بازگشت به صفحه اول

 

 
 

کورسوی امید کودکان بر مخازن زباله

سمیه جاهد عطائیان

شنبه , ۱۷ مهر , ۱۳۸۹

انجمن حمایت از حقوق کودکان: تا سال گذشته در یك كارگاه نجاری كار می‌كرده اما از روزی كه كارفرما بدون دادن حق و حقوق، اخراجش كرده می‌خواهد روی پای خودش بیاستد، می‌خواهد مستقل كار كند، با این وجود تمام سنگینی كیسه پر از زباله را بر دوش می‌كشد تا هم جواب شكم گرسنه خودش را بدهد و هم دستش جلوی پدر و مادر معتادش دراز نباشد؛ با آنكه به سنگینی مخازن زباله عادت كرده، كتفش هنوز درد می‌كند، كبود است؛ شب‌ها به سختی تكانش می‌دهد!

اما زباله جمع كردن برایش خرجی ندارد؛ اگر رزق و روزی‌اش از مخازن زباله تامین شود، هر سه ماه یك بار یك دستكش پلاستیكی هم می‌خرد، اما ترجیح می‌دهد به جای خریدن دستكش، یك اسباب‌‌بازی برای برادر كوچكش بخرد، دلش می‌خواهد همیشه تابستان باشد تا مردم به بهانه تشنگی هم كه شده، بطری آب یا شربتی بخرند و زباله‌اش را به مخازن بیاندازند، آن‌وقت كیسه‌اش را پر از زباله‌های پلاستیكی و یا به قول خودش «باارزش» می‌كند تا نان شبش تامین شود!

جای دوری نیست، یكی از كارهای خیابان خاوران، مابین ده‌ها مغازه‌ دیگر، پسربچه جلوی در بزرگی كه گاراژ به نظر می‌رسد چمباتمبه زده و منتظر است تا به محض آنكه نوبتش می‌شود، گونی پر از زباله تحویل بدهد تا چندرغاز پول كف دستش بگذارند. دلش نمی‌آید از گونی فاصله بگیرد، آخر دست رنج زحمات روز و شبش در همین كیسه خلاصه می‌شود.

به فاصله ده متر دیگر چند پسربچه همچنان مخازن زباله را وارسی می‌كنند و خود را به گاراژ می‌رسانند، پشت سر همدیگر می‌نشینند و با یك بطری آب كه از شن و ماسه پر شده بازی می‌كنند؛ اصغر بطری را به فرهاد پاس می‌دهد، فرهاد هم به ناصر. به محض خارج شدن یك كودك از گاراژ كه كیسه خالی را به دوش دارد و شیرابه‌های زباله بر روی لباسش ریخته، اصغر هراسان و دستپاچه از اینكه نوبتش رسیده، داخل می‌شود.

اصغر كه زباله‌هایش را فروخته و كمی خوشحال به نظر می‌رسد آینه كوچك از جیب بغل درمی‌آورد و موهایش را تمیز می‌كند. می‌گوید: «بعد از سه روز می‌رم پیش مامانم كه واسش پول ببرم، تازه باید لباسمم عوض كنم، اگه مامان بفهمه روز و شب زباله جمع می‌كنم، گوشمو می‌بره، آخه به مامان گفتم كارگر كارگاه شیشه‌بری هستم.!

این روزها قبل از آنكه  کارگران شهرداری برای تفكیك زباله به سراغ مخازن سطح شهر بروند، كودكانی گوی سبقت را ربوده و از محتویات زباله‌ها امرار معاش می‌كنند.

فعالان حقوق كودك اعتقاد دارند كه به فاصله هر ده دقیقه، حدود ۳۰ كودك زباله‌گرد در خیابان‌های تهران در جستجوی مخازن زباله به سر می‌برند كه نه دستكش به دست دارند و نه دهان‌بند بسته‌اند به‌طوری كه اكثر آنها با وجود داشتن قدهای كوتاه، مجبور هستند كه تا كمر داخل مخازن زباله فرو رفته و فشار زیادی را به كمر و كتف خود وارد كنند.

غیرقابل كتمان است كه تعداد اندكی از این كودكان درآمد نسبتا خوبی از این راه به دست می‌آورند اما تعداد كثیری از آنها نیز جزو كوچك‌ترین عضو از این چرخه بوده و پول بزرگ‌ عاید مافیای كلان و بزرگی می‌شود كه از این كودكان سوء‌استفاده كرده و از نیروی كار ارزان آنها به نفع خود بهره می‌برند.

كودكان زباله‌گرد نه تنها در جنوب تهران سرگردان به دنبال گذران روزی از طریق مخازن زباله هستند بلكه این كودكان همه روزه در تمام مناطق تهران و در زمان وارسی یا بالا و پایین كردن مخازان سنگین زباله به چشم می‌آیند در عین حال اغلب كودكان فاقد دستكش و بدون لباس مخصوص با مخازن زباله سر و كار دارند و به دلیل اینكه دستشان به انتهای مخازن زباله نمی‌رسد، چاره‌ای ندارند كه از كتف خود استفاده كرده و جایگاه‌های زباله را خم كنند كه این كار دشوار، فشار زیادی را بر روی كمر و دست آنها وارد می‌آورد.

اكثر فعالان حقوق كودك با ابراز نگرانی از این مسئله اعلام می‌كنند كه خطر ایدز، هپاتیت و ... در كمین این كودكان زباله‌گرد است چرا كه از سرنگ‌های تزریقی تا سایر اجناس كثیف و غیربهداشتی در این مخازن وجود دارد و به طور حتم سلامتی كودكان طی تماس با این ابراز آلوده به خطر می‌افتد. اگرچه زباله‌گردی و جمع‌آوری زباله از مخازن و امرارمعاش از راه فروش آنها كثیف‌ترین و بدترین نوع كار در میان كودكان است و از میان كار كودك در سرچهاراه‌ها، كارخانه و كارگاه‌ها، خطرناك‌تر است اما به جرات می‌توان گفت كه هیچ نهاد یا مسئولی، مسئولیت مستقیم حمایت از این كودكان و رسیدگی به مشكلات و خطرات در كمین آنها را نپذیرفته و شغل سخت آنها را به حساب نیاورده است.

یك عضو كمیته هماهنگی شبكه یاری كودكان كار ایران با انتقاد از اینكه زباله‌گرد هیچ‌گونه حامی و دلسوزی در جامعه ندارند می‌گوید:‌«مرجعی برای رسیدگی به كودكان زباله‌گرد تهرانی وجود ندارد و این دسته از كودكان میان برخی از سازمان‌ها پاسكاری می‌شوند»

او با اشاره به قوانین پیش‌رو ادامه می‌دهد «بر حسب مقاوله‌نامه سازمان جهانی كار در مورد منع بدترین اشكال كار برای كودكان كه به امضای ایران نیز رسیده، لازم است تا كودكان از زباله‌گردی، زباله‌دزدی و سایر مشاغل پرخطر و آسیب‌زا منع شوند؛ با توجه به اینكه این قبیل كودكان بدون دستكش و امكانات بهداشتی در مخازن پر از زباله فرو می‌روند باید اقدام اساسی برای جمع‌آوری این قبیل كودكان و نوجوانان شود»

فارغ از این مسئله كه اگر شهرداری تهران كار تفكیك زباله‌ها را به درستی انجام‌ دهد، دیگر زباله‌ای برای جمع‌آوری و به خطر افتادن سلامتی كودكان فقیر و نیازمند وجود ندارد اما ظاهرا برخی از پیمانكاران شهرداری از نیروی كار ارزان این كودكان سوء استفاده كرده و به این واسطه به سودهای كلانی می‌رسند.

قاسم‌زاده از اعضای كمیته هماهنگی شبكه یاری كودكان كار ایران اعتقاد دارد: «بارها برای بررسی این معضل با شهرداری تهران تماس گرفته شده اما شهرداری این مسئله را جدی نگرفته و با اعلام اینكه فعالیت این كودكان در شهر ارتباطی با مخازن زباله ندارد، از آن شانه خالی می‌كند»

به گفته این فعال حقوق كودك كمیته فوق عكس‌ها و مداركی مبنی بر اینكه اغلب كودكان و نوجوانان زباله‌گرد با برخی از شركت‌های خصوصی و پیمانكاران شهرداری در این زمینه قرارداد دارند، در دست دارد به طوری‌كه عكس‌های موجود و آرم‌های چاپ‌ شده بر روی لباس این كودكان نشان‌دهنده فعالیت آنها برای عاملان شهرداری است.

در این میان مریم پناهی عضو كانون فرهنگی ـ حمایتی كودكان كار نیز اعتقاد دارد كه در میان كودكان بازیافتی‌، كودكان و نوجوانی وجود دارند كه استعداد بالایی در كسب علم و یادگیری دارند به همین دلیل این كودكان باید شناسایی و میزان توانایی آنها سنجیده شود.

او ادامه می‌دهد: شهرداری باید به جای سوء استفاده از نیروی كار ارزان این كودكان، مراكز خاصی را برای حمایت از این كودكان اختصاص می‌دهد تا به كمك انجمن‌های حمایتی و فعال بتوان خطرات و آسیب‌های ناشی از كار این كودكان فقیر را به حداقل رساند.

بر اساس این گزارش با وجود آنكه این كودكان در تهران كار می‌كنند و به طور مستقیم با مخازن تعبیه شده توسط شهرداری در ارتباط هستند، جدای از كاستی‌های دولت در این زمینه، شهرداری تهران نیز در قبال آنها وظایف زیادی را بر عهده دارد اما ظاهرا این كودكان با كار سخت و ارزان خود، چنان منفعتی به شهرداری تهران می‌رسانند كه شهرداری نیز انگیزه‌ای برای حمایت از این كودكان و یا رسیدگی حداقلی به وضعیت آنها ندارد. شاید اوج حضور كودكان زباله‌گرد و یا (به تعبیر فعالان حقوق كودكان بازیافتی در خیابان‌ها به سال گذشته برگردد اما تامین معاش این كودكان با مخازن زباله از سال ۸۷ آغاز شد و این كودكان همراه با قشر قابل توجهی از معتادان از مخازن زباله كسب روزی می‌كند.

بر فعالان حقوق كودك و علاقه‌مندان به مسایل كودك پوشیده نیست كه شهرداری تهران در تیر ماه سال ۸۷، طرحی را تحت عنوان «شناسه كودكان كار و خیابان» آغاز و شروع به تهیه اطلاعات خام مربوط به این شناسه كرد اما بر اطلاعات به دست آمده و انتقالات افراد آگاه و فعالان حقوق كودك كه از مراحل آمارگیری طرح فوق به دست آمده، كارهای تحقیقاتی این طرح به دلیل نامنظم بودن پرداختی‌ها، عقیم مانده و هنوز نتایج دقیق آن اعلام نشده است.

سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران اگرچه نزدیك به ۴۰۰ میلیون تومان برای این شناسه هزینه‌كرد اما اطلاعات مبهم و بی‌ارزش از این طرح ارایه داد تا در برابر پیگیری‌های فعالان حقوق كودك پاسخی داشته باشد.

اگرچه اكثر حامیان كودك و انجمن‌ها خواستار شفاف‌سازی در این زمینه بودند اما شهرداری تهران هنوز پس از گذشت سه سال، اطلاعات آن را ارایه نداده و تنها آمار و ارقام نامربوط و اطلاعات مبهمی ارایه داده است.‌ در‌حالی‌كه تمام معضلات مربوط به كودكان كار، به زباله‌گردها خلاصه نمی‌شود اما همچنان بر سر اصل موضوع كار كودكان میان سازمان‌های مختلف جر و بحث و اختلاف‌نظر وجود دارد.

وزارت كار، بهداشت، بهزیستی، شهرداری، نیروی انتظامی و سایر سازمان و نهادهای مسئول در مورد كودكان كار و خیابان مواضع متفاوتی را در پیش گرفته و در زمان پاسخگویی نیز، توپ را به زمین دیگری می‌اندازند با این وجود در پیش گرفتن سیاست‌های ضد و نقیض در مورد مسایل آنها چیزی جز زدن مهر تائید بر روی كار دشوار این كودكان و دغدغه‌های آنها نیست. مهر تائیدی بر سفره كودكان كه بر فراز زباله پهن می‌شود و تمام سهم آنها چیزی جز لقمه ‌نانی مختصر كه با مشقت به دست می‌آید، نیست.


 
 

بازگشت به صفحه اول

مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران