|
|
|||
به مناسبت روز جهاني منع خشونت عليه زنان
اعزازي: خشونت ساختاري عليه زنان روز به روز افزايش مييابد
ازدواج موقت و ازدواج مجدد مردان، خشونت علیه زنان محسوب میشود/خشونت خانگی به جامعه سرایت میکند و باعث گردش خشونت در جامعه میشود/ ایران تا پنج سال آینده مشکلات بیشتری را در رابطه با فروپاشی خانوادهها تجربه ميكند.
ایلنا: یک جامعه شناس میگوید: 15سال است که در ایران در رابطه
با خشونت علیه زنان تحیقیق میشود، اما متاسفانه هیچ اقدامی در
هیچ زمینهای برای کاهش خشونت علیه زنان نشده است، نه قوانین
تغییر کردهاند، نه سازمانهای حمایتی به وجود آمده و نه
اقدامی در جهت آگاه سازی و حساس کردن مردم نسبت به پدیده خشونت
علیه زنان انجام شده است. اومیگوید: به هیچ عنوان نمیتوان
گفت که آمار خشونت علیه زنان در ایران چقدر است چون اصلا، آمار
درستی در این رابطه وجود ندارد اما حتی اگر فرض بگیریم که
10درصد خانوادههای ایرانی هم با این مساله درگیر باشند، باید
نگران وضعیت زنان در خانوادههای ایرانی باشیم.
شهلا اعزازی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا گفت: خشونت علیه زنان مفهوم گستردهای دارد اما بهترین تعریف از خشونت علیه زنان، متعلق به سازمان ملل است که آن را "هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی(بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود"تعریف کرده است. او با بیان اینکه بنابراین هر نوع صدمهای که از جانب دیگران به دلیل زن بودن و ویژگیهای زنانگی به کسی وارد شود، خشونت علیه زنان محسوب میشود، گفت: خشونت علیه زنان انواع گوناگونی دارد که ممکن است از طرف جامعه، خانواده یا محیط کار اعمال شود. این فعال حوزه زنان تصریح کرد: عمدهترین نوع خشونت علیه زنان، فیزیکی است و صورت طیف گستردهای دارد و از یکی سیلی تا قتل را ممکن است شامل شود. اعزازی گفت: معمولا مردان خانواده که شامل شوهر، پدر، برادر و پسران خانواده میشوند ممکن است برای پیشبرد مقاصد خود، فرد مونث خانواده را کتک بزنند. یعنی اگر نتوانند همسر، دختر، خواهر یا مادر خود را مجاب کنند که کاری را دلخواه آنها است انجام دهند، با خشونت و کتک زدن سعی میکنند، او را مهار کرده تا مطابق میل آنها رفتار کند. آمار درستی در رابطه با خشونت علیه زنان در ایران وجود ندارد این جامعه شناس با تاکید بر این که در بسیاری از خانوادههای ایرانی خشونت علیه زنان اتفاق میافتد، گفت: به هیچ عنوان نمیتوان گفت که آمار خشونت علیه زنان در ایران چقدر است چون اصلا، آمار درستی در این رابطه وجود ندارد اما حتی اگر فرض بگیریم که 10درصد خانواده های ایرانی با این مساله درگیر باشند، نیز باید نگران وضعیت زنان در خانوادههای ایرانی باشیم. این فعال حوزه زنان ادامه داد: نوع دیگری از خشونت علیه زنان هم وجود دارد که از آن بیشتر به عنوان خشونت ساختاری یاد میکنند و آن زمانی است که ساختار یک جامعه به گونهای شکل گرفته باشد که زنان از دسترسی به امتیازات و امکانات اجتماعی دور نگه داشته شوند. او توضیح داد: این دور نگه داشتن زنان از امکانات معمولا با مجوز قانون، آداب و رسوم، فرهنگ و قوانین نانوشته یا آیین نامهها انجام میشود. اعزازی ادامه داد: خشونت ساختاری بر خلاف خشونت فیزیکی و خانگی به صورت ملموس قابل مشاهده نیست. مثلا در خشونت خانگی مشخص است که چه کسی چه کسی را کتک میزند و آثار خشونت را بر بدن فرد میتوان مشاهده کرد اما در خشونت ساختاری معلوم نیست که چه کسی نسبت به چه کسی اعمال خشونت میکند. این جامعهشناس با ارائه مثالی به توضیح خشونت ساختاری پرداخت و گفت: مثلا وقتی وزارت کار در استخدام زنان و مردان تبعیض قائل میشود و درصد بیشتری از سهیمه مشاغل را به مردان اختصاص میدهد، خشونت ساختاری اتفاق افتاده است و البته هیچ گونه آثار فیزیکی هم بر روی بدن زنان بر اثر این خشونت ایجاد نمیشود. خشونت ساختاری علیه زنان روز به روز در ایران در حال افزایش است او با بیان اینکه متاسفانه خشونت ساختاری را ما میتوانیم هم در قوانین و هم در آداب و رسوم و فرهنگ کشور خود مشاهده کنیم، گفت: نه تنها قوانین ایران به سمت مثبت تغییر نکردهاند و کمکی به منع خشونت علیه زنان نمیکنند بلکه در حال حاضر آداب و رسوم و هنجارهای فرهنگی که عملا منسوخ شده بودند و به نوعی خشونت علیه زنان محسوب میشدند نیز در حال احیا هستند و روز به روز شاهد افزایش خشونت ساختاری علیه زنان در کشور هستیم. اعزازی بیان کرد: نوع دیگری از خشونت هم وجود دارد که بیشتر در محیط کار اتفاق میافتد و در واقع نوعی آزار جنسی محسوب میشود. در این نوع از خشونت، به طور مستقیم یا به صورت غیر مستقیم و پنهانی زنان با درخواستهایی مواجه میشوند که نوعی آزار جنسی به حساب میآید. مثلا ممکن است مردان با نگاههای ناپاک، نزدیک شدنهای بیش از حد یا ادبیات نامناسب، زنان را مورد آزار قرار دهند. این فعال حوزه زنان ادامه داد: در مورد آزار جنسی در محل کار، کارهای تحقیقاتی چندانی انجام نشده است، اما آن تعداد کارهایی هم که انجام شده، نشان میدهد که این نوع آزارها در محل کار کم نیست. او گفت: خشونت جنسی علیه زنان به جز محل کار در کوچه و خیابانهای شهر نیز وجود دارد. اذیت کردن دختران به گونههای مختلف مانند، متلک گفتن، دنبال دختران راه افتادن، ترمزکردن اتومبیلها در برابردختران، تماس فیزیکی در مکانهای شلوغ و حتی ربودن و قتل به وقوع میپیوندد. ازدواج موقت و ازدواج مجدد مردان نوعی خشونت علیه زنان محسوب میشود اعزازی در پاسخ به این سوال که به نظر شما قوانینی مانند ماده 22 و 23 لایحه حمایت از خانواده که به مساله ازدواج موقت و مجدد پرداخته است میتواند به نوعی خشونت علیه زنان را تشدید کند یا خیر، گفت: هر نوع عملی که باعث رنج و درد روحی شود، خشونت علیه زنان محسوب میشود، بنابراین با این تعریف، ازدواج مجدد و ازدواج موقت هر دو نوعی خشونت علیه زنان محسوب میشوند، چون حتی اگر فرض بگیریم که مرد برای اقدام به ازدواج مجدد و ازدواج موقت، خشونت فیزیکی علیه زن خود اعمال نکند به طور یقین موجب ناراحتی همسر خود ميشود که این نوعی خشونت علیه زنان محسوب میشود. او توضیح داد: چند همسری و ازدواج موقت، نه فقط در جهت از بین بردن خشونت اقدام نمیکنند، بلکه فرد عامل خشونت را تشویق هم میکنند. چون حداقل اتفاقی که برای همسر اول مردی که ازدواج مجدد کرده و یا همسر فردی که ازدواج موقت میکند، پیش میآید این است که از نظر روانی تحقیر میشود و در وضعیت نامطوب روحی و روانی قرار میگیرد. 15 سال است در رابطه با خشونت علیه زنان در ایران تحقیق میشود اما هیچ اقدامی برای کاهش آن صورت نمیگیرد این جامعه شناس گفت: بیشتر از 15 سال است که در رابطه با مساله خشونت علیه زنان در ایران تحقیقات انجام میشود به طوری که تعداد این تحقیقات آن قدر زیاد شده که دیگر اجازه نمیدهند کسی پایان نامهاش را در رابطه با خشونت علیه زنان بنویسند، یعنی در تهران، شهرستانها و حتی نقاط دور افتاده متغیرهای مختلفی که موجبات خشونت علیه زنان را فراهم میکند، همه بررسی و سنجیده شده است. به غیر از دانشجویان، اساتید دانشگاه و فعالان حوزه زنان هم در زمینه خشونت علیه زنان تحقیقات متعددی انجام دادهاند و همه هم به این نتیجه رسیدهاند که خشونت علیه زنان در ایران وجود دارد و میزان آن هم کم نیست اما با وجود این همه تحقیقات متاسفانه تاکنون هیچ اقدامی در جهت کاهش خشونت علیه زنان صورت نگرفته است. اعزازی توضیح داد: بعد از 15 سال تحقیق، ما هیچ اقدامی در هیچ زمینهای برای کاهش خشونت علیه زنان نمیبینیم، نه قوانین تغییر کردهاند، نه سازمانهای حمایتی به وجود آمده و نه اقدامی در جهت آگاهسازی و حساس کردن مردم نسبت به پدیده خشونت علیه زنان انجام شده است. تلویزیون باید منع خشونت علیه زنان را فرهنگ سازی کند این فعال حوزه زنان گفت: تلویزیون باید در رابطه با منع خشونت علیه زنان آگاه سازی انجام میداد تا مردم نسبت به این مساله حساس شوند، به بچهها باید در مدارس آموزش داده میشد که اگر مورد خشونت قرار گرفتند چه بکنند یا اگر مادر آنها در خانه کتک میخورد چه اقدامی باید انجام دهند که متاسفانه هیچ یک از این اقدامات انجام نشده است. متاسفانه هیچ یک از این اقدامات واقعا ساده انجام نشده است و در عوض هر روز شاهد تصویب قوانینی هستیم که خشونت علیه زنان را تشدید میکند. قوانین ایران، خشونت علیه زنان را کاهش نمیدهد او ادامه داد: بسیاری از مشکلاتی که اکنون در خانوادهها وجود دارد به یقین با نوع قوانین ایران در رابطه با زنان در ارتباط است. در قوانین ایران نسبت به مساله خشونت علیه زنان بیتوجهی شده است به طوری که انگار نه انگار اصلا چنین پدیدهای در جامعه ما وجود دارد و اگر هم وجود دارد مسالهای کاملا طبیعی است و نمیشود کاری کرد در حالی که اگر وضعیت به همین شکل ادامه پیدا کند، ایران تا پنج سال آینده مشکلات بسیار بیشتری را در رابطه با فروپاشی خانوادهها ، طلاق و بزهکاری در خانوادهها تجربه خواهد کرد. اعزازی با بیان اینکه خشونت علیه زنان در همه جای جهان وجود داشته و یک پدیده تاریخی محسوب میشود، گفت: از زمانی که مردان اقتدار بیشتری در خانواده و جامعه داشتند، خشونت علیه زنان جزیی از زندگی اجتماعی بوده است. او ادامه داد: البته همیشه در برابر خشونت علیه زنان مقاومتهای زیادی صورت گرفته است. مثلا در کشورهای غربی از دهه1970 به بعد در اثر تلاش و کوشش بسیار زیاد حامیان حقوق بشر و حامیان حقوق زنان و کودکان مخالفتهای شدیدی علیه خشونت نسبت به زنان صورت گرفت و البته راهکارهایی هم برای حل این معضل ارائه شد. این فعال حوزه زنان گفت: راهکارهای عمومی در رابطه با منع خشونت علیه زنان وجود دارد که هر کشوری با توجه به به فرهنگی که دارد میتواند با ایجاد تغییراتی از آن بهره ببرد. اعزازی تصریح کرد: من نمیخواهم بگویم که در ایران هم باید دقیقا همان راهکارهایی که در کشورهای غربی در رابطه با منع خشونت علیه زنان وجود دارد به کار گرفته شود اما به طور قطع میتوانیم از آن راهکارها با توجه به فرهنگ خود استفاده کنیم. دولتها باید در عرصه خصوصی افراد وارد شده و جهت حمایت از افراد ضعیف خانواده دخالت کنند این جامعه شناس سپس با طرح این سوال که آیا دولتها این حق را دارند که در عرصه خصوصی افراد یعنی خانواده دخالت کنند و اگر خشونتی در خانواده اتفاق میافتد با آن برخورد کنند یا خیر، گفت: پاسخ این سوال مثبت است. دولتها باید در عرصه خصوصی افراد وارد شده و جهت حمایت از افراد ضعیف خانواده دخالت کنند. او ادامه داد: وقتی خشونتی در خانواده اتفاق میافتد معمولا زنان و کودکان قربانی این خشونت هستند و دولت وظیفه دارد در برابر مرد خانواده بایستد و از افراد مورد خشونت واقع شده حمایت کند. خشونت خانگی به جامعه سرایت میکند و باعث گردش خشونت در جامعه میشود اعزازی توضیح داد: آنچه در درون خانواده رخ میدهد مساله خصوصی افراد نیست زیرا خشونت درون خانواده بازتاب اجتماعی دارد. یعنی آن کسی که در خانه کتک میخورد در آینده رفتارهای ناهنجاری در جامعه خواهد داشت و این مساله باعث گردش خشونت در جامعه میشود. او ادامه داد: خشونتهای خانگی حتی باعث میشود که خشونت از یک نسل به نسل دیگر انتقال پیدا کند و این خطرناک است بنابراین دولت باید از اعضای ضعیف خانواده حمایت کند. باید برای عاملین به خشونت مجازات های سنگین در نظر گرفته شود این فعال حوزه زنان در رابطه با اینکه چه راهکارهایی میتواند باعث کاهش خشونت علیه زنان شود، گفت: باید برای عامل خشونت مجازاتهای سنگین در نظر گرفته شود و بعد از مجازات عامل خشونت باید فرد مورد روانکاوی قرار گیرد و با ارائه مشاورههای لازم از اقدام خشونت آمیز مجدد او جلوگیری به عمل آورد زیرا اگر مردی که زن خود را کتک میزند یک ماه زندانی کنند و بعد دوباره او را به خانهاش بفرستند، واقعیت این است که دوباره همسرش را کتک خواهد زد و چه بسا با شدت بیشتر، بنابراین برای حل این معضل باید مددکاری یا احتمالا رسیدگیهای روانی لازم صورت گیرد. اعزاری گفت: همچنین دولت باید با راهاندازی خانههای امن و معالجه رایگان افراد مورد خشونت واقع شده در خانواده از آنها حمایت کند و همچنین با ارائه مشاورههای مددکارانه تلاش کند تا آسیب روحی و روانی که بر این افراد حادث شده را کمرنگ کند. این جامعه شناس گفت: دولت همچنین باید با تمام توان خود تلاش کند که جامعه را از اثرات مخرب خشونت علیه زنان آگاه کند و این امر را قبیح و زشت در جامعه معرفی کند. هیچ کس در درون خانواده نباید مجاز باشد عملی که در عرصه عمومی جرم است را مرتکب شود او با بیان اینکه باید تغییراتی در قوانین کشور ایجاد شود تا زنان، در خانه مورد آسیب قرار نگیرند، گفت: هیچ کس در درون خانواده نباید مجاز باشد عملی که در عرصه عمومی جرم است را مرتکب شود بدون اینکه مجازات شود. اگر کسی در خیابان با یک نفر کتک کاری کند و سیلی در گوشاش بزند، فرد مورد خشونت واقع شده میتواند از او شکایت کند، پس چرا وقتی این عمل در خانواده صورت میگیرد، مجازاتی برای آن وجود ندارد؟ اعزازی گفتههای خود را این گونه جمع بندی کرد که برای کاهش خشونت علیه زنان در کشور باید تلاش کنیم قوانین را به نفع زنان و خانواده تغییر دهیم، جامعه را نسبت به اثرات مخرب خشونت علیه زنان آگاه کنیم و سازمانهای حمایتی برای قربانیان خشونت راه اندازی کنیم. ---- لیلا صحت 4 آذر 1389 مدرسه فمینیستی: روز 25 نوامبر ، برابر با 4 آذر «روز بین المللی مبارزه با خشونت علیه زنان» است. اختصاص این روز به عنوان مناسبتی بین المللی، طبعا به ما زنان ایرانی فرصت دوباره ای می دهد که تلاش های مان را برای مبارزه با همه اشکال خشونت، بسیج کنیم. امسال نیز ما در مدرسه فمینیستی تلاش کرده ایم که به مناسبت این روز، در حد بضاعت مان ویژه نامه کوچکی گرد آوردیم که طی 10 روز گذشته تا 25 نوامبر (4 آذر ماه) به خوانندگان سایت مدرسه فمینیستی تقدیم خواهیم کرد. اختصاص این روز بین المللی علیه خشونت در برابر زنان را به فال نیک بگیریم و : علیه خشونت، گامی دیگر به پیش بگذاریم! از همین روست که لیلا صحت در پژوهش مستند خود، نتایج طرح بررسی وضعیت خشونت خانگی علیه زنان در رابطه با آمارهای مربوط به شهر تبریز را با خلاقیت مورد بررسی قرار داده است: عامل اصلی خشونت علیه زنان را می توان در تبعیض جنسیتی یافت. به عبارتی خشونت هم در تبعیض ریشه دارد و هم به آن دامن می زند.طبق تعریف سازمان عفو بین الملل : خشونت علیه زن “طبیعی” یا “چاره ناپذیر” نیست بلکه تظاهری است از ارزش ها و معیارهای تاریخی و فرهنگی جوامع مختلف. برخی نهادهای اجتماعی و سیاسی، خود زمینه ساز تضعیف و خشونت علیه زن می شوند. برخی رسوم فرهنگی و سنتی هم ــ به ویژه آنهایی که به طور وسواس گونه ای بر پرهیزگاری جنسی تاکید می کنند ــ می توانند بهانه ای شوند برای خشونت علیه زنان و دختران. از سویی پنهان ماندن خشونت های خانگی و عدم گزارش آن به پلیس و دیگر نهاد های ذیربط موضوع را پیچیده تر کرده واقدام های پیش بینی شده برای کاستن وکنترل آن را غیر موثر می نماید . زنان درگیر خشونت، هماره در حلقه های بسته ی تکرار خشونت های خانگی، گیر می افتند. چه بسا پذیرش این خشونت ها در قالب فرهنگ مدارا و ارزش گذاری اجتماعی برای حفظ خانواده به عنوان ارزش شناخته شود، حتی نوع تربیت دختران از خردسالی بذیرش ذهنی این نوع خشونت را تقویت می کند. میزان گزارش این خشونت ها با سنتی بودن جامعه مورد مطالعه رابطه مستقیمی دارد درجوامع سنتی ، دست یابی به آمار دقیق از میزان خشونت های خانگی کار مشکلی است که، این امر خود ضمن کمک به پنهان کاری در شیوع معضل های اجتماعی منجر به با زتولید خشونت های بیشتر و از نوع دیگر می شود. در ایران نیزبه اذعان خیلی از کارشناسان وحتی متولیان رسمی و دولتی آمار دقیقی از میزان خشونت های خانگی وجود ندارد. وضعیت گزارش خشونت های خانگی در جامعه تقریبا سنتی تبریز نیزکم و بیش به همان اندازه از نبود آمارهای قابل اعتماد رنج می برد وگاهاَ نیزنگاه خاص حکومتی و حساسیت های سیاسی منطقه ای حکومت مرکزی، انتشار این گونه آمار را در این منطقه تحت شعاع قرار داده واز حداقل های موجود هم فاصله می گیرد با این وجود چاره ای هم جز اعتماد کردن به داشته های موجود نیست هرچند از استاندارد اعتبارهای پژوهشی، فاصله گرفته باشیم . یکی از طرح های اجرا شده در چند سال اخیر طرح "بررسی وضعیت خشونت خانگی علیه زنان " بود، طرحی که در 28 مرکز استان کشور از جمله تبریز در سال 80 به اجرا در آمد و فراوانی و گستره خشونت بر علیه زنان و عوامل اقتصادی اجتماعی ، حقوقی ، روانی و قوم و خانوادگی موثر بر این پدیده را مورد بررسی قرار داد. این طرح با مشارکت وزارت کشور و مرکز امور مشارکت زنان درزمان دولت آقای خاتمی و با همکاری وزارت علوم انجام شد و یکی از جامعترین طرحهایی است که تاکنون در ایران در رابطه با خشونت های خانگی علیه زنان به اجرا درآمده است در این مبحث نتایج و یافته های مربوط به شهر تبریز را مورد مطالعه و بررسی قرار خواهیم داد. مروری بر خلاصه یافته ها و نتایج تحقیق در شهر تبریز(*1) 1. حجم نمونه های مورد بررسی در سهمیه تبریز و شاخص های اندازه گیری در پرسشنامه ها سهم تبریز از 12596 پاسخگوی زن در کل کشور 618 مورد تعیین شده بود از مردان نیز از تعداد 2066 مرد پاسخگودر کل کشور 91 مرد پاسخگوی تبریزی نظراتشان در پرسشنامه های طرح جمع آوری شده است. در این تحقیق برای اندازه گیری شاخص یا مقیاس کلی خشونت های خانگی و صدمات ناشی از آن از 56 گویه یا متغیر استفاده شده است از این 56 متغیر45 متغیر میزان خشونت انگی علیه زنان و 11 متغیر شدت ناشی از آن را اندازه می گیرند. تمامی متغیر ها در سه مرحله یا سه بعد مورد اندازه گیری قرار گرفته اند در مرحله اول ، میزان وقوع خشونت خانگی از اول زندگی مشترک تاکنون به عنوان یک متغییر دو حالته مورد اندازه گیری قرار گرفته است در مرحله بعدی دفعات یا میزان وقوع خشونت خانگی در طول یک سال گذشته ، به عنوان یک متغیر چند حالته ( دفعات وقوع ) مورد سنجش قرار گرفته است و نهایتاَ در مرحله دیگر طرز تلقی پاسخگویان از وقوع خشونت مورد نظر ، به صورت یک متغیر دو گزینه ای ، مورد ارزیابی قرار گرفته است . 2. عامل های سنجش خشونت ها
3. سن پاسخگویان و همسر پاسخگویان: توزیع سنی پاسخگویان نشان می دهد که اکثر آنها به ترتیب در گروههای سنی 30- 34 سله ، 25- 29 ساله ، 35 – 39 ساله ، 20 – 24 ساله قرار دارند
جدول (1) توزیع فراوانی پاسخگویان و همسران
پاسخگویان بر حسب گروه های سنی در شهر تبریز:
4. وضعیت تحصیلات پاسخگویان و همسران آنها : بررسی توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب سطح تحصیلات نشان می دهد که 46 درصد آنها دارای تحصیلات ابتدایی و کمتر از آن هستند همچنین فقط 3/8 درصد از آنها تحصیلات بالای دیپلم دارند بررسی سطح تحصیلات همسر پاسخگویان نیز نشان میدهد که 6/40 درصد آنها بی سواد یا کم سواد ( خواندن و نوشتن تا ایتدایی ) بوده . 1/15 درصد نیز تحصیلاتشان بالای دیپلم است.
جدول (2) جدول توافقی بین تحصیلات پاسخگو و
تحصیلات همسر پاسخگو در شهر تبریز :
اهم یافته ها و نتایج وضعیت خشونت خانگی در بین زنان مورد مطالعه در شهر تبریز : 1- نسبت افراد در گیر در خشونت خانگی به کل پاسخگویان مورد مطالعه در شهر تبریز ، بر حسب مقیاس خشونت خانگی از اول زندگی مشترک تا کنون برابر 67.3 در صد است در حالی که این مقدار در سطح ملی برابر با 66.3 درصد است. به عبارت دیگر در حالی که در سطح ملی 66.3 درصد زنان مورد مطالعه در طول زندگی مشترک خود حداقل یک بار تجربه خشونت خانگی را دارند این مقدار (درصد ) برای زنان تبریز 67.3 درصد است آزمون تفاوت نسبت های مذکور حاکی از آن است که بین دو مقدار ( درصد ) مذکور تفاوت معنی داری وجود ندارد همچنین نسبت افراد در گیر در خشونت خانگی به کل پاسخگویان شهر تبریز ، برحسب مقیاس خشونت خانگی در طول یک سال گذشته ، برابر با 48.2 در صد می باشد در حالیکه این مقدار در سطح ملی برابر با 53 درصد است نتایج موید آن است که نسبت مذکور ( نسبت افراد درگیر در خوشنت خانگی در طول یک سال گذشته ) در شهر تبریز در مقام مقایسه با نسبت ملی ( 53 ) درصد به لحاظ آماری تفاوت معنی داری دارد. بر این اساس نتایج به دست آمده در ارتباط با تفاوت معنی داری نشان می دهد که در موارد زیر شاخص ها در شهر تبریز با نرم ملی تفاوت معنی دار است بدین معنی که خشونت خانگی در شهر تبریز در ارتباط با این شاخص ها متفاوت از وضعیت خشونت خانگی در سطح ملی است . موارد مذکور عبارتند از :
2. از نظر پاسخگویان در شهر تبریز شدت صدمات ناشی خشونت خانگی با ضریب 0.98 بالاترین حد تلقی از خشونت و خشونت های ممانعت از رشد اجتماعی ، فکری و آموزشی با ضریب 76. 0 کمترین حد تلقی از خشونت می باشد. این ضرایب در نرم ملی به ترتیب برابر 0.955 و 0.803 است. یافته ها نشان می دهد که زنان شهر تبریز نسبت به مفهوم خشونت همگرایی بالایی داشته . تلقی آنان از خشونت در مقایسه با نرم ملی همگون ارزیابی می شود . همچنین در نرم ممانعت از رشد اجتماعی ، فکری و آموزشی زنان کمترین حد تلقی از خشونت ارزیابی شده است . در حالی که در شهر تبریز کمترین حد تلقی از خشونت به خشونت روانی و کلامی مربوط می شود . در مجموع زنان مورد مطالعه در شهر تبریز هریک از مفاهیم ده گانه خشونت را به ترتیب بالاترین حد خشونت تا کمترین حد به ترتیب زیر دسته بندی نموده اند:
3- مقایسه میزان خشونت خانگی در شهر تبریز با مقیاس های ملی ، برحسب معیار توصیفی میانگین و انحراف معیار حاکی از آن است که در مجموع شهر تبریز به لحاظ مقیاس های مورد مطالعه در وضعیت بهتری قرار دارند. البته تلویحا می توان اذعان کرد که این نتیجه بیشتر پیرامون کل پاسخگویان مصداق دارد تا افراد درگیر در خشونت خانگی ، از اول زندگی مشترک تا کنون ، برای کل پاسخگویان و افراد درگیر در خشونت خانگی شهر تبریز به ترتیب برابر با 22/4 و26/6 مورد است. مقادیر مذکور در سطح ملی به ترتیب 73/4 و 14/7 مورد است. این مقادیر حاکی از آن است که به طور متوسط هر زن تبریزی در طول زندگی مشترک خود 22/4 مورد از موارد 45 گانه خشونت خانگی را تجربه کرده است در حالی که این میزان برای کل زنان مورد مطالعه کشور برابر با 73/4 مورد است پس تلویحان می توان نتیجه گرفت که با توجه به مقیاس ملی خشونت خانگی ، از اول زندگی مشترک تا کنون ، زنان مورد مطالعه شهر تبریز موارد خشونت خانگی کمتری نسبت به شاخص های ملی تجربه کرده اند. بر مبنای افراد درگیر در خشونت یعنی کسانی که از اول زندگی مشترک تاکنون حداقل یک بار تجربه خشونت را داشته اند میزان وقوع خشونت در انواع مختلف خشونت ها به ترتیب زیر می باشد.
4- همچنین آماره های میانگین خالص نشان می دهد که متوسط وقوع و تجربه هریک از انواع خشونت های نه گانه در طول یک سال گذشته برای افرادی که درگیر در خشوت بوده اند چه میزان میباشد .این آماره ها صرفا برای انواع خشونت ها در نظر گرفته شده است و لذا آماره مذکور برای خشونت کلی (45 مورد) معنا نداشته و محاسبه نشده است .همچنین این آماره ها در ارتباط با انواع خشونت ها قابل مقایسه هستند یافته ها نشان می دهد که زنان تبریزی در طول یک سال گذشته به ترتیب بالاترین میزان تجربه هریک از خشونت های زیر را تجربه کرده اند .براساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که زنان خشونت دیده تبریزی در طول یک سال گذشته عمدتا در چه زمینه هایی مورد خشونت قرار گرفته اند .
5- همانطور که داده ها نشان می دهد ، میزان وقوع خشونت در دوره های خاصی از زندگی پاسخگویان شهر تبریز در مقام مقایسه با دوره های دیگر ، افزایش یافته است. میانگین میزان وقوع خشونت خانگی به صورت مرتب شده ( sorted ) بر اساس میانگین ، برای هریک از دوره های استخراج شده است . نتایج حاکی از آن است که زنان تبریزی ( کل پاسخگویان ) در دوره ها و برهه های خاصی ، بیش از سایر دوره ها ، در معرض خشونت خانگی بوده اند. میانگین مرتب شده دوره های زندگی مندرج در داده های مذکور در بین پاسخگویان تبریزی و برحسب میزان وقوع خشونت خانگی حاکی از آن است که شش دوره زیز به ترتیب پرخشونت ترین دوره ها محسوب می شود.
در حالی که در بین پاسخگویان تبریزی به ترتیب در دوره های زیر ، حداقل میزان خشونت خانگی به وقوع پیوسته است.
6-بررسی نظرات پاسخگویان پیرامون میزان تقصیر افراد ( مسببین ) در ایجاد اختلافات و خشونت های خانگی ، حاکی از آن است که پاسخگویان تبریزی قبل از همه همسران خود را در بروز اختلافات و خشونت های خانگی مقصر می دانند این افراد در اولویت های بعدی خود وخانواده همسر خویش را مقصر می دانند .همچنین زنان تبریزی دوستان خانوادگی یا فردی خود و همسر خود را کم تقصیر ترین افراد در بروز اختلافات و خشونت های خانگی قلمداد می کنند .علاوه بر این داده ها نشان می دهد که تا حدودی در سطح ملی نیز ترتیب افراد با عنوان مقصر در بروز اختلافات و خشونت های خانگی حفظ شده است . داده های مذکور حاکی از آن است که زنان مورد مطالعه در سطح ملی نیز ، قبل از همه ، همسر خود را در بروز اختلافات و خشونت های خانگی ، مقصر می دانند افراد مذکور در مراتب بعدی خود ، خانواده همسر و خانواده خود را مقصر می دانند. مقایسه نتایج داده های شهر تبریز و ملی مبین این واقعیت است که پاسخگویان تبریزی در مقایسه با کل پاسخگویان کشور ، تقصیر همسانی برای خانواده و خود قائل هستند . بدین ترتیب که ف پاسخگویان شهر تبریز خانواده خود را در بروز اختلافات وخشونت های خانگی در اولویت چهارم تقصیر قرار می دهند این در حالی است که در سطح ملی ، رتبه مقوله مذکور ، چهارم است .علاوه بر این ، نتایج شهر تبریز و کل کشور ، جملگی حاکی از آن است که پاسخگویان تقریبا به همان نسبت که همسر خود را مقصر می دانند خود را نیز مقصر تعریف می کنند . برای مثال ، در سطح ملی میانگین میزان تقصیر همسر پاسخگویان و خود پاسخگویان در بروز اختلافات و خشونت های خانگی ، به ترتیب برابر با 45/2 و 25/2 است این مقایسه برای همسر پاسخگویان و خود پاسخگویان شهر تبریز به ترتیب برابر با 65/2 و 41/2 می باشد .مقادیر مذکور ، چه در سطح ملی و چه در شهر تبریز ، مبین این واقعیت است که پاسخگویان ، تاحدودی ، برای خود میزان تقصیربرابری ( تعداد بیشتری همسر ) با همسران خودشان قائل هستند. 7 – مقایسه میانگین های به دست آمده در ارتباط با نگرش های پلسخگویان در شهر تبریز با میانگین های ملی نشان می دهد که از مجموع مقیاس نگرشی ، نگرش زنان در ارتباط با 20 مورد از مقیاس های مربوط به مسایل فردی و خانوادگی و اقتصادی اجتماعی بالاتر از سطح ملی قرار دارد.
8 – بررسی ضریب همبستگی پیرسون و معنی داری آنها نشان می دهد که مقیاس های نگرشی زیر با برخی از شاخص های تجربه خشونت از اول زندگی مشترک تاکنون ، تجربه خشونت طی یک سال گذشته ، میزان صدمات از اول زندگی تاکنون و میزان صدمات تجربه شده طی یک سال گذشته رابطه معنی دار مثبت وجود دارد، بدین معنی که هرچه پاسخگویان به نگرش های مذکور نظر مثبت داشته اند خشونت خانگی افزایش یافته است.
بررسی ضریب همبستگی پیرسون ومعنی داری آنها نشان می دهد که مقیاس نگرشی زیر با تمامی یا برخی از شاخص های تجربه خشونت از اول زندگی مشترک تاکنون ، تجربه خشونت طی یک سال گذشته ، میزان صدمات از اول زندگی تاکنون و میزان صدمات تجربه شده طی یک سال گذشته رابطه معنی دار معکوس وجود دارد بدین معنی که هرچه پاسخگویان به نگرش های مذکور نظر مثبت داشته اند خشونت خانگی کاهش یافته است.
بررسی ضریب همبستگی پیرسون و معنی داری آنها نشان می دهد که مقیاس های نگرشی زیر با هیچ کدام از شاخص های تجربه خشونت از اول زندگی مشترک تاکنون ، تجربه خشونت طی یک سال گذشته میزان صدمات از اول زندگی تاکنون و میزان صدمات تجربه شده طی یک سال گذشته هیچ رابطه معنی داری وجود ندارد.
نتایج تحقیقی دیگر (2*) در موضوع خشونت های خانگی بر علیه زنان در بُعدی کوچک تر ( تبریز سال 89) جامعه آماري در اين تحقيق 100 نفر از «زنان مراجعه کننده به دادگاه ها و کلانتری های تبریز »، بودند خلاصه ای از نتایج به دست آمده : 1- نتايج توصيفي تحقيق
2- نتايج استنباطي تحقيق
مقاسه مختصر نتایج دو تحقیق : با اختلافات اندکی - نتایج متغیرهای مشابه در هر دو تحقیق - برمیزان وقوع خشونت های خانگی ، از متوسط به بالا برای زنان تبریزی تاکید دارد . طرح یک پرسش : تبعیض در اصطلاح دانش جامعهشناسی، موقیعتی است که افراد در برابر نقش های یکسان از مزایای اجتماعی نابرابر برخوردار میشوند..در شرایط تبعیض، فرصت تحرک اجتماعی یکسان برای افراد وجود ندارد و افراد در آموزش یا انتخاب شغل شرایط نابرابری دارند. از عواملی که به رشد تبعیض در جامعه کمک میکند؛ جداییگزینی مکانی یا همان تبعیض نژادی و قومی است که از دیگر اشکال تبعیض شناخته شده است . در زندگی اجتماعی یک فرد ، ممکن است همزمان چندین نوع تبعیض اثرگذار باشد . تبعیض های نژادی قومی در کنار تبعیض جنسیتی از تبعیض هایی است که در زندگی زنان تاثیر می گذارند. میزان تاثیر این دونوع تبعیض(تبعیض جنسیتی، قومی نژادی ) بر زندگی زنان در قومیت ها و نژاد های فرودست نگه داشته از سوی صاحبان قدرت ، پرسشی است که برای من زن ساکن یکی از مناطق آذربایجان همواره مطرح بوده و اغلب باعث شروع بحث و گفتگو های چالش برانگیزی با دیگر دوستان می شود. در پاسخ به موضوع جمع پذیری دو نوع از تبعیض های جنسیتی و قومی نژادی و تاثیرگذاری متقابل یا مستقیم آنها بر زندگی زنان این مناطق، متاسفانه تاکنون آراء و نظرهای مشخصی - حداقل در مرزهای جغرافیایی ایران - ارائه نشده است آنچه گفته شده بر برداشت ها و اظهار نظر های کلی استواراست که بر اساس آن اغلب بر شدت یافتن اشکال تبعیض تاکید دارند. اکثر دوستان جمع ما معتقدند: برای یک زن ساکن مناطق غیر فارس زبان ـ از جمله زنان آذر بایجان ـ به دلیل ترک بودن و داشتن زبانی غیر از زبان رسمی کشور، که درکل شهروند درجه دو محسوب می شوند- با احتساب تبعیض جنسیتی - زنان شهروند درجه سه ویا حتی فرودست تر به حساب می آیند هرچند شخص من با جمع پذیری مستقیم ریاضی به این شکل، مشکل دارم اما پذیرش یا رد نظر دوستان هم برای من کار ساده ای نیست .چرا که عملا شاخص ها و مقیاس های تعریف شده ای برای سنجش و تشخیص تاثیرات متقابل این دو نوع تبعیض همزمان بر یکدیگر حداقل در سطح بومی منطقه ای معین نشده است. به نظرم رسید که بحث خشونت های خانگی زنان شاید یکی از متغیرهایی باشد که بشود جمع پذیری این شکلی تبعیض را بیشترو راحت تر مورد بررسی قرار داد چرا که می توان شاخص هایی را برای امکان مقایسه و سنجش پیدا کرد. گرچه شاخص های کاملن مشخصی برای سنجش اثرات متقابل تبعیض جنسیتی و قومی در تحقیقات مورد بررسی هم دیده نمی شود اما تا حدودی با تکیه بر نتایج طرح ملی می توان در تاثیر پذیری این دو نوع تبعیض بر زندگی زنان در بعد خشونت نظر داد. با بررسی نتایج در سطح ملی و استانی و مقایسه با دیگر مراکز استانی به نظر می رسد که در خشونت های خانگی اعمال شده بر زنان رابطه معنا داری در خوب و بهتر رفتار کردن مردان فارس زبان و یا خشن تر بودن مردان اقوام ونژاد های دیگر ساکن ایران دیده نمی شود. به عبارتی اثرمشخصی از تشدید میزان خشونت های خانگی بر زنان، به علت نگاه نژاد پرستانه و فرودست دیدن اقوام غیر فارس زبان دیده نمی شود. به عنوان مثال مردان زاهدان و لرستان فارس نشین بدترین رتبه ها را در خشونت های خانگی بر علیه زنان دارند.چه بسا در مواردی زنان ترک تبریز به مراتب وضعیت بهتری نسبت به دیگر زنان فارس زبان کشور دارند به نظرمی رسد بحث تبعیض وخشونت بیشتر با سنن و فرهنگ رایج جغرافیایی منطقه به نسبت پذیرش نوگرایی و مدرنیته ودر نتیجه فاصله گرفتن از سنت ها مرتبط است تا موضوع سیاست های تبعیض های قومی و نژادی اعمال شده از سوی حکومت. آنچه بیشتر مستدل به نظر می رسد تبعیض های جنسیتی حاصل از سانتریالیسم و شیوه حکومتی در کل کشور است که تقریبا به نسبت دوری و نزدیکی به دایره مرکز، به شکل غیر مستقیم تاثیر گذار بوده و در جهت تشدید یا تضعیف اثرات تبعیض و خشونت در زندگی زنان مناطق عمل می کند. در واقع عامل اصلی، دوری یا نزدیکی به دایره نظارت حکومتی است که در تضعیف یا تقویت شاخص های تبعیض جنسیتی قومی نژادی وارد می شود چون بحث تبعیض جنسیتی بیشترین تاثیرات ذاتی خود را از نظام مردسالارانه دریافت می کند. به علت هم خونی سیستم حکومت مرکزی با پدر سالاری است که تاثیراتش درزندگی زنان به شکل افزایش انواع خشونت ها ظاهر می شود. با این اوصاف هرچند آما ر و یافته های دقیقی از ارتباط خشونت های خانگی اعمال شده بر زنان با سیاست های تبعیض نژادی حاکمیت در دست نیست اما داده های حاضر نیز چنین ادعایی را تائید نمی کنند. حتی ممکن است این سیستم حکومتی گاهاَ به شکل معکوس عمل کند فرضاَ در حالی که در بحث حجاب وسخت گیری ها ونظارت های حکومتی ، نزدیکی به دایره حکومت بیشتر حالت تشدید کنندی خشونت را داراست ، روستا ها ومناطق دور از سلیقه حاکمیت مرکزی، کمتر در معرض تعیین حدود ونظارت و در نتیجه کاهش خشونت های جنسیتی سیاست های حکومتی است . شخصا در یکی از روستا های آذربایجان شاهد بودم وقتی وارد روستا شدم زنان و دختران جوان به شیوه حکومتی رعایت حجاب نمی کردند. بخش زیادی از موهایشان هم از جلو و هم از پشت سرشان بیرون از چارقد شان بود. حتی دختران نوجوانی دیده می شدند که بدون هیچ پوششی، آزادانه در فضای بیرون از خانه در رفت وآمد بودند. آنها فقط در حضور خانم معلم هایشان! مقنعه سر می کردند. همچنین در موارد ازدواج یا طلاق، ازدواج ها برحسب سنت های ازقبل تعیین شده و یا طلاق ها اغلب به صورت ریش سفیدی و کدخدامنشانه حل و فصل می شود، که باز هم اعمال نظارت های تبعیض آمیز یا حمایتی قانونی بیرون از دایره حکومتی است. در همین رابطه نیز در یکی از سفرهایم به روستاهای اطراف میانه، موارد قابل توجهی از شراکت زنان روستایی در دارایی های شوهران را مشاهده کردم که مردان داوطلبانه زنان را شریک دارایی های خود - البته بعد از فوت - معرفی می کردند و برای خانواده ها نیز امری معمول و پذیرفته شده بود. و یا زنان سوارکار ایلات و عشایر هم اسب سواری زنان و هم نوع پوشش خود را به شیوه های قالب بندی شده حکومتی تحمیل کردند و علی رغم مخالفت های سنتی روحانیون، به مسابقات سوار کاری به شیوه مرسوم رسمیت دادند . منابع:
---- 4 آذر 1389 مدرسه فمینیستی: روز 25 نوامبر ، برابر با 4 آذر «روز بین المللی مبارزه با خشونت علیه زنان» است. اختصاص این روز به عنوان مناسبتی بین المللی، طبعا به ما زنان ایرانی فرصت دوباره ای می دهد که تلاش های مان را برای مبارزه با همه اشکال خشونت، بسیج کنیم. امسال نیز ما در مدرسه فمینیستی تلاش کرده ایم که به مناسبت این روز، در حد بضاعت مان ویژه نامه کوچکی گرد آوردیم که طی 10 روز گذشته تا 4 آذرماه (25 نوامبر) به خوانندگان سایت مدرسه فمینیستی تقدیم کرده ایم. باری، اختصاص این روز بین المللی علیه خشونت در برابر زنان را به فال نیک بگیریم و : علیه خشونت، گامی دیگر به پیش بگذاریم! از همین زاویه است که فخری شادفر در مطلب خود، تجربه ها و مشاهدات شخصی اش را از خشونت علیه زنان به تصویر کشیده است: روز جهانی اعتراض زنان خشونت دیده علیه خشونت ورزان هرگونه رفتار خشونت آمیز فیزیکی ، روانی و یا اقتصادی که بر اساس جنسیت بر زنان اعمال گردد خواه ناخواه باعت آسیب دیدن زنان می شود. خشونت بر زنان و کودکان (بویژه دختربچه ها) آنقدرها ربطی به پایگاه طبقاتی و موقعیت اجتماعی آنان ندارد گر چه آسیب های ناشی از خشونت بر زنان، در میان طبقات فرودست اجتماع، به مراتب بیشتر است و زنان محروم و زحمتکش و کسانی که معمولا فاقد پشتوانه هستند و نقطه اتکاهای مرسوم را ندارند (زنان اقلیت های قومی و دینی، زنان مهاجر، زنان رنگین پوست، دختران فراری، کارگران جنسی، و ...) بسیار بیشتر از دیگر اقشار مورد تهدید و در معرض خشونت اند . در میان انواع خشونت ها، «خشونت خانگی» شاید بیشترین فشار ناشی از صدمات و جراحات را بر روح و تن و جان زنان وارد می آورد. خشونت های خانگی شامل موارد بسیاری می شود از جمله زنای با محارم، انجام عمل جنسی بدون رضایت زن، اعمال رابطه ی جنسی اجباری با غیر از شوهر، استفاده نکردن از وسایل جلوگیری در صورتیکه زن تمایلی به بچه دار شدن ندارد، دستمالی جنسی از بچه تا بزرگسال از طرف اقوام ذکور خانواده و صدها نمونه ریز و درشت، آشکار و پنهان، و قانونی و غیرقانونی که هر روز بر اغلب زنان و دختران در سراسر جهان اعمال می شود. چرا چشمان او غمگین بود؟ می خواهم از زنی سخن بگویم که یکی از شاگردان من است. من کار داوطلبانه ی تدریس به بزرگسالان را انجام می دهم. بیشتر شاگردان من زنان افغان هستند. روزی سر کلاس مشغول تدریس بودم و نیم ساعتی گذشته بود که متوجه چهره ی متفاوت و تغییریافته ی یکی از زنان شدم. او با جلسات قبل بسیار فرق کرده بود، کسی که همیشه سر کلاس چشمانش از خوشحالی یادگیری برق می زد و همیشه خیلی شوخ طبع بود، در چشمانش برقی دیده نمی شد و به جایش پُر از غصه بود و چهره اش پژمرده. کتاب را بستم و ازش پرسیدم: «چی شده؟ چرا غمگینی؟ حالت خوب نیست؟ مریضی؟..» ــ نه. چیزیم نیس، خانوم. گفتم: «در خانه دعوات شده؟ واسه خانواده ات اتفاقی افتاده؟ ــ نه خانوم. چیز مهمی پیش نیومده... من که دست بردار نبودم باز پرسیدم که : «شوهرت کتکت زده؟ خب اگه زده ... حرفم را قطع کرد و گفت: «نه.»! آخرین سؤالم به هدف خورد، گفتم که آیا شوهرت می خواد سرت هوو بیاره؟ چشمانش پر از اشک شد، و من هم دیگر ادامه ندادم. بعد از پایان درس و رفتن شاگردها، او را به گوشه ی خلوتی بردم و با مهربانی و همدلی، ازش خواستم که جریان را تعریف کند. به زور جلوی اشکش را گرفت و خیلی خلاصه ماجرا را برایم تعریف کرد : هر شب که شوهرم به خانه می آید به تلفن همراه اش زنگ می زنند و او به اطا ق دیگر می رود شروع به صحبت می کند. یک شب که صحبتش خیلی طوللانی شده بود پشت در رفتم که گوش کنم ببینم که با کی حرف می زند و چه می گوید. معلوم شد که با یک زن صحبت می کند. به خود می لرزیدم. مثل این بود که به بدن من برق وصل کرده بودند که یک دفعه شوهرم در را باز کرد و من را دید. به من گفت بیا تو و گوشی تلفن را به دستم داد و گفت که گوش کن. حدسم درست بود صدای دختر یا زن جوانی بود که قربان صدقه شوهرم می رفت گوشی را به دستش دادم و در حالی که تمام بدنم داغ شده بود و داشتم گُر می گرفتم از اطاق بیرون آمدم. تمام ماهیچه های پا و دستم می لرزید. نفسم در نمی آمد. انگار یک سنگ بزرگ روی سینه ام گذاشته باشند. رفتم پیش بچه ها و مثل آدمهای منگ و خواب زده، فقط به سقف خیره شدم. بعداً او هم آمد و حسابی دعوایمان شد. او گفت که تقصیر او نیست که این دختر جوان از اهواز با او تماس می گیرد و گاهی هم برایش هدیه می فرستد. دختر به اصرار از او می خواهد که باهاش ازدواج کند و او را به تهران بیاورد.... راستش بعد از شنیدن این ماجرا از زبان شوهرم، دیگر شب و روزم سیاه شد و روی آرامش را ندیدم. در واقع روز و شبم را نمی فهمم و به شدت نگران بچه ها وخودم هستم که چه بلایی می خواهد بر سرمان بیاید...» از او پرسیدم که : «مگه چند تا بچه داری؟» ــ شش تا گفتم که «شوهرت چند سا له ست؟» ــ چهل و شش سال داره. پرسیدم که «تو خودت چند سا له هستی؟» ــ چهل ساله. مکثی کردم و دوباره پرسیدم ازش که: خب ببینم، شوهرت جه کاره است؟ شغل اش چیست آیا واقعاَ درآمد با لایی دارد؟ ــ نه خانوم جان، درآمد بالا کجا بود او گارگر کفاشی ست، تو مغازه ی کفاشی کار می کنه...» برایم خیلی عجیب بود که یک گارگر کفاشی با آن درآمد ناچیز و شش تا بچه، بدش نیامده که زن دیگری هم بگیرد. چند دقیقه ای سکوت بین مان حاکم شد. بسیار خوب، سکوت را شکستم و به زن پیشنهاد کردم که تو بیا یک کمی خودت را آرام کن و نوشته کوتاهی درباره ی این که چگونه باید در مقابل خشونت برخورد کنیم را برایش خواندم و بهش توصیه کردم که این گونه رفتار کند :زمانی که بچه ها خواب هستنند با شوهرش راجع به این موضوع صحبت کند وعوا قب شوم این کارها را با مثا ل ها ی متعدد و متفاوت بیان کند و برایش روشن کند که نه خود او بلکه بچه ها و مادر آنها را تباه خواهد کرد. و به عنوان آخرین نکته بهش گفتم که : «به شوهرت بگو زندگی ای که براساس تباهی زندگی پنج نفر بنا شود سست تر از آن خواهد بود که دوامی داشته باشد.» سپس با غصه و درد و عصبانیت و نگرانی از او خدا حافظی کردم. این قضیه، تا مدتها ذهن مرا به خود مشغول کرد. از این که نمی توانم به او و امثال این زنان ـ که تعدادشان هم فراوان است ـ کمکی بکنم واقعاَ غصه ام چند برابر شده بود. برحسب اتفاق این قضایا زمانی اتفاق افتاده بود که لایحه ی حمایت از خانواده قرار بود در دستور کار مجلس قرار گیرد و در یکی از مواد آن «چند همسر گزینی مردان» قانونی شود و من به طور عینی و ملموس می دیدم که قانون چند همسری، چگونه اساس خانواده را ویران می کند و زن و بچه ها را تباه می سازد. در یکی از این روزها به طور اتفاقی یکی از دوستانم را دیدم و ماجرا تلخ زندگی ناامن این زن را با او در میان گذا شتم و گفتم که «نمی دانی که چقدر برای این زن ناراحت هستم، دلم می خواهد که هر طور شده کاری برایش انجام دهم...» دوستم پیشنهاد کرد که اگر قضیه خیلی جدی شد بروم با شوهرش صحبت کنم و شوهر زن را به هر شکلی مجاب کنم که این کار را نکند و او را از ازدواج مجدد و ویرانسازی زندگی خانوادگی اش، و خراب کردن آینده شش فرزندش منصرف نمایم. دوستم اضافه کرد که اگر منصرف نشد او را تهدید کنم به شکایت و وکیل گرفتن برای همسرش و...من هم قبول کردم. دفعه ی بعد که زن را دیدم از اوضاع خانه پرسیدم ولی احساس کردم که جلوی شاگردان دیگر، تمایلی به صحبت ندارد. بعد از اتمام کلاس از او پرسیدم که خب تعریف کن که چه کار کردی گفت که «خانوم توصیه های دفترچه مقابله با خشونت را به کار بردم که چگونه زنان باید یعنی می توانند با خشونت برخورد کنند، توصیه های شما را هم بهش گوشزد کردم البته با لحنی منطقی و صمیمانه، که خوشبختانه بعد از چند روز شوهرم پاسخ داد که هرگز این کار را نخواهد کرد، و عکس آن خانم را جلوی چشم من آتش زد و سوزاند. ...آری، شادمانی در چهره اش و برق در چشمانش دوباره نمایان شده بود.
|
||||