بازگشت به صفحه اول

 

 
 

مصلحت کل جامعه، فدای تامین لذت عده ای از مردان!

لیلا علی کرمی

10 شهریور 1389

مدرسه فمینیستی: طبق اعلام آقای علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی بنا به بعضی تذکرات و همچنین برخی ملاحظات شرعی، مواد 22 ، 23 و 24 لایحه حمایت از خانواده، جهت بررسی دقیق و کارشناسانه و همچنین رفع مشکلات و ابهامات موجود در کمیسیون تخصصی مورد بررسی مجدد قرار می گیرد. از این رو هنوز می توان به اصلاح و یا حذف این مواد از لایحه حمایت از خانواده امید داشت. در این مقاله می‌‌کوشم که موارد قانونی مربوط به ازدواج موقت و ازدواج مجدد مردان را مورد بررسی‌ قرار دهم تا شاید تکرار مجدد و مکرر مواد و موارد فوق موجب توجه مسئولین امر به حساسیت موضوع گردد و در کمیسیون تخصصی مجلس در صدد اصلاح آن‌ها مطابق با وضعیت موجود جامعه بر آیند.

«منقطع» در لغت به معنی‌ بریده شده است و در اصطلاح «نکاح منقطع» نوعی از پیمان زناشویی است که برای مدتی محدود واقع می شود. چنانکه ماده ۱۰۷۵ قانون مدنی ایران می گوید: "نکاح وقتی‌ منقطع است که برای مدت معینی‌ واقع شده باشد." نکاح منقطع مورد اتفاق نظر فرق و مذاهب مختلف اسلامی نیست. علمای اهل سنت و جماعت بر آنند که تأسیس مزبور پس از پیغمبر (ص) به وسیله خلیفه دوم نسخ گردیده است اما علمای امامیه معتقدند که هیچ یک از خلفا حق قانون گذاری نداشته و نمی‌‌توانسته اند قانونی را نسخ نمایند. بنابراین، نکاح منقطع چنانکه از دوران نبوت مجاز بوده است در ادوار بعد نیز جایز است. به هر حال قانون مدنی موجود ایران نکاح منقطع را به رسمیت شناخته اما هیچگونه حقوقی برای زنی‌ که به عقد نکاح منقطع در می‌‌آید در نظر نگرفته است از جمله در ازدواج موقت زن از شوهرش ارث نمی برد و همچنین نفقه نیز به وی تعلق نمی گیرد. مطابق ماده ۱۱۳۹ زن منقطع با انقضای مدت یا بذل از طرف شوهر از زوجیت خارج می‌‌شود. تنها حقی‌ که برای زن در ازدواج موقت در نظر گرفته شده مهریه است که البته به نظر می‌رسد این حق نیز حمایتی از زن نمی‌کند.

مطابق ماده 22 قانون حمایت از خانواده، «ثبت نکاح موقت انقضای مدت یا بذل آن در صورت باردار شدن زوجه الزامی است». انقضای مدت یا ‏بذل آن مانع از ثبت واقعه نکاح منتفی شده نیست در سایر موارد ثبت نکاح موقت و انحلال آن با توافق زوجین ‏انجام می گیرد. در صورت توافق زوجین برای ثبت ازدواج موقت مراتب در اسناد سجلی زوجین درج نمی شود ‏مگر اینکه طرفین نسبت به ثبت آن در اسناد مذکور نیز توافق کنند.

آنچه باعث اعتراضات گسترده به ماده 22 شده این است که این ماده در صدد مشروعیت بخشیدن به امری است که از دید مردم جامعه قبیح است و در نتیجه پذیرفتنی نیست. کجا زنی‌ را سراغ داریم که آشکارا اعلام کند که صیغه شده و به صیغه ای بودن خود اذعان داشته باشد. مگر نه آنکه زنان صیغه ای در صدد پنهان کردن آن بر می‌‌آیند؟ کدام مردی را می‌‌شناسید که بگوید من زن صیغه ای دارم؟!

ماده 22 صحبت از ثبت ازدواج موقت در صورت باردار شدن زوجه دارد. معلوم نیست که اگر ازدواج موقت (صیغه) عملی نیک است و همچنین قانونگذار آن را به رسمیت می شناسد، پس چرا ثبت آن را در همه موارد الزامی نمی دارد. ما نمی توانیم منکر وجود صیغه در جامعه فعلی ایران‌ شویم ولی‌ نکته ای که نباید از نظر دور داشت آن است که اکثر افراد جامعه با آن موافق نیستند و آن را عملی‌ نا‌پسند می‌‌دانند.

مطابق قانون مدنی، ازدواج دختر باکره منوط به اذن و اجازه پدر است، فکر نمی‌کنم هیچ پدری رضایت دهد که دخترش صیغه شود. سوال من از نمایندگان محترم ابن است که آیا خود حاضرند دختران شان را به صیغه مردی در آورند یا اینکه فقط نسخه برای دیگران می‌‌پیچند!

اگر هدف از قانونی کردن صیغه، جلوگیری از فحشا و فساد است، باید بگویم که آقایان محترم به بیراه رفته اید، چرا که رواج ازدواج موقت در جامعه ایران به منزله قانونی کردن فحشا است. روسپی گری در تعریف کلاسیک عبارت است از ارائه خدمات جنسی‌ در قبال دریافت پول. به راستی صیغه برای مدت یک ساعت، یا چندین ساعت و یا چندین روز در قبال مهریه چه چیزی را به ذهن متبادر می‌‌سازد؟ به راستی‌ آیا چنین ازدواجی نیاز مالی‌، عاطفی و جنسی‌ زنان بیوه، مطلقه و یا حتی دختران جوان را بر آورده می‌‌سازد؟

بدون تردید ترغیب جوانان به ازدواج موقت باعث بالا رفتن سنّ ازدواج دائم می گردد که این خود عواقب ناپسندی را به دنبال خواهد داشت. هر چند اساسا صیغه به دلیل قبح آن در جامعه ما، بین دختران و پسران مجرد اتفاق نمی افتد و عمدتا بین مردان متاهل و اغلب متمکن، رواج دارد.

پر واضح است که ترغیب ازدواج موقت، موجب از هم پاشیدگی بنیاد خانواده می‌‌شود چرا که در عمل فقط مردان پولدار و مرفه جامعه مبادرت به صیغه می‌‌کنند. شگفتا که در مجلس شورای اسلامی نماینده مردم بدون هیچ ابایی تاکید می‌‌کند که "صیغه برای لذت بردن است"! جای بسی تعجب است که برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی حاضرند تامین لذت عده ای از افراد را فدای مصلحت کل جامعه کنند. مشکلات فعلی‌ جوانان با صیغه حل نمی شود بلکه با این امر بر مشکلات خانواده‌ها نیز می‌‌افزاییم. بهتر است که به فکر مسائل معیشتی، مسکن و ایجاد کار برای جوانان باشیم تا آنها بتوانند با فراغ بال و آسایش خاطر و عدم ترس از بر آورده ساختن مسائل مالی دنبال جفت خود و به فکر ازدواج دائم و تشکیل خانواده باشند نه ازدواج موقت!

لازم به ذکر است که قوانین سایر کشور‌های اسلامی نکاح منقطع را به رسمیت نشناخته است.

و اما تعدد زوجات که ماده 23 لایحه حمایت از خانواده درصدد ترویج آن بر آمده است، در قانون مدنی به صراحت ذکر نشده است . ماده ۹۴۲ قانون مدنی از تقسیم مساوی ترکه بین زوجین در صورت تعدد زوجات صحبت کرده. مطابق ماده ۱۰۴۸ قانون مدنی، مرد نمی تواند در یک زمان با دو خواهر ازدواج کند اگر چه یکی‌ از آنها صیغه باشد. به موجب ماده ۱۰۴۹ قانون مدنی "هیچ کس نمی تواند دختر برادر زن و یا دختر خواهر زن خود را بگیرد، مگر با اجازه زن خود". در واقع در قانون مدنی کنونی هم تلویحا به «تعدد زوجات» صحه گذاشته شده است. اما در لایحه حمایت از خانواده قانون گذار سعی‌ کرده است تا «تعدد زوجات» را با اعطای حق ازدواج مجدد به مرد «کاملا رسمیت بخشد» و به این طریق به زعم خود در صد رفع نقص قانون مدنی بر آید!

مطابق ماده 23 - در موارد زیر دادگاه اجازه ازدواج مجدد دائم برای زوج صادر می نماید: در صورتی که همسر اول رضایت داشته باشد. در حالتی که همسر اول قادر به ایفای وظایف زناشویی نباشد. در صورت عدم تمکین زن از شوهر پس از صدور حکم دادگاه، ابتلای زن به جنون یا امراض صعب العلاج ، محکومیت قطعی زن در جرایم عمدی به مجازات یک سال حبس یا جزای نقدی که بر اثر عجز از ‏پرداخت منجر به یک سال بازداشت شود ، ابتلای زن به هر گونه اعتیاد مضر که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد کند، سوءرفتار یا سوءمعاشرت زن به حدی که ادامه زندگی را برای مرد غیرقابل تحمل کند ، ترک زندگی خانوادگی از طرف زن به مدت شش ماه، عقیم بودن زن و غایب شدن زن به مدت یک سال.

لازم به ذکر است که این ماده تقریبا تکرار ماده ۱۶ لایحه حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۵۳ است، بدون نقاط مثبت آن یعنی «قائل شدن حق طلاق برای زن». شگفتا که قانون گذار بدون توجه به شرایط فعلی‌ جامعه و بدون در نظر گرفتن مسائل جاری، نه تنها چندین گام از آن قانون به عقب برگشته بلکه قانون جدید در عمل، از همان قانون قبلی نیز ناکارآمدتر است، چرا که در لایحه حمایت از خانواده سال ۱۳۵۳ در صورت ازدواج دوم مرد، زن حق طلاق داشت و مجازات حبس برای مردی که بدون اجازه دادگاه مبادرت به ازدواج می کرد در نظر گرفته شده بود ولی‌ آیا لایحه جدید حق طلاق را برای زنان به رسمیت شناخته یا فقط درصدد تامین منافع مردان بر آمده است؟ عجیب است در جامعه ای که ۶۵% دانشجویان آن دختر هستند و زنان آن که نیمی از افراد جامعه را تشکیل می دهند در اداره امور کشور شرکت داشته و برای ترقی و توسعه کشور می‌‌کوشند، قانون گذار به جای اینکه در صدد رفع نابرابری های موجود قانونی باشد و برابری حقوقی زنان را تضمین نماید، با رسمیت بخشیدن به ازدواج مجدد تلاش در تحقیر آنان دارد.

قانون گذار بایستی‌ به این نکته ها توجه داشته باشد که ترویج چند همسری و ترغیب به ازدواج موقت، راه گشای مشکلات موجود نیست. پر واضح است که راه حل را بایستی‌ در «برابری حقوقی زن و مرد» جستجو کرد.

----

تصویب ماده 22 و 23 لایحه یعنی افزایش همسرکشی و افسردگی و خودکشی در میان زنان

مریم رحمانی
9 شهریور 1389

مدرسه فمینیستی: 1- به خاطر پروژه ای تحقیقاتی سری می زنم به منطقه 4 تهران و البته خاک سفید باید با زنان در رنج های سنی مختلف مصاحبه کنم. زن 36 ساله است اهل روستایی از توابع اسفراین با پنج کلاس سواد، افسردگی فریاد می کشد از ذره ذره وجودش، اما کسی را ندارد تا او را مداوا کند. 36 ساله است و سختی روزگار پیرترش کرده. داماد دارد و هوو! داغ دارد و درد. بعد از تصادف و فوت پسر 14 ساله اش، شوهرش برای دلداری دادن به او زنی دیگر می گیرد و باز برای برداشتن بار از روی دوش او، زن دوم را می آورد در همان خانه. مرد زن گرفت چرا که حق اش بود حقی که قانون گذار پیشکشش کرده بود. زن گرفت تا پسری داشته باشد تا تخمه اش بماند از پس مرگ او. اما زن حقی ندارد از این قانون. تحصیلات و کاری ندارد که در روستایشان مدرسه راهنمایی برای دختران نبود. البته پسران می توانستند به روستاهای دیگر بروند چرا که پسر بودند و دختر باید اول و آخر برود خانه بخت (بهتر است بگوییم نکبت که در صورت تصویب ماده 22 و 23 لایحه حمایت از خانواده، نکبت تر هم می شود برای زنان این خانه بخت)! او هیچ ندارد تا جدا شود از همسر بی وفایش، پس هر ثانیه زجر می کشد، که پناهی ندارد، که خانه امنی نیست در این کلان شهر ویران.

از خودم می پرسم اگر مجازات مردی که ازدواج دوم را بدون رضایت همسر اول انجام می دهد از قانون حمایت از خانواده مصوب سال 1353 (با همه کاستی هایش ) بعد از انقلاب ملغی نشده بود آیا باز شوهرش می توانست خوش خوشان زن دیگری بگیرد بی اذن او؟ آیا سردفتری بود که بدون اذن همسر اول حاضر شود خطر بسته شدن محضر و زندانی شدنش را به جان بخرد و ازدواج دوم مرد بی تعهد را ثبت کند؟

به منزل دیگری می روم زنی 74 ساله از اهالی استان فارس با همه مهربانی مردمان این سرزمین در می گشاید برویم و داستان زندگی اش را نقل می کند. می گوید: مادرش یکه زا بوده و پدرش به همین دلیل دوباره ازدواج کرده است. آه از نهادم در می آید با خودم می گوییم ببین قانون گذار ما چه کرده که مرد 40 ساله امروزی رفتار مردی را در 70 سال پیش تکرار کرده است؟!؟! راستی این واپسگرایی تا کجا ادامه خواهد یافت؟

2- برگه کمپین را جلوی زن جوانی می گیرم و شروع می کنم به توضیح با خشم و با چشمانی اندوهبار نگاهم می کند و سفره دلش را باز. می گوید از زمانی که ازدواج کرده متوجه شده شوهرم مدام صیغه می کند. می گوید: سری بزن به دادگاه ها ببین هیچ حقی به زن نمی دهند. می گوید: چند وقت است دارم می دوم تا طلاق بگیرم نمی شود . نگاهش می کنم زیباست و جوان، پس شوهرش چه دردی دارد که مدام هر روز یکی را صیغه می کند؟ اگر قانون گزار صیغه را غیرقانونی اعلام کرده بود شوهرش می توانست اینگونه هوسرانی کند و دادگاه هم به او حق دهد؟

3- دیگر نمی دانم چه باید گفت؟ چه باید نوشت؟ چرا که انگار نمایندگان مجلس در گوش های شان پنبه گذاشته اند و قصد ندارند به حرفهای کسانی که دلسوز جامعه اند گوش دهند. نمی دانم چرا کسانی که باید اهل منطق و استدلال باشند لجبازی می کنند. این همه زن و مرد از طیف های فکری مختلف در نقد لایحه حمایت از خانواده می گویند، می نویسند و به جای آنکه نمایندگان به استدلال ها گوش سپارند، خیرخواهان جامعه را به سیاسی کاری و سیاه نمایی متهم می کنند.

چرا نمایندگان مجلس به آمار آسیب های اجتماعی ایران نگاهی نمی اندازند و یک حساب دو دوتا، چهارتا با خود نمی کنند. این چه اراده ای است که قرار است جامعه ایران را به ته دره انحطاط پرتاب کند؟ اصلا شاید تا به حال به آمار آسیب های اجتماعی توجهی کرده اند؟ اصلا نمی خواهد سراغ آمار بروند. نمایندگانی که دو زنه اند با دقت به وضعیت روانی و جسمانی همسر اول و فرزندانشان نگاهی بیاندازند. اصلا تا به حال شده به وضعیت خانواده شان توجه کرده باشند؟ آیا عدالت را رعایت می کنند؟ آیا هر دو همسر را به یک اندازه دوست دارند؟ یا یکی بوی کهنگی می دهد و دیگری سوگلی است؟ آیا عدالت این است که هر شب را با یکی بخوابند؟ آن وقت اگر یکی از دو همسر نیاز جنسی داشت و آن شب نوبت اش نبود چه؟ عدالت را چگونه برقرار می کنند؟...

4- مدام این روزها فکر می کنم سرانجام چه خواهد شد ؟ چه بلایی بر سر زنان ایران خواهد آمد اگر ماده 22 و 23 تصویب شود؟ به خصوص زنان طبقه پایین که بیشترین بی عدالتی ها را تحمل می کنند. مگر نه اینکه قانون وضع می شود تا عدالت در جامعه برقرار شود؟ ماده 22 ، 23 و 24 لایحه به اصطلاح حمایت از خانواده کجا مصداق عدالت است؟ اکنون که گرفتن همسر دوم قانونی نیست وضعیت جامعه ما اینگونه است اگر قانونی شود چه خواهد شد؟ در همه کشورهای مترقی دنیا وقتی قرار است قانونی را تصویب کنند از همه کارشناسان حقوقی، جامعه شناسان، روان شناسان... مشورت می گیرند. آیا در باره تمام مواد لایحه حمایت از خانواده این کارشناسی اعمال شده است؟ آیا از زنانی که به مجلس رفتند و با نمایندگان از نگرانی شان درباره این لایحه گفتند دعوت شد نظرات کارشناسی شان را ارائه دهند؟ البته که نه، پس چگونه می خواهند باور کنیم کار کارشناسی جامعی به عمل آمده است؟ اگر کارشناسی شده بود که این چنین صدای زنان از اسلامی تا سکولار را در نمی آورد . اگر کارشناسی شده بود که زنان اصولگرا این چنین اعتراض نمی کردند آنها که خودی اند اگر ما غیر خودی هستیم.

هرچه می نویسم خشمم بیشتر می شود. اگر قرار است این لایحه برای ما دختران مجرد باشد که بی شوهر مانده ایم و می خواهند سبب تسهیل ازدواج ما شوند، باید بگویم که من اگر این قانون تصویب شود دیگر هرگز ازدواج نخواهیم کرد و دخترانی مانند من هم کم نخواهند بود. اگر این قوانین عادلانه بود دختران زودتر ازدواج می کردند و مدام نمی ترسیدند نکند روزی به آخر خط برسند . آن روز دست از پا درازتر بخواهند به خانه پدر بازگردنند با فرزندانی که حضانت و ولایتشان از آن پدر است و سهم آنها از پاره جگرشان تنها هفته ای چندساعت ...

نمایندگان مجلس لطفا سرتان را مثل کبک در برف فرو نکنید و ببینید قانونی که وضع می کنید چه معضلاتی را گریبانگیر جامعه می کند. از همین الان می شود پیش بینی کرد در صورت تصویب ماده 22 ، 23 آمار همسرکشی، روان نژندی زنان، و افسردگی و خودکشی در میان زنان بالاتر خواهد رفت. شاید اصلا قرار است به همه ناهنجاری ها دامن بزنید که این چنین پا را در یک کفش کرده اید و مدام اصرار دارید این مواد را تصویب کنید؟

----

طناب دار یا تیرباران

فریبا داوودی مهاجر

چهارشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۸۹

روز: این روزها  بحث حمایت از خانواده به یکی از موضوعات مهم و مورد توجه رسانه ها و فعالان زن در ایران و حتی  بسیاری از رسانه های بین المللی تبدیل شده است. اکثر این مباحث، صرفنظر از توضیحاتی که پیرامون لایحه مورد نظر مطرح میشود  بیشتر پیرامون این موضوع میگردد که   مجلس جمهوری اسلامی ایران بهتر است  زنان را با طناب دار از حیات محروم کنند یا انها را تیر باران کنند.

به عبارتی ما  نیز در بازی مدیریت شده ای قرار گرفته ایم که جمهوری اسلامی برای ما مهندسی میکند  و انقدر در این مسیر گستاخانه پیش میرود که جناب کوچک زاده نماینده مجلس اسلامی با افتخار صحبت از لذت جویی ناشی از صیغه در این لایحه میکند  و انرا مایه مباهات میداند.

در این روزها همه از هم سئوال میکنند که دست اخر بهتر است صیغه ثبت شود یا خیر؟ اگر ثبت شود چه خوبی هایی دارد اگر نشود چه مضراتی خواهد داشت؟ بهتر است برای ازدواج مجدد اقایان 10 شرط قرار دهیم یا 8 شرط بهتر است و یاآنکه  شرط چهارم حذف شود بهتر است.

 آنچه بدیهی است در این غوغا سالاری که آگاهانه براه افتاده است کمتر کسی   با اصل صیغه و با اصل تعدد زوجات مخالفت میکند. کمتر کسی  در باره ستم جنسی که در این قانون تحت عنوان شرع و اسلام بر زن رانده  میشود صحبتی میکند.  همه ما درگیر حاشیه هایی شده ایم که آقایان برای ما ساخته اند. ما باید یک پارچه با اصل تعدد زوجات و قوانینی که تعدد زوجات را تقویت میکند مقابله کنیم.قوانینی غلط و عقب افتاده که مبتنی بر تبعیض است و نهاد خانواده و سلامت اجتماعی را نابود میکند. قوانینی یک طرفه که تنها به سود یک اقلیت صاحب ثروت، علیه منزلت اجتماعی زنان ساماندهی شده است بلکه همه هویت زنان ما را نشانه رفته است . هر بحثی خارج از تک همسری که بوسیله حکومت طراحی می شود نه تنها دخالت تمام عیار دولت برای گسترش مرد سالاری است بلکه موجب نفرت و تفرقه و آشوب در اصلی ترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده می شود. آنهم در شرایطی که حکومت تمام قد از هیچ اقدامی برای ایجاد همین احساس میان آحاد ملت فرو گذار نکرده است و تداومش را در تکه تکه کردن مردم ایران با روش های مختلف می داند. اینبارحکومت  سر در حریم خصوصی ترین روابط انسانها  نموده و قصدی به جز معیوب کردن و از میان بردن خانواده ها با ترویج چند همسری را ندارد. بیش از 10 روز است در مجلس اسلامی به جای پرداختن به امور جاری مردم در باره چگونگی روابط جنسی  بحث می شود. اینکه در چه شرایطی بر روی همسرانشان زن بگیرند یا در چه شرایطی روابط متعدد جنسی خود را ثبت کنند یا نکنند. باور نکنید که انها برای زنان بعنوان طرف دیگر این رابطه حقی قائلند. زمانی که اساسا به این موضوع نمی پردازند اگر زنی همسرش بچه دار نشد یا بیمار شد یا به زندان افتاد ایا او حق چند همسری دارد یا نه؟

  چرا قانون گذار برای زنانی که همسرانشان دچار مشکل شده و نیاز به همان چیزی دارند که اقایان دارند فکری نمیکند؟ تنها این مردان هستند که باید برای مشکلاتشان فکری کرد؟

نا گفته نماند که من اساسا با چند همسری مخالفم ولی اگر قرار است مردان بتوانند به هر دلیلی چند همسر بگیرند چرا زنان نتوانند به همان دلایل چند شوهر داشته باشند؟ انچه مسلم است در ایران شمس و خورشید و فلک را بکار گرفته اند تا هر چه بیشتر زنان را تحقیر کنند.همه تلاش ها برای فرو مایه کردن  زنان جامعه ماست. بگویند ما به شما مسلطیم. شما را کنترل میکنیم. جان و مال و امنیت و ارامش شما در دست ماست. اندکی نا فرمانی کنید قانونا شما را ناشزه می نامیم ومجوز  ازدواج همسرتان را به دستش می دهیم. به نام سوء رفتار و سو معاشرت برای همه عمر شما را در حرمسرایی که برایتان تدارک دیده ایم به تمکین وا می داریم و همه این اعمال را با مجوزی که خداوند در اختیار متشرعین قرار داده انجام می دهیم. اگر اینگونه نیست کدام عالمی این روزها جرات اعتراض به خود داده است.کدام نو اندیش دینی از حقوق مادران و خواهرانش دفاع کرده است ؟  همه نشسته اند تا مجوز چند همسری با خشونت هر چه بیشتر علیه زنان تصویب شود. همه به نظاره برای فرو دست کردن زنان ایران نشسته اند.اساسا بعضی روشنفکران اظهار نظر در باره چنین موضوعاتی را شان خود نمیدانند و همدیگر را از دخالت در امور زنان منع می کنند. در حالیکه بدون شک نتیجه منطقی چنین قانونی  مشروعیت دادن به اعمال تبعیض و نا برابری از سوی بخشی از جامعه علیه بخش دیگر خواهد بود. تصویب چنین قوانین زن ستیزی اگر چه در باره زنان است ولی فردا گریبان مردان جامعه در قوانینی از این دست علیه دیگر اقشار جامعه را خواهد گرفت.  نتیجه منطقی چنین قوانینی  تنها به خدمتگزاری و ابزاری شدن زنها تمام نخواهد شد. این قانون گذاران فردا به نامی دیگر مردان را هر چه فرو دست تر خواهند نمود. فرو دستی زنان همواره مقدمه یک جامعه ساسله مراتبی و سلطه پذیر است. بحث صیغه و تعدد زوجات یک قانون برای خانواده نیست؛ یک دستور العمل برای تحمیل قدرت و یک اندیشه بر کل جامعه ماست.

بدون شک نتیجه منطقی چنین قانونی احساس تحقیرتنها برای بخشی از جامعه ایران نیست بلکه   قرار است  همه ایرانیان حقارت را بیش از گذشته بر پیکر جامعه تحمل کنند. امروز نه روزی برای اعتراض زنان که روز امتحان برای مردان مدعی طرفداردموکراسی و حقوق بشر  است. برای مردانی که با شعار حقوق بشر قصد دست یابی به قدرت سیاسی در ایران را دارند و ما زنان انها را به نظاره نشسته ایم تا در میدان عمل در باره انها به قضاوتی دیگر بنشینیم.

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران