|
|
|||
بیانیۀ جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی اوین و گوهردشت در مورد شهادت علی صارمی
بیانیۀ محکومیت به
شهادت رساندن شهید راه آزادی علی صارمی
که توسط جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی زندانهای
اوین و گوهردشت کرج نوشته
شده ،جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در
ایران" قرار داده شده است. خانواده ها در این بیانیه
از سازمانهای حقوق بشری، سازمان ملل و تمامی مجامع
بینالمللی خواستند که از چار چوب محکوم کردن، صدور بیانیه و
تحریم کردن بیرون آمده و اقدام موثری نسبت به این جنایات به
عمل آورند تا دیگر شاهد مرگ پدری و یتیم شدن فرزندی نباشیم و
دیگر شاهد این نباشیم که مردم ایران در پشت دیوارهای زندانها
مرگ عزیزانشان را به انتظار بنشینند.
ما جمعی از خانوادههای زندانیان سیاسی در بند در
زندانهای گوهردشت و اوین نگرانی خود را نسبت به اعدامهای
چند روز گذشته ابراز میکنیم و خواهان رسیدگی تمامی مجامع و
سازمانهای حقوق بشری نسبت به جنایتهای
جمهوری اسلامی هستیم، چرا که وقتی پدری به دلیل ملاقات فرزندش
به بالای دار میرود و به جرم ناکرده مجازات می
شود پس در این حکومت خبری از عدل علی و عطوفت اسلامی وجود
ندارد و این بازی با لغات جز برای عوام فریبی چیز دیگری نیست.
با توجه به این رفتار دولت با مردم بیگناه و انسانهای پاک، در
این کشور و این دولت جلاد پرور هیچ امنیتی برای تمام مردم
ایران و بخصوص زندانیان سیاسی وجود ندارد و ممکن است هر لحظه
هرکدام از آنها در موقعیت اعدام قرار گیرند و خانوادهای عزیزش
را در عرض چند ساعت از دست بدهد، چرا که خون انسان در این
حکومت از هر چیزی ارزانتر است...
ما خانوادههای زندانیان سیاسی از سازمانهای حقوق بشری،
سازمان ملل و تمامی مجامع بینالمللی میخواهیم که از چار چوب
محکوم کردن، صدور بیانیه و تحریم کردن بیرون آمده و اقدام
موثری نسبت به این جنایات به عمل آورند تا دیگر شاهد مرگ پدری
و یتیم شدن فرزندی نباشیم و دیگر شاهد این نباشیم که مردم
ایران در پشت دیوارهای زندانها مرگ عزیزانشان را به
انتظار بنشینند...
به امید آزادی تمامی زندانیان سیاسی...
جمعی از خانوادهای زندانیان سیاسی ( گوهردشت، اوین)
9 دی ماه 1389 ---- قرار است دو زن جوان در زندان قم به بند کشیده شوند، چرا؟ سحر مفخم 8 دی 1389 مدرسه فمینیستی: حکایت فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی این دو زن جوان که قرار است با اجرای حکم شان در زندان قم به بند کشیده شوند، به راستی حکایت بی پناهی و مظلومیت مدافعان حقوق برابر است که در مطلب حاضر سعی می شود، از لابلای آنچه مکتوب شده، به نمایش گذارده شود. روند احکام زندان فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی چگونه بود؟ مریم بیدگلی و فاطمه مسجدی دو تن از فعالان حقوق زنان و از اعضای کمپین یک میلیون امضا در قم هستند که طی تماس دادگاه انقلاب این شهر با آنها، می بایست روز شنبه خود را به زندان این شهر معرفی کنند این در حالیست که آنها در چند روز گذشته از طریق وکلایشان از ارسال پرونده شان به دایره اجرای احکام مطلع شده بودند. این دو فعال حقوق زنان در ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ توسط ماموران امنیتی در قم دستگیر و پس از دو هفته با صدور قرار وثیقه ۲۰ میلیونی برای هر یک، از زندان آزاد شدند. پس از آن در روز ۱۳ مرداد ماه ۱۳۸۹ دادگاه بدوی برگزار شد که اتهام آنها تبلیغ علیه نظام و فعالیت به نفع گروه فمینیستی علیه نظام (کمپین) عنوان شده بود. در نهایت به موجب حکم دادگاه بدوی هر یک به یک سال حبس تعزیری محکوم شدند. علاوه بر آن فاطمه مسجدی به دو میلیون ریال جزای نقدی و مریم بیدگلی به یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم شدند. در روز ۱۶ آذرماه ۱۳۸۹، دادگاه تجدید نظر فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی دو تن از فعالان جنبش زنان در شعبه سوم دادگاه تجدید نظر دادگستری استان قم برگزار شد و گمان میرفت حکم این دو فعال کمپین یک میلیون نیز مانند دیگر فعالان کمپین که همگی یا در دادگاه بدوی و یا در دادگاه تجدید نظر تبرئه شده اند، شکسته شود و در نهایت تبرئه گردند و یا حداقل حکم یک سال حبس این دو نفر نیز به حبس تعلیقی تغییر یابد، اما دادگاه تجدید نظر آنها را تبرئه نکرد و طبق حکم صادره از سوی دادگاه تجدید نظر در خصوص پرونده این دو فعال جنبش زنان، دادگاه دفاعیات آنان را وارد ندانست و تنها به دلیل فقدان سابقه کیفری، حکم یک سال حبس تعزیری آنان را به 6 ماه حبس تعزیری تقلیل داد و تغییری نیز در میزان جزای نقدی آن دو نیز داده نشده است. در رای صادر شده توسط شعبه سوم دادگاه تجدید نظر دادگستری استان قم، فعالیت گسترده آنان در راستای اهداف کمپین و جمع آوری امضا برای کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان به عنوان تبلیغ علیه نظام قلمداد شده و امضای بیانیه در مورد فاقد صلاحیت دانستن جمهوری اسلامی در کسب کرسی گروه منطقه ای آسیا در کمیسیون مقام زن سازمان ملل نیز از موارد مورد توجه در صدور حکم تجدید نظر بوده است. اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم در رای دادگاه (که در بیانیه کمپین بین المللی حقوق بشر ذکر شده) چنین آمده است: «با تعیین وقت رسیدگی و دعوت از آنان و استماع دفاعیات با عنایت به محتویات پرونده و مستندات دادگاه و فعالیت های گسترده آنان در راستای اهداف گروه کمپین و ارسال نامه به امضا آنان و تعدادی از اعضای کمپین که از وضعیت حقوق بشر در ایران شکایت نموده و جمهوری اسلامی ایران را برای نامزدی کسب کرسی گروه منطقه ای آسیا در کمیسیون مقام زن فاقد صلاحیت دانسته و حضور ایران در ان کمیسیون را تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی دانسته و مصاحبه مریم بیدگلی با سایت جرس که در آن به نشر اکاذیب برعلیه نظام پرداخته، امضا بیانیه ۶۰۰ نفر از فعالان جنبش زنان به مناسبت ۲۲ خرداد و همچنین ای میل ارسالی از سوی خانم بیدگلی به مسجدی و (شادی) صدر که حاکی از فعالیت تشکیلاتی آنان و انتشار خبر دستگیری آنان ( درصورت دستگیری) به سایت ها و خبرگزاری ها وتدابیر لازم جهت اقدامات حقوقی و…. عدم اقامه دلیل موجه و مستدل از سوی تجدید نظرخواهها تا نقض دادنامه معترض عنه را ایجاب نماید و از نظر شکلی و رعایت تشریفات دادرسی نیز ایراد موثری به نظر نمی رسد لذا تجدیدنظر خواهی را غیر وارد تشخیص النهایه به لحاظ فقدسابقه کیفری دادگاه آنان را مستحق تخفیف دانسته مستندا به تبصره ۲ ماده ۲۲ قانون اصلاحی تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب و بند الف ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی کیفری ضمن رد تجدید نظر خواهی و تقلیل حبس هر یک از آنان به شش ماه و جزای نقدی به دو میلیون و یک میلیون ریال دادنامه تجدید نظر خواسته را تایید می نماید و رای صادر قطعی است.». مگر فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی چه می گویند و چه می خواهند؟ تاکنون، همه اعضای کمپین یک میلیون امضاء که طی این مدت 4 سال به اتهام عضویت در کمپین و جمع آوری امضاء بازداشت یا دادگاهی شده بودند، در همان دادگاه بدوی تبرئه شده و یا حداکثر در دادگاه تجدید نظر از آنان رفع اتهام شده است و تاکنون هیچ محکومیتی برای هیج یک از اعضای کمپین با این اتهام در نهایت به مورد اجرا درنیامده است. اما در این میان فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی دو تن از فعالان کمپین یک میلیون امضاء بوده اند که برای اولین بار قرار است روز شنبه برای اجرای حکم به زندان برده شوند. این دو تن از همان اوایل شروع به کار کمپین یک میلیون امضاء به این کمپین پیوستند و در شهرستان قم تلاش کردند تا نه تنها در چارچوب های قانونی که در چارچوب های اسلامی برای رفع قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان تلاش کنند. این درحالی است که آنچه این دو تن برای آن تلاش کرده اند شامل قوانینی است که بسیاری از مسئولان نیز بر مشکلات قانونی آن آگاه هستند به طوری که در طول همین 4 سال حتا برخی از این قوانین مورد اشاره کمپین، توسط خود قانونگزاران خوشبختانه تغییر یافته اند، از جمله بحث دیه نابرابر زن و مرد و یا مسئله ارث بری زنان که در طول این سال های اخیر توسط مسئولان در برخی از جنبه ها تاحدودی تغییر مثبت کرده اند. و از همین روست اگر در آینده نیز بقیه قوانین مورد اشاره کمپین و این دو فعال کمپین همانطور که فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی آرزویش را داشتند، تغییر کند، آیا زندانی کردن این دو فعال نقطه سیاهی در کارنامه مسئولان نخواهد بود؟ یا بهتر است بپرسم اگر بقیه قوانینی که فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی آرزوی تغییرش را داشتند، مثل دیه و ارث بری تغییراتی کند چه کسی جواب زندان شدن آنان را خواهد پرداخت؟ فاطمه مسجدی را از لابلای ترجمه هایش می توان شناخت فاطمه مسجدی را این سال ها با ترجمه هایش به عنوان مترجمی شناخته ایم که مسائل زنان را از زاویه دیدگاه های اسلامی مطرح کرده و تلاش کرده تا در حوزه فقه و جنسیت به غنای ادبیات زنان از این زاویه یاری رساند. فاطمه مسجدی در مقاله اش با عنوان«اولويت بندي زنان در زندگي سياسي و اجتماعی» در اسفند 86 به بررسی چگونگی ورود و مشارکت زنان پرداخته و سپس با بررسی دوره به دوره وضعیت و انتظارات از زنان در طی سی سال گذشته می نویسد: «امروز، بعد از سه دهه که زنان در اوایل انقلاب به دلیل فداكاري هاي مادرانه... از خواسته هایشان چشم پوشی کردند... حال براي درخواست نيازهاشان. يك روز بابتِ پي گيري تلاش هاشان در کمپین یک میلیون امضاء و جمع آوری امضاء براي تغيير قوانين تبعیض آمیز روانه زندان مي شوند و روزِ ديگر با طرح تفكيك جنسيتي از ورود به دانشگاه منع می شوند. خلاصه آنكه ساده انديشي است اگر با اين تجربه نه چندان اندک، زنان ما پي گيرِ درخواست سي سال پيش خود نباشند... نابخردي است اگر پنداشته شود زناني كه در ابتداي انقلاب از حقوق خود و داشتن فرزند و شوهر چشم پوشی کردند بعد از سي سال، به پذیرش قانون جدید خانواده و طرح تفكيك جنسيتي كه امروز در مجلس به بحث گذاشته شده، تمکین خواهند کرد. براي مقابله با جلوه هاي پدر سالاري جديد ، مهم دانستن قانون عادلانه برای تقویت برابری در خانواده كه حقوق زن در آن اعمال شده را باید مد نظر قرار داد كه اين قدرتمند ترين ابزار براي ثبات جامعه درگير ماهواره و نابساماني هاي اجتماعي موجود در آن است.» اما در تیرماه 1387 فاطمه مسجدی در پژوهشی با عنوان «زن در فقه اسلامی» تلاشی برای ارتقای دانش فقهی فعالان جنبش زنان به بررسی کتابی با همین عنوان می پردازد، کتابی که توسط خليفه حسين محمد، فقيه الدين عبدالكدير، ليز ماركوتز نتسير، مرزوكي وحيد گردآوری شده و در سال 2006 منتشر شده است. همانطور که فاطمه مسجدی برایمان توضیح می دهد، نویسنده در این كتاب موفق شده قوانين ديني را براي فهم عامه مردم قابل درك و بحث و براي عموم مذهبيون علاقمند به حقوق بشر قابل استفاده كند. اين كتاب همچنين به تفصيل مسائل زنان در فقه اسلامي را با تفسير عالمانه و نوانديشانه تبيين و خواننده را با آرای جديد در این زمینه آشنا مي سازدمحققان این کتاب بر آنند تا به تحليل و ارزيابي دقيقي از تبعيض جنسيتي با توجه به تاريخي بودن زمينه هاي آن در قوانين اسلامي بپردازند چرا كه معتقدند اين قوانين به نسبت شرايط زماني و مكاني متغير است. فاطمه مسجدی همچنین در مرداد 1389 با ترجمه مقاله ای از دکتر جمیله عابد با عنوان «علم و زنان مسلمان در قرن های 6 تا 13 میلادی» به بررسی نقش زنان مسلمان در تولید علم می پردازد و می نویسد: «با اطمينان كامل مي توانيم ادعا كنیم كه زنان در این دوره به دنبال دستیابی به علوم بودند و آن را در زمينه تعليم و تربيت و آموزش و ديگر شکل های مشاغلِ تخصصی بكار بردند. جدای از علومِ مذهبی، این مهم کمتر مورد توجه قرار گرفته است که زنان مسلمان سهم با ارزشی در تولید دانش طبیعی و زمينه فعالیت های عملی خودشان داشته اند. با این حال ما در باره زنان عارف در قلمرو اسلام از مسلمانان اسپانیا تا آسیای مرکزی که در حوزه آموزش و امور اجتماعی فعال بودند، آگاهی هایی داریم. به جز چند جلد دائره المعارف، منابع تاریخی موجود که قادر باشند به پرسش های ما در باره فعالیت های زنان محقق پاسخ دهند، بسیار ناکافی هستند. چرا که مورخان بیشتر تاکیدشان بر شرح حال افراد برجسته بوده است تا شرح دشواری مطالعات شان در مسیر پژوهش هایی که منتج به برجسته شدن آنها گردیده است، به ویژه در باره زنان آن دوره ، چرا که آنها از اواخر دوره عباسی به تدریج از زندگی اجتماعی کنار زده شدند. با این حال، نشانه هایی در موضوع فعالیت های پژوهشی انجام شده به دست زنان مسلمان فرهیخته در تاریخ اسلام تا قرن 13 میلادی وجود دارد. هدفِ این مقاله روشن کردن تلاش های علمی زنان یاد شده است.» فاطمه مسجدی در پژوهش اخیر خود که در آذر1389 به مناسبت روز جهانی حقوق بشر توسط سایت مدرسه فمینیستی منتشر شده طی مقاله ای با عنوان «بازخوانی مفهوم حقوق بشر» به بررسی کتاب حقوق بشر خوان می پردازد این کتاب شامل مجموعه مقالات سیاسی، سخنرانی ها و اسناد مربوط به حقوق بشر از دوره باستان تا عصر حاضر است او می نویسد :«مسئله ی حقوق بشر پس از جنگ های جهانی اول و دوم مورد توجه قرار گرفت و به مساله چیستی حقوق اساسی انسان ها پرداخت؟ اولين منابعي كه در تاریخ به موضوع حقوق بشر پرداخته اند، منابع مذهبی اند. وجود منابع مذهبی، حقوق بشر را از زاویه ی سکولار غربی به چالش کشانده است. آزادی خواهان و سوسیالیست ها متقابلا مدعی اند که مفهوم حقوق بشر یک واژه ی کاملا سکولار است و ربطی به وحي الهی ندارد. آزاد اندیشان تأکید بر مسئله ی حق مالکیت خصوصی، برابری انسان ها و آزادی سیاسی دارند. سوسیالیست ها، يا متفکران مترقی، اصرار بر برابری اقتصادی؛ به عنوان پیش شرط آزادی سیاسی و برابری در مقابل قانون دارند. اگرچه این نظریات همراه با جنبش های جدید اجتماعی، مسائل ديگري چون حقوق زنان، و حقوق گروه های جنسی و نژادی مختلف را به وجود آورد اما اثبات نظریه ی جهانی بودن حقوق بشر را دچار پیچیدگی کرد. کتاب حاضر نشان می دهد که چگونه نگاه به مسئله ی حقوق بشر در طول تاریخ، توسط مهم ترین هواخواهان شان بیان شده و چگونه این نگاه ها در اسناد مهم قانونی به رشته ی تحریر درآمده اند». همین چند پژوهش نشان می دهد که فاطمه مسجدی، تا چه میزان تلاش داشته تا در چارچوب های قانونی برای جامعه و هم وطنانش و البته هم جنسان اش قدمی بردارد. و با همه این توصیفات آیا او مستحق زندان است؟ و با آرزوهای مریم بیدگلی از میانه درد و دل هایش می توان همراهی کرد و اما دغدغه های انسانی مریم بیدگلی را که به همراه فاطمه مسجدی در زمینه حقوق زنان و توانمندسازی زنان آسیب دیده در شهر قم فعالیت می کرد، می توان از لابلای مصاحبه اش (حکایت دو زن جوان که در سکوت خبری مبارزه کردند و هزینه دادند) لمس کرد. مریم بیدگلی در این مصاحبه می گوید: «من تنها به دنبال شنیده شدن صدای این دردهایی که خودم و خانواده ام کشیده ایم هستم تا حداقل بگوییم که تاکنون خارج از چهارچوب قانونی کاری نکرده ایم.» او سپس می افزاید: «ما به خاطر ارتباط گرفتن کمپین با برخی از علما در قم شدیدا مورد شماتت قرار گرفته بودیم . ولی واقعیت این بود که کمپین یک میلیون امضا و پرداختن به حقوق انسانی زنان حالا دیگر به شهر قم آمده بود» او می گوید: «کمپین زنان در چار چوب قانون عمل می کرد و هنوز در همه ی شهر ها کمپین فعالیت می کند و همه ی اعضایی که دستگیر شده بودند هم تبرئه شده اند اما روی ما در قم فشار خاصی وجود دارد که آزار می دهد.» مریم بیدگلی اما آرزو می کند: «کاش قوه قصاییه و کسانی که در پرونده ما دست دارند بدانند که ما هم دغدغه رعایت حقوق انسانی زنان را در کشور داریم و حالا خواستار این هستیم که حقوق خودمان هم رعایت شود... و در آخر می گوید: «آیا این توقع زیادی است که بخواهیم شرایط زنان جوانی که دلشان برای حقوق انسانی زنان دیگر کشور می سوزد را درک کنند و رای به تبرئه ی ما بدهند؟» همه این سخنان را مریم بیدگلی می گوید، دختری 35 ساله که از دانشگاه قم لیسانس علوم سیاسی گرفته است و از سال 1379 دبیر خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در مرکز قم و از سال 1377 تا 1379 عضو واحد اطلاع رسانی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان وابسته به مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران و سال هایی نیز در فرهنگستان علوم اسلامی دفتر قم پژوهشگر و مدتی نیز دبیر پاره وقت آموزش و پرورش بوده است. مریم بیدگلی در زمینه آموزشگری نیز در شهر قم تلاش های بسیاری کرده است از جمله او از سال 1384 تا 88 آموزشگر پیشگیری از آسیب های اجتماعی در سازمانهای غیر دولتی، آموزش و پرورش و ستاد مبارزه با مواد مخدر و از سال 1385 تا 1388 تسهیلگر پیشگیری از اعتیاد با تاکید بر پیشگیری از ایدز و هپاتیت در جوامع محلی و نیز مدیر عامل و عضو هیئت مدیره موسسه غیر دولتی «کانون فرهنگی اجتماعی زنان استان قم» و همینطور عضو شورای عالی زنان جمعیت هلال احمر قم و عضو هیئت نظارت بر سازمانهای غیر دولتی استان قم و... بوده است. فعالیت های او حتا سبب شده که در سال 1383 بانوی توانمند نمونه استان از طرف استانداری قم شناخته شود و در سال 1383 برگزیده جشنواره نخبگان علمی دینی فرهنگی از سوی شورای شهر قم شود. مریم بیدگلی همچنین در سال 1378 نماینده فرماندار قم در شعبه اخذ رای ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بوده است.
پژوهش ها و مطالب مریم بیدگلی
نیز فراوان است از جمله:
----
مقابلۀ زندانیان بند
1 زندان گوهردشت کرج با
یورشها وحشیانه گارد زندان و
فراری دادن آنها
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"
زندانیان سیاسی بند 1 زندان گوهردشت کرج با یورش وحشیانه گارد
زندان به مقابله برخواستند و بعد از مدتی درگیری گارد زندان را
مجبور به فرار کردند.
روز پنجشنبه 9 دی ماه حوالی ساعت 09:30 بیش از 60 نفر از
نیروهای گارد زندان به بند 1 زندان گوهردشت یورش بردند و با
باتون زندانیان بی دفاع را مورد ضرب وشتم قرار دادند. زندانیان
جان به لب شده بصورت جمعی به مقابله با آنها برخواستند و
درگیری شدیدی بین زندانیان و گارد
برای مدتی طولانی ادامه یافت
که منجر به عقب نشینی و فرار گاردیها از بند شد.
گارد زندان بصورت متناوب به سلولهای زندانیان بی دفاع و اسیر
یورش می برد آنها را مورد ضرب و شتم قرار می دهد
و حداقل امکانات آنها را تخریب و یا ضبط می کند.
گاردیها حتی از غذای زندانیان که از فروشگاه زندان با چندین
برابر قیمت معمول خریداری می کنند نمی گذرند و آن را هم با خود
می برند. در این درگیری تعدادی از زندانیان مصدوم شدند.
گارد زندان بدستور علی حاج کاظم وعلی محمدی رئیس و معاون زندان
و تحت نظارت فرجی رئیس اطلاعات زندان به بند 1 یورش بردند.
زندانیان بند 1 که معروف به بند آخر خطی ها است تا به حال
چندین بار این بند را آزاد کرده اند و نیروهای سرکوبگر گارد و
پاسداربندهای شکنجه گر را گوشمالی داده اند.اکثر زندانیان این
بند محکوم به اعدام هستند و در شرایط قرون وسطایی در انتظار
اعدام بسر می برند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران یورش وحشیانه گارد زندان
به زندانیان بی دفاع و ضرب وشتم آنها را محکوم می کند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
09 دی 1389 برابر با 30 دسامبر 2010 ---- قتل یک شهروند بلوچ و بازداشت یک تن دیگر پنجشنبه 09 دی 1389 خبرگزاری هرانا: در محاصره یک روستای مرزی در بلوچستان ایران نیروهای امنیتی یک شهروند بلوچ را کشته و یکی دیگر را بازداشت کردند. صبح روز یک شنبه پنجم دی ماه باری دیگر نیروهای امنیتی منطقه با محاصره روستای کهنوک گنیجان دپ در منطقه کوهون اقدام به تفتیش و توهین به روستائیان می کنند که در اعتراض برخی از ایشان نیروهای امنیتی به سوی آنان تیر اندازی می کنند در نتیجه این حمله یکی از روستائیان به نام شهبیک با اصابت سه گلوله جانباخت و برادر کوچکتر وی به نام مولوی خالد توسط این نیروها بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. کشتار شهروندان بلوچ به بهانه کنترل امنیت منطقه یا مبارز با کالای قاچاق در منطقه بلوچستان ایران در طی ماه های اخیر به امری عادی مبدل شده است. ----
تهدید به پرونده سازی جدید علیه منصور اسالو بدلیل گرامیداشت
همبند شهیدش
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"
در پی برگزاری مراسم
گرامیداشت شهید راه آزادی مردم ایران علی صارمی توسط زندانیان
سیاسی بند 3 زندان گوهردشت کرج
فرجی جانشین اطلاعات زندان با حضور در بند شروع به
تهدید کردند زندانیان سیاسی نمود و هواخوری آنها را قطع کرد.
روز پنجشنبه 09 دی
ماه در پی
گرامیداشت زندان یاد علی صارمی
در بند 3 منصور
اسالو رئیس هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد به اطلاعات زندان
احضار شد و پس از بازجویی طولانی او را تهدید به پرونده
سازی جدید نمودند.
متعاقب این تهدیدات
فرجی در بند 3 زندان گوهردشت حاضر شد و شروع به تهدید کردن
زندانیان سیاسی نمود. بعضی از زندانیان به حرفهای او وقعی
نگذاشتند و آن محل را ترک کردند و بعضی از آنها حق خود
میدانستند که مراسمی برای گرامی داشت همبند شهید خود داشته
باشند.
فرجی سرپرست اطلاعات زندان برای اینکه زندانیان سیاسی را تحت
فشار قرار دهد تمامی زندانیان را از رفتن به هواخوری تا اطلاع
ثانوی محروم
کرد.
از طرفی دیگر صبح امروز فروشگاه بند 4 زندان گوهردشت کرج به
آتش کشیده شد و دود غلیظی فضای بند را فراگرفته است. هنوز علت
آتش سوزی نامشخص می باشد. گزارشات تکمیلی در این باره متعاقبا
ارسال خواهد شد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،تشدید فشارهای غیر
انسانی،تهدید
به پرونده سازی و ایجاد محدودیتهای ضد بشری به صرف گرامیداشت
یاد و خاطره همبند شهیدشان را محکوم می کند و از دبیر کل و
کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار پایان
دادن به جنایت علیه بشریت در ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
09 دی 1389 برابر با 30 دسامبر 2010
|
||||