|
|
|||
الهه باقری مدرسه فمینیستی :
شما زنان ترکيب پيچيده و بيکران رنج و شادي ، تنها و
رها شده به خود، ولي به وجود آورنده ي کل بشريت. رنجديده ، ناکام و
خوار و در عين حال منبع بي پايان شادماني و لذت براي همه ما و منبع
عاطفي ماوراي قياس و الهام بخش حرکت هاي شجاعانه هستيد. ضعيف خوانده
شديد ، اما سرشار از قدرت ناگفته اي هستيد که الهام بخش ما براي کسب
افتخار بوده است و بنا بر همين حقايق است که بايد محقانه مدعي تساوي
حقوق خود در جشن پُر شکوه پيروزي انقلاب باشيد. یافتن رد پای زنان در کشوری که تاریخ نگاری از دید و نگاهی کاملا مردانه صورت گرفته است، کاریست بس دشوار. فرهنگ ما همچنان و کماکان فرهنگ شفاهی است و آنچه مکتوب است ، بندرت از دخالت علایق شخصی، فکری، ایدئولوژیک و گروهی، بر حذر مانده است. پیشداوری ، تعصب و اصرار بر اثبات درستی درک ایدئولوژیک و طرح سیاسی خود از طریق تحریف تاریخ ، نگفتن همه ی واقعیت ها، حذف کردن این یا آن بخش ، محکوم کردن یا پذیرفتن تام، حکم صادر کردن در مورد وقایع تاریخی بدون در نظر گرفتن اوضاع سیاسی و اجتماعی خاص هر دوره، و نتیجه گیریهایی که به جای روشن کردن ابهامات بر آنها افزوده است، در مجموع باعث شده که در بسیاری از زمینه ها با کلاف سردرگمی روبرو شویم که باز کردن آن کاریست گاه ناممکن. با وجود همه این مشکلات و سر در گمی ها اما مردم و کشور پهناور ما ايران در مسیر پیمودن تاریخ پُر فراز و فرود خویش، با وقایع و حوادث فراوان روبرو بوده است، بویژه در طول سال هاي طولانی سلطنت قاجاريه، مناسبات اجتماعی سیاسی ما دستخوش تحولات بسيار بوده است . وضعيت اجتماعي زنان هم در طول دوره هاي مختلفِ تاريخي و فرهنگي بویژه در سالهای پایانی سلسله قاجاریه با تغییر و تحولات فراوان روبرو بوده است . مثلاً ما در تاریخ متلاطم کشورمان با حمله ي اقوام مختلف از جمله عرب ها روبرو بوده ایم. حمله عرب ها به ايران موجب پذيرش ارزش هاي عربي – اسلامي در ميان ايرانيان شد. حمله ي مغول ها به ايران نيز تاثير زيادي بر فرهنگ و جامعه ي ايران گذاشت. اين تاثيرات به تبع بر وضعيت زنان ايراني تاثير گذار بود.(1) هرچند كه جامعه ما در دوره ي قاجاريه و سالهای پایانی حکومت آنان، وارد مرحله ي تازه ايي شد و با شكل گيري حركت مشروطه خواهي ايرانيان در تحولات سياسي – اجتماعي و فرهنگي تاثير و تحولات زیادی در همه ابعاد زیست اجتماعی مردم به وجود آمد. ولي در اين راستا بيشتر زنان در حوزه ي اجتماعي جامعه ، در رنج و مشقت بودند. چون نه تنها در حوزه ي اجتماعي بلكه در حوزه ي سياسي هم به آساني نمي توانستند به اقدامات گروهي و جمعي دست بزنند. هرچند كه در حركت ها و جنبش هاي مخالف با دولت، نقش و حضور زنان هم مي بينيم ولي نخستین نمودهای حضور جدی و مؤثر زنان را در جنبش مشروطه مي بينيم . در اين دوران شرايط سياسی، اجتماعی، زندگی زنان تا حدود زيادی محدود شده بود. با وجود اين، آنان در برخی فعاليتهای اجتماعی، مانند تفريحات دستهجمعی (در جمع زنان)، امور خيريه، گردهمآيیها و مراسم مذهبی، دخالت و مديريت مستقيم در اداره منزل و تربيت فرزندان و در موارد معدودی نيز امور اقتصادی مانند اداره امور زمينهای کشاورزی يا توليدات صنايع دستی شرکت میجستند.(2) ضمن آنکه آنان در صحنه ي سياست حضوری پنهان داشتند. به اين ترتيب که به عنوان مادر، خواهر يا همسران شاه، با نفوذ بر وی بهطور غيرمستقيم و به صورت واسطه قدرت بر برخی تصميمات شاهانه اعمال نفوذ میکردند.(3) اما زنان به دليل نبودن شرايط اجتماعی و سياسی مناسب نمیتوانستند جايگاه مستقل و مناسب خود را در اجتماع بدست آورند. فرمان انقلاب مشروطه كه در سال 14 جمادی الثانی 1324 برابر با 14 مرداد ماه 1285 خورشیدی صادر شد و بعد از فرمان مشروطيت علما در قم و بازاريان و اصناف در باغ سفارت جمع می شدند و 17 جمادی الثانی متمم فرمان مشروطيت صادر می شود ، چون روشنفکران اعتراض می کنند که آن کامل نيست و پاره مي کنند و شاه دوباره آن را مي نويسد و در اولی اسم ملت را نياورده بودند و بعد در متمم آن به ملت اشاره شده است . بعد از اين که فرمان صادر شد در طهران تلاش کردند نظام نامه ی انتخابات را تعيين کنند و در حدود 17 شهريور نظام نامه ی انتخابات امضا شد . مظفرالدين شاه بيمار بود و می ترسيدند که شاه فوت کند و تمام تلاش ها نقش بر آب شود و شروع کردند به انتخابات نمايندگان که در طهران تعداد 60 نفر بودند . تبريز کانون دوم برای مشروطه بود . زنان در لحظه لحظه ی اين حرکت مهم سياسی اجتماعی حضوری چشمگيری داشتند.هنگامی که مخالفت با دولت آغاز شد و مردم در مسجد شاه طهران بارها و بارها بست نشستند ، زنان نيز عهده دار مسئوليت های مهمی بودند.آنان ضمن همراهی با مردان در آوردند علما به مسجد برای سخنرانی، مسئوليت حفظ جان علما را هم بر عهده داشتند.(4) يکی از زنان به نام « زن حيدر خان تبريزی و گروهش وظيفه داشتند در موقع شلوغی با چماقهايی که در زير چادر خود پنهان کرده بودند از جان علما محافظت کنند.» در مهاجرت صغری هم همراه با سيد محمد طباطبايی و سيد عبدالله بهبهانی زنان نيز حضور داشتند. همان طور که مي دانيم عين الدوله سعی می کرد مظفر الدين شاه را در بی خبری قرار دهد در چنين شرايطی زنان برای آگاه کردن شاه از وضع موجود پيش قدم مي شوند و هنگامی که شاه برای ديدار امير بهادر به منزل وی مي رفت، فرصت را غنيمت شمرده و گرد کالسکه ی او را مي گيرند و فرياد میزنند:" ما آقايان و پيشوايان دين را می خواهيم، عقد ما را آقايان بسته اند... ای پادشاه اسلام اگر روس و انگليس با تو طرف شوند، شصت کرور ملت ايران، به حکم اين آقايان جهاد می کنند."(5) حتی در جريان آزاد کردن شيخ محمد واعظ از عاملان فعال مهاجرت صغری، زنان نقش زيادی را ايفا کردند به طوری که ما شاهد درگيری آنها با سربازان هستيم .در مورد تحصن در سفارت انگليس هم زنان تصميم به مشارکت گرفتند- اما هنوز نگرانی از تماس نزديک با اجانب نامسلمان مانع ا ز تحقق خواست آنان می شد.با اين حال زنان نااميد نشدند.در همين جريان تحصن در سفارت انگليس زنی يک دسته اسکناس به حاجی محمد تقی نامی می دهد و مي گويد: اين پول را خرج متحصنين کنيد . سرانجام مشروطه خواهان پيروز شدند اما...اما ازآنجا که اکثرا" انديشه ی مرد ايرانی بسته بوده و استبداد و مرد سالاری در جزء جزء بدنه ی اين جامعه ريشه دوانده است،متأسفانه با تشکيل مجلس ،زنان نه حق انتخاب داشتند و نه حق انتخاب کردن..... درواقع "در رديف اطفال واتباع بيگانه به حساب آمدند."(6) واين جز استبداد مطلقه و استقرار نظام مرد سالار هيچ چيز ديگری نمی تواند باشد. در جريان تضعيف مشروطه توسط محمد علی شاه،اتحاديه ی غيبی نسوان از متمم قانون اساسی دفاع کرد.محمد علی شاه افراد زيادی را جهت ضربه زدن به مشروطه تحريک می کرد. دراين دوره شاهد حمله ، قتل و غارت زيادی هستيم. در اين برهه ی زمانی نيز زنان ازهيچ گونه کمک جانی و مالی دريغ نکردند و اين مطلب مؤيد ايثار و شعور فوق العاده ی زن ايرانی است. اوج مخالفت محمد علی شاه به توپ بستن مجلس بود. در اين حادثه و قتل عام مشروطه خواهان ،تنها زنان جرات یافتند پيکر جوانان مجاهد را از زمين بردارند و بعد از استيلای مجدد مستبدين، منزل عمه ی ميرزا جهانگيرخان صور اسرافيل محل استقرار مشروطه خواهان بود.(7) سرآغاز جنبش زنان براي رسيدن به حقوق حقه ي شان بود تا آن زمان زنان تجددخواه كه تعداد آنان كم شمار بود در محافل و مجالس خود به بحث و گفتگو درباره ي شرايط زندگي و موقعيت فردي و اجتماعي زن ايراني در سنجش با زن اروپايي مي پرداختند و به اقدامات لازم براي دگرگون كردن اين وضع مي انديشيدند . زنان روشنفكر ايراني در اجتماعاتي كه تشكيل مي دادند و در نشرياتي كه منتشر مي ساختند ، از زندگي زنان تازه رهاشده و فارغ از ستم روسيه ي شوروي مثال مي آوردند و در راه مبارزه با خرافات و قيد و بند فئودالي ، هم چنين در راه كسب آزادي از زنان شوروي الهام مي گرفتند.(8) هم چنين با داير كردن مؤسسات علمي و فرهنگي ، از قبيل مدارس دخترانه ، قرائت خانه ، نشر روزنامه و كتاب و ... سعي كردند ، پرده ي سياه ناداني و خرافات را به كنار زنند و با آگاهي به پيكار با ستم اجتماعي و جنسي برخيزند.(9) انقلاب مشروطه تا حدودي توانست خواسته ها و هدف هاي خود را از محافل دربسته به پهنه ي (سطح ) جامعه بكشاند.(10) در ايران جنبش هاي آگاهانه زنان براي احقاق حقوق خود به طور مشخص از دوران مشروطه كه دوران آگاهي عموم مردم از حقوق دموكراتيك خويش است آغاز مي شود و پس از آن نيز در پيوندي انكار ناپذير با جو سياسي حاكم در هر يك از رژيم ها ادامه مي يابد.(11) در انقلاب مشروطه حضور زنان چشمگيرتر شد . آنان در اعتراض ها و بست نشيني هايي كه به صدور فرمان مشروطه منجر گرديد ، شركت داشتند. در حالي كه زنان در واقعه ي رژي تنها به واسطه ي فتواي علما حضور يافتند، در مبارزه هايي كه به انقلاب مشروطه انجاميد به طور خودجوش و البته باز هم به رهبري روحانيون شركت نمودند. پس از امضاي فرمان مشروطيت در 1906 م . زنان فعاليت خود را شدت بخشيدند و در زمينه هاي سياسي و اقتصادي ، به ويژه برپايي بانك ملي و تحريم منسوجات خارجي تلاش كردند و از اين رو در پي رسيدن به حقوق از دست رفته ي خود ، وارد عرصه ي سياست شدند و اعتصاب مي كردند و در مواردي از نظر مالي و اخلاقي به مشروطه خواهان ياري مي رساندند . براي نمونه : در سال 1905 م . كه علما در صحن حضرت عبدالعظيم بست نشستند زنان براي مصون نگاه داشتن ايشان از نيروهاي مسلح دولتي ، موانعي انساني پديد آوردند.(12) در آستانه ي انقلاب مشروطيت برخي از روشنفكران و َفعالان سياسي دوره قاجاريه در بررسي عامل ضعف و ناتواني اقتصادي و اجتماعي جامعه ايران ، موقعيت زن ايراني را مورد توجه قرار دادند. آنان دريافتند كه تحول و نوسازي جامعه ايران بدون احقاق حقوق زنان و فعال نمودن آنان در عرصه ي حيات اجتماعي امكان پذير نيست.(13) در اين دوره به دليل اينكه تعدادي از خانم هاي فرنگي به ايران سفر كردند و از ديده ها و شنيده هاي خود گزارش هايي برجاي گذاشتند، اطلاعات مبسوط تري به ويژه در خصوص زندگي اندروني زنان دربار ، كه پاي مردان بدان جا نمي رسيد و نيز در مورد زنان طبقات ديگر هم در دست داريم.(14) حتي در اواخر دوره ي مشروطه گاه به كتاب ها و رسالاتي برخورد مي كنيم كه توسط خود زنان ايراني نوشته شده اند كه به عنوان نمونه مي توان از خاطرات تاج السلطنه (دختر ناصرالدين شاه قاجار ) اشاره كرد. با توجه به دگرگوني هاي سياسي ، اجتماعي و اقتصادي و رويارويي ايرانيان با تمدن غرب مسئله ي وضعيت زن در جامعه ي ايراني و مقايسه آن با زنِ غربي مورد توجه گروه هاي تجدد طلب قرار گرفت . تلاش گروه هاي تجدد طلب در عصر قاجار آغاز و پس از مشروطيت اوج گرفت.(15) زنان تجدد طلب ايراني در شرايطي براي احقاق حقوق مدني و تغيير شرايط زنان به پا خواستند كه مردم ايران براي دگرگون سازي و نوسازي سياسي ، اجتماعي و اقتصادي جامعه مبارزه مي كردند. به اين ترتيب مبارزه زن ايراني در پيوند با دو نهضت ملي و بين الملل يعني انقلاب مشروطه و جنبش زنان قرار گرفت و فعالان حقوق زنان اطلاع چنداني از تمايزات فطري در درون جنبش جهاني زنان نداشتند از اين رو تا دهه ي 1320 هـ . ش. فعاليت زنان ايراني در چارچوب نگرش دموكراتيك بورژوايي قرار داشت و همين نگرش تغييرات جدي در زندگي و انديشه ي زن ايراني پديد آورد.(16) لزوم تغيير در وضعيت زنان ، در دوره ي مشروطه و از طريق انجمن هاي زنان به شكلي سازمان يافته مطرح گرديد. موجي كه در جهان آن روز آغاز شده بود ، به هر روي در حال نشو و نما بود. حركت مشروطه خواهي زمينه ي مساعدي را براي مردم ايران جهت اعلام خواسته هاي خود فراهم كرد. زنان نيز اين فرصت را غنيمت شمردند و در صحنه هاي مختلف ابراز موجوديت و همياري با مردان حاضر شدند. انجمن هاي زنان كه در ابتدا به منظور پيشبرد اهداف دولت مشروطه تشكيل شده بودند ، به تدريج خواستار توجه به حقوقزنان و بهبود موقعيت آنان در خانواده و جامعه شدند . مبارزه ي زنان براي تغيير نگرش عمومي نسبت به «زن » و فرهنگ مردسالار، يكي ديگر از عرصه هاي فعاليّت زنان تجدّد طلب ايران در دوره ي اول مجلس شوراي ملّي است . تلاش آنان در اين دوره بيشتر در زمينه ي فراهم كردن شرايط احقاق حقوق اجتماعي و حضور زنان در عرصه هاي مختلف اجتماع بود و به موقعيّت و جايگاه زنان و دختران در محيط خانواده نمي پرداختند.(17) در جامعه ي استبدادي ، مرد سالار و پدرسالار ايران پس از گذشتن از انقلاب مشروطيت صديقه دولت آبادي جزو زناني بود كه براي دستيابي به اين حقوق به صحنه ي مبارزه آمد زيرا چنين راه و سرنوشتي نصيب اندك شمار از زنان نسل او شده است. مسير اين زندگي سياسي – اجتماعي سرنوشتي را برايش رقم زده كه با سرنوشت آن دسته از زناني كه زندگي شان عمدتاً با مسايل و حوادث روزمره و شخصي و خانوادگي شان مرتبط بوده است ، متمايز مي نمايد. منابع و پانوشت ها:
---- گام به گام با زنان در انقلاب مشروطیت جواد موسوی خوزستانی
مدرسه فمینیستی: به ندرت تاریخ نگاران ایرانی به ثبت و مستند کردن رویدادهای موثری که به وسیله زنان به وجود آمده، پرداخته اند. با این نقص فاحش اما بوده اند تاریخ دان ها و پژوهشگرانی که روز یا ماه و سال هایی که حرکت های زنان ایران، تاثیرگذار بوده است را به ثبت رسانده اند. مطلبی که در پی می آید به بهانه یکصد و چهارمین سالگرد انقلاب مشروطه، با بهره گیری از چندین منبع، گردآوری شده و حرکت ها و تلاش های تاثیرگذار زنان در انقلاب مشروطیت را فهرست کرده است.
خرداد ماه 1284 خورشیدی
2 بهمن ماه 1284
31 خردادماه 1285
29 تیر ماه 1285
14 مرداد 1285
15 مهر 1285
دی ماه 1285
9 دی ماه 1285
10 دی ماه 1385
14 دی ماه 1285
دی ماه 1285
6 اسفند 1285
5 بهمن ماه 1285
12 بهمن ماه 1285
18 بهمن ماه 1285
اسفند 1285
سال 1285
فرودین 1286
19 اردیبهشت 1286
24 اردیبهشت 1286
9 اردیبهشت 1286
خرداد 1286
تیرماه 1286
شهریور ماه 1286
شهریور ماه 1286
31 شهریور 1286
8 مهر 1286
21 اسفند 1286
23 خرداد ماه 1287
2 تیر ماه 1287
3 تیر ماه 1287
مرداد ماه 1287
آبان ـ آذر 1287
15 دی ماه 1287
19 بهمن 1287
12 بهمن 1287
1 اردیبهشت 1288
22 تا 24 تیرماه 1288
شهریور ماه 1288
30 مهر ماه 1288
24 آبان ماه 1288
پائیز 1288
دی ماه 1288
اسفند 1288
19 اسفند 1288
فروردین ماه 1289
سال 1289
سال 1289
16 اردیبهشت 1290
17 اردیبهشت 1290
22 اردیبهشت ماه 1290
خرداد ماه 1290
19 مرداد ماه 1290
مرداد ماه 1290
آبان 1290
11 تا 13 آذر 1290
13 آذر 1290
15 آذر 1290
24 آذر 1290
27 آذر 1290
2 دی 1290
3 دی تا اواسط دی ماه 1290
* منابع مورد استفاده در تدوین این گزارش: سالنمای زنان ایران (نوشین احمدی خراسانی). کرنولوژی جنبش زنان در انقلاب مشروطیت به قلم ژانت آفاری (پیرنظر) . پیشینه های اقتصادی ـ اجتماعی جنبش مشروطیت به قلم خسرو شاکری. تاریخ مشروطه ایران به قلم احمد کسروی. انجمن «ارگان انجمن ایالتی آذربایجان»، به قلم منصوره رفیعی. از صبا تا نیما، به قلم یحیی آرین پور. ---- اخلاق خشونت پرهیز در نهضت مشروطه ایرانیان نازنین صمیمی (شیرازی)* 12 مرداد 1389
مدرسه فمینیستی : «... من کنار تر ایستاده بودم و چون مرا از شمار ایشان نمی گرفتند کاری با من نداشتند. ولی از آسیبی که بآقایان بهبهانی، طباطبایی و امام جمعه خویی میرسانیدند دلم نزدیک بود بترکد. بهبهانی و طباطبایی و خویی را چندان زدند که اندازه نداشت. یکی از اینرو سیلی یا مشت و قنداق تفنگ می نواخت و آن یک، فرصت نداده از آنرو مشت یا سیلی میخوابانید. میدیدم سر لخت آقا سید عبدالله بهبهانی در هوا این ور میرفت آن ور میگردید. در همه این آسیبها تنها سخنی که از زبان اینان بیرون می آمد جمله «لااله الالله» بود. بویژه بهبهانی که هرگز جمله دیگری بر زبان نراند. پس از آنکه از زدن سیر شدند آنزمان بکندن ریشها پرداختند. دسته دسته موها را می کندند و دور میانداختند و خون که از رویشان روان بود. در این میان کسانی را هم باشوشکه یا با ابزار دیگری زخمی ساخته بودند که از سر و یا از گردنشان خون روان میگردید. در این هنگامه دلگداز بود که حاج میرزا ابراهیم آقا تبریزی را هم کشتند.» (احمدکسروی. تاریخ مشروطه ایران. ص 645-646) شکستن حرمت و قساوت بی نظیر عمال استبداد نسبت به مجتهدین مشروطه خواه مجلس و سرکوب عنان گسیخته ی رهبران سیاسی نهضت مشروطه پارلمانی، در آتمسفر سیاسی ای انجام می گرفت که به استناد اکثر کتب تاریخی، رهبران سیاسی نهضت از هر گونه خشونت و تحریک به زد و خورد، پرهیز داشتند و مردم به هیجان آمده را به آرامش دعوت می نمودند. اکثر رهبران سیاسی و فکری نهضت همچون: جهانگیرخان صوراسرافیل، ملک المتکلمین، سید جمال اصفهانی، شیخ احمد مدیر روزنامه روح القدس، میرزا ابراهیم آقا تبریزی، حاج محمد تقی بنکدار، محمدرضا مساوات، مستشارالدوله، قاضی قزوینی، سید حسن تقی زاده، میرزا یحیی دولت آبادی، علی اکبر دهخدا، و... که یا جزو نمایندگان مردم در مجلس تازه تاسیس شورای ملی بودند یا مدیران روزنامه های آزادیخواه، یا هر دو وظیفه را توأمان عهده دار بودند در برخورد مسالمت آمیز و صلح طلبانه با دربار شاه و قوای قزاقان روسی که خدمتگزار شاه و در رکاب ایشان قرار داشتند، متحد و هم نظر بودند. هیچ کس از این رهبران با جنگ مسلحانه با شاه و سرهنگ لیاخوف، موافقتی نداشت. در مجلس ملی (مجلس اول)، دو کمیسیون تشکیل شده بود: «یکی کمیسیون سیاسی یا اصلاح و دیگر کمیسیون دفاع. هر کدام از دوازده نماینده تشکیل می شد. ریاست کمیسیون سیاسی را ممتازالدوله رئیس مجلس به عهده داشت. مجتهدان مجلس هم در آن حضور داشتند. در کمیسیون دفاع سه تن از بیرون مجلس هم شرکت می کردند. علاوه بر آن دو کمیسیون اصلی، هیأتی از نمایندگان انجمن ها (به ریاست میرزا محمد صادق طباطبایی) در کتابخانه مدرسه سپهسالار تشکیل می گردید که واسطه مذاکره مجلس با انجمن ها بود. سخنرانی های عمومی در میدان بهارستان می بایستی با تصویب آن هیأت باشد که از هر نوع تحریکی جلوگیری شود.» (فریدون آدمیت. مجلس اول و بحران آزادی. ص 329) هم در کمیسیون سیاسی مجلس و هم در کمیسیون دفاع، نظر اکثر رهبران مشروطه، بر جلوگیری از تحریک، عدم درگیری با مستبدان، و پرهیز از خشونت در مبارزه بود. در کمیسیون دفاع با این که دو نظریه حاکم بود و نظریه اول بر صلح و همکاری و سازش با دربار اصرار می ورزید و نظریه دوم بر مقاومت و ایستادگی، اما هر دو گروه با جنگ مسلحانه و خشونت موافقت نداشتند. حتی موقعی که نیروهای نظامی استبداد سلطنتی، مجلس شورای ملی را محاصره کرده بودند و بنا داشتند با کمک قزاقهای روسی، مجلس را بمباران کنند با این حال، رهبران سیاسی به همه مجاهدین داوطلب و مردمی که در روز دوم تیرماه 1287 شمسی اطراف مجلس (برای جلوگیری از تصرف خانه ملت به وسیله دربار و محافظت از دستاوردهای مشروطه) مستقر شده بودند دستور اکید داده بودند که به هیچ وجه تیراندازی را آغاز نکنند و تنها هنگامی که سرهنگ لیاخوف و شرکای ایرانی اش به مجلس شلیک کردند، مجاهدین در مقام دفاع، برآیند. حتی سید حسن تقی زاده که بین مشروطه خواهان به فردی تندرو معروف بود در جلسات اضطراری که در آستانه ی حمله قزاقهای روسی (تحت امر محمدعلی شاه) در کمیسیون دفاع برگزار می شود با آوردن دلایل منطقی می گوید که جنگ با قوای نظامی شاه درست نیست « غیر از اینکه صلح بکنیم و به تدریج کارها را اصلاح نماییم چاره نداریم.» (همان. ص 333). علی اکبر دهخدا نیز در آن جلسات به جای کوبیدن بر طبل جنگ، بر اتحاد و انسجام نیروهای مشروطه خواه تاکید می کند«به رفع اختلاف کلمه، برآییم» (همان. ص 334). همین مبنا و پایبندی به اصول مبارزه بی خشونت و اصلاح گرایانه است که بسیاری از تاریخ نگاران مستقل ایران بر روشهای مسالمت جوی رهبران مشروطیت اتفاق نظر دارند: «از آغاز کار مجلس، نمایندگان و همه خیر اندیشان و هوشمندان از روش افراطیون و مداخلات هرج و مرج طلبانه ی برخی انجمن ها نکوهش می کردند.» (ص 335). لاجرم، روش غیر افراطی و مبارزه ی اصلاح طلبانه در ایران ـ بلکه در همه مناطق جهان ـ هزینه های خاص خودش را هم دارد. این تصور که اگر روش مبارزه بی خشونت و آرام و اصلاح طلبانه با استبداد در پیش گرفته شود برای مبارزین آزادیخواه، بدور از هزینه است و آنها بدون پرداخت هزینه می توانند بر هیولای استبداد و اختناق غلبه کنند تصوری بی ربط است. در هیچ جای دنیا سراغ نداریم ملتی که به آزادی رسیده باشد ولی هزینه و بهایی برای آزادی اش از دست استبداد، نپرداخته باشد. رهبران اصلاح طلب و بنیانگذاران نهضت مشروطه پارلمانی هم بهای گزافی پرداختند تا مجلس ملی و حقوق و آزادیهای ملت و استقلال قوا در کشورشان را مستقر گردانیدند. نمونه های پرداخت هزینه های گزافی که رهبران نهضت برای آزادی ملت پرداختند یکی دو تا نیست مثلا اعدام شدن هشت نفر از آنان است. در روز کودتای محمدعلی میرزا (که به جای مظفرالدین شاه بر تخت سلطنت تشسته بود) تعداد هشت نفر از رهبران مشروطه را بلافاصله در باغشاه کشتند. (کسروی. ص 652 – 647) دو نفر از این هشت نفر، به نامهای: ملک المتکلمین و جهانگیرخان صوراسرافیل (مدیر روزنامه صوراسرافیل) در همان روز کودتا بدون محاکمه خفه کردند آنان جانشان را بر سر آزادی ملت نهادند. مقاومت و پایداری سران نهضت و مجاهدین مشروطه خواه در ایستادگی بر اصول دموکراتیک و حقوق ملت بر کسی پوشیده نیست. رهبران مشروطه و غالب مجاهدین و انجمن های مردمی علی رغم ایمان و اعتقادشان به روش بی خشونت و اصلاح طلبانه اما قدمی از مواضع اصولی خود در مقابل دربار و شخص محمدعلی شاه ـ که به عیان می دانستند او عزم جنگ و انهدام مجلس را کرده ـ عقب نمی نشستند: «مجلس در رد کردن پیشنهاد محمدعلی شاه دائر بر تسلیم چند تن متهمان سیاسی [جهانگیر صوراسرافیل، ملک المتکلمین، میرزا ابراهیم آقا تبریزی، و...]، تردیدی به خود راه نداد. به علاوه به هیأت دولت تاخت و به وزیران تکلیف استعفا نمود. به شرحی که گذشت، شاه تکلیفی به مجلس کرده بود که از اصل می دانست پذیرفتنی نیست. به حقیقت، اتمام حجتی بود در توجیه حمله نظامی به مجلس. آن جلسه طولانی مجلس تا پاسی از شب ادامه داشت. سخنان دلیرانه میرزا ابراهیم آقا تبریزی مجلس را به هیجان آورد، بار دیگر بر شاه تاختند. بنا به گزارش وزیر مختار روس : جلسه مزبور با سخنان ممتازالدوله رئیس مجلس پایان یافت. او اعلام کرد: "چنانچه شاه در ظرف بیست و چهار ساعت تصمیم خود را تغییر ندهد، اقدامات شدیدی بعمل خواهد آمد". » (آدمیت. ص 336) اخلاق پرهیز از خشونت و تمسک به روش اصلاح گرایانه در روند تغییر ساختارهای مملکت، بر اذهان و رفتار و تصمیمات اکثر رهبران نهضت مشروطه غلبه داشت. از آنجا که هدف رهبران نهضت در آن زمان ـ بدون هیچ پرده پوشی ـ استقرار قانون و مجلس و تفکیک قوا و ایجاد حقوق مردم در مقابل شاه است بنابراین ابزار این تحول نیز نمی تواند بجز : «اصلاح گری»، اعتدال، تساهل، بردباری، غریبه دوستی، پرهیز از جنگ، و همزیستی باشد. آنان در برخورد با مشکلات داخلی از همین ابزار (روش بی خشونت و همزیستی) استفاده می کردند. بر این مبنا است که ترک و لُر و فارس و کُرد و مسلمان و ارمنی و بابی و کلیمی و زردشتی و سوسیالیست و ملی گرا در کنار همدیگر و همدوش و همپیمان یکدیگر برای اهداف مشترک، مبارزه می کنند و خودی و غیرخودی ندارند. در میان سران مجاهدین همه رقم ایده و مذهب و کیش و آیین وجود دارد. رهبران و بنیانگذاران نهضت مشروطه پارلمانی هم دارای مذاهب مختلف هستند و داشتن مذهب و دین متفاوت، مانع همکاری و تعاون آنها نیست. سیدعبدالله بهبهانی که مجتهد دینی است در کنار میرزا جهانگیر صوراسرافیل که متفکری پیرو مذهب بابی ـ ازلی و موسس روزنامه صوراسرافیل است قرار می گیرد. ملک المتکلمین نیز که او نیز بابی ـ ازلی است در کنار طباطبایی و مستشارالدوله و امام جمعه خویی می ایستد و از حقوق آنان مدافعه می کند. در سیاست خارجی شان نیز همین مبنا و روش مسالمت جویی و همزیستی را بکار می بردند. رهبران مشروطه پارلمانی با همه ی دنیا و تمامی کشورها خواستار رابطه ی دوستی و مراوده و همزیستی بودند از جمله با امپراطوری روسیه که بی پروا در روند آزادی ملت ایران، خدشه می کرد و با ایجاد موانع متعدد سعی می نمود انقلاب مشروطیت حتماَ شکست بخورد. سرهنگ لیاخوف، مامونتوف و بسیاری از افسران و قزاقان روس علناَ در ایران دسیسه و خرابکاری می کردند و دست به کشتار مشروطه خواهان می یازیدند. بمباران مجلس شورای ملی در 2 تیرماه 1287 به رهبری لیاخوف ـ سرهنگ روس که تحت امر محمدعلی میرزا بود ـ صورت گرفت. با وجود این همه کارشکنی و برخوردهای استعماری و خشونت آمیز، رهبران مشروطه به رابطه مسالمت آمیز و دوستی با آن امپراطوری تمایل داشتند و خواهان همزیستی مسالمت آمیز بودند. آنان با امپراطوری انگلیس و فرانسه و ایتالیا هم از پی ایجاد رابطه متقابل دوستی و مراوده بودند. زیرا که اعتقاد داشتند استقلال ایران و تقویت صنایع بومی کشور، با انزوا و دوری گزینی از روابط بین المللی، امکانپذیر نمی باشد. این مبنا ، بعدها هم در زمان حکومت رضاشاه پهلوی ادامه یافت و رضاشاه نیز سعی نمود با همه دول و ملل دنیا رابطه ای توأم با حسن نیت و مراوده اقتصادی و متقابل برقرار نماید. چنین بوده است که غالب تاریخ نگاران بیطرف، اذعان دارند که رهبران سیاسی و بییانگذاران نهضت مشروطه پارلمانی ایران حامل ارزشهای فلسفی و عمیقا انساندوستانه ، مسالمت جویانه، و اصلاح طلبانه بوده اند و از برقراری رابطه همزیستی، مراوده و دوستی با همه کشورهای دنیا استقبال می کرده اند. آنان با فداکاری، با پرداخت هزینه های سخت گزاف، با حلم و بردباری مثال زدنی، این ارزشها را در اذهان غالب سیاسیون آینده مملکت و در بطن تاریخ مدرن و اندیشه سیاسی در ایران نهادینه ساخته اند. ریشه های مسالمت خواهی نهضت سبز کنونی را نیز می شود با کمی تأمل، در میراث به جای مانده از نهضت مشروطه پیدا کرد. پانوشت ها و منابع : *دانشجوی رشته تاریخ.
|
||||