجا میکند و فریاد « نان خشکیه »او در کوچه میپیچد . سنگهای ترازو را درگونیای پیچیده و باطنابی ضخیم برگردن آویخته . بدن نحیفش توان سنگینی وزنهها را ندارد برای نوشیدن آبی که از شلنگ آب کارگر فضای سبز که در حال آبیاری است وضعیتی بدتر از پسرک از نظر حقوق کارگری دارد لختی میآساید خوب که سیراب شد برق در چشمان درشتش که هنوز میل به کودکی و شیطنت در آن موج میزند مینشیند و از باری که وبال گردنش شده میگوید : « چرخ و سنگها مال اربابه همه نون خشکیها تو این شهر یه صاحب کاردارن امتیاز فروش نون خشک مال اونه چرخها را امانت با سفته و قرار یا گرفتن گرویی و یا به کلفتی گرفتن مادر و خواهرامون به ما میسپره تا براش نون خشک جمع کنیم این پلاستیک و آهنها مال خودمه جدا میفروشم اما اگر ارباب ببینه پدرمو در میاره میگه چرخ زود فرسوده میشه . سنگها هم اگه گم بشه از درآمدمون کم میکنه اون هفته داداشم ( به پسربچه دیگری که در میان درختان دنبال پلاستیک و شیشهخالی نوشابه و … میگردد اشاره میکند ) گم کرد هم از ارباب کتک خوردیم هم حقوقمون را کم کرد هم ننهام یه روز بیمزد برای زنش کار کرد اینه دیگه !!
« بیمه کارگران ساختمانی کدام است همین دیروز چند نفر در سقوط مردند و رفتند »
پاشنه پای آسیب دیدهاش را به سختی بر زمین میگذارد تا قامت بلندش را برزمین استوار نشان دهد . زانوی راستش خوب خم نمیشود اما با آن که خط درد در جای جای صورتش نهان است به روی خود نیاورده و از پله بالا میآید او تنها بازمانده یک حادثه سقوط بالابر در یک ساختمان بلند است که در آن جا کارگران ساختمانی جوان و نوجوان بکار گرفته شده بودند . از آن حادثه کمتر از یکسال میگذرد او و ۴ نفر از دوستانش که همگی دانشجو بودند و برای امرار معاش و کسب درآمد در تعطیلات بین ترم به عنوان کارگر ساده ساختمان از طریق پیمانکار در یک واحد انبوهسازی مشغول بکار شده بودند در یک لحظه بدلیل فرسوده بودن تجهیزات با بالابر حمل مصالح ساختمانی از طبقه پنجم به پائین سقوط کردند آنها رفتند و او با جسمی رنجور باقی ماند تا در راهروهای تأمین اجتماعی بدنبال بیمه و در کریدورهای اداره کار و دادگستری بدنبال حقوق پایمال شدهاش بگردد . از آن تاریخ تاکنون او و خانوادهاش میلیونها تومان خرج کردند تا فقط زنده بماند هر چند او دیگر سلامتی ندارد تا کاری بکند و در روزهای آغازین جوانی فرسوده و از کارافتاده شده است او که پس از ماندن مدت طولانی در کما دوباره به زندگی بازگشته از بیمه کارگران ساختمانی که ظاهراً در مجلس تصویب و هرگز اجرایی نشده چیزی نمیداند هنوز صحنه آن روز در مقابل دیدگانش چون تصویری متحرک در جریان است و میگوید : « بیمه ؟ کدام بیمه ؟ همه مخارج درمان و دوا و بیمارستان را خودم دادم . دوستانم همین دیروز بود که در آن حادثه سقوط مردند و رفتند . خانوادههایشان هنوز دیه آنها را نگرفتهاند . قانون میگوید چون تنها بازمانده حادثه که ظاهراً زنده است طول درمان دارد به پرونده نمیشود لان رسیدگی کرد … »
«کار کودک، انکار کودک، حقوق پایمال شده زنان کارگر، اخراج و خط فقر و حقوق کارگری»
حیف که نمیشود واژههای درد را راحت و بیدغدغه بر کاغذ روان کرد تا از پیمان نامه حقوق کودک که ایران نیز عضوی از آن است اما چنان فراموشی شده که کودکان کار را انکار میکند چیزی نوشت . نمیشود از پشتهای خمیده و پر درد دختران نوجوان و زنان بارداری که در کارگاههای پنهان پتک برآهن میکوبند ، چرخ دنده ماشین را جابجا کرده و بارهای سنگین را برپشت و بغل حمل میکنند از دخترکان قالیباف و سوزن زن در کارگاههای دوخت و دوز که سرانگشتانشان از زخم سوزن سوراخ سوراخ شده آنها که نه بیمهاند و نه حقوق قانون کار میگیرند و آرام میآیند و آرام با درد سل و خونریزی میمیرند هم قلم فرسایی کرد . حتی نمیشود از زخم دل کارگران رسمی که ماههاست از دریافت حقوق محرومند و کارگران پیمانی و قراردادی اخراجی و بازنشستگانی که به دنبال دریافت مستمری پیش هر کس و ناکس سر تعظیم فرود میآورند و فریادشان با ( … )سرکوب میشود هم به واقعیت درد آن چه که هست پرداخت . نمیتوان از جوانان تحصیل کردهای که واگویههای دردشان آنقدر سنگین است که اگر در این مقوله میآمد شاید چون با کلام قانون و لوایح و مصوبههای آمده و اجرا نشده آمیخته به آن انگ سیاسی زنند هم چیزی نوشت آنها که « سرمایهجاودانیاند و … » با مدرکهای دانشگاهی راننده آژانس و تاکسیاند . اغذیه فروش و سبزی فروش و … یا کارگری ساده !!؟
تنها میتوان این دردنامه را با خط فقر ۷۰۰ هزار تومانی که وزیرکار در بیانش به این جمله بسنده میکنه که : « نمیدانم خط فقر چقدر است ! و از چالشهای صنعت در سال ۸۹ با اجرایی شدن قانون هدفمندکردن یارانهها ، افزایش ۱۵ درصدی حقوق کارگران و کاهش قدرت خرید آنان ،رشد ۵۰ درصدی کارگران اخراجی از ابتدای سال جاری در کشور ، و اشتغال آرزویی که هم چنان رویاست به پایان آورد . روز کارگر بر همة محنتکشان شرکت آونگان و شرکتهای بحران زده ، زنان کارگر و دیگر شرکتهایی که زنان و کودکان کار بحرهکشی میکنند ، دیگر کارگران قراردادی و پیمانی بیمارستانها و فضای سبز ، کودکان دستفروش و طواف و کارگران ساختمان و همه آنان که با رنج و تلاش چرخ دندههای صنعت و خدمات اجتماعی را به گردش درمیآوردند مبارک !!!
----
دو هزار كارگر در تبريز زير 120 هزار تومان حقوق ميگيرند!
آذربايجان:
دبير اجرايي خانه كارگر تبريز گفت: يكي از شركتهاي بزرگ صنعتي تبريز به بيش از 2 هزار نفر از كارگران خود زير يك ميليون و 200 هزار ريال حقوق پرداخت ميكندبه گزارش گروه خبری تبریز سسی به نقل از خبر گزاری ها كريم صادقزاده صبح امروز همزمان با آغاز هفته گراميداشت كارگر گفت: اين شركت بزرگ صنعتي در قالب كارهاي حجمي به كارگران پركار خود حقوقي بسيار پايينتر از حداقل حقوق پرداخت ميكند كه اين موضوع را به اطلاع مقامات مسئول رساندهايم و اميدواريم هر چه سريعتر اقدام لازم به منظور توقف روند فعلي انجام گيرد.
وي با بيان اينكه بيش از 80 درصد كارگران شاغل در واحدهاي صنعتي استان به صورت قراردادي و روزمزدي كار ميكنند، تاكيد كرد: با وجود اينكه 50 درصد محصولات صنايع غذايي(شيريني و شكلات)، 35 درصد صنايع لوازم خانگي، ريختهگري و ماشين آلات توسط بيش از 10 هزار واحد صنعتي استان و با تلاش و كوشش كارگران سخت كوش انجام ميشود، ولي اين قشر در حال حاضر با مشكلات عديدهاي مواجه هستند.
وي سهم آذربايجان شرقي را از صادرات غيرنفتي كشور 1.2 ميليارد دلار خواند و گفت: نقش برجسته كارگران سختكوش در اين صنايع بر كسي پوشيده نيست، ولي كارگران با كوراني از مسكلات مواجهاند.
صادقزاده كاهش نرخ ازدواج در آذربايجان شرقي را يكي از نمودهاي وجود مشكلات در عرصه اشتغال جوانان خواند و اضافه كرد: زماني كه يك كارگر نسبت به قرارداد خود اطمينان لازم را ندارد در خود جرات ازدواج و قبول مسئوليت فرد ديگري را نميبيند به همين دليل شاهد كاهش ميزان ازدواج و افزايش طلاق در استان هستيم.
وي اضافه كرد: در حال حاضر اجراي قانون بيمه كارگران ساختمان و قاليبافان از جمله دو دغدغه اصلي جامعه كارگري اسان به شمار ميرود كه اميدواريم با همت نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي اين امر تحقق يابد.
رئيس ستاد بزرگداشت هفته كارگر آذربايجان شرقي خاطر نشان كرد: در حال حاضر 20 هزار نفر در استان كارگر ساختمان از جمله بنا، جوشكار، كارگر ساده شناسايي شدهاند.
----
آقای دادستان! برادر من کارگر یک بقالی است آزادش کنید
نامه مهدیه اجدادی خواهر یکی از شرکت کنندگان در تظاهرات 25 خرداد
۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹
جرس: مهدیه اجدادی خواهر یازده ساله اکبر،کارگر بقالی است که در تظاهرات مسالمت آمیز مردم در ۲۵ خرداد شرکت داشته و به اتهام شرکت در این تظاهرات به بیست و هشت ماه حبس تعزیری محکوم شده است . او در نامه ای به دادستان از تعیین وثیقه دویست میلیون تومانی برای برادر دربندش گلایه کرده است . مهدیه از دادستان می خواهد که برادرش را آزاد کند.
نامه پیش رو که توسط خواهر یک کارگر زندانی نوشته شده است اگر چه با نگارش مرسوم نامه های رسمی و یا ادبیات نامه نگاری فاصله دارد اما انتشار و انعکاس آن از آن جهت اهمیت دارد که افکار عمومی و احیانا وجدان های بیدار را با مشکلات روزمره ای که برای یک خانواده ی عادی که به بهانه های عجیب و غریب همچون انقلاب مخملی و اقدام علیه امنیت ملی به زندان افکنده شده اند آشنا می کند.
به گزارش خبرنگار کلمه، این مصائب که بوجود آورنده آن توهم صاحبان زور در مورد اعتراض ساده شهروندان است نه یک استثنا که قاعده ای برای اغلب زندانیان سیاسی است چرا که بر خلاف القائات رسمی و دولتی که جنبش سبز را جنبش طبقات متوسط به بالا ذکر می کنند اما اکثر زندانیان سیاسی گمنام از طبقات مستضعف و با سطح اقتصادی پایین جامعه هستند.
«اجدادی» هم از معترضان و زندانیان محروم و مستضعف جنبش سبز است. کارگر یک بقالی که صرفا یک شهروند معترض بود اما با اتهام هایی مانند اقدام علیه امنیت ملی! از ده ماه پیش در زندان است. او یکی از معترضان ساده به نتایج انتخابات است که در تظاهرات مسالمت آمیز مردم در ۲۵ خرداد شرکت داشته و به اتهام شرکت در این تظاهرات به بیست و هشت ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
«مهدیه اجدادی» خواهر اکبر ، یازده ساله و کلاس پنجم ابتدایی است . او نامه ای به دادستان تهران نوشته و از تعیین وثیقه دویست میلیون تومانی برای برادر دربندش گلایه کرده است .وی به دادستان توضیح داده است که از قشرمحروم جامعه هستند ،در جنوب شهر تهران و درخانه اجاره ای زندگی می کنند و در عمرش چنین پولی را ندیده است.
به گزارش “کلمه” متن نامه این نوجوان خطاب به دادستان به شرح زیر است:
سلام خدمت آقای دادستان
من خواهر اکبر اجدادی هستم که بسیار به برادرم وابسته ام و او را دوست دارم. آقای دادستان برادر من بی گناه است و کاری نکرده. آقای دادستان برادر من کارگر یک مغازه بقالی است .از ساعت ۶ صبح مغازه را باز می کرده و ۱۲ شب می بسته .
آخه این انصافه؟ برادر من هیچ وقت علیه امنیت کشور کاری انجام نمی دهد و بی گناه است. از شما خواهش می کنم برادر من را به آغوش خانواده برگردانید. پدر من بیسواد است و مادرم هم سواد ندارد. پدرم نگهبان پارک بود. سال گذشته او را اخراج کردند. می گفتند کارگرها زیادند. برادر م تنها نان آور ما بود .
من مهدیه اجدادی ، خواهر اکبر اجدادی از شما خواهش می کنم که برادر من را آزاد کنید. پدر و مادر من بیماری قلبی دارند و از وقتی برادرم دستگیر شده حالشان بدتر هم شده است .
من کلاس پنجم هستم . بعضی از برادرها و آشنایان دوستانم می گویند در سال قبل آنها هم در تظاهرات شرکت کرده بودند . برادر من هم رفته بود .
آخه انصافه آقای دادستان؟ از شما خواهش می کنم برادر من را آزاد کنید. به خدا قسم برادر من کاری نکرده است . چند هفته است که به ما گفته اند برای اینکه چند روزی به مرخصی بیاید باید ۲۰۰ میلیون تومان وثیقه به دادگاه بدهیم . من تا به حال این همه پول را ندیده ام . از پدر هم که پرسیدم او هم گفت نمی داند این همه پول را باید از کجا بیاورد . ما در قیامدشت ورامین زندگی می کنیم . در یک خانه اجاره ای. روزهای دوشنبه که پدر و مادرم برای ملاقات با برادرم به زندان اوین در شمال شهر تهران می روند ، وقتی برمی گردند ، خیلی خسته هستند . مادرم می گوید راهش دور است . خیلی دور . کرایه رفت و آمد هم زیاد است . خودم هم چند بار برای دیدن برادرم ، اکبر ، به اوین رفتم . برایم مثل یک مسافرت طولانی و خسته کننده بود . تا قبل از اینکه برادرم دستگیر شود به این جای تهران نرفته بودم .
در راه که می رویم ماشین ها و خانه های بزرگی را می بینم که تا به حال ندیده بودم . در قیامدشتی که ما زندگی می کنیم نه از این ماشین ها ست و نه از این خانه ها . پدرم می گوید خیلی گران هستند . یک روز یک ماشین را به من نشان داد و گفت با پول این ماشین می شود برادرت را آزاد کرد .
آقای دادستان خواهش می کنم نامه ی این خواهر را بخوانید. من به عنوان خواهر کوچکتر اکبر از شما می خواهم برادر من را آزاد کنید.
با تشکر خداحافظ
----
وضع معیشتی کارگران وخیم تر، اعتراضات گسترده تر
۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹
امیررضا پرحلم
جرس: نخستین روزهای آغازین سال 89 پس از تعطیلات نوروزی با اعتراضات کارگری آغاز شد. اعتراضاتی که در غیاب احزاب و سندیکاهای قانونی و به صورتی خود جوش خود را نشان داد . در نخستین نماز جمعه سال 89 خطیب صدیقی که اکنون پس از امام جمعه حسنی و علم الهدی سومین خطیب در ارایه خطبه های عجیب غریب است خواستار آن شد که در سال همت و کار مضاعف کسانی که کمتر کار می کنند از کار اخراج شوند و به این ترتیب تشویق به اخراج و بی پناه کردن خانواده ها به عنوان پتکی قدرتمند خود را نشان داد تا در نخستین روزهای کاری پس از نوروز کارگران اخراجی و حقوق نگرفته برای احقاق حق خود دست به تجمع بزنند. افزایش لجام گسیخته قیمتها و قطور تر شدن تورم، سفره های کارگران را خالی کرده بود و کارگران عائله مند دید و بازدید های نوروزی را در حالی سپری کردند که نگران از دست دادن کار خود بودند.
بیکاری و عدم دریافت حقوق به نوبه خود می تواند مقدمه از هم گسیختگی بنیان خانواده ها شود.
نکته جالب تحقق پیش بینی های مهندس موسوی بود که در سفرهای انتخاباتی خود در اردیبهشت و خرداد سال گذشته گفته بود سفره های مردم فقیر در اثر سیاستهای اقتصادی غلط دولت در حال کوچکتر شدن است و این امر زمینه فساد و نابسامانی اجتماعی را فراهم می آورد.
انتظار می رفت که تجمعات کارگری بعد از تعطیلات نوروز در همان حد پراکنده که در گذشته نیز مسبوق به سابقه بود خاتمه یابد. اما انگار پایانی بر این تجمعات نبود.
شروع اعتراضات در سال جدید
نخستین تجمع کارگری با اعتراض کارگران چینی حمید قم آغاز شد که مقابل اداره کار استان قم دست به تحصن زدند.
همچنین 20 نفر از کارگران قراردادی کارخانه ایده نگر قم پس از مراجعه به محل کار خود با احکام تعدیل و اخراج روبرو شدند
به دنبال آن اعتراض 160 نفر از کارگران صنایع اراک که مدت 6 ماه حقوق دریافت نکرده بودند مقابل استانداری با هجوم ماموران امنیتی به خشونت کشیده شد. کارگران معترض خواهان دریافت مطالباتشان بودند که به جای آن مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفتند.
اراک که به عنوان شهری صنعتی مشهور است پیش از این نیز صحنه اعتراضات کارگری بود بطوریکه در بهمن ماه سال گذشته چهارصد نفر از کارگران شرکت آونگان این شهر با بستن خیابانهای مشرف به فرمانداری دست به اعتراض زدند . معترضین می گفتند که ماههاست حقوق معوقه خود را دریافت نکرده اند و بیشتر آنها به مشکلات اقتصادی و روانی ناشی از فشار کار روبرو شده اند.
در اصفهان نیز 60 نفر از کارگران شرکت میلاد در خیابان توحید این شهر دست به تجمع اعتراضی زدند
اوضاع در استان خوزستان و شهرهای اهواز و خرمشهر نیز دستکمی از سایر جاها نداشت به همین دلیل نمایندگان ۲۳ شرکت تخلیه و بارگیری فعال در بارانداز شلمچه که در مجموع سخنگوی 400 کارگر محسوب می شدند در مقابل ساختمان مرکزی منطقه آزاد اروند در آبادان و در محل نماز جمعه خرمشهر تجمع اعتراض آمیز برپا کردند
در اهواز نیز کارگران و اتوبوسرانان ترمینال زاگرس به خاطر دریافت نکردن حقوق چند ماهشان دست به اعتصاب زدند و جمعیت انبوهی از مسافران و مردم هم با دادن شعار رانندگان و کارکنان را همراهی می کردند.
در کرمان کارگران نساجی بافتهای کرمان به دلیل تعطیلی و عدم پرداخت سنوات و همچنین اخراج از کار در نخستین روزهای سال 89 در محل استانداری کرمان تجمع کردند
40 کارگر کارخانه قند بردسیر کرمان نیز که با تعطیل شدن کارخانه از کار بیکار شده بودند مقابل فرمانداری دست به تجمع زدند.
در تهران نیز اخبار غیر رسمی از اخراج 400 تا 700 نفر از خدمه شرکت مترو به علت انقضای قرار داد حکایت داشت.
اخراج، طاعونی که گسترش می یابد
در نخستین روزهای کاری سال 89 ادارات کار شهر ها و بخشهای مختلف شلوغ ترین و پر ازدحام ترین مکانها بود چرا که خیلی از کارگران که مهلت قرار دادشان اسفند ماه سال گذشته خاتمه یافته بود ایام نوروز را با استرس فراوان سپری کردند تا در نخستین روزهای کاری سال جدید با مراجعه به ادارات کار علاوه بر دریافت حقوق معوقه خود بتوانند حکم بازگشت به کار دریافت کنند.
بهزاد مروت پور از کارگران تعدیل شده که پرونده ای در اداره کار یکی از بخشهای استان تهران تشکیل داده می گوید: اواسط برج 4 ( تیر ماه) برای رسیدگی به شکایت وی تعیین شده و مسئولان به وی گفته اند حجم شکایات به قدری زیاد است که زود تر از این موعد نمی توانند به وی نوبت دهند
مریم ب 27 ساله نیز که به خاطر خودداری کارفرما از پرداخت معوقاتش به دلیل ورشکستگی برای شکایت به اداره کار آمده بود می گوید: با این روند طولانی رسیدگی امید چندانی به دریافت کامل حقوق و معوقات خود ندارم.
اوضاع ظاهرا در بیشتر ادارت کار به همین منوال بوده یعنی هجوم کارگران اخراجی برای ثبت شکایت.
یکی از مسئولان خانه کارگر در باره میزان کارگران اخراجی امسال می گوید: رشد اخراج کارگران امسال در تهران 49 درصد و در کل کشور 50 درصد افزایش داشته است.
حسن صادقی رئیس شورای اسلامی کار و یکی از گردانندگان خانه کارگر می افزاید: با محاسبه کل کسانی که به ادارات کار مراجعه می کنند میزان مراجعات پس از نوروز امسال با رشد 70 درصدی روبرو بوده است.
وی یکی از پدیده های تاسف بار امسال را مراجعه کارگران به کارخانه ها پس از تعطیلات نوروز و دریافت حکم اخراج یا مواجه شدن با اعلامیه تعطیلی کارخانه دانست.
سال وخامت وضع کارگران
برخی کارشناسان سال 89 را سال وخیم تر شدن اوضاع معیشتی مردم و به خصوص اقشار آسیب پذیر دانسته اند. پس از نا آرامی های سیاسی سال گذشته نا آرامی های کارگری در سال 89 در حال تبدیل شدن به موضوعی مهم و حیاتی است.
در خصوص وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی سیاست های اشتباه دولت را نمی توان مطلقا نادیده گرفت به خصوص که با این اوضاع آشفته معیشتی دولت عزم کرده طرح هدفمند کردن یارانه ها را نیز که بنا به بر آوردها به تورم بالای 40 درصد منجر می شود اجرا کند.
علیرضا محجوب نماینده مجلس و دبیر خانه کارگر که قبل از تصویب طرح هدفمند شدن یارانه ها به دولت در خصوص وخیم تر شدن وضعیت معیشتی کارگران هشدار داده بود می گوید: افزایش 70 درصدی اخراج کارگران درنیمه اول سال 89 به دلیل ناتوانی کارفرمایان از پرداخت حقوق به کارگران به خاطر ترس از اجرای طرح هدفمند شدن یارانه ها است.
وی می افزاید: طبیعی است که کارفرما نمی تواند دستمزدهاا را افزایش دهد در نتیجه کارگران را اخراج می کند.
محجوب خبر اخراج 200 هزار نفر در سال گذشته را تایید کرد و افزود: اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها رکود را تشدید و وضعیت معیشتی کارگران را بد تر خواهد کرد.
اصولگرایان و ادعاهای دروغین
اصولگرایان همیشه اصلاح طلبان را متهم می کردند که کمتر به وضعیت معیشتی مردم رسیدگی می کنند. تحلیلگران آنها می گویند احمدی نژاد با شعار ریشه کن کردن فقر و تبعیض به میدان آمد چون مردم در زمان اصلاحات فقیر تر شده بودند.
این در حالی است که سیاستهای اقتصادی کارشناسی نشده احمدی نژاد طی سالیان اخیر وضعیت معیشتی اقشار محروم را وخیم تر کرده و منجر به گسترش دامنه فقر و تثبیت سیاست صدقه ای شده است.
وضعیت وخیم کارگران در ایران روز کارگر امسال را از سالهای دیگر متفاوت کرده است. امسال کارگران و قشر های آسیب دیده از سیاستهای اقتصادی قصد دارند با انگیزه بیشتری در اعتراضات کارگری روز کارگر شرکت کنند. این در حالی است که بنا به وعده رهبران جنبش سبز خرداد اعتراضی وسیعی نیز در راه است که احتمال می رود کارگران ناراضی را به عنوان بخش متمایز بدنه جنبش سبز وارد عرصه اعتراضات کند به خصوص که میر حسین موسوی عنوان کرده که قصد دارد در چارچوبی مسالمت آمیز کارگران و کشاورزان را به عرصه اعتراضات جهت احقاق حقوقشان وارد کند.
|