|
|
|||
نامه جمعی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج به پریزیدنت داسیلوا
حضور پرزیدنت داسیلوا، رییس
جمهور محترم برزیل
با گرم ترین و صمیمانه ترین
درودها برای شما و مردم برزیل
عالی جناب،
ما امضاء کنندگان و حمایت کنندگان این نامه می دانیم که شما
راه دشوار رسیدن به دموکراسی را از پایه ای ترین سطوح مبارزات
سندیکایی تا سر حد فدراسیون های سراسری کارگری برزیل و در عرصه
های سیاست جهانی با همراهی آرای مردم دموکرات و آزادی خواه
برزیل طی نموده اید . ما جمعی از فعالان اتحادیه ای و
سندیکایی، عقیدتی و سیاسی که صرفاً به دلیل انجام وظایف شغلی و
سندیکایی و آرایمان در زندان های جمهوری اسلامی محبوس شده ایم،
ملاحظه کردیم که شما از حقوق انسانی یک زن و مادر ایرانی دفاع
نموده و حتی آماده دادن پناهندگی به نامبرده شدید . دیدن چنین
برخورد بشر دوستانه ای ما را بر آن داشت تا از شما بخواهیم که
برای بهتر شناختن مقاماتی که در ایران خود را دوستان شما معرفی
می کنند بخواهید تا نسبت به رعایت حقوق انسانی و آزادی ما
اقدام نمایند، هر چند که برخورد و جواب آنها برای آزادی آن
خانم هم به شما گوشه ای از رعایت حقوق بشر توسط این آقایان را
به شما و جهانیان نشان می دهد .
عالی جناب داسیلوا،
به عنوان بخشی از نمایندگان کارگری – روشن فکری صنوف و مشاغل
گوناگون از شما به عنوان یک عضو اتحادیه ها و فدراسیون های
کارگری و یکی از رهبران ملت های بزرگ کشور های جهان و خصوصاً
آمریکای لاتین با آن سوابق آزادی خواهانه و عدالت جویانه، می
خواهیم که از مقاماتی که در کشور ما خود را دوست شما معرفی می
کنند بخواهید که تمام زندانیان اتحادیه ای، کارگری، سیاسی و
عقدیتی را آزاد نمایند . با طرح چنین درخواست دوستانه ای شما
شناخت بیشتری از این مقامات به دست می آورید .
در خاتمه بهترین آرزوهای خود
را برای شما و مردم برزیل در راه رسیدن به موفقیت های بیشتر
ابراز می داریم .
زنده باد
همبستگی بین المللی زحمت کشان و آزادی خواهان
اسامی امضاء کنندگان :
---- صلواتی، زندانی سیاسی ارژنگ داودی را در چهلمین روز اعتصاب غذا مورد محاکمه قرار داد
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در
ایران" زندانی سیاسی ارژنگ داودی که در شرایط بسیار حاد جسمی بسر می
برد صبح امروز در شعبه 15 دادگاه انقلاب توسط صلواتی مورد محاکمه قرار
گرفت.
روز یکشنبه 31 مرداد ماه در حالی که آقای داودی در چهلمین
روز اعتصاب غذای خود بسر می برد و در شرایط حاد و خطرناک
جسمی بسر می برد و به سختی
قادر به راه رفتن بود به شعبه 15 دادگاه انقلاب برده شد و توسط صلواتی
رئیس دادگاه فرمایشی مورد محاکمه قرار گرفت.
زندانی سیاسی ارژنگ داودی بنابه گفته همسرش وزن او به نصف
کاهش یافته است و دچار افت فشار خون و ضعف شدید جسمی شده است. اما
همانند کوهی استوار و با روحیه ای بسیار بالایی
تمام تلاش خود را بکار می برد
که با پای خود و بدون کمک دیگران به
درون دادگاه وارد شود.
صلواتی رئیس شعبه 15 دادگاه انقلاب علیرغم اینکه چهره آقای
دادودی عیان بود که در شرایط حاد جسمی بسر می برد سعی می کرد که وانمود
نماید که از اعتصاب غذای چهل روزه اواطلاعی ندارد و به محاکمه ضد بشری
او ادامه دهد. آقای داودی در حین برگزاری دادگاه خروشید و بر حق کشی و
بی عدالتی با صدای رسا و بلند صحبت می کرد . تنین صدای آقای داودی باعث
شده بود که صلواتی و نماینده دادستان درجای خود میخکوب شوند و نتوانند
واکنشی از خود نشان دهند. وقتی که زندانی سیاسی ارژنگ داودی نسبت به
پلمپ منزل و فروش آن توسط
حسن زارع دهنوی متهم اردوگاه مرگ کهریزک
پرسید ،صلواتی پاسخ داد این یک مسئله پیچیده حقوقی است که به من
ربطی ندارد.آقای داودی در جواب صلواتی گفت: در این کشور
نه قانونی و نه دادرسی وجود دارد.
در جلسه امروز
دادگاه آقای دادخواه حاضر شد و از موکل خود دفاع نمود و خواستار
برائت موکل خود شد .
زندانی سیاسی ارژنگ دادودی
پس از 3 سال به تعویق افتادن دادگاه که توسط صلواتی صورت می
گرفت و از شیوهای غیر انسانی این فرد است که علیه زندانیان سیاسی بکار
می برد. بالاخره امروز را برای محاکمه آقای داودی انتخاب کرده بود و
فکر می کرد با شرایط سخت جسمی که او دارد می تواند به خواسته خود برسد
که بتواند زندانیان سیاسی را تحقیر کند.
اتهاماتی که به آقای داودی نسبت داده شده بود توهین به
مقدسات و توهین به رهبری بود.
خانواده آقای داودی از انتقال آقای داودی به دادگاه
مطلع نبودند و در آخرین لحظات متوجه این مسئله شدند
و خود را به دادگاه انقلاب رساندند.به خانواده آقای داودی اجازه
حضور در دادگاه داده نشد ولی در پایان جلسه دادگاه که تا ساعت 12:30
ادامه داشت با او ملاقات نمودند.
هنگامی که خانم
داودی شاهد وضعیت وشرایط حاد جسمی همسرش بود. نتوانست بر احساسات خود
غلبه کند.اما صلواتی و نماینده دادستان که به نظر می آید از انسانیتی
تهی شده اند نسبت به ابراز احساسات انسانی خانم داودی شروع به خندیدند
نمودند تا به خیال خام خودشان آنها را مورد تحقیر قرار دهند.کسی که نام
قاضی بر خود نهاده است علاوه بر صدور احکام ضد بشری اعدام و محکومیتهای
سنگین اینگونه نسبت به عواطف و احساسات خانوادگی زندانیان سیاسی واکنش
نشان میدهد.
زندانی سیاسی ارژنگ داودی که در بند 3 معروف به بند کارگری
زندان گوهردشت کرج زندانی می باشد در تاریخ 23 تیرماه در اعتراض به
شرایط و محدودیتهای غیر انسانی وادار به اعتصاب غذا شد.آقای داودی
خواستار احقاق حقوق اولیه خود مانند؛پایان دادن به لغو ملاقات و ممنوع
تماس بودن با خانواده اش/رسیدگی پزشکی به وضعیت جسمی اش/پایان دادن به
تصرف منزل شخصی و آوارگی خانواده اش و رسیدگی به شکایتی که علیه علی
حاج کاظم رئیس زندان گوهردشت نموده است می باشد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،محاکمه زندانی سیاسی
ارژنگ داودی در شرایط بسیار حاد جسمی
را محکوم می کند ونسبت به خطر جدی که جان این زندانیان سیاسی را
تهدید می کند هشدار می دهد و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین
المللی خواستار اقدامات عملی برای جلوگیری از فاجعه انسانی دیگری در
زندانهای ولی فقیه است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
31 مرداد 1389 برابر با 22 اوت 2010 ---- جان مسعود باستانی و زندانیان سیاسی در رجایی شهر در خطر است
مسعود باستانی تحت فشار و شکنجه، همچنان در زندان مخوف رجایی شهر بهسر
میبرد
http://masoudbastani.blogspot.com
اخیراً در حاشیهی نمایشگاه قرآنی یک سیدی موسوم به
جنگ نرم، منتشر شده است. در این سیدی بخشهایی از دادگاه مسعود
باستانی ـ که خود توسط صدا و سیما بهشکل گزینشی منتشر شده بود ـ
بهشکل گزینشی، منتشر شده است! یک سال پیش در سوم شهریور سال ۱۳۸۸ متن كيفرخواست مسعود باستاني فرزند محمدرضا متولد
1357
صادره از اراك
به جرم موهوم طراحی کودتای مخملی در
شعبهی ۱۵ دادگاه عمومی و انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی قرائت شد.
در طی این بیدادگاه
مسعود باستانی روزنامهنگار و عضو تحریریهی
سایت جمهوریت به سیاهنمائی علیهی
نظام و گزارش از وضعیت زندانها برای رسانههای
ضد انقلاب
و چند اتهام بیاساس دیگر متهم شده بود.
محاکمهی مسعود باستانی، با وجود اتهامات مطبوعاتی، به
شکل غیرقانونی بهجای دادگاه مطبوعات با حضور هیات منصفه، در دادگاه
عمومی و انقلاب برگزار شد. و متهم حتا از پخش علنی اعترافات خود در
دادگاه خبر نداشته و از همان آغاز مورد سوء استفادهی دستگاههای امنتی
و قضایی قرار گرفت.
اما بنا بر اطلاعات موثق واصله، حضور و ایراد سخنرانی
و اتهام علیه خود توسط مسعود باستانی در بیدادگاه ـ چنانچه قابل فهم
بود ـ به سادگی نیز صورت نپذیرفته و پیش از دادگاه در دوران بازجویی از
مسعود باستانی با نگهداری طولانی مدت مسعود باستانی در سلول انفرادی با
چشمبند و تحت فشار قرار دادن او و ایراد و اعمال شکنجههایی مانند:
کتکزدن، فحاشی متناوب، فشردن گلو و ایجاد حالت خفگی در وی، اعدام
مصنوعی، کوبیدن سر به دیوار در حین بازجویی و ... همانطور که پیشتر
نیز زندانیان سیاسی، مانند حمزهی کرمی به آن اشاره کردهاند، مسعود
باستانی را مجبور به اعترافاتی مانند اعتراف علیه مهدی هاشمی کرده
بودند.
این شکنجهها و اعمال فشارها با کمال تعجب حتا بعد از
دادگاه نیز ادامه یافت؛ تا جایی که در اسفند ماه، مسعود باستانی به
زندان مخوف رجایی شهر کرج منتقل شده و تاکنون در آنجا بهسر میبرد.
مسعود باستانی، بیش از هشتاد روز از یکسال گذشته را در سلول انفرادی
بهسر برده است. و عدم ملاقات با خانواده و بستگان و عدم پذیرش وکلایش
توسط دستگاه قضایی به بهانهی اینکه «حقوق بشری» هستند! از دیگر
فشارهایی بوده که در این دورهی یکسالهی گذشتهی زندان بر مسعود
باستانی روا داشتهاند.
جای تعجب فراوان دارد و بسیار پرسش برانگیز که چرا
علیرغم اتمام دادگاهها و آنطور که مسئولین قضایی و امنیتی ادعا
دارند، پایان یافتن و فیصله گرفتن کلیت موضوع! مسعود باستانی همچنان در
زندان و تحت فشار بهسر میبرد، آیا این دلیلی جز فعالیتهای حقوق بشری
مسعود باستانی دارد؟ ایکاش همانطور که بعد از علنی شدن شکنجهها، که
مقام نخست نظام مستقیماً به شکایات آقایان داود سلیمانی و حمزه کرمی
رسیدگی کرد، به شکایت آنان که کمی آنطرفتر از دایرهی خودیها قرار
دارند نیز رسیدگی شود.
آنچه پس از ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸ در کشور رخ داد نه یک
مساله داخلی نظام سیاسی کشور و هیات حاکمه که یک موضوع تاریخی و ملی
است و راه رسیدگی به آن نه سرکوب و زندان، که مدارا و مماشات است. با
در زندان ماندن عدهای قلیل مانند مسعود باستانی و اعمال فشار و شکنجه
و تبعید غیرقانونی به وی، نه جلو رخدادی گرفته میشود و نه خیری رخ
خواهد داد. اینکه بارها و بارها در روزنامهی دولتی ایران ـ علیرغم
این گفته رئیس دولت که آن قوه از هیچ روزنامهنگاری شکایتی ندارد ـ
علیه مسعود باستانی با اشاره مستقیم به نام وی، اخبار و مطالبی جعل
بشود و روزنامهنگار جوانی را که همواره با حفظ استقلال حرفهای و مالی
سعی در ترویج نگاه حقوق بشری و انسانی به موضوعات سیاسی و اجتماعی و
فرهنگی کشور داشته، زیر ضرب ببرند، آیا در شان یک نظام مقتدر و مردمی
هست؟
تاریخ بشر مشتمل بر امروز و فردایی که ما میبینیم و
در آن میزیئیم نیست و آدمیان در طی دوران بس فراز و فرودها را تجربه
کردهاند. یکی از آن تجربهها این بود که با زندان، اعدام و اعمال
فشار، شکنجه و ایراد اتهام، با حذف فیزیکی افراد و افکار، نمیتوان
آدمیان را از راه ثواب دور ساخت که اگر چنین میشد دین مبین اسلام نیز
از همان صدر اسلام بر نمیخواست و پیامبر و امامان نیز با دیدن زندان و
شکنجهی خلافا به جای شهادت تن به تسلیم سپرده و اینک این میراث اسلامی
به ما نمیرسید. لازم است با اندکی درایت و آینده اندیشی، با آزاد
ساختن زندانیان سیاسی و بیگناه مانند مسعود باستانی، که تنها به جرم
نوشتن و اندیشین در زندان و تحت فشار بهسر میبرند، فضای باز سیاسی و
اجتماعی و فرهنگی را در کشور برقرار کرده تا ایرانیان بتوانند با هم و
در کنار هم در این کشور هنوز زیبا زندگی کنند. ---- تغییر استراتژی مبارزه از خیابان به زندان
اینبار اما پرچم مبارزه بر علیه دیکتاتوری دینی در زندانهای رژیم به
اهتزاز در آمده است و پیشقراولان
مبارزه با حکومت مذهبی ایران
، با شجاعتی بی نظیر از درون سیاهچالها و بندهای انفرادی، چنان هراسی
بر دل حاکمیت انداختند که حداقل در طی سالهای اخیر حرکتی کاملا بی
نمونه و تاثیر گذار می نمایاند.
از اعتصاب غذای فرزندان زندانی وطن همچونعلی ملیحی، بهمن احمدی امویی،
حسین نورانی نژاد، عبدالله مومنی، علی پرویز، حمیدرضا محمدی،
جعفراقدامی، بابک بردبار، ضیا نبوی، ابراهیم (نادر)بابایی، کوهیار
گودرزی، مجید دری، مجید توکلی، کیوان صمیمی، غلامحسین عرشی، محمد حسین
سهرابی راد و پیمان کریمی آزاد گرفته تا نامه نگاری زندانیانی چون
عیسی سحرخیز،
مسعود باستانی،
داوود سلیمانی،
رسول بداغی،
مهدی محمودیان،
حشمت الله طبرزدی،
رضا رفیعی فروشانی
و
منصور اسانلو
، محمد نوری زاد و آیت الله بروجردی ، نشان از پویایی، گستردگی و
تاثیرگذاری جنبش اعتراضی ایران دارد.
هم اکنون وضعیت جسمی عیسی سحر خیز روزنامه نگار زندانی بسیار وخیم
گزارش شده است. آیت الله بروجردی نیز وضعیت نگران کننده ای دارد و طبق
گزارشات منتشر شده این دو در معرض فلجی قرار دارند. سایر زندانیان نیز
به همین ترتیب وضعیت رقتباری دارند؛ با این وجود اینان سرسختانه بر
مواضع حق طلبانه خود پافشاری می نمایند.
جنبش
اعتراضی ایران در حال حاضر می بایست در رصد کردن وضعیت زندانیان
سیاسی و توجه و حمایت لازم از روند مبارزات این سربازان میهن، لحظه
ای درنگ ننمایند و با هر وسیله ممکن دنیا را در جریان فاجعه های
جاری در زندانهای رژیم قرار دهند چرا که به هر دلیلی هم اکنون مشعل
مبارزه در دستان این سرمایه های واقعی وطن قرار دارد!
----
زندانی سیاسی رضا جوشن نزدیگ به 5 ماه است که در شریط طاقت فرسا
نگهداری می شود
بنابه گزارش رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"
زندانی سیاسی رضا جوشن نزدیگ به 5 ماه است که در شرایط طاقت فرسا
وغیرانسانی ، ممنوع تماس و الملاقات بسر می برد.
زندانی سیاسی رضا جوشن نزدیگ به 5 ماه است که به فرعی 6
زندان گوهردشت کرج منتقل شده است .او در محلی کاملا ایزوله و با جهان
خارج از این فرعی هیچگونه تماسی ندارد.آقای جوشن همچنین در طی این مدت
از داشتن تماس و ملاقات با خانواده اش محروم بوده است.
سلول زندانی سیاسی رضا جوشن در مجاورت اجاق خانه بند قرار
دارد که درجه حرارت سلول او بطور مستمر نزدیگ به 50 درجه سانتیگراد می
باشد.این سلول فاقد پنجره ،سیستم تهویه و وسایل خنک کننده
است.هدف از انتقال او به این سلول تحت فشارهای غیر انسانی قرار
دادن این زندانی سیاسی می باشد.
او همچنین از ناراحتی حاد چشم رنج می برد که تا به حال از
درمان وی خوداری کرده اند.
دستور انتقال زندانی سیاسی رضا جوشن
به فرعی 17 بند 6 زندان گوهردشت کرج و قطع تمامی ارتباطها با
خانواده اش و ایجاد شرایط طاقت فرسا و غیر انسانی بدستور یکی از
مسئولین وزارت اطلاعات و سربازجوی بند سپاه زندان گوهردشت کرج فردی
بنام محبی می باشد.این جنایتکار علیه بشریت دستور دستگیریهای
فعالین سیاسی،دانشجوئی، کارگران، زنان و اعتراضات قیام را در کرج صادر
می کند و در اکثر موارد خود فرماندهی دستگیریها را به عهده دارد.این
فرد بازجویی و شکنجه افراد را در بند سپاه خود به عهده دارد.
زندانی سیاسی رضا جوشن 25 ساله 10 آذر ماه با یورش مامورین
وزارت اطلاعات در منزل دستگیر و به سلولهای انفرادی
بند سپاه منتقل شدو پس از 2 ماه از بند سپاه به بند 4 انتقال
یافت.مامورین وزارت اطلاعات همچنین
در روز16 آذرماه به منزل خانواده جوشن یورش بردند و خانم زهرا
اسدپور گرجی مادر این خانواده
را دستگیر و به سلولهای انفرادی بند سپاه منتقل کردند و پس از
چند هفته بازجویی و شکنجه های جسمی و روحی
به بند زنان زندان گوهردشت کرج منتقل کردند. زندانی سیاسی زهرا
اسد پور گرجی و فرزندش( فاطمه جوشن) پیش از این بدلیل دیدار خانوادگی
با فرزندش در قرار گاه اشرف در عراق دستگیر و 14 ماه در زندان گوهردشت
کرج بسر بردند و پس از
پایان محکومیت غیر انسانی خود آزاد شدند. خانم
زهرا اسدپور گرجی و فرزندش رضا جوشن 19 بهمن ماه 1388 در شعبه 1 دادگاه
انقلاب توسط فردی بنام عاصف حسینی رئیس این شعبه
به حکم سنگین و غیر انسانی 1 سال تبعید به زندان زنجان و 4 سال تبعید
به روستای قیلار زنجان محکوم شدند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،قرار دادن زندانیان
سیاسی در شرایط طاقت فرسا و غیر انسانی،عدم درمان آنها و قطع تماسها و
ملاقاتهای آنها با خانواده هایشان را به عنوان یک جنایت غیر انسانی
محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی
خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به جنایت علیه بشریت در ایران
است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
اول شهریور 1389 برابر با 23 اوت
2010 ----
محمد مصطفایی: موکل من
فارسی بلد نیست
بخش آذربایجانی بی بی سی
خانم سکینه محمدی آشتیانی به اتهام زنای محصنه از سال
۱۳۸۴
در زندان به سر میبرد. وی پیش از این برای این اتهام به
۹۹
ضربه شلاق محکوم شده بود که این حکم در مورد وی اجرا شده، اما بار دیگر
با باز شدن پرونده قتل همسرش، پرونده پیشین خانم آشتیانی بار دیگر به
جریان افتاد.
در این دادگاه خانم محمدی آشتیانی به اتهام زنای محصنه به سنگسار و به
اتهام قتل همسرش به اعدام به وسیله دار محکوم شد.
در حال حاضر حکم سنگسار خانم محمدی آشتیانی متوقف شده است، اما حکم به
دار آویختن وی که در نتیجه فشارهای بین المللی متوقف شده است، کماکان
قابل اجراست.
آقای مصطفایی در مقاله ای که برای روزنامه تایمز انگلستان نوشته است،
می گوبد که رفتار بد نیروهای امنیتی ایران با وی در این کشور برخوردی
رایج است:
«
در ایران دو نوع قانون وجود دارد. اولی قانون قانونی است که به همه
مربوط می شود و دومی قانو
خودسرانه ای است که نیروهای امنیتی آنرا تعیین می کنند.»
چیزی که کار خانم آشتیانی را مشکل می سازد این است که زبان مادری او
ترکی آذربایجانی می باشد و به همین دلیل او اکثر مطالب گفته شده در
دادگاه را درک نمی کند.
مصطفایی می نویسد که مبارزه بین المللی برای لغو حکم سنگسار و اعدام
سکینه محمدی سرویس های اطلاعاتی ایران را خیلی عصبانی کرده است و اکنون
آنها شروع به بازی سیاسی کرده اند
:
«اول
آنها سعی کردند مرا بازداشت کنند، لیکن من در منزل نبودم، بعدا همسرم و
برادر زنم را برای دو هفته بدون هیچ دلیلی در زندان اوین نگه داشتند.
بعدا" هم پدر زنم را بازداشت کردند.»
مصطفایی برای گریز از بازداشت ابتدا به ترکیه و از آنجا به نروژ رفت.
مدتی کوتاه پس از خروج مصطفایی از کشور، خانم آشتیانی در مقابل
دوربینهای تلویزیون ایران ظاهر شد و به آگاهی از نقشه قتل همسرش اعتراف
کرد.
مصطفایی در این خصوص می نویسد : «دو روز قبل از انجام مصاحبه تلویزیونی
او را شکنجه کرده اند و تنها بعد از این او به تکرار آن دروغها راضی
شده است.»
به گفته او، تاثیر نیروهای امنیتی بر دستگاه قضایی ایران خیلی زیاد
است. او هشدار می دهد که اگر وضعیت به این گونه پیش رود در کشور
قانونهای معمولی که نه، بلکه تنها قوانینی که به نفع رژیم است کاربرد
خواهند داشت. ----
پس از 4 هفته ممنوع الملاقات زندانیان سیاسی اعتصاب کننده توانستند با
خانواده های خود ملاقات کنند
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" تمامی
زندانیان سیاسی اعتصاب کننده در بند 350 زندان اوین پس از 4 هفته ممنوع
الملاقات بودن صبح امروز
توانستند با خانواده های خود ملاقات کردند.
روز دوشنبه اول شهریور ماه خانواده های زندانیان سیاسی در سالن ملاقات
حضور یافتند و بخصوص خانواده های اعتصاب غذا کننده که بیش از 3 هفته در
سلولهای انفرادی بسر می بردند وپس از
4 هفته ممنوع الملاقات بودن صبح
امروز توانستند با خانواده های خود ملاقات کنند.وضعیت جسمی آنها تا حدی
بهبود یافته است و همگی آنها از وضعیت روحی بسیار بالایی بر خوردار
هستند.
از طرفی دیگر از آغاز ماه رمضان محدودیت بیشتری علیه زندانیان سیاسی و
خانواده های آنها بکار برده شده است. مدت زمان مراجعه برای ملاقاتها از
ساعت 09:00 تا ساعت 12:30 تقیلیل یافته است و به همان نسبت زمانی که
خانواده ها با عزیزانشان می توانند ملاقات کنند محدود شده است و به 15
دقیقه ملاقات کابینی کاهش یافته است.این در حالی است که تعدادی از
خانواد ها از شهرستانهای دور دست برای ملاقات با عزیزانشان
می آیند و علیرغم طی صدها
کیلومتر مسافت می توانند فقط 15 دقیقه با عزیزان خود ملاقات کنند.
در اقدامی دیگر مامورین وزارت اطلاعات و صداقت رئیس زندان و مصطفی بزرگ
نیا رئیس بند 350 زندان اوین معروف به جلاد 350 اقدام به جمع آوری باجه
های تلفن بند 350 نموده اند و به نظرمیآ ید که قصد دارند محدودیتهای
بیشتری علیه زندانیان سیاسی اعمال نمایند.
همچنین عباس جعفری دولت آبادی که در ماههای اخیر هماهنگ با بازجویان
وزارت اطلاعات در تشدید سرکوب زندانیان نقش عمده ای داشته است در آخرین
اقدام سرکوبگرانه خود زندانیان سیاسی که در آستانه پایان محکومیت خود
هستند و طبق قوانین موجود می توانند بصورت مشروط آزاد شوند جلوی اجرای
این قانون را گرفته است.
وضعیت غذای زندانیان سیاسی علیرغم روزه دار بود تعداد زیادی از
زندانیان سیاسی اسف بار است و به لحاظ کمیت و کیفیت بسیار پایین و
تقریبا غیر قابل مصرف می
باشد.
فعالین حقوق بشر و دنمکراسی در ایران،تشدید فشارها و ایجاد محدودیتهای
غیر انسانی علیه ندانیان سیاسی بی دفاع را به عنوان یک جنایت محکوم می
کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع
پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه برای گرفتن تصمیمات لازم اجرا
می باشد
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
اول شهریور 1389 برابر با 23 اوت 2010
|
||||