بازگشت به صفحه اول

 

 
 

دستگيری دکتر فريبرز رئيس دانا

بنا بر یک گزارش دریافتی ساعت يک بعد از نيمه شب، 28 آذر،  ماموران امنتی جمهوری اسلامی طی یورشی به منزل دکتر فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان و فعال اجتماعی، وی را دستگير نموده و به مکان نامعلومی منتقل کردند. تا اين لحظه علت دستگيری وی مشخص نشده است. به احتمال زیاد او به خاطر مصاحبه با بی بی سی فارسی درباره اجرای طرح حذف یارانه ها دستگیر شده است

----

گفت و گو با رضا خندان، همسر نسرين ستوده
فرزندانم به همراه مادرشان مجازات می شوند

یکشنبه, ۲۸ آذر, ۱۳۸۹

چکیده: حتی اگر کسی جرمی را مرتکب شده و جرم اش قطعی و واضح هم باشد که البته در مورد خانم ستوده چنین نیست ؛ مجازات باید بر زندانی متمرکز باشد نه خانواده و فرزندان او . متاسفانه این روزها خانواده ها و کودکان بی گناه هم مجازات می شوند بی آنکه جرمی مرتکب شده باشند.این مشکل همه خانواده های زندانیان سیاسی است.

کلمه: نسرین ستوده حقوقدان، وکیل دادگستری و فعال اجتماعی بیش از صد روز است که در یکی از سلول های انفرادی بند ۲۰۹ نگهداری می شود. او عضو کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان و انجمن حمایت از کودکان بوده و وکالت پرونده‌های بسیاری از فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان، ِ کودک‌آزاری و کودکان در معرض اعدام و خانواده های تعدادی از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات را برعهده داشته‌است.

ستوده که در اعتصاب غذای خشک به‌سر می‌برد، به دلیل وخامت وضعیت جسمی‌اش به بهداری زندان منقل شده است. او اعلام کرده که حاضر به شکستن اعتصاب غذایش نیست.

این سومین باری است که وی در طی بیش از صد روز بازداشتش دست به اعتصاب غذا می‌زند و این بار، با توجه به تحلیل رفتن قوای جسمانی‌اش، وضعیت بسیار خطرناکی را پشت سر می‌گذارد.

رضا خندان، همسر نسرین ستوده، و دو فرزند خردسالش به شدت نگران حال او هستند؛ چرا که اخبار رسیده از زندان اوین، بسیار نگران‌کننده است.در مصاحبه با رضا خندان همسر نسرین ستوده از آخرین وضعیت وی جویا شدیم. همچنین در این مصاحبه رضا خندان از وضعیت روحی فرزندانش به ویژه پسر سه ساله شان نیما سخن گفت. به عقیده او مسوولان آگاهانه یا نا آگاهانه این روزها فرزندان او و نسرین را هم مجازات می کنند . آنها اجازه تماس تلفنی مستمر و یا ملاقات حضوری کودکان با مادرشان را نمی دهند تا حداقل کودکان نسرین پس از صد روز بتوانند او را چند لحظه ای در آغوش بگیرند با همه این سختی ها اما خندان هنوز معتقد است که نسرین ستوده نمی توانست اقداماتی را جز آنچه تاکنون انجام داده انجام دهد و این روزهای سخت نیزسرانجام سپری خواهند شد .

گفتگوی خبرنگار کلمه را با او می خوانید :

آقای خندان، چه خبر از خانم ستوده ؟ آیا در طول مدتی که در اعتصاب غذا بوده اند با ایشان تماس تلفنی و یا ملاقات داشته اید؟

متاسفانه هیچ اطلاعی از ایشان نداریم. از وقتی این بار همسرم در اعتصاب غذا هستند ملاقاتی با او نداشته ایم البته دوبار با ما تماس گرفته که البته آخرین تماس شان دوشنبه هفته گذشته بوده است و از آن به بعد در بیخبری کامل به سر می بریم…

در تماس تلفنی شان بویژه آخرین تماس، از وضعیت جسمی شان چیزی نگفتند ؟

در تماس های قبلی گفتند یک بار به دلیل ناراحتی معده به بهداری اوین مراجعه کرده اند ولی گویا تلاش داشته اند که حالشان را طبیعی جلوه بدهند تا مبادا خبر وضعیت نامساعد جسمی شان خانواده و بچه ها را ناراحت کند. اما طرز صحبت کردن، لرزش صدا که به وضوح در صحبت کردنشان حس می شد، حکایت از وضعیت جسمی نامناسبش داشت .

خانم ستوده دقیقا این بار به چه دلیلی و برای تحقق چه خواسته ای دست به اعتصاب غذا زده است؟ آیا شما از قبل در جریان بودید یا ناگهان مطلع شدید ؟

حدودا چهار روز پیش از شروع اعتصاب غذا، در آخرین ملاقاتی که باهم داشتیم، گفته بود که اگر شرایط به گونه ای که مورد نظرشان است پیش نرود مجددا دست به اعتصاب غذا خواهند زد.

با توجه به خطراتی که اعتصاب غذا برای سلامت و حتی جان اعتصاب کننده دارد، آیا شما تلاش کردید که ایشان را از این تصمیم منصرف کنید و با مشورت وکیل و خانواده ، راه دیگری را برای پیگیری مطالباتشان انتخاب کنید ؟

بله. ما تقریبا زمان زیادی از وقت ملاقات و یا تلفن را صرف بحث در مورد این موضوع می کردیم. حتی زمان ملاقات حضوری ایشان در جلسه اول دادگاه، بازهم تمام وقت مان صرف این موضوع شد. اما ظاهرا شرایط در آنجا به گونه ای هست که ایشان و نیز برخی از دوستان چاره ای جز اعتصاب غذا نمی بینند. خانم ستوده پیش از این هم اعتصاب غذا کرده بودند و تقریبا به خواسته شان هم رسیدند. اما این بار هم مطمئنا شرایط او را مجبور به این کار کرده است.

چه شرایطی آقای خندان ؟ با توجه به شناختی که از روحیات همسرتان دارید فکر می کنید چه شرایطی وی را مجبور به اعتصاب غذا کرده است ؟

گهگاه پیش از بازداشت شان پیش می آمد که باهم در مورد زوایای مختلف زندان و زندانی شدن و یا در مورد دیگر زندانیان صحبت می کردیم. با توجه به صحبتهایشان و همچنین شناختی که من از روحیات او داشتم هیچوقت تصور نمی کردم که اگر روزی بازداشت شوند، دست به اعتصاب غذا بزنند. وقتی برای اولین بار شنیدم که ایشان دست به اعتصاب غذا زده خیلی تعجب کردم. این برای من روشن می کند که وضعیت در آنجا به گونه ای هست که او مجبور به این کار می شود.

آقای خندان، شما در بین صحبتهایتان اشاره کردید خانم ستوده پیش از این هم دست به اعتصاب غذا زدند و به خواسته شان رسیدند. می خواهم بدانم به کدام خواسته شان دست یافتند ؟

بار قبل از جمله خواسته هایش این بود که وسایل و تجهیزاتی که از محل کار من و همچنین وسایل فرزندان مان از منزل برده بودند به ما برگردانند . در نهایت این وسایل را عمدتا به ما برگرداند .البته متوجه شدم که از عمده ترین وسایل بنده یعنی هارد کامپیوترم را که حاوی اطلاعات و در واقع زحمات چندساله ام در زمینه شغلی ام بود به صورت سوخته شده تحویل داده اند.
اما ابن بار او برای اعتصاب اش خواسته شخصی نداشته بلکه تقاضای لغو همه احکام ناعادلانه صادر شده پس از انتخابات را کرده است

شما تاکنون چه اقدامهای قانونی را برای آزادی همسرتان انجام داده اید ؟ و در آینده چه برنامه ای برای پی گیری وضعیت همسرتان دارید ؟

همانطور که می دانید دادگاه همسرم برگزار شده و ما منتظر صدور حکم هستیم. عملا به لحاظ قانونی کار خاصی نمی توانیم انجام دهیم. اما براساس قانون، ادامه بازداشت همسرم تا زمان قطعی شدن حکم دادگاه، جایز نیست. ما تلاش می کنیم صدایمان را از طریق مراجع رسمی و همچنین افکار عمومی به گوش مسئولان و مردم برسانیم تا خانم ستوده در این فاصله زمانی در کنار خانواده و بچه هایش باشد. ولی متاسفانه تا این لحظه دادگاه با این در خواست موافقت نکرده است.

یعنی تبدیل قرار بازداشت به وثیقه را نمی پذیرند ؟

بله. در واقع یک هفته بعد از جلسه دوم دادگاه اعلام کردند که حتی با قرار وثیقه امکان آزادی نسرین وجود ندارد و قرار بازداشت شان را بطور رسمی تمدید کردند. ایشان به این امر اعتراض کرد و این موضوع در حال حاضر در دست بررسی است.

آقای خندان،کمی هم از شرایط دو فرزند خردسال تان بگویید. همچنین از خودتان که این روزها نگهداری از فرزندان تان در کنار همه گرفتاری ها به شما واگذار شده است؟

من واقعا سعی می کنم، با وجود آنکه شرایط عادی نداریم، زندگی را بصورت طبیعی و عادی پیش ببرم . سعی می کنم بچه ها خیلی درگیر این موضوع نشوند. با وجود اینکه رفت و آمد و تلفن به خانه مان زیاد است اما تلاشم این است که وقت و انرژی ام را صرف رسیدگی به وضعیت بچه ها کنم تا کمتر دوری مادرشان را احساس کنند. گرچه هر قدر هم تلاش می کنم جای خالی مادر برای شان پر نمی شود. خصوصا در مورد نیما که حدود سه سال دارد و هیچ توجیهی برای نبودن مادر ش مثمرثمر نیست . در این شرایط که آنها حتی از ملاقات حضوری نیز محرومند، به ما توصیه شده به هیچ وجه بچه ها را به ملاقات کابینی نبریم چرا که این گونه ضربه روحی بیشتری به آنها وارد می شود . من تمام سعی ام را می کنم که زندگی، درس و مهد بچه ها حالت عادی داشته باشد اما با همه اینها با طولانی تر شدن بازداشت نسرین ، فشار بر خانواده و بویژه بچه ها بیشترشده است . پس از آخرین تماس همسرم ، دلتنگی و بیقراری ها بچه ها تا حدی بیشتر شده و متاسفانه شرایط بدتری هم به وجود آمده است .

من فکر می کنم مسئولانی که آگاهانه و یا ناآگاهانه چنین شرایطی را به وجود می آورند فشار روحی و روانی زیادی را نه تنها به زندانی بلکه بیشتر به بچه ها وارد می کنند. این درحالی است که بچه ها هیچ گناهی ندارند و این حق آنهاست که ملاقات حضوری با مادر و یا پدر زندانی شان داشته باشند تا بلکه بتوانند در شرایط عادی تری به سر ببرند.

تا به حال درخواست ملاقات حضوری داده اید و سعی کرده اید توجه مسئولان را به وضعیت روحی و نیازهای فرزندان تان جلب کنید؟

بله. من از قاضی پرونده نامه گرفته ام و پنجشنبه دو هفته پیش هم آنرا به زندان ارائه کردم اما مسئولان زندان حتی توجهی به محتوای نامه و موافقت قاضی نکردند و اجازه ملاقات حضوری ندادند. حتی خواهر خانم ستوده هم پیش از بنده سه بار در همین رابطه نامه گرفته بودند اما متاسفانه مسئولان زندان ترتیب اثر نمی دهند، در حالیکه نامه قاضی حکم مجمر دارد یعنی حتما باید اجرا شود.

با توجه به مشکلات و شرایط سختی که این روزها تحمل می کنید تا به حال به ذهن تان خطور کرده که کاش همسرتان یک وکیل مدافع و فعال حقوق بشر نبود ؟

ابدا. هیچ گاه چنین تصوری هم نکرده ام .چرا که کار همسرم مبتنی بر قانون، عرف، انسانیت و کاملا شرافتمندانه بوده است .شرایط سخت این روزها را هم به هر حال سپری خواهیم کرد .

و نکته آخر ؟

نکته ای که من می خواهم به آن اشاره کنم مشکل همه خانواده های زندانیان سیاسی است. در طول مصاحبه هم به آن اشاره کردم و آن نکته این است که حتی اگر کسی جرمی را مرتکب شده و جرم اش قطعی و واضح هم هست که البته در مورد خانم ستوده چنین نیست ؛ مجازات باید بر زندانی متمرکز باشد نه خانواده و فرزندان او . متاسفانه این روزها خانواده ها و کودکان بی گناه هم مجازات می شوند بی آنکه جرمی مرتکب شده باشند. کودکان حق دارند با پدر و مادر زندانی شان حتی اگر مجرم باشند هم تماس و ملاقات داشته باشند.

----

محکومیت جعفر پناهی به ۶ سال حبس و ۲۰ سال محرومیت از فعالیت سینمایی

دوشنبه, ۲۹ آذر, ۱۳۸۹

جعفر پناهی، کارگردان سینما به شش سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از ساختن فیلم، نوشتن هر نوع فیلمنامه و مسافرت به خارج از کشور محکوم شد.

فریده غیرت، وکیل مدافع جعفر پناهی، در گفت‌وگو با ایسنا، در خصوص حکم صادره از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب در مورد جعفر پناهی اظهار کرد: این حکم روز ۲۷ آذر ماه به من و موکلم ابلاغ شد که متاسفانه بسیار سنگین در نظر گرفته شده است.

وی افزود: آقای پناهی به اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام به شش سال حبس تعزیری و به عنوان تتمیم مجازات به ۲۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی شامل ساختن فیلم، نوشتن هر نوع فیلمنامه، مسافرت به خارج از کشور و مصاحبه با رسانه‌ها و مطبوعات داخلی و خارجی محکوم شده است.

غیرت تاکید کرد: قطعا در مهلت مقرر به حکم صادره اعتراض و تقاضای تجدیدنظر خواهیم کرد.

جعفر پناهی، فیلمساز برجسته‌ی ایرانی و خالق آثاری همچون «بادکنک سفید»، «طلای سرخ» و «دایره»، چندی پیش به مناسبت برگزاری شصتمین دوره جشنواره فیلم برلین از سوی برگزارکنندگان به این جشنواره دعوت شد.

پناهی، بار اول در روز پنجشنبه ۸ مرداد‌ماه ۱۳۸۸ هنگامی که به همراه گروه دیگری از فیلم‌سازان برای گرامیداشت کشته‌شدگان اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم به بهشت زهرا رفته بود، به‌همراه مهناز محمدی، مستندساز بازداشت و پس از چند روز آزاد شد. وی در بار دوم در تاریخ دوشنبه ۱۰ اسفندماه به همراه ۱۸ نفر دیگر در منزل شخصی‌اش و در حالی که در حال ساخت فیلمی جدید بود، بازداشت شد. وی در چهارم خرداد ۱۳۸۹، این کارگردان برجسته‌ی ایرانی به دستور بازپرس و تایید دادستان عمومی و انقلاب تهران با تودیع وثیقهٔ ۲۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.

----

محکومیت محمد رسول‌اف، فیلمساز، به شش سال حبس تعزیری

دوشنبه, ۲۹ آذر, ۱۳۸۹

حکم محکومیت «محمد رسول‌اف» مبنی بر شش سال حبس تعزیری به اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام صادر شده است.

میرزازاده وکیل مدافع رسول‌اف نیز با تائید صدور حکم محکومیت موکلش از سوی دادگاه بدوی به ایسنا گفت: به رای صادره در مهلت مقرر اعتراض خواهیم کرد.

وی افزود:‌ در حال حاضر آقای رسول‌اف فیلمی در دست ساخت دارد که در مرحله اخذ مجوز از وزارت ارشاد است.

----

چهار عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت بازداشت شدند

فاطمه عرب سرخی، هادی حیدری، علیرضا طاهری و محمد شفیعی که صبح امروز ( یکشنبه ۲۸ آذرماه) برای ارائه پاره ای توضیحات به دادسرای اوین احضار شده بودند، بازداشت شدند.

بی بی سی: تمامی این بازداشت شدگان از اعضای شاخه جوانان جبهه مشارکت اسلامی ایران هستند.

مریم قدس، مادر فاطمه عرب سرخی با ابراز نگرانی از وضعیت فرزند بازداشت شده اش با اشاره به تفتیش منزل فاطمه عرب سرخی در نهم آذرماه و احضاریه ای که برای پاره ای توضیحات در همان زمان به او داده بودند، به بی بی سی فارسی گفت: "این احضاریه مدام به تاخیر می افتاد تا تاریخ امروز(۲۸ آذرماه) که به ما اطمینان دادند تنها برای پاره ای توضیحات او را فرا خوانده اند."

خانم قدس اضافه کرد که در مقابل دادسرای اوین هادی حیدری، علیرضا طاهری و محمد شفیعی به همراه خانواده هایشان حضور داشتند و ساعت ۱۰ صبح این چهار نفر برای پاره ای توضیحات داخل دادسرا شدند.

مادر فاطمه عرب سرخی با اشاره به اینکه مدت زیادی در انتظار دخترش در بیرون اوین ایستاده بود، گفت: "تا بعد از ظهر خبری از آنها نشد و وقتی دامادم با سرتیمی که خانه را بازرسی کرده بود تماس گرفت، او هم در جریان کامل نبود و گفت ظاهرا 'بلبل زبانی' کرده و کارشناس هم تصمیم گرفته نگهش دارد. اما بعد گفتند اقدام علیه امنیت ملی دلیل بازداشت فرزندم است."

خانم قدس که نگران سلامت فرزندش است گفت: "دخترم در این مدت بیشتر بیمارستان بوده است و حدس می زنم، دلیل این بازداشت تحت فشار قرار دادن پدر فاطمه برای پس گرفتن شکایت از آقای مشوق است."

فیض الله عرب سرخی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یک روز پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 1388 بازداشت شد. او نخستین بار پس از بیش از نه ماه در فروردین 1389 به قید وثیقه 700 میلیون تومانی به مرخصی رفت.

در دادگاهی که برای او برگزار شد، به جرم "اقدام علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام" به شش سال حبس محکوم شد.

آقای عرب سرخی یکی از هفت تن از فعال سیاسی اصلاح طلب بود که از فردی به نام سردار مشفق شکایت کردند، که به گفته آنها یکی از مسئولان ارشد اطلاعاتی قرارگاه ثارالله است.

این هفت نفر با استناد به سخنانی منسوب به سردار مشفق که ماه ها قبل از انتخابات پخش شده بود، به دخالت سازمان یافته گروهی از نظامیان در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته اشاره و خود را "تعدادی از قربانیان پرونده سازی ها و خلاف کاری های گروهی استبدادطلب" معرفی کردند.

همسر آقای عرب سرخی ضمن تاکید بر شرایط نامناسب جسمی دخترش گفت فاطمه پس از بازداشت پدرش مدتی در بیمارستان بود و پس از آن برای کار به هر جایی که مراجعه می کرد به دلیل پدرش و فشارهایی که وجود دارد عذرش را می خواستند.

خانم قدس با اشاره به شرایط دیگر افراد بازداشت شده نیز به بی بی سی فارسی چنین گفت: "در این مدت هیچ فعالیتی صورت نمی گرفت، کسی ابزاری برای کاری در دست ندارد. اگر تولد یا مراسمی بود این بچه ها دور هم جمع می شدند و هیچ فعالیت سیاسی نداشتند . "

از میان چهار عضو شاخه جوانان حزب مشارکت که روز یکشنبه بازداشت شدند، هادی حیدری، کاریکاتوریست پیشتر نیز در تاریخ ۳۰ مهر ۸۸ بازداشت شده بود که پس از کمتر از یک ماه آزاد شد.

دو نفر دیگر، محمد شفیعی عضو شورای شاخه جوانان مشارکت مرکز و علیرضا طاهری نیز کارگردان و عضو شاخه جوانان این حزب است.

----

انتقال تمامی زندانیان سیاسی بند 4 به کلیدور بند 2 زندان گوهردشت کرج

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" انتقال تمامی زندانیان سیاسی بند4 به کلیدور بند 2 زندان گوهردشت کرج برای تحت فشارهای غیر انسانی قرار دادن آنها.

روز یکشنبه 28 آذرماه تمامی  زندانیان سیاسی بند4 به سالن 5 بند 2 زندان گوهردشت کرج منتقل شدند.اسامی زندانیان سیاسی که به بند 2 زندان گوهردشت کرج منتقل شده اند عبارتند از؛ آقایان علی صارمی ،سعید ماسوری ،غلامرضا غلامحسینی،کریم عزیز معروف، رضا شریفی بوکانی ،حسن تفاح و خالد حرانی می باشند.

زندانیان سیاسی که صبح امروز به سالن 5 بند2 منتقل شده اند در راهروی بند در سرمای و شرایط غیر انسانی و طاقت فرسا نگهداری می شوند و به نظر می آید برای تحت فشار قرار دادن آنها قصد دارند آنها را در کلیدور بند 2 نگهداری نمایند.

از طرفی دیگر زندانیان سیاسی به گردانندگان زندان گوهردشت کرج هشدار داده اند اگر به سرعت به وضعیت آنها رسیدگی نشود برای پایان دادن به شرایط غیر انسانی،توهین آمیز و قرون وسطایی ناچار به اعتصاب غذا هستند.

در حال حاضر علاوه بر زندانیان سیاسی فوق  که به بند 2 منتقل شدند زندانیان سیاسی الله وردی روحی 62 ساله،حمید میبودی، جعفر اقدامی، کریم پورصمدی و تعداد دیگری از زندانیان سیاسی در بند 2 زندان گوهردشت کرج زندانی هستند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، قرار دادن زندانیان سیاسی در کلیدور بند 2  برای تحت فشار قرار دادن و وادار کردن آنها به اعتصاب غذا  را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به شکنجه های سیستماتیک و سازمان یافته علیه زندانیان سیاسی در زندانهای ولی فقیه علی خامنه ای در ایران است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

28 آذر 1389 برابر با 19 دسامبر 2010

----

ابوالفضل طبرزدی بازداشت شد

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: ابوالفضل طبرزدی از خویشاوندان نزدیک مهندس حشمت الله طبرزدی، صبح امروز یکشنبه 28 آذر ماه در اهواز بازداشت شد.

بر اساس اعلام جبهه دمکراتیک ایران، و تایید آن از سوی یکی از نزدیکان مهندس طبرزدی، پس از حمله 10 مامور امنیتی به منزل پدری ابوالفضل طبرزدی در ساعت 8 صبح امروز 28 آذرماه، او دستگیر و توسط ماموران امنیتی به نقطه نامعلومی منتقل شد.

ابوالفضل طبرزدی پیشتر به کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی گفته بود که احتمال دارد او بازداشت شود. او به دلیل پیگیری پرونده مهندس حشمت الله طبرزدی، دبیر کل زندانی جبهه دمکراتیک ایران، تحت تعقیب قرار داشت و ماموران امنیتی با بازداشت او می خواهند پیگیری پرونده مهندس طبرزدی را مختل کنند.

ماموران امنیتی به خانواده طبرزدی گفته اند که ابوالفضل با سازمان مجاهدین خلق در ارتباط است و از این رو به نظر می رسد نهادهای امنیتی به دلیل عدم تحمل فعالیتهای او ، می خواهند پرونده سنگینی برای او بسازند.

----

نامه ی عماد بهاور به دادستان تهران: حذف «اصلاح طلبی» مسئله نظام خواهد بود

ضمن تاکید بر اجرای بی تنازل قانون اساسی حذف اصلاح طلبان از صحنه ی سیاسی را مسئله نظام دانست.

به گزارش «میزان خبر» عماد بهاور که اخیرا به ده سال حبس تعزیری و ده سال محرومیت از فعالیت در احزاب، رسانه ها و فضای مجازی محکوم شده است در نامه خود به جعفری دولت آبادی با تشریح روند پرونده خود، این روند را داستان تکراری تمامی پرونده های نیروهای اصلاح طلب دانست و نوشت: «اگرچه اصلاح طلبان اکنون در زندانند و خانواده هایشان در رنج و سختی، اما «حذف اصلاح طلبی» بیش از آنکه مسئله ایشان باشد، مسئله نظام خواهد بود

گفتنی است دادگاه های انقلاب بعد از انتخابات سال گذشته در دادگاه های نمایشی و به درخواست نیروهای امنیتی، احکام سنگینی را برای فعالان سیاسی و روزنامه نگاران اصلاح طلب در یک سال گذشته صادر کرده اند که  از آن جمله می توان به احکامی نظیر ده سال حبس و ده سال محرومیت از فعالیت در احزاب،رسانه ها و فضای مجاری برای عماد بهاور، هفت سال حبس و 74 ضربه شلاق برای مهندس امیر خرم، شش سال حبس و 74 ضربه شلاق برای دکتر سارا توسلی، سه سال حبس قطعی برای مهندس فرید طاهری و سه سال حبس قطعی برای امیر حسین کاظمی که همگی آنان از اعضا و وابستگان نهضت آزادی ایران هستند، اشاره کرد.

متن نامه ی عماد بهاور به شرح زیر است:

به نام خدا

جناب آقای جعفری دولت آبادی

دادستان محترم استان تهران

با سلام، همانطور که احتمالا مستحضرید، پس از حدود 11 ماه بازداشت موقت و پس از گذراندن هفت ماه از آخرین بازجویی، شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، حکمی سنگین  و بی سابقه را به اینجانب ابلاغ کرد که شمال ده سال حبس تعزیری و ده سال محرومیت از فعالیت در احزاب، رسانه ها و فضای مجازی پس از اتمام حبس می باشد. احتمالا هم می دانید این سنگین ترین حکم قضایی است که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به یک فعال انتخاباتی و اصلاح طلب با اتهامات مشابه داده شده است. من در فرصت معین به این حکم ناعادلانه اعتراض قانونی خواهم کرد. اما در این نامه می خواهم اعتراض خود را نسبت به برخورد با فعالان سیاسی و تحت فشار قرار دادن آنها با صدور احکام قضایی در فضای سنگین به جنابعالی ابراز دارم.

در طول مدت بازداشت، بازحویان بارها از من خواستند که دو مصاحبه تلویزیونی انجام دهم: یکی علیه مهندس موسوی و جنبش سبز و دیگری علیه نهضت آزادی ایران. شرط آزادی من دو مصاحبه بود که نپذیرفتم و 11 ماه در بازداشت موقت ماندم و در نهایت به ده سال حبس محکوم شدم. همچنین 57 روز را بدون ملاقات و تماس با خانواده در سلول انفرادی گذراندم و از دانشگاه نیز اخراج شدم. من بیش از 25 جلسه بازجویی داشتم و در بازجویی ها به ندرت به موارد اتهامی پرداختند. اکثرا بازجویی ها تجسس درباره ی افراد نهضت آزادی ایران بود. همچنین بر من فشار بسیار آوردند تا اعتراف کنم در تظاهرات روز عاشورا حضور داشته ام. من البته به دلیل ملاحظات و سوابق بازداشت قبلی در آن تظاهرات حضور نداشته ام، لذا تسلیم فشارها نشده و اعترافات کذب نکردم. نتیجه آن شد که پس از صدور بازداشت موقت، مقالات و یادداشت های پنج سال گذشته ام را جمع آوری کرده و اتهام های جدیدی با عنوان تبلیغ علیه نظام مجدادا تفهیم نمودند. اینها تنها گوشه ای از حوادثی بود که بر من گذشت که ان شاء الله تمام موارد را در دفاعیه ای مبسوط به دادگاه تجدید نظر ارائه خواهم داد.

جناب آقای دادستان!

متاسفانه تفهیم انواع اتهامات بی اساس و پرونده سازی با استناد به سناریوها و فرضیه های موهوم و جعلی وسیله ای برای محدود ساختن فعالین سیاسی و حذف آنها از عرصه سیاسی شده است. من اکنون با محکومیت ده سال حبس، نماد و نماینده نسلی از فعالین جوان اصلاح طلب هستم  که همیشه و همه جا بر عمل در چهارچوب قانون اساسی تاکید داشتیم. ما در تمام دوره های قبلی انتخابات شرکت کردیم و هیچگاه قهر با انتخابات و عدم حضور در عرصه رسمی سیاست نبودیم. ما تغییرات و اصلاحات سیاسی و دموکراتیم را در چهارچوب نظام می خواستیم؛ آیا می دانید چه بر سر ما آمد؟ بسیاری از ما با محکومیتها سنگین یا در زندان هستند یا با قرار وثایق هنگفت خانه نشین شده اند، بسیاری نیز وادار به مهاجرات به سایر کشورها گردیدند. اما اینکه ما امروز در زندان هستیم مشکل ماست یا مشکل نظام؟ حذف منتقدین اصلاح طلب مسئله نظام است یا اصلاح طلبان؟ اینکه ملتزمان به قانون اساسی و معتقدان به عمل در چارچوب نظام، همچون نیروهای تروریست و مبارزان مسلح محاکمه می شوند، مسئله و مشکل چه کسی است؟

جناب آقای دولت آبادی!

اتهامات بنده سه مورد بود: در مورد اول کلیه فعالیتهای علنی و شفاف سیاسی من را که در قالب های معمول و عادی سیاسی و در ستادهای قانونی انتخابات بود، با عبارت عجیب و غیر حقوقی توطئه، نفوذ، انحراف و ... و با عنوان اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور به من تفهیم نمودند. در هیچ کدام از موارد مصداق واقعی غیر قانونی بودن فعالیت مربوطه بیان نشده است. در واقع تنها بر اساس فرضیه های موهوم و غیر مستند، در این مورد به پنج سال حبس محکوم شده ام.

در مورد دوم به دلیل عضویت در نهضت آزادی ایران به چهار سال حبس محکوم شده ام. نهضت آزادی حزبی آزادی خواه است که پنجاه سال در عرصه ی سیاسی کشور به صورت علنی فعالیت اصلاح طلبانه داشته است. اعضای این حزب علیه رژیم سابق مبارزه کردند، به زندان افتادند و هزینه های فراوانی را متحمل شدند. آنها در فرآیند شکل گیری انقلاب وبرنامه ریزی برای پیروزی انقلاب نقش کلیدی و اصلی داشتند. ایشان اولین دولت جمهوری اسلامی را با تایید و اعتماد قاطع رهبر انقلاب تشکیل دادند که متن حکم نخست وزیری مهندس بازرگان موید این امر است. همچنین در سخت ترین دوران نقش موثر در انتقال حکومت به نظام جدید ایفا نمودند. نهضت آزادی ایران از تمام سالهای پس از انقلاب، هرچند از منتقدین جدی مدیریت کشور بود، اما هموراه بر وفاداری به قانون اساسی و التزام برآن تاکید داشته است. در تمام این سالها هیچکس در تدین و اخلاق مداری آنان تردید نکرد. هنگام وفات رهبران نهضت (مرحومان مهندس بازرگان و دکتر سحابی) در سالهای 73 و 81، مقام رهبری در پیامهایی از سوابق آنها تجلیل نموند. کمیسیون ماده ده احزاب در اظهار نظر رسمی و صریح نهضت آزادی را غیر قانونی ندانست. وزیر اسبق اطلاعات نیز صراحتا اتهام براندازی را در ارتباط با نهضت آزادی رد کرد.

حال سوال من از جنابعالی به عنوان مجری قانون و برپاکننده عدل این است: نهضت آزادی در چه تاریخی منحل شد؟ در کدام دادگاه؟ در کدام شعبه؟ با چه شماره حکمی؟ اتهامات حزب چه بود؟ در چه تاریخی آن اتهامات تفهیم شد؟ حکم دادگاه در چه تاریخی به مسئولین نهضت ابلاغ شد؟ دادگاههای بدوی و تحدید نظر در چه تاریخی تشکیل شدند؟ آیا متهمین فرصت دفاع در دادگاه داشتند؟ آیا امکان تجدید نظر هم وجود داشت؟ آیا وکلای نهضت آزادی فرصت ارائه لایجه دفاعیه در دادگاههای بدوی و تجدید نظر داشتند؟ آیا دادگاه علنی بود؟ آیا دادگاه با حضور هیئت منصفه برگزار شد؟ هیات منصفه چه کسانی بودند؟ چه کسانی اعضای هیئت منصفه را انتخاب کردند؟

جناب آقای دادستان!

شما خوب می دانید که هیچ گاه دادگاهی برای محاکمه حزب نهضت آزادی ایران تشکیل نشده و هیچگاه نهضت آزادی منحل نشده و غیر قانونی نبوده است. آیا شما اساسنامه و مرام نهضت را خوانده اید؟ آیا واقعا مواد 498 و 499 قانون مجازات اسلامی در مورد نهضت آزادی و اعضای آن صدق میکند؟ و سئوال اخر: نهضت آزادی در داخل کشور چندصد عضو علنی و رسمی دارد که برای نیروهای امنیتی کاملا شناخته شده هستند؛ چرا پس از گذشت 32 سال از انقلاب تنها بنده به اتهام عضویت در نهضت آزادی محکوم شده ام؟ آیا این نشان دهنده برخورد شخصی با اینجانب نمی باشد؟

در مورد اتهام سوم که تبلیغ علیه نظام است، در بین مقالات و یادداشتهای متعدد من که تماما جنبه تحلیلی و نقد کارشناسی داشته است، چند جمله را از میان متون بیرون کشیده و بدون در نظر گرفتن مقدمه و موخره آن در پرونده بزرگنمایی کرده اند. طبیعتا قضات فرصت خواندن کامل تمام مقالات را نداشته و تنها به مطالعه همان جملات بسنده کرده اند. من چندین مقاله در انتقاد از رادیکالیسم و ساختارشکنی داشته ام؛ همچنین چندین یادداشت در دفاع از مشی اصلاح طلبی و ضرورت عمل در چهارجوب قانون اساسی نوشته ام. چرا به هیچ کدام از این موارد در پرونده اشاره نشده است؟ چرا انتقاد از یک جناح تندرو را به تبلیغ علیه کلیت نظام تعمیم داده اند؟ چرا پس از گذشت صد روز بازداشت موقت، اتهام جدید تبلیغ علیه نظام به من تفهیم شد؟ چرا پس از گذشت چهار یا پنج سال از نوشتن مقالات، اکنون و پس از انتخابات ریاست جمهوری، محتوای آنها تبلیغ علیه نظام تشخیص داده شد؟ و چرا در طی بازجویی های متعدد هیچ سوالی در ارتباط با مقالات و صخت محتوای آنها مطرح نشد؟

جناب آقای جعفری دولت آبادی!

شرح مختصری که در فوق آمد تنها شکواییه ای در مورد پرونده من نیست، بلکه داستان تکراری پرونده بسیاری از دوستان اصلاح طلب من است. من تقریبا 300 جوان اصلاح را می شناختم که با انگیزه و نیروی امید و برای ساختن ایرانی آزاد در عرصه سیاست به صورت مسالمت آمیز و قانونی فعالیت می کردند و ناگهان پس از انتخابات به انحای مختلف به زندان افتادند، تهدید شدند و یا وادار به مهاجرت گردیدند. مطمئن هستم علی رغم فشارهای غیرقانونی و ظلم هایی که بر ایشان رفت، آنها در آینده از مهمترین و تاثیر گذارترین نیروهای فکری و سیاسی خواهند بود. نسلی که انتخابات 88 را خلق کرد، سرنوشت آینده ایران را نیز رقم خواهد زد.

آقای دادستان!

من و بسیاری از دوستانم در زندان همچنان بر اجرای بی تنازل قانون اساسی تاکید داریم و اصلاحات سیاسی را تنها راه تداوم و تثبیت نظام می دانیم. اگرچه اصلاح طلبان اکنون در زندانند و خانواده هایشان در رنج و سختی، اما «حذف اصلاح طلبی» بیش از آنکه مسئله ایشان باشد، مسئله نظام خواهد بود. اکنون زمان تصمیم گیری است. امیدوارم جنابعالی و مسئولین دلسوز نظام با تصمیم گیری صحیح و به دور از تندروی هایی که خواست یک جناح سیاسی خاص است، با تاکید بر آزادی های مصرح در قانون اسیاسی، زمینه بازگشت آرامش به کشور و تحقق عدالت واقعی را فراهم نمایید.

عماد بهاور

12/9/89

زندان اوین-بند 350

 

 
 

بازگشت به صفحه اول/A>

مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران