|
|
|||
احضار مجدد تعدادي از دانشجویان کوی و بازجویی آنان به جای برخورد با عاملان حمله به کوی دانشگاه
۱۱ مهر ۱۳۸۹
جرس: در حالی که امروز محسنی اژهای خبر از بازداشت عاملان حادثه کوی دانشگاه داد، در خبر است که طی چند روز گذشته، دادسرای انتظامي نیروهای مسلح اقدام به احضار مجدد تعدادي از دانشجویان به اتهام "مشارکت در اغتشاشات کوی دانشگاه تهران در سال گذشته" کرده و برای برخي از آنان جلسات دادگاه ترتیب داده است. جلساتی که در طول هفته جاری و هفتههای آینده برگزار خواهد شد.
بنا به اخبار رسیده به جرس، پیش از این نیز جمعي ديگر از دانشجویان دانشگاه تهران به اتهام "مشارکت در اغتشاشات کوی" محاکمه و احکام زندان دریافت کردهاند که از آن جمله عباس کاکایی دانشجوي دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است که با همین اتهام، مدت 10 ماه است در زندان به سر میبرد. احکام زندان برای جمعی دیگر از دانشجويان نیز صادر شده که هنوز اجرایی نشده است. اینها همه در حالي صورت میگیرد که کمیته انضباطي دانشگاه تهران خود نیز راسا اقدام به صدور احکام طویل المدت محروميت از تحصیل برای دانشجويان کوی کرده است. گفته میشود شکاف میان قوه قضاییه و وزارت اطلاعات سبب شده تا وزارت اطلاعات با مطرح کردن مداوم پرونده کوي دانشگاه و نامهای دانشجویان، فضا را به نفع نیروهای خود موازنه کند و برخورد با عوامل اصلی حادثه کوی از جمله صادق محصولی که از نظر برخی، مسئول اصلی انتقال دانشجویان به "منفی چهار" وزارت کشور بوده است را ناممکن کند. بسياری از دانشجویان معتقدند با توجه به سمت سابق فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران، به عنوان معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات هیچ یک از اين اقدامات بدون هماهنگی او انجام نمی شود. اما از سوی دیگر غلامحسین محسنی اژه ای امروز با اعلام اینکه پلیس مقصران حوادث کوی دانشگاه و کوی سبحان را شناسایی کرده گفت: تعدادی از این افراد بازداشت شده و پرونده آنان به دادگاه رفته است که پس از قطعی شدن حکم آنان اعلام می شود. به گزارش مهر، دادستان کل کشور گفت: نیروهای پلیس در حال حاضر آمادگی صد درصدی برای برخورد با هر موضوع و مشکلی دارند. ---- مجید دری ،دانشجوی زندانی: آقای دادستان !دفترچه خاطراتم را پس بدهید يکشنبه, ۱۱ مهر, ۱۳۸۹ چکیده: صاحب آن دفترچه خاطرات که دادستان در مصاحبه مطبوعاتی اش از آن سخن گفت مجید دری ،دانشجوی ستاره داری است که پس از انتخابات پرمناقشه سال گذشته بازداشت شد و تاکنون در زندان اوین است.دری در نامه ای خطاب به دادستان تهران در باره دفترچه خاطراتش و دلیل نگارش خاطراتش در زندان برای وی توضیح داده است .نامه مجید دری با وجود همه محدودیت های تازه که بر زندانیان اعمال می شود ،با کمک یاران گمنام جنبش سبز در اوین به بیرون راه یافته و در اختیار کلمه قرار گرفته است. کلمه :دادستان تهران چندی پیش در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد که یک زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین، با جاسازی دفترچه خاطراتش در یک قوطی شیر ،تلاش کرده که از طریق یکی از هم بندانش که ملاقات حضوری داشته ،آن را به دست خانواده اش برساند اما زندانبانان متوجه این ماجرا شده و دفترچه خاطرات زندانی را گرفته اند. پس از این اتفاق به دستور دادستان تهران محدودیت ها برای زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ چند برابر شده است. به گزارش خبرنگار کلمه ،صاحب آن دفترچه خاطرات که دادستان در مصاحبه مطبوعاتی اش از آن سخن گفت مجید دری ،دانشجوی ستاره داری است که پس از انتخابات پرمناقشه سال گذشته بازداشت شد و تاکنون در زندان اوین است.دری در نامه ای خطاب به دادستان تهران در باره دفترچه خاطراتش و دلیل نگارش خاطراتش در زندان برای وی توضیح داده است .نامه مجید دری با وجود همه محدودیت های تازه که بر زندانیان اعمال می شود ،با کمک یاران گمنام جنبش سبز در اوین به بیرون راه یافته و در اختیار کلمه قرار گرفته است. متن کامل نامه مجید دری به جعفری دولت آبادی ،دادستان تهران به این شرح است : دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران با سلام دو هفته ی پیش طی یک کنفرانس خبری عنوان داشتید که به زندانیان مرخصی و ملاقات داده می شود اما یکی از زندانیان دفتر خاطرات ۱۰۰ صفحه ای خود را در پاکت شیر جاسازی کرده بود و قصد انتقال به بیرون زندان را داشت.با توجه به اینکه مورد یاد شده مربوط به من می شد موارد ذیل را به اطلاع می رسانم: ۱٫شخص بنده آخرین ملاقات حضوری که با خانواده ام داشتم ، شش ماه پیش بود و در این چند ماه فقط ملاقات کابینی داشتم و جالب اینکه ملاقات حضوری را منحصر به یکی از اعضای خانواده کرده اید.آیا این درست است که حتی اعضای درجه یک نتوانند به ملاقات حضوری زندانی خود بیایند؟آیا این درست است که پدر،مادر،خواهر،برادر،و یا همسر و فرزند-در صورت ترتیب ماهی یکبار ملاقات حضوری-هرکدام جداگانه بدون حجاب شیشه ملاقاتی داشته باشند؟اکنون ۱۵ ماه است که بدون مرخصی در زندانم و با حکمی نا عادلانه روبرو. آیا قطع کردن تلفن و عدم امکان شنیدن صدای دوستان و اقوام،محدودیت در ملاقات حضوری و عدم استفاده از مرخصی فشار بر زندانیان سیاسی تلقی نمی شود؟ ۲٫حال با توجه به این محدودیت ها که هرروزبیشتر و شدیدتر میشود،تنها راه مقابله با این فشارها را نوشتن خاطرات دانستم،خاطرات شخصی و روزانه و برای جلوگیری از تعرض به این حریم-که هر کس به هر دلیل وعنوان حق ورود به آن و تفتیش را برای خود مجاز می شمرد- وحفظ ونگهداری روزهایی که هرروزش ماههاست،تصمیم به انتقال آن به بیرون را گرفتم.از آنجاییکه هر نوشته ای بخواهد از زندان بیرون رود مورد تفتیش واقع میشود و نظر به این امر که ۶ماه است ملاقات حضوری نداشته و امکان اینکه به دست خانواده ام برسانم نیز فراهم نبود پس جهت اطمینان بیشتر و اینکه کسی آنرا باز نخواهد کرد،پنهان کردن و شخصی ماندنش اهمیتی بیشتر برایم داشت. ۳٫ جهت اطمینان بیشتر دفتر را بر چسب زده ، بر صفحه ی اول آن خطاب به کسی که دفترچه را در بیرون زندان دریافت می کرد، نوشته بودم که این دفتر به صورت امانت نزد شما بماند و تا تحویل به خودم حق باز کردن آن را ندارید.پس آنقدر شخصی بوده است که نخواهم کسی غیر از خودم آن را بخواند و به طریق اولی روشن می شود که قصد انتشار هم به هیچ عنوان نداشته ام.چیزی نبود جز خاطرات کاملاً شخصی وثبت روزهایی که در زندان بودم پس تنها به من مربوط می شد نه دیگری. لذا با توجه به مطالب بالا و با عنایت به اینکه جنابعالی گفته بودید که نوشتن خاطرات جرم نیست خواهشمندم دستور فرمایید این دفتر که بخشی از زندگی روزانه ی من و خاطرات و نوشته هایم می باشد به من بازگردانده شود.لطفا حریم شخصی افراد را محترم بشمارید. مجید دری -بند۳۵۰ زندان اوین مهرماه ۱۳۸۹ ----
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"
روز شنبه 10 مهر ماه دانشجویی زندانی مهدیه گلرو به دفتر رئیس
بند زنان زندان اوین برده شد و توسط نماینده دادستان و
فردی بنام
خانم رضایی رئیس بند زنان به مدت 2 ساعت مورد بازجویی و
تحت فشار قرار گرفت.
نماینده دادستان که در
دفتر رئیس بند زنان زندان اوین
حاضر شده بود ابتدا
خانم گلرو را مورد تهدید و تحت فشار قرار داد که نباید شرایط و
وضعیت خود و همبندیانش
را به بیرون از زندان منتقل کند.این فرد هنگامی که
تهدیداتش کارساز نشد با وقاحت تمام و عجز و ناتوانی
از خانم گلرو می خواست که اعلام ندامت نماید و از نظام
حمایت کند که با واکنش قاطع خانم گلرو مواجه شد و به او گفت :
من را بی گناه از تحصیل محروم کرده اید،به منزلمان یورش بردید
و من و همسرم را بازداشت و در سلولهای انفرادی قرار داده اید و
همچنین حکم سنگینی علیه من به اجرا گذاشته اید.حال باید پرسید
کی باید تقاضای ندامت کند؟
بازجویی، تهدید و ایجاد محدودیتهای غیر انسانی علیه زنان
زندانی سیاسی بصورت مستمر ادامه دارد.
در حال حاضر دانشجوی زندانی مهدیه گلرو از ناراحتی حاد معده و
روده رنج می برد ولی تا به حال از درمان جدی وی خوداری کرده
اند.
لازم به یاد آوری است دانشجوی زندانی مهدیه گلرو و همسرش وحید
لعلی پور با
یورش مامورین وزارت اطلاعات به منزلشان در
12 آذر ماه 88 دستگیر و به سلولهای انفرادی بند مخوف
209 منتقل شدند .خانم گلرو در شعبه 26 دادگاه انقلاب توسط فردی
بنام پیر عباسی محاکمه شد و حکم صادره به تایید شعبه 54 تجدید
نظر که به دو سال زندان محکوم شده بود رسید.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،تهدید و بازجویی زندانیان
سیاسی که در حال طی محکومیت
غیر قانونی و غیر انسانی خود هستند را محکوم می کند و
از کمیسر عالی حقوق بشر،گزارشگر ویژه زنان و سایر مراجع بین
المللی خواستار اقدامات عملی برای آزادی زندانیان سیاسی در
ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
11 مهر 1389 برابر با 3 اکتبر 2010 ---- مصاحبه با سلمان سیما، فعال دانشجویی: سیاست یک بام و دو هوای دانشگاه آزاد و جاسبییکشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۹ آرش بهمنی روز: منابع دانشجویی در دانشگاه آزاد اعلام کرده اند، تعدادی از فعالان دانشجویی این دانشگاه – که برخی از آن ها چندین ترم محرومیت از تحصیل را نیز تجربه کرده اند – به واحدهای مختلف این دانشگاه تبعید شده اند. در همین زمینه با سلمان سیما، از فعالان دانشجویی دانشگاه ازاد و عضو کمیته سیاسی سازمان دانشآموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) به گفت و گو نشسته ایم.
آقای سیما، در روزهای گذشته، اخباری منتشر شد که حکایت از تبعید دانشجویان دانشگاه آزاد، به واحدهای مختلف حکایت داشت. قضیه این تبعیدها، از کجا شروع شده است؟ سال گذشته طرحی در دانشگاه آزاد مطرح شد مبنی بر اعتراض در روزهای سه شنبه. این تجمعات اعتراضی، تا روز دانشجو جسته و گریخته برگزار شد. سومین سه شنبه، مراسم اعتراضی با حضور بازجویان وزارت اطلاعات همراه شد. این تحمع به خشونت کشیده شد و در راهروهای دانشگاه، گاز اشک آور پرتاب کردند. بعد از این خشونت، تجمعات اعتراضی در بعضی مراکز دانشگاه ازاد، هم چون تهران مرکز و دانشگاه آزاد کرج نیز برگزار شد. این مساله باعث شد چند تن از دانشجویان محاکمه و برخی از آن ها، همانند محمد شوراب، فرزاد اسلامی و... به چندین ترم تعلیق از تحصیل محکوم شوند. بعد از برگزاری این تجمعات و بعد از مراسم 13 آبان هم برخی از دانشجویان، مثل من، بازداشت شدند. به هر حال تصور می کنم این تجمعات از جمله اتفاقاتی است که در تاریخ جنبش دانشجویی، کم نظیر است. در بازجویی ها، نیز روی این مساله، به شدت حساس بودند که چگونه چنین تجمعی، در دانشگاه آزاد برگزار شده است.
چطور این احکام تا این مقدار تغییر کرد؟ به ظطور کاملا غیرقانونی، بگذارید به عنوان نمونه درباره خودم صحبت کنم. من سه ترم تعلیق خوردم و به واحد خوراسگان تبعید شدم. از آن جایی که در زندان بودم و امکان اعتراض نداشتم، طبیعتا به این حکم اعتراض نکردم. در حالی که اساسا براساس قانون دانشگاه آزاد، در صورت عدم اعتراض، حکم قانونی می شود، اما حکم من باز هم تغییر کرده و حکم اخراج داده اند. بر چه اساسی این اتفاق افتاده است؟ خود من هم نمی دانم.
پیش از این احکام تبعید سابقه داشته است؟ چطور شد که ناگهان تا این حد احکام تبعید صادر شده است؟ دلیل این تبعید، فقط این بوده است که از برگزاری اعتراضات، جلوگیری کنند. حلقه ای در دانشگاه آزاد شکل گرفته بودکه اعتراضات در دانشگاه را هدایت می کرد. بعد از صدور احکام مختلف، به این نتیجه رسیدند تنها راه چاره، تبعید دانشجویان به نقاط مختلف است. این را هم در نظر بگیرید که تعداد دانشجویان تبعیدی و یا محروم از تحصیل، بسیار بیشتر از این موارد بوده است.
شما رایزنی خاصی برای شکستن این احکام انجام نداده اید؟ برای حل کاین مساله، جلسات مختلفی با افراد مختلف برگزار شد، اما دانشگاه صراحتا اعلام کرد کار از دست آن ها خارج است. صدور احکام مختلف تبعید به شهرهای مختلف با حضور نیروهای امنیتی صادر شده است. البته نباید این نکته را فراموش کرد که مسوولان دانشگاه ازاد، هیچ گونه همکاری، با دانشجویان انجام ندادند و حتی در برخی از موارد، نهایت همکاری را هم با مسوولان داشتند. سیاست دانشگاه آزاد، تقریبا در تمامی موارد، عدم همکاری با دانشجویان ونهایت همکاری با ماموران امنیتی است. تنها مساله ای که وجود داشت، همکاری های کوچک افرادی مثل یاسر هاشمی بود که به طور مثال، تعلیق بعضی ها را از سه ترم به دو ترم رساند. حتی مواردی داشتیم که خواهر یا برادر برخی از فعالان دانشجویی را هم به دلیل فعالیت های فعالان دانشجویی، محروم کردند.
یعنی دانشگاه آزاددر مقابل دانشجویان بوده است؟ دقیقا. اقای جاسبی اخیرا اعلام کرده اند که ما اساتید بازنشسته دانشگاه های دولتی را استخدام می کنیم، آن هم در حالی که در دانشگاه آزاد هم اخراج اساتید کم نبوده است؛من فقط به چند نمونه اشاره کنم. به طور مثال دکتر محمد شریف، که استاد واحد تهران جنوب بود، از دانشگاه اخراج شد. دکتر فاطمه صادقی از دانشگاه آزاد واحد کرج اخراج شد. علاوه بر این افرادی مثل علی کردان، رحیمی و... همه در دانشگاه آزاد از مسوولان بودند. این نشانه ای است از سیاست یک بام و دو هوای دانشگاه آزاد و آقای جاسبی.
تا الان برای چند نفر از دانشجویان دانشگاه ازاد، حکم صادر شده است؟ در حال حاضر، در دانشگاه آزاد مشهد حدود 10 دانشجو حکم تعلیق خورده اند، 7 نفر در دانشگاه تهران جنوب تعلیق شدند، و برای 17 نفر حکم تعلیق صادر شد، 7 نفر از دانشگاه ازاد کرج، ، دانشگاه زاهدان 8 نفر و...اخراج یا تعلیق شدند. دانشجویان هم به شهرهایی مثل گرمسار، مرودشت، خوراسگان و... تبعید شدند. برخی از دانشجویانی هم که در مقطع کارشناسی ارشد، در دانشگاه ازاد قبول شده بودند، ستاره دار شدند و امکان تحصیل را یافتند، در حالی که پیش از این بسیاری از دانشجویان ستاره دار، در دانشگاه آزاد موفق به تحصیل شده بودند. ----
شنبه 10 مهر 1389 خبرگزاری هرانا: امیر شیبانی زاده دانشجوی دانشگاه مشهد پس از احضار به دادگاه برای دومین بار بازداشت شد. امیر شیبانی زاده بخاطر احضاریه ای که از دادگاه دریافت کرده بود روز سه شنبه 6 مهرماه 89 در دادگاه حضور یافت. که پس از آن، بازداشت و به احتمال به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شده است. بازداشت، احضار و ستاره دار کردن دانشجویان در آغاز سالتحصیلی در اولویت کار دستگاه اطلاعاتی، قضایی و کمیته های انضباطی دانشگاه ها قرار گرفته است.
|
||||