بازگشت به صفحه اول

 

 
 

بیش از 7 ماه بلاتکلیفی بازاری زندانی در بند مخوف 209 زندان اوین

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" بازاری زندانی محمد بنازاده امیرخیزی ماه ها است که در بند 209 زندان اوین تحت شرایط غیر انسانی و در بلاتکلیفی بسر می برد.

بازاری زندانی محمد بنازاده امیرخیزی 63 ساله از بازاریان تهران که با یورش مامورین وزارت اطلاعات به محل کارش دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شد .او چند ماه در سلولهای انفرادی قرار داده شد و در طی این مدت تحت شکنجه های جسمی و روحی برای وادار کردن وی به اعترافات دروغین ومصاحبه  تلویزیونی  قرار داشت.

بازاری زندانی بیش از 7 ماه است که در بند مخوف 209 زندان اوین در بازداشت بسر می برد . شدت فشارها و اذیت و آزارها به حدی شدید است که آقای بنازاده نزدیک به 17 کیلو دچار کاهش وزن شده است.علیرغم گذشت چند ماه از بازداشتش هنوز در بلاتکلیفی بسر می برد.

او در سلولی قرار داده شده است که فاقد وسائل خنک کننده است و علاوه بر شرایط قرون وسطائی از عوامل طبیعی برای تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی بهره می گیرند.

بازجویی و شکنجه این بازاری توسط سربازجویان وزارت اطلاعات که با نامهای مستعار علوی و سعید شیخان است صورت می گیرد.این دو جنایتکار علیه بشریت سال ها است که در شکنجه و جنایت علیه مردم ایران در بند 209 زندان اوین مشغول به جنایت هستند.علوی همچنین در هجوم به منازل و دستگیری زندانیان سیاسی شرکت می کند.این فرد خانواده های زندانیان سیاسی را مورد تهدیدات تلفنی و حضوری ، بازداشتهای موقت و بازجویی های طولانی مدت قرار می دهد.

خانواده بنازاده امیرخیزی مستمرا به دادستانی تهران،زندان اوین و دادگاه انقلاب برای روشن کردن وضعیت و شرایط عزیزشان مراجعه می کنند اما  هیچ کدام از ارگانهای سرکوبگر پاسخ مشخصی به این خانواده نمی دهند.

لازم به ياداوری است که آقای محمد بنازاده اميرخيزی ۶۳ ساله در ۹ آذرماه با يورش مامورين وزارت اطلاعات به محل کارش دستگير و به بند ۲۰۹ زندان اوين منتقل شد. برادر او جانباخته راه آزادی علی بنازاده امير خيزی در دهۀ ۱۳۶۰ بخاطر هواداری از سازمان مجاهدين اعدام شد. همسر وی خانم شهلا زرين فر بدليل ديدار با فرزندش در قرار گاه اشرف به يک سال زندان محکوم شد که با سپری کردن محکوميت غیر قانونی و غیر انسانی آزاد شد. در حال حاضر خواهر آقای بنازاده  زندانی سياسی کبری بنازاده امير خيزی بدليل قصد ديدار با فرزندان خود در قرارگاه اشرف در زندان گوهردشت کرج زندانی است . پيش از اين برادران او آقايان اصغر و حميد بنازاده بدليل ديدار با فرزندان خود در قرارگاه اشرف به ۲ سال زندان محکوم شده بودند که مدتی پيش پس از پايان يافتن محکوميتشان آزاد شدند.

در حال حاضر علاوه بر آقای امير خيزی،تعداد ديگری از بازاريان تهران در بند ۳۵۰ زندان اوين زندانی هستند، که از جمله آنها آقايان محسن دکمه چی وجواد لاری که علیرغم گذشت ماه ها ولی هنوز در بلاتکلیفی بسر می برند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،اعمال شکنجه های قرون وسطایی،در بلاتکلیفی قرار دادن زندانیان سیاسی و عدم پاسخگویی به خانواده های آنها را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر وگزارشگران ویژه دستگیریهای خودسرانه و  شکنجه  و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به جنایت علیه بشریت در زندانهای قرون وسطایی این رژیم است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

22 تیر 1389 برابر با 13 ژولای 2010

----

بازداشت نعمت اسدی، دبیر اخراجی آموزش و پرورش کردستان

دوشنبه 21 تیر 1389

خبرگزاری هرانا: نعمت اسدی، فرزند حبیب الله، دبیر اخراجی آموزش و پرورش کردستان، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.

حدود 20 روز پیش نعمت اسدی، دبیر اخراجی رشته حسابداری و از فعالین مدنی بسیار کوشای سنندجی بار دیگر توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی اش دستگیر شد.

مأموران ضمن تفتیش منزل و ضبط کیس کامپیوتر، کتاب ها و یادداشتهای ایشان خانواده ی وی را نیز تهدید نموده اند که در صورت انعکاس موضوع با عواقب ناگوار آن روبرو خواهند شد.

گفتنی است پیگیری های خانواده وی تاکنون نتیجه ی در پی نداشته و نتوانسته اند از مکان نگهداری و علت بازداشتش مطلع شوند.

نعمت اسدی که به عنوان همکار هفته نامه "ژیوار" به فعالیت های مطبوعاتی مشغول بود، پیش تر نیز به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" مدتی را را در بازداشتگاه ها و زندان های جمهوری اسلامی به سر برده است.

----

نامه زندانیان سیاسی بند چهار زندان رجایی شهر به دادستان تهران در اعتراض به وضعیت اسفناک زندان

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: جمعی از زندانیان سیاسی بند 4 زندان رجایی شهر در نامه ای به دادستان تهران نسبت به وضعیت غیربهداشتی بند های زندان و شرایط اسفناک حاکم بر زندان رجایی شهر اعتراض کردند.

متن این نامه که امروز دوشنبه 21 تیرماه به کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی رسیده است به شرح زیر می باشد.

نامه ای به دادستان تهران، جعفری دولت آبادی

در روزنامه های صبح مطلبی با تیتر درشت تحت عنوان حفظ و کرامت ارزش انسان ها از قول حضرت عالی منتشر گردیده است. شما فرموده اید که حفظ و کرامت ارزش والای انسان ها در زندان های جمهوری اسلامی رعایت می شود و از طرفی گفته اید که ریشه آن در اعتقادات دینی است که صد البته فرمایش حضرت عالی در مورد اخیر درست است، ولیکن کامل نیست. زیرا ارزش های انسانی دیرزمانی است که مدون و قانونی، در قالب قوانین حقوق بشری و مخصوصا اعلامیه جهانی، جزو وظایف اصلی و رکن اساسی تمامی قوانین مدنی و سیاسی حکومت های بشری گردیده است و افتخار آن نیز برای ما ایرانیان است که سرلوحه همه این قوانین در منشور کورش کبیر تدوین و به جهانیان عرضه گردید.

القصه در حوزه مدیریت حضرتعالی فاصله زیادی بین آنچه که هست و آنچه که باید باشد وجود دارد. در خصوص وضعیت بهداشتی زندانیان باید عرض کرد آب گرم و آب سرویس های بهداشتی و حمام یک معضل دائمی است و بعضی از روزها در این فصل تابستان تا بعد از ظهر آب قطع است و خود می دانید که آب پایه بهداشت و الفبای آن محسوب می شود که به علت قطع مکرر آن، اکثر زندانیان دچار بیماری هایی از قبیل قارچ های پوستی شدید شده که متاسفانه بعضی از زندانیان به علت اعتیاد شدید شپش زده اند.

تعداد سرویس های بهداشتی برای هر سیصد نفر بین سه الی چهار دستگاه و حمام نیز به همین تعداد است که بارها دیده شد در حمام ها سه تا چهار نفر به علت کمبود وقت و نبودن حمام کافی در محل استحمام هستند، که خود باعث بوجود آوردن ناهنجاری های عدیده دیگری است. بماند که دیر زمانی است سهمیه خمیردندان، مسواک، حوله و دمپایی و ... حداقل برای زندانیانی که فاقد ملاقات می باشند که البته اکثریت جامعه زندانی در این گروه هستند اجرا نمی شود.

نمی خواهیم توضیح واضحات دهیم، به عرض شما می رسانیم که تختخواب رکن دوم بهداشت یک کلنی انسانی است که متاسفانه در بندهای یک، پنج و شش و تعداد دیگری از بندهای زندان به علت کمبود فضا و با توجه به آمار بالای زندان که طبق آمار و اشل بندی سازمان در سال 81 هر سالن بین 80 الی 100 نفر بوده، ولی می بینیم که مثلا در سالن یازده بند چهار، این آمار به چهارصد و پنجاه نفر الی چهارصد و هشتاد نفر و در بند چهار، سالن ده، که بند پیرمردان و زندانیانی که قادر به انجام کارهای شخصی نیستند که البته تعدادی به علت کهولت سن و بیماری های شیزوفرنی و روانی و دیگر بیماری ها، توسط زندانیان خدماتی مامی بچه می شوند چون قادر به کنترل رفتاری های ادراری و مدفوعی خود نیستند، سیصد و سی الی سیصد و پنجاه نفر است. و فضا کاملا برای هر نفر کمتر از یک متر مربع است و در هواخوری کمتر از پنجاه سانتیمتر.

درآمیختن زندانیان سیاسی با زندانیان متادونی، تزریقی، اشرار و معتادین جمع آوری شده از خیابان ها و روانیان که غالب آنها مسلح به سلاح های سرد هستند خطری جدی برای بهداشت جسمی و روانی و روحیه زندانیان است.

ضرب و شتم زندانیان سیاسی توسط همین زندانیان و توسط زندانبانان و تهدید به ترور شخصیتی و انتقال به انفرادی گرم و مخوف معروف به سگدانی صورت می گیرد که نمونه بارز آن بهروز جاوید تهرانی، رسول بداغی، شیرمحمد رضایی می باشند.

قطع ملاقات های حضوری و جلوگیری از اعزام زندانیان بیمار به بیمارستان های مجهز بیرون از زندان جهت مداوا و درمان تخصصی، که نمونه های آن علی معزی، خالد حردانی، منصور اسانلو می باشند.

و تبعید های طولانی مدت از زندان اوین به زندان رجایی شهر که محل نگهداری زندانیان بزهکار و قاتلین حرفه ای است خود نمونه فاحش نقض حقوق بشر و حقوق اساسی و قانونی زندانیان سیاسی است.

وضعیت بهداری زندان هم فاجعه بار است. هر زندانی حق دارد در چهل و پنج روز یک بار به بهداری مراجعه کند و اگر کسی دچار مشکل شد مدیر بهداری به او خواهد گفت «برو بمیر، یکی کمتر». با آن اینچنین رفتار خواهد شد. از طرفی برانکارد برای اعزام زندانیان از بند به بهداری و پیچاندن آنها لای پتوهای کثیف که در زمان حمل آنها، سر و کله آنها به در و دیوار و راه پله می خورد و باعث صدمات جدیدی می شود.

داروهای تجویز شده هم به بهانه نبود بودجه کافی فاقد ارزش درمانی است و جالب اینکه اجازه هم داده نمی شود که لااقل دارو توسط خانواده زندانیان و با هزینه های شخصی آنها در دسترس زندانی قرار گیرد.

با مسدود کردن پنجره های اتاق سلول ها توسط آجرچین وضعیت نور و گردش هوا بسیار بد است، و عامل اصلی بیماری های پوستی و ریوی به اعتراف خود پزشکان زندان همین است، که بسیار هم اپیدمی گردیده و در خصوص وضعیت غذایی زندان هم معضلات فراوان وجود دارد که به اختصار اشاره می شود:

اولا که کیفیت مواد غذایی و ثانیا نحوه پخت و تقسیم آن به سالن ها بسیار اسفبار است. در رژیم غذایی زندان شیر و سبزی و میوه جات به کلی وجود ندارد و کالاهای مورد عرضه در فروشگاه زندان فاقد کیفیت می باشد و با قیمت های فوق العاده گران در دسترس زندانیان قرار می گیرد.

همچنین در بندها مخصوصا در بند یک و پنج، خصوص رعایت شئونات انسانی، پرسنل زبده و دوره دیده و باسواد که نحوه برخورد اجتماعی با زندانیان بدانند و حداقل اطلاعات روانشناسی ارتباطی را آموزش دیده باشند وجود ندارد و همین باعث برخورد غلط، پلیسی و غیرانسانی و غیراخلاقی آنان با زندانیان است. تجاوز، قتل های مشکوک و سیستماتیک، وجود مواد مخدر بصورت حرفه ای و به وفور در دسترس زندانیان را شاهد هستیم. همچنین حقوق اقلیت های مذهبی و آزادی شئونات و مراسم مذهبی آنان را نه تنها رعایت نمی کنند بلکه مورد توهین و تمسخر نیز قرار می دهند.

همانگونه که مستحضرید اغلب زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر از اقصی نقاط ایران به این زندان تبعید گردیده اند که در پیک ملاقات زنان و مردان معضل بزرگی برای خانواده ایشان است. هم تفکیک هفتگی آن و هم اینکه اغلب بانوان از شهرستان ها نمی توانند به تنهایی برای ملاقات با همسران و فرزندان خود به زندان مراجعه کنند.

چه بگوییم از نقض حقوق شهروندی و قانونی زندانیان، در تصمیم مسئولین زندان رجایی شهر. شاید هیچ دادگاهی را در جهان نتوان پیدا کرد که بدون حضور متهم و حق دفاع، رای در مورد متهم صادر گردد. در قوانین تمام جهان از حکومت کاهنان سومری تا امروز هیچ قانونی در جهت تجاوز به حقوق خانواده و زن و فرزند تاکید نداشته. بلکه بر عکس اصرار به حفظ کیان خانواده نموده است. حال چنین برخورد و احکامی که زندانی را با تبعید و بدون در نظر گرفتن قوانین حقوق بشری قطع ملاقات می کنند با چه منطقی قابل توجیه است؟

طبق قانون دادستان و یا نماینده آن می بایستی هر از چند گاهی با زندانیان دیدار و از وضعیت نگهداری آنان مطلع گردد. از حضرتعالی توقع می رود که بطور دوره ای و مرتب با زندانیان سیاسی ملاقات حضوری داشته باشید و تمامی کاستی ها و معضلات فوق الذکر را مستقیما شنیده و پیگیری نمایید. مثلا در خصوص زندانیان سیاسی بند چهار، و تعداد دیگری از زندانیان سیاسی چه قبل از این و چه حالا، حتی یک بار هم شخصا ملاقات با شما نداشته اند.

در آخر تا زمانی که حقوق مسلم زندانیان، خصوصا عدم به رسمیت شناختن زندانیان سیاسی در تشکیک و تعریف دقیق و کامل کلمه انسان عملا در دستور کار همه مسئولین قرار نگیرد به نظر می رسد صحبت از حفظ کرامت و حقوق زندانیان در جمهوری اسلامی هیچ معنایی را دربر نخواهد داشت. و هیچ حکومتی در دنیا مورد احترام ملت ها و دولت ها نخواهد بود اگر بخواهد به انسانیت و به ملت خود احترام نگذارد، و دائما بخواهد حقوق اساسی ملت را مورد تعرض قرار دهد.

زندانیان سیاسی بند چهار

زندان رجایی شهر

انتشار: کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی

----

محکومیت پنج ساله یک زن زندانی در روند غیر قانونی دادرسی

دوشنبه 21 تیر 1389

خبرگزاری هرانا: خانم ناهید ملک محمدی 59 ساله مادر دو فرزند 31 و 28 ساله با گذشت بیش از شش ماه از زمان بازداشت با دریافت بی دلیل حکم، محکوم به 5 سال حبس تعزیری شد و در حال حاضر در بند نسوان زندان اوین تحمل کیفر می نماید.

ایشان در تاریخ دهم دی ماه سال گذشته و پس از حوادث 6 دی ماه(عاشورا) هنگام دستگیری همسرش علی اصغر محمودیان توسط نیروهای امنیتی در ساعت 2 با مداد بدون حکم بازداشت دستگیر و بند 209 سلول انفرادی زندان اوین منتقل می شود.

نامبرده در طی مراحل بازجویی با تحت فشار قرار گرفتن و اعلام دروغین پذیرش شرکت در تظاهرات بعد از انتخابات توسط همسرش، اتهاماتی به ایشان القا و مجبور به پذیرش شرکت در تظاهرات می نماید در صورتی که چنین عملی نه توسط ایشان و نه توسط همسرش انجام نشده است و در پرونده بازجویی همسر ایشان نیز چنین مسئله ای وجود ندارد اما بازجویان وزارت اطلاعات در بازجویی ها به خانم ملک محمدی اعلام می کنند همسر ایشان به شرکت در تظاهرات اعتراف نموده که این مسئله دروغ و بی اساس است.

پرونده این دبیر بازنشسته آموزش و پرورش به شعبه 28 به ریاست قاضی مقیسه ارسال و در تاریخ نوزدهم اری بهشت ماه سال جاری علی رغم تشکیل جزئیات اظهارات ایشان که بر اثر فریب بازجو ترتیب داده شده بود و ضمن دفاعیات روشنگرانه وکیل مدافع به نحوه غیر قانونی بازداشت و فریب در مراحل بازجویی نقض آئین دادرسی توسط بازجویان وزارت اطلاعات نهایتا ایشان با اتهام اجتماع و تبانی به 5 سال حبس تعزیری محکوم شده است.

لازم به ذکر است، نامبرده پیشتر در تیر ماه سال 60 دستگیر و به مدت 20 روز در بازداشت گاه پل رومی در بین زندانیان معتاد و فروشندگان مواد مخدر در بدترین شرایط و تحت انواع شکنجه ها و شدیدترین ضرب و شتم قرار گرفته که یک نمونه آن اعدام مصنوعی در اطراف بیابان های مجموعه ورزشی آزادی بوده است و این همه در حالیست که ایشان دو ماهه باردار بوده و جهت جلوگیری از ضرب و شتم و آزار و اذیت بارها به مسئولین مسئله بارداری را یادآورمی شود که هیچ تاثیری در رفتار خشونت آمیز آنان نداشته است و سپس به اوین منتقل و مجددا تحت بازجویی و ضرب و شتم قرار می گیرد و در نهایت پس از گذشت حدود 16 ماه در تاریخ 22/6/61 بعد از متولد شدن فرزندش در زندان و پس از دستگیری همسرش بدون تفهیم اتهام و رسیدگی پرونده در مراجع قضایی و بدون حضور در دادگاه آزاد می شود.

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران