تبعیض، تحقیر و اخراج زنان کارگر در دولت عدالت گستر احمدی نژاد
مژگان مدرس علوم
۰۹ اردیبهشت ۱۳۸۹
جرس:
با توجه به شرایط اقتصادی دشوار کشور، زنان زحمتکش همواره در فعالیتهای اقتصادی از تولید، مبادله و توزیع حضور فعال و تاثیرگذاری داشتند و بدون حضور آنان چرخه اقتصادی کشور با مشکلات عدیده ای مواجه خواهد شد. مطابق با آمارهای رسمی، زنان کارگر اصلی ترین قربانیان بیکاری و اخراج به شمار می آیند، این در حالی است که بسیاری از آنان به دلایل گوناگون از قبیل دستمزد پایین، خشونت، نبود شرایط مناسب در محیط کار و همچنین مشکلات دیگر، به اجبار کار خود را رها کرده و مشمول هیچ قانون حمایتی نمی شوند.
این آمارهای تکان دهنده از وضعیت اسفبار کارگران زن در حالی انتشار می یابد که در سیاست مهرورزی و عدالت گستری دولت احمدی نژاد هیچ حق و حقوقی برای این قشر دردمند زحمتکش تعریف نشده است. بسیاری از زنان کارگر از بدیهی ترین حقوق اولیه خود از جمله دستمزد برابر در مقابل کار برابر، بیمه درمانی، فرصت شغلی و ارتقاء شغلی برابر، استفاده از مرخصی زایمان و تضمین بازگشت به کار، بهبود شرایط کار زنان مطابق با قانون کار و...محروم هستند.
تبعيض جنسي عامل "طرد" طبقه کارگران زن از جامعه
در مراسم تجليل از زنان کارگر نمونه بیانیه ای در حمایت از خواستههای صنفی زنان از سوی اتحادیه سراسری زنان کارگر صادر شد. در بخشی از این بیانیه آمده است: "حقوق جوانان و به ويژه زنان جوان در بهره گيري از توانايي و امكانات وسيع شان جهت پيشبرد جامعه جهاني، با كنار گذاشتن شان پيوسته نقض ميگردد. بازداري زنان از داشتن شغلي آبرومندانه با اعمال تبعيض جنسي ، "طرد" آنان از جامعه تلقي مي گردد چرا كه حق خود را در مشاركت و كمك به ساختمان جامعه از دست مي دهند."
در پایان این بیانیه به مواردی درجهت بهبود وضعیت کارگران زن اشاره شده است: "احقاق حقوق زنان در بعد اجتماعي شامل آزادي تشكل ها، آزادي بيان، امنيت خانوادگي واجتماعي ، مبارزه با فقر ، داشتن پايگاه اجتماعي، عدم بيكاري و داشتن مشاركت واقعي اجتماعي، احقاق حقوق زنان در بعد صنفي شامل اخراج بي رويه زنان كارگر ، عدم عقد قراردادهای پيماني و موقت و سفيد امضا، عدم تبعيض دستمزد بين كارگران زن و مرد، امنيت شغلي، استخدام مقطعي زنان سرپرست خانوار، عدم استثمار كارگران زن مجرد، اجرای دقيق و كامل قانون كار در خصوص زنان، اجرای مجدد قانون بازنشستگي با 10 سال سابقه و 55 سال سن براي زنان...."
وجود تفکر جنسیتی در خصوص مسائل زنان کارگر
فعالان حقوق کارگری بر این باورند که یکی دیگر از وضعیتهای اسفبار شرایط کار زنان، تفکر جنسیتی در این زمینه است. در واقع زنان اولین نیروی کاری هستند که اخراج می شوند و آخرین نیرویی هستند که به شکل رسمی استخدام یا به ترفیع شغلی می رسند. از سوی دیگر زندگی زیر خط فقر زنان کارگر سبب گردیده زنان به صورت قراردادی و موقت وارد بازار کاری شوند که هیچگونه حمایت قانونی شامل آنها نمی شود.
علیرضا محجوب دبیر کل اتحادیه کارگری با تاکید بر این موضوع که نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می دهند و زنان موتور تولید خدمت در عصر جدید است، گفت: "کارگران زن از نظر شرایط و ضوابط کار هنوز نتوانستند تساوی و شرایط لازم را علی رغم تاکید قانون اساسی و قانون کار بدست آورند."
محجوب با اشاره به وجود تبعیض در کار زنان و مردان خاطر نشان کرد : "بایستی در این عرصه، شناختی جدید و عرضه و بررسی و ارزیابی جدیدی از حقوق کار زن به عمل بیاید تا عدم تساوی ها و نا برابری ها عملا از میان برود."
این نماینده مجلس با بیان این موضوع که امروز زنان كارگر در محيط هاي كار از وجود تبعيض هاي مخفي رنج ميبرند، افزود: "برخلاف گذشته كه تبعيض هاي آشكاري چون محدوديت هاي شغلي يا پايين بودن دستمزدها كارگران را تهديد مي كرد، امروز مشاهده مي كنيم در كارخانه ها و كارگاهها امنیت شغلی زنان كارگر به دليل ازدواج يا بارداري تهديد مي شود."
زنان کارگر بدون هیچ حمایت قانونی
یکی از فعالان حقوق کارگری با تاکید بر استثمار زنان کارگر در شرایط نابسامان اقتصادی و بی مهری مسئولین کشور به جرس گفت: "در حالی که به دلیل دستمزد اندک زنان، اکثرتولیدات صنعتی متکی به نیروی کار کارگران زن است، مردان کارگر در شرایط کار یکسان دستمزدی بیشتر دریافت می کنند. زندگی سخت و دردناک زنان کارگری که به دلایل شرایط دشوار اقتصادی مجبور هستند در خارج از بازار رسمی بدون کوچکترین پوشش قانونی زندگی خود و خانواده هایشان را تامین کنند حکایت دیگری دارد. زنان کارگر خانگی که در خانه های مردم کار می کنند، زنان دستفروش و زنان کارگری که در مزارع در شرایط بسیار سخت مشغول به کار هستند در زمره کارگران بازار غیر رسمی محسوب می گردند که در هیچ مجموعه ای به حساب نمی آیند و و به دلیل عدم تعیین جایگاه آنان در عرصه کار و تولید تحت پوشش هیچ حمایت قانونی قرار نمی گیرند. و در این شرایط بی قانونی هرگونه تحقیر و مشقت را تحمل می کنند تا نه تنها زندگی خانواده خود را تامین کنند بلکه چرخهای اقتصاد کشور را بچرخانند. زنان کارگر که به اجبار به کار دراقتصاد غیر رسمی روی می آورند و علی رغم ساعات کار طولانی و طاقت فرسا تحت پوشش هیچ قانون حمایتی قرار نمی گیرند این در حالی است که در بازتولید اقتصاد خانواده نقش اصلی را ایفا می کنند."
گفتنی است شرایط نامناسب کار و محیط غیربهداشتی و غیرایمنی از جمله معضلات کاری زنان کارگر است و این در حالی است که در ماده 75 قانون کار، انجام کارهای خطرناک، سخت و زیان آور و نیز حمل بار بیشتر از حد مجاز با دست و بدون استفاده از وسایل مکانیکی برای کارگران زن ممنوع گردیده است.
لزوم تضمین "امنیت" شغلی زنان
در حالی که کاهش ساعت کاري زنان در محيط هاي کارگري و همچنين ممنوعيت به کارگيري آن ها در شيفت هاي شب در شوراي فرهنگي اجتماعي زنان به تصويب رسيد اکرم حسيني مجرد رئيس دبيرخانه شوراي فرهنگي اجتماعي زنان با اشاره به اين که طرح کاهش ساعت کاري زنان مختص زنان شاغل در محيط هاي کارگري است، می گوید: " در حال حاضر زنان در محيط هاي کارگري يکسان با مردان از نظر ساعت و شرايط کاري فعاليت مي کنند، در حالي که با توجه به وضعيت جسمي زنان و مسئوليت آن ها در محيط منزل بايد از امتيازات ويژه اي در محيط کار برخوردار باشند."
از سوی دیگر محسني ثاني عضو کميسيون اجتماعي با تاکید بر اینکه این طرح باید مورد بررسی کارشناسی قرار گیرد تاکید می کند: " در مجموع اين طرح و طرح هايي از اين دست بيشتر از آن که به نفع زنان باشد به ضرر آن هاست چرا که فرصت اشتغال را در شرايط برابر با مردان از آن ها سلب مي کند و کارفرمايان انگيزه اي براي به کارگيري آن ها نخواهند داشت."
در واکنشی دیگر مريمالسادات ناجيپور، کارشناس ارشد مطالعات زنان با اشاره به نابرابري شغلي بين زنان و مردان و عدم ارتقاي شغلي براي زنان بیان داشت: " با اجراي چنين طرحهايي، تعداد زنان در مناصب و مشاغل مهم به حداقل ميرسد.پس به جاي کاهش حضور زنان، بهتر است دولت با ابزارهاي تشويقي و ارائه اعتبارات ويژه به سازمانها براي جذب نيروهاي متخصص زن کمک کند و در اين راه به راهاندازي مهدهاي کودک در مجاورت سازمانها، بيش از کاهش ساعات کاري، امنيت شغلي زنان را تضمين خواهد کرد."
افزایش اخراج و بیکاری کارگران زن
از دیگر مشکلاتی که زنان کارگر با آن روبرو هستند اخراج و بیکاری آنان است که از زمان روی کار آمدن احمدی نژاد این رویه رو به افزایش است. برای نمونه در کارخانه نور برکات شهرک شکوهیه قم که حدود چهل نفر کارگر دارد، ده کارگر که اکثرا زن بودهاند، اخراج شدهاند. علت این اخراجها، عدم رونق کسب و کار عنوان شده است.
در این زمینه محبوبنژاد،عضو هيات مديره اتحاديه زنان سراسري كشور می گوید: "بيكاري نه تنها كارگران زن را زير فشار قرار ميدهد بلكه با كاهش سطح دستمزدها و ايجاد شغلهاي موقت و نامطمئن، موجبات از هم پاشيدگي نظم اقتصادي را فراهم ميآورد."
محبوبنژاد، در ادامه تاکید دارد: "زنان كارگر ايران در اعتراضات و اعتصابات صنفي، در دفاع از حقشان، با مجازاتهايي از قبيل عدم استخدام و يا اخراج از كارشان روبرو ميشوند، و عليرغم اين مشكلات در برابر هر گونه تضييع حقوقشان، محكم و استوار ميايستند و مبارزه ميكنند."
----
اعتراض
گسترده کارکنان اتوبوس رانی تهران به ادامه تعلیق از کار یکی از
همکارانشان
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" از صبح امروز
اتوبوس های تند رو ( بی آر تی ) شرکت واحد در اعتراض به ادامه تعلیق یکی از
همکارانشان اقدام به روشن کردن چراغهای اتوبوس خود نمودند.
روز پنجشنبه 9 اردیبهشت ماه اتوبوسهای تند رو شرکت اتوبوس رانی تهران معروف
به بی .آر.تی در اعتراض به ادامه تعلیق یکی از همکارانشان از ساعت 09:00
صبح تا بعد از ظهر اقدام به روشن کردن چراغ اتوبوسهای خود نمودند.آقای
عبدالله حسینی که با 18 سال سابقه کار در شرکت اتوبوسرانی تهران، کار او از
7.5 ماه پیش به تعلیق در آمده بود. او در طی این مدت بدون حقوق و مزایا
در شرایط سخت مالی بسر می برد و این مسئله باعث ایجاد مشکالاتی مالی زیادی
در خانواده شده بود.
آقای حسینی در طی این مدت علیه حکم سرکوبگرانه تعلیق شکایت کرد و پس از 7.5
ماه تلاش اداره کار رای به بازگشت بکار او داد. او هنگامی که صبح امروز
در محل کارش در سامانه 1 اتوبوس رانی تهران حاضر شده بود توسط سعید نیسانی
سرپرست این سامانه علیرغم داشتن حکم بازگشت به کار از ادامه کاراو ممانعات
کرد. اداره کار همچنین در رای مزبور شرکت اتوبوس رانی تهران را موظف به
پرداخت تمامی حقوق و مزایای 7.5 ماه اخیر او نموده بود.
آقای حسینی از اعضاء و فعالین سندیکائی شرکت واحد تهران می باشد و یکی از
دلایل اخراج او از کار به این دلیل بوده است.
پیش از این خانم فرحناز شیری از اولین بانوان راننده در شرکت اتوبوس رانی
تهران که در بدو اشتغال با بهره گیری گسترده تبلغاتی همراه بود از اسفند
ماه گذشته از کار خود تعلیق شده است و علیرغم پیگیریهای مستمر ولی تاکنون
از بازگشت به کار او خوداری می کنند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،موج گسترده اخراج کارگران که در موارد
متعدد به خاطر فعالیتهای سندیکایی و دفاع از حقوق خود و کارگران صورت می
گیرد را محکوم می کند و از سازمان جهانی کار و کمیسر عالی حقوق بشر خواستار
اقدامات عملی برای پایان دادن به سرکوب کارگران در ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
09 اردیبهشت 1389 برابر با 29 آپریل 2010
----
ميزگرد
كودكانكار در انجمن حمايت از حقوق كودك
حكايت اشكها و لبخندهاي نانآوران كوچك
نگاه
كودكان سوال داشت، سوال از فقر، از هزاران سوال بيپاسخ اما
باز
نگاه كنجاوشان را به افرادي دوختند كه قرار بود گوش شنوايي براي گوشهاي از
ناگفتههايشان باشد/هوشنگ مردايكرماني ميهمان ويژه مراسم بود.
ایلنا: كاش دستگاههاي اجرايي
و متوليان امر كودكان قبل از اجراي برخي طرحهاي كارشناسي نشده ولي سرانجام
مانند
جمعآوري فلهاي كودكان كار و يا در پيش گرفتن سياستهاي خنثي نسبت به
نانآوران
كوچك، از زندگي روزمره و معضلات آنها از نزديك آشنا ميشده و گفتوگويي
هرچند مختصر
با كودكان كار انجام ميدادند تا شايد تلنگري باشد براي موشكافي مشكلاتي از
جنس فقر
و نداري.
به گزارش خبرنگار اجتماعي ايلنا، نشست ماهانه انجمن حمايت از حقوق
كودكان اينبار به گونهاي متفاوت با ساير نشستهايش برگزار شد.
اين انجمن با
دعوت از دختر و پسرهاي قد و نيمقد كار، پيام بزرگي به ساير مسوولان داد! و
با اين
اقدام از هفته كار يك خسته نباشيد جاندار براي كودكان كار به ارمغان آورد.
15
كودك و نوجوان قد و نيمقد با چنان شورو نشاطي در اين مراسم حاضر شدند گويا
قرار
است مقابل يك پرده بزرگ تئاتر يا سينما قرار بگيرند.
نگاه كودكان سوال داشت،
سوال از فقر، از بيعنايتي مسوولان، از هزاران سوال بيپاسخ اما باز نگاه
كنجاوشان
را به افرادي دوختند كه قرار بود گوش شنوايي براي گوشهاي از ناگفتههايشان
باشد.
جلسه به كودكان كار اختصاص داشت و تمام تلاش اعضاي انجمن اين بود كه آنها
صاحب
اصلي مراسم باشند!
بماند كه شغل مادرم چيست
!
شايد با دعوت از بچههاي كار براي حضور در ميزگرد سخنراني، قالب
كليشهاي نحوه برگزاري تمام مراسم و مناسبتها شكسته شد.
به گزارش خبرنگار
ايلنا، زهرا 15 ساله كه از همه خجالتيتر بود همانطور كه با بند كيفش بازي
ميكرد
گفت: پول رفت و آمد به مدرسه و خرج كتابهايم را از طريق كار در يك كارگاه
خانگي در
ميآورم و بعد از مدرسه هم تمام كارهاي خانه مثل ظرفشويي، نظافت خانه و
ساير كارها
را نيز برعهده دارم.
زهرا دختربچه سربه زير كه كمي هول شده ادامه ميدهد مادرم
هم كار ميكند و من مسووليت مادرم را در خانه انجام ميدهم.
او تمايلي نداشت كه
به سوال مجيد بيخيله (عضو هياتمديره انجمن) كه از شغل مادرش پرسيد جواب
دهد و
تنها به اين جمله كه «بماند» اكتفا كرده و صورت سرخ از خجالتش را به زير
انداخت و
سكوت كرد.
مسئولان با فراموشي كودكي خود به ما
ظلم ميكنند
ثريا 17 ساله كه سرشار از نگفتهها است و با علامت سوالهاي
زيادي گفتههايش را آغاز ميكند ميگويد: مسوولاني كه كودكان كار را ناديده
ميگيرند كودكي و نيازهاي خودشان را از ياد بردند و نميدانند كه حق مسلم
ما
دستيابي به رفاه و آموزش بدون بهره است.
ثريا كه صدايش را صاف ميكند تا شايد
منظورش را واضحتر رسانده و طنين صدايش اثرگذار شود ادامه ميدهد: تنها علت
كار ما
كودكان برطرف كردن نياز خانوادههايمان نيست، علت بزرگتري هم مانند ناديده
گرفتن
مسوولين نسبت به ريشههاي فقر نيز وجود دارد. او به دنياي كودكان مانند
خودش اشاره
ميكند: «دنياي ما دنياي كار نيست، دنياي ما دنياي صلح و آرامش است؛ اما
اين دنيا
را از ما ميگيرند.»
ثريا ميخواهد تا حق خوب زيستن و آموزش از كودكان گرفته
نشود و ادامه مي دهد : فقط در مورد ايران صحبت نميكنم ،روي حرفم ،تمام
كودكان
كار ايراني يا غير ايراني است كه شرايط سختي را تحمل ميكنند.
او با مخاطب قرار
دادن مسوولاني كه به طور حتم جايشان نهتنها در اين مراسم بلكه در بسياري
از مراسم
اينچنيني خالي است، سوالات پيدرپي خود را مطرح ميكند: «چرا كودكان كار
از صحنه
زندگي آدمها حذف ميشوند و چرا دولت احوالي از كودكان و خانوادههاي
دروازهغار،
مولوي، شوش و... كه شرايط سختي را تحمل ميكنند، نميپرسد؟ در حالي كه
وزارتخانهها
و سازمان بهزيستي با بيعنايتي به امثال ما غفلت كرده و گوش شنوايي براي
دردهاي ما
ندارند.»
ثريا كه ديگر با وجود شيطنتهاي درگوشي دوستانش لبخند نميزند و
جديتر شده ميگويد: فشار مسائل اجتماعي و عدم حمايت نهادهاي متولي از
خانوادههاي
نيازمند، باعث كم ارزش شدن برخي مسائل در خانوادهها شده است به طوري كه
خانوادهها
عليرغم مطلع شدن از معضلات خارج از منزل، كودكان خود را نسبت به كار و
نانآوري
مكلف يا مجبور ميكنند.
خدا را شكر كه انجمنها
هستند!
انسيه دختربچه كم سن و سال با صداي پرنشاط اما غمناك خود حرف
ميزند و گله دارد.
او از 7 سالگي همراه با خانواده خود از افغانستان به
پاكستان مهاجرت كرده و مجدد پس از 6 سال به ايران آمده و با وجود مقاومت
خانواده
نيز آغاز به كار كرده است.
انسيه به غيرت پدرش براي كار كردن و مخالفتها اشاره
ميكند و لبخندزنان ميگويد: با وجود مخالفتها هم كار كردم و هم درس
خواندم، هر
اتفاقي هم كه بيفتد هرگز درس را رها نميكنم چون ميدانم با درس به هدفم
ميرسم.
لبخند انسيه روي لب ميماسد و با بغض ميگويد: خدا را شكر، تعدادي از
انجمنها
و مردم به فكر كودكانكار و خياباني هستند وngo
تشكيل دادند وگرنه تا به امروز
تكليف امثال من معلوم نبود!
كودكان كار، ايراني
يا غيرايراني همچنان نانآورند
عنايت كودك كار ديگري است كه از دولت
ايران سوال دارد. «چرا افغانيها نميتوانند در مدارس ايران درس بخوانند و
دغدغه
دارند؟ مگر درس خواندن چه كار بدي است كه جلوي آن را ميگيرند؟» عنايت به
دليل برخي
سنگاندازيها هنوز دوم راهنمايي است و از اينكه حتي كتاب مدرسهاش را جلوي
هم سن و
سالانش به دست بگيرد خجالت ميكشد.
او اگرچه تسلط خوبي بر حرفهايش دارد اما از
اضطراب شديد شكايت ميكند و ميگويد: كودكان كار چه ايراني باشند و چه
غيرايراني،
نانآور خانواده هستند و نياز به توجه بيشتري دارند.
گل ميفروشم اما فحش ميشنوم
سجاد از 7 سالگي شروع
به كار كرده، پدرش جانباز شيميايي 35 درصد بوده و مادرش هم مريض است، دو
برادر
كوچكتر دارد و زندگي آنها را هم با نان مختصر خود ميچرخاند.
او بنيان مشكلات
خود و ساير كودكان را فقر خانواده ميداند و ميگويد: «شهرداري، كلانتري،
بهزيستي و
ساير سازمانهايي كه نامشان را در روزنامهها خواندم به جاي از بين بردن
فقر، جلوي
كار ما را ميگيرند و حتي شهرداري اغلب رفتارهاي خشن را در برابر ما در پيش
ميگيرد.»
به گفته سجاد وقتي 9 ساله بودم بارها مورد آزار شهرداري قرار گرفتم و
تجربههاي بدي دارم
سجاد ادامه ميدهد گاهي تعجب ميكنم كه چرا وقتي از رهگذرها
ميخواهم تا چند شاخه گل بخرند به من ناسزا ميگويند در صورتي كه من تنها
گلرز،
مريم يا نرگس براي فروش دارم نه چيز ديگري!
اسد 17 سال دارد و از 7 سالگي شروع
به كار كرده و از اينكه فرصت كافي براي رسيدگي به درسهايش ندارد افسوس
ميخورد و
نگران افت درسهايش است.
انجمن حمايت از حقوق كودكان يك مهمان ويژه هم براي
كودكان داشت، هوشنگ مرادي كرماني ،نويسنده كودك و نوجوان و صاحب كتابهاي
قصههاي
مجيد ،بچههاي قاليباف، داستانهاي آن خمره و ... كه قهرمانهاي هميشگي
داستانهايش
كودكان كار و افراد فرو دست جامعه بوده ، ضمن ابراز همدردي با كودكان از
خاطرات
دوران كودكي خود گفت و به روزهايي اشاره كرد كه با وجود بيماريهاي پدر،
كتابفروشي، نانوايي و نوشابهفروشي ميكرد تا زندگي كند! او به موقعيت خاص
كار
اشاره كرد و به آنها گفت: همتي در شما كودكان است كه در سايرين نيست.
جاي خالي شمع در شب شعر كودكان كار
تعدادي از
كودكان يكي از شعرهايش را همراه خود آورده بودند و هر كدام با لحن خاصي
شعرهايي را
كه خودشان سروده بودند تقديم كردند و اغلب نيز طنين صداي يكي از آنها با
بغض همراه
شد، بغضي كه شايد جاي خالي يك شمع روشن را خالي ميكرد!
روزي موسس يك انجمن كودك ميشوم
شنيدن آرزوهاي
پررمز و راز كودكان كار تمام گوشها را تيز كرده بود و اشتياق شنيدن از
وجنات هر يك
از حاضران مشخص بود.
انسيه دختر پراحساس افغاني دوست دارد موسيقي ياد بگيرد اما
چون احساس ميكند درآمد خوبي ندارد، چندان به اين آرزويش اميدوار نيست!
ثريا كه
حرفهاي زيادي را هنوز نگفته است ميخواهد تا مدرك فوق ليسانس درس بخواند و
روزي هم
يك انجمن حمايتي براي كودكان تاسيس كند؛ انجمني كه بنا به گفتهاش ميخواهد
از تمام
آدمها سوال كند كه چقدر به حقوق كودكان اهميت ميدهند؟
سجاد آرزو دارد لولهكش
شود و يا در يكي از مراكز فني و حرفهاي فوت و فني ياد بگيرد.
سخن گفتن از
آرزوها تنها دلخوشي كودكان كار براي زندگي است و چشمان هر يك از آنها براي
گفتن از
آرزوها مشتاقتر به نظر ميرسد.
سكوت يا افسوس؟
انجمن حمايت از حقوق كودكان براي تكريم زحمات كودكاني كه شايد از كار و
در آوردن لقمهاي نان پر زحمت زده باشند و خود را به اين مراسم رسانده
بودند،
هديهاي به كودكان تقديم و هفته كارگر را به پرخاطرهترين روز تبديل كرد.
به
گزارش خبرنگار ايلنا، علياكبر اسماعيلپور فعال حقوق كودك نيز سهم خود را
براي
سخنراني و پرداختن به مسائل مربوط به كودكان كار را به درد و دلهاي
نانآوران كوچك
تقديم كرد و همراه با ساير اعضاي انجمن حمايت از حقوق كودكان، براي شنيدن
تجربياتشان سكوت كرد؛ سكوتي كه شايد توام با افسوس بود!
هنوز آماری از کودکان شاغل در دست نیست
علي
اكبر اسماعيلپور عضو انجمن حمايت از حقوق كودكان در گفتوگو با خبرنگار
ايلنا به
مسايل مربوط به كودكان كار پرداخته و نگاهي دوباره به اين معضل انداخت.
او
انواع اشتغال كودكان را به دو دسته پنهان و آشكار تقسيم كرد و گفت: کار در
خيابان
ها و کارگاه هاي روباز نظير مکانيکيها ، کارواش ، باربريها ،
کورهپزخانهها ،
مزارع و... از مصاديق اشتغال آشكار كودكان كار بوده و کار در کارگاههاي
پنهان و
زيرزميني، کار در کارگاههاي خانگي و اشتغال جنسي کودکان جزيي از اقسام
پنهان
اشتغال كودك محسوب ميشود ، در حالي كه متاسفانه کشور ما تنها به بخش کوچکی
از این
تقسیمبندی یعنی کودکان خیابان و آنهم به شکل ناقص پرداخته است
.
اسماعيلپور
در ادامه در توضيح قوانين حمايتي موجود ياد آور شد: مطابق با ماده 32 پیمان
نامه
جهانی حقوق کودک ، دولتها بايد حق كودك را در برخورداری از حمايت در برابر
استثمار
اقتصادی و كار كودكان كه مانع يا مزاحم آموزش آنان است ويا به بهداشت و
تحول
اجتماعی ، اخلاقی ، فيزيكی ، روحی و ذهنی كودكان آسيب میرساند ، به رسميت
بشناسند
و در ماده 79 قانون کار جمهوری اسلامی ایران نيز آمده : کار کودکان زیر 15
سال
ممنوع بوده و برابر قوانين با متخلفین برخورد ميشود.
عضو انجمن حمايت از حقوق
كودكان ادامه داد: مطابق با مقاوله نامه شماره 182 سازمان جهانی کار ، كه
به
شناسایی و محو بدترین اقسام اشتغال کودکان اختصاص دارد و جمهوری اسلامی
ایران با
امضاي اين مقاوله نامه در سال 1380 متعهد به اجرای مفاد آن شده است ، در
حالی که
مسئولین وزارت کار هر ساله از روند مثبت اجرای این مقاوله نامه به اجلاس
جهانی کار
گزارش میدهند هنوز هیچگونه آماری از کودکان شاغل در دست نیست و هیچ کدام
از آمار
های غیر رسمی نیز به تایید مسئولین و متولیان امور نرسیده است
.
اما و اگرهاي ستاد ساماندهي كودكان خياباني!
اسماعيل پور در مورد وجود قوانين متناقضي كه در نقطه مقابل قوانين
حمايتي قرار دارد خاطر نشان كرد: بر اساس مصوبه مجلس ششم ، کار گاههای زیر
10 نفر
از شمول قانون کار خارج است ،اين در حالي است كه اغلب کودکان در کار گاههای
زیر 10
نفر كار ميكنند و در عمل اجرای هر گونه قوانین مربوط به ممنوعیت اشتغال
کودکان
مضحک به نظر می رسد
.
او افزود: مطابق با ماده 220 قانون مجازات اسلامی ،پدر و
یا جد پدری در صورت ارتكاب به قتل فرزند قصاص نميشوند كه بر این اساس پدر
خانواده
هر چند صلاحیت نگهداری از فرزند را نداشته و معتاد هم باشد می تواند کودک
معصوم را
به اشتغال مجبور کرده و از دسترنج فرزندش بهره ببرد و از طرفی در کشور ما
کودک در
تعاریف حقوقی صغیر محسوب شده و نمیتواند برای شکایت به مراجع قضایی مراجعه
كند.
عضو انجمن حمايت از حقوق كودكان با اعلام اينكه نقش انجمن حمایت از حقوق
کودکان
به عنوان نهاد مردمی پیشگام مبارزه با اشتغال کودکان در خور ستایش است ياد
آور شد:
تداوم فعالیت های انجمن از سال 1376 درروستاهای جنوب خراسان و پس از آن
شروع فعالیت
انجمن از سال 1379 در دروازه غار تهران و سپس ناصر خسرو با هدف توانمند
سازی کودکان
در وضعیت دشوار که به گزارش های متعدد رسانهای از فعالیتهای انجمن و نیز
برجسته
سازی معضل اشتغال کودکان منجر شد ، افکار عمومی را به این پدیده حساس كرد.
به
گفته او این فشارها به حدی بوده که دولتمردان را مجبور به واکنش و چاره
جویی كرد به
طوريكه در سال 1380 ستاد ساماندهی دروازه غار تهران با حضور 15 نهاد دولتی
شکل
گرفته و از بطن اين جمعیت دولتی ، ستاد ساماندهی کودکان خیابانی شکل گرفت و
نام
ستاد ساماندهی کودکان کار خیابانی را به خود اختصاص داد
.
تکرار چرخه معیوب ساماندهی کودکان خیابانی
اين
فعال حقوق كودكان با اشاره به قدمت 9 ساله ساماندهي كودكان خياباني تاكيد
كرد: تنها
اقدام اين ستاد به گشت مامورین شهرداری و یابهزیستی به همراه نیروی انتظامی
در داخل
شهر و یا ترمینالها ، دستگیری کودکان شاغل در خیابان و انتقال آنها به داخل
یک مینی
بوس ، انتقال به مراکز نگهداری و حتی در برخی موارد کانون های اصلاح و
تربیت و
تشکیل پرونده قضایی برای کودکان، تشکیل پرونده برای کودکان و تکمیل فرمهای
آماری و
استحمام کودکان و نگهداری کودکان حداقل برای مدت 1 ماه ، خلاصه شده و بعد
از آن نيز
به دنبال آزادی کودکان، مجدد شاهد تکرار چرخه معیوب اين گونه ساماندهی
هستيم، به
طوريكه این چرخه معیوب در کشور ما سالهاي سال به طور متوالي تکرار می شود و
نام آن
هم به " ساماندهی کودکان خیابانی " معروف شده است!
به اعتقاد عضو انجمن حمايت
از حقوق كودكان، پرداختن صرف به کودکان خياباني تلاش براي فراموشي وضعيت
دهشتناک
هزاران کودک شاغل در کارگاههاي زيرزميني است؛ فراموشي تلاش مشقت بار
کودکاني که
عمرشان در پاي دار قالي تباه ميشود، فراموشي وضعيت اسفبار کودکان کوره
پزخانهها
است و از آنجایی که کودکان معصوم تقریبا در کارگاههای مختلف بطور پنهانی به
کار
اشتغال دارند نه تنها افکار عمومی حساسیت خاصی به حضور آنان ندارد بلكه
متولیان
امور هم با وجود آگاهی کامل از حضور پر تعداد این کودکان ، چنین وانمود می
کنند که
از حضور آنان اطلاعی ندارند
.
ضعف نهادها
بینالمللی کارگری
اسماعيل پور به خبرنگار ايلنا ياد آور شد: کودکان
خياباني در معرض ديد هستند، کودکان خياباني احساسات رهگذران را جريحه دار
ميکنند و
البته به زعم مسوولان اين کودکان چهره شهر ها را زشت ساختهاند و در واقع
همان نگاه
زيباسازي و مبلمان شهري به يک پديده اجتماعي همچنان حكم فرما است به طوريكه
فرماندار کرمان شانزدهم فروردین سال جاري طي اظهاراتي ،متکدیان و کودکان
خیابانی را
ریشه بیماریهای واگیردار ،نازیبا شدن چهره شهر و حتی افزایش سرقت های
خیابانی
دانسته بود.
عضو انجمن حمايت از حقوق كودكان در ادامه به دلایل ناديده گرفته
شدن كارگروهي كودكان اشاره كرد و گفت: در معرض ديد نبودن و دشواري براي
دسترسي به
آنها ، خارج بودن كارگاه ه هاي زير 10 نفر از شمول قانون كار ، ضعف نهاد ها
بین
المللی کارگری در گزارش گیری از کشور ها از دلايل اصلي اين غفلت ها است به
طوريكه
علي رغم آنكه گزارش های سالانه ای که در خصوص اجرای مقاوله نامههای کارگری
و از
جمله مقاولهنامه 182 به سازمان جهانی کار ارسال میشود نادرست بوده و
منطبق بر
واقعیات نیست اما اين مساله از سوي این سازمان بینالمللی پیگیری نمیشود
.
سودهاي نجومي به دنبال بهرهكشي از جثه نحیف
دخترکان قاليباف
اسماعيل پور افزود: حمایت سرمایه داران و دلالان بین
المللی از بهره کشی از نیروی کار ارزان کودکان، همچون سابقه خردسالان دختر
در
کارگاههای قاليبافی كه قدمت بیش از یک قرن دارند اما هیچگاه مشقات این نوع
اشتغال
برای خردسالان تولید کننده فرش پیگیری نشده است و اين معضلات از نمونههاي
آشكار
چنين استثماري است . چرا كه تجاری که از دسترنج جثه نحیف دخترکان قاليباف
به سودهای
نجومی می رسند بدشان نمی آید در کشور هایی مثل ایران که امكان بهره كشي هم
آسان است
، این بهرهکشی همچنان پنهان بماند
.
به اعتقاد اين فعال حقوق كودكان برجسته
سازی اشتغال خیابانی در مقابل دهها نوع اشتغال پنهان در کارگاههای زیر
زمینی و
خانگی و... میتواند مرتبط با عملکرد دلالان و سود اندوزانی باشد که خواهان
پنهان
ماندن بسیاری از اقسام اشتغال کودکان هستند ؛ وگرنه غافل ماندن از هزاران
کودک شاغل
، با وجود پذیرش پیماننامه و مقاولهنامههای متعدد حمایتی هیچگونه توجیهی
نمیتواند داشته باشد
.
بهزيستي در برابر كودكان
كار خنثي است
او با پرداختن به دلایل حضور کمرنگ
NGO
ها در کارگاههايي
كه به حقوق كودكان تجاوز مي شود تصريح كرد: سازمانهای غیر دولتی می
توانستند عامل
موٍثری برای اجرای مقاوله نامه های بین المللی در حوزه اشتغال کودکان باشند
و یا حد
اقل گزارشهای نا درست را پیگیری کنند؛ اين درحالي است كه سازمان های غیر
دولتی
واقعی در برنامه ریزی استراتژیک ضعف های عمده دارند و از انجایی که روش
دموکراتیک
را در اداره تشکل در پیش گرفته اند مشکلات ساختاری آزارشان میدهد و از طرف
دیگر به
دلیل متکی نبودن به در آمد ثابت و مشخص برای پیشبرد هدفهای خود و نیز عدم
اتکا
مالی به دولت و تلاش برای مستقل ماندن عملا به مجموعه های اجرایی صرف بدل
شده اند؛
كه اين مساله زنگ خطر و هشداري جدي برای این تشکل ها است
.
اسماعيلپور با
اعلام اينكه سازماني نظير بهزيستي انتقادي از وضعيت كودكان شاغل ندارد
ادامه داد
:
در مقابل سازمانهای غیر واقعی برای تامین در آمد دنباله رو دولت شدهاند ،
سیاستهای غلط دولتیها را با جان و دل می پذیرند ، به پیمان کار
سازمانهایی نظیر
بهزیستی بدل شده اند ؛ و در آمد خوبی هم دارند و اگر برنامه هایشان را
دنبال کنید
راضی اند به رضای خدا و انتقادی از وضعیت کودکان شاغل ندارند
.
مصاحبههاي بيربط ونادرست در ارتباط با كودكان كار
عضو انجمن حمايت از حقوق كودك درمورد عملکرد مبهم دولت در ساماندهی
کودکان خیابانی و مبهم بودن گروه هدف با بيان اينكه اولین قدم در اجرای
پروژه های
مختلف اجتماعی در این طرح مبهم است تاكيد كرد: برخي در مصاحبه ها اعلام
کردند که 90
درصد کودکان افاغنه هستند مابقی ایرانی ، برخی ها تعداد ایرانی ها را بیشتر
اعلام
کردند ، اساس این طرح برای کودکانی است که سرپناه ندارند اما می بینیم که
در فاصله
کوتاهی پس از دستگیری کودکان خانواده برای آزادی فرزندشان پیشقدم می شوند
.
اسماعيل پور ادامه دا: در تحقیقات مختلف اثبات شده است که تا سقف 10 درصد
از
کودکان خیابانی ممکن است رابطه شان با خانواده گسسته باشد ، یعنی طرح
ساماندهی عملا
برای کودکانی اجرا می شود که شاید اصلا وجود خارجی نداشته و یا خیلی کمرنگ
باشد؛ در
ایران پدیده گسست از خانواده یا کودکان بی سرپرست بسیار کمتر از کشوری مثل
هند است
.
به گفته اين عضو انجمن حمايت از حقوق كودكان ، خروجی این طرح هیچگاه گزارش
نشده و اعداد و ارقام متناقض است و اگر چرخه معیوبی که قبلا ذکر شد را به
عنوان
ساماندهی کودکان خیابانی بپذیریم هیچگونه گزارش جامعی حتی در این زمینه
وجود ندارد
؛ حتي هرگز گزارش مالی دقیق و شرح هزینه هایی که انجام شد مشخص نشده و حتی
بودجه
اختصاصی سالیانه برای طرح ساماندهی نیز مبهم است
.
بهزیستی و شهرداری در قامت ساماندهی کودکان کار
نمیگنجند
اسماعيل پور گفت: اگر بپذیریم که سازمان بهزیستی متولی این
طرح است ، با توجه به حضور پر شمار کودکان خیابانی در سطح شهر های بزرگ و
کوچک به
تنهايي گوياي شکست انواع و اقسام طرح های ساماندهی دارد و این سازمان باید
شجاعانه
این شکست را پذیرفته و بر ادامه این چرخه معیوب اصرار نكند.
او با جمع بندي
نظرات كارشناسي خود اضافه كرد: سازمان بهزیستی و یا شهرداری در قامت
ساماندهی و یا
توانمند سازی کودکان کار نمی گنجند ؛ مسئول مستقیم مسائل اجتماعی اين چنيني
” دولت
جمهوری اسلامی ایران ” است و افزایش و یا کاهش تعداد این کودکان و تغییر
وضعیت آنها
به سیاستگذاری های کلان در عرصه اقتصادی و سیاسی و نحوه اتخاذ سیاست های
اجتماعی و
فرهنگی بستگی دارد
.
گزارش: سميه جاهدعطائيان
----
كارگران خشمگين بنرهاي تبليغاتي دولت كودتا ر اپاره كردند
۱۳۸۹/۲/۱۰
آژانس ايران خبر:
تعدادي از کارگران خشمگين با حمله به بنرهاي تبليغاتي دولت کودتا تصوير محمود احمدي نژاد را پاره کردند.دولت کودتا براي نزديک نشان دادن خود به کارگران در برخي از نقاط شهر تهران از جمله در خيابان آزادي اقدام به نصب بنرها وتراکت هاي تبليغاتي روز جهاني کارگر منقش و مصور به عکس خامنه اي واحمدي نژاد کرده است. در اين بنرهاي تبليغاتي جملاتي از خامنه اي در مورد کارگران گفته شده است , اين بنرها در جلوي وزارت کار وامور اجتماعي وسازمان حج واوقاف که در خيابان ازادي و در تقاطع هاي خيابان ازادي با خيابان هاي خوش و بهبودي قرار دارند, نصب شده اند .
اما اين بنرها با حمله ي تعدادي از کارگران پاره شدند.
پاره کردن تصوير محمود احمدي نژاد روي بنرهاي وزارت کار وسازمان حج واوقاف نشان دهنده عمق تنفر کارگران ومردم از وي ودولت کودتايي اش است. جالب توجه آن است که اين محدوده به دوربين هاي مدار بسته ي فراواني مجهز است اما کارگران خشمگين اين بنرها را يا به طور کامل پاره کرده اند ويا براي انکه به سران حکومت بفهمانند که کارگران چه حسي از انها دارند اقدام به پاره کردن تصاوير احمدي نژاد کرده اند.
----
مهمتر از مطالبات عاجل، نیاز کارگران به دمکراسی است
گفتگوی «کار آنلاین» با آقای محمدی از فعالین کارگری در ایران
همه ی مطالبات کارگران نیازمند فضایی است که بتوان فارغ از ناامنی ها و بدون هراس از زندان و شکنجه و از دست دادن شغل و موقعیت های اجتماعی، زندگی برابرحقوق با سایر مردم را در آن فضا کسب کرد. در نتیجه آنچه مهمتر از این مطالبات است، نیاز کارگران به تامین دمکراسی است. بدون دمکراسی هیچ قانون عادلانه ای هم (درصورت تصویب) اجرایی نخواهد شد
...
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com
آدينه
۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹ -
٣۰ آوريل ۲۰۱۰
نشریه ی اینترنتی «کار آنلاین» به مناسبت اول ماه مه، گفتگویی را با آقای تهرانی از فعالان کارگری در ایران انجام داده است که در زیر می خوانید:
اصلی ترین مشخصه های لحظه در آستانه اول ماه مه کدام اند؟
شاید اگر رویدادهای پس از انتخابات حادث نشده بود، امسال نیز همچون سالهای گذشته تاکید بر برخی مطالبات صنفی و تلاش برای وادار کردن دولت در به رسمیت شناختن حق کارگران در ایجاد تشکیلات کارگری از اهمیت درجه اول خود برخوردار بود، اما امروز شرایط به گونه دیگری است. نه دولتی که از مقبولیت و وجاهت برخوردار است که به آن مراجعه شود وجود دارد و نه همین دولت نامقبول کمترین پایبندی به قانون دارد که انتظارات حداقلی گذشته را جواب دهد. ضمن آن که به دلیل بحران فزاینده اقتصادی که بخشی از آن از بی تدبیری دولت ها و به ویژه دولت احمدی نژاد ناشی می شود، این دولت قادر به رفع مشکلات در عرصه کار و تولید نیست و بدیهی است که بواسطه بیکاری روز افزون، تعطیلی واحدهای کار و تولید، روند خصوصی سازی های بی رویه که نهادهای نظامی را در راس صنعت و خدمات قرار داده و می دهد و در نتیجه آن، روابط کار تابعی از نظامیگری و فضای امنیتی – پلیسی شده و می شود. همه اینها دست به دست هم داده و فشار را بر زحمتکشان بیشتر از گذشته وارد خواهد کرد. دستگیری های تعداد زیادی از کارگران در روز کارگر سال گذشته هم بیانگر این واقعیت است که حاکمیت هیچ امتیازی، حتی امتیازات قانونی که خود پذیرفته و در قانون منعکس شده است را نیز برای کارگران روا نمی دارد. به ناحق بر روی همه حقوق کارگران و زحمتکشان پا گذاشته و با هیچ منطقی هم حاضر به اصلاح رفتار خود در برابر قوانین موجود نیست. کارگران درچنین شرایطی قرار دارند. به نظر من تنها راه برون رفت از چنین شرایط ناگواری، اعتراضات وسیع کارگران را می طلبد. تنها راه اعتراض به شرایط موجود است. درعین حال متشکل شدن به شیوه ممکن زندگی در فضای دیکتاتوری موجود، برای ادامه اعتراض تا رسیدن به مطالبات برحق این امکان را فراهم می آورد. حاکمیت جمهوری اسلامی کمترین ظرفیت لازم برای پذیرش تشکیلات کارگری را ندارد. کارگران می توانند از راه هسته های صنفی و به عبارتی روشن تر هسته های سندیکایی و اتحادیه ای مخفی به امر سازماندهی همکاران خود برای کسب خواسته هایشان اقدام کنند. این راهی است ناگزیر. بی شک چنین مبارزه ای قابلیت فراگیری بالایی دارد و با توجه به فضای اعتراضی موجود، از حمایت وسیع مردم نیرز برخوردار خواهد شد.
یکی از مشخصه ها، تقارن اول ماه مه امسال با اجرای طرح «هدفمند کردن یارانه ها» است اثرات این طرح بر زندگی زحمتکشان را چگونه می بینید؟
این طرح شعاری بیش نیست و دل خوش کردن به این سراب نتیجه ای ندارد. اصل این طرح در اساس برای شفاف سازی اقتصادی و در خدمت پذیرش ایران برای عضویت در سازمان تجارت جهانی بوده است. حدف سوبسیدها تغییر نام داده و برای کاهش و یا از بین رفتن زمینه های اعتراضی میان زحمتکشان به «طرح هدفمند کردن یارانه ها » نام گذاری شد ه است. شرایط کنونی دیگر امکان رسیدن به آن هدف (عضویت در سازمان تجارت جهانی) را دور کرده است. دلایل اصلی آن عمدتا دو تاست اول این که جمهوری اسلامی حداقل مقبولیت بین المللی گذشته را نیز به تبع رویدادهای پس از انتخابات از دست داده و دیگر این که بحران عمومی و جهانی سرمایه داری نیز امکانات بهره برداری این حاکمیت از امتیازاتی که با عضویت در این سازمان حاصل می شد را نیز از بین برده است و به دلیل تاثیرات بحران در اقتصاد ایران که تاب تحمل بحران های داخلی را هم ندارد، عضویت در این سازمان الویت خود را از دست داده است و حاکمان نیز این را به درستی دریافته اند. از دلایل بارز این امر می توان به حضور خامنه ای در شرکت ایران خودرو و تاکید بر ایجاد سازوکارهای مناسب برای تولید بهینه و متعاقب آن تصویب رد معافیت گمرگی بر واردات وبرقراری تعرفه نود درصدی توسط مجلس اشاره کرد. درحالیکه حذف تعرفه ها بخشی از اقداماتی بود که در راستای لغو همین «قوانین مزاحم گمرکی» بود که درخدمت زمینه سازی عضویت در سازمان تجارت جهانی قرار داشت. این طرح در اجرا نیز با مشکلات جدی مواجه خواهد شد و طبق گفته های صاحب نظران علم اقتصاد و خاصیت تورم زایی بسیار بالایی که دارد، با عنایت به اوضاع آشفته کنونی، اقدام به اجرای این طرح خود طراحان آن را هم به وحشت انداخته است. احمدی نژاد بارها سعی کرده است با بهانه های مختلف از اجرای آن سر باز زند و برای پاسخگویی به مردم، مجلس را مقصر جلوه دهد. مجلس هم دست او را خوانده و زیر بار نرفته است. رهبری هم ترجیح داده که این دو را به معامله باهم برای یافتن راه حل میانه ای وادارد. نتیجه این که مجلس ریسک دادن مبالغ هنگفت را نپذیرفته است اما به دولت اجازه داده است که در شرایط مناسب به اجرای مصوبه اقدام کند. این به معنای آنست که دولت در اجرای مصوبه مختار است تاحد ممکن با زمان مانور و با افکار عمومی نیز بازی کند تا چه پیش آید. روشن است که درصورت اجرای این مصوبه در بهترین حالت ماهیانه مبلغ ناچیزی به هر نفر پرداخت میشود که این پرداخت ها در مقابل آزادسازی قیمت ها و رواج سیاست های بازار آزاد مانعی در برابر فشار روزافزون گرانی قیمت کالا و خدمات بر دوش کارگران ایجاد نخواهد کرد. از طرف دیگر تورم بسیار ی که از این طرح حاصل میشود تاثیرات فلج کننده خود را در اقتصاد بیمار کنونی بجای خواهد گذاشت.
این جا و آنجا از پیوند محدود جنبش کارگری و جنبش سبز صحبت می شود. شما رابطه این دو را چگونه می بینید؟
سال گذشته و قبل از انتخابات درست در آستانه اول ماه مه دستگیری های وسیعی از کارگران و فعالان کارگری نوسط وزارت اطلاعات صورت گرفت که این دستگیری ها به زندانی شدن کارگران از یک ماه تا حدود دو ماه در سلول های انفرادی منجر گردید آنطور که گفته می شود در خانه گردی این دستگیر شدگان، مامورین اطلاعاتی یک حکم کلی در دست داشته اند که طی آن قید شده است که به دلیل نزدیکی انتخابات و احتمال تشدید فعالیت ضد انقلاب به ضابطین اجازه داده میشود که عناصر مشکوک را بازداشت و منازل آنها مورد تفتیش قرار دهند. عمده این فعالان کارگری پی از تحمل بدترین شرایط در زندان با سپردن کفالت یا وثیقه، طی انتخابات و پس از انتخابات آزاد میشوند. این نحوه برخورد با کارگران قابل تامل است. هرچند سنگینی فضای انتخاباتی بر ستمی که بر این دستگیر شدگان رفته است سایه انداخت. اما نشانگر این واقعیت است که کودتاگران در محاسبات خود این جنبش را جدی گرفته بودند.
درجریان دادگاه های فرمایشی معترضان کیفرخواستی از سوی دادستان خوانده شد که طی آن برای اثبات وابستگی معترضان به بیگانه به تحلیل پرداخته و عوامل گوناگون بیگانه را که به زعم دادگاه چی ها علیه امنیت ملی دست به اقدام زده اند بر می شمرد و در عرصه جنبش کارگری، سندیکای شرکت واحد و نیشکر هفت تپه و شخص منصور اسالو را به عنوان مجریان سیاستهای بیگانگان معرفی می کند. این هم نشان دیگری است از تلاش کودتاگران برای این که از نقش احتمالی کارگران در ادامه اعتراضات جلوگیری به عمل آورند.
پیام خامنه ای در سال نو «همت مضاعف – کار مضاعف» نیز نشان از آن دارد که حاکمیت جمهوری اسلامی نگران شکل گیری اعتراضات کارگری به موازات اعتراضات جنبش سبز است که شیرازه رژیم را از هم بگسلد و پیشاپیش به هرگونه رفتاری که منجر به خارج شدن کنترل از دست او شود هشدار می دهد.
وجود دستگیر شدگان، زندانیان، شکنجه شده ها و جان باختگانی از فرزندان زحمتکشان در زندان های رسمی و غیررسمی هم حکایت از آن دارد که کارگران و زحمتکشان نیز در راه احقاق حقوق از دست رفته و برای بازپس گیری آرای خود در میدان بوده اند. با این همه متاسفانه مانند همیشه موانعی وجود دارد تا نقش و سهم کارگران را در این جنبش اجتماعی و مدنی نادیده گرفته و یا به آن بهای لازم را ندهند و در بین برخی روشنفکران چپ نیز این موانع به گونه ای دیگر تراشیده میشود. جریان چیست؟ امروز پس از قریب یازده ماه از ظهور جنبش اعتراضی مردم بر پایه «رای ما کجاست» و به نام جنبش سبز، دیدگاه هایی وجود دارد که علیرغم سایش آن در مواجهه با واقعیتهای جاری باز هم می توانند به عنوان موانع ذهنی به کند شدن روند رو به پیش جنبش آسیب رسانند. و این دیدگاه ها عبارنتد از :
ایده ای که جنبش را تنها متعلق به طبقه متوسط میداند و ضمن موافقت با آن بر این تعلق تاکید میکند و از تعمیق و رادیکال شدن آن در هراس است. به همین جهت تلاشی برای نزدیکی گروه های مختلف اجتماعی به کار نمی بندد و درعین حال با تکرار این وابستگی جنبش به «طبقه متوسط»، به محافظه کاری در درون آن دامن می زند.
ایده ای که جنبش را متعلق به طبقه مرفه جامعه میداند و جایی برای کارگران و زحمتکشان در ظهور و بروز این جنبش قایل نیست و در مخالفت با آن به بهانه نبود مطالبات واقعی زحمتکشان از هرگونه سیاست و برنامه در راستای هرچه توده ای تر شدن آن پرهیز می کند.
ایده ای که ضمن پذیرش رنگارنگ بودن جنبش و وجود تکثرگرایی درآن همواره به دنبال سهم خواهی ویژه و تعیین تکلیف برای سایر نیروهای تشکیل دهنده آن است.
ایده ای که ضمن پذیرش و اعلام متکثر بودن جنبش بنا به دلایل امنیتی و مشکلات ویژه، با تکیه بر شعار هر سرباز یک رهبر از رفتن به سوی استر اتژی روشنی برای تامین رهبری فراگیر و در عین حال سازمانگر کوتاهی می کند.
ایده هایی که با طرح مسایل ملی و این که مطالبات ملیت ها از سوی رهبران فعلی جنبش سبز نادیده گرفته شده است بر جدایی ملیت ها از جنبش اصرار می ورزد و به همین نسبت در برابر ورود کارگران و زحمتکشان در بین این ملیت ها در جنبش سبز ناخواسته کارشکنی می کنند.
واقعیت آنست که در میزان و چگونگی وابستگی طبقاتی نیروهای موجود در جنبش سبز هیچ معیار روشن و اعلام شده ای وجود ندارد و درعین حال نمی توان به پر رنگ بودن نقش برخی از نیروها در شکل گیری این جنبش بی توجه بود. دیگر آن که طبقات اجتماعی، تعریف و محدوده جغرافیایی اقتصادی نسبی خود را دارند و برهم ریختن مرز طبقات به بهانه پرهیز از کلان روایت ها نتیجه ای جز گمراهی در بر نخواهد داشت. با فرض پذیرش این که این جنبش خاص طبقه متوسط است نمی توان آن را درمحدوده بخشی از حقوق مدنی به پیش برد. نقطه مقابل چنین دیدگاهی هم که به بهانه آن که جنبش سبز ویژه طبقات مرفه جامعه است از نقش تاریخی طبقه کارگر غافل می ماند. کارگران به هرمیزان از آگاهی و سازمان یافتگی دارای حقوقی هستند که جز با مشارکت در مبارزه مدنی موجود قادر به دست یابی به آن نخواهند بود. طبقه کارگر به لحاظ نظری هم دارای وظایف سوسیال دمکراتیک است یعنی پیشاهنگان و نخبگان سیاسی آن در قالب احزاب و افراد و جمعیت ها، ضمن آن که به اشاعه فرهنگ طبقاتی آن می کوشند، راه رسیدن به آرمان های انسانی برای کارگران را هم در اجرای وظایف دمکراتیک این طبقه میدانند. نقش و تاثیر دمکراسی در زندگی کارگران مانند نقش آب یا غذا برای هر موجود زنده است. کارگران امروز بیش از هر طبقه اجتماعی از نبود آزادی و نادیده گرفته شدن رای و نظرش رنج برده و می برند. در عین حال جنبش سبز هم بدون درنظر داشت نقش و سهم هر یک از لایه ها و طبقاتد اجتماعی راه به جایی نخواهد برد.
به نظر شما مطالبه مقدم جنبش کارگری در حال حاضر چه باید باشد؟
کارگران مطالبات بیساری دارند که عمدتا بر دو دسته اند اول خواستهای معین صنفی که برای برقراری وضعیت مناسب معیشتی و برای بهبود شرایط کار و زندگی اقتصادیشان است و دوم مطالبات و خواست های حقوقی که با کسب آن امکان کسب دسته اول نیز تضمین میگردد و به بهبود شرایط زندگی اجتماعی نیروی کار در ایران خواهد پرداخت و نتیجه آن حق تعیین سرنوشت زحمتکشان به وسیله خودشان و با تکیه به آرای مستقل آنها است. هر دو دسته نیازمند فضایی است که بتوان فارغ از ناامنی ها و بدون هراس از زندان و شکنجه و از دست دادن شغل و موقعیت های اجتماعی، زندگی برابر حقوق با سایر مردم را در آن فضا کسب کرد. در نتیجه آنچه مهمتر از این مطالبات است، نیاز کارگران به تامین دمکراسی است. بدون دمکراسی هیچ قانون عادلانه ای هم (درصورت تصویب) اجرایی نخواهد شد. علت آن هم کاملا روشن است. دمکراسی برای کارگران یعنی داشتن حق آزادی قلم و بیان و حق مشارکت در تولید و نظارت دمکراتیک بر روند تولید و خدمات. اگر این امکانات فراهم نشود، هیچ دولتی خود را ملزم به جوابگویی در مقابل کارگران نمی داند. تجربه سالهایی که اندکی فضای ایران گرایش دموکراتیکی یافت (مانند شرایط پس ازدوم خرداد ۱۳۷۶) و مقایسه آن با دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و گرایش شدید به دیکتاتوری در این دوره درنظام سیاسی نشان دهنده میزان تحولاتی که در جنبش کارگری در هر دو دوره رخ داده است، ضرورت پاسخ به این نیاز را بیشتر نشان می دهد. اگر شرایط کارگران پس از دوم خرداد به گونه ای بود که بتواند دولت متزلزل خاتمی را وا دارد تا به حقوق مدنی مردم پایبندی نشان دهد و آزادی کارگران را در راه ایجاد اتحادیه ها و سندیکای کارگری را به عنوان یک حق مدنی به رسمیت شناسد، امروز ما شاهد این همه بی عدالتی و ستم از جانب دولت کنونی بر زحمتکشان نبودیم. به نظر من مطالبه مقدم، مهم و حیاتی جنبش کارگری آزادی و تامین شرایط مناسب در برقراری حقوق و آزادیهای مدنی برای کارگران است که آنهم با پرداختن هم زمان به خواست ها و مطالبات از دست رفته و خواست های صنفی و با استفاده از همه ابزارهای سیاسی مانند اعتصاب و اعتراضات پیگیر تا رسیدن به اهداف تعیین شده، دست یافتنی خواهد بود. بیشترین امتیازی که امروز برای کارگران در مبارزاتشان وجود دارد حمایت مردم از این خواست است چرا که این خواست یعنی دمکراسی به عنوان خواسته ای مدنی یک خواست همگانی است.
----
بیانیه
دانشجویان سبز مالزی به مناسبت روز جهانی کارگر
دانشجویان سبز مالزی با صدور اعلامیه ای به مناسبت اول ماه می ضمن حمایت از
خواسته های صنفی، اقتصادی و اجتماعی کارگران
روز جهانی کارگر را گرامی داشتند.
متن این اعلامیه که نسخه ای از آن در اختیار «میزان خبر» قرار گرفته به شرح
زیر است:
اول ماه مه مصادف با یازدهم اردیبهشت ماه، روز جهانی کارگر است. اول ماه مه
روز اعتراض جهانی کارگران به نابرابری، تبعیض، شرایط بد اقتصادی، بیکاری و
فقر است. روز اعلام انزجار از اختلاف طبقاتی است. روز همبستگی بین المللی
کارگران برای تامین حقوق حقه ی خویش است. روز آرمان خواهی تمامی کارگران
برای برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه و انسانی است.
نام گذاری روز کارگر گرچه با تظاهرات و کشتار کارگران در شیکاگو آغاز گردید
ولی دامنه ی آن به تدریج در تمامی جهان گسترش یافت و امروزه مطالبات و
خواسته ها، تنها محدود به تامین سطح معیشت نشده، به حیطه های سیاسی و
فرهنگی نیز بسط یافته است.
در کشور ما ایران، سالهاست که حقوق اولیه ی کارگران همچون دست مزد مناسب،
داشتن سندیکا، حق اعتصاب و ... به صورت سیتماتیک از سوی دولت و کارخانه ها
نقض میشود.
با در دست گرفتن دولت توسط محمود احمدی نژاد، وضع معیشتی کارگران به بدترین
وضع در دهه های اخیر رسیده است. پرداخت حقوق معوقه ی کارگران ایرانی بعضا
از یک سال تجاوز کرده و چنان که در سالهای اخیر شاهد بودیم، فعالان کارگری
با وحشیانه ترین سرکوب ها مواجه بوده اند و اجازه ی ادامه ی فعالیت به
سندیکای کارگران اتوبوس رانی شرکت واحد داده نشده است و سندیکای کارگران
نیشکر هفت تپه مورد انواع هجمه ها قرار گرفته اند.
از سوی دیگر چنان که شاهدیم در جریان اعتراض به کودتای انتخاباتی سال گذشته
کارگران در کنار کارمندان، معلمین، پرستاران و سایر اصناف برای استقرار
نظامی دموکراتیک در کشور همراه شده اند، چراکه کارگران وضعیت خود را جدای
از وضعیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور ندانسته،و به تاثیرات متقابل این
حیطه ها به خوبی واقفند.
ما، دانشجویان سبز مالزی نیز با اعلام حمایت خویش از جریان جنبش کارگری در
ایران، همراهی خویش را تا رسیدن به خواسته های منطقی و به حق این صنف اعلام
می داریم. خواسته هایی نظیر برپایی تشکل های مستقل از دولت و ایجاد
سندیکاهای کارگری و داشتن حق اعتراض، اعتصاب، تجمع و آزادی بیان؛ پرداخت
دستمزدهای معوقه ی کارگران؛ توقف اخراج و بیکارسازی کارگران و پرداخت حقوق
بیکاری؛ محو قراردادهای موقت و سفید امضا و تامین امنیت شغلی کارگران و
رعایت استانداردهای بهداشت و ایمنی کار؛ آزادی زندانیان فعالین جنبش کارگری
و سایر فعالین حوزه های سیاسی و اجتماعی؛ اصلاح قانون کار و بهبود شرایط
بیمه، تامین اجتماعی و حقوق بازنشستگی؛ لغو تبعیض ها از زنان بخصوص در محیط
های کاری و محو اختلاف دستمزدها که موجب استثمار زنان در این حیطه گردیده؛
محو شرایط و زمینه های کار کودکان و برخورداری رایگان ایشان از امکانات
مناسب آموزشی، رفاهی و بهداشتی؛ رفع تحمیل شرایط غیر انسانی و تبعیض از
کارگران مهاجر؛ و....
دانشجویان سبز مالزی این خواسته ها را حق طبیعی کارگران و جنبش کارگری
ایران دانسته، مسئولیت شرایط بد اقتصادی و معیشتی را، که امروز دامن گیر
این قشر زحمتکش و تاثیر گذار جامعه است، بر عهده ی دولت کنونی ایران و نظام
جمهوری اسلامی می داند و اعلام می دارد در کشوری که حقوق کارگران در آن
تضییع شود، معلمان به بند کشیده شوند و صدایی جز صدای حکومتی از رسانه ها
شنیده نشود، زندگی نیز حضور نخواهد داشت.
به امید تحقق جامعه ای عاری از فقر و فساد و تبعیض.
هسته های سبز دانشگاه های مالزی |