|
|
|||
جان فعال حقوق بشری محمد صدیق کبودوند
در معرض خطر جدی قرار دارد
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"
وضعیت فعال حقوق بشر محمد صدیق کبودوند حاد و بحرانی است
و خطر جدی جانی او را
تهدید می کند اما بازجویان وزارت اطلاعات و عباس جعفری دولت آبادی
از درمان او در بیمارستانهای خارج
از زندان ممانعت به عمل می آورد.
آقای کبود وند صبح امروز
با خانواده اش ملاقات کابینی کوتاهی داشت در این ملاقات او
براحتی قادر به صحبت کردن
نبود و از ایستادن بر روی پایش رنج می برد همچنین
چهرۀ او رنگ پریده بود
ولی از روحیۀ بالایی برخوردار بود.
فعال حقوق بشری محمد صدیق کبودوند نیمه شب 28 آبان ماه
برای چندمین بار وضعیت
جسمی اش به وخامت گرایید.بطوری که نیمه سمت راست بدنش فلج شده بود
و برای 20 دقیقه بینایی خود را از دست داده بود. او را به بهداری
زندان منتقل کردند ولی با برخوردهای غیر انسانی و توهین آمیز افراد
بهداری مواجه شد .به دلیل حاد بودن وضعیت جسمی اش تا روز یکشنبه در
بهداری زندان بستری بود.بهداری زندان فاقد امکانات لازم برای درمان
او است وفقط قرصهای تسکین دهنده به وی تجویز می کردند.
فعال حقوق بشر محمد صدیق کبودوند از ناراحتی های حاد پروستان و
گرفنگی رگهای خونش و ناراحتیهای قلبی رنج می برند.
علیرغم وضعیت حاد و خطرناک جسمی که برای او ایجاد شده بود بازجویان
وزارت اطلاعات و عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران از انتقال او
به بیمارستانهان خارج زندان ممانعت می کنند. شواهد و قرائن حاکی از
آن است که بازجویان وزارت اطلاعات
و دادستان تهران قصد دارند با عدم درمان جدی وی او را
فیزیکی نمایند.
از طرفی دیگر خانواده کبودوند بطور مستمر به دادستانی و سایر مراکز
مراجعه می کنند و خواستار بستری و تحت درمان قرار گرفتن
آقای کبود وند در
بیمارستانی خارج از
زندان و یا دادن مرخصی استعلاجی برای درمان او هستند. اما
آنها با عدم اجازه ورود
به درون ساختمان دادستانی و صحبت کردن با افراد آن مواجه هستند و
تا به حال کسی به خواسته های آنها پاسخگو نبوده است.
ایجاد مراکز و ساختمانهای عریض و طویل
تحت نام
قوۀ قضاییه،دادگاههای
انقلاب و دادستانی
که صدها نفر حقوق بگیر در آن مشغول هستند و هزینه های نجومی آن را
از اموال ملی و همین خانواده اخاذی می کنند نه تنها جوابگوی مردم
نیستند بلکه رفتارهای وحشیانه و غیر انسانی با آنها دارند و به
مراکز سرکوب و ایجاد رعب و وحشت تبدیل شده اند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،محروم کردن زندانیان سیاسی
اسیر و بی دفاع از درمان
که در اثر شکنجه ها و رفتارهای غیر انسانی دچار ناراحتی حاد
جسمی هستند و جان
آنها در معرض خطر جدی قراردارد را محکوم می کند و از کمیسر عالی
حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی
خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی
خامنه به شورای امنیت سازمان ملل متحد می باشد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
8 آذر 1389 برابر با 29 نوامبر 2010 ---- عماد بهاور به ده سال زندان محکوم شد
سهشنبه،
۹
آذر
۱۳۸۹
کلمه : عماد بهاور، مسوول شاخه جوانان نهضت آزادی از سوی قاضی
صلواتی، رییس شعبه پانزده دادگاه انقلاب به تحمل ده سال حبس
تعزیری محکوم شد. وی به اتهام تبانی برای تجمع بر ضد امنیت
ملی، تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری محاکمه شده بود.
این حکم در دادگاه انقلاب به بهاور ابلاغ شده و قابل
تجدیدنظرخواهی است.
بهاور که عضو هسته مرکزی «پویش حمایت از خاتمی و موسوی» (موج
سوم) نیز بوده، در هفتم خرداد
۱۳۸۸
توسط دادگاه انقلاب بازداشت و اتهام وی تبلیغ علیه نظام عنوان
شد. ---- آسیب جسمی یک زندانی سیاسی تحت شکنجه در قروه دوشنبه 08 آذر 1389 خبرگزاری هرانا: افشین حسین پناهی برادر انور حسین پناهی زندانی سیاسی به دلیل شکنجه جسمی در وزارت اطلاعات شهر قروه پنجاه درصد بینایی خود را از دست داده است. بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" وی در اثر فشار نیروهای اطلاعاتی برای مصاحبه تلویزیونی بر علیه یکی از احزاب کردی بینایی یکی از چشم های خود را از دست داده است. لازم به ذکر است که مشخص نیست این از دست دادن بینایی موقتی هست یا دایمی که در این باره گزارش تکمیلی منتشر میشود. این زندانی سیاسی بعد شکنجه های جسمی که باعث از دست دادن بینایی او شده به بهداری منتقل و بعد از یک ساعت دوباره به بازداشتگاه وزارت اطلاعات شهر قروه منتقل میشود. افشین حسین پناهی که در شهریور ماه سالجاری به دلیل پیگیری پرونده برادرش بازداشت شده بود به یک سال زندان محکوم گردید. اعضای خانواده انور حسین پناهی پس از بازداشت وی بارها از سوی نهادهای امنیتی احضار و مورد بازجویی قرار گرفته اند. ---- آخرین وضعیت میلاد اسدی در گفتوگو با نسیم سرابندی عفو نامه امضا نکرد، مرخصی لغو شدآرش بهمنی سه شنبه ۹ آذر ۱۳۸۹ میلاد اسدی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، روز نهم آذرماه سال گذشته بازداشت شد. امروز مدت زمان بازداشت او به یک سال می رسد. میلاد اسدی از جمله زندانیانی بوده است که در این مدت از مرخصی نیز استفاده نکرده است. وی دردادگاه – که 3 بار تشکیل آن به تعویق افتاده بود - به هفت سال و نیم زندان محکوم شد. حکم اسدی در دادگاه تجدیدنظر نیز عینا تایید شد. درباره وضعیت میلاد اسدی، گفتوگویی کردیم با نسیم سرابندی، از فعالان جنبش دانشجویی و فعالان حقوق زنان. خانم سرابندی، در این گفتوگو، به بررسی وضعیت میلاد اسدی. دیگر زندانیان جنبش دانشجویی پرداخته اند.
خانم سرابندی، از آخرین وضعیت آقای اسدی چه خبری وجود دارد؟ الان که یک سال از بازداشت ایشان می گذرد، چه وضعیتی دارند؟ متاسفانه خبر خاص و قابل ذکری وجود ندارد. در روزهای گذشته، موجی از امیدواری وجود داشت که با آزادی برخی از زندانیان سیاسی، میلاد هم بعد از یک سال به مرخصی بیاید. به خصوص آن که این شایعه این بار بسیار قوی بود. ولی متاسفانه این بار هم خبری از مرخصی میلاد نشد تا او سالگرد بازداشتش را هم در زندان به سر ببرد.
شاید بهتر باشد، از همان ابتدا داستان را دنبال کنیم. آقای اسدی چطور بازداشت شد؟ میلاد دقیقا نهم آذر سال گذشته در موجی که برای بازداشت فعالان دانشجویی آغاز شده بود، بازداشت شد. البته حدود یک ماه بود که میلاد تحت تعقیب بود، چندین بار نیروهای امنیتی برای بازداشت وی به مکان های مختلف رفته بودند، اما موفق به بازداشتش نشدند. تا این که روز نهم آذر ماه و در منزل میلاد، او را بازداشت می کنند. این بازداشت مصادف شد با جستوجوی منزل آن ها و البته ضبط وسایل شخصی میلاد که همراه وی به زندان برده شد. در واقع آن زمان بازداشت میلاد، نوعی آغاز بود برای بازداشت و فشار بیشتر بر اعضای دفتر تحکیم. پیش از میلاد اسدی، عباس حکیم زاده در آبان ماه بازداشت شده بود، سپس بهاره هدایت یک روز پس از عاشورا بازداشت شد، چند روز بعد شاهد بازداشت مرتضی سیمیاری بودیم و در بهمنماه هم مهدی عربشاهی بازداشت شد. این بازداشت ها هم دلیلی نداشت جز تلاش برای افزایش فضای سرکوب و اختناق در دانشگاه ها و جلوگیری از گسترش اعتراضات دانشگاه ها. اگر در خاطر داشته باشید، آن زمان، دانشگاهها بسیار فعال بودند و همین مساله موجب شد که نیروهای امینتی تلاش کنند تا با سرکوب و فشار این موج اعتراضات در دانشگاه ها را از بین ببرند.
یعنی در واقع بازداشت آقای اسدی، مقدمه ای بود برای فشار بر جنبش دانشجویی؟ بله. این مساله حتی در نحوه برخورد با میلاد هم مشخص است. میلاد بیشتر از یک ماه در سلول انفرادی بود و بدون این که تفهیم اتهام شود، بازجویی پس می داد. بعد از آن هم به بند 240 منقل شده بود. شما در نظر بگیرید که یک ماه از میلاد خبری نبود و او بعد از یک ماه موفق شد با خانواده اش تماس بگیرد. اولین ملاقاتش با خانواده، حدودا 3 ماه بعد از بازداشتش بود. دادگاه میلاد هم که 3 بار به دلایل مختلف به تعویق افتاد تا این حکم سنگین و ناعادلانه برایش صادر شد.
مبنای صدور چنین حکم سنگینی چه بوده است؟ چون حداقل در میان اعضای شورای مرکزی تحکیم، حکم میلاد یکی از سنگین ترین حکم هاست؟ چیزی که دادگاه اعلام کرده، اتهاماتی چون عضویت در تحکیم، تبلیغ علیه نظام، برگزاری تجمع و.. بوده. اما به طور مشخص، این مسایل بهانه ای بیش نیست. مگر عضویت در یک تشکل قانونی دانشجویی جرم محسوب می شود؟ حکمی که برای میلاد صادر شده است، درواقع برای زهرچشم گرفتن از فعالان دانشجویی بوده است. برای آن بوده که تمامی فعالیت ها در دانشگاه به حال تعلیق درآید. شما اگر دقت کنید، حکم میلاد در ماه خرداد صادر شده است. یعنی نزدیک به 18 تیر و می دانید که اصولا ماه های خرداد و تیر، همیشه ماه های پرتلاطمی در دانشگاه بوده است. تصور افرادی که حکم را صادر کرده اند، این بود که با صدور چنین احکامی، می توانند دیگر فعالان دانشجویی را به سکوت وا دارند.
با این توجیه هم، نمی توان دلیلی برای عدم اجازه به استفاده از مرخصی، پیدا کرد بله. متاسفانه نه تنها حکم صادر شده برای آقای اسدی غیرقانونی است، بلکه شرایطی که در زندان هم به وی تحمیل کرده اند، غیرقانونی است. شما اگر دقت کنید می بینید که بسیاری از فعالان دانشجوی، از جمله خانم هدایت، آقای ملیحی، آقای نبوی، آقای توکلی، آقای دری و حدود هفتاد فعال دانشجویی که در بند هستند، شرایط بسیار سختی را در زندان ها سپری می کنند. از طرف دیگر به بسیاری از اعضای موثر سازمان ها و احزاب و تشکل ها، اجازه مرخصی نمی دهند. به طور مثال می توان از آقای زیدابادی نام برد. و البته بسیاری از زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات. این نشان می دهد که مسوولان از این مساله واهمه دارند که ازادی این افراد، باعث ایجاد موج جدیدی از اعتراضات در دانشگاه ها و جامعه شود.
پیگیری ها خانواده آقای اسدی هم تاکنون برای مرخصی به نتیجه ای نرسیده است. آیا دلیل مشخصی برای این امر اعلام شده؟ مثلا نهادهای امنیتی با مرخصی مخالفند یا...؟ خانواده آقای اسدی بارها برای مرخصی به دادگاه رفته اند. بارها به دادستانی، قوه قضاییه، نهادهای حقوق بشری و.. مراجعه کردهاند. گرچه گاهی قول هایی به آنان داده شده، اما هرگز این قول ها جامه عمل به خود نپوشیده اند. هیچ دلیل خاصی هم برای این مساله اعلام نشده است. البته نباید فراموش کنیم که برخی مقامات قضایی و امنیتی، به زندان مراجعه کرده و از زندانیان – از جمله میلاد اسدی – خواسته بودند که نامه هایی را بنوسند که در آن ها از افکار و اعمال گذشته خود اظهار پشیمانی کرده و درخواست عفو ارائه دهند. اعلام شده بود که این نامه ها و درخواست عفو، می تواند باعث استفاده از مرخصی شود. میلاد و خیلی از زندانیان دیگر، این درخواست ها را امضا نکردند و همین باعث شد که از مرخصی محروم شوند.
خانم سرابندی، فکر می کنید بازداشت آقای اسدی، خانم هدایت و دیگر فعالان دانشجویی، تا چه حد می تواند روی فضای دانشگاه ها و تحرکات دانشجویی اثر بگذارد؟ آیا این گونه رفتارها می تواند باعث ایجاد واکنش منفی نسبت به فعالیت دردانشگاه از سوی دانشجویان شود؟ ببینید، دانشگاه بخشی از جامعه است و به طور حتم از آن تاثیر می گیرد. در حال حاضر، در جامعه سکوت نسبی برقرار است. سکوتی که البته من به شخصه آن را منفی ارزیابی نمی کنم. شاید سال گذشته، در چنین زمانی، توقعات و امیدهای بیشتری وجود داشت. یا شاهد تجمعات و اعتراضات دردانشگاه های مختلف بودیم. اما امسال وضع بدان گونه نیست. جو سرکوب و بازداشت فعالان دانشجویی، و همچنین تهدیدها و برخوردهایی که در دانشگاه ها انجام می گرد هم چون احکام مختلف اخراج، تعلیق از تحصیل، ستاره دار کردن دانشجویان و... شاید در کوتاه مدت تاثیر بگذارد، اما سابقه جنبش دانشجویی نشان می دهد که یان سکوت، سکوتی مقطعی است. جو سرکوب و اختناق، بالاخره و خیلی زود در هم خواهد شکست. سکوتی که الان در دانشگاه ها شاهدآن هستیم، در واقع آرامشی پیش از طوفان است. فعالان جنبش دانشجویی اکنون در حال ارزیابی گذشته و یافتن راه حل برای فعالیت در آینده هستند. تصورم این است که باز هم چون همیشه، این دانشگاه خواهد بود که علیه استبدا قیام می کند و جو سرکوب و اختناق را در هم می شکند. ----
تبعید زندانی سیاسی کیوان صمیمی به زندان قرون وسطایی گوهردشت
کرج
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"
روز دوشنبه 8 آذر ماه زندانی سیاسی کیوان صمیمی از بند 350
زندان اوین به زندان مخوف و قرون وسطایی گوهردشت کرج تبعید شد.
زندانی سیاسی کیوان صمیمی 23 خرداد 1388 با یورش مامورین وزارت
اطلاعات به منزلش ربوده شد و به سلولهای انفرادی بند 209 شکنجه
گاه وزارت اطلاعات منتقل شد و 4 ماه در سلولهای انفرادی تحت
رفتارهای وحشیانه بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت.
آقای صمیمی در طی مدت بازداشت غیر قانونی و غیر انسانی و در
اعتراض به شرایط طاقت فرسا نزدیگ به 3 هفته دست به اعتصاب غذا
نمود که بخشی از آن اعتصاب غذای خشک بود.
زندانی سیاسی کیوان صمیمی از فعالین سیاسی شناخته شده ایران و
مسئول ماهنامه توقیف شده نامه بود که در دادگاه انقلاب به 6
سال زندان و 15 سال محرومیت از فعالیتهای سیاسی،اجتماعی و
فرهنگی محکوم شد.لازم به ذکر است او از فعالین سیاسی رژیم
گذشته در ایران بود و همچنین از زندانیان سیاسی رژیم گذشته
حمایت می کرد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، تبعید زندانیان سیاسی به
زندان مخوف و قرون وسطایی زندان گوهردشت کرج را محکوم می کند و
از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع
پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای به شورای
امنیت سازمان ملل متحد برای گرفتن تصمیمات لازم اجرا
می باشد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران 8 آذر 1389 برابر با 29 نوامبر 2010 ----
ممانعت بازجویان وزارت اطلاعات و دادستان تهران از درمان
زندانیان سیاسی بیمار
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"
وضعیت و شرایط جسمی زندانی سیاسی محکوم به اعدام جعفر کاظمی
حاد می باشد ولی بازجویان وزارت اطلاعات و دادستان تهران از
درمان جدی او ممانعت به عمل می آورند.
زندانی سیاسی محکوم به اعدام جعفر کاظمی از ناراحتی حاد رگ
سیاتیک رنج می برد و دائم با دردهای شدید مواجه است دردها گاها
به حدی شدید است که قدرت حرکت و یا سایر فعالیتهای معمول
روزانه را از او سلب می کند.او هنگامی که در بند 209 شکنجه گاه
وزارت اطلاعات بود دچار این ناراحتی
گردید و به مرور
تشدید یافت.
زندانی سیاسی جعفر کاظمی همچنین هنگامی
که در بند مخوف 209
بود سربازجوی وزارت اطلاعات، آخوندی با نام مستعار علوی
برای وادار کردن او جهت مصاحبۀ تلویزیونی وی را شدیدا
تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار داد در
اثر ضرباتی که به سر و صورتش وارد گردید تعدادی از
داندانهایش شکسته شدند و تعدادی دیگر دچار آسیب جدی
گردیدند.آقای کاظمی از آن زمان تاکنون از آسیب دیدگی شدید
دندانهایش رنج می برد.
آقای کاظمی هنگام مراجعه به بهداری زندان با برخوردهای غیر
انسانی آنها مواجه است و از درمان جدی او خوداری می کنند.
بهداری زندان تنها با دادن قرصهای تسکین دهنده و خواب آور
اکتفا می کند. این در حالی است که او باید برای درمان رگ
سیاتیکش تحت معالجه پزشک متخصص در بیمارستانهای خارج از زندان
بستری شود.بهداری زندان برای رسیدگی به وضعیت حاد دندانهایش
تقاضای مبالغ سنگینی نموده است تا داندانهای او را بکشند و نه
درمان کنند .
بازجویان وزارت اطلاعات و جعفری دولت آبادی دادستان تهران مانع
اصلی درمان جدی زندانیان سیاسی هستند و از این طریق سعی دارند
که شرایط طاقت فرسا و غیر انسانی را علیه زندانیان سیاسی تشدید
کنند.
لازم به یادآوری است که زندانی سیاسی جعفر کاظمی 27 شهریور ماه
1388 توسط مامورین وزارت اطلاعات با ضرب و شتم وحشیانه دستگیر
شد و به سلولهای انفرادی بند 209 منتقل گردید. او به مدت 74
روز در سلول انفرادی تحت شکنجه قرار داشت.سربازجوی وزارت
اطلاعات آخوندی با نام مستعار علوی پرونده او را به شعبۀ 28
دادگاه انقلاب ارجاع داد و توسط محمد مقیسه ای از اعضای هیئت
قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 به اعدام محکوم شد و سپس در
دادگاه تجدید نظر توسط احمد زرگر از بازجویان دهۀ 60 حکم اعدام
وی را تایید کرد.زندانی سیاسی جعفر کاظمی از شاهدان و نجات
یافتگان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 می باشد.او از سال
1360 تا اواخر سال 1369 در زندان بسر برد و تحت شکنجه های
وحشیانه جسمی و روحی قرار داشت.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،دستگیری،شکنجه و صدور
احکام ضدبشری اعدام و عدم درمان زندانیان سیاسی اسیر و بی دفاع
را به عنوان یک جنایت سازمان یافته دولتی محکوم می کند و از
کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع
پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای به شورای
امنیت سازمان ملل متحد جهت گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران 9 آذر 1389 برابر با 30 نوامبر 201 ---- پیمان فتاحی بازداشت شد سه شنبه 09 آذر 1389 خبرگزاری هرانا: روز گذشته 8 آذر ماه نیروهای امنیتی پیمان فتاحی (استاد ایلیا) را برای سومین بار در منزل خود بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" وی اولین بار در 7 خرداد 86 توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در تاریخ 30 دی همان سال با وثیقه 300 میلیون تومانی و با عوارضی چون خون ریزی از گوش و بینی و استفراغ خونی و ادرار خونی از زندان آزاد شد. وی در 25 دی 87 مجددا توسط وزارت اطلاعات دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل گردید. لازم به یادآوری است رامین فتاحی برادر پیمان فتاحی در جریان مسائل مرتبط با برادرش دستگیر شد و بعد از ۴۵ روز از دستگیری به علت نوعی بیماری کلیوی آزاد و پس از چند روز در بیرون زندان درگذشت. پیمان فتاحی رهبر و تئوریسین جمعیت آل یاسین می باشد.
|
||||