|
|
|||
بازگشت پیروزمندانه 11 نفر از زندانیان سیاسی از سلولهای انفرادی
به بند 350
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" روز
گذشته تمامی زندانیان سیاسی اعتصاب کننده که در سلولهای انفرادی
بند 240 بسر می بردند بجزء 3 نفر به بند عمومی 350 زندان اوین
بازگشتند.
بعد از ظهر روز دوشنبه25 مرداد ماه زندانیان سیاسی اعتصاب کننده که
در سلولهای انفرادی بند 240 بسر می بردند بجز آقایان کیوان
صمیمی،احمد عموئی و عبدالله مومنی به بند 350 بازگردانده شدند.
زندانیان اعتصاب کننده دچار کاهش وزن شده بودند ولی از روحیه بسیار
عالی برخوردار بودند.
هنگامی که زندانیان سیاسی به بند 350 بازگردانده شدند مورد استقبال
گرم سایر زندانیان سیاسی قرار گرفتند و همبندیان آنها همانند
قهرمانان پیروز از آنها استقبال گرمی نمودند و به جشن و شادمانی
پرداختند.
اسامی زندانیان سیاسی که روز گذشته از سلولهای انفرادی
بند 240
به بند 350 زندان اوین بازگردانده شدند عبارتند از؛ ضیاء
نبوی ،مجید دری،کوهیار گودرزی،جعفر اقدامی،علی پرویز،حمیدرضا
محمدی،غلامحسین عرشی،محمد حسین سهرابی ،ابراهیم بابائی ، حسین
نورانی نژاد و
علی ملیحی می باشند.
اما زندانیان سیاسی کیوان صمیمی ،احمد عموئی و عبدالله مومنی
همچنان در سلولهای انفرادی بند 240
و در شرایط سختی زندانی
هستند.
فعال دانشجوئی مجید توکلی که رو گذشته به زندان گوهردشت کرج تبعید
شد در بند قرنطینه زندان گوهردشت کرج بسر می برد.
زندانیان سیاسی فوق پس از تحمل شرایط سخت ،اعتصاب غذا و 23 روز
سلولهای انفرادی سر افرازانه به بند عمومی بازگشتند و یکبار دیگر
طرح سکوبگرانه بازجویان وزارت اطلاعات ،صداقت رئیس زندان و مصطفی
بزرگ نیا جلاد بند 350 را در هم شکستند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران 26 مرداد 1389 برابر با 17 اوت 2010 ----
انتقال زندانی سیاسی بهروز جاوید تهرانی ازبند مخوف 1 به بند 2
زندان گوهردشت کرج
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"
زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی پس از نزدیگ به 16 ماه
بازداشت در بند 1 که معروف به بند آخر خطیها است به بند 2
زندان گوهردشت کرج منتقل شد.
زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی هفته گذشته از بند 1 معروف به
بند آخر خطیها به بند2 زندان گوهردشت کرج انتقال یافت.بهروز
جاوید طهرانی بیش از یک سال در این بند زندانی بود که اکثر مدت
در سلولهای انفرادی بند 1 معروف به سگ دونی بسر برد
او چندین بار نسبت به شکنجه های غیر انسانی و شرایط طاقت فرسا
اقدام به اعتصاب غذای طولانی مدت نمود.آقای جاوید طهرانی تنها
زندانی سیاسی است که در بند 2 می باشد.
از طرفی دیگر فعال
دانشجوئی مجید توکلی بعد از ظهر روز سه شنبه 26 مرداد ماه
از قرنطینه کرج به
بند 3 معروف بند کارگری زندان گوهردشت کرج منتقل شد.
فعال دانشجویی مجید توکلی سه هفته پیش پس از اعتراض نسبت به
برخوردهای وحشیانه و غیر انسانی همراه با 16 زندانی دیگر به
سلولهای انفرادی بند 240 منتقل شد. او همراه با سایر زندانیان
در سلولهای انفرادی اقدام به اعتصاب غذا نمودند.
آقای توکلی روز دوشنبه 25 مرداد ماه بطور ناگهانی
از سلولهای انفرادی بند 240 به قرنطینه زندان گوهردشت
کرج تبعید شد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،خواستار آزادی فوری و بی
قید وشرط تمامی زندانیان سیاسی در ایران است و همچنین از کمیسر
عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی
برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
27 مرداد 1389 برابر با 18 اوت 2010 ---- مادر حمیدرضا محمدی:مثل شمع ذوب می شویم مژگان مدرس علوم ۲۸ مرداد ۱۳۸۹
جرس: در حالیکه روز گذشته سهراب سلیمانی، رئیس سازمان زندان های استان تهران به خانواده شانزده زندانی اعتصاب کرده اوین قول داده بود تا این خانواده ها بتوانند با عزیزانشان دیدار کنند، اما مسئولان اوین اجازه این ملاقات را ندادند و گفتند دادستان دستور داده که این خانواده ها حق ملاقات ندارند.
گفتنی است، علی رغم انتشار خبر انتقال زندانیان اعتصاب کرده به بند عمومی اما تاکنون هیچیک از خانواده ها موفق به ملاقات یا یک تماس تلفنی با عزیزانشان نشده اند و این موضوع بر نگرانی خانواده ها نسبت به سلامت آنها افزوده است. به همین مناسبت "جرس" با فاطمه سوری مادر حمیدرضا محمدی در خصوص علت لغو ملاقات با این زندانیان به گفتگو پرداخته است که در پی می آید: خانم محمدی بعد از اینکه زندانیان اعتصاب کننده به بند عمومی منتقل شدند شما خبری از فرزندتان دارید؟ هیچ اطلاعی از وضعیت فرزندم ندارم نه تنها ملاقات نمی دهند بلکه تماس تلفنی هم نداریم و بشدت نگران وضعیت پسرم هستم. می گویند که ازانفرادی به بند عمومی منتقل شده اند اما ما که خبری از آنها نداریم و ما حتی مطمئن نیستیم آنها را به بند عمومی منتقل کرده اند. این وضعیت زندانیان و خانواده های آنهاست. گویا امروز قرار بود که به شما ملاقاتی بدهند تا از وضعیت عزیزانتان با خبر شوید، می توانید در این خصوص توضیح دهید؟ ما خانواده های دوازه تن از زندانیانی که اعتصاب کرده بودند، امروز به زندان اوین رفتیم چون دیروز به ما قول داده بودند که امروز ملاقات می دهند و می توانیم عزیزانمان را ببینیم اما گفتند دادستان زنگ زده و دستور داده که این خانواده ها حق ملاقات ندارند .بروند و دوشنبه هفته آینده بیایند. بعد که خانواده ها گفتند ما بشدت نگران وضعیت عزیزانمان هستیم پس بگذارید تلفنی با آنها صحبت کنیم گفتند ما هم اطلاعی نداریم فقط دستور آمده که شما حق ندارید. یعنی رئیس سازمان زندانها با ملاقات موافقت کردند دادستانی مخالفت کرده است؟ بله دیروز رئیس سازمان زندان های استان تهران جلوی خانواده ها زنگ زد و هماهنگی کرد و گفت فردا می توانید ملاقات داشته باشید که امروز ما دوازه خانواده برای ملاقات رفتیم اما گفتند دادستان زنگ زده و مخالفت کرده است. آیا نگفتند که علت این محرومیت از ملاقات چیست؟ نخیر، اصلا جوابی به ما نمی دهند.همینطوری خانواده ها را در نگرانی نگه داشته اند که بخدا داریم مثل شمع ذوب می شویم اما کسی جوابمان را نمی دهد. هر جا که برای پیگیری می رویم اصلا ما را راه نمی دهند که صحبت کنیم و هیچ نهاد و مسئولی نیست که به درد دل ما خانواده ها گوش کند. بیست و چهار روز است که ما خانواده ها به غیر از آخر هفته هر روز به نهادهای مختلف مراجعه کردیم به مسئولین نامه دادیم، اما بی نتیجه بوده است. دراین مدت ما خانواده ها به قوه قضاییه، دادستانی، زندان اوین و مجلس مراجعه کردیم اما دریغ از یک پاسخ و برمی گشتیم. خود من هیجده روز است که نوبت می گیرم تا با دادستان ملاقات کنم اما حاضر به ملاقات و شنیدن درد دل یک مادر نمی شود. ازما شماره تلفن می گیرند که زنگ بزنند اما هیچ تلفنی نمی شود.حتی به خانواده ها گفته اند که شما اصلا نامه ای به قوه قضاییه ندادید و همه چیز را انکار می کنند. نامه دادخواهی شما که علاوه بر ارسال به رئیس قوه قضاییه که همه جا منتشر شده است .چگونه اظهار بی اطلاعی می کنند؟ این را باید از مسئولین پرسید. ما که نه دستمان به جایی بند است نه کسی جوابمان را می دهد. بخدا نمی دانید از نگرانی چه حالی داریم حداقل یک تلفن، که ما بدانیم فرزندانمان حالشان خوب است. بخدا از امروز که از اوین آمده ام فقط گوشم به تلفن است که شاید صدای پسرم را بشنوم اما ناامید شده ام، هیچ تماسی، هیچ خبری... اینها به ما معترض هستند که چرا با رسانه ها درددل می کنیم و مدام ما را تهدید می کنند که چرا با رسانه ها مصاحبه می کنید. آنها ما را به صورت جمعی و تک تک تهدید می کنند و می گویند بروید با رسانه ها صحبت کنید ،خود رسانه ها هم مشکلاتتان را حل کند. من هم گفتم ما هر جا که برای پیگیری می رویم ، شما جوابی نمی دهید ،ما هم مجبوریم مصاحبه کنیم .شما بگذارید ما فرزندانمان را ببینیم تا خیالمان راحت شود تا با جایی مصاحبه نکنیم. ما که راهی به جایی نداریم و چیزی به رسانه ها نمی گوییم. شما که مسئول هستید جوابی در خصوص وضعیت عزیزانمان نمی دهید ما هم مجبوریم این مشکلات را به گوش مردم برسانیم که چه دردی می کشیم. ما که هر چه بر سرمان می آید صدایمان در نمی آید و چیزی زیادی هم که از مسئولین نمی خواهیم فقط یک خبر، یک تماس تلفنی از بچه هایمان را می خواهیم که بدانیم اصلا حالشان خوب است یا نه؟ مدتهاست که من مادر این دردها را در دلم نگه داشته ام و با جایی مطرح نکرده ام اما دریغ از یک مرخصی. پسرم مریض بود و دوازده کیلو وزن کم کرده بود، التماس کردم یک مرخصی بدهید تا ببرمش دکتر اما مرخصی ندادند در این مدت هم که مثل شمع آب شدم و از نگرانی نمی دانم چکار کنم. آیا تضمینی به شما دادند که دوشنبه هفته آینده این زندانیان را ملاقات کنید؟ نخیر اصلا هیچ تضمینی ندادند و ما هم خوش بین نیستیم . مثلا دیروز گفتند امروز حتما عزیزانتان را ملاقات می کنید اما امروز که رفتیم گفتند دستور داده شده است که نمی توانید ملاقات داشته باشید. خوب دیگر چه خوش بینی می توانیم به ملاقات دوشنبه هفته آینده داشته باشیم تا دوشنبه هفته آینده ما همین جوری در نگرانی بسر ببریم؟ من از مسئولین می خواهم به عنوان یک ایرانی، یک هموطن، یک مسلمان، درد من مادر را درک کنند و بگذارند که یک تماس تلفنی با پسرم داشته باشم که حداقل صدایش را بشنوم و مطمئن بشوم که بلایی سرش نیامده است این که درخواست زیادی نیست.یک مادر شصت و دوساله هستم که نگرانم اما هیچ یک از مسئولین تحویلم نمی گیرند و جوابی به من نمی دهند. با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس قرار دادید. ---- استاد کیکبوکسینگ در اثر شکنجه ها فلج شد چهارشنبه 27 مرداد 1389 خبرگزاری هرانا: حسن آرمین مربی کیکبوکسینگ و از اساتید رزمی کار کشور دارای سبک در شهرستان قزوین با پرونده سازی پلیس جنایی منطقه، بازداشت و برای پذیرش اتهام به شدت مورد شکنجه قرار گرفته و در اثر این شکنجه از ناحیه نخاع آسیب دیده و فلج شده است. در پرونده سازی پلیس جنایی بر علیه این رزمی کار اتهاماتی چون قتل و تجاوز وجود دارد که با گذشت زمان مشخص شده است که اتهامات انتسابی تنها به دلیل عدم توانایی پلیس در دستگیری عامل اصلی و نارضایتی عمومی بوده است. نحوه بازداشت پلیس جنایی در یک پوشش اطلاعاتی پلیس زن را مامور به دام انداختن وی نموده که پس از عدم اجرای صحیح نقشه پلیس، حسن آرمین متوجه پرونده سازی بر علیه خود شده و زمانی که قصد متواری شدن با خودرو خود را داشته قربانعلی نظری را به صورت غیر عمد (تصادف با اتومبیل) به قتل می رساند. بازجویی و شکنجه ها وی سر انجام در یک تعقیب و گریز به دست ماموران نیروی انتظامی با اصابت گلوله به شانه سمت چپ بازداشت شده و پس از بازداشت به شدت مورد شکنجه قرار گرفته است، بازجویان پرونده در حین بازجویی اتهام قتل عمد پلیس در حین انجام وظیفه ( به وسیله خفه شدن و نه تصادف) و تجاوز به هفت زن و دختر در قزوین را به وی نسبت دادند. خانواده ای زندانی نیز توسط نیروهای انتظامی بازداشت و در مقابل وی شکنجه شدند تا نامبرده اتهامات وارده از سوی پلیس جنایی را بپذیرد. هم چنین در اقدامی دیگر بازجویان پرونده برخی از قربانیان تجاوز در آن مناطق را احضار کرده و از ایشان بلاجبار خواسته اند تا از وی شکایت کنند. حسن آرمین با وجود شکنجه های فراوان اتهامات مطرح شده را رد کرده و در اثر شکنجه های سخت، از ناحیه نخاع فلج شده و هم اکنون با کمک ویلچر قادر به انجام امور شخصی خود در زندان است. پرونده سازی در روزنامه های کثیر النتشار ماموران انتظامی در اقدام غیر قانونی و بدون اینکه متهم محاکمه شود توسط روزنامه های کثیر النتشار ضمن ساختن القابی غیر واقعی از وی به عنوان عامل تجاوز به زنان و دختران قزوین یاد کردند که در حین بازداشت یک پلیس را نیز به قتل رسانده است. دستگیری متهم اصلی و بلاتکلیفی پرونده پس از گذشت مدتی راننده یک مینی بوس ساکن آبیک توسط نیروهای انتظامی بازداشت شد که گفته می شود در تجاوز به زنان و دختران در مناطقی چون کرج، قزوین و آبیک دست داشته است، اما علی رغم اعترافات این متهم حسن آرمین کماکان در بازداشت و در زندان رجایی شهر بسر می برد. قاضی پرونده که خود یکی از شکنجه گران وی در زمان بازداشت بوده است تا کنون و با گذشت بیش از هشت ماه از زمان بازداشت دادگاهی را برای وی تشکیل نداده است. محسن آرمین علی رغم نا عادلانه دانستن روند دادرسی پرونده اش هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج و در وضعیت اسفبار جسمی بسر می برد ---- توقیف یک روزنامه و لغو مجوز دو نشریه در ایران هیات نظارت بر مطبوعات ایران روزنامه "آسیا" را توقیف و مجوز دو نشریه "سپیدار" و "پرستو" را لغو کرد. هیات نظارت بر مطبوعات در جلسه روز دوشنبه ۲۵ مرداد (۱۶ اوت)، روزنامه آسیا را "به دلیل انتشار عکس ها و تصاویر خلاف عفت عمومی و استفاده ابزاری از تصاویر و تبلیغ و ترویج اسراف و تبذیر" و به دلیل "اصرار بر انجام این تخلفات" توقیف کرد و از ارسال پرونده این روزنامه به مراجع قضایی خبر داد. روزنامه آسیا، با موضوع اقتصادی و به سردبیری ایرج جمشیدی، از روزنامه نگاران با سابقه ایران و مدیر مسئولی و صاحب امتیازی همسر آقای جمشیدی؛ ساقی باقری نیا منتشر می شد. این روزنامه که از سال ۱۳۸۰ در ایران منتشر می شود، چندین بار توقیف شده بود. روزنامه آسیا در سال ۱۳۸۲ به دلیل چاپ عکس و خبری از مریم رجوی، از رهبران سازمان مجاهدین خلق، به دستور دادستان تهران، توقیف شد و تعدادی از مسئولان این نشریه نیز بازداشت شدند. در آن زمان آقای جمشیدی، به اتهام "تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رادیوهای بیگانه، اقدام علیه امنیت کشور و انتشار مطالب علیه نظام در نشریات" بازداشت و سپس با وثیقه ۶۵۰ میلیون تومانی که به گفته او در آن زمان "سنگین ترین وثیقه در تاریخ مطبوعات" بود، آزاد شد. سه سال پیش بار دیگر این روزنامه توقیف موقت شد. در آن زمان آقای جمشیدی به بی بی سی فارسی گفته بود که چاپ عکس و خبری درباره درگذشت "خالق مجله بوردا" علت توقیف این روزنامه بوده است. هیات نظارت بر مطبوعات همچنین مجوز نشریه های "سپیدار" و "پرستو" را به دلیل "انتشار عکس ها، تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی و عدم پایبندی به رسالت مطبوعاتی" لغو کرد. نشریه سپیدار، متعلق به بسیج دانشجویی دانشگاه تهران بوده است. هیأت نظارت بر مطبوعات شامل نمایندگان وزارت ارشاد و قوه قضاییه ایران است که همراه با نمایندگان مجلس این کشور درخواست صدور پروانه نشریات و صلاحیت متقاضیان را رسیدگی می کند و بر کار نشریات نظارت دارد. از زمان روی کار آمدن محمد علی رامین، معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد ایران فشار بر مطبوعات ایران افزایش یافته است و تقریبا اکثر روزنامه های نزدیک به جناح اصلاح طلب در ایران یا توقیف شده اند و یا با محدودیت ها و نظارت های شدیدی به فعالیت خود ادامه می دهند. کمیته حمایت از روزنامه نگاران در گزارشی که بهمن ماه سال گذشته خورشیدی منتشر شد، اعلام کرد که در حال حاضر دست کم چهل و هفت روزنامه نگار در ایران زندانی هستند و این آمار از سال ۱۹۹۶ - چهارده سال پیش - تا کنون در هیچ کشور دیگری در جهان سابقه نداشته است. ---- پنج شهروند کرد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند پنجشنبه 28 مرداد 1389 خبرگزاری هرانا: بامداد 23 مردادماه، پنج شهروند کرد اهل روستای "نی" از توابع مریوان از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به اداره اطلاعت مریوان منتقل شدند. اسامی این افراد عبارتند از: بهمن فتاحزاده 35 ساله، بریار کاوه 17 ساله، برهان درخشان 18 ساله، برهان خسروی 17 ساله و اخیتار کاوه 33 ساله، که تا انتشار این خبر اطلاعی از دلایل دستگیری آنان در دست نیست. لازم به ذکر است که فرد دیگری نیز از اهالی همان روستا به نام قانع کاوه 33 ساله، طی چند روز گذشته، چندین بار به اداره اطلاعات مریوان احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است.
|
||||