بازگشت به صفحه اول

 

 
 

روایتی تکان دهنده از وضعیت پناه‌جویان دگرباش ایرانی در ترکیه

مجتبی سمیع‌نژاد

۰۶ اردیبهشت ۱۳۸۹

خودنويس: برخی شهروندان ترک به زن‌های دوجنسگونه، مردان و زنان همجنسگرا در خیابان حمله می‌کنند و به شدت مضروبشان می‌کنند. دگرباشان را از وسط خیابان به زور سوار ماشین می کنند و به بیابان‌های اطراف می‌برند، تجاوز می‌کنند و به شدت و به قصد کشت مضروب می‌کنند. در وسط خیابان و جلو چشم عابران، دگرباشان را به شدت مضروب می‌کنند

نداشتن امنیت اجتماعی چه از سوی خانواده و چه از سوی اشخاص داخل اجتماع ، نداشتن امنیت جانی از سوی افراد حاضر در دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی همواره بزرگ‌ترین مشکل «دگرباشان جنسی» در ایران است که بسیار تلخ زنده‌گی کردن آنان در ایران را دچار مشکلات عدیده می‌کند.

جمهوری اسلامی نمی‌خواهد اینان در اجتماع باشند، آن‌ها را یا مجبور به خانه‌نشینی می‌کند و یا در زندان‌ها نگاه می‌دارد. زندانی بودن دگرباشان جنسی خود قصه‌ی تلخ‌تری است؛ چرا که فرستادن آن‌ها به بندهای عمومی ممکن نیست و آن‌ها تمام مدت در سلول‌های انفرادی نگهداری می‌شوند، امری که ممکن است ماه‌ها به طول بیانجامد، هر چند که در سلول انفرادی نیز از سوی زندانبانان مورد تعرض و تهدید قرار می‌گیرند. همه‌ی این‌ها و بیش‌تر از این‌ها باعث می‌شود که بسیاری از آنان کشور را برای داشتن زنده‌گی آسوده‌تر ترک کنند.

همجنسگرایان و دوجنس گونه‌گان ایرانی از اولین سال‌های بعد از انقلاب شروع به خروج از ایران کردند و یکی از راه‌ها، سفر به ترکیه از راه کوه یا با پاسپورت بود.

ساقی قهرمان دبیر سازمان ایرکو (سازمان دگرباشان جنسی ایران) در این مورد به خودنویس می‌گوید: «به دلیل خطر مسلم رژیم برای دگرباشان کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل پرونده‌ی دگرباشان جنسی پناهجو را با ضرورت فوری بررسی می‌کرد.  تا سه سال پیش مدت اقامت موقت دگرباشان جنسی در ترکیه تا پیش از بازاسکان در کشور سوم، دو ماه بود.  دو سه سال گذشته این مدت به خاطر حجم کار سازمان ملل و بک لاگ در سفارت سه کشور پناهنده پذیر به سال هم رسیده است.»

 بعد از انتخابات ایران تعداد پناهنده‌گان ایران که به کشور ترکیه رفته و به سازمان ملل اعلام پناهنده‌گی کردند به هزاران نفر رسید. بر اساس آخرین آمار در حال حاضر نزدیک به ۵ هزار پناه‌جوی ایرانی در ترکیه در انتظار انتقال به کشور سوم به سر می‌برد. اما مساله دگرباشان جنسی انتخابات یا مسائل سیاسی نبوده است، آن‌ها در بیش‌تر مواقع به خاطر حفظ جان خود کشور را ترک می‌کنند. ساقی قهرمان در مورد آخرین آمار پناه‌جویان دگرباش می‌گوید: «در حال حاضر در لیست سازمان ایرکو (سازمان دگرباشان جنسی ایرانی) نود پناهنده‌ی همجنسگرا و دوجنسگونه وجود دارد. خارج از لیست سازمان احتمالن حدود بیست تا سی نفر دیگر هم باشند که یا دلیل پناهندگی خود را دگرباشی عنوان نکرده‌اند و یا با سازمان هلسینکی کار می‌کنند و به ما مراجعه نکرده‌اند.»
قوانین ایران در مورد دگرباشان جنسی سخت و بسیار خشن است. قانونی هست که به پدر و برادر و جد پدری اجاره می‌دهد فرزند خود را برای مجازات یا برای جلوگیری از آبروریزی بکشند. دو سال پیش در تهران پدری پسر دوجنسگونه‌اش را کشت و چون شاکی خصوصی فقط مادر این پسر بود در دادگاه تبرئه شد و به خانه برگشت. معمولن دگرباشان وقتی با این خطرها روبه‌رو می‌شوند، صبر نمی‌کنند که بمیرند، از ایران فرار می کنند.

قهرمان در مورد دلائل خروج آن‌ها توضیح بیش‌تری می‌دهد: «آزار و تعقیب رسمی و غیررسمی ماموران دولتی،  اخراج از محل کار، خشونت و تهدید به مرگ از طرف خانواده از عمده‌تر ترین دلائل است. در چند مورد افرادی که در شرکت‌های خصوصی کار کرده‌اند از طرف همکاران‌شان کشف شده‌اند و لو رفته‌اند.  معمولن این موارد زیاد طول نمی‌کشد، و این افراد به سرعت از ایران خارج می‌شوند.  در چند مورد ماموران افراد دگرباش را شناسایی کرده‌اند و بعد با تهدید سعی در گرفتن خدمت‌های جنسی اجباری داشته‌اند، و برای همین تهدید به دستگیری و افشا کرده‌اند.  در چند مورد خانواده‌ی افراد گرایش جنسی فرد را کشف کرده‌اند و با تهدید به قتل یا آزارهای دیگر محیطی ایجاد کرده‌اند که فرد دگرباش مجبور به فرار شده است.  زن‌های لزبین در چند مورد از شوهر فعلی یا شوهر سابق‌شان فرار کرده‌اند.»

نداشتن امنیت اجتماعی و سو استفاده از دگرباشان ایرانی در ترکیه هم ادامه داشته و آنان کمابیش با وضعیت مشابهی چون زنده‌گی‌شان در ایران مواجه هستند. قهرمان می‌گوید: «وضعیت فعلی پناهندگان دگرباش جنسی به خاطر فشارهای هموفوبیک ایرانی‌های غیردگرباش و برخی شهروندان ترکیه، نداشتن اجازه‌ی کار و تبعیض در اجاره‌ی خانه و تردد در شهر بد و خطرناک است.»


شهره یکی از دگرباشان جنسی سومین ماه حضور خود در ترکیه را می‌گذارند. او در این مدت بارها تهدید به تجاوز جنسی شده است: «همان بدو ورودم  از طرف یک مغازه‌دار ترک چنین تهدید شدم، هر بار که مرا می‌دید این مساله را مطرح می‌کرد. مجبور شدم به پلیس ترکیه بگویم، آن‌ها گفتند که شکایت کنم، اما می‌ترسم که این کار را انجام دهم.»


دبیر سازمان دگرباشان جنسی در این مورد اضافه می‌کند: «در ترکیه از طرف بقیه‌ی پناهنده‌های ایرانی و از طرف برخی شهروندان ترک در خطر ضرب و شتم، تجاوز و تهدید به مرگ هستند. ما در هر سال دست کم بیست گزارش از ضرب و شتم پناهنده‌گان دگرباش دریافت می‌کنیم که در تمام موارد پلیس گزارش این حمله را می‌گیرد و به بیمارستان هم برای مداوا مراجعه می‌شود. سال گذشته چند گزارش داشتیم از پناهنده‌های دگرباش، که یکی را تعدادی از ایرانیان غیردگرباش برای شام دعوت کرده بودند و بعد به قصد کشت زده بودند و تا حد بیهوشی گلویش را فشرده بودند؛ به این جرم که با همجنسگرا بودن آبروی ایرانی ها را می‌برد. در مورد نفر دوم، به در خانه‌اش رفته بودند و و با چاقو به او حمله کرده بودند تا دست از همجنسگرا بودن بردارد!  در مورد سوم یک همجنسگرای مرد را به جرم «تجاوز» یا «قصد تجاوز» به یک زن جوان متهم کردند.  پنج ماه و نیم در زندان بود تا توانستیم اثبات کنیم به دلیل همجنسگرا بودن این شخص ادعای آن خانم واهی است.   به  یک دختر جوان لزبین از طرف یک ایرانی غیردگرباش که خودش را عکاس روزنامه نگار معرفی می‌کند در موقعی که با هم هم‌خانه بودند، اقدام به تعرض جنسی شد، با این که این شخص کاملن خبر داشت که همخانه‌اش لزبین است و حتی پیشنهاد ارتباط جنسی هم بی مورد است.»

برخی شهروندان ترک به زن‌های دوجنسگونه، مردان و زنان همجنسگرا در خیابان حمله می‌کنند و به شدت مضروبشان می‌کنند. دگرباشان را از وسط خیابان به زور سوار ماشین می کنند و به بیابان‌های اطراف می‌برند، تجاوز می‌کنند و به شدت و به قصد کشت مضروب می‌کنند.  در وسط خیابان و جلو چشم عابران، دگرباشان را به شدت مضروب می کنند. عکس و گزارش این وقایع به پلیس و دفتر پناهندگی سازمان ملل همیشه فرستاده می‌شود، اما همواره این مسائل وجود دارد.

مشکلات تنها به ضرب و جرح و تجاوز در مورد دگرباشان حتم نمی‌شود، مشکلات مالی و مسائل دیگر نیز این افراد را با زنده‌گی سختی مواجه می‌کند. صاحبخانه‌ها اگر متوجه بشوند که مستاجرشان دگرباش جنسی است، خانه را پس می‌گیرند. معمولن پولی که بابد اجاره‌ی سالانه یک جا دریافت کرده‌اند را هم پس نمی دهند. شهره در این مورد می‌گوید: «مجبور شدم، اجاره‌ی ۹ ماه را پیشاپیش پرداخت کنم تا خانه را به من بدهند، از این هم می‌ترسم که یک موقع مرا از خانه بیرون کنند. این پول را هم در حالی پرداخت کردم که از نظر وضعیت مالی به شدت در فشار هستم.»

ساقی قهرمان درباره‌ی این نوع از مشکلات دگرباشان موارد دیگری را مثال می‌زند: «در محل کار، معمولن اگر بدانند کارگری که استخدام شده همجنسگرا است بلافاصله و با توهین، اخراجش می کنند. در خیلی از شهرهای پناهنده پذیر مغازه‌دارها از تماس با دست دگرباشان موقع دادن جنس و گرفتن پول خودداری می‌کنند. کلیساها و سازمان‌های خیریه که غذای مجانی توزیع می‌کنند به دگرباشان جنسی سرویس نمی‌دهند، یعنی از دادن غذا خودداری می‌کنند.»

سازمان‌ها و نهادهای حقوق بشر  کمترین کمک‌ها را به این پناهنده می‌کنند، در اکثریت این موارد موضوع کمک در مورد این پناهنده‌گان محلی از اعراب ندارد. ساقی قهرمان می‌گوید: «این سازمان ها قدرت اجرایی ندارند، اما هم برای تسریع کار پناهجویان و پناهندگان دگرباش جنسی در برخی موارد به سازمان ملل توصیه و پیشنهاد می‌کنند و هم اگر موردی خاص باشد نامه‌های تاییدیه می‌نویسند. کمک مالی نمی‌کنند. کمک‌های حقوقی هم تاثیر خاصی به جز در اولویت نگه داشتن پرونده‌ی دگرباشان نداشته است.»
 
به طور میانگین دگرباشان جنسی ایران دو تا سه سال در ترکیه در انتظار کشور سوم می‌مانند، دوره‌یی طولانی با سختی‌های بسیار.  شهره در مورد وضعیت خود به خودنویس می‌گوید: «به شدت از نظر روحی دچار مشکل هستم. عدم احساس امنیت و به خصوص وضعیت بد مالی مرا از آینده به شدت می‌ترساند. با سازمان ملل مصاحبه کرده‌ام و منتظر جواب هستم، نمی‌دانم این مساله چه‌ مدت زمانی طول می‌کشد، اما من به آن‌ها گفته‌ام که ظرف دو سه ماه آینده من هیچ پولی برای ادامه‌ی زنده‌گی در اینجا ندارم.»

 قهرمان دبیر ایرکو می گوید: « کمیسارای عالی پناه‌جویان سازمان ملل در آنکارا به پرونده‌ی پناهنجویان ترکیه که پناهجویان دگرباش را هم شامل می شود، رسیده‌گی می‌کند. در جریان تمام پرونده‌هایی که سازمان ایرکو پیگیری کرده، دفتر پناهنده‌گی سازمان ملل در آنکارا به پرونده‌ها خیلی سریع رسیدگی کرده و همیشه به مسایل مربوط به بیماری، ناامنی و تعیین موقعیت پناهنده‌گی به سرعت رسیده‌گی کرده است، اما چون قدرت اجرایی این مرکز برای دادن کمک‌های اجتماعی خیلی کم است و در واقع دولت ترکیه مسوولیت و قدرت اجرایی دارد، در خیلی از موارد بیشترین کاری که این دفتر می‌تواند بکند بررسی پرونده و تشخیص پناهنده بودن یک پناهجو است، که در مورد دگرباش های جنسی نود و نه درصد پرونده‌ها قبولی دارند و تعداد خیلی کمی که در مرحله‌ی اول رد می‌شوند و در مرحله‌ی دوم قبول می‌شوند. با وجود این، این دفتر در تمام مواردی که پناهنده‌گان دگرباش گزارش نگرانی یا ناامنی داده‌اند، دخالت مثبت داشته است.»

وی در مورد وضعیت مالی پناه‌جویان دگرباش نیز اضافه می‌کند: «وضعیت دگرباشان جنسی در ترکیه به شدت خراب است.  دگرباشان جنسی معمولن از خانواده‌هاشان کمک مالی دریافت نمی‌کنند و معمولن در ایران ذخیره‌ی مالی و یا شغل با پشتوانه‌یی نداشته‌اند. تعداد کسانی که در ایران شاغل بوده‌اند به نسبت کسانی که هیچ شغلی نداشته‌اند به شدت کم است. تقریبن از هیچ جایی کمک مداوم و کافی به دگرباشان نمی‌شود و آن چیزی که فرستاده می‌شود به نسبت هزینه‌ها و تعداد دگرباشان به شدت ناچیز است.  در فاصله ی سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ سازمان ایرکو  ۸۰۰۰ دلار  کمک مالی در مواقع ضروری و در ۱۵۰ تا ۲۰۰ دلار در هر مورد معین به دست پناهجو رسانده است. با احتساب اجاره‌ی ماهانه و مخارج خوراک و رفت و آمد و تلفن، این مبلغ خیلی پایین است.»

برای رسیده‌گی به وضعیت پناهنده‌گان دگرباش، هیچ حمایتی از طرف خانواده و انجمن‌های معمول که دیگر پناهنده‌ها عضو آن هستند وجود ندارد. با توجه به نیاز موجه به مخفی ماندن، بی‌چهره و بی‌نام حرکت کردن دگرباشان پناهنده در ترکیه، در فاصله‌ی بسیار نزدیک با ایران هستند؛ فرهنگسازی و تغییر نگاه دیگران، از طرف سازمان‌های حقوق بشری ایرانی، روزنامه نگاران و فعالان مدنی ایرانی یک ضرورت است.

 برای جواب به این ضرورت، مطالبی که مشترکن در رسانه‌های جامعه‌ی دگرباشی و رسانه‌های عمومی منتشر بشوند قدم اول خوبی است. ساقی قهرمان می‌گوید: «دیروز در ضمن یک گفت‌وگوی مختصر متوجه شدم که حتی اگر ما بنویسیم همجنسگرایان یا دگرباشان جنسی پناهنده در ترکیه در وضعیتی نامناسب به سر می‌برند، اکثریت کسانی که این مطلب را بخوانند هیچ تصوری ندارند که این افراد چه کسانی هستند و چه ویژه‌گی این نام را برایشان ضروری کرده است. یعنی شاید تعداد کمی باشند در بین ایرانی‌ها که بدانند دگرباش جنسی کیست، همجنسگرا کیست، دوجنسگرا کیست، دوجنسگونه کیست و چه شرایطی در ایران باعث بیرون رانده شدن این دگرباشان یا تصمیم به خروج از طرف ایشان می‌شود.  اگر جامعه‌ی دگرباشان جنسی و سازمان دگرباشان جنسی در این مورد کوتاهی کرده است متاسفیم و جبران خواهیم کرد.  اگر دیگران در پذیرش ما و آشنایی با ما کوتاهی می‌کنند، درخواست ما این است که نکنند.»

----

یورش وحشیانه گارد زندان و شکنجه قرون وسطائی یک زندانی دیگر

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" یکی از زندانی سیاسی بند 1 زندان گوهردشت کرج بطرز وحشیانه ای توسط آخریان رئیس بند 1 مورد شکنجه جسمی و توهینهای اخلاقی قرار گرفت.

روز سه شنبه 7 اردیبهشت ماه زندانی سیاسی مرتضی صادقی 34 ساله به سلولی که محل شکنجه زندانیان می باشد توسط حسن آخریان رئیس بند 1 برده شد و پس از اینکه به او دست بند و پابند زدند همراه با چند پاسدار بند با باتونهای برقی و معمولی برای مدتی طولانی او را مورد شکنجه قرار دادند.سپس برای تحقیر کردن وی موی سر او را زدند. شکنجه های وحشیانه و غیر انسانی آخریان تنها به خاطر اینکه به او گفته بود در سلولها جای برای استراحت من وجود ندارد.

حسن آخریان از شکنجه گران زندان گوهردشت و رئیس بند 1 قصد دارد که او را برای مدتی به سلولهای انفرادی بند 1  معروف به سگدونی منتقل کند.در حال حاضر این زندانی را به سالن 3 بند1 منتقل کرده اند که محل نگهداری زندانیانی که دچار ناراحتی حاد روحی و دارای کارت قرمز هستند و همچنین زندانیان بسیار خطرناک می باشند نگهداری می شود.

لازم به یادآوری است زندانی مرتضی صادقی 17 بهمن 1386 به اتهام همکاری با شبکه های ماهواره ای فارسی زبان دستگیر و محکوم به  2 سال زندان و 70 میلیون تومان جریمه شد. از پایان محکومیت او چند ماه می گذرد ولی از آزادی او خوداری می کنند . علت ادامه بازداشت او را مبلغ 8 میلیون و 200 هزارتومان باقی مانده از جریمه 70 میلیون تومانی عنوان می کنند. بنابه گفته وی او اقدام به تهیه فیلم مستندی از گفته های شورای شهر و بعضی از شهرداران مناطق مختلف نموده است که در آن ثابت می شود که چند میلیارد تومان از بودجه شهر را اختلاص کرده اند این فیلم از شبکه های مختلف ماهواره ای  فارسی زبان منتشر شده است و شاکیان او 12 نفر از اعضای شورای شهر و 11 شهردار می باشند.

از طرفی دیگر روز پنجشنبه گارد زندان به سلولهای زندانیان بی دفاع یورش برد و آنها  را با توهین و رفتارهای وحشیانه ازسلولهای خود خارج کردند و به محوطه بند در زیر باران برای چند ساعت نگه داشتند. این یورش از ساعت 08:30 آغاز و تا ساعت 11:00 ادامه داشت.گارد زندان حداقل وسایل موجود زندانیان را تخریب و مقداری از آنها را با خود برد. آنها کارتهای تلفن تنها دلخوشی زندانیان که با آن می توانند با خانواده های خود تماس داشته باشند را ضبط و با خود بردند. همچنین موارد غذایی که با هزینه های زیاد از فروشگاه زندان تهیه کرده بودند را یا مصرف کردند و یا اینکه با خود بردند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ،شکنجه های قرون وسطائی زندانیان بی دفاع و یورشهای وحشیانه گارد زندان را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و مراجعه بین المللی برای پایان دادن به شکنجه های مستمر و سازمان یافته در زندانیهای ایران خواستار اقدامات عملی است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

10 اردیبهشت 1389 برابر با 30 آپریل 2010

----

حمزه کرمی، مدير سايت جمهوريت، پس از تحمل ده ماه حبس همچنان بلاتکليف است

حمزه کرمی، مدير سايت جمهوريت و از مديران سابق سازمان بهينه سازی مصرف سوخت پس از تحمل ده ماه حبس در بندهای ۲۰۹ و ۳۵۰ اوين همچنان بلاتکليف است.

در واپسين روزهای سال گذشته با توديع وثيقه برای آزادی وی از سوی دادستانی تهران موافقت شد ،اما در روزهای بعد از پذيرش وثيقه تامين شده از سوی خانواده کرمی مخالفت شد و همچنان نيز با درخواست آزادی با وثيقه و يا مرخصی وی مخالفت می شود

خانواده کرمی در اين مدت بارها با حضور در دادستانی ،دادگاه انقلاب و ديگر مراجع قضايی نسبت به طولانی شدن روند دادرسی پرونده حمزه کرمی اعتراض کرده اند.وی در دادگاه بدوی به شانزده سال زندان محکوم شده است و ماههاست که درخواست تجدينظرخواهی وی در انتظار صدور رای دادگاه تجديد نظر است

هادی عرب قبادی ،اميرعلی آقاياری و محمدرضا رجبی ديگر هم پرونده ای های حمزه کرمی نيز شرايط مشابهی را می گذرانند و پس از ماهها تحمل زندان ،همچنان بلاتکليف هستند و با آزادی و يا مرخصی آنها مخالفت می شود

حمزه کرمی فرماندار ورامين در سالهای ۶۸ تا ۷۴ و مديرکل سياسی نهاد رياست جمهوری دولت های هاشمی و خاتمی بوده است که در حوادث پس از انتخابات بازداشت و به بند ۲۰۹ اوين منتقل شد.وی پس از چند ماه به بند ۳۵۰ و هفته قبل به بند هفت اوين منتقل شد.کرمی سابقه سالها حضور در جبهه های جنگ را دارد و از فرماندهان لشگر ۲۷ رسول الله بوده است.

----

دستگیری مجید اسلامی، شهروند بهایی ساکن یزد

رهانا: روز گذشته ۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۷ صبح مأمورین اداره ی اطلاعات یزد به منزل مجید اسلامی، یکی از بهاییان یزد وارد شده و پس از بازرسیٍ منزل وی را بازداشت کردند.

به گزارش خبرنگار رهانا، ماموران امنیتی کامپیوتر شخصی، لپ تاپ، دستگاه رسیور و تمامی کتب و سی دی‌های مربوط به آیین بهایی و تصاویر شخصیت‌های مورد احترام بهاییان را با خود بردند.
چند ماه قبل نیز اداره‌ی اطلاعات یزد وی را از فروشٍ گل در محلی که از طرف یکی از بیمارستان‌های این شهر به ایشان واگذار شده بود به علت بهایی بودن ممانعت کرده بود.

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

رجوع به مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران