بازگشت به صفحه اول

 

 
 

احکام اعدام سه معترض خياباني قطعي شده و در شرف اجرا ميباشد

خانواده هاي سه تن از زندانيان سياسي با تماس با انجمن از نهادهاي حقوق بشري تقاضاي کمک کردند. محمدعلي صارمي، جعفر كاظمي و محمدعلي حاج آقايي که از معترضان به نتايج انتخابات رياست جمهوري بوده اند، بنا بر گفته خانواده اشان احکام اعدامشان قطعي گرديده است وبيم آن ميرود که حکمشان به مرحله اجرا در بيايد.پيشتر نيز ج.ا پنج زنداني سياسي را در جهت ايجاد رعب و حشت و جو خفقان،اعدام کرد.

خانواده هاي سه تن از زندانيان سياسي با تماس با انجمن از نهادهاي حقوق بشري تقاضاي کمک کردند.محمدعلي صارمي، جعفر كاظمي و محمدعلي حاج آقايي که از معترضان به نتايج انتخابات رياست جمهوري بوده اند،بنا بر گفته خانواده اشان احکام اعدامشان قطعي گرديده است وبيم آن ميرود که حکمشان به مرحله اجرا در بيايد.پيشتر نيز ج.ا پنج زنداني سياسي را در جهت ايجاد رعب و حشت و جو خفقان،اعدام کرد.

انجمن حمایت از حقوق دمکراتیک زندانیان سیاسی‌ ضمن محکوم کردن اين اعدام هاي سياسي و فرا قضائي ،نگراني خود از احتمال اعدام سه زنداني مذکور اعلام و از همه فعالان و نهادهاي بين المللي حقوق بشري تقاضاي اقدام عاجل و فوري در جهت نجات جان اين سه زنداني سياسي را دارد.

انجمن حمایت از حقوق دمکراتیک زندانیان سیاسی‌

24 اردیبهشت ماه 1389 برابر با 2010-05-14

anjomanhemayat@yahoo.com

----

ابراز نگرانی آمريکا از تعقيب و آزار بهاييان در ايران

۱۳۸۹/۰۲/۲۵

رادیو فردا: فيليپ جی. کراولی، سخنگوی وزارت خارجه آمريکا در بيانيه‌ای که روز جمعه منتشر شد نسبت به استمرار تعقيب و آزار اقليت بهايی و ديگر اقليت‌های دينی در ايران ابراز نگرانی عميق کرده است.

آقای کرولی در این بيانيه با اشاره به گذشت دو سال از دستگيری هفت تن از رهبران بهايی در ايران، تأکید کرده است که هرچند سه تن از اين افراد در سه جلسه دادگاه حاضر شده‌اند، اما هيچ يک هنوز حق دسترسی به وکيل ندارند.

هفت عضو تشکيلات جامعه بهايی ايران که در ارديبهشت‌ماه سال ۱۳۸۷ دستگير شده و تاکنون در زندان به سر می‌برند عبارتند از مهوش ثابت، فريبا کمال‌آبادی، جمال‌الدين خانجانی، عفيف نعيمی، سعيد رضايی، بهروز توکلی و وحيد تيزفهم، که به گفته جامعه جهانی بهايی وظيفه بررسی مشکلات ۳۰۰ هزار نفر از پيروان اين آيين در ايران را بر عهده داشتند.

جامعه جهانی بهایی اوایل هفته گذشته در آستانه سالگرد بازداشت این افراد در بیانیه‌ای از مقامات جمهوری اسلامی خواسته است که این هفت نفر را آزاد کند.

جامعه جهانی بهایی می‌گوید که در سه جلسه دادگاهی که برای این افراد برگزار شد هیچ گونه سند و مدرکی علیه بازداشت‌شدگان ارائه نشده است و این نشان می‌دهد این افراد به دلیل  اعتقاداتشان بازداشت شده‌اند.

در همین حال، فیلیپ کرولی در بیانیه خود تأکید کرده است که آمريکا قوياً اين گونه رفتارها و نقص حقوق را محکوم کرده و از ايران می‌خواهد به مسئوليت‌های خود بر اساس ميثاق حقوق سياسی و مدنی، عمل کند.

بياينه ياد شده می‌افزايد: ايران در جريان شورای حقوق بشر در فوريه سال ۲۰۱۰، سه ماه پيش، متعهد شد که به قوانين بين‌المللی در احترام به تنوع اديان و قوميت ها، عمل کند. آمريکا از اين که ايران به اين تعهد خود عمل نکرده و آن را در مورد اقليت بهايی اجرا نمی‌کند، ابراز نااميدی کرده است.

وزارت خارجه آمريکا در اين بيانيه نوشت: بار ديگر آمريکا همصدا با جامعه جهانی از ايران می‌خواهد وظايف خود در حمايت از حقوق بشر و حقوق اساسی تمامی شهروندانش، انجام دهد.

جامعه بهايی می‌گويد پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، بيش از ۲۰۰ بهايی توسط حکومت ايران کشته شده‌اند. هزاران نفر از بهاييان دستگيرشده، مورد آزار و اذيت قرار گرفته، کار خود را از دست داده، مورد نظارت دائمی بوده و در نهايت اموال و دارايی‌های‌شان توسط دولت جمهوری اسلامی توقيف شده است.

ایران بهائیت را به عنوان یک دین به رسمیت نمی‌شناسد و در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بهاييان از اينکه بتوانند مشاغل دولتی داشته باشند ممنوع شده‌اند و فرزندان‌شان نيز اجازه ندارند که در دانشگاه‌های ايران ثبت نام کنند.

----

تبعیدشدگان از رجایی شهر می گویند

مسیح علی نژاد

۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۹

جرس: برخی از روزنامه نگاران اصلاح طلب این روزها با قاتلان هم بند هستند و برخی از نمایندگان سابق مجلس نیز با قاچاقچیان در یک بند به سر می برند. زندان رجایی شهر و پردیس کرج این روزها به تبعید گاه زندانیان سیاسی بدل شده است. احمد زید آبادی، داوود سلیمانی، عیسی سحرخیز و مسعود باستانی از جمله زندانیانی هستند که پس از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر شده اند، اما بر خلاف سایر زندانیان سیاسی، تاکنون حتی یک روز هم به مرخصی نیامده اند. این زندانیان به همراه علی تاجرنیا، رسول بداقی و مهدی محمودیان، پس از اعتراض به وضعیت بهداشتی و زیستی زندان اوین، به زندان رجایی شهر و پردیس کرج که محل نگهداری زندانیان با جرایم سنگین است، تبعید شده اند

احمد زید آبادی می گوید: مسوولان زندان از اینکه ما شرایط دشوار زندان رجایی شهر کرج را از طریق خانواده ها در اختیار رسانه ها قرار می دهیم ناراحت می شوند اما واقعیت این است که این زندان شاید مناسب نگهداری زندانیان با جرایم خطرناک باشد اما مناسب احوال کسانی که فقط به جرم نوشتن و فعالیت سیاسی در زندان هستند، نیست.
داوود سلیمانی نماینده سابق مجلس ششم نیز می گوید: با کسانی که پرونده قتل دارند و به کسانی که به گفته خودشان به عنوان اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر محکوم شده اند در اتاقی هستیم که اگر همه افراد بخواهند در این اتاق به صورت طاقباز هم بخوابد باز جا نمی شوند.

این اخباری است که مهدیه محمدی و برادر داوود سلیمانی، خانواده دو زندانی تبعید شده به زندان رجایی شهر کرج در گفتگو با خبرنگار جرس از احمد زیدآبادی و داوود سلیمانی نقل کردند. متن گفتگو با مهدیه محمدی همسر احمد زیدآبادی در پی می آید:

خانم محمدی! تقریبا یک سال گذشت، در این یک سال چه تغییری در شرایط پرونده احمد زید آبادی ایجاد شده است که امید شما را به آزادی او بیشتر می کند؟

روز به روز وضعیت انگار دشوار تر می شود و باورش هم سخت تر که چگونه تقریبا نزدیک به یک سال احمد را از بودن با خانواده و بچه هایش محروم کرده اند، تنها به این دلیل که آنچه به ذهن اش می رسید را بر روی کاغد آورد. یعنی کجای این کار خلاف است که یک سال باید به خاطرش در زندان باشد، از مرخصی محروم شود و بعد هم به زندان دیگری تبعیید شود که در آن اصل تفکیک جرائم زندانیان هم به هیچ وجه رعایت نمی شود.

منظورتان از دشوارتر شدن، تحمل شرایط روحی دوران حبس و اثرات آن بر خانواده است یا شرایط احمد زید آبادی؟

هر دو. خیلی به آدم فشار می آید وقتی می بینی کسی را مظلومانه زندانی کرده اند و اعضای خانواده انگار هیچ کاری از دستشان بر نمی آید تا برای آزادی اش انجام دهند. از طرفی دشوار تر اینکه، بدون در نظر گرفتن اصل تفکیک جرایم می بینی کسی را با دکترای علوم سیاسی همبند زندانیانی با جرایم قتل و قاچاق کرده اند.

آیا خود آقای زید آبادی از این مسئله که عنوان کرده اید، گلایه می کند، یا آزاری دیده است یا این دغذغه خانواده است؟

احمد می گوید این دسته از زندانیان مرام و معرفت به خرج می دهند و معمولا برای زندانیان سیاسی خیلی احترام قائل هستند. می گوید مسولان زندان از اینکه ما از وضعیت این زندان گلایه می کنیم ناراحت می شوند اما واقعیت این است که اینجا شاید به منظور نگهداری زندانیانی با جرائم خطرناک مناسب باشد اما برای زندانیان سیاسی چندان مناسب نیست. در واقع درست هم می گوید چون به هر حال این زندانیان از دو فرهنگ متفاوت هستند، آنها شرایط خاص خودشان را دارند نمی شود که آدم ها را بدون در نظر گرفتن نوع جرائم شان همه را یکجا نگهداری کرد .

به طور مشخص تفاوت این زندان با اوین در چیست؟

به عنوان مثال برای آنکه خانواده ها بتوانند با زندانیان ملاقات کنند در زندان رجایی شهر کرج باید از یک تونل زیر زمینی وحشتناک عبور کنند. به این دلیل که این زندان برای نگهداری از زندانیان جرائم سنگین و خطرناک به گونه ای طراحی شده است که برعکس اوین زندانیان را با اتوبوس به محل ملاقات نمی آورند. در رجایی شهر کرج به دلیل مراقبت ویژه و کنترل زندانیان خطرناک، یک تونل زیر زمینی به طول یک یا دو کیلومتر کنده اند که خانواده ها باید از داخل این تونل تاریک و طویل، پیاده تا خود زندان بروند. ما هربار که ملاقات داریم باید خانواده را از چنین تونلی که نورش از دریچه های کوچکی که به حیاط باز شده تامین می شود، عبور دهیم و برسیم به محل ملاقات کابینی. حتی محل ملاقات هم برای زندانیانی با جرائم خطرناک طراحی شده است. گفته می شود به دلیل اینکه این زندانیان با سر شیشه ها را شکسته اند، برای همین برای حفاظت بیشتر علاوه بر اینکه شیشه ها را دوجداره کرده اند، دو طرف این شیشه ها را هم میله گذاشته اند. شاید چنین فضایی برای قاچاقچیان و کسانی که پرونده قتل دارند لازم باشد. ولی آیا چنین شرایطی برای کسانی که در واقع اهل اندیشه و قلم هستند، مناسب است؟ زندانی سیاسی نیاز به چنین مراقبت های کنترل کننده ای دارد؟

فضای داخلی خود زندان به چه شکل است آقای زیدآبادی از فضای داخلی زندان چه می گوید؟

شما در نظر بگیرید، نزدیک به هفت هزارزندانی مرد با جرائم سنگین را در داخل این زندان جا داده اند که فقط می خورند و می خوابند. یعنی این پتانسل عظیم کاری را فقط در این زندان نگه می دارند بی آنکه شرایط کاری برایشان در نظر بگیرند، یک جا بی مصرف نگاه می دارند. همین خودش دل آزار است که این همه آدم که می توانند کوه را از جا بکنند در یک فضای بسته نگهداری می شوند، من نمی دانم آیا در دنیا هم هیچ ایده ای ندارند که از پتانسل زندانیان برای کارهای عمرانی و ساخت و ساز و یا هر چیزی بهره ببرند که آنها در فضای داخل زندان شرایط بهتری داشته باشند؟ احمد می گوید تنها کاری که این زندانیان در طول روز انجام می دهند شاید بافتن گیوه و برخی صنایع دستی خیلی ساده است که همان را هم به خانواده های زندانیان، یا برخی دیگر زندانیان می فروشند تا شاید خرج خودشان را در بیاورند اما این کافی نیست و آزار دهنده است.

خود آقای زیدآبادی روزها را در زندان چگونه سر می کند؟

احمد سعی می کند از کتابخانه زندان استفاده کند شاید کتابخانه کاملی نباشد اما آقای زیدآبادی سعی می کند بیشتر اوقاتش را به مطالعه بگذراند.

در جریان خبرهای سیاسی روز قرار می گیرد؟ به عنوان مثال از اعدام ها چگونه با خبر شد؟

تنها روزنامه هایی که در اختیارشان قرار می گیرد، کیهان و اطلاعات و ایران است . البته خبر اعدام ها را از تلویزیون شنیده بود ومی گفت: "با فرهاد وکیلی در اوین هم بند بوده ام، از نزدیک می شناختمش، وقتی خبر اعدامش را از تلوزیون شنیدم خیلی ناراحت شدم."

گفته می شود چون عیسی سحر خیز و احمد زید آبادی دو روزنامه نگاری هستند که در مقاله های خود مشخصا آقای خامنه ای را نقد کرده اند برای همین در مورد این دو زندانی سخت گیری می شود و حتی از امکان مرخصی هم برخوردار نبوده اند.

باید بگویم احمد سه سال پیش به رهبری نامه نوشته بود ولی چون بهانه ای نداشتند، مجبور شدند این نامه را علم کنند. اتفاقا خوب شد که این نامه را مطرح کردند چون بعد از این خیلی ها نامه ایشان به رهبری را خوانده اند و متوجه شدند که ایشان چقدر محترمانه و مسوولانه آن نامه را نوشته بود و گفته بود که رهبری نظر همه مردم را در مورد مسائل هسته ای در نظر بگیرند. به نظرم نوشتن چنین نامه کمترین حق یک شهروند است. متاسفانه آقای زید آبادی همان اوایل بازداشت خیلی تحت فشار قرار گرفت تا تن به برخی اتهامات بدهد اما زیر بار نرفت.

فرزندان شما درطول این یازده ماه چه می گویند؟

شاید آنها اعتراضی نکنند اما برای خود من سخت است که به بچه هایم چه بگویم. بچه هایی که در طول این یک سال می بینند که پدرشان دارد تاوان صداقت، وطن پرستی اش را پس می دهد، آیا من می توانم از آنها بخواهم انسان های صادقی باشند و دلشان برای کشورشان بسوزد؟ وقتی خودشان دارند می بینند که مزد وطن پرستی و دلسوزی، برای پدرشان آنقدر گران است که یک سال مظلومانه در زندان است، من به آنها چه بگویم؟ مگر چه کار کرده؟ تا به حال هزاران بار از خودم پرسیده ام که احمد به چه جرمی نزدیک به یک سال بدون هیچ توجیه قانونی، مظلومانه از بچه هایش دور مانده، فقط به جرم نوشتن؟ ما هم می توانستم از ایران برویم ولی در کشور ماندیم. احمد هم می توانست نماند در کشور اما به رشد و توسعه ایران اهمیت می داد. کسانی که دغل بازی می کنند آزاد هستند ولی احمد که صادقانه برای کشورش دل سوزاند از یک زندان به زندان دیگر تبعید می شود و حتی یک مرخصی یک روزه هم به او نداده اند. این آدم را رنج می دهد. خیلی دردآور است.

با تشکر از شما.

----

شیوا نظرآهاری و جمعی از اعضای کمیته گزارشگران جقوق بشر :همیشه مخالف عملکرد غیرانسانی سازمان مجاهدین خلق بوده ایم

تا آزادی روزنامه نگاران زندانی: شیوا نظرآهاری و تعدادی از همکارانش در وب سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر با انتشار بیانیه ای خطاب به مردم ایران، ضمن مرور تاریخچه و اهداف این کمیته ،نسبت به مواضع غیرانسانی سازمان منافقین ابراز انزجار کردند و نوشتند که در همه این سالها نسبت به عملکرد غیرانسانی و غیر حقوق بشری این سازمان موضع داشته و آن را محکوم کرده اند چه پرونده تاریک این سازمان در نقض حقوق بشر سری دراز دارد که با آمال و اهداف کمیته گزارشگران حقوق بشر که در پی صلح و دوستی بود در تناقض آشکار به سر می برد.شیوا نظراهاری و همراهانش در این نامه اظهار شگفتی کرده اند که سایت های حامی دولت اصرار دارند این فرزندان ملت را به سازمانی وصل کنند که از آن منزجرند.

نسخه ای از این نامه در اختیار سایت تا ازادی روزنامه نگاران قرار گرفته است که می خوانید:

مردم منصف و حقیقت جوای ایران

این متن نامه سرگشاده ای است که از جانب شیوا نظرآهاری ، سعید کلانکی ، سعید جلالی فر ، مهرداد رحیمی و سعید حائری خطاب به مردم ایران تا بلکه بتواند مختصات کمیته گزارشگران حقوق بشر را از ابتدا تا به حال بازگوکند.

کمیته گزارشگران حقوق بشر با نام اولیه کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر در سال 1385 توسط چهارتن تن از فعالین مدنی و حقوق بشری به نام های شیوا نظرآهاری ، سعید کلانکی ، نوشین جعفری و سپیده پورآقایی تاسیس و مشغول به فعالیت شد.این کمیته در تمام مراحل وجودی خود در پی اهداف حقوق بشری اقدام به تهیه گزارش و اخبار از موارد نقض حقوق بشر در ایران کرد و در این جهت مرزبندی خود را با تمامی احزاب و جریانات سیاسی داخل و خارج حفظ و سعی بر آن داشت تاهیچگاه به عنوان تریبون جریانی خاص شناخته نشود.نگاهی به مندرجات این سایت از ابتدا تا کنون و حیطه وسیع پوششی آن که ازمحیط زیست و آثار باستانی تا زندانیان سیاسی و عمومی و حقوق اقلیت ها را شامل می شود سند معتبریست مبنی بر نگاه همه جانبه و بیطرفانه این سایت در ارائه اخبار حقوق بشری که البته از میزان بازدیدکنندگان و اقبال عمومی آن هویدا ست.پایبندی به آرمان حقوق بشر شعار همیشگی این مجموعه بوده است که در سایه آن اعضای این سایت هیچگاه دست از رسالت خود برنداشته و مشفقانه مهر خود را بی منت به همه ابنای بشر ارزانی داشته اند.

در پی انتخابات خرداد 88 و حوادث پس از آن 9 تن از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر با سنگین ترین اتهامات بازداشت های طولانی مدتی را تجربه کردند کما اینکه شیوا نظرآهاری سردبیر سابق این سایت همچنان در بازداشت به سر می برد.اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به این افراد از آنرو با بهت و حیرت روبه رو شد که تک تک این افراد در تمام طول فعالیت سیاسی و اجتماعی خودنسبت به عملکرد غیرانسانی و غیر حقوق بشری این سازمان موضع داشته و آن را محکوم کرده اند که پرونده تاریک این سازمان در نقض حقوق بشر سری دراز دارد که با آمال و اهداف کمیته گزارشگران حقوق بشر که در پی صلح و دوستی بود در تناقض آشکار به سر می برد.هرچند این کمیته در حمایت از زندانیان سازمان مجاهدین خلق همچون سایر زندانیان بر رعایت اصول انسانی و حقوق بشری تاکید داشت اما هیچگاه در پی پیشبرد اهداف این سازمان و یا هر مجموعه دیگری حرکت نکرده بود و بارها و بارها انتقادات جدی خود را از چهره نقاب زده افراد این سازمان در ارتباط گیری با فعالین مدنی و اجتماعی به شدت محکوم کرده بود.

پس از آزادی هفت نفر از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر(سعید کلانکی ، سعید جلالی فر، مهرداد رحیمی ، سعید حائری ،پریسا کاکایی ، علی کلایی و نوید خانجانی)از بندهای امنیتی 209 و الف سپاه و حفاظت ارتش و اخذ آخرین دفاع از اکثر ایشان اتهام تبلیغ علیه نظام به دلیل فعالیت در سایت کمیته به ایشان تفهیم شد و این بار رسانه های حکومتی در هجمه ای بی سابقه علیه این افراد انجام دادند.سایت گرداب به عنوان پایگاه خبری ارتش سایبری سپاه اقدام به انتشار گزارشی کرد که در آن کمیته گزارشگران حقوق بشر منتسب به سازمان مجاهدین خلق ایران گشته بود و در ادامه روزنامه های رسمی دولت از جمله وطن امروز و جوان و نهایتا سایت خبری رجا نیوز در اقداماتی مشابه این اتهام زنی ها را دامنه دار تر کردند و با مطرح کردن اتهامات واهی اقدام به عملی غیراخلاقی و غیر حرفه ای نمودند.ضمن آنکه اعضای این کمیته بر حق خود مبنی بر شکایت از این رسانه ها آگاه هستند ،سوال بزرگی که پیش آمده است رفتار دوگانه حاکمیت در برخورد با اعضای این کمیته است که از طرفی آنان را فرزندان این مرز و بوم می خواند و از سویی دیگر منافقین به این خاک و ملت.

شیوا نظرآهاری و چهار نفر از اعضای تازه آزاد شده کمیته گزارشگران حقوق بشر به نام های سعید کلانکی ، سعید جلالی فر، مهرداد رحیمی و سعید حائری اقدام به نوشتن نامه ای کردند تا در آن دیدگاه ها و مواضع خود را نسبت به سازمان مجاهدین خلق ایران بازگو میکنند تا بلکه هم مرزهای خود را با این سازمان فرسوده پررنگ تر کنند و هم جوابیه ای باشد به تهمت های ناروای رسانه های حکومتی به ایشان . در این راستا اقدام به ثبت اطلاعیه ای با نام "حقوق بشر، حقوق بشر است" در سایت این کمیته کردند که در حرکتی ناجوانمردانه از سوی اعضای این کمیته که تاچندی پیش در ایران به سر می بردند و حال بنا بر اجبار به خارج از مرزهای کشور کوچ کرده اند از سایت حذف شد.در حالیکه هیچ جواب قانع کننده ای مبنی بر آنکه آیا شیوا نظرآهاری به عنوان سردبیر این سایت و 4 تن از اعضای قدیمی آن حق ثبت اطلاعیه ای با امضای شخصی را ندارند؟ نفی حقوق فردی و عدم رعایت اصول کار تشکیلاتی از جانب دوستان کوچ کرده از این مرز و بوم ما را بر آن داشت تا درکمال تاسف اعلام استعفای خود را از این مجموعه اعلام کرده و علی القاعده ازین پس هیچگونه مسئولیتی را در قبال مندرجات آن به عهده نخواهیم گرفت.البته لازم به توضیح است که این اعلام استعفا به هیچ وجه به معنای توقف فعالیت های ما پنج نفر نیست و نخواهد بود که ما همچنان و مثل گذشته نسبت به موارد نقض حقوق بشر در این مرز و بوم حساس بوده و آن را بر نمی تابیم .امید است در آینده ای نزدیک در ایفای نقشمان فعال تر ظاهر شویم.

به امید روزهای بهتر

شیوا نظرآهاری

سعید کلانکی

سعید جلالی فر

مهرداد رحیمی

سعید حائری

http://www.free-journalists.com/2010/05/blog-post_2574.html 

----

قطع کامل ارتباط زندانیان بند 1 زندان گوهردشت با خانواده هایشان

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،تماس زندانیان سیاسی و عادی بند 1 زندان گوهردشت کرج از روز چهارشنبه با خانواده های خود قطع شده است.

از روز چهارشنبه 22 اردیبهشت ماه تماس زندانیان سیاسی بند 1 زندان گوهردشت کرج با جهان بیرون از زندان قطع شده است و هیچ خبری از وضعیت وشرایط زندانیان سیاسی و عادی این بند در دست نیست. همچنین ارتباط زندانیان بند 1 با سایر بندها قطع می باشد . از روز چهارشنبه هیچ زندانی از بند 1 به بهداری زندان مراجعه ای نداشته است که این مسئله باعث نگرانی است.

 گزارشهایی حاکی از آن است که گارد زندان به صورت گسترده به زندانیان بی دفاع  بند 1 یورش برده اند و آنها را مورد ضرب و شتم و اذیت و آزار قرار داده اند و حتی گفته می شود که ارتباط سالنها را قطع کرده اند و زندانیان هر سالن در ایزوله کامل بسر می برند.گزارشات حاکی از گسیل کردن بیش از 80 نفر از گارد زندان به آنجا است . این سرکوب با نظارت و فرماندهی علی حاج کاظم،علی محمدی رئیس و معاون زندان ،کرمانی و فرجی رئیس و معاون حفاظت و اطلاعات زندان و حسن آخریان رئیس بند 1 و از شکنجه گران این بند می باشد.

هدف از این اقدامات سرکوبگرانه علیه زندانیان اسیر و بی دفاع که در حال حاضر فقط در بند 1 به اجرا گذاشته شده است نامشخص می باشد و احتمال داده می شود که شاید قصد اعدام گروهی زندانیان این بند را دارند در این بند تعداد زیادی از زندانیان محکوم به اعدام وجود دارند.

 زنده یاد مهدی اسلامیان از اعدام شدگان 19 اردیبهشت ماه در این بند مخوف محبوس بود که شنبه گذشته بصورت ناگهانی برای اعدام به زندان اوین منتقل شد.

زندانیان بند 1 زندان گوهردشت از لحظه شنیدن خبر اعدام زندانیان سیاسی 19 اردیبهشت  اقدام به برگزاری مراسم برای جانباختگان راه آزادی کردند و دست نوشته هایی در تجلیل از این زندانیان سیاسی در بند 1 به دیوارنسب کرده  بودند و در تدارک این بودند که روز سه شنبه گذشته مراسم گسترده ای برای آنها بر پا کنند.در این مراسم قرار بود تمامی زندانیان این بند در آن شرکت داشته باشند جمعیت این بند به بیش 600 نفر می رسد

در حال حاضر زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در این بند در اسارت بسر می برد و هر بار که گارد زندان به آنجا  یورش می برد .این زندانی تحت فشارها و اذیت وآزارهای آنها قرار می گیرد.و بار ها  او را به بهانه های واهی به شکنجه گاه این بند  منتقل می کنند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،قطع ارتباط و یورشهای وحشیانه به زندانیان بی دفاع در زندان گوهردشت کرج را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به سرکوب زندانیان بی دفاع در ایران است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

25 اردیبهشت 1389 برابر با 15 می 2010

----

محکومیت قطعی مسعود باستانی به ۶ سال حبس تعزیری

کلمه: وکیل مسعود باستانی از محکومیت قطعی موکل خود به ۶ سال حبس تعزیری خبرداد و گفت:‌ شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران،حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب را عینا تایید کرد.
محمد شریف در گفتگو با ایلنا در خصوص آخرین وضعیت پرونده‌ موکلان خود، درباره پرونده مسعود باستانی؛روزنامه‌نگار بازداشت شده حوادث سال گذشته گفت:‌طبق اطلاعات رسیده و با مراجعه پدر موکلم،حکم دادگاه بدوی در مورد محکومیت مسعود باستانی بدون تغییر توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید و به قطعیت رسیده است.
وی افزود: تایید این حکم باتوجه به محتویات پرونده و اقدامات موکلم در دادگاه بدوی دور از انتظار بود. اینجانب با توجه به پرونده‌های مشابه در اندیشه نقض این حکم بودم ولی متاسفانه حکم عینا قطعیت یافت.

گزارشی از تولد مسعود باستانی

تا آزادی روزنامه نگاران زندانی: بیست و دوم اردیبهشت ماه سالروز تولد روزنامه نگاری بود که قریب به یک سال از زندگی خود را در زندان گذرانده است. روزنامه نگاری که همواره برای دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و صنفی و رساندن صدای زندانیان و خانواده های آنان، گزارش ها و مصاحبه های زیادی را در کارنامه خود دارد و همواره برای احقاق حقوق آنها از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است.
مسعود باستانی در حالی وارد سی و دومین سال زندگی خود شد که یک سال اخیر را در زندان سپری کرد. باستانی که حتی از مرخصی چند روزه برای درمان دندان درد خود محروم است، اکنون در زندانی رجایی شهر و در کنار زندانیانی با جرایم عادی نگه داری می شود اما در همین زندان هم برای کمک رساندن به زندانیانی که وضع مالی خوبی ندارند، از هر فرصتی استفاده می کند و برای یاری این زندانیانی که بنا به گفته خود این روزنامه نگار قربانی شرایط بد جامعه هستند، از نوشتن نامه های قضایی تا گرفتن وکیل برای انها، تلاش می کند.
هرچند که مسعود باستانی سی و دومین تولد خود را در زندان گذراند ما امسال بسیاری از فعالین سیاسی، روزنامه نگاران، خانواده بزرگ زندانیان سیاسی و مردم دیگر به فکر او بودند و هریک با تبریک سالروز تولد او به خانواده اش، یاد باستانی را گرامی داشتند.
خانواده باستانی به همراه سایر خانواده های زندانیان سیاسی و دوستداران وی، سالروز تولد مسعود را جشن گرفتند تا یاد این روزنامه نگار را گرامی بدارند و بگویند هرچند عزیزانشان در بند هستند اما تنها نیستند و خانواده ای به وسعت تمام زندانیان سبز دارند و با همدلی و همزبانی خود نشان دادند که هرچند عزیزانشان در بند هستند اما هیچ گاه یاد و اندیشه آنها را از یاد نخواهند بد.
خانواده های زندانیان سیاسی که همواره نشان داده اند در هر شرایطی در کنار همدیگر هستند و همدیگر را تنها نمی گذراند، با حضور در کنار همسر باستانی، صبر و استقامت او را ستودند و با قرائت دعا، آزادی همه زندانیان بی گناه و سبزاندیش ایران را خواستار شدند.
مهسا امرآبادی، همسر مسعود باستانی نیز با تشکر از حضور دلگرم کننده خانواده زندانیان، آرزو کرد که همه زندانیان به زودی آزاد شوند.
همچنین در مراسم جداگانه ای، برخی از فعالین جوانان احزاب و برخی از روزنامه نگاران با حضور در منزل باستانی، سالروز تولد او را به همسرش تبریک گفتند و آروز کردند که هرچه سریعتر زندانیان سبز از زندان آزاد شوند.

این جوانان و روزنامه نگاران نیز همسر باستانی را به صبر و استقامت هرچه بیشتر دعوت کردند و خواستار آزادی این روزنامه نگار جوان دربند شدند.

----

سوء قصد نافرجام به یکی از زندانیان در زندان گوهردشت کرج

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،روز گذشته به زندانی سید مصطفی علوی در بند 6 سوء قصد شد که منجر به زخمی شدن شدید وی گردید او در اثر ضربات چاقو از ناحیۀ سر وصورت دچار آسیب جدی گردیده است.

روز جمعه 24 اردیبهشت ماه زندانی سید مصطفی علوی حوالی ساعت 16:30 در حالی که مشغول نماز خوادند در سلول خود در بند 6 زندان گوهردشت بود توسط یک فرد ناشناسی از پشت سر مورد تهاجم قرار گرفت و ضربه ای شدید به سر او وارد کرد در اثر این ضربه سر او شکست و خون فوران نمود و مدتی در بهوشی بسر برد. از آنجایی که در آن زمان کسی در سلول او نبود او مدتی در حال بیهوشی در سلول بر روی زمین افتاده بودو خون از سرش جریان داشت.

مدتی بعد یکی از هم سلولیهای او وقتی به سلول باز می گردد شاهد جسم  غرق به خون و بیهوش او می شود و بلافاصله او را به بهداری زندان منتقل می کنند.او از ناحیه جمجمه دچار شگستگی می شود و 16 بخیه به سر او می زنند علاوه بر سر او از ناحیه پیشانی دچار زخمهای عمیق شده است.

علیرغم شگستگی جمجمه وزخم عمیق بهداری زندان اقدام به بستری کردن او ننمود و فقط به بخیه زدند سر وی  اکتفا کردند و او را با شرایط حاد جسمی  به سلول بازگرداند.وضعیت آقای علوی در سلولش حاد می باشد. آقای علوی همچنین  از ناراحتیهای حاد جسمی دیگری رنج می برد که از جملۀ آن بیماریهای قلب ودیابت می باشد.

خانواده آقای علوی با مسئولین زندان گوهردشت کرج تماس گرفتند و نسبت به این عمل جنایتکارانه اعتراض کردند ولی با تعجب و شگفتی به آنها گفته شد که ما از چنین حادثه ای مطلع نستیم. این در حالی است که از این سوء قصد رئیس بند و،افسر جانشین و بهداری زندان در اطلاع کامل بود

در روزهای کذشته کرمانی و فرجی رئیس و معاون حفاظت و اطلاعات زندان آقای علوی را بارها شخصا تهدید به مرگ کرده بودند. این حمله و ترور علیه زندانی اسیر و بی دفاع به لحاظ زمانی و مکانی از پیش طراحی شده بود و توسط باند مافیایی که به دستور کرمانی و فرجی عمل می کنند آنرا به اجرا در آورده اند.شیوه غیر انسانی سوء قصد به زندانیان سیاسی پیش از این علیه آقای منصور اسالو بکار برده شده بود ولی با هوشیاری و حمایت به موقع زندانیان سیاسی دفع شده بود.

به نظر می آید که علاوه بر شکنجه و اعدام که در زندانهای این رژیم رواج دارد.شیوه ترور را به عنوان یک ابزار سرکوب  علیه زندانیان سیاسی بکار برده می شود.نسبت به این شیوه جنایتکاران که علی حاج کاظم رئیس زندان ،علی محمدی معاون زندان و کرمانی و فرجی رئیس و معاون  اطلاعات زندان و همچنین رئیس بندها به اجرا در می آید و خطری که جان زندانیان سیاسی را تهدید می کند شدیدا  هشدار می دهیم.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ،ترور جنایتکارانه زندانی سیاسی سید مصطفی علوی که توسط مسئولین این زندان به اجرا در آمده است را به عنوان یک عمل جنایتکارانه محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای نجات جان زندانیان سیاسی در ایران است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

25 اردیبهشت 1389 برابر با 15 می 2010

----

بهمن خدادادي، فعال آزاديخواه و برابري طلب اصفهان بازداشت شد

۱۳۸۹/۲/۲۵

آژانس ايران خبر: بهمن خدادادي در تاريخ شنبه ۱۸ ارديبهشت به ستاد خبري وزارت اطلاعات اصفهان احضار شد و از آن زمان هيچ اطلاعي از وي در دسترس نيست.
وي در بهمن ماه سال ۸۷ نيز به مدت حدودا دو ماه بازداشت شده بود.
به گزارش خبرنگار رهانا در همين راستا ديگر فعالان چپگراي استان اصفهان نيز احضار شده و مورد تهديد قرار گرفتند.
گزارشگران رهانا يادآور مي‌شوند؛ بر اساس اصل ۲۲ قانون اساسي که مي‌گويد: «هيچ‌کس را نمي‌توان دستگير کرد مگر به حکم و ترتيبي که قانون معين مي‌کند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام بايد با ذکر دلايل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداکثر ظرف مدت بيست و چهار ساعت پرونده مقدماتي به مراجع صالحه قضايي ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد. مختلف از اين اصل طبق قانون مجازات مي‌شود» بازداشت بدون دليل بهمن خدادادي غيرقانوني بوده و وي بر اساس قانون هر چه سريع‌تر بايد از زندان آزاد شود.

----

آرش صابونچی، فعال دانشجویی بازداشت شد

جمعه 24 ارديبهشت 1389

خبرگزاری هرانا: آرش صابونچی از فعالین دانشجویی در اراک توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت شد.

آرش صابونچی از فعالین دانشجویی و از اعضای ستاد مهدی کروبی در اراک توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت شد.

لازم به ذکر است، آرش صابونچی 48 ساعت پیش در روز چهارشنبه در منزل شخصی خود و در اراک بدون هیچ توضیحی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.

----

با صدور کیفرخواست پرونده حسن اسدی زیدآبادی به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارجاع شد

جمعه، 24 اردیبهشت 1389

ادوارنیوز: پرونده حسن اسدی زیدآبادی، عضو شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران با صدور کیفرخواست به دادگاه انقلاب ارجاع شد.

به گزارش ادوارنیوز، دادستانی تهران ضمن صدور کیفرخواست، جهت محاکمه پرونده اسدی زیدآبادی را به شعبه 28 دادگاه انقلاب اسلامی که ریاست آن را قاضی مقیسه بر عهده دارد ارجاع کرده است، اما هنوز تاریخ دقیقی برای محاکمه تعیین نشده است.

بنا به کیفرخواست صادر شده، این عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم به "اجتماع و تبانی علیه نظام"، "تبلیغ علیه نظام"، تشویش اذهان عمومی"، "توهین به رییس جمهور"، "شرکت در تجمعات غیرقانونی" و "نشر اکاذیب" متهم شده است.

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

رجوع به مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران