بازگشت به صفحه اول

 

 
 

وصيت نامه آرش رحمانی‌پور که دقايقی پيش از اعدام نوشته شده است: افتخارم اين است که ايرانی هستم

کمپين بين المللی حقوق بشر: وصيت نامه آرش رحمانی پور که در اختيار کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران قرارگرفته است.
آرش رحمانی پور يکی از دو زندانی متهم به محاربه که در هشتم بهمن ماه گذشته به همراه محمدرضا علی زمانی اعدام شد، دقايقی پيش از اعدام وصيت نامه ای را نوشته است که متن آن در روزهای اخير در اختيار کمپين بين المللی حقوق بشر قرار گرفت.

در خبر منتشره در پايگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی انقلاب از آرش رحمانی پور به عنوان «يکی از متهمان پرونده اغتشاشات» و از معترضان به نتايج انتخابات ياد شده بود. در حالی که او در فروردين ماه سال گذشته و دوماه پيش از انتخابات در منزل خود بازداشت شد و بسياری از اتهاماتی که عليه وی مطرح شده و مبنای صدور و اجرای حکم اعدام قرار گرفت مربوط به زمانی بود که وی کمتر از ۱۸ سال سن داشت. بر همين اساس نسرين ستوده وکيل آرش در گفتگويی با کمپين بين المللی حقوق بشر با تاکيد بر اين که پرونده ی موکلش از پرونده های اعدام زير ۱۸ سال است اظهار داشت که اين بار اعدام زير ۱۸ سال از بين متهمان سياسی قربانی گرفته است.

با آنکه طبق آيين نامه اجرای احکام در جريان اجرای حکم بايد وکيل و يا وکلا و خانواده متهم حضور داشته باشد، خانواده و وکيل آرش رحمانی پور، از اجرای چنين حکمی اطلاع نداشتند و پس از اجرای مخفيانه حکم و اعلام آن در رسانه های عمومی از اين امر اطلاع يافتند.

آرش رحمانی پور در نامه ای ديگر که تاريخ آن مربوط به يک ماه پيش از اعدام است، در خصوص حکم اعدام خود نوشته است: “می گويند آرش گناهکار است چون جوانی است فاسد و به خداوندان اين کشور اعتقاد ندارد و خداوندان نو به جای آنها می گذارد. من جوانی فاسدم چون گناهانی دارم. گناهکار مدعی است که امور جدی را سرسری می گيرد و درون وجدان تاريخ ما را زير سوال می برد و چنان می نمايد که به بعضی امور اعتنايی تام دارد در صورتی که هرگز به آن عنايتی نداشته است. می پندارد با ماست اما با بيگانه و دشمن دوستی می کند، می پندارد از ماست اما به تاريخ ما ريشخند می زند. آيا اين ريشخند گناه نيست که درخور سزا باشد؟ شايد کسی بگويد آيا شرمگين نيستی که در دنيا چنان زندگی کردی که جان خود را به خطر انداختی؟ در جواب به معترض خواهم گفت اشتباه در اين است که انديشه مرگ و زندگی نزد تو اهميت دارد ولی چنين نيست و تنها چيزی که شخصی بايد نگران آن باشد اين است که آنچه می کند درست است يا نادرست و حقيقت است يا باطل و ارزش است يا … . وگرنه تمام دلاورانی که در عرصه ی دفاع از اين مرز جنگيده اند از سفيهان بوده اند”.

متن وصيت نامه ی آرش رحمانی پور که در اختيار کمپين بين المللی حقوق بشردر ايران قرار گرفته است در پی می آيد:

به نام دوست
پدر و مادر واژه‌هايی است که زيباييش آرامم می‌کرد اما من ارزش اين زيبايی را نتوانستم به خوبی درک کنم ولی افتخارم وجود آن‌ها بود.
چيزی به پايان نمانده است.
نماز و روزه و ديگر حقوق دينی که به گردن داشتم و تازه با آن اخت شده بودم را به خدا می‌سپارم.
و اما ايران. من افتخارم اين است که ايرانی بودم و برای ايران گردنم بوی طناب دار را حس کرد.
در مورد نظام اسلامی حاکم چيزی نمی‌گويم چون حکايت عجيبی خواهد بود اگر زمانی کسی اين نوشته را بخواند.
تن کشته و گريه‌ی دوستان
به از زنده و خنده‌ی دشمنان
مرا آر ]عار[ آيد از آن زندگی
که سالار باشم کنم بندگی

آرش رحمانی‌پور
۸۸/۱۱/۷

----

کاوه قاسمی کرمانشاهی دست به اعتصاب غذا زده است

جمعه 31 ارديبهشت 1389

خبرگزاری هرانا: کاوه قاسمی کرمانشاهی در اعتراض به وضعیت نامشخص اش دست به اعتصاب غذا زده است.

این فعال حقوق بشر قریب چهار ماه را در سلول های انفرادی بازداشتگاه اداره ی اطلاعات کرمانشاه گذرانده است و در حالی که بازجویی هایش به اتمام رسیده است در وضعیت بلاتکلیفی هم چنان در زندان انفرادی نگه داشته می شود.

تاکنون چندین مرتبه از جانب بازپرس پرونده و نیز مسئولان امنیتی به وی و خانواده اش وعده تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه داده شده است اما تاکنون این امر میسر نشده است.

در طول مدت بازداشت، وی اجازه ی تماس با خانواده اش را نداشته و تنها 2 بار ملاقات حضوری داشته است. وضعیت پرونده و موارد اتهامی کاوه هنوز در ابهام قرار دارد و به وکلای وی اجازه ورود به پرونده داده نشده است.

کاوه کرمانشاهی در اعتراض به این شرایط یک هفته را در اعتصاب غذا به سر برده است و هنگامی که اجازه ی تماس تلفنی وی با خانواده داده شده است، وی اقدام به شکستن اعتصاب غذایش نموده است.

گفتنی است وضعیت جسمانی کاوه بر اثر اعتصاب غذا در شرایط نامناسبی قرار دارد و وی نسبت به شرایط سخت بازداشتش به شدت ابراز نگرانی نموده است.

----

صدور و تائید بیش از سه و نیم قرن زندان و 7 حکم اعدام در یک ماه از سوی دستگاه قضائی

جمعه 31 ارديبهشت 1389

خبرگزاری هرانا: قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران در طی ماه گذشته برای بیش از 100 تن از فعالین عرصه های مختلف اجتماعی بیش از سه و نیم قرن زندان و 7 حکم اعدام صادر کرده است.

بر اساس آمار ارائه شده از سوی واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در اقدامی بی سابقه در یک ماه اخیر، برای بیش از 100 تن از فعالین عرصه های سیاسی، مدنی، دانشجویی، زنان، اقلییت های قومی و مذهبی بیش از سه و نیم قرن محکومیت زندان (364 سال ) و 1028 ضربه شلاق و 60 سال محرومیت از فعالیت سیاسی و اجتماعی  بیش از 3.7 میلیارد ریال جریمه نقدی و 7 حکم اعدام را صادر و یا تائید کرده است.

این در حالیست که در همین ماه، پنج زندانی سیاسی به نام های فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، مهدی اسلامیان و شیرین علم هولی در زندان اوین اعدام شده اند.

هم چنین فشارها بر زندانیان سیاسی و خانواده های ایشان طی ماه اخیر با افزایش قابل توجهی روبه رو شده است، بطوری که دست کم 10 زندانی به صورت انفرادی و 3 مورد اعتصاب غذای دسته جمعی در طی اردی بهشت ماه به ثبت رسیده است.

بر اساس شواهد موجود و اقدامات مذکور به نظر می رسد با توجه به اینکه در آستانه ی خرداد ماه و سالروز اعتراضات مردمی به نتایج دهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفته ایم، دستگاه قضایی امنیتی رویه ای جدید را در پیش گرفته و در صدد سرکوب کامل جامعه مدنی کشور است.

مشروح برخی احکام صادره به شرح زیر است.

مهرداد اصلانی، شهروند معترض به نتیجه انتخابات به هجده ماه حبس محکوم شد: مهرداد اصلانی، از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات است، که به خاطر شرکت در اعتراض های مسالمت آمیز مردم، به هجده ماه حبس تعزیری محکوم شده است.

سه سال حبس قطعی برای یک معترض به نتیجه انتخابات: دادگاه تجدید نظر، عذرا سادات قاضی میرسعید را به سه سال حبس تعزیری محکوم کرد.

محکومیت کیارش کامرانی، یکی از بازداشت شدگان عاشورا به چهارسال زندان: کیارش کامرانی از بازداشت شدگان روز عاشورا به چهار سال حبس تعزیری محکوم شده است.

ده سال حبس برای سه نفر از بازداشت شدگان روز عاشورا: آرش قاسمی، ابولفضل قاسمی و امید یاوری، سه تن از بازداشت شدگان اعتراضات مردمی6 دی ماه(عاشورا)، از سوی دادگاه انقلاب تهران مجموعا به تحمل ده سال حبس تعزیری محکوم شدند.

تایید حکم پنج سال حبس تعزیری منیره ربیعی در دادگاه تجدیدنظر: شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، حکم پنج سال حبس تعزیری برای منیره ربیعی را عینا تایید کرد.

امیررضا عارفی به پانزده سال حبس قطعی محکوم شد: محمد حسین آقاسی، وکیل دادگستری از احتمال کاهش حکم اعدام امیررضا عارفی، زندانی محکوم به اعدام، خبر داد.

صدوراحکام حبس برای اعضای شورای مرکزی حزب جامعه مدنی همدان: حسین مجاهد دبیر کل حزب جامعه مدنی همدان، به عنوان متهم ردیف اول به یک سال حبس تعزیری و خانم معصومه چراغی  و آقایان جواد وفایی و پیمان زیرکی هر یک به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده اند.

محکومیت ابوالفضل قاسمی به سه سال حبس تعزیری: ابوالفضل قاسمی از بازداشتی های روز 6 دی ماه (عاشورا) به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.

تایید حکم اعدام دو تن از متهمان وقایع پس از انتخابات: حکم اعدام محمدعلی حاج آقایی و جعفر کاظمی، دو تن از متهمان وقایع پس از انتخابات از سوی شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران تایید شد.

دو تن از معترضان به نتیجه انتخابات به تحمل 8 سال حبس محکوم شدند: دو تن از معترضان به نتیجه انتخابات از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب در مجموع به 8 سال زندان محکوم شدند.

ابلاغ ۲۵ سال حبس توام با تبعید به حامد روحی نژاد و احمد کریمی: صبح امروز یکشنبه 12 اردی بهشت ماه، شعبه 6 اجرای احکام دادگاه انقلاب حکم 25 سال حبس توام با تبعید به آقایان حامد روحی نژاد و احمد کریمی را ابلاغ نمود.

محکومیت سعید سودملی، از متهمان وقایع پس از انتخابات، به یک سال حبس تعزیری: سعيد سودملی، از متهمان وقایع پس از انتخابات، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی، به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.

محکومیت قطعی کوهزاد اسماعیلی به سه سال حبس تعزیری: حکم سه سال حبس تعزیری سید کوهزاد اسماعیلی، مسئول شعبه گیلان سازمان ادوار تحکیم وحدت تنها ظرف مدت چند ساعت مورد تایید قرار گرفت.

محکومیت حمزه کرمی به یازده سال حبس قطعی: شعبه ‪ ۳۶دادگاه تجدیدنظر تهران، حمزه کرمی را به ۱۱ سال حبس قطعی و انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم کرد.

محکومیت قطعی عبدالله مومنی به چهار سال و یازده ماه حبس تعزیری: حکم نهایی و قطعی عبدالله مومنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوارتحکیم وحدت) که از سوی دادگاه تجدیدنظر انقلاب اسلامی صادر گردیده، در زندان به وی ابلاغ شد.

تایید محکومیت عرب سرخی، هاله سحابی و مهدی کلاری از سوی دادگاه تجدید نظر: شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان حکم  ۶ سال حبس عرب سرخی، 2 سال حبس و پرداخت مبلغ سیصد هزار تومان جزای نقدی بدل از شلاق هاله سحابی و ۳ سال و پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی مهدی کلاری را تایید کرد.

مازیار بهاری به ۱۳ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد: دادگاه انقلاب ایران مازیار بهاری، روزنامه نگار و فیلمساز ایرانی- کانادایی را به بیش از ۱۳ سال زندان محکوم کرده است.

محکومیت قطعی هنگامه شهیدی به ۶سال حبس تعزیری: وکیل هنگامه شهیدی از متهمان حوادث پس از انتخابات از صدور حکم قطعی موکلش در دادگاه تجدیدنظر خبر داد.

ابوالفضل عابدینی نصر به یازده سال حبس قطعی محکوم شد: شعبه 13 دادگاه تجدید نظر استان خوزستان، ابوالفضل عابدینی را به تحمل یازده سال حبس قطعی محکوم کرد.

محکومیت مهدی تاجیک به 27 ماه حبس  و 30 سال محرومیت سیاسی: مهدی تاجیک دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران و از فعالان عرصه خبری در طی حکمی که از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب صادر گردید به 27 ماه حبس تعزیری و 30 سال محرومیت سیاسی محکوم شد.

محکومیت محمدرضا نسب عبداللهی به هشت ماه حبس تعزیری: محمدرضا نسب عبداللهی، روزنامه نگار شیرازی که خبر و عکس کشف چهار صندوق رای را منتشر کرده بود، به اتهام تبلیغ علیه نظام به هشت ماه حبس تعزیزی محکوم شد.

محكومیت قطعی مسعود باستانی به شش سال حبس تعزیری: وكیل مسعود باستانی از محكومیت قطعی موكل خود به 6 سال حبس تعزیری خبرداد و گفت:‌ شعبه 36 دادگاه تجدیدنظر استان تهران،حكم شعبه 15 دادگاه انقلاب را عینا تایید كرد.

محکومیت میثاق یزدان نژاد به سیزده سال حبس قطعی: حکم ۱۳ سال زندان میثاق یزدان نژاد توسط شعبه ۳۶ تجدید نظر دادگاه انقلاب مورد تایید قرار گرفت.

علی محمودی به شش سال حبس قطعی محکوم شد: علی محمودی فعال اجتماعی، نویسنده و عضو انجمن ادبی شهر مریوان در کردستان ایران، در دادگاه تجدید نظر به تحمل 6 سال حبس قطعی محکوم شد.

محکومیت سعید نورمحمدی به پنج سال حبس و سی سال محرومیت از فعالیت های سیاسی: وكيل سعيد نورمحمدي از محكوميت موكلش به 5 سال حبس و 30 سال محروميت از فعاليت‌هاي سياسي خبر داد.

محکومیت آذر منصوری به سه سال حبس قطعی: آذر منصوری از سوی دادگاه تجديد‌نظر به سه سال حبس قطعی محکوم شد.

احکام زندان برای افغان های دستگیر شده درحوادث انتخاباتی ایران: پنج افغانی دستگیر شده در حوادث پس از انتخابات ، هم اکنون با حکم هایی بین یک تا سه سال مواجه اند و از سال گذشته تاکنون در زندان اوین نگه داری می شوند.

محکومیت محمد داوری و مهدی محمودیان به پنج سال حبس تعزیری: مهدی محمودیان از اعضای جبهه مشارکت و محمد داوری سر دبیر سایت سحام نیوز ارگان رسمی حزب اعتماد ملی، به جرم تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده اند.

محکومیت امیر خسرو دلیرثانی به تحمل چهار سال حبس تعزیری: امیر خسرودلیر ثانی از فعالین ملی-مذهبی و عضو کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه، از سوی شعبه ی 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به تحمل 4 سال حبس تعزیری محکوم شد.

صدور حکم سه سال حبس قطعی برای محمد پور عبدالله: محمد پور عبدالله، از دانشجویان طیف چپ، بر اساس صدور رای دادگاه تجدید نظر محکوم به تحمل سه سال حبس قطعی شده است.

صدور حکم دو سال حبس تعزیری برای محسن غمین: شعبه ی 28 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه، محسن غمین از فعالین دانشجویی طیف چپ را محکوم به تحمل حبس نمود.

محکومیت نصیر اسدی دانشجوی دانشگاه تهران به هفت ماه حبس قطعی: نصیر اسدی، دانشجوی فوق‌لیسانس دانشکده‌ ادبیات دانشگاه تهران به هفت ماه حبس قطعی محکوم شد.

محکومیت علی وفقی، به شش سال حبس: علی وفقی، مسئول کمیته دانشجویان استان تهران ستاد مهندس موسوی از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به شش سال حبس محکوم شد.

محکومیت مسعود باباپور دانشجوی دانشگاه آزاد گرمسار به دو سال حبس تعزیری: مسعود باباپور دانشجوی دانشگاه آزاد گرمسار، روز گذشته از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.

ارسلان ابدی به 9 سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شد: ارسلان ابدی، دانشجوی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین به 9 سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد.

محکومیت یک شهروند بهایی اهل سمنان به زندان و تبعید: یک شهروند بهایی ساکن سمنان به نام شعله طائف، که در آذرماه سال گذشته بازداشت و پس از مدتی آزاد شده بود؛ بر اساس رای دادگاه انقلاب سمنان به تحمل یک سال حبس تعزیری در تهران و دوسال زندگی خارج از سمنان محکوم شده است.

پیام فناییان، شهروند بهایی به یک سال حبس قطعی محکوم شد: پیام فناییان از بهاییان بازداشت‌شده در تاریخ ۱۳ دی ‌ماه، در دادگاه تجدید به یک سال حبس قطعی محکوم شد.

صدور احکام سنگین حبس برای شهروندان بهایی مشهدی: سيما اشراقي، رزيتا واثقي، داور نبيل زاده ، جلاير وحدت و ناهيد قديري دادگاه تجدید نظر هر یک به 5 سال حبس تعزيري و نسرين قديري، كاويز نوزدهی، هومن بخت آور و سيما رجبيان هر یک به 2 سال حبس محکوم شدند.

محکومیت علی احسانی، شهروند بهایی به دو سال حبس تعزیری: علی احسانی، شهروند بهایی ساکن در سمنان به دو سال حبس تعزیری و پس از آن دو سال تبعید به صورت قطعی محکوم شده است.

محکومیت سوسن تبيانيان شهروند بهایی به یک و نیم سال حبس تعزیری: دادگاه انقلاب شهر سمنان، سوسن تبيانيان، شهروند بهایی ساکن این شهر را به تحمل یک و نیم سال حبس تعزیری محکوم کرد.

محکومیت بیست و چهار نفر از دراویش گنابادی به زندان ، شلاق و تبعید: 14 تن از دراویش به تحمل سه ماه و یک روز حبس تعلیقی ( به مدت سه سال ) و بیست و پنج ضربه شلاق تعزیری محکوم شده و 10 تن به تحمل پنج ماه حبس تعزیری و پنجاه ضربه شلاق و اقامت اجباری به مدت یکسال در مناطق محروم، محکوم شدند.

صدور حکم اعدام برای حبيب‌الله گلپری‌پور، شهروند کرد در مهاباد: يک شهروند کُرد اهل سنندج به نام حبيب‌الله گلپری‌پور از طرف دادگاه انقلاب مهاباد به اعدام محکوم شد.

محکومیت دو شهروند بوکانی به چهل سال زندان: قادر محمدزاده و محمد امین عبدالهی پیشتر در دادگاه انقلاب مهاباد به ترتیب به تحمل 23 سال حبس و تبعید به زندان یزد و 18 سال حبس و تبعید به زندان طبس محکوم شده بودند که دادگاه تجدید نظر با رد اعتراض ،حکم به تأیید رأی صادره در دادگاه بدوی داد.

محکوميت صادق آهنگری، فعال کُرد به هجده ماه حبس تعزیری: يک شهروند اهل بوکان به نام صادق آهنگری از طرف دادگاه انقلاب شهر مهاباد به زندان محکوم شد.

محکومیت همایون جابری از اعضای سندیکای شرکت واحد به سه سال حبس تعلیقی: در آستانه ی 1 مه روز جهانی کارگر همایون جابری، یکی از اعضای سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، از سوی شعبه 14 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی تقوی به 1 سال حبس تعزیری به مدت 3 سال تعلیق محکوم شد.

محکومیت یک معلم به حبس تعزیری: حسن صالح زاده، عضو هيات مديرة انجمن صنفى معلمان استان كردستان ، از سوی دادگاه انقلاب به یک سال حبس تعزیری به مدت 2 سال تعلیق محکوم شده است.

محکومیت شادي صدر و محبوبه عباسقلي‌زاده به حبس و شلاق: شعبه 26 دادگاه انقلاب شادی صدر را به 6 سال حبس تعزيري و تحمل 74 ضربه شلاق و محبوبه عباسقلس زاده را به 2 سال و شش ماه حبس تعزیری و تحمل 30 ضربه شلاق محکوم کرده است.

دادستان تهران از قطعیت سه حکم اعدام خبر داد:  عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، از تایید و قطعیت حکم اعدام محمدعلي صارمي، جعفر كاظمي و محمدعلي حاج آقايي خبر داده است.
محکومیت پویا قربانی به شش سال حبس تعزیری: پویا قربانی، دانشجوی دربند گمنام، توسط شعبه 15 دادگاه انقلاب به رسایت قاضی صلواتی به 6 سال حبس تعزیری محکوم شد.
محکومیت مجید دری به شش سال حبس قطعی: وکیل مجید دری، دانشجوی محروم از تحصیل زندانی که در دادگاه بدوی به 11 سال حبس محکوم شده بود، از تایید شش سال حبس او در دادگاه تجدید نظر خبر داد.

سامان نورانیان به سه سال حبس قطعی محکوم شد: محکومیت سامان نورانیان به سه سال حبس تعزیری عینا توسط دادگاه تجدید نطر تائید شد.

صدور حکم سی و شش ماه حبس تعزیری برای نخبه ی جوان: با حکم قاضی مقیسه ریاست شعبه 28 دادگاه انقلاب، آرمان رضاخانی دانشجوی رشته مهندسی آی تی به 36 ماه حبس تعزیزی محکوم شد.

چهارسال حبس برای مهدی اقبال، از فعالین اصلاح طلب: دادگاه تجدید نظر حکم 4 سال حبس مهدی اقبال عضو جبهه مشارکت و قاری دعای کمیل در مراسم های دعا خوانی اصلاح طلبان را تایید کرد.

محکومیت میثم بیگ محمدی به یک سال حبس قطعی: دادگاه تجدید نظر، میثم بیگ محمدی را به تحمل یک سال حبس قطعی محکوم کرده است.

محکومیت محمد یوسف رشیدی به یک سال حبس تعزیری: محمد یوسف رشیدی، از دانشجویان طیف چپ دانشگاه امیرکبیر، توسط شعبه 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
محکومیت علیرضا عزآباد دانشجوی کارشناسی آمار به یک سال حبس تعزیری: علیرضا عزآباد، از بازداشت شدگان وقایع بعد از انتخابات به یک سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.

میلاد اسدی و بهاره هدایت، اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، به ۱۶ سال و نیم حبس تعزیری محکوم شدند: بهاره هدایت و میلاد اسدی، دو عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، به ترتیب به نه سال و نیم، و هفت سال حبس تعزیری محکوم شدند.

یازده سال زندان و تبعید برای معصومه یاوری و زهرا جباری: شعبه 28 دادگاه انقلاب احکام معصومه یاوری و زهرا جباری را به این دو زندانی سیاسی ابلاغ کرد.

لغو حکم اعدام محمد امین ولیان و محکویت كلوتيدريس به جزای نقدی: دادگاه تجدید نظر حکم اعدام محمد امین ولیان را به سه و نیم سال حبس و 3میلیون ریال جزای نقدی و حکم حبس كلوتيدريس را به پرداخت 3 میلیارد ریال جزای نقدی بدل از حبس تبدیل کرد.

----

بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی زن زندان اوین در اعتراض به اعدام شیرین علم هولی

جمعه 31 ارديبهشت 1389

جمعی از زندانیان سیاسی زن محبوس در زندان اوین، با انتشار بیانیه ای ضمن محکوم کردن اعدام شیرین علم هولی و سایر اعدام شدگان 19 اردی بهشت ماه، اعدام وی را با توجه به بلاتکلیفی اش تا آخرین لحظه، غیرقانونی خواندند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، متن بیانیه ی مذکور به شرح زیر است:

بسم الحق

در رفتن جان از بدن گویند هر نایی سخن/ من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود

آن گونه خندان و تیزپا که شیرین رفت، گویی به فتح یکی دیگر از قله‌های صعب العبور کردستان می‌رود، که بازگشتی از آن نیست. تپه‌های اوین در سحرگاه 19 اردیبهشت بار دیگر شاهد طلوع  خورشید در برابر خود و از آستانه‌ی چوبه‌های دار بود. تا این شاهد خاموش راز سر به مهر آخرین لحظات شیرین و هم قطارانش را مانند اعقابشان به سینه ها بسپارد تا این گونه حیات دوباره خود را به درازای تاریخ آغاز کنند.

آری، این بار هم در اوج ناباوری، قرعه‌ی اعدام به نام هم وطنان کردمان افتاد، تا بی عدالتی، عادلانه در سرزمینمان تقسیم شده باشدو پنج ستاره از آسمان ظلمت زده ی  این خاک پر کشیدند.

شیرین در حالی اعدام شد که پروسه ی بازجویی ها و دادگاهش در پی دو سال اخیری که دربند بود به شهادت خودش غیر قانونی و آمیخته با شکنجه های روحی و جسمی هراس آوری بود و وضعیتش تا آخرین لحظات برای خود، اطرافیان و حتی وکیلش در ابهام باقی ماند. تا مدعیان عدالت به همه ابهام ها به یک باره و به شیوه خود پایان دهند. ماهیت زمامداران در سالیان دراز بذر خشم و خشونت را در نواحی کردنشین سرزمینمان افشانده و بارور کرده است. و دریغ از اراده ای در حاکمان برای شنیدن مطالبات مردم معترض کرد، حل و فصل منطقیو ایجاد فضای تفاهم و هبستگی ملی.

تصمیم گیران بی خرد و نالایقی که با زبان اعدام و شکنجه ی نورستگان کرد با مردم شان حرف می زنند. آیا نمی بایست منتظر انفجار انبار باروتی باشند که از انباشت کینه و بغض های فروخرده و دلهای داغدار به وجود آمده. انفجاری که فی نفسه منطقی نیست و نخواهد بود  و شکنجه های این چنین دردناک و اعدام هایی در اوج غریبی و بی خبری تسلسل باطل خون و خشونت را در منطقه تداوم خواهد بخشید. تسلسل نفرین شده ای که گسستن از آن صرفا به اراده ی حاکمان بسته است.
و دریغا که گویی در این سرزمین همه ی اهرم ها و قوانین کارکرد اصلی خود را از دست داده و به نقیض خود بدل شده اند و حبس و اعدام نه وسیله ای برای اجرای

قانون که ابزاری برای ایجاد رعب و وحشت و زهر چشم گرفتن از منتقدان و معترضان در فضای خاص سیاسی کشور بدل شده است. و تمام آن چه در این شرایط از ما بر می آید ضمن محکوم کردن این اعدام ها،  هم دردی و همدلی با خانواده های این عزیزان و دوستانمان در پس این دیوارهاست.
به امید آزادی

جمعی از زندانیان سیاسی زن زندان اوین
اردیبهشت 89

----

ممانعت از بازگشت به کار فعالین سندیکایی توسط حراست شرکت

بنابه گزارشات رسیده به"فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" آقای عطا باباخوانی  یکی از فعالین سندیکای شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه که از سال 1384 از کار تعلیق شده بود طی یک پروسه حقوقی طولانی دیوان عدالت اداری رای به بازگشت او به کار را داد ولی حراست شرکت از بازگشت به کاراو ممانعت می کند.

آقای عطا باباخانی بازرس سندیکای شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه در جریان اعتصاب گسترده این شرکت در سال 1384 از کار تعلیق شد و در طی این مدت از حقوق و مزایا محروم بود . این مسئله باعث ایجاد شرایط سخت معیشتی برای خود و خانواده اش گردید.

آقای باباخانی نسبت به تعلیق غیر قانونی خود اعتراض نمود و به دیوان عدالت اداری کشور شکایت کرد پس 4 سال تعلیق از کار ، ماه گذشته دیوان عدالت اداری رای به بازگشت او به کار را صادر کرد و کارفرما را موظف کرد که او را به شغل قبلی اش بازگرداند و حقوق و مزایایی سالهای تعلیق را به او بپردازند.

اما آقای باباخانی در روز اول بازگشت به کار توسط حراست شرکت اتوبوس رانی احضار و به او گفته شد بدلیل اینکه از فعالین سندیکای شرکت اتوبوس رانی است نمی تواند به کار خود در این شرکت ادامه دهد.او را در معرض دو انتخاب قرار دادند بازخرید و یا تعلیق مجدد از کار، آقای بابا خانی از بازخرید امتناع کرد و خواهان بازگشت به کار خود شد ولی حراست علیرغم حکم دیوان عدالت اداری از ادامه کار او در این شرکت همچنان ممانعت می کند. آقای باباخانی دارای 18 سال سابقه کار است.

در حال حاضر تعدادی از فعالین سندیکای شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه که از سال 1384   از کار تعلیق شده اند  و همچنان در حالت تعلیق از کار بسر می برند عبارتند از؛منصور حیات غیبی،هادی کویری،داود نوروزی می باشند.

حراست شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه شعبه ای از وزارت اطلاعات می باشد که در طبقه دوم اداره مرکزی شرکت واحد در خیابان هنگام میدان رسالت مستقر است . هیچ کارمندی حق ورود به این طبقه را ندارد. افرادی که در آنجا مشغول به کار هستند برای سایر کارکنان شرکت ناشناخته هستند و سعی نمی کنند که توسط سایر کارکنان دیده شوند. این طبقه کاملا محرمانه است. اسامی افراد حراست در پرسنلی شرکت واحد ثبت نشده است و حقوق آنها توسط شرکت واحد پرداخت نمی شود.هنگامی که کارکنان شرکت واحد به این طبقه که حراست در آن مستقر است احضار می شوند توسط بلندگو از آنها بازجویی می کنند و چهره افراد سئوال کننده نامشخص و پشت دیوارهای شیشه ای و دودی قرار دارند و دیده نمی شوند. شیوه برخورد آنها با پرسنلی که به حراست احضار می شوند همانند بازجوهای وزارت اطلاعات است.

لازم به یادآوری است که رهبران سندیکای اتوبوس رانی تهران و حومه آقایان منصور اسالو و ابراهیم مددی تنها به جرم حق داشتن سندیکای کارگری  چند سال است که در شرایط طاقت فرسایی در زندان بسر می برند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،تعلیق چند ساله فعالین سندیکایی از کار بدون حقوق و مزایا و علیرغم رای صادر شده از سوی دیوان عدالت اداری ممانعت از اشتغال آنها را محکوم می کند و از سازمان جهانی کار خواستار اقدامات عملی برای دفاع از حقوق فعالین سندیکای کارگری در ایران است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

31 اردیبهشت 1389 برابر با 21 می 2010

----

جواد ملیحی، پدر علی: «اگر فرزندم را آزاد نمی‌کنید، من نیز چون او می‌اندیشم. مرا نیز زندانی کنید.»

پنج‌شنبه، 30 اردیبهشت 1389

ادوارنيوز: حتی امروز پس از وقایع خردادماه سال گذشته که دستگیری‌های وسیعی در میان طیف‌های مختلف روشن‌فکری، کارگری و حتی هنرمندان صورت گرفته است، بازهم تعداد قابل توجهی از زندانیان را دانشجویان تشکیل می‌دهند.

احکام بسیار سنگینی نسبت به‌ احکام صادره برای فعالان دانشجویی در سال‌های گذشته صادر شده و بسیاری از آن‌ها از حقوق اولیه‌ی جریان دادرسی برخوردار نیستند.

دیروز چهارشنبه، بیست و نهم اردیبهشت‌ماه، دانشجویان دانشگاه‌های آزاد ایران، در اعتراض به ادامه‌ی بازداشت و تعویق دادگاه علی ملیحی، دانشجوی دانشگاه آزاد و مسئول روابط عمومی سازمان ادوار تحکیم وحدت، در صدمین روز بازداشت او بیانیه‌ای صادر کرده و اعلام کرده‌اند که امروز را روزه‌ی سیاسی می‌گیرند.

آنها در این بیانیه، به بازداشت مهدی خدایی، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه آزاد شهر ری نیز که با گذشت بیش‌تر از ۷۰ روز، هنوز در انفرادی به‌سر می‌برد و همچنین دیگر دانشجویان دانشگاه آزاد، میلاد فدایی‌اصل، شیوا نظرآهاری، سینا گلچین، محمدعلی الهی، شهاب اکبرزاده، حمید پیروزفام، سعید ملکی، امین کشاورز، پویا قربانی، فرامرز عبدالله‌نژاد، مهران صفری و آرش قاسمی، اعتراض کرده و خواهان آزادی آن‌ها شده‌اند.

آقای جواد ملیحی، پدر علی ملیحی، دانشجوی زندانی، در آستانه‌ی نوروز، پس از اطلاع از ضرب و شتم علی ملیحی در زندان و اعتصاب غذای او، نامه‌ای به جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران نوشت و اعلام کرد: «اگر فرزندم را آزاد نمی‌کنید، من نیز چون او می‌اندیشم. مرا نیز زندانی کنید.»

از وی می‌پرسم آیا از روزه‌ی سیاسی دانشجویان، در اعتراض به صدمین روز بازداشت فرزندش اطلاع دارد یا خیر.

خیر؛ اطلاعی ندارم.

آخرین اطلاع شما از وضعیت پسرتان چیست؟

دادگاهی که داشت، بی‌نتیجه به تعویق افتاد. قرار شد دادگاه بعدی، دوباره روز دوم تیرماه تشکیل شود. پیش آقای لطفی، ریاست دادگاه نیز رفتم و خواهش کردم این مورد را تسریع و زمان را کم کنند، اما گفتند که ممکن نیست.

علتش را به شما توضیح ندادند؟

گفتند نمی‌شود. ظاهراً باید تحقیقات بیش‌تری در مورد مسئله‌ی ضرب و شتم بشود. چون خود علی در دادگاه اظهار کرده که مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. برای روشن شدن این مسئله، دادگاه چهل‌روزی باید ‌عقب بیفتد. به‌هرحال خواهش ما را قبول نکردند. قرار است دوباره در تاریخ دوم تیرماه، دادگاهی تشکیل شود، علی آقا را محاکمه کنند و اگر قرار است رأیی داده شود، در آن تاریخ صادر بشود.

اما ایشان یک‌ماه پس از دستگیریشان اعلام کردند که مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند. الان سه‌ماه از آن تاریخ می‌گذرد. چگونه دادگاه هنوز به چهل‌روز وقت نیاز دارد؟ بعد از این‌همه مدت چگونه قابل اثبات خواهد بود؟

نمی‌دانم. به‌هرحال خود قاضی گفت که کارشناسان باید بررسی کنند. چون نظر قاضی بسته به اثبات یا عدم اثبات این قضیه، تفاوت خواهد کرد. خود علی ‌آقا هم که این قضیه را محکم در دادگاه مطرح کرده، روی خواسته‌ی خودش هست.

در مورد ادامه‌ی کار و روند پرونده نگران هستیم و منتظریم ببینیم در روزهای آینده چه تحولاتی روی می‌دهد. گویا آقای موروثی هم برای رفتن به حج عمره، به مرخصی می‌روند و این پرونده فعلاً به تعویق افتاده است.

وضعیت معلق تحصیلی

دانشجویان معمولاً به اتهامات گوناگونی بازداشت می‌شوند. همچنان که در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری، بسیاری با عنوان «اخلال در امنیت ملی» و در پی اعتراض‌های خیابانی دستگیر شدند.

خانم ژینوس شریفی، وکیل برخی از دانشجویان زندانی، در مورد موکل خود عباس کاکایی می‌گوید:

«عباس کاکایی، دانشجوی دانشگاه تهران در رشته‌ی علوم ارتباطات، در روز شانزدهم آذر به‌خاطر اتفاقاتی که در کوی دانشگاه افتاده، به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و بعد هم بازداشت شده است.

حکمی که برای ایشان صادر شده، یک سال حبس بود. همان روزهای اول بازداشت هم برای ایشان قرار وثیقه‌ی پنجاه ‌میلیونی صادر شده بود، اما متاسفانه چون وضعیت مالی مناسبی ندارد، توانایی تودیع این میزان وثیقه را نداشت. خانواده‌ی آقای کاکایی کشاورز هستند و در کردستان به کار زراعت مشغول هستند.

به‌همین دلیل ایشان مجبور شد در زندان بماند و ترم اول و دوم دانشگاه را کامل از دست داد. هنوز هم در زندان است و ما امیدواریم برای مهرماه بتواند برگردد. این که بعد از برگشت و آزاد شدنش، وضعیت تحصیلی‌اش چه می‌شود و کمیته‌ی انضباطی اجازه‌ی ادامه تحصیل را به او می‌دهد یا نه، مسئله‌ی دیگری است که هنوز از آن اطلاعی نداریم.»

این در حالی است که عباس کاکایی از دانشجویان نخبه‌ی دانشگاه است. وکیل او در این‌باره می‌گوید: «آقای کاکایی از نخبگان دانشگاه هستند و تعداد زیادی از استادهای برجسته‌ی دانشگاه (شاید حدود ۸۰ استاد) خواهان آزادی ایشان شدند. نامه‌ی آنها روی پرونده بود. پرونده‌ی ایشان الان در دادگاه تجدیدنظر است و هنوز هم برای آن حکم قطعی صادر نشده است.

تلاش ما تسریع در رسیدگی بود. حتی اگر دو سه ماه از حبس یک ساله‌ی ایشان کم می‌شد. با توجه به این که از شانزدهم آذر در زندان هستند، ممکن بود چون نصف دوران محکومیت خود را سپری کرده‌اند، بتوانند از عفو مشروط برخوردار شوند، اما متاسفانه وضعیت تحصیلی و کمک به دانشجویان برای بازگشت به دانشگاه، بین قضات دادگاه انقلاب چندان اهمیتی ندارد. مانند بقیه با آن‌ها برخورد می‌شود و این باعث می‌شود که آنان دانشگاهشان را از دست بدهند.»

مشکلات دانشجویان ستاره‌دار

تنها دانشجویان زندانی در حین تحصیل نیستند که با چنین مسائلی برخورد کرده‌اند. «دانشجویان ستاره‌دار»، عنوان برخی از دانشجویانی است که برای ادامه‌ی تحصیل در مقطع بالاتر ثبت‌نام کرده‌اند و به آن‌ها اعلام شده که با محرومیت از تحصیل مواجه هستند.

برخی از این دانشجویان برای پیگیری وضعیت خویش، اکنون زندانی هستند. خانم شریفی در مورد یکی از آن‌ها می‌گوید:

«آقای ضیاء نبوی یکی از شدیدترین احکام را گرفته‌اند. البته فعالیت‌های دانشجویی ایشان در دوران دانشگاه نیز از دلایلی بود که باعث محکومیت ایشان شد و پانزده سال حبس برای وی درنظر گرفتند. آقای نبوی همچنان در زندان هستند، حکم قطعیشان هم ظاهراً صادر شده، اما هنوز به‌ما ابلاغ نشده است.»

آقای محمد مصطفایی، وکیل دادگستری نیز همیشه تعدادی از موکلینشان دانشجو هستند.

وی در این زمینه می‌گویند: «چند نفر از دانشجویان دستگیر و تعدادی هم احضار شده‌اند. برخی از آن‌ها برائت حاصل کرده‌اند و برخی دیگر به حبس محکوم شده‌اند. از جمله آقای پورعبدالله و آقای سعید نورمحمدی.

حکم اولیه‌ی آقای پورعبدالله شش سال بود، ولی الان به سه سال حبس محکوم شده‌اند. از زمانی که برای بار دوم بازداشت شده‌اند تاکنون هیچ مرخصی‌ای به ایشان داده نشده است. آقای پورعبدالله سال آخر دانشگاه بودند و الان برگشت به دانشگاه برایشان خیلی مشکل است. نه تنها برای ایشان، برای دانشجویان دیگری مانند سعید نورمحمدی هم به همین صورت است.»

آقای مصطفایی روند برخورد با مسائل دانشجویی را نه تنها به زیان آنها، بلکه به زیان کشور می‌داند:

«شخصی که می‌خواهد وارد دانشگاه بشود، مشکلات زیادی را باید تحمل کند. شرکت در امتحان کنکور در ایران بسیار مشکل است. تمام کسانی که دانشجو هستند، بالاخره تازه پا به عرصه‌ی جامعه گذاشته‌اند و اولین تجربه‌ی اجتماعیشان در جامعه، دانشجو بودنشان است که بعد از مرحله‌ی دانشجویی می‌خواهند وارد عرصه‌ی کار بشوند.

دغدغه‌هایی که برای آینده‌ی دانشجوها وجود دارد و نگرانی‌هایی که بعد از انقلاب خیلی از دانشجویان داشتند - حتی پیش از انقلاب هم- آن‌ها را وامی‌داشت که کارهای اجتماعی انجام بدهند. بعضی از آن‌ها نیز کار سیاسی انجام می‌دهند و برخی دیگر به کارهای حقوق بشری مشغول هستند.

در هرصورت در گیرودار این فعالیتها، احتمالاً با افرادی هم ارتباط برقرار می‌کنند. احتمال دارد بعضی از آن‌ها هم به بی‌راهه بروند و کاری انجام بدهند که به نفع نظام نباشد، ولی موقعیت دانشجویان با افراد و مجرمین دیگری که در دادگاه‌ها و دادسراها می‌بینیم، تفاوت دارد و انگیزه‌ی آن‌ها، انگیزه‌ی برهم‌زدن امنیت نیست، بلکه می‌خواهند به‌گونه‌ای اصلاحاتی را ایجاد کنند.

به نظر می‌رسد با توجه به این وضعیتی که برایتان ترسیم کردم، احکامی که برای آن‌ها صادر می‌شوند، احکام خیلی سنگینی هستند. احکامی هستند که لطمات روحی جبران‌ناپذیری را به دانشجویی می‌زند که تازه می‌خواهد وارد عرصه‌ی اجتماع شود.

به‌نظر من، این که دانشجویی بعد از فراغت از تحصیلی به دنبال کار می‌رود درحالی که یک مهر سابقه‌دار بودن کیفری روی پرونده‌اش زده شده است، به صلاح دانشجویان از یک طرف و کشورمان از سوی دیگر، نیست.

منبع: رادیو زمانه

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

رجوع به مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران