|
|
|||
هشدار دانشگاهیان خوزستان نسبت به شرایط امنیتی حاکم بر دانشگاهها ۰۵ شهریور ۱۳۸۹ جـــرس: در واکنش به بازداشت رئیس اسبق دانشگاه جندی شاپور دزفول، جمعی از دانشگاهیان استان خوزستان، ضمن هشدار نسبت به شرایط امنیتی حاکم بر دانشگاههای کشور و ابراز نگرانی از ادامه روند فعلی، از مسئولان عالی، روحانیون برجسته و نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواستند تا برای پایان دادن به فضای ناامید کنندۀ کنونی حاکم بر دانشگاهها کوشش نموده و بسترهای لازم را برای امنیت محیط های علمی فراهم آورند. گفتنی است دکتر امیر حسین شیروی، رئیس اسبق دانشگاه جندی شاپور دزفول و عضو هیئت علمی آن دانشگاه، بامداد یکشنبه ٣١ امرداد ماه ۸۹ در منزلش در شهر دزفول بازداشت شد. بنا به گزارش منابع خبری جرس، دانشگاهیان خوزستان در بیانیه اعتراضی خود، که روز پنجشنبه چهارم شهریور ماه ۸۹ آن را صادر نموده اند، متذکر گردیده اند: "امسال در حالی به پیشواز سال جدید تحصیلی می رویم که فضای عمومی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در نامطلوبترین وضعیت خود در طی سالیان گذشته قراردارد. مجموعه ای از سیاست های غلط و برخاسته از اغراض خاص سیاسی که با انتقال دکتر کامران دانشجو از ستاد انتخابات کشور به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری قابل پیش بینی بود اکنون به شکل گسترده ای محیط های دانشگاهی را تهدید می کند. دخالت های نهادهای غیر دانشگاهی در امور داخلی دانشگاه ها و سپردن اداره دانشگاه ها به افراد فاقد پیشینه مثبت و کارآمد اجرایی، بازنشسته نمودن اجباری اساتید متعهد و کارآمد، مانع تراشی در فعالیت های علمی بعضی اساتید، دست به دست هم داده و امروز موجب حاکم شدن فضای دلسرد کننده و یاس آمیزی بر محیط های دانشگاهی گردیده است. از سوی دیگر امنیتی شدن دانشگاه ها در یک سال گذسته که به پُر خطر شدن فعالیت سیاسی و حتی اظهار انتقاد ساده و سازنده منجر شده است، فضا را به گونه ای برای رواج دروغ، تظاهر، ریا، فریب و انجام گسترده تبلیغات تو خالی و پرهزینه فراهم آورده است که نمونه آن در سال های پس از انقلاب اسلامی در دانشگاه ها دیده نشده است. افزون بر این انتشار هر از گاه اخبار تاسف آور مانند احضار و بازداشت شدن برخی از اعضای هیئت علمی دانشگاه های استان خوزستان که دارای پیشینه درخشانی در امور علمی، اجرایی و انقلابی می باشند، از جمله بازداشت اخیر جناب آقای دکتر امیر حسین شیروی عضو هیئت علمی و رئیس سابق مجتمع آموزش عالی جندی شاپور دزفول، موجب شده است تا در آستانه بازگشایی دانشگاه ها چشم انداز تاریکی پیش روی دانشگاهیان قرار گیرد. اینجانبان گروهی از اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی استان خوزستان، در راستای تلاش برای تحقق فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم تحکیم وحدت میان نیروهای وفادار به انقلاب برای فائق آمدن بر دسائس دشمنان قسم خورده نظام اسلامی، با ابراز نگرانی از ادامه این روند و اعلام خطر نسبت به پیامدهای ناگوار علمی، اقتصادی و فرهنگی این وضعیت برای آینده کشور، از مسئولان عالی، روحانیون برجسته و نمایندگان مجلس شورای اسلامی می خواهیم تا برای پایان دادن به فضای نا امید کننده کنونی حاکم بر دانشگاه ها کوشش نمایند و بستر های لازم را برای با نشاط و امن کردن محیط های علمی فراهم آورند." امضا کنندگان بیانیه فوق الذکر را، جمعی از اعضاء هیئت علمی دانشگاه های استان خوزستان، شامل بر
امضا نموده اند ---- برکناری روسای دانشگاه ها؛ فاز تازه انقلاب فرهنگی دوم ۶ شهریور, ۱۳۸۹
جرس: ماموریت "کامران دانشجو" وزیر علوم دولت محمود احمدی نژاد برای استقلال زدایی از محیط های آکادمیک طی سه ماه گذشته با برکناری روسای دانشگاه ها پیش رفته است. در سه ماهه تابستان امسال، او روسای 17 دانشگاه و سه پژوهشکده را از کار برکنار کرده و گزارشها حاکی از تغییر قریب الوقوع نزدیک به 38 رییس دانشگاه دیگر است. ناظران موج تسویه روسای دانشگاه ها را به سونامی تشبیه کرده اند و به نظر می رسد که بر اثر این سونامی بیش از نیمی از روسای دانشگاه های کشور برکنار شوند. در حال حاضر 80 دانشگاه زیر مجموعه وزارت علوم قرار دارند و تغییر نیمی از روسای این مراکز به منزله دگردیسی اساسی محیط های آکادمیک خواهد بود. معیارهایی که وزارت علوم برای انتخاب روسای جایگزین در این دانشگاه ها ذکر کرده نشان می دهد که اراده به تغییر روسای کنونی بیش از هر چیز ریشه در نگرانی های سیاسی دارد. وزیر علوم در اظهار نظرهای ماه های اخیر خود مدام بر گزیش افرادی مکتبی، ملتزم به ولایت فقیه، بسیجی و پایبند به ارزشهای انقلاب تاکید کرده و به صراحت گفته است که افراد دارای گرایش های سکولار و منتقد حکومت جایی در دانشگاه ها ندارند. ناظران می گویند موج برکناری روسای دانشگاه ها در کنار سایر اقدام های وزارت علوم مانند بازنشسته کردن اساتید منتقد، جذب اعضای هیات علمی با معیار وفادری به ولایت فقیه، محدود کردن رشته های علوم انسانی، محروم کردن دانشجویان مخالف حکومت از تحصیل و صدور احکام فله ای تعلیق از تحصیل، همگی اجزای استراتژی واحدی است که هدف نهایی اش پروراندن دانشجویانی مطیع ، رام و هوادار وضع موجود است
توجیه های ناشیانه اقدام به برکناری روسای دانشگاه ها در فصل تابستان توسط وزارت علوم با این امید انجام شده بود که تغییرات دلخواه دور از چشم دانشجویان صورت گیرد و فرصتی برای اعتراض های دانشجویی به وجود نیاید اما ماجرای برکناری پرفسور ثبوتی رییس باسابقه دانشگاه زنجان نقشه وزارت علوم را نقش بر آب کرد. صدها دانشجوی طرفدار ادامه کار پرفسور ثبوتی در روز تودیع او در محوطه دانشگاه دراز کشیدند تا مانع از اجرای مراسم شوند. اما دعوت شدگان به این مراسم بدون توجه به اعتراض های دانشجویان دست و پای آنها را لگد کردند و پا به مراسم گذاشتند. پرفسور ثبوتی در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته از مهدی کروبی حمایت کرده بود و ناظران اعتقاد دارند که برکناری او ریشه در گرایش سیاسی اصلاح طلبانه وی دارد. دو تن از نمایندگان استان زنجان نیز با زدن مهر تایید بر این فرضیه گفته اند که برکناری او با اراده ای فراتر از حکم وزیر علوم انجام شده است. در این حال سخنان "محمد تقی بطحایی" رئیس برکنار شده دانشگاه صنعتی خواجه نصیر هم گویای آن است که تمامی تغییرات در ریاست دانشگاه ها با تصمیم نهادی فراتر از وزارت علوم محقق شده است. او پس از دریافت حکم برکناری اش فاش ساخت که معاون آموزشی وزیر علوم تصمیم به کنار گذاشتن او را یک تصمیم کلی خوانده که از بالا گرفته شده و شامل بسیاری از دانشگاه های دیگر نیز خواهد شد. ماجرای مربوط به برکناری رییس دانشگاه شریف یعنی "سعید سهراب پور" نیز گواهی دیگر از تلاش های وزارت علوم برای استقلال زدایی از دانشگاه ها بوده است . توجیه ناشیانه وزارت علوم در برکناری دکتر سهراب پور و عنوان کردن ضعف جسمانی ایشان به عنوان دلیل برکناری، حتی ناباوری رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس را نیز به همراه داشته است. "علی عباسپور تهرانی" در انتقاد از برکناری دکتر سهراب پور گفته است که " ایشان نه تنها از لحاظ جسمی ناتوان نبودند، بلکه از لحاظ هویتی بیش از دوازده سال رئیس این دانشگاه بودند و مدیریت ایشان در پیشبرد اهداف این دانشگاه بسیار موثر واقع شد. این که بیان می شود دلیل تعویض ایشان ناتوانی جسمی بود، از این نظر درست به نظر نمی رسد که اگر غیر از این بود به ایشان پیشنهاد فعالیت در مقام قائم مقامی معاون علمی و فناوری رئیس جمهور، داده نمی شد." نگرانی نهادهای ارشد گزارش ها درباره ایفای نقش نهادهای فراتر از وزارت علوم در برکناری روسای دانشگاه ها نشان می دهد که دگردیسی محیط های آموزشی یک تصمیم اجماعی توسط نهادهای ارشد نظام بوده است هر چند که نقش مستقیم "آقای خامنه ای" و مشاوران سیاسی و امنیتی وی در این میان پررنگتر از سایرین به نظر می رسد. رهبر جمهوری اسلامی طی ماه های اخیر بارها نسبت به حضور استادان سکولار در دانشگاه ها ابراز نگرانی کرده و رواج رشته های علوم انسانی در دانشگاه را نیز "مروج شكاكيت و ترديد در مبانى دينى و اعتقادى" دانسته است. در پیامد ابراز نگرانی های وی مدیر کل دفتر گسترش آموزش عالی به تازگی گفته است که پذیرش دانشجو در رشتههای علوم انسانی دانشگاههای بزرگ کشور محدود خواهد شد. علاوه بر آقای خامنه ای برخی دیگر از چهره های شناخته شده جناح حاکم نیز نگرانی های خود از تدریس علوم انسانی را به صراحت ابراز کرده اند. "صادق لاریجانی" رییس قوه قضاییه در سخنانی که حدود دو ماه پیش ابراز شد گفت که "چه معنا دارد تئوریهایی در باب روانشناسی، جامعه شناسی و انسان شناسی که بر پیشفرضهای ناسازگار با دین ما مبتنی است را ترویج کنیم." "محمد تقی مصباح یزدی"، عضو مجلس خبرگان نیر با صراحت بیشتری به پژوهشگران علوم انسانی در ایران تاخت و اظهار داشت: "بسیاری از کسانی که در فتنهها نقش کلیدی داشتند، از تربیتشدگان همین اساتید فاسد دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی بودند." این در حالی است که رئیس نهاد نمایندگی رهبر ایران در دانشگاه ها آذر ماه گذشته اذعان کرده بود تنها 30 درصد دانشگاهیان در انتخابات ریاست جمهوری به محمود احمدی نژاد رای داده اند. بنا به گفته او بر اساس آمارهای موجود" هفتاد درصد" دانشگاهیان به کسی رای دادهاند که اکنون در راس مدیریت کشور نیست و این مسئله به نوعی دلسردی ایجاد میکند. به نظر می رسد که نهادهای ارشد سیاسی و نظامی به جبران این دلسردی پروژه ایجاد تغییرات ساختاری در نهادهای آموزشی کشور را آغاز کرده اند. پروژه ای که ابعاد آن منحصر به مراکز دانشگاهی نیست و تمام مراکز آموزشی را دربرمی گیرد. چنان که ماه گذشته سندی تحت عنوان سند تحول راهبردی نظام آموزشی ايران به امضای محمود احمدی نژاد رسید و در آن بر تربیت دانش آموزانی تاکید شد که " از ولايت فقيه اطاعت کنند و با "تبعيت" از نظام ارزشی مذهب شيعه در خدمت سياست "انتظار سازی" برای استقرار "دولت عدل مهدوی" باشند." طرح هایی نظیر حضور چهار هزار مدرس تربیت سیاسی در مدراس برای مقابله با اثرگذاری جنگ نرم بر دانش آموزان و ایجاد 50 هزار مدرسه قرآنی نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. این در حالی است که بنابر ابلاغیه دستورالعمل های فرهنگی بودجه ۸۹ بیست درصد بودجه فرهنگی نیز در اختیار حوزه های علمیه قرار گرفته است. استراتژی شکست خورده استراتژی تغییرات ساختاری در محیط های آموزشی بیش از هر چیز نتیجه شکست جریان حاکم در کسب مشروعیت از سوی نسلی است که مناسبات موجود را برنمی تابند. این شکست پرهزینه متولیان ارشد نظام را متقاعد کرده است که دست به تسویه تمام عیار در نهادهای آموزشی بزنند بلکه با بازسازی این نهادها بتوانند ورودی های جدید مدارس و دانشگاه ها را به شیوه دلخواه خود تربیت کنند. با این حال تلاش برای دگردیسی نهادهای آموزشی تاکنون نتایج دلخواه حکومت را به همراه نداشته است. به رغم آن که بسیاری از اساتید دانشگاه طی سالهای اخیر به خاطر عقاید خود و با بهانه هایی چون بازنشستگی، رکود علمی و غیره از دانشگاه بازنشسته یا اخراج شدند و دانشجویان بسیاری نیز به دلیل گرایش های فکری و سیاسی از تحصیل محروم مانده اند اما حکومت هنوز دانشگاه را مرکز ثقل اعتراض ها علیه وضع موجود می داند و از آن بینماک است. بر اساس آمار نزدیک به سه و نیم میلیون دانشجو در سراسر کشور مشغول تحصیل هستند و نگرانی های عمده ای که دانشجویان نسبت به آینده دارند آنها را به جماعتی بالقوه معترض تبدیل کرده است. از آنجا که حکومت برنامه ای مدون برای پاسخ به نگرانی های دانشجویان ندارد استراتژی خود را بر تغییر ساختار آموزشی قرار داده تا شاید نسل بعدی دانشجویان افرادی مطیع و راضی به شرایط موجود بار بیایند. تغییر روسای دانشگاه هایی هم که حاضر به پذیرش این پروژه نیستند به امری گریز ناپذیر تبدیل شده است. جریان حاکم خود را نیازمند محیط های مهارشده و یکدست در زمینه آموزش می بیند و برای عملی کردن این ایده ناگزیر است که از رییس دانشگاه گرفته تا اساتید و دانشجویان را یکباره غربال کند.ناظران می گویند این همان پروژه ای است که سی سال قبل نیز در جریان انقلاب فرهنگی و برنامه اسلامی سازی دانشگاه ها به جریان افتاد و با حذف روسا، اساتید و دانشجویان منتقد در صدد ایجاد محیط های علمی هوادار وضع موجود بود. فرجام آن انقلاب فرهنگی در تضاد کامل با انتظارات حکومت، به ظهور نسلی انجامید که 18 تیر 78 را پدید آورد و هسته های قدرتمند دموکراسی خواهی در دانشگاه ها را شکل داد. این همان سرنوشتی است که برای انقلاب فرهنگی جدید نیز قابل پیش بینی است.
|
||||