|
|
|||
حکم ضدبشری اعدام جعفر کاظمی و محمدعلی آقایی پای چوبۀ دار متوقف
شد
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در
ایران" روز سه شنبه زندانیان
سیاسی جعفر کاظمی و محمد علی آقایی برای اجرای حکم به سلولهای
انفرادی منتقل شدند و تا پای چوبه های دار برده شدند ولی در
آخرین لحظات اجرای حکم را متوقف کردند.
روز سه شنبه 28 دی ماه زندانیان سیاسی جعفر کاظمی و محمد علی
آقایی بطور ناگهانی از بند 350 خارج و به بند 209 برده شدند و
سر بازجوی اوین آخوندی بنام علوی که از شکنجه گران و تصمیم
گیرندگان در باره احکام زندانیان سیاسی می باشد آنها را تحت
شدیدترین فشارها قرار داد تا از آنها مصاحبۀ تلویزیونی بگیرد
ولی علیرغم شکجه های روحی و جسمی از پذیرفتن مصاحبۀ تلویزیونی
خوداری کردند.علوی پس از نا امید شدند از گرفتن مصاحبۀ
تلویزیونی آنها را به سلولهای انفرادی برای اجرای حکم اعدام
انتقال داد.
لحظاتی قبل از اذان صبح روز چهارشنبه 29 دی ماه
آنها را برای اجرای
حکم اعدام از سلولهای
انفرادی خارج کردند و به محل اجرای حکم ضدبشری اعدام بردند .
همۀ مقدمات اجرای حکم ضدبشری را آماده کرده بودند ولی حوالی
ساعت 06:00 به دلایل نامشخصی از اجرای حکم صرف نظر کردند و
آنها را حدود ساعت 08:00 صبح 29 دی ماه
به بند 350 بازگرداندند.
هنوز اهداف این صحنه سازی نامشخص می باشد و معلوم نیست که
برای تست واکنش افکار عمومی داخلی و بین المللی است
و یا تحت فشار روحی
قرار دادن آنها برای گرفتن مصاحبه تلویزیونی که اجرای حکم ضد
بشری خود را موجه جلوه دهند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به خطر جدی که جان
زندانیان سیاسی محکوم به اعدام را تهدید می کند هشدار می
دهد.سکوت و بی عملی کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین
المللی تا به حال باعث شده است که تعداد زیادی از زندانیان
سیاسی بی گناه اعدام شوند. لذا از دبیر کل سازمان ملل ،کمیسر
عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار انجام اقدامات
عملی و فوری برای متوقف کردن کشتار زندانیان سیاسی توسط رژیم
ولی فقیه در ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
02 بهمن 1389 برابر با 22 ژانویه
2011 ----
شکنجه دسته جمعی جوانان زندانی بند 3 زندان گوهرداشت کرج
بنابه گزارشات رسیده به " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در
ایران" شب گذشته افسرپاسدار کشیک بند 3 زندان گوهردشت جوانان
زندانی را که در اعتراض به شرایط غیر انسانی به مقابله با یورش وحشیانه پاسداربندها و گارد زندان برخواسته بودند
به کریدور مادر زندان
بردند و آنها را برای مدت طولانی آماج باتونهای خود
قرار دادند.
روز پنجشنبه 30 دی ماه حوالی ساعت 22:15 علیزاده افسر کشیک
پاسدار بند3 همراه با تعداد زیادی از گارد زندان و پاسداربندها
به سلولهای
جوانان زندانی بند 3 یورش بردند و آنها را به کریدور
مادر زندان منتقل کردند. پاسداربندها و گاردیها تونلی ساخته
بودند و جوانان زندانی باید از آن تونل عبور می کردند هنگام
عبور، از دو سو آماج باتون گارد زندان و پاسداربندها قرار می
گرفتند این شکنجه وحشیانه و غیر انسانی چندین بار تکرارشد تا
آنجا که تن جوانان
زندانی زخمی و کبود گردید.
علیزاده افسر پاسدار
کشیک بند 3 با عربده و داد وفریاد به آنها توهین می کرد و می
گفت: ادب شدید و دیگر هوس اعتراض به سرتان نخواهد زد.
این یورش وحشیانه زیر نظر علی حاج کاظم رئیس زندان،علی محمدی
معاون زندان و فرجی سرپرست اطلاعات زندان صورت گرفت. هدف از
این شکنجۀ دسته جمعی ایجاد رعب و وحشت در میان زندانیان است
تا زندانیان اسیر و بی
دفاع نسبت به شرایط قرون وسطایی و طاقت فرسا در زندانهای ولی
فقیه علی خامنه ای اعتراض نکنند.
نوجوانان و جوانان زندانی روز چهارشنبه 29 دی ماه از سالن 12
معروف به سالن جوانان بند 4 به بند 3 منتقل شدند و در سرمای
شدید در کریدور بند نگهداری می شدند. سن اکثر آنها بین 16 تا
20 سال می باشد اما در میان زندانیانی که سن آنها تا بیش از 40
سال است نگهداری می شوند و تهدید جدی وجود دارد که آنها مورد
اذیت و آزار جنسی زندانیان خطرناک قرار گیرند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،شکنجۀ دست جمعی نوجوانان
و جوانان زندانی و قرار دادن آنها در محیطی که مورد اذیت وآزار
جنسی قرار می گیرند را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر
و سایر مراجع بین المللی خواستار مداخله برای
حمایت از نوجوانان و جوانان زندانی در زندانهای ولی
فقیه علی خامنه ای در ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
01 بهمن 1389 برابر با 21 ژانویه 2011 ---- بازداشت جمعی از شهروندان مسیحی در دزفول و اهواز شنبه 02 بهمن 1389 خبرگزاری هرانا: جمعی از نوكیشان مسیحی بدلیل محدودیت ها، در مكانی كه با عنوان كلیسای خانگی به جهت پرستش و برگزاری مراسم شكرگزاری دور هم گرد آمده بودند با ورود مامورین امنیتی بازداشت و با گذشت یکماه از سرنوشت خادم این كلیسا ی خانگی تاكنون اطلاعی در دست نیست. بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، روز جمعه در تاریخ ۳ دی ماه ۱۳۸۹ تعداد ۱۰ تن از نوكیشان مسیحی كه به جهت برگزاری ایام كریسمس تولد عیسی مسیح در یك كلیسای خانگی در شهرستان دزفول كه با مشاركت دیگر همكیشان خود از شهرهای اندیمشك و اهواز گردهم آمده بودند؛ توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شدند. بر پایه این گزارش این مراسم شكر گزاری كه بدلیل محدودیت ها برای نوكیشان مسیحی فارسی زبان در خانه ایی واقع در باغ شمس آباد دزفول در حال برگزاری بود در ساعت ۶:۴۵ دقیقه عصر آن روز با ورود نابهنگام ۴ تن از افراد لباس شخصی كه خود را ماموران وزارت اطلاعات معرفی كرده بودند باعث برهم زدن این مراسم شدند. ماموران امنیتی پس از ورود با دستوری مبنی بر اینكه كلیه افراد تلفن های موبایلشان را خاموش كنند ضمن بازرسی خانه اقدام به جمع آوری كتابهای مقدس و گوشی های موبایل این افراد كردند و نیز كلیه هدایا و كادوهایی كه برای جشن كریسمس آماده شده بود را نیز ضبط كردند. همچنین ماموران امنیتی ضمن بازداشت كلیه افراد ، مسئول و خادم كلیسای خانگی بنام " نورالله قبیتی زاده" را با دستبند و چشمانی بسته بهمراه ۱۰ تن دیگر از بازداشت شدگان به خانه ایی خالی از سکنه انتقال می دهند. ماموران امنیتی از همان ابتدا مسئول گروه كلیسای خانگی را از بقیه جدا كرده و به اتاق دیگری می برند و سپس ضمن توهین و برخورد نامناسب با دیگر بازداشت شدگان از كلیه افراد اقدام به عكسبرداری از چهره تك تك این افراد می كنند. بازداشت شدگان كه برخی از آنان از شهرهای اندیمشك و اهواز به دزفول آمده بودند پس از انجام بازجویی و اخذ تعهد کتبی آزاد می شوند. اما با گذشت نزدیك به یك ماه از زمان بازداشت "نورالله قبیتی زاده " خادم كلیسای خانگی در دزفول، نامبرده تاكنون هیچگونه تماس و یا ملاقاتی با خانواده خود نداشته است . همچنین تاكنون پیگیریهای خانواده و بستگان برای مشخص شدن وضعیت سلامت و یا مكان نگهداری ایشان نتیجه ایی در بر نداشته و بی اطلاعی و بی خبری مطلق از وضعیت ایشان باعث موجی از نگرانی در میان خانواده و بستگان وی گردیده است. از سوی دیگر دو تن از نوكیشان مسیحی اهوازی بنامهای "مصطفی" ۳۰ ساله و "خلیل " نیز در هفته گذشته توسط ماموران اطلاعات بازداشت شدند كه كماكان خبری از ایشان در دسترس نیست. ---- زندانی سیاسی مرخصی ندارد، حتی زمان ابتلا به سرطان و مرگ عزیزان جمعه, ۱ بهمن, ۱۳۸۹ کلمه_عاطفه امیری: این روزها حتی مرگ نزدیکان یک زندانی سیاسی و یا ابتلا به بیماری غیر قابل درمان هم نمی تواند به مرخصی چند روزه برای آن زندانی منجر شود. تعدادی از زندانیان سیاسی در یکسال اخیر در سلولهای تنگ و تاریک خبر از دست دادن نزدیک ترین عزیزان شان را از زبان بازجویان خود شنیده اند و در تنهایی سلول شان این داغ را به سوگ نشسته اند، اما حتی در این زمان هم که شدیدترین فشارهای روحی و روانی به زندانی وارد می شود و حداقل نیازش این است که غمش را با خانواده اش قسمت کند اجازه استفاده از مرخصی را پیدا نمی کند . تعدادی از خانواده های این زندانیان در چنین روزهایی برای گرفتن مرخصی چند ساعته برای زندانی شان تلاش زیادی کرده تا او فقط برای چند ساعت بر مزار عزیز از دست رفته اش حاضر شود اما دادستان تهران و بازجویان در این باره نیز با مرخصی زندانی مخالفت کرده اند . اما این همه ی ماجرا نیست و این روزها حتی با مرخصی درمانی زندانیانی که مبتلا به بیماری های سخت هستند نیز مخالفت می شود .اکنون تعدادی از زندانیان مبتلا به سرطان و یا دیگر بیماری های سخت در زندانهای قوه قضاییه جمهوری اسلامی آخرین لحظه های زندگی شان را می شمارند و باز هم اجازه استفاده از مرخصی را پیدا نمی کنند. نسرین ستوده و خبر فوت پدرش پس از دو هفته بازداشت تنها دو هفته از بازداشت نسرین ستوده، وکیل دادگستری گذشته بود که خبر مرگ پدرش به او در زندان اوین داده شد .پدر نسرین پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان فوت کرده بود و خانواده و دوستان و اغلب فعالان حقوق بشر آن روزها انتظار داشتند که نسرین برای چند ساعت هم که شده خواهد توانست در مراسم ترحیم پدرش شرکت کند .اما او فقط توانست این خبر را در سلول انفرادی و از زبان بازجوهایش بشنود .او نه تنها هرگز اجازه شرکت در مراسم ترحیم پدرش را نیافت که ماههاست از ملاقات با پسر سه ساله و دختر یازده ساله اش نیز محروم است و شدیدترین فشارهای روحی را تحمل می کند . حکم یازده سال زندان برای این وکیل دادگستری به تازگی به او ابلاغ شده است . فوت مادر آرش صادقی و انتقال او به زندان اوین آرش صادقی، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علامه مدتی بود که برای مرخصی از زندان به خانه آمده بود که دوباره نیروهای امنیتی با مراجعه به خانه شان خواهان دستگیری او شدند . مادر آرش در پی این یورش ناگهانی که ساعت چهار صبح بود دچار حمله قلبی شد و بعد از بستری شدن در بیمارستان برای همیشه از این دنیا رفت اما آرش بی توجه به این فشارها بار دیگر به زندان بازگردانده شد . او اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد . ریحانه رجبی : آقای دادستان خودتان پدر نداشتید محمدرضا رجبی، منشی ویژه هاشمی رفسنجانی مدت ۱۸ ماه است که در بازداشت به سر میبرد. چند ماهی از بازداشت رجبی می گذشت که او هم پدرش را از دست داد و باز همان داستان تکرار شد و محمد رضا رجبی حتی اجازه نیافت در مراسم تشییع و ترحیم پدرش حضور یابد. ریحانه رجبی چندی پیش در نامه ای به دادستان تهران ار این موضوع گلایه کرد :«حتما یادتان هست سال پیش پدر بزرگم یعنی پدر پدرم فوت کرد و شما اجازه ندادید که پدرم در مراسم تشییع جنازه پدرش شرکت کند. یادتان هست آقای دادستان ؟بارها در این مدت از خود پرسیده ام آیا آقای دادستان خودش پدر نداشته و یا ندارد؟ یک لحظه خودتان را جای پدرم بگذارید . سخت است که موقع جان دادن پدر بالای سرش نباشید . سخت است که در فراق پدرتان مادر و خواهر و برادرهای شما نتوانند سر بر شانه شما بگذارند و گریه کنند . هیچ وقت به این چیزها فکر کرده اید ؟ رجبی نیز روزهای سخت از دست دادن پدر را در گوشه سلول انفرادی گذراند و تا امروز هم حتی یک روز به مرخصی نیامده است . در همین مدت حمزه کرمی، مدیر سایت جمهوریت نیز برادرش را از دست داد و تعداد دیگری از زندانیان نیز عزیزان شان را از دست دادند اما هرگز اجازه حضور در مراسم ترحیم عزیزان خود را پیدا نکردند . مصطفی تاج زاده، یکی دیگر از زندانیان حوادث پس از انتخابات نیز در ماههای نخست زندانی بودن،برادرزاده نوجوانش را که خیلی برای او عزیر بود بر اثر ابتلا به بیماری سرطان از دست داد اما به او نیز اجاره ندادند در مراسم تشییع و یا ترحیم برادر زاده اش شرکت کند و به برادر داغدارش تسلیت بگوید. زندانیان مبتلا به بیماریهای سخت تبعید می شوند مسوولان قضایی و امنیتی در این مدت نه تنها به زندانیان مبتلا به بیماری های سخت مرخصی درمانی نداده اند که تعدادی از آنها را در این شرایط به زندان های شهرهای دیگر که شرایط به مراتب نامناسب تری هم دارند تبعید کرده اند .حامد روحی نژاد و فاطمه رهنما با وجود ابتلا به بمیاریهای سخت به ترتیب به زندانهای زنجان و اهواز تبعید شده اند . حامد روحی نژاد، دانشجوی زندانی مبتلا به بیماری ام .اس است و این روزها نیمی از بدنش فلج شده است . پزشکان زندان نیز وضعیت ناگوار جسمانی این زندانی را بارها تایید کرده و گفته اند ماندن او درزندان برایش خطرناک است و ممکن است به قیمت جانش تمام شود. اما با این همه نه تنها به حامد مرخصی داده نشده که او را برای گذراندن ده سال حبس از زندان اوین به زندان زنجان فرستاده و در جایی به اسم اردوگاه نگهداری می کنند تا آنجا که پدر حامد در مصاحبه ای اعلام کرد که فرزندش در حال مرگ است .اما با این همه همچنان حامد حکم زندان در تبعیدش را می گذراند . فاطمه رهنما، دیگر زندانی سیاسی نیز مبتلا به سرطان سینه و بیماری حاد افسردگی است .او هم به ده سال حبس در تبعید فرستاده شده است . رهنما نیز بی توجه به بیماری سختش چند ماه پیش از زندان اوین به زندان سپیدار اهواز تبعید شد . خانواده رهنما کمتر قادر هستند به او که بیماری سختی هم دارد سر بزنند .تنهایی و دوری از خانواده رنج تحمل زندان را در میان زندانیان عادی برای او مضاعف کرده است .پزشکان معالج فاطمه، بیماری های سخت او را تایید و تاکید کرده اند که بیماری هایش در چنین زندانی رو به وخامت خواهدرفت اما مسوولان امنیتی و قضایی به هشدار مکرر پزشکان در باره این زن ۴۷ ساله هیچ توجهی ندارند و مصرند که او روزهای سخت بیماری را در زندانی با استانداردهای پایین و بدون دارو بگذراند. زندانیان سرطانی در زندان اوین محسن دگمه چی، از بازاری های
تهران، محمد اولیایی فرد وکیل دادگستری و دکتر ابراهیم یزدی از
جمله زندانی های سیاسی هستند که به ترتیب مبتلا به سرطان
پانکراس، خون و پروستات هستند . اما با این همه همچنان در بند
۳۵۰ زندان اوین (دکتر یزدی در خانه امن وزارت اطلاعات) به سر
می برند . پزشک ابراهیم یزدی گفته است که او در زندان نمیتواند دوام بیاورد، چرا که سرطان پروستات دارد و اگر مراقبتهای دقیق پزشکی انجام نشود، با عفونت مواجه خواهد شد. به گفته ی نزدیکان دکتر یزدی، وی به غیر از سرطان پروستات، فشار خون بالا و بیماری قلبی نیز دارد و هر چهار ساعت یکبار باید ادار او دفع شود، این کار که با لوازم پزشکی صورت می گیرد اگر در محیط کاملا بهداشتی با وسایلی که مرتب باید استریل شوند انجام نگیرد، فورا آقای یزدی عفونت میگیرند و به همین علت هم چندین بار به بهداری اوین منتقل شد. محسن دگمه چی که به اعدام محکوم است در این میان شرایط بسیار سخت تری را دارد چرا که او باید با حکم اعدام و فشارهای شدیدی که این حکم به زندانی وارد می کند بیماری سختش را نیز تحمل کند .او این روزها شرایط جسمانی بسیار ناگواری را پشت سر می گذراند .محسن دکمه چی از بازاریان تهران است که چندی پیش جرس خبر داد که یکی از اتهامات وی کمک مالی به خانواده های زندانیان سیاسی بوده است. گفته می شود این زندانیان از
مدتها قبل علایم ابتلا به بیماری را نشان می دادند مثلا دگمه
چی دچار دل دردهای شدید می شد و اولیایی فرد هم مدام با ضعفهای
جسمانی شدید روبرو بوده اما با این همه، مسوولان زندان تا
مدتها علایم این بیماری ها را جدی نمی گرفتند و به آنها می
گفتند« شما تمارض می کنید!» تا اینکه بالاخره و با گذشت مدت
زیادی مشخص شد این زندانیان مبتلا به سرطان هستند اما با این
وجود، این زندانیان همچنان در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می
برند و از دادن مرخصی درمانی به آنها خودداری می شود . مرخصی حق زندانی عادی است نه سیاسی! خانواده زندانیان سیاسی به روند جاری اعطا نکردن مرخصی به زندانیان سیاسی اعتراض دارند آنها می گویند مرخصی حق زندانی است ونه یک امتیاز. اما مسوولان امنیتی و قضایی اکنون حتی به زندانیان در حال مرگ و زندانیانی که عزیزان شان را ازدست می دهند نیز مرخصی نمی دهند و مرخصی را یک امتیاز می دانند امتیازی که به دست آوردنش تقریبا ناممکن شده است . این در حالی است که زندانیان عادی از قبیل زندانیان مواد مخدر،قاچاق مخدر و حتی تجاوز به عنف به راحتی از حق مرخصی استفاده می کنند و به مناسبت هایی چون عروسی و عزاداری بستگان دور و نزدیک حداقل یک هفته به مرخصی می روند
|
||||