بازگشت به صفحه اول

 

 
 

عفو بین الملل: تغییر شیوه اعدام، بی عدالتی ای که سکینه محمدی با آن روبروست را بهبود نمی بخشد

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: سازمان عفو بین الملل روز گذشته طی اطلاعیه ای در واکنش به بیانیه سفارت جمهوری اسلامی در لندن مبنی بر عدم اجرای حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی، گفت «تنها، تغییر شیوه اعدام، بی عدالتی ای که سکینه محمدی آشتیانی با آن روبروست را بهبود نمی بخشد و ما بیمناکیم که این تنها تاکتیکی باشد برای انحراف انتقادات». عفو بین الملل در ادامه از مقامات جمهوری اسلامی خواست تا از اعدام وی به هر شیوه دیگری خودداری کنند.

در پی بیانیه رسمی که طی آن اعلام شد که سکینه محمدی آشتیانی، زن 43 ساله متهم به زنای محصنه سنگسار نخواهد شد، سازمان عفو بین الملل از مقامات جمهوری اسلامی خواست که وی را به هیچ روشی اعدام نکنند.

امنستی اینترنشنال با اشاره به بیانیه روز پنج شنبه سفارت جمهوری اسلامی در لندن که اعلام کرده بود سکینه محمدی آشتیانی سنگسار نخواهد شد گفت، بیم آن می رود که وی که مادر دو فرزند نیز هست و به خاطر «رابطه نامشروع در هنگامی که متاهل بوده» مجرم شناخته شده، به دار آویخته شود.

حسیبه حاج صحراوی نایب رئیس عفو بین الملل در خاورمیانه و شمال آفریقا گفت ما به بیانیه سفارت ایران در مورد حکم سنگار آشتیانی توجه داریم، اما تنها، تغییر شیوه اعدام، بی عدالتی ای که سکینه محمدی آشتیانی با آن روبروست را بهبود نمی بخشد.

وی گفت بیانیه سفارت ایران در لندن مشخص نمی کند که آیا مقامات قضایی در این باره رایزنی کرده اند یا خیر. و موارد عنوان شده در این بیانیه تا زمانی که بصورت رسمی به وی و وکیل ایشان ابلاغ نشود، وی همچنان در خطر اعدام از جمله سنگسار قرار دارد.

سکینه محمدی آشتیانی در 25 اردیبهشت 1385 به جرم داشتن روابط نامشروع با دو مرد به 99 ضربه شلاق محکوم شد. اما چندی بعد وی به جرم «زنای محصنه» که وی نیز آن را انکار کرد به سنگسار محکوم شد.

آشتیانی اعترافات خود در هنگام بازجویی را پس گرفت و گفت که اقرارهایش تحت اجبار و فشار بوده است. گرچه وی توسط سه قاضی از پنج قاضی دادگاه، و صرفا با استناد به «علم قاضی» مجرم شتاخته شد.

در قوانین ایران (قانون مجازات اسلامي) این ماده ای است که به قضات این اجازه را می دهد که بنا بر ادراک شخصی و احتمالا دلخواه، حتی در نبود مدارک قطعی و روشن جرم را تعیین کنند.

حکم مرگ سکینه محمدی آشتیانی دز ششم خرداد ماه 1386 توسط دیوان عالی کشور تائید شد. پرونده وی دوبار ه کمیسیون عفو و بخشودگی فرستاده شد، اما هر دوبار درخواست وی رد شد.

سازمان عفو بین الملل در این بیانیه همچنین از مقامات و مسئولین قوه قضائیه جمهوری اسلامی خواست تا ضمن روشن کردن فوری وضعیت حقوقی سکینه محمدی آشتیانی، به بررسی کامل پرونده وی و تمامی احکام صادره سنگسار بپردازند.

نایب رئیس عفو بین الملل در خاورمیانه و شمال آفریقا گفت: «بیانیه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی برای حفظ یک زندگی و بوِیژه زندگی سکینه محمدی آشتیانی حقیقتا کافی نیست. ما بیمناکیم که این تنها تاکتیکی باشد برای انحراف انتقادات.»

حسیبه حاج صحراوی گفت: مجازات – و در برخی موارد اعدام – افراد به خاطر روابط توافقی و مبتنی بر رضایت طرفین ارتباطی به دولت نداشته و چنین کسانی به عنوان زندانیان عقیدتی تلقی می شوند.

سازمان عفو بین الملل با اعلام آگاهی از وجود 10 تن دیگر که به سنگسار محکوم شده اند (شامل هفت زن و سه مرد) گفت این سازمان همچنین معتقد است که محکومین دیگری از این دست نیز وجود دارند. در سال گذشته حداقل 3 نفر محکوم به مرگ با سنگسار شدند که نهایتا به دار آویخته شدند.

حسیبه حاج صحراوی گفت: هر گونه قتل دولتی غیرقابل قبول و غیر انسانی است و جمهوری اسلامی می بایستی اطمینان بدهد که سکینه و زندانیان بیشمار دیگری که در انتظار مرگ بسر می برند، به طرق دیگر کشته نخواهند شد.

در بیانیه روز پنجشنبه گفته شده که مجازات سنگسار از پیش نویس جدید قانون جزای جمهوری اسلامی که هم اکنون توسط مجلس ایران در حال بررسی است حذف شده.

سازمان عفو بین الملل همچنین از قانونگذاران ایران خواست تا بیانیه ای سفارت جمهوری اسلامی در لندن را که در رابطه با ممنوعیت مجازات سنگسار در نسخه جدید قانون جزای جمهوری اسلامی - که در حال بررسی است - صادر شده را تائید کنند.

----

خطر اعدام برای یک نوجوان بلوچ

شنبه 19 تیر 1389

خبرگزاری هرانا: یک نوجوان بلوچ که هفت ماه قبل توسط نیروهای امنینی ربوده شد، در خطر اعدام قرار دارد.

محمد صابر ملك ريسي فرزند مولوي داد رحمان سربازی، 15 ساله و اهل شهرستان سرباز، به اتهام همکاری با یک گروه معاند نظام بازداشت شده است.

ماموران امنیتی محمد صابر ملک را تحت فشار قرار داده اند تا به ارتباط با یک گروه معاند نظام به نام جندالله اعتراف نماید، آن ها هم چنین در تماس با خانواده وی از ایشان خواسته اند در صورت عدم معرفی برادر بزرگ وی که در گروه جندالله عضویت دارد وی را اعدام خواهند کرد.

شایان ذکر است، مسئولان قضایی علی رغم گذشت هفت ماه از بازداشت اين زنداني، تاکنون هیچ حکمی ائم از قرار بازداشت موقت یا حکم دادگاه، برای وی صادر نکرده اند.

----

ناگفته های مهسا امرآبادی در اولین سالگرد بازداشت مسعود باستانی:

یک سال اخیر برایم پر از خوشبختی و امید بوده است...

چکیده : مهسا امرآبادی از بیم ها و امیدهایش می گوید و عنوان می کند که به تازگی زندگی مشترک خود را با مسعود آغاز کرده و سر وسامانی به آن داده بود که جریانات پس از انتخابات اتفاق افتاد. او در عین حال می گوید که با این حال باستانی در زندان همچنان امیدوارانه به آینده نگاه می کند.

کلمه: مسعود باستانی از جمله زندانیان سیاسی پس از انتخابات است که در یک سال اخیر بدون یک روز مرخصی در زندان به سر برده است. او در دادگاه به تحمل ۶ سال حبس و پرداخت جریمه نقدی ۳۴ میلیون تومانی محکوم و از بهمن ماه به زندان رجایی شهر منتقل شده است.همسر باستانی از بیم و امیدها در این یک ساله می گوید و عنوان می کند که به تازگی  زندگی مشترک خود را با مسعود آغاز کرده و تازه سر وسامانی به آن داده بودند. او می گوید: نبود همسرش را از خوردن غذا تا مسایل بزرگتر مثل مناسبتهایی به مانند تولد و ازدواج احساس می کند. او در عین حال می گوید که باستانی در زندان همچنان امیدوارانه به آینده نگاه می کند. به گفته امرآبادی این یک ساله برای او و همسرش همراه با خوشبختی و امید بوده است.

در آستانه اولین سالگرد بازداشت مسعود باستانی، گفت و گویی با مهسا امرآبادی همسر این روزنامه نگار انجام شده که در ادامه می آید:

*روزی که مسعود بازداشت شد، شما در زندان بودی، چگونه از بازداشت مسعود باخبر شدی؟

روز ۱۶ تیر بود که بازجویم اجازه تماس با خانه مان را داد. در آن تماس مادرم خبر داد. مادرم گفت که  دو روز قبل مسعود برای پیگیری کارهای من به دادگاه انقلاب رفته و در همان جا بازداشت شده است. آن لحظه یکی از سخت ترین لحظه های زندگی من بود چرا که هم بغض گلویم را فشار می داد و هم نمی خواستم مادرم را ناراحت کنم.  بعد از آنکه به سلولم برگشتم به شدت نگران و ناراحت بودم و با خود می گفتم، مسعود فقط چند دیوار با من فاصله دارد. از طرفی  به شدت نگران مسعود بودم و از طرف دیگر به خود دلداری می دادم که ما کار خلاف قانون انجام نداده ایم و به زودی تمام این مسایل حل می شود.

*در مدت بازداشت چه کارهایی در سلول می کردید؟

من از فضای بیرون اصلا اطلاعی نداشتم و نمی دانستم چه افرادی بازداشت شده اند و چه اتفاقاتی در کشور افتاده است.فکر می کردم به زودی سوءتفاهم ها حل می شود. صبح ها وشب ها  برای آرامش و صبر مسعود، دو رکعت نماز وهم یک جزء قرآن می خواندم. روزانه ۱۰۰ صلوات برای سلامتی و مقاومتش در برابر سختی های بازجویی می فرستادم و این گونه خودم را آرام می کردم.

* دلیل دستگیری شما و همسرتان چه چیزی عنوان شده؟

اتهام من که تا کنون توهین به رییس جمهور و اقدام تبلیغی علیه نظام عنوان شده اما واقعیت آنست که هنوز دلیل بازداشت خودم را نمی دانم، البته به نظر می رسد هیچ یک از بازداشت شدگان یک سال اخیر از دلیل بازداشت خود اطلاعی ندارند. اما این که چرا مدت یک سال مسعود بدون حتی یک روز مرخصی در زندان است را هم نمی دانم.

*دلیل اینکه به مسعود اجازه مرخصی هم در طول یک  سال اخیر داده نشده چیست؟

مسعود تنها یک روزنامه نگار جوان است. در انتخابات ریاست جمهوری از مهندس موسوی حمایت کرد و تنها خواهان پیشرفت و آبادانی کشور بود. او نه خواهان مقام بود و نه خواهان پول. تنها چیزی که مسعود می خواست تحریریه ای بود که علی رغم تمام مشکلات کار روزنامه نگاری، کار مورد علاقه اش را ادامه دهد. هیچ گاه مطلبی خلاف واقع و برخلاف مصلحت کشورش ننوشته و همیشه هم معتقد به اصلاحات در کشور بود، حال چرا همسر من باید یک سال بدون مرخصی در زندان بماند، سوال بزرگی است که در ذهن ما هم وجود دارد و هنوز هیچ جوابی برای آن پیدا نکرده ایم. که چرا باید با ما که بچه همین نظام هستیم، در همین نظام درس خوانده ایم و دانشگاه رفته ایم و دست پرورده این کشور هستیم این گونه برخورد کنند؟

به نظر من دلیل بازداشت افرادی مانند ما تنها انتقاد از شیوه حکومت کردن و اداره کشور از سوی آقای احمدی نژاد بوده است چون ما هیچ وقت قصد و حتی ادعای مخالفت با انقلاب را نداشته ایم.

* اکنون مسعود در زندان است و در شرایط حاضر برای شما امکان فعالیت روزنامه نگاری هم کم شده، زندگی را چگونه می گذرانی؟

من چند وقتی در روزنامه بهار مشغول به کار شدم اما متاسفانه بعد از توقیف این روزنامه من باز هم بیکار شدم. به هر حال مشکلات مالی داریم. به خصوص با این گرانی روزافزون باید کنار بیاییم، هیچ منبع درآمدی هم ندارم. گاهی حق التحریر با نشریه ای کار می کنم و کمک های خانواده هم کمی از مشکلاتم را حل می کند.

از طرف دیگر مسعود را به پرداخت جریه نقدی بسیار زیادی محکوم کرده اند که ما واقعا نمی دانیم چرا؟ ما با یک هفته نامه فارسی زبان که عمدتا دارای مطالب فرهنگی و ادبی بود، همکاری داشتیم و جالب است بدانید که دو سال پیش ماموران وزارت اطلاعات مسعود را برای بازجویی احضار کرده بودند، به ما اعلام کردند این هفته نامه هیچ مشکلی ندارد و شما می توانید همکاری خود را با آن ادامه دهید. حال می گویند این یک رسانه ضد انقلاب است و آن مامور وزارت اطلاعات اشتباه کرده است! همچنین روزنامه نگار می تواند با هر رسانه ای که ضد امنیت کشورش و وابسته به دول متخاصم نباشد، کار کند.

چه مشکلاتی را در این یک ساله پشت سر گذاشته اید؟

من در این یک سال خیلی دست تنها بودم. یعنی غیر از پیگیری کارهای حقوقی و قضایی مسعود، تمام بار و سنگینی زندگی به دوش من بود. خانواده خودم ساکن شهرستان هستند. پدر و مادر مسعود نیز با ما اختلاف عقیده دارند به همین دلیل علی رغم تمام خوبی ها و مهربانی هایشان، خیلی دست تنها هستم و بیشتر فشارها بر من است. یعنی باید پیگیر کارهای مسعود باشم و با وجود تمام فشارهایی که برای مصاحبه و خبررسانی دارم، مظلومیت همسرم را به همه بگویم. به هر حال نبودن مسعود در کم ترین و جزئی ترین مسایل روزمره مانند غذا خوردن یا پرداخت اقساط بانک گرفته تا مسایل بزرگ تر مانند عید نوروز یا مناسبت هایی مانند تولد و سالگرد ازدواج برایم سخت است به خصوص که ما دلبستگی و وابستگی بسیاری به هم داریم که حتی باعث تعجب بازجوهایمان در زندان هم می شد.

از سوی دیگر ما به تازگی زندگی مشترک خود را آغاز کرده بودیم و زندگی مان تازه سر و سامانی گرفته بود، ابتدای زندگی مشترک از مهم ترین مقاطع زندگی هر فردی محسوب می شود، درآمدمان از راه روزنامه نگاری بود و به آنچه داریم قانع بودیم. الان هم با وجودتمام این مشکلات و سختی ها هم من و هم مسعود احساس خوشبختی می کنیم چرا که همدیگر را داریم و می دانیم همیشه پشت هم ایستاده ایم و هیچ گاه همدیگر را تنها نمی گذاریم اما خیلی سخت است که می بینیم زندگی که ما به سختی آن را ساخته ایم، از سوی برخی به راحتی نادیده گرفته می شود.

*در انتها اگر سخنی یا نکته ای باقی مانده، بگویید؟

من ابتدا باید از پدر و مادر خودم تشکر ویژه کنم که با وجود مشکلات زندگی همیشه حمایتشان برایم پشت گرمی بوده و باید از تک تک دوستانم، همکارانم و خانواده های مظلوم زندانیان سیاسی سپاسگذاری کنم. این یک سال با وجود تمام مشکلات و سختی های فراوان، هیچ گاه احساس نکردم که تنها هستم. دوستان و همکارانم در این مدت برای من سنگ تمام گذاشتند و هیچ گاه محبت ها و مهربانی هایشان را فراموش نخواهم کرد. یک سال اخیر برای من پر از خوشبختی و امید بوده است.

خانواده های بزرگ و مظلوم زندانیان سیاسی که اکنون مانند یک خانواده واقعی هستیم نیز در این مدت همواره برایم مامن و پناه  بوده اند که هیچ گاه احساس نکنم تنها هستم. مهربانی و دلسوزی های مادرانه تک تک همسران و مادران زندانیان سیاسی، همراهی و همیاری آنها، دعاهای پرخیر و برکت آنان و حضور پررنگشان در یک سال اخیر همیشه برایم دلگرمی و امید را به همراه داشته است. اکنون غم هر کدام از این خانواده های غم همه است و با شادی هر کدامشان دل ما هم شاد می شود.

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران