|
|
|||
اتحادیه اروپا: جمهوری اسلامی اعدامها را متوقف کند
دویچه وله:
کاترین اشتون، مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا از دولت جمهوری اسلامی
به تأکید خواست، اجرای احکام اعدام سه نفر را متوقف کند. سه شهروند
ایرانی محمدرضا حدادی، سکینه آشتیانی و زینب جلالیان در آستانه اعدام و
سنگسار قرار دارند.
صدور احکام اعدام در جمهوری اسلامی ادامه دارد. در حال حاضر خطر اجرای
حکم اعدام جان سه شهروند ایرانی به نامهای محمدرضا حدادی، سکینه
آشتیانی و زینب جلالیان را تهدید میکند.
کاترین اشتون «نگرانی عمیق» خود را نسبت به خبر احتمال اعدام محمدرضا
حدادی بیان کرد. خانوادهی محمدرضا حدادی گفته بودند که فرزندشان قرار
است روز چهارشنبه (۷ ژوئیه / ۱۶ تیرماه) اعدام شود.
محمدرضا حدادی که در زمان ارتکاب جرم ۱۵ ساله بوده، متهم به سرقت منجر
به قتل است. وی در ۸ آبان ۱۳۸۲ در دادگاه به قتل اعتراف کرده بود، اما
یک هفته بعد اعتراف خود را پس گرفت. وی به دادگاه نوشت که یکی از
متهمان با وعدهی پرداخت پول، از وی خواسته است با توجه به صغر سن،
ارتکاب به قتل را برعهده بگیرد. وی تأکید دارد که در این قتل نقشی
نداشته است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا همچنین
یکبار دیگر از مقامهای جمهوری اسلامی ایران خواست حکم اعدام علیه زینب
جلالیان، شهروند ایرانی کرد را لغو کند.
خانم اشتون روز سهشنبه (۶ ژوئیه / ۱۵ تیرماه) به وضعیت متهم دیگر
سکینه آشتیانی اشاره کرد که حکم سنگسار او احتمالا به زودی اجرا خواهد
شد.
کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران نیز خواستار بازنگری در حکم سنگسار
سکینه آشتیانی یا عفو وی توسط قوه قضاییه شده است. این کمپین مجلس
ایران را نیز به لغو فوری مجازات سنگسار فراخوانده است. سکینه آشتیانی
۴۳ ساله و مادر دو فرزند است.
به گفتهی خانم اشتون، اعدام از طریق سنگسار «یکی از شیوههای بسیار
شنیع اعدام است که جزو شکنجهها محسوب میشود».
در بیانیهای که از سوی این نمایندهی ارشد اتحادیهی اروپا در امور
سیاست خارجی انتشار یافته، آمده است: «من ایران را فرامیخوانم
اعدامها را متوقف کند و نوع مجازات را تغییر دهد».
از نظر خانم اشتون، مجازات اعدام علیه محمدرضا حدادی و سکینه آشتیانی
«نقض واضح» تعهدات بینالمللی است که به امضای دولت ایران نیز رسیده
است، از جمله کنوانسیون بینالمللی حقوق شهروندی و سیاسی و کنوانسیون
بینالمللی حقوق کودک.
خانم اشتون از جمهوری اسلامی خواست به فوریت حکم اعدام را متوقف کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، از نظر دولت جمهوری اسلامی، اجرای حکم اعدام
برای حفظ نظم و امنیت عمومی امری ضروری است و این حکم پس از رسیدگی در
دادگاههای صالحه صورت میگیرد.
در جمهوری اسلامی قتل، تجاوز و سرقت مسلحانه
و قاچاق مواد مخدر و رابطه نامشروع جنسی از جرمهایی محسوب میشوند که
فرد متهم با حکم اعدام مجازات میشود.
نامادری محمدرضا حدادی گفت: « در برگه احضاريه ای که به دست شان نوشته شده است؛ موضوع اتهام، قتل عمدی، محل حضور، زندان عادل آباد،جهت آخرين ملاقات با محکوم، محمدرضا حدادی، جهت اجرای حکم قصاص، وقت حضورف سه روز پس از رويت: ۸۹/۴/۱۳» مادر محمدرضاحدادی از خودسوزی دخترش بعد از شنيدن خبراولين اجرای حکم میگويد: «صبح داشتيم صبحانه می خورديم که يک نفر از طرف زندان آمد و گفت: قرار است حکم “محمدرضا” اجرا شود. دخترم، نفت بخاری را برداشت، ريخت روی سرش وخودش را آتش زد. پتو انداختيم روی سرش.کوچه ی ما تنگ است و ماشين از آن رد نمی شود. با گاری رسانديمش بيمارستان. خودم سه مرتبه تا حالا سکته کردم. ۱۵ سال است که پدر محمدرضا ما را ترک کرده. دو تا زن ديگر گرفته، هيچ کداممان را هم طلاق نمیدهد.هشت تا بچه را با کلفتی بزرگ کردم. يک پسر ديگرم هم، يک دست و يک پايش فلج است. حالا هم فقط دستانم به درگاه خدا بلند است. محبوبه، خواهر محمدرضا که پس از رويت نامه اجرای حکم محمدرضا خودسوزی کرده میگويد: «بعد از اين که شوهر کردم، فهميدم شوهرم زن دارد و ۸ تا بچه .همان وقت طلاق گرفتم با يک دختر برگشتم خانهی مادرم. آن قدر داغ محمدرضا برايم سخت بود که اصلا به دخترم فکر نکردم و خودم را آتش زدم. تنها آرزويم اين است که همين خانهی خرابه را هم از ما بگيرند، اما جان محمدرضا را نگيرند.» مادر محمدرضا از خودسوزی دخترش بعد از شنيدن خبر اجرای حکم میگويد: صبح داشتيم صبحانه می خورديم که يک نفر از طرف زندان آمد و گفت: «قرار است حکم “محمدرضا” اجرا شود. دخترم، نفت بخاری را برداشت، ريخت روی سرش وخودش را آتش زد. پتو انداختيم روی سرش.کوچه ی ما تنگ است و ماشين از آن رد نمی شود. با گاری رسانديمش بيمارستان. خودم سه مرتبه تا حالا سکته کردم. ۱۵ سال است که پدر محمدرضا ما را ترک کرده. دو تا زن ديگر گرفته، هيچ کداممان را هم طلاق نمیدهد.هشت تا بچه را با کلفتی بزرگ کردم. يک پسر ديگرم هم، يک دست و يک پايش فلج است. حالا هم فقط دستانم به درگاه خدا بلند است.» پيشينه خبر: در تاريخ ۳۰/۵/۱۳۸۲ “حسين رحمت” به مرجع انتظامی اعلام می کند؛ پدرش محمد باقر، در روز ۲۸/۵/۱۳۸۲ کازرون را به قصد شيراز، ترک و تاکنون بازنگشته است و در تاريخ ۸/۶/۱۳۸۲ اعلام می کند،اتومبيل پدرش بعد از يازده روز در روستای فتح آباد کازرون، پيدا شده است. در جريان رسيدگی به پرونده، مهدی ساسانی اقرار می کند؛ در ارتکاب سرقت اتومبيل و کشتن راننده، او و محمد قربانی ، تقی و کريم دست داشته اند. در تاريخ ۲۰/۷/۸۲ کريم حدادی، دستگير و اظهار می دارد: « به اتفاق مهدی ساسانی، تقی حدادی و محمد، مقابل امام زاده سيد حسين، ساعت ۱۱ يا ۱۲ شب بود که ايستادم. بغل جاده، يک پيکان سواری جوانان نارنجی رنگ از کازرون آمد، محمد قربانی و تقی حدادی دست بلند کردند، پيکان هم ايستاد و ما سوار شديم. از قائميه رد شديم، به طرف شيراز . محمد به راننده گفت:”يک رفيق داريم او را سوار کن، کرايه ات را می دهيم. راننده قبول کرد. در بين راه به بهانه ی دست شويی، راننده ، خودرو را متوقف کرد و پياده شديم. من و محمد رفتيم، داخل دره و مهدی و تقی پهلوی راننده ماندند. راننده می خواست آب به داخل رادياتور ماشين بريزد که تقی سنگی برداشت و از پشت به سر راننده زد و راننده روی زمين افتاد. بعد من و محمد از پائين آمديم بالا و به اتفاق مهدی و تقی چند مشت هم به سر و صورت و سينه راننده زديم و بعد جنازه او را در صندوق عقب پيکان انداختيم و او را تا حکيم باشی و رشن آباد آورديم. در راه متوجه شديم، پيرمرد راننده، هنوز جان دارد و سرو صدا می کند و تقی، پسر عموی من، پشت فرمان نشسته بود. از رشن آباد به طرف جاده خاکی کوره کچی رفتيم، تقی، ماشين را متوقف کرد و درب صندوق عقب را باز کرد. پيرمرد هنوز جان داشت، مهدی ساسانی با چوب دو دفعه به بدن پيرمرد زد و روی زمين افتاده بود که محمد و تقی تسمه ی پروانه ای آورده و دور گردن پيرمرد انداختند و او را خفه کردند، سپس تقی گفت:” جنازه را آتش بزنيم و بنزين تهيه کرديم و جنازه را آتش زده، داخل گودالی قرار داديم و روی گودال را پر از خاک کرديم و رفتيم.” پزشکی قانونی، علت
دقيق فوت را تشخيص نداده، ولی اعلام می کند، ضربه مغزی و شکستگی
استخوان جمجمه، می تواند يکی از دلايل مرگ باشد. طبق اطلاعاتی که منابع آگاه در اختيار کمپين گذاشته اند «چند روز پس از جلسه ی محاکمه، مادر محمدرضا به ملاقات اش می رود و محمدرضا می گويد که آيا به وی پولی پرداخت نموده اند يا خير؟ مادرش به وی جواب منفی می دهد. پس از آن که وی متوجه می شود،فريب خورده، طی نامه ای در تاريخ ۱۳/۸/۸۲ به دادگاه اعلام می دارد که يکی از متهمين وعده ی پول و ديگر وعده ی ازدواج با دختر عمه اش را به وی داده و او در ارتکاب قتل نقشی نداشته است .» سرانجام دادگاه بدون تحقيق، نسبت به ادعای محمدرضا و انکار وی در تاريخ ۱۶/۱۰/۸۲ سلب حيات مقتول، توسط محمد رضا حدادی را مسلم دانسته و با استدلالاتی به صرف اقرار محمدرضا وی را به قصاص نفس محکوم و به استناد ماده ۶۲۱ قانون مجازات اسلامی به لحاظ شرکت در آدم ربايی به تحمل ۱۵ سال حبس و به استناد ماده ۶۳۶ همان قانون به تحمل يک سال حبس به لحاظ مخفی کردن جسد مقتول، محکوم می کند . متهمين به دادنامه صادره اعتراض می نمايند که با ارجاع پرونده به شعبه ۴۲ ديوان عالی کشور در تاريخ ۱۲/۴/۱۳۸۴ قضات شعبه، دادنامه صادره را فاقد اشکال موثر دانسته و بر آن اصرار می کنند . پس از آن که دادنامه صادره به محمدرضا ابلاغ شده، چون حق اش را تضييع شده انگاشته بود با به دست آوردن دلايل جديد از جمله؛ اقرار ديگر متهمين بر بی گناهی اش، تقاضای اعمال ماده ی ۱۸ مبنی بر اعاده ی دادرسی و رسيدگی مجدد می نمايد که شعبه ی سوم تشخيص ديوان عالی کشور درخواست وی را مردود اعلام می نمايند. صدور حکم به سلب حيات ( قصاص نفس ) محمدرضا حدادی متولد ۱۳۶۷/۱۲/۲۷ در حالی صادر شده است که ماده ی ۳۷ کنوانسيون حقوق کودک، مقرر می دارد؛ کشورهای عضو، تضمين خواهند کرد که مجازات مرگ يا حبس ابد، بدون امکان آزادی، نبايد در مورد جرم هايی که اشخاص زير ۱۸ سال مرتکب می شوند، اعمال گردد.
|
||||