|
|
|||
يكشنبه 04 مهر 1389 خبرگزاری هرانا: با فرا رسیدن سال تحصیلی جدید در کشور و با گذشت پنج ماه از اعدام 4 تن از زندانیان سیاسی به همراه فرزاد کمانگر معلم کردستانی با 13 سال سابقه تدریس در مدارس کردستان مقامات امنیتی علاوه بر عدم تحویل پیکر ایشان با افزایش فشار ها سعی در متوقف کردن پیگیری ها از سوی خانواده ها هستند. فرزاد کمانگر یک روز پس از پایان هفته معلم و در بامداد 19 اردی بهشت ماه سال 88 به همراه فرهاد وکیلی، علی حیدریان، مهدی اسلامیان و شیرین علم هویی در زندان اوین و به صورت مخفیانه اعدام شدند. در حالی که جامعه در شُک اعدام ایشان بسر می برد خانواده ها از لحظه دریافت خبر از رسانه های دولتی به تهران رفته و با تجمع مقابل زندان اوین خواهان تحویل پیکر آنان شدند که با پیگیری یک هفته ای در تهران راه به جایی نبرده و با قول مساعد برخی مسئولین به کردستان بازگشتند. پیگیری ها از طریق نمایندگان کُرد مجلس و استانداری کردستان ادامه یافت اما بهانه تراشی های دستگاه امنیتی به دلیل نزدیکی به سالگرد انتخابات تحویل پیکر قربانیان 19 اردی بهشت به زمان نامعلومی موکول کرد که تا کنون و با گذشت بیش از چهار ماه همچنان خانواده ها در سرگردانی بسر می برند. خانواده فرزاد کمانگر در طی 4 ماه گذشته و در پنجمین ماه اعدام این معلم همچنان پیگیر تحویل جسد وی هستند و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی علی رغم اینکه از تحویل جسد وی امتناع کرده است در ماه های اخیر فشار را بر خانواده وی از طریق بازداشت آزاد کمانگر خواهر زاده فرزاد کمانگر افزایش داده است. با وجود این فشار ها و تهدیدات خانواده وی همچنان به دنبال تحویل پیکر و یا آدرس محل دفن فرزاد کمانگر هستند و این امر موجب سرگردانی خانواده های جانباختگان شده است. از سوی دیگر پدر فرهاد وکیلی دیگر زندانی اعدامی نیز به دلیل وجود این فشارها دچار سکته قلبی شده و فوت نموده است، سایر خانواده ها نیز پس از اعدام بستگانشان به شکل های مختلفی تهدید و محدود شده اند. اما با آغاز سال تحصیلی تنی چند از دانش آموزان فرزاد کمانگر در کامیاران با برگزاری مراسمی به صورت سمبلیک یاد معلم خود را گرامی داشتند و به استقبال سال تحصیلی رفتند. ---- ضرب و شتم دانشجویان دانشگاه آزاد رشت توسط حراست دانشگاه رهانا: روز شنبه سوم مهرماه با بازگشایی دانشگاه آزاد رشت انتظامات دانشگاه به دستور حراست از ورود دانشجویان پسری که لباس های آستین کوتاه بر تن داشتند و دانشجویان دختری که به گفته مسؤولین حراست پوشش نا مناسب داشتند ممانعت به عمل آورد. این در حالی بود که هیچ گونه اعلام قبلی و اطلاع رسانی قبلی در این رابطه صورت نگرفته بود. بر پایه گزارش ارسالی به رهانا، سامانه خبری خانه حقوق بشر ایران این برخورد انتظامات دانشگاه موجب آن شد تعداد بسیار زیادی از دانشجویان در مقابل درب ورودی دانشگاه به عدم ورود خود به دانشگاه اعتراض کنند که در این هنگام انتظامات دانشگاه شروع به ضرب و شتم دانشجویان به منظور پراکنده کردن آن ها و جلوگیری از ورود آنان به دانشگاه می نماید. و هنگامی که انتظامات دانشگاه نتوانست مانع
دانشجویان برای ورود به دانشگاه شود. نیروی انتظامی در مقابل دانشگاه
مستقر شد و دانشجویان را پراکنده کرد. و ساعت ها بر ورود و خروج
دانشجویان نظارت میکرد. ----
دانشجوی زندانی مصطفی
اسکندری خواستار صدور حکم بین المللی
برای دستگیری سران رژیم شد
نامه زیر توسط دانشجوی زندانی مصطفی اسکندری به "فعالین حقوق بشر و
دمکراسی در ایران " جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری و مراجع بین
المللی و اطلاع عموم ارسال شده است.او در این نامه خواستار اعزام
نماینده ویژه از دادگاه جنایی بین المللی لاهه و همچنین خواستار صدور
حکم دستگیری برای سران رژیم فعلی شده است. نامه دانشجوی
زندانی به قرار زیر می باشد:
به:مقاومین تمامی
آزادیخواهان،مردم شریف هموطن و مراجع بین المللی حقوقی مریوطه
با درود به تمامی آزدیخواهان و هموطنان عزیز
اینجانب مصطفی اسکندری زندانی سیاسی دانشجوی گروه پزشکی (دارای مدرک
پریدنت داندانپزشکی) از تاریخ 8/5/88 بت اتفاق همسرم کبری زاغه دوست
دستگیر شدیم و حدود 7 ماه نیز در انفرادهای 209 و 240 زیر بدترین
رفتارها و شکنجه ها بودم. تا این لحظه هیچگونه ملاقاتی با همسرم نداده
اند و از سلامتی جسمی و روانی ... اطلاعی ندارم که این خود عزابی الیم
می باشد.
سپس ... مرا تنها به زندان رجائی شهر منتقل نمودند (بعلت آزار آنها و
شعارهای من علیه آنها) حال در بند 3 زندان در حسینیه(سالن) ویژه سیاسی
می باشم. متاسفانه مدیر بند که مدیر داخلی زندان
نیز می باشد. بیماری است که سادیسم زندانی آزاری و مرد بسیار
خشن ،کریه و فوق العاده بی ادب رفتار می نماید.این فرد خود آزار و
زندانی آزار آقای گرامی می باشد.
این شخص با استفاده از هر جز... کارمندان شبیه خودش با اهانت ها و
بدرفتاری های مخصوص خودش و محدودیت تماس تلفنی برایم باعث واکنش و شعار
های من در زندان نیز شده است.(ننگ بر ظالم و دیکتاتورو غیره)
متاسفانه ایذا و آزارش هر روز بیشتر شده و تهدید می نماید مرا به
انفرادی توام با شکنجه در کثیف ترین بند (بند یک) می اندازد (دارای
جانوارهای موذی بندی شپش،موش و سوسک) تهدید نموده اند؛که می کشیم ترا و
می گوییم خودکشی کردی یا می دهیم برخی زندانیهای (اعدامی) دیگر ترا
بکشند.
متاسفانه در اقداماتش از کارمندان خاطی و حتی زندانیان بیمار و سادیسمی
و وکیل بند شبیه خود استفاده می نماید.
مراتب جهت استحضار همگان و درج و پیگیری در پرونده ضد حقوق بشری رژیم
فعلی و سران آنها تقدیم می گردد.امید است با اعزام یک نماینده ویژه از
سوی دادسرا یا دادگاه جنایی بین المللی لاهه نماینده ای از سازمان ملل
محترم جهت ملاقات با بنده و دیگر زندانیان سیاسی حقایق بیشتری دریافت
نمایند و در همان جا و از طرق قانونی حکم دستگیری سران رژیم فعلی صادر
فرمائید.این بنده ... خواهان حکومتی غیر دینی و منتخب مردم طی
انتخاباتی آزاد هستم.
مصطفی اسکندری زندانی سیاسی
1/7/ 89 ---- مادر مجید دری: مجید را تبعید نکنید؛ نگذارید پدر و مادرش بیش از این به عذاب بیفتند
۰۳ مهر ۱۳۸۹ منور هاشمی، در گفتوگو با جرس، با بیان این که بعد از شنیدن خبر انتقال ضیا نبوی دیگر نمیداند باید برای مجید چکار کند، میگوید: بچهها نگفته بودند که ضیا منتقل شده، درگوشی با هم حرف میزدند؛ حس کردم چیزی شده، گفتم مجید را بردند؟ به من بگویید. نمیتوانستم از جایم بلند شوم. گفتند ضیا را بردند. مادر و پدر ضیا هم همین حال من را دارند. پدر و مادرش هر دو مریض حالاند. حق چند دقیقه دیدن پسرشان در هفته را هم از آنها گرفتهاند. او با اشاره این که حکم پنج سال حبس در تبعید برای فرزندش به اتهام همکاری با سازمان مجاهدین صادر شده است، ادامه میدهد: وقتی مجید بارها اظهار انزجار کرده از این گروه، چطور این حکم را صادر میکنند. اصلا تبعید به خاطر این اتهام که از پایه غلط است صادر شده. مجید در تمام ملاقاتها عصبی است از این حکم و میگوید حاضر بود ۱۱ سال زندان را تحمل کند، اما این اتهام به او وارد نشود که با منافقین ارتباط داشته است. او حتی در حضور دادستان این مطلب را عنوان کرده، اما باز هم این اتهام به او وارد شده و پنج سال به حبساش اضافه کرده است؛ آن هم حبس در تبعید. هاشمی که در این مدت برای عدم اجرای این حکم به همه جا سر زده و از هر کس توانسته کمک خواسته است، میگوید: دیگر نمیدانم باید چه کار کنم. به هر کس که دستم رسید التماس دعا داشتم. پیش رئیس دادگاه انقلاب رفتم، پیش وزیر دادگستری، پیش دادستان تهران، علمای مساجد و از همه نامه گرفتم. اما هیچ کس نیست که جوابگوی ما باشد؛ بگوید منتقلاش میکنیم یا نه. جواب همین را بدهد. هیچ کس جوابگو نیست. مادر این دانشجوی دربند، که اکنون با خانوادهاش ساکن کرج هستند، تاکید میکند: همین حالا که فقط فاصله تهران و کرج را برای ملاقات میرویم، یک روز کامل وقت میبرد. پدر مجید ۶۹ ساله است و از من هم سنی گذشته، انقدر توان نداریم که هر هفته این مسیر را برویم و برگردیم. او با بیان این که تلفنهای بند ۳۵۰ از روز نیمه شعبان تاکنون قطع است و آنها به جز ملاقاتهای کوتاه مدت دوشنبهها، به هیچ نحو دیگری از وضعیت پسرشان مطلع نمیشوند، ادامه می دهد: میخواهند همین دلخوشی را هم از ما بگیرند. منِ مادر تمام دلخوشیام این است که در هفته ۲۰ دقیقه بچهام را میبینم و از حال و روزش با خبر میشوم. این را که بگیرند دیگر چه چیز برایم میماند. هاشمی میگوید: حتی اگر من و پدرش هم بتوانیم برای ملاقات این همه راه را برویم، بقیه بچههایم چی؟ آنها حق ندارند برادرشان را ببیند؟ دخترم که بچه کوچک دارد نباید برادرش را ببیند؟ با این کار به خدا به خانوادهها بیشتر ستم میکنند. مادر این عضو شورای دفاع از حق تحصیل، که از عید تاکنون با پسرش ملاقات حضوری نداشته است میگوید: هر دفعه برای گرفتن ملاقات مراجعه میکنم، جواب سربالا میدهند؛ الان نزدیک شش ماه است که نه تکتک و نه خانوادگی ملاقات نگرفتهایم. هیچ کس هم جواب ما را نمیدهد. دستمان به هیچ جا بند نیست. او درباره عدم اعطای مرخصی به مجید اظهار میکند: مجید کم خونی دارد، میگرن شدید دارد، عینکاش شکسته، دنداناش عفونت کرده، بچهام مریض است اما حاضر نیستند بعد از 14 ماه، یک ماه مرخصی به او بدهند تا حداقل درماناش کنیم. مادر مجید دری، درباره روند تقاضای مرخصی میگوید: سال پیش چندین بار درخواست مرخصی دادیم. گفتند چون حکماش زیاد است باید منتظر تجدیدنظر بمانید. اردیبهشت حکم دادگاه تجدیدنظر آمد و ما هم دوباره تقاضا دادیم. این بار گفتند باید خودش تقاضا کند. تقاضانامه را از خودش گرفتم و ارائه کردم. یک بار گفتند گم شده. دوباره تقاضانامه از خودش گرفتم. حالا پنج ماه است. آقای دولتآبادی خودش دوبار به من قول داد که به مجید مرخصی میدهند اما هر دفعه مراجعه میکنم منشیهای دفتر میگویند "برید باهاتون تماس میگیریم." هنوز نشستهایم که تماس بگیرند. او در پایان با اشاره به دیدار اخیر خانوادههای زندانیان سیاسی با هاشمی رفسنجانی تاکید میکند: در دیدار با آقای هاشمی هم گفتم، درخواستم این است که فقط مجید را منتقل نکنند؛ نگذارند پدر و مادرش این طور به عذاب بیفتند. فاطمه شجاعی ----
زندانی سیاسی اژنگ داودی پیروز مندانه پس دست یافتن به خواسته هایش به
اعتصاب غذای خود پایان داد
نامه دست نویس
زندانی سیاسی ارژنگ داودی که برای "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در
ایران" ارسال شده است. زندانی سیاسی ارژنگ داودی پس از 74 روز اعتصاب
غذای جانکاه ولی با اراده ای فولادین بر خواسته های به حق و اولیه
خود و سایر زندانیان سیاسی پافشاری نمود و بازجویان وزارت
اطلاعات و زندانبانان را وادار به تن دادن به خواسته های خود نمود. او
پس از به اجرا در آمدن تمامی خواسته هایش به اعتصاب غذای خود پایان
داد.نامه ارسالی زندانی سیاسی ارژنگ داودی
به قرار زیر می باشد:
با یاد خدا
شنبه 3/7/89
سپاش،سپاس،70 میلیون سپاس
هراس من باری همه مردن در سرزمینی ست که در آن
مزد گور کن از آزادی آدمی افزون تر باشد
با درود به تمامی جان باختگان و ستمدیدگان راه آزادی بشر
با سلام به تمامی انسانهای آزادیخواه ،دموکرات منش و نیک
اندیش جهان وتجدید پیمان با تمامی جمهوری خواهان دموکرات و سکولار
ایرانی
با اعلان شکستن اعتصاب غذا
از تمامی آزادیخواهان،دموکراسی جویان،عدالت پیشه گان و نیز
کلیه سازمانها و نهادیهای حقوق بشری در سراسر دنیا که ندای حق
طلبان،ستم ستیزان،فعالان حقوق بشری ،مبارزان اجتماعی ،زندانیان سیاسی و
سایر قربانیان رژیم های استبدادی از جمله رژیم ولایت فقیه حاکم بر
ایران را به گوش جهانیان می رسانند و در طول 74 روز اعتصاب غذای من در
زندان مخوف رجایی شهر به انحای
مختلف با خانواده و ... ابراز همدردی نموده و تا حصول خواسته های حقوق
بشری ام از هیچ کوششی فروگذاری نداشتند بویژه آنها که در اعتراض به بی
توجهی مفرط دژخیمان رژیم به اعتصاب غذا دست یازیدند،از طرف خود،خانواده
و ... صمیمانه قدر دانی و سپاسگزاری می نمایم.
همه تونو دوست دارم
همه تونو می بوسم
و در نبرد تاریخی پیشارو
برای نهایی کردن تفییرات سترگ ملی در مسیر نیل به نهادینه شدن
آزادی،دموکراسی،عدالت و حقوق بشر در ایران،روی یکا یک عزیزان حساب می
کنم.
مژده می دهم که خداوند بزرگ به تلاشهای هماهنگ ما اونقدر
فزونی و فرا دونی خواهد داد که بتونیم از خودمون و از سرزمین اهورایی
مون به خوبی نگهداری و با شایستگی هر چه تمامتر جایگاه بلند ایران و
ایرانی را دوباره در جامعه جهانی بازسازی نموده و گسترش دهیم.
یزدان پاک نگاهبان همه ماست
با گرمترین آرزوها
ارژنگ داودی
3 مهر 1389
|
||||