|
|
|||
بازداشت اعضای خانواده محمد مصطفایی و بیخبری از ویفرشته حلیمی، همسر محمد مصطفایی و برادرش فرهاد حلیمی، شب گذشته در حدود ساعت ۱۱ شب، بازداشت شدهاند و از محمد مصطفایی نیز هیچ اطلاع دقیقی در دست نیست. به گزارش منابع آگاه، روز گذشته، شنبه دوم مردادماه، محمد مصطفایی برای اخذ پارهای توضیحات به دادسرای مستقر در زندان اوین مراجعه کرد و مدت چهار ساعت مورد بازجویی قرار گرفت. پس از آن، عصر دیروز، نهادهای امنیتی با مراجعه به دفتر مصطفایی، درحالی که حکم جلب وی را بههمراه داشتند، برای بازداشتش اقدام کردند اما به دلیل عدم حضور این وکیل دادگستری در محل، موفق به بازداشتش نشدند. در نهایت، شب گذشته در حدود ساعت ۱۱، فرشته حلیمی و برادرش فرهاد حلیمی، در حوالی دفتر کار محمد مصطفایی بازداشت شدهاند و تا این لحظه هیچ اطلاعی از محل نگهداری آنان در دست نیست. در چند روز گذشته، محمد مصطفایی، دوبار به صورت تلفنی به دادسرای مستقر در زندان اوین احضار شده بود. محمد مصطفایی وکالت تعداد زیادی از نوجوانان محکوم به اعدام را بر عهده داشته است و تا کنون برای آزادی آنها به همراه فعالان حقوق کودک، گامها موثری برداشته است. ----
انتقال زندانی سیاسی رضا جوشن در حالت کما به بهداری زندان
بنابه
گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"
زندانی سیاسی رضا جوشن در ششمین روز
اعتصاب غذای خود به کما فرو رفت و با برانکارد به بهداری زندان
گوهردشت کرج منتقل گردید.
روز دوشنبه 4 مرداد ماه حوالی ساعت 10:45 زندانی سیاسی رضا
جوشن در حالی که در اغما فرو رفته بود با برانکارد به بهداری زندان
منتقل شد.هنگام انتقال به بهداری به
زندانیان اجازه نزدیگ شدن به او را نمی دادند و بنابه گفته
شاهدان عینی وضعیت جسمی او بسیار وخیم است.جان این زندانی در معرض
خطر جدی قرار دارد.رضا جوشن وارد ششمین روز اعتصاب غذای خود شده
است. علت فرو رفتن به کما مبهم می باشد
رضا جوشن 30 تیر ماه در اعتراض به شرایط طاقت فرسا و
محدودیتهای غیر انسانی اقدام به اعتصاب غذا نمود. او در بیانیه ای
که به مدیر داخلی زندان فردی بنام گرامی و به فعالین حقوق بشر و
دمکراسی در ایران ارسال نموده است دلایل وادار شدن به اعتصاب غذا
خود را به قرار زیر اعلام کرده است.
1- مشخص نشدن وضعیت آینده که به بند عمومی منتقل نشدم
2- نداشتن حق تماس و ملاقات با مادرم خانم زهرا اسدپور گرجی
فرزند حبیب الله که در حال حاضر در بند نسوان تحمل حبس می نماید.
3- عدم امکان ملاقات و تماس تلفنی با خانواده ام که در خارج
از زندان زندگی می کنند
سربازجو محبی پس از شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی این
زندانی دستور انتقال او را به فرعی 17 بند 6 را صادر کرد.او بصورت
ایزوله کامل می باشد.فرعی مزبور برای تحت فشار قرار دادن زندانیان
مورد استفاده قرار می گیرد. سربازجو محبی همچنین خانم زهرا اسدپور
گرجی مادر رضا جوشن رانزدیگ به 4 ماه
از داشتن هرگونه ارتباطی با خانواده و فرزندش محروم کرده
است.این فرد زندانی سیاسی رضا جوشن را تهدید به حذف فیزیکی کرده
بود.محبی از مسئولین و سربازجویان وزارت اطلاعات در کرج می
باشد.اودستور دستگیری فعالین دانشجوی،کارگری،زنان ،سیاسی،دراویش و
شرکت کنندگان در اعتراضات را صادر می کند. او همچنین دستگیر شدگان
را همراه با بازجوی دیگری بنام رضا عارفی در بند سپاه زندان
گوهردشت کرج مورد بازجویی و شکنجه های جسمی و روحی قرار میدهد.این
فرد همچنین خانواده های زندانیان سیاسی را مورد تهدید وتحت فشارهای
غیر انسانی خود قرار
میدهد.او از جنایتکاران علیه بشریت می باشد و در سه دهۀ اخیر مرتکب
جنایتهای فراوانی شده است.
زندانی سیاسی رضا جوشن 25 ساله 10 آذر ماه با یورش مامورین
وزارت اطلاعات در منزل دستگیر و به سلولهای انفرادی
بند سپاه منتقل شدو پس از 2 ماه از بند سپاه به بند 4 منتقل
شد.مامورین وزارت اطلاعات همچنین
در روز16 آذرماه به منزل خانواده جوشن یورش بردند و خانم
زهرا اسدپور گرجی مادر این خانواده
را دستگیر و به سلولهای انفرادی بند سپاه منتقل کردند و پس
از چند هفته بازجویی و شکنجه های جسمی و روحی
به بند زنان زندان گوهردشت کرج منتقل کردند. زندانی سیاسی
زهرا اسد پور گرجی و فرزندش( فاطمه جوشن) پیش از این بدلیل دیدار
خانوادگی با فرزندش در قرار گاه اشرف در عراق دستگیر و 14 ماه در
زندان گوهردشت کرج
بسر بردند و پس از پایان محکومیت غیر انسانی خود آزاد شدند.
خانم زهرا اسدپور گرجی و فرزندش رضا جوشن 19 بهمن ماه 1388 در شعبه
1 دادگاه انقلاب توسط فردی بنام عاصف حسینی رئیس این شعبه
به حکم سنگین و غیر انسانی 1 سال تبعید به زندان زنجان و 4 سال تبعید به روستای
قیلار زنجان محکوم شدند.
در حال حاضر در زندان گوهردشت کرج
علاوه بر زندانی سیاسی رضا جوشن،زندانی سیاسی ارژنگ داودی
و زندانی خالدی حردانی
وادار به اعتصاب غذا شده اند.
لازم به یادآوری به دستور
وزارت اطلاعات و مسئولین زندان تا به حال تعدادی از
زندانیان سیاسی را در حین اعتصاب غذا به قتل رسانده اند از جملۀ
آنها زنده یاد اکبر محمدی و ولی الله فیض مهدوی می باشند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به خطر جدی که
متوجه جان زندانیان سیاسی که وادار به اعتصاب غذا شده اند هشدار
میدهد و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار
اقدامات فوری برای نجات جان زندانیان سیاسی در ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران 04 مرداد 1389 برابر با 26 ژولای 2010 ---- وضعیت وخیم دو زندانی در پی اعتصاب غذا دوشنبه 04 مرداد 1389 خبرگزاری هرانا: دو زندانی سیاسی که در اعتراض به عدم توجه مسئولین به خواسته هایشان دست به اعتصاب غذا زده اند در وضعیت مبهم و وخیم بسر می برند. بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، رضا جوشن در ششمین روز اعتصای غذای خود دچار اوفت فشار خون شده و بهداری زندان منتقل شده است این زندانی شش روز پیش در اعتراض به بلاتکلیفی و عدم رعایت حقوقش به عنوان یک زندانی دست به اعتصاب غذا زده است. از سوی دیگر از وضعیت خالد حردانی زندانی امنیتی محبوس در سلول انفرادی نیز اطلاعی در دست نیست وی نیز در اعتراض به انتقالش به انفرادی دست به اعتصاب غذا زده و در پنجمین روز اعتصاب و در وضعیت نامعلوم بسر می برد. ----
ممانعت از ملاقات خانواده آقای بروجردی با وی
صبح دیروز، دوم مرداد ماه، خانواده حسین کاظمینی بروجردی به زندان اوین
مراجعه کردند ولی مامورین اجازه ملاقات با وی را نداده و مدعی شدند
که بنابر دستور دادگاه ویژه روحانیت، ملاقاتهای زندانیان بند ویژه
روحانیت به ماهی یک بار تقلیل یافته است.
چندی پیش نیز وضعیت جسمانی حسین کاظمینی بروجردی وخیم
گزارش شده و عنوان شده بود که وی در معرض خطر جدی قرار گرفته و هم
اکنون شرایط بسیار سختی را در زندان اوین سپری میکند.
این در حالی است که با توجه به اختلالات جدی در چشمان و پاهای او، مسئولان
مانع از درمان این زندانی سیاسی می شوند.
به گفته ی خانوادهی این زندانی سیاسی، چشمان وی در آستانه ی نابینائی قرار
گرفته و قادر به حفظ تعادل خود در هنگام ایستادن و حرکت نیست و
پاهایش رو به فلجی می رود.
حسین کاظمینی بروجردی روحانی مخالف نظام در سال
۱۳۸۵ بازداشت و به
۱۱ سال زندان به انضمام مصادره
اموال محکوم شد. وی هم اکنون در زندان اوین نگهداری میشود ---- یکسال حبس تعزیری برای مرتضی گلیزاده يكشنبه 03 مرداد 1389 خبرگزاری هرانا: مرتضی گلیزاده فعال سیاسی در دادگاه بدوی به یک سال حبس تعزیری محکوم شد. مرتضی گلیزاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت استان مرکزی که پیش از این یکبار پس از وقایع روز عاشورا و یکبار در آستانه 22 بهمن ماه سال گذشته در اراک بازداشت گردیده بود ، با حکم دادگاه انقلاب این شهرستان به تحمل یکسال حبس تعزیری محکوم گردید. مرتضی گلیزاده همچنین از اعضای ستاد مهندس موسوی در شهر اراک بوده است . در همین رابطه پرونده چندین تن از فعالین سیاسی شهر اراک همچنان مفتوح می باشد و ایشان در انتظار صدور احکام خود به سر می برند. لازم به ذکر است که این حکم توسط دادگاه بدوی صادر گردیده است و تا این لحظه توسط دادگاه تجدید نظر تایید نشده است ---- در مصاحبه با خانواده و وکیل مطرح شد
حسین رونقی ملکی نابغه است، او را دریابیددوشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۹ فرشته قاضی روز: خانواده حسین رونقی ملکی در گفتگو با "روز" اعلام کردند فرزندشان بعد از گذشت 8 ماه از بازداشت، همچنان در بند 2 الف سپاه و در سلول انفرادی به سر می برد. همزمان محمدعلی دادخواه، وکیل حسین رونقی ملکی هم که هفته گذشته موفق به ملاقات با موکلش شده، به روزگفت: "موکلم باید به عنوان یک نابغه که دارای توانایی های خاص است مورد احترام و توجه قرار گیرد و با آینده نگری از توانایی های او برای پیشرفت کشور استفاده شود نه اینکه 8 ماه در زندان و در شرایط خاصی نگهداری شود." حسین رونقی ملکی معروف به بابک خرمدین، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر از 22 آذر سال گذشته در شهرستان ملکان بازداشت شده و از آن تاریخ تاکنون در بند 2 الف سپاه زندانی است. خانواده او، محمدعلی دادخواه را به عنوان وکیل پسرشان انتخاب کردند اما علیرغم پی گیری های فراوان، وی تنها هفته گذشته موفق به ملاقات با موکل خود و امضای وکالت نامه از سوی او شد.
نابغه ای در زندان این وکیل دادگستری به "روز" می گوید هنوز زمان برگزاری دادگاه موکلش مشخص نیست و چیزی به او ابلاغ نشده و او هنوز موفق به مطالعه پرونده موکلش نشده است. آقای دادخواه توضیح میدهد: "من هفته گذشته موکلم را در زندان اوین دیدم اما در طول سی سال خدمت ام به عنوان وکیل، این بار اول بود که اجازه ندادند متهم به سالن ملاقات با وکلا بیاید. یعنی او را نیاوردند و در مقابل ما را به بند زندان بردند و ملاقات در بند صورت گرفت." وکیل حسین رونقی ملکی در پاسخ به این سئوال که آیا در بند 2 الف سپاه، موکلش را ملاقات کرده است؟ می گوید: "نه ایشان را به سالن ملاقات وکلا نیاوردند و ما را به بند 209 زندان اوین بردند و در این بند ایشان را ملاقات کردیم و وکالت نامه را امضا کردند. من هنوز نتوانسته ام علتی برای این قضیه پیدا کنم و در تمام عمر وکالتم چنین موضوعی را ندیده بودم." وی در خصوص وضعیت روحی و جسمی موکلش می گوید: "حال روحی اش خوب بود اما می گفت با او رفتار خوبی نشده است. در حال حاضر هم در سلول انفرادی است؛ یعنی این مدت غیر از مقطعی کوتاه که با فرد دیگری هم سلول بوده، در انفرادی به سر برده است. در حالیکه بازجویی های او به پایان رسیده و مطابق قانون باید به بند عمومی منتقل شود. از طرفی اکثر کسانی که همزمان با موکل من بازداشت شده بودند آزاد شده اند و قاعده این است که قرار مناسبی برای ایشان هم صادر و از زندان آزاد شود. من امیدوارم رئیس دادگاه توجه کند که یک نابغه در زندان است." آقای دادخواه می افزاید: "جمهوری اسلامی باید به موکل من با توانایی های افزونی که در سن کم توانسته در بهره برداری از رایانه کسب کند، به عنوان نابغه بنگرد. من به قاضی پرونده او نیز گفته ام که خردمندی، فرزانگی و آینده نگری ایجاب می کند از آقای رونقی ملکی برای بهینه سازی آینده کشور استفاده شود. باید از تجارب دیگران استفاده کنیم به طور مثال در سال 2004 یک جوان آلمانی توانست به سایت سیا راه پیدا کند آنها هم رفتند با او دیدار کردند و از او دعوت کردند با بهترین مزایا با آنها همکاری کند. باید از این موارد پند بگیریم و از افراد نابغه و متبحر کشورمان استفاده کنیم. اگر نوابغی در کشور داریم از تخصص شان استفاده کنیم نه اینکه ماهها در زندان و در شرایط خاصی آنها را نگهداریم. حتی اگر به نظر مسئولان راه خطا هم رفته باشند باز باید کمکشان کنیم و برای آینده کشورمان از آنها بهره جوییم." وکیل حسین رونقی ملکی در خصوص اتهامات موکلش چنین توضیح میدهد: "من پرونده را هنوز نخوانده ام اما خود آقای رونقی ملکی می گفت که تبلیغ علیه نظام و همکاری با برخی رسانه ها از جمله اتهامات او است. در حالیکه این موارد را نمی توان در فعالیت های رایانه ای گنجاند و موکلم تبحری داشته و در امر رایانه کارآمد و متبحر بوده و توانسته ادعاهایی بکند و باید به این ادعاها به دیده مثبت نگریست."
اتهامات و تهمت های دروغ خانواده حسین رونقی ملکی نیز روز 22 تیر و بعد از ملاقات دادخواه با فرزندشان موفق شدند برای بار چهارم در طی 8 ماه با او ملاقات کنند. آنها به "روز" می گویند حال جسمی فرزندشان بسیار بد بوده و همچنان در بند 2 الف سپاه و در سلول انفرادی نگهداری می شود. احمد رونقی ملکی، پدر حسین رونقی ملکی که روز شنبه و برای پی گیری پرونده پسرش به شعبه 26 دادگاه انقلاب مراجعه کرده بود به "روز" می گوید: "هم به آقای دادخواه که مراجعه کرده بود و هم به ما، گفتند پرونده اینجا نیست و در نهایت گفتند که پرونده به دادستانی فرستاده شده است. ما نیز نامه ای برای دادستانی نوشته و ارائه دادیم و فعلا منتظریم تا ببینم چه اقدامی صورت خواهند داد." وی می افزاید: "پسر من از 22 آذر سال گذشته در بازداشت است و با بدترین شرایط او را تحت فشار قرار داده اند تا علیه خود اعتراف کرده و مصاحبه تلویزیونی کند. به او اتهامات بی اساس زده اند، تهمت و افترا زده اند و هیچ کسی هم پاسخ نمی دهد که با دستور چه کسی چنین رفتارهایی با حسین انجام میدهند. پرونده او ابتدا دست بازپرس موسوی در شعبه اول ناحیه 31 تهران بود و این بازپرس خیلی مشکلات برای حسین ایجاد کرد؛ حسین را خیلی اذیت کرد و پرونده سازی کرد. بعد از آن پرونده از دست او خارج و به آقای کیامنش سپرده شد و ایشان پرونده را تکمیل کرده و به شعبه 26 دادگاه انقلاب، یعنی قاضی پیرعباسی فرستاده، اما در این شعبه به ما گفتند پرونده در دادستانی است." آقای رونقی ملکی سپس به اتهاماتی که رسانه های حکومتی و به طور مشخص روزنامه کیهان به فرزندش نسبت داده اند اشاره می کند و می گوید: "حسین 8 ماه است در زندان سپاه است، تاکنون حتی امکان وکیل هم نداشته و تازه هفته گذشته برای اولین بار با او ملاقات کرده است، پرونده اش تازه تکمیل شده و هنوز هیچ دادگاهی برای او برگزار نشده است، چطور این رسانه ها چنین تهمت هایی می زنند؟ از دریافت دلار تا فراری دادن سیاسیون و... گفتند و نوشتند اما همه اینها دروغ است. بگویند دلارها به کدام حساب واریز شده و چه کسی واریز و چه کسی دریافت کرده است؟ کدام فرد سیاسی را پسر من فراری داده است؟ نوشته اند سرکرده باند بوده، کدام باند؟ سرگروه چه کسانی بوده؟ بیایند جواب دهند. اگر پسر من افراد سیاسی را فراری میداده و شما جلوی فرار آن افراد را نمی گرفتید پس در صورت صحت ادعایات که کذب است، شما هم مقصرید." پدر حسین رونقی ملکی می افزاید: "صدای ما را به همه جهان برسانید و بگویید که جان پسر من در خطر است و تهمت ها و اتهاماتی که زده اند دروغ محض است. پسر من یک بچه 24 ساله است و خرج دانشگاهش را هم من میدادم از کجا آدم استخدام کرده بود؟" آقای رونقی ملکی سپس خواستار آزادی فرزندش می شود و می گوید: "از دادستان تهران که تا به حال به ما کمک کرده و برای ملاقات با حسین نامه داده، درخواست میکنم حسین را آزاد کنند. من واقعا نگران امنیت جانی فرزندم هستم و از همه مجامع حقوق بشری می خواهم کمک کنند و به داد حسین که 8 ماه است در سلول انفرادی است برسند."
تحت فشار برای مصاحبه تلویزیونی زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی نیز که برای ملاقات فرزندش و پی گیری پرونده او به اتفاق همسرش از شهرستان ملکان به تهران رفت و آمد می کند از تماس شنبه شب حسین خبر می دهد و به "روز" می گوید: "حسین زنگ زد و گفت که «شب چشمانم را بسته و بیرون بردند و گفتند باید مصاحبه کنی». من واقعا نگران او هستم. پسرم همچنان برای مصاحبه تلویزیونی تحت فشار است. من واقعا نمیدانم چکاری باید انجام دهم. به همه نامه نوشته ایم از رئیس قوه قضائیه تا دادستان و... همه جا رفته ایم اما حسین همچنان تحت فشار است و ما هم نگران." خانم موسوی می افزاید: "هفته گذشته هم که حسین را دیدیم حالش خوب نبود. کلیه هایش درد میکرد و وضعیت جسمی خوبی نداشت و اعصابش هم به هم ریخته بود، می گفت دردش خیلی زیاد بوده و به او دو بار مرفین و مسکن زده اند. خیلی ناراحت شدیم. چنین حقی ندارند. مگر بچه من چکار کرده که چنین رفتاری با او می کنند. به او گفتم این همه زندانی نامه می نویسند به مسئولان و دادخواهی می کنند تو هم بنویس که گفت چنین اجازه ای به او نمی دهند؛ در انفرادی است و نمی گذارند نامه ای بنویسد. به ما هم اجازه نمی دهند چیزی برای او ببریم. چند روز بعد از ملاقات هم زنگ زد گفت که بعد از ملاقات 5 روزاست غذا نخورده و 5 روز تمام گرسنه مانده است، چون غذای خیلی نامناسبی به او داده بودند. به او گفتم تو را به خدا به سلامت خودت فکر کن ما که دستمان بسته است و کاری نمی توانیم بکنیم تو غذا بخور تا سالم بمانی. گفت غذایشان خیلی بد بوده و نمی توانسته بخورد. اما شب قبل که زنگ زد گفت غذا خورده است و کمی خیالم راحت شد. تازه حسین زیاد هم حرفی نمی تواند به ما بزند و ما در اصل زیاد نمیدانیم با او چه میکنند. نمی گذارند زیاد حرف بزند و من به شدت نگران هستم." از مادر حسین می پرسم که آیا فرزندش دست به اعتصاب غذای مجدد زده بود؟ می گوید: "به من که گفت بعد از ملاقات با آقای دادخواه و ما، غذاهایی که به او داده اند قابل خوردن نبوده و نتوانسته بخورد و 5 روز گرسنه مانده است." مادر حسین رونقی ملکی سپس در پاسخ به این سوال که باتوجه به فعالیت های فرزندش آیا تصور بازداشت او و برخوردهای بعدی را میکرد؟ می گوید: "نه هرگز تصور نمیکردم. حسین چند ترم بود که خانه نشین شده بود و در اصل در خانه زندانی بود و حالا هم که در زندان اوین است. خدا میداند چقدر عذاب کشیده ایم این مدت. من یک مادرم. روز 22 آذر پسر بزرگم را بیرون بازداشت کرده بودند و ریختند خانه و حسین را بردند. پسر بزرگم را که 30 سال دارد اینقدر زده بودند که دندانش شکسته بود و مهره های کمرش آسیب دیده و باید جراحی شود. یک ماه او را نگهداشته و اینقدر زده بودند که صورتش داغون شده و بعد هم با وثیقه آزادش کردند. حسین را هم که 8 ماه است در بدترین شرایط نگهداشته اند و تا به حال فقط 4 بار او را دیده ایم." خانم موسوی می افزاید: "پسر بزرگم هر شب کابوس می بیند و نمی تواند بخوابد. حسین هم آنجا و در آن شرایط است. من به خدانمیدانم چکار باید بکنم. من یک مادرم؛ حتی حرف زدنم هم یادم میرود. آنطور که ریختند خانه و حسین را با یک رکابی و شلوارک بردند، هر شب کابوس آن شب را می بینم که به آنها التماس میکردم دست و پایشان را می بوسیدم تا حداقل بگذارند پسرم لباس بپوشد. آذر ماه بود و آذربایجان میدانید که در آن ماه خیلی سرد است. گفتم اینجوری نبرید پسرم را هوا سرد است بگذارید لباس بپوشد اما نگذاشتند گفتند ولش نکنی به تو هم دستبند می زنیم. گفتم بزنید اما کشیدند و همانطور بردند و آن روز کابوس بود برای ما و هنوز هم آزارم میدهد." مادر حسین رونقی ملکی سپس می گوید: "از رئیس قوه قضائیه، دادستان و همه مسولان خواهش میکنم پسرم را دریابند. 8 ماه است او را خرد کرده اند در سلولهای انفرادی و زیر بدترین فشارها، حسین هم انسان است و براساس قانون، حقوقی دارد. او را از دست بازجویانی که قانون را زیر پا می گذارند نجات دهید. همین جا می گویم که مسئولیت جان پسرم و هر اتفاقی برای او بیفتد با شما است با رئیس قوه قضائیه، دادستان تهران و مسئولان دیگر. پسر من سالم بود وقتی او را گرفتند و باید از زندان هم سالم بیرون بیاید."
|
||||