بازگشت به صفحه اول

 

 
 

دیدار از خانواده محمد اولیایی فر توسط اعضاء جبهه ملی ايران

بامداد روز آدینه 18 تیر 1389، آقایان هرمیداس باوند، عیسی خان حاتمی، بیژن جانفشان، کورش زعیم و پیمان عارف و بانو گیتی پورفاضل، از جبهه ملی ایران و همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران، از خانواده محمد اولیایی فر، هموند سازمان حقوقدانان جبهه ملی ایران، فعال حقوق بشر و مدافع زندانیان سیاسی و عقیدتی، دیدار کردند و مراتب انزجار خود را از رفتار حاکمیت نسبت به فعالا سیاسی و حقوق بشری ابراز و لغو محکومیت و آزادی ایشان و همه زندانیان وجدان را خواستار شدند.

----

نشانی آفتاب؛ یادی از محمدصدیق کبودوند ـ فعال حقوق بشر کردستان

اولین شماره روزنامه را دست دوستانم دیدم، در واقع هفته نامه ، نامی ساده اما پر مسما، "پیام مردم" عجب روزهایی بود روزنامه ای که محتوای آن متفاوت بود. در آن شبهای تاریک وطن، شبهایی که مدت آن از عمر من هم بیشتر بود و خروس بدبخت هم روی دیوار خانه همسایه خفته و جرات نداشت دیگر دم برآرد و بگوید روز آمد!

آری روزنامه ای که سخن مردم بود و پیغامبر دلهای خونین، خیلی زود دم به دم آوازه دیارمان شد و پیام مردم روزنه امیدی برای مردم شد. حداقلش آن بود که در آنجا مردم دردهای خویش را می خواندند و مرور می کردند و اندکی خالی می گشتند، شماره آبونمانم در دکه روزنامه فروشی از 10 گذشت و می خواست به 15 نزدیک شود فهمیدم که دیگر روزنامه را هم زنجیر کرده و به جرم سخن گفتن از روشنایی و دادن نشانی روز به مردم زندانی کرده اند.

آری دیگر خاطره پیام مردم برایم نهادینه شد و هرروز از کنار دکه روزنامه فروشی سر چهار راه می گذشتم و جایش چه خالی بود و از دیگر روزنامه ها هیچ خوشم نمی آمد چونکه نوشته بودند: اون آقایی که روزنامه مال اون بود بازداشت شد آری آن نام آشنا و زیبا برای من، برای بابای زحمتکش و دل شکسته ام، واسه مادر منتظرم و پیر زن همسایه مان که سالهابود در انتظار بازگشت پسرش بود و برای همه حتی دختر کوچولوی زن جوان همسایه پاینیمان هم خیلی آشنا و صمیمی بود!

"محمد صدیق کبودوند"

شخصی که همیشه دم از انسانیت می زد در تاریکی شب سراغ آفتاب را میگرفت و بر روی سیاهی شب با مداد سفید خویش هر لحظه انسانیت را نقاشی می کرد.

اگر کسی بذر افشاند انسانیت می تواند آری می تواند ..."

شبهای سیاه وطن بی پایان و ماههاست که نامدار برخاسته از "آبیدر" و کسی که ندای فراموش شدگان سیاه چالهای نمناک زندانهای مخوف فرستادگان آسمانها بود، کبوتر پر و بال سفیدی که نمی خواست بار دیگر 59 گل یادگار شهر سه شهید "سیداره" را بی نشان پر پر کنند او که ستاره ها را دوست داشت چونکه که می دانست آنان نیز از جنس آفتابند و برای مادرهای داغ بر دل امید بوییدن فرزاندنشان بود،در زندان است.

سراغ تورا می گیرم تو که نوید برائت انسان بودی از اشتباهاتش ، تو که کنون در سلوهای هرگز آفتاب ندیده سیه دلان و تاریک اندیشان نشانی آفتاب را به نومیدان پای در زنجیر و دل شکسته میدهی. سراغ تو را میگیرم تو که انسانیت را درفش باورهای خویش کرده بودی و در شب سیاه وطن سخن از طلوع دوباره آفتاب می گفتی، تورا می جویم تو که خانه ات نه آن سلول تنگ و تاریک، بلکه دلهای مردمان ملتی است که چشم انتظارتند مردمانی که برایت در تاریکی اشکهایشان را می ریزند مردمان رنجدیده و مظلوم، آری ملتت تورا می بوید و تو که در این نزدیکی و در قلب همه مایی...

کیهان یوسفی

----

به وخامت گراییدن وضعت جسمی زهرا بهرامی از دستگیر شدگان روز عاشورا در بند 209

 

بنابه گزارشات رسیده به"فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، وضعیت و شرایط  جسمی زندانی سیاسی زهرا بهرامی شهروند ایرانی –هلندی تبار   در بند مخوف 209 زندان اوین به وخامت گراییده است.

زندانی سیاسی زهرا بهرامی از دستگیر شدگان اعتراضات گسترده روز عاشورا است که از زمان دستگیری تاکنون در بندهای مختلف وزارت اطلاعات در بازداشت بسر می برد و در حال حاضر همراه با 2 زندانی سیاسی دیگر در سلول 13  بند مخوف 209 زندان اوین در زندان است. علیرغم گذشت بیش از 6 ماه هنوز در بند مخوف 209 زندانی است و در حالت بلاتکلیفی بسر می برد.

در طی هفته های اخیر وضعیت جسمی او حاد شده است .چهرۀ او متورم و دچار جوشهای عفونی و زخمهای زیادی بر چهره اش عیان است . او هم همچنین از ناراحتی حاد ریه رنج می برد و در روزهای اخیر به دلیل عدم درمان  وضعیت جسمی اش به وخامت گراییده است. خانم بهرامی همچنین دچار افسردگی شدیدی است .

بازجویان وزارت اطلاعات به او اتهامات محاربه و همکاری با انجمن پادشاهی و سازمان مجاهدین خلق نسبت داده اند و قصد دارند بر این مبنا او را محاکمه کنند. خانم بهرامی در زندان اوین با عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران ملاقات داشته است. جعفری دولت آبادی به او گفته است اول باید دادگاهی شوی و بعد از محکومیت تو را آزاد خواهیم کرد.خانم بهرامی از داشتن وکیل محروم است

از طرفی دیگر از چند هفته پیش  برای تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی در بند 209 زندان اوین  به توصیه بازجویان وزارت اطلاعات عباس جعفری دولت آبادی دستور داده است که ملاقاتهای کابینی  زندانیان سیاسی با خانواده هایشان که بصورت هفتگی صورت می گرفت به هر دو هفته یکبار تقیلیل یافته است.سلسله اقدامات سرکوبگرانه عباس چعفری دولت آبادی علاوه بر توجیه شکنجه های بازجویان وزارت اطلاعات، اقدام به محدود کردن ملاقاتهای کابینی،قطع ملاقاتهای حضوری،در موارد متعددی از پاسخگویی به خانواده های زندانیان  سر باز می زند و همچنین باعث ایجاد  فشارهای زیادی علیه زندانیان سیاسی و خانواده های آنها است.

زندانی سیاسی زهرا بهرامی 45 ساله  و دارای 2 فرزند است. او دارای ملیت ایرانی- هلندی است و برای دیدن فرزندش به ایران مسافرت کرده بود که در اعتراضات روز عاشورا دستگیر و تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی قرار می گیرد . بازجویان وزارت اطلاعات در بند سپاه زندان گوهردشت کرج و در بند 209 زندان اوین او را  تحت شکنجه ها و فشارهای قرون وسطائی قرار دادند و وی را وادار به اعترافات تلویزیونی  علیه خود کردند.این اعترافات دورغین از تلویزیونهای دولتی پخش گردیده است.بازجویان وزارت اطلاعات اعترافات دروغین تلویزیونی را به عنوان اتهام علیه او بکار برده اند وقصد دارند که او را بر مبنی محاربه محاکمه کنند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به وضعیت وخیم جسمی و اتهامات سنگینی که به این زن زندانی سیاسی نسبت داده اند هشدار می دهد و آن  را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر، گزارشگر ویژه زنان،شکنجه و دستگیریهای خودسرانه خواستار اقدامات عملی برای آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی در ایران است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

20 تیر 1389 برابر با 11 ژولای 2010

----

برای دومین بار در خواست مرخصی ابوالفضل عابدینی رد شد

يكشنبه 20 تیر 1389

خبرگزاری هرانا: ابوالفضل عابدینی خبرنگار و فعال حقوق بشر که به 11 سال حبس تعزیری محکوم شده است در پی درخواستی که هفته گذشته توسط وکیلش برای دادستان ارسال کرده بود با جواب منفی روبرو شد.

این دومین بار است که در یک ماه گذشته عابدینی به دلیل شرایط بد روحی و جسمی درخواست مرخصی می نماید اما دادستان از اعطای مرخصی به وی امتناع می ورزد.

این خبرنگار به شدت از بیماری قلبی رنج می برد و به گفته پزشک معالج وی محیط بسته زندان بر روی وضعیت قلبی وی تاثیر منفی گذاشته و نباید به هیچ عنوان دچار هیجان و استرس شود.

عابدینی سال گذشته در پی حوادث و اعتراضات مردمی بعد از انتخابات ریاست جمهوری در اهواز توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از سپری کردن ایام بازداشت و تحمل شکنجه های جسمی (تا جایی که با تسمه کولر ابی به طرز وحشیانه ای وی را شکنجه کرده بودند) در آبان ماه سال 88 به قید وثیقه موقتا ازاد شد.

اما در ب یازدهم اسفندماه سال گذشته 60 تن از نیروهای سپاه با خرد کردن تمامی شیشه های منازل همسایه و از جا در اوردن درب ورودی خانه پدری این خبرنگار، وی را از رامهرمز، نیروهای امنیتی برای دومین بار در طی یک سال بازداشت کردند.

ابوالفضل عابدینی بلافاصله به بند 2 الف سپاه پاسداران در زندان اوین منتقل شد و در انجا نیز پس از متحمل شدن فشار های روانی و جسمی در نهایت بعد از سپری کردن ایام بازداشت موقت خود، مورخ پنجم اردی بهشت ماه برای سپری کردن دوران حبس یازده ساله ی خود به زندان کارون اهواز منتقل شد.

----

 سلمان سیما با قرار وثیقه آزاد شد

سلمان سیما، هموند سازمان دانش آموختگان جبهه ملی ایران، پس ازتحمل 24 روز در بندهای الف و 350 زندان اوین، دوشنبه گذشته با قرار 100 میلیون تومان وثیقه آزاد شد.

 
 

بازگشت به صفحه اول

مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران