بیش از این تاب ظلم نداریم؛ بداد ما برسید
تظلم خواهی خانواده زندانیان اعتصاب
کننده از علما و مراجع
۱۳ مرداد
۱۳۸۹
جرس:جمعی از
خانواده های زندانیان سیاسی در اعتراض به ظلم های وارده به
عزیزانشان در بازداشتگاهها و زندان ها با نگارش نامه ای
سرگشاده به مراجع تقلید از آنان درخواست کردند حالا که مسئولان
و مراجع ذی ربط صدای اعتراض ما را نمی شنوند و اگر هم بشنوند
به جای رسیدگی تهدید به شرایط و اوضاع بدتر می کنند، به داد ما
برسید و به وضعیت زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ که در انفرادی و
اعتصاب غذا به سر می برند و نیز بند نسوان که طبق آخرین اخبار
واصله شرایطی بس نامطلوب دارند، از طریق اعزام نماینده و یا هر
طریقی که مصلحت می دانید، رسیدگی فرمایید.
در بخشی از
این نامه آمده است: اینک ما خانواده های زندانیان سیاسی با
وقوف به شرایط بحرانی کشور که بر اثر بی تدبیری آنان که صالح
نیستند و صلاح ملک و ملت را به اطاعت از هوای نفس برای لختی
بیشتر ماندن بر مسند قدرت فروخته اند، به وجود آمده است، بیش
از این نمی توانیم صحت و سلامت جسم و روح عزیزانمان را در بند
ظلم تاب بیاوریم و سکوت کنیم.
این نامه که
در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح ذیل است:
محضر مبارک علمای اعلام و مراجع عظام
با سلام و تبریک ایام مبارک شعبانیه
همان گونه
که مستحضرید بیش از یک سال از انتخابات ریاست جمهوری دهم می
گذرد. انتخاباتی که با حضور پرشور مردم آگاه ایران می توانست
نقطه عطفی در تاریخ کشورمان باشد. اما متاسفانه نه فقط با بی
تدبیری مسئولان بلکه بر اساس شواهد و قرائن که روز به روز
آشکارتر می شود، با طراحی توطئه بزرگ علیه مردم حقیقت جو و
آزادی طلب کشورمان، هیچ شیرینی بر کام ها ننشست و سروری لب ها
را به خنده نگشود. ضربات باتوم در همان شب انتخابات بر سر و
روی مردم معترض کوبیده شد و درد جسم و روح انسان هایی که
رایشان را جستجو می کردند، در هم پیچید. خون ها به ناحق بر
زمین ریخت و دستگاه تبلیغاتی همه تلاشش را برای نگاه داشتن ماه
حقیقت بر پست ابرهای دسیسه و نیرنگ و فریب به کار برد.
بهترین و
خدوم ترین و پاک ترین فرزندان این ملت به زندان های هول انگیز
گرفتار آمدند و تنها پایمردی آنها، خانواده های رنج کشیده شان
و مردم حاضر در صحنه توانست موجب روشنگری و افشای حقایق شود و
جریان اقتدارگرا و خشونت طلب را تا حدی از شتاب فزاینده به سوی
نابودی ایران و اسلام عزیز بازدارد.
اینک ما خانواده های زندانیان سیاسی با
وقوف به شرایط بحرانی کشور که بر اثر بی تدبیری آنان که صالح
نیستند و صلاح ملک و ملت را به اطاعت از هوای نفس برای لختی
بیشتر ماندن بر مسند قدرت فروخته اند، به وجود آمده است، بیش
از این نمی توانیم صحت و سلامت جسم و روح عزیزانمان را در بند
ظلم تاب بیاوریم و سکوت کنیم.
ما معتقدیم
جای فرزندان و عزیزان مان که شعور بالا و درک عمیق و نبوغشان
حتی بر دشمنان شان پوشیده نیست و اتفاقا همین مسئله جرمشان را
سنگین تر کرده است، زندان نیست اما متاسفانه فریادهایمان در
این یک سال و اندی به جایی نرسیده و مراجع قضایی و قضاوتی که
به اذعان خودشان مطیع اوامر مقامات امنیتی هستند، بنای شنیدن
ندای حق ما و زندانیان بی گناه را ندارند.
ما طی این مدت طولانی، صبر و انتظار را
برای به سامان آمدن اوضاع پیشه کردیم اما متاسفانه هم زمان با
مناسبت میلاد فرخنده صاحب الامر و الزمان حضرت بقیه الله
که انتظار مهر و عطوفت بیشتری وجود داشت؛ در عوض مصائبی بر
زندانیان سیاسی رفت که نه تنها روح آنان و ما خانواده های
مضطربشان را آزرد، بلکه به زعم ما قلب مبارک آن حضرت را که
غایبی حاضر و ناظر است به درد آورد.
رعایت نکردن
حقوق اولیه انسان هایی مومن که به اقتضای جور زمان و زمامداران
به بند کشیده شده اند، آن هم در شب میلاد مسعود دردانه زهرا(س)
را چگونه می توان تاب آورد و چنین شد که فریاد اعتراض مظلومین
دربند به ما رسید و صدای ضجه های ما را نیز در روز میلاد مهدی
عدالت گستر به عرش اعلی رسانید.
حضرات علما و مراجع عالی قدر
اینک ما در نهایت استیصال از ظلمی
که به عزیزانمان می رود، مطلع شده ایم که آنان پس از بدرفتاری
های مضاعف و تنبیه های غیرمنصفانه از جمله بازافکنده شدن به
انفرادی، تصمیم به اعتصاب غذا گرفته اند. قطعا ایشان این تصمیم
را با علم به به ضررش برای سلامتی خود گرفته اند و نیز با توجه
به “شرایط مستحدثه” معتقدیم که اعتصاب غذای عزیزانمان از باب
“اکل میته” برای گرسنگی در حال مرگ است و آنان این اقدام را
برای جلوگیری از گناه بزرگ جری شدن ظلم و ادامه ظلم مرتکب شده
اند. با این همه نگرانی های عمیق از سرنوشت فرزندانمان که
فرزندان اسلام و فرزندان شما بزرگواران عالم دین و پاسدار حریم
مسلمانی هستند، ما را بر آن داشت تا بار دیگر مصدع اوقات شریف
شده و بر اساس وظیفه نسبت به خطراتی که جان و روح این پاکان
دربند را تهدید می کند، هشدار دهیم و از محضر مبارکتان در این
ماه معظم و در آستانه ماه مبارک رمضان تمنا کنیم، حالا که
مسئولان و مراجع ذی ربط صدای اعتراض ما را نمی شنوند و اگر هم
بشنوند به جای رسیدگی تهدید به شرایط و اوضاع بدتر می کنند، به
داد ما برسید و به وضعیت زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ که در انفرادی
و اعتصاب غذا به سر می برند و نیز بند نسوان که طبق آخرین
اخبار واصله شرایطی بس نامطلوب دارند، از طریق اعزام نماینده و
یا هر طریقی که مصلحت می دانید، رسیدگی فرمایید.
چشم امید ما بعد از خدا به شماست که در
طول تاریخ پشتیبان ایران و مردم بی پناه بوده اید.
والسلام علی من اتبع الهدی
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
۱۲ مرداد ۱۳۸۹
----
نامه تکان دهنده حمزه کرمی به آقای خامنه
۱۲ مرداد ۱۳۸۹
جرس: به دنبال انتشار گزارش تکان دهنده جرس درباره حمزه کرمی در
همین ستون با عنوان "اعتراف گیری بعد از
20 بار فروکردن سر یک زندانی سیاسی در توالت فرنگی"اطلاعات
جدیدی درباره این زندانی سیاسی به خبرنگار جرس در تهران
رسید. حمزه کرمی بعد از چهارده ماه زندان به دلیل شدت شکنجه، هم
اکنون در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان طالقانی تهران در حال
اغماست.
حمزه کرمی طی نامه ای خصوصی پنج صفحه ای به مقام رهبری شرح
شکنجه هائی را که در طول هفتاد روز زندان انفرادی و ده ماه بعد از
آن بر وی وارد آمده است نوشته است. وی موفق می شود این نامه - که
یکی از اسناد تاریخی حقوق بشر در دوران زمامداری آقای خامنه ای است
- را به دست هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری برساند. از
آنجا که او سالها مدیرکل سیاسی دفتر هاشمی در زمان ریاست جمهوری وی
بوده است، هاشمی با خواندن نامه وی به گریه می افتد.
یکی از اموری که بازجویان از کرمی می خواستند اعتراف بگیرند،
اقرار به روابط نامشروع با یکی از بستگان طراز اول رهبران جنبش سبز
و دو نفر از بستگان طراز اول یکی از مقامات عالیه بی بصیرت بوده
است. کرمی بارها امتناع می کند، تا اینکه در بار بیستمی که سر او
را در توالت فرنگی پر از نجاست فرو می کنند و با احساس خفگی به
اعتراف به خواست بازجویان تن می دهد و آنچه را می خواستند می نویسد
و امضا می کند. از دیگر موارد اعتراف تحت شکنجه کرمی اختلاس و فساد
مالی مهدی هاشمی فرزند هاشمی رفسنجانی بوده است.
هاشمی رفسنجانی نامه را شخصا نزد آقای خامنه ای می برد و به او
می گوید این نامه را به دفتر شما ندادم، مبادا در پیچ و خم نامه
های اداری فراموش شود، می خواهم شخصا برایتان بخوانم تا مبادا اگر
به دستتان بدهم فراموشش کنید یا بدست یکی از کارگزاران بیت بدهید و
به سرنوشت دیگر نامه ها دچار شود. وی تمام مفاد نامه پنج صفحه ای
حمزه کرمی را برای رهبر جمهوری اسلامی می خواند و بعد از آقای
خامنه ای می پرسد باز هم می گوئید اعترافهای یک سال اخیر زیر شکنجه
اخذ نشده است!؟
آقای خامنه ای می گوید نامه را به من بدهید یکی را می گذارم
رسیدگی کند. هاشمی رفسنجانی می گوید با عرض معذرت من به نمایندگان
شما اعتماد ندارم، اجازه دهید من هم یک نفر نماینده تعیین کنم تا
پابپای نماینده شما مسئله را دنبال کند و تحقیقات خود را سریعا در
اختیار من بگذارد. اگر مباحث مطروحه در این نامه بررسی شود پرده از
بسیاری از امور دیگر بعد از انتخابات برخواهد داشت. آقای خامنه ای
قول می دهد که نماینده وی با کمال بی طرفی به ادعاهای کرمی رسیدگی
کند و عملا پیشنهاد هاشمی رفسنجانی را نمی پذیرد.
آقای خامنه ای رسیدگی به شکایت حمزه کرمی را به غلامحسین محسنی
اژه ای دادستان کل کشور و وزیر سابق اطلاعات می سپارد. محسنی اژه
ای در جریان رسیدگی شکایات کرمی چند بار وی را احضار کرده جزئیات
شکنجه ها را از وی جویا می شود، نام بازجویان را می پرسد و قول می
دهد که با خاطیان برخورد کند. گزارش نهائی محسنی اژه ای هنوز تنظیم
نشده بود که حمزه کرمی به دلیل شدت شکنجه و تألمات بعدی ناشی از
آنها به حالت اغما فرو رفته به سی سی یو منتقل می شود.
منبعی که خبر فوق را در اختیار خبرنگار جرس در تهران قرار داد
تصریح کرد اگر چه با افشای این مسئله چه بسا فشار بر حمزه کرمی و
آقای هاشمی رفسنجانی افزایش یابد و با اینکه اطمینان دارم هیچیک از
این دو نفر راضی به علنی شدن مسئله نیستند، اما اهمیت فراوان مفاد
این گزارش و تاثیری که در سرنوشت بسیاری زندانیان گمنام سیاسی دارد
مرا به افشای این مسئله وادار می کند. جرس بعد از تحقیق صحت کامل
این گزارش از چند منبع متفاوت اقدام به انتشار آن می کند.
----
اعتراض به ادامه بازداشت رضا شهابی
پخش
اعلامیه در تهران: کارگران زندانی را آزاد کنید!
اخبار روز: جمعی از کارگران و فعالان کارگری داخل کشور به ادامه ی
بازداشت رضا شهابی عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اعتراض کرده اند.
در این اعلامیه که روز دوازده مرداد - سوم اوت - با عنوان «رضا
شهابی در دالان فراموشی؟» منتشر شده، آمده است:
چند هفته می
شود که رضا شهابی هیچ تماسی با خانواده اش نداشته است. آخرین بار
که او از بند امنیتی و مضحک ۲۰۹ با همسر و فرزندانش گفتگو کرده
است، از ناراحتی و درد شدید در گردن و کمر گفته بود. زیرا – مطابق
اخبار و گزارش های منتشر شده – رضا ، قبل از ربوده شدن به دست
ماموران مزدور سرمایه داری در تاریخ ۲۲ خرداد ٨۹ در محل کارش و پیش
از اینکه حراست شرکت واحد به بهانه ی گفتگو درباره ی وضعیت کاری اش
او را به شرکت واحد بکشاند در حال گذراندن دوره ی درمان بابت
ناراحتی های شدید جسمی و از جمله مشکلات در ناحیه ی گردن بوده است.
رضا در مرخصی پزشکی به سر میبرده است که توسط مامورین ضدکارگر به
محل کارش کشیده میشود و ربوده میشود و اکنون مدت هاست در بند
امنیتی ۲۰۹ زندان اوین که مرتبط و تحت نظر وزارت اطلاعات است دربند
است.
همسر و وکیل رضا شهابی بارها به دادسرای مستقر در زندان
اوین مراجعه کرده اند اما تاکنون هیچ خبری از وضعیت رضا و نوع
اتهام احتمالی علیه این کارگر و فعال کارگری به دست نیامده است.
رضا شهابی از اعضای هیات مدیره ی سندیکای کارگران شرکت واحد بود و
بیش از این و مهم تر از عضویت در راس سندیکا و عضو هیات مدیره ،او
از آن دسته کارگرانی بود که در چند سال اخیر با تمام نیرو و توان
برای دفاع از حق و حقوق کارگران شرکت واحد و همچنین برای کمک رسانی
به دیگر کارگران به طور شبانه روزی و مستمر تلاش میکرد.
رضا
مجرم است! جرم او انسان بودن است!
رضا مجرم است! جرم او این است
که برای دفاع از حقوق و مطالبات حداقلی کارگران مبارزه کرده است!
رضا مجرم است! چرا که نخواسته است تقلید وار و راضی به خفت و خواری
زندگی کند!
رضا مجرم است! زیرا که می خواسته علاوه بر تامین
زندگی حداقلی برای "شیرین" و "محمد امین" دو فرزند ِ خردسالش که
اکنون در خانه، نگران و بی قرار انتظار خبری از وضعیت وی را
میکشند، دیگر کودکان و فرزندان ِ کارگران نیز از حداقل های زندگی
انسانی بهره ببرند.
کسی که برای دفاع از حقوق کارگران مبارزه
میکند لابد برای سرمایه داران و حکومت های مدافع انان قابل تحمل
نیست.
سرمایه داری ایران هم مانند بقیه ی حکومت های سرمایه داری
با پلیس و دستگاه امنیتی و دادگاه و دفتر و دستک مربوط به ان و با
زندان هایش، علیه کارگران است.
رضا از نظر سرمایه داران مجرم
است!
در بالا نوشته شد: بند مضحک ۲۰۹
میدانیم که در این
بند و در طی سالیان سال و در حکومت های سرمایه داری پهلوی و جمهوری
اسلامی بسیاری از انشان های شریف و مبارز در این بند و در زندان
اوین و در زندان های کرج و دیگر شهر ها چگونه تحت ازار و شکنجه و
اعدام و تیرباران قرار گرفته اند. این را میدانیم.
اما آیا باز
این اقدامات سرمایه داری مضحک نیست؟ آیا انان خیال میکنند با
زندانی کردن، کارگران و فعالان کارگری خفه میشوند؟ این خیال،خیال
باطل و مضحکی است.
رضا شهابی یکی از ده ها هزار کارگری است که
برای دفاع از حقوق حقه و مطالبات خود و دیگر کارگران و هم طبقه ای
هایش مبارزه کرده و امثال رضا شهابی بسیارند. این راه ادامه دارد.
کارگران آگاه تا به کرسی نشاندن تمام خواسته ها و آرمان های طبقه ی
جهانی کارگر از پای نخواهند نشست.
جالب اینجاست که این همه
رسانه و روزنامه و سایت خبری که برای کوچکترین اتفاق و دستگیری هم
کیشان، همفکران و هم منفعت های خودشان،کار سانه ای و اطلاع رسانی
میکنند در مقابل دستگیری کارگران و فعالان کارگری تقریبا با سکوت
برگزار میکنند.
رضا شهابی در دوره ی فعالیت های خود به عنوان
وکیل کارگران در ادارات کار از ده ها و ده ها کارگر دفاع کرده و از
اخراج و یا تحمیل زور و بی حقوقی بیشتر به صدها کارگر جلوگیری کرده
است.
رضا برای دفاع از حقوق و مطالبات کارگران شرکت واحد و به
دلیل اعتصاب کارگران واحد، و همچنین به دلیل عضویت در هیات مدیره
سندیکا به مدت ۴ سال از کار اخراج شده بود اما در تمام این مدت دست
از مبارزه ی کارگری برنداشت.
رضا از جمله کسانی بود که باور
داشت کارگران باید در مواقع ضروری به داد یکدیگر برسند و اگر
خانواده ی کارگری به دلیل مبارزات ِ نان اور خانواده و زندانی یا
اخراج وی، دچار مشکلات مالی شده اند، بقیه ی کارگران باید به حمایت
از این خانواده بپردازند.
رضا شهابی و بسیاری دیگر از کارگران
باور داشته و دارند که کارگران نباید از نظر مالی و غیره به هیچ
نهاد و دولت و گروه و سازمان وابسته باشند و کارگر باید تنها و
تنها با پشتوانه ی کارگران و هم طبقه ای های خود به مبارزه ادامه
دهد.
شاید به این دلیل است که انواع و اقسام نهاد ِ شبه کارگری
اما وابسته به سرمایه داری، نهادهای حقوق بشری طرفدار سرمایه داران
و ضد منافع اساسی کارگران و همچنین رسانه های خوش نقش و نگار و لی
ضدکارگری ِ سرمایه داری در مقابل دستگیری و فشار هایی که به
کارگرانی مثل رضا شهابی وارد می شود سکوت پیشه میکنند.
اما رضا
شهابی و کسانی مانند او که دل در گرو احقاق حقوق کارگران و زحمت
کشان دارند به فراموشی سپرده نشده اند. سکوت خبری و تبلیغی و رسانه
ای سرمایه داری نشانه ی درست بودن و کارگری بودن تلاش های فعالین
کارگری است.
ما کارگران و همچنین تمامی تشکل های کارگری و تمامی
دلسوزان و علاقه مندان جنبش کارگری برای آزادی فوری و بی قید و شرط
رضا شهابی و دیگر کارگران زندانی باید تمام تلاش خود را به کار
بندیم. زیرا که کسی جز خود ِ ما فریاد رس ما نیست!
رضا شهابی و
دیگر کارگران زندانی باید آزاد شوند. سرکوب ما را از پای درنخواهد
آورد. ما بُرنده تر و متحدانه به مبارزه ادامه خواهیم داد.
پخش اطلاعیه ی محکومیت دستگیری رضا شهابی در تهران
بنابر همین
گزارش، پس از گذشتن ۴٣ روز از بازداشت رضا شهابی کارگر شرکت واحد
اتوبوسرانی تهران، روز سه شنبه ۱۲ مردادماه تعداد زیادی از بیانیه
ی "جمعی از کارگران و فعالان کارگری داخل کشور" که در محکومیت
دستگیری رضا شهابی و تاکید به مبارزه برای آزادی وی و دیگر کارگران
دربند و نیز ادامه ی مبارزه ی کارگران برای دستیابی به مطالباتشان
صادر شده بود، به صورت یک تک برگ دو صفحه ای، بین رانندگان خطوط
اتوبوسرانی تهران پخش شد. در این اقدام شش ساعته، محل های پخش
عبارت بودند از خط بی.آر.تی آزادی – تهرانپارس (۲ نقطه)، خط
بی.آر.تی آزادی – خاوران (سه نقطه)، توقفگاه و ساختمان اداری شرکت
اتوبوسرانی تهران و حومه- منطقه ٣ (محل کار و محل طراحی ربوده شدن
و دستگیری رضا شهابی) و پایانه اتوبوسرانی میدان آزادی.
در این
اقدام که توسط تیم هایی از کارگران انجام شد، به جز یک مورد، تمام
رانندگان اطلاعیه را دریافت نمودند و بیش از ۷۰ % رانندگان از
شنیدن اقدام حمایتی از رضا شهابی استقبال کردند.
اعتراض در
خارج از کشور
گروهی از تشکل های مدافع کارگران در خارج از کشور
نیز با انتشار اطلاعیه ای در روز دوم اوت، خواهان آزادی فوری رضا
شهابی شده اند. در این اطلاعیه تحت عنوان «تا آزادی بی قید وشرط
رضا شهابی و دیگر کارگران زندانی از پا نخواهیم نشست!» آمده است:
رضا شهابی از اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد
کماکان در دست دژخیمان اسلامی سرمایه اسیر است.
رضا شهابی در
تاریخ ۲۲ خرداد ٨۹ در محل کارش ربوده شده و هنوز در زندان اوین بسر
می برد. وضعیت جسمانی رضا شهابی قبل از دست گیری نا مساعد بوده و
این مسئله خانواده او را در شرایطی که دژخیمان سرمایه آن ها را در
بی خبری گذاشته است دو چندان نگران تر کرده است.
نهادهای
همبستگی با جنبش کارگری در ایران هم چنان که در اطلاعیه های قبلی
خود فراخوان اعتراض به دستگیری فعالین کارگری داده و خواهان آزادی
فوری و بی قید وشرط آن ها شده است ، بار دیگر همه گان را فرا می
خوانند که برای اعتراض به رژیم ضد کارگر اسلامی سرمایه در ایران و
برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی به هر شکل که می توانند یاری
رسانند.
تا آزادی رضا شهابی و دیگر فعالین کارگری در بند و نیز
تمامی زندانیان سیاسی از پای نخواهیم نشست!
این بیانیه را
کمیته همبستگی با جنبش کارگری ایران- استرالیا، کمیته دفاع از
کارگران ایران – نروژ، همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران –
فرانسه، کانون همبستگی با کارگران ایران – فرانکفورت و حومه، کانون
همبستگی با جنبش کارگری ایران – هانوفر، کمیته همبستگی کارگران
ایران و سوئد، کانون همبستگی با کارگران ایران – گوتنبرگ، انجمن
کارگری جمال چراغ ویسی، شبکه همبستگی کارگری، اتحاد چپ ایرانیان
واشنگتن و کمیته حمایت از کارگران ایران تورنتو کانادا امضا کرده
اند.
----
مرگ مشکوک یکی از اعضای خاندان طلیعه
يكشنبه ، 10 مرداد 1389
جنازه علی طلیعه که از روز سی ام تیر ماه ناپدید شده بود امروز در
حالی که به قتل رسیده بود در آبیک واقع بین کرج - قزوین پیدا و به
سردخانه قزوین منتقل شده است.
او ساعت 10 صبح روز چهار شنبه 30 تیر ماه سال جاری که از
منزل به قصد کرج برای انجام کار اداری خارج شده بود ناپدید شد.
گزارش ناپدید شدن وی همان روز به نیروی انتظامی، آگاهی و مقامات
قضایی گزارش شد و خانواده وی به بیمارستان ها پزشک قانونی و مراجعه
کردند ولی اثری از وی تا به امروز بدست نیامده بود.
علی طلیعه 73 ساله از اقوام دکتر ابراهیم یزدی، دبیر کل نهضت آزادی
و همسر ایشان سرکار خانم سرور طلیعه می باشد.
سایت «میزان خبر» این ضایعه را به خانواده های طلیعه و یزدی تسلیت
می گوید و امیدوار است مقامات قضایی و پزشک قانونی با بررسی
جنازه وی و سولبق امر انگیزه و عاملین این جنایت را کشف و اعلام
نمایند.