بازگشت به صفحه اول

 

 
 

قتل فجیع یک زندانی در زیر شکنجه در سلولهای انفرادی (سگدونی) بند1 زندان گوهردشت کرج

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" یکی از زندانیان سلولهای انفرادی بند 1 زندان گوهردشت در اثر شکنجه های وحشیانه به قتل رسید.

روز چهارشنبه 20 مرداد ماه زندانی حسن قشقایی 35 ساله پس از بازگشت از دادگاه و انتقال او به سلولهای انفرادی معروف به سگدونی مورد وحشیانه ترین شکنجه های پاسداربندها قرار می گیرد. او در حالی که دستان و پاهایش با دست بند و پابند بسته شده بود و چشمانش چشم بند زده شده بود مدت طولانی مورد شکنجه قرار می گیرد که به کما فرو می رود و بعد از چند ساعت به قتل رسانده می شود.

حسن قشقایی بدلیل دفاع از حق خود در مقابل زورگوییهای نیروی انتظامی مقاومت کرده بود و با آنها  درگیر شده بود.او در شهر ورامین پس از درگیری دستگیر می شود.آقای قشقایی از ایل قشقایی می باشد و در حدود 5 سال است که در زندان بسر می برد. او چند ماهی در بند 4 زندان گوهردشت کرج زندانی بود. سپس او را بدون دلیل به بند 1 معروف به بند آخر خطیها منتقل کردند.

مدتی پیش بدلیل اعتراض به برخوردهای وحشیانه پاسدار بندها ،او را به سلولهای انفرادی بند 1 معروف به سگدونی منتقل کردند و نهایتا در آنجا وی را به قتل رساندند.

یکی از شیوهای جنایتکارانه مسئولین این زندان،زندانیانی را که زیر شکنجه به قتل می رسانند علت قتل آنها را مصرف بیش از حد مواد مخدر و یا خودکشی عنوان می کنند.

تا به حال تعدادی از زندانیان در این شکنجه گاه مخوف و قرون وسطایی در زیر شکنجه های سبعانه به قتل رسانده شدند.در این شکنجه گاه همچنین زندانیان بی دفاع و اسیر را مورد وحشیانه ترین شکنجه ها قرار میدهند که از جمله آنها ،تجاوز جنسی،استعمال باتون،شکستن دست ، پا ، ستون فقرات،کتف و ده ها نوع شکنجه ضد بشری علیه زندانیان بکار گرفته می شود.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، نسبت به شکنجه های سیستماتیک و سازمان یافته علیه زندانیان سیاسی و عادی در ایران که تا به حال منجر به مرگ تعداد زیادی از آنها شده است بعنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار رسیدگی به جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای درشورای امنیت سازمان ملل متحد است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

21 مرداد 1389 برابر با 12 اوت 2010

----

بلاتكليفي و ممنوع الملاقات بودن رزيتا واثقي

پنجشنبه 21 مرداد 1389

خبرگزاری هرانا: مسئولان ضمن ممانعت از آزادی رزيتا واثقي، شهروند بهايي ساكن مشهد، وی را ممنوع الملاقات کردند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، آخرين ملاقات خانم واثقی كه بيش از 5 ماه است در بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر مشهد به صورت انفرادي نگهداري مي شود مربوط به يك ماه قبل است كه در اين ملاقات وي داراي ضعف شديد جسماني بوده است.

رزیتا واثقی در طي 5 ماه گذشته تنها سه ملاقات كوتاه با خانواده اش داشته است.

از سوی ديگر طي روزهای گذشته پس از مراجعه مادر این شهروند بهایی به دادسراي انقلاب مشهد، بازپرس پرونده به وي گفته كه بنا به درخواست وزارت اطلاعات دخترش دستکم تا دوماه دیگر آزاد نخواهد شد؛ اين در حاليست كه مورخ 6 تير ماه از خانواده ی واثقی وثيقه ای ملكي معادل 50 ميليون تومان جهت آزادی فرزندشان اخذ شده است.

----

نامه ای سرگشاده به مسئولین نظام از سوی یک شهروند بهایی

پنجشنبه 21 مرداد 1389

خبرگزاری هرانا: یک شهروند بهایی با نگاشتن نامه ای سرگشاده به مسئولین نظام نسبت به احکام صادره برای هفت تن از رهبران جامعه ی بهائیت اعتراض نموده است. متن نامه ی مذکور که به دست خبرگزاری حقوق بشر ایران(هرانا) رسیده است به شرح زیر است:

با سلام
دیرزمانی بود که می خواستم نامه ای به حضورتان بفرستم و در آن سوالی را مطرح کنم که تمام فکر و هستی ام را به خود مشغول داشته لیک یا فرصت پیش نمی آمد و یا اتفاقات متعدده ذهن را به سمت دیگری هدایت می کرد تا اینکه خبر حکم بیست ساله برای هفت عضو جامعه بهایی را شنیدم و بر آن شدم تا در اولین فرصت با شما تماس بگیرم.

نامه را با طرح سوالی آغاز می کنم که شاید پرسش بسیاری از ایرانیان و بهاییان باشد و آن این است که : در صورتی که جاسوس بودن بهاییان و به خصوص این هفت نفر بر شما محرز و آشکار است چرا دلایل را ارائه نمی کنید؟ در واقع اگر یقین می دانید که در این سی سال که بر مسند قدرت تکیه زدید بهاییان اطلاعات شما را به اسرائیل و انگلیس و آلمان و روسیه و فرانسه و بسیاری کشورهای دیگر که شما هر دفعه یکی را رو می کنید می فرستند پس چرا اسناد و مدارک را رو نمی کنید و سبب آبروریزی این اجتماع نمی شوید؟

بگذارید سوال را از زاویه دیگری مطرح کنم دادگاه های این هفت نفر غیر علنی بوده و حتی از حضور تمامی اعضای خانواده آنها در دادگاه جلوگیری به عمل آمده، سوال این است اگر مدارک شما غیر قابل انکارند چرا در حضور خبرنگاران و در یک دادگاه علنی آنها را محکوم نکردید؟

طرح این سوال مرا به اینجا می کشاند که شما مدرکی علیه بهاییان در دست ندارید که اگر داشتید تا به حال در بوق و کرنا کرده بودید و دنیا را از این رسوایی عظیم بهاییان آگاه می ساختید. سی سال است که هر آنچه در توان دارید به کار گرفته اید تا این اجتماع را که اولین اجتماعی بوده که جمهوری اسلامی را در آغاز انقلاب به رسمیت شناخته تحت فشار قرار دهید تا شاید اعترافی از آنها بگیرید و راه را برای از بین بردن این اجتماع هموار سازید. تیرتان هر دفعه به سنگ خورده و هر بار که فشار را بیشتر کردید عزم راسخ بهاییان را بیش از پیش دیدید و چاره ای جز زندان و شکنجه و اعدام فرا روی خود ندیدید.

نتوانستید با همه رسانه ای که در اختیار داریدا به ایرانیان عزیز بقبولانید که بهاییان قصد براندازی نظام را دارند و یا می خواهند ایران را به ویرانی بکشانند و چون عاجز و درمانده شدید و توان گفتن این که به اشتباه فکر می کردید این قشر از جامعه برای امنیت ملی خطرناکند ندارید، هربار به طریقی فشار را زیاد کردید تعدادی از جوان بهایی را اعدام کردید ، خانه هایشان را آتش زدید، به زندان شان افکندید و در این دوره از  فشار اقتصادی: از مجوز ندادن به بهاییان تا تعطیلی مغازه ها تا راه ندادن آنها به مشاغل دولتی گرفته تا فشار فرهنگی: از راه ندادن آنها به دانشگاه تا اجازه رسمی برای تدریس موسیقی و مابقی هنرها تا ندادن حق نشر و نوشتن حتی داستانی یا شعری در روزنامه های کشور گرفته تا فشار اجتماعی: که هیچ حق شهروندی برای این گروه نیست، قصد آن داشتید که بهاییان را چنان در منگنه قرار دهید که عزم ترک میهن شان کنند و آهی از سر آسودگی بکشید که دیگر تهدیدی برای شما نیستند حال آنکه بهاییان ایران را دوست دارند و برای آباد کردنش از هیچ کوششی رویگردان نیستند چرا که فردای بهتر را برای ایران و ایرانی می خواهند و از این رهگذر اگر با دیده انصاف نگریسته شود نه تنها تهدیدی برای جامعه و حکومت نیستند که به تمامه در خدمت مردم ایران می باشند.

مشکل اساسی شما دولتمردان این است که نمی توانید اندیشه ای جز اندیشه خودتان ببینید و نمی توانید ببینید که در این دنیای مادی گرا عده ای از جان و دل برای احیای ایران تلاش می کنند.چون عقیده بهاییان را با عقیده خود که برگرفته از خرافات است نه اصل اسلام و عدل علی، مغایر می بینید به نحوی قصد از بین بردن این جامعه ی پویا را دارید.

سخن آخر آن که:

اینگونه زندان ها و تهدیدها عمرش به سر آمده و کیست که نداند در این سی و یک سال بهاییان وجه المصالحه شما در جوامع بین المللی بوده اند تا هرگاه در تنگنا گیر افتادید با به زندان انداختن آنها، امتیازاتی از جوامع بین المللی بگیرید و در عوض مقداری از حکم را کم کنید و یا اگر امتیار پر و پیمانی گرفتید با دادن عفو یا تبرئه کردن آنها وجهه خود را نیز در انظار عمومی بار دیگر به دست آورید، و یا با دادن امتیازاتی از آنها بخواهید که مدتی شکا را به حال خود رها کنند تا هرآنچه می توانید حقوق بشر را زیر پا گذارید ، حال آنکه تشت رسواییتان دیرزمانی است که از پشت بام جهالتتان افتاده و خود بی خبرید.

بیداری مردم ایران دیگر اکاذیب  و دروغ های بزرگ شما را بر نمیتابد و نمی توان به بهانه حفظ امنیت ملی و آرمانهای انقلاب مردم را به جان هم انداخت.

دیگر نمی توان وادینا وادینا کرد و به نام دین به قتل و غارت پرداخت. دیگر نمی توان از مردم خواست تا کسی را که به گونه ای دیگر می اندیشد به صرف داشتن عقیده ای دیگر تحت فشار قرار دهند.

مردم ایران با همبستگی و اصل وحدت در کثرت می دانند که هرکس حق دارد دارای عقیده و مرامی باشد.

مردم ایران می دانند که به صرف ایرانی بودن می توانند با هر دین و مذهب و مسلکی در کنار هم برای فردای بهتر تلاش کنند و می دانند که انسانیت شرط زیستن در این جهان است.

من از شما درخواست نمی کنم ، ندبه و زاری نمی کنم، آن گونه که شما می خواهید از مواضع خود که فردایی بهتر در سایه ی قانونی بدون تبعیض است اندکی عقب نمی نشینم، تنها می خواهم که انسان باشید و حال که به نام علی حکومت برپا داشته اید علی وار حکم برانید و عدالت علی را لگدمال آمال و خواهش های نفسانی خود نکنید.

باشد که در پیشگاه خداوند مهربان آنچه از ظلم و عداوات که در حق ایرانیان کرده اید ذره ای کم شود و راه بهبودی ایران را با صادر کردن احکام عادلانه هموار سازید

و اما موخره: روی سخنم با جوامع بین المللی و آنهایی است که اسیر بازیهای می شوند و با گرفتن امتیازاتی به دولتمردان ایران اجازه می دهند تا حقوق بشر را به بازی بگیرند. از مدافعان حقوق بشر درخواست می کنم که به یاری ایرانیان بشتابند که دیرگاهی است اسیر نقض حقوق بشر شده اند و از ساده ترین حقوق شهروندی نیز برخوردار نیستند.

فردایی روشن برای ایران و جهان آرزوی دیرینه ایرانیان است

----

دکتر اکبر کرمی به شش سال حبس محکوم شد

بی بی سی: اکبر کرمی از فعالان حقوق بشری شهر قم، بعد از گذشت هشت ماه بازداشت، به ۶ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و تبعید محکوم شد.
بنا به گزارش منابع خبری نزدیک به اصلاح طلبان، اکبر کرمی در دادگاهی که در تاریخ ۲۳ تیرماه ۱۳۸۹ برگزار شده است به اتهام توهین به رئیس جمهور و اعضای شورای نگهبان به ۷۴ ضربه شلاق تعزیری، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی به دو سال حبس، تشویق به فساد و فحشا به تحمل یک سال حبس، با احتساب ایام قبلی بازداشت محکوم شد.
در این حکم، قاضی شعبه ۱۰۱ دادگاه انقلاب قم، آقای کرمی را به مدت پنج سال اقامت اجباری در شهرستان خورموج و لغو پروانه طبابت وی در این مدت محکوم کرده است.
پیش از این اکبر کرمی به اتهام توهین به مقام رهبری و تبلیغ علیه نظام، به سه سال حبس محکوم شده بود که محکومیت او در مجموع به شش سال حبس تبدیل می شود.
اکبر کرمی پزشک، نویسنده و فعال حقوق بشری، سوم آذر ماه ۱۳۸۸ پس از ورود نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شد و در حدود هشت ماه بصورت بلاتکلیف در زندان بسر می برد.
در جریان نا آرامی های بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، صدها نفر دستگیر و روانه زندان ها شدند. تعداد زیادی از این افراد دادگاهی شده و به حبس های کوتاه یا طولانی مدت محکوم شده اند و عده ای از آنها ماه ها است که بلاتکلیف در بازداشت به سر می برند.
روز چهارشنبه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران، این کشور را آزادترین نظام سیاسی جهان دانست و گفته بود همه باید کمک کنند تا فضای لطیف آزادی اندیشه در ایران هر چه بیشتر گسترش و تعمیق یابد.

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران