بازگشت به صفحه اول

 

 
 

تایید حکم اعدام دو فرد متهم به محاربه توسط دیوان عالی کشور

شنبه 20 فروردين 1390

خبرگزاری هرانا: حکم اعدام دو تن که پیشتر از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده بودند، توسط شعبه ۳۲ دیوان عالی كشور تایید شد.

به نوشته روزنامه فرهیختگان، هویت این دو فرد "ع- ه" و "الف- ع" عنوان شده است.

بر اساس این گزارش، نامبردگان در جنوب كشور به چهار بانک به صورت مسلحانه دستبرد زده بودند و به همین علت از سوی مقامات قضایی جمهوری اسلامی محارب (مفسد فی الارض) شناخته شدند.

----

حکم محکومیت جواد وفایی بصیر فعال سیاسی سه سال زندان و هفتادوپنج ضربه شلاق

به گزارش منابع خبری حکم محکومیت جواد وفایی بصیر فعال سیاسی و دبیر تشکیلات حزب جامعه مدنی ابلاغ شد.
به گزارش جرس، حکم محکومیت وی سه سال زندان و هفتاد و پنج ضربه شلاق توسط قاضی قادری نسب ریاست شعبه دوم دادگاه انقلاب همدان در تاریخ هشت اسفند سال هشتاد و نه تنظیم شده بود چهاردهم فروردین ماه سال جاری ابلاغ و تسلیم وی شد .
بر اساس این گزارش حکم صادره بر اساس شکایت اداره اطلاعات همدان صادر شده و مواردی چون “اهانت به رهبری”، “اهانت به رئیس جمهور”،” دعوت از عناصر گروهک معاند جهت سخنرانی”، “تهیه و توزیع نشریه” و “نگهداری ماهواره” از جمله موارد اتهامی این کنشگر سیاسی است .
گفتنی است وفایی در پی بیانیه انتخاباتی سال ٨٨، به همراه سه تن از اعضای حزب جامعه مدنی محاکمه و به شش ماه حبس تعزیری و در دادگاه تجدید نظر به شش ماه حبس تعلیقی تا پنج سال، محکوم شده بود، که در آستانه عاشورای سال هشتاد و نه نیز توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و پس از یک هفته با سپردن وثیقه از زندان مرکزی همدان آزاد شد، اما در هفتم اسفند ماه بدون ابلاغ قبلی به وسیله تماس تلفنی به دادگاه فراخوانده شد و به اتهام توهین به مقامات و هواداری از نیروهای ملی مذهبی و فعالیت انتخاباتی در ستاد میرحسین موسوی محاکمه شد.

----

محکومیت قطعی لاله حسن‌پور به ۵ سال حبس/ احضار وی جهت اجرای حکم

يكشنبه 21 فروردين 1390

خبرگزاری هرانا: لاله حسن‌پور، فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس از سوی شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تهران، به پنج سال حبس قطعی محکوم شد و متعاقب آن جهت اجرای حکم احضار شد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حکم یک سال حبس تعزیری و چهار سال حبس تعلیقی لاله حسن‌پور که توسط قاضی پیرعباسی صادر شده بود، از سوی دادگاه تجدید نظر مورد تایید قرار گرفته است.

اتهامات این فعال حقوق بشر پیشتر "عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر و فعالیت در خبرگزاری هرانا"، "اجتماع و تبانی"، "فعالیت تبلیغی علیه نظام"، "توهین به مقدسات" و "توهین به ریاست جمهوری" عنوان شده بود.

این در حالیست که متعاقب تایید حکم، این پرونده به اجرای احکام فرستاده شد و نامبرده نیز جهت اجرای حکم به دادسرای مستقر در زندان اوین احضار شده است.

لازم به یادآوری ست که لاله حسن‌پور، روز سه شنبه بیست و پنجم اسفندماه در یورش گسترده اطلاعات سپاه پاسداران به فعالان حقوق بشر و مسئولین سابق و همکاران مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران و در منزل پدری‌اش در تهران بازداشت شد. وی مدت ۷۰ روز را در سلول‌های انفرادی بند ۲- الف زندان اوین محبوس بود و سپس با تبدیل قرار موقت بازداشت به وثیقه موقتا آزاد شد.

این فعال حقوق بشر و زنان در طول مدت بازداشت به شدت تحت فشار بازجویان جهت تن دادن به اعترافات تلویزیونی اجباری قرار داشته است.

----

بازداشت پیمان قیامی، شهروند بهایی ساکن کرمانشاه

جمعه 19 فروردين 1390

خبرگزاری هرانا: پیمان قیامی، شهروند بهایی ساکن کرمانشاه، بدون ارائه حکم قضایی توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده است.

پیمان قیامی ساعت ۳۰: ۸ صبح امروز ۱۹ فروردین ماه، توسط مأموران وزارت اطلاعات بازداشت شد.

ماموران وزارت اطلاعات با مراجعه به منزل مسکونی پیمان قیامی که در کرمانشاه سکونت دارد، پس از بازرسی خانه و ضبط برخی وسایل شخصی از جمله کتاب ها و دو کیس کامپیوتر نامبرده را نیز همراه خود بردند.

مأموران در آخرین ساعات شب گذشته به منزل آقای قیامی یورش بردند، اما به دلیل عدم ارائه حکم مراجع قضایی از ورود آن ها ممانعت به عمل آمد و در نهایت با توهین و تهدید به شکستن قفل در، وارد منزل شدند.

شایان ذکر اسن که علت دستگیری این شهروند بهایی پاسخگویی به برخی سؤالات عنوان شده است.

----

سارا محبوبی، شهروند بهایی ساکن ساری بازداشت شد

يكشنبه 21 فروردين 1390

خبرگزاری هرانا: سارا محبوبی، دانشجوی محروم از تحصیل بهایی ساکن ساری صبح روز شنبه بیستم فرودین ماه برای دومین بار در طول یک سال گذشته بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات ساری منتقل شد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، مأمورین اداره  اطلاعات شهر ساری، پس از تفتیش منزل مسکونی پدری سارا محبوبی علاوه بر ضبط کتب، دست نوشته ها، سی دی و کیس کامپیوتر، وی را بازداشت کردند.

این دانشجوی محروم از تحصیل بهایی پیش‌تر در تاریخ ۳ تیر ۱۳۸۹ پس از مراجعه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در ساری بازداشت و پس از گذشت ۲۴ روز در تاریخ ۲۷ تیرماه با تودیع وثیقه از بازداشتگاه اطلاعات ساری آزاد شد.

بازداشت سارا محبوبی در حالی صورت گرفته که روز پنج شنبه ۱۸ فرودین ماه سال جاری، محکومیت ۱۰ ماه حبس تعزیری در دادگاه بدوی به وکیل وی ابلاغ شد. یکی از اتهامات ذکر شده در حکم خانم محبوبی "عضویت در سایت ضد انقلاب فیسبوک" عنوان شده بود.

پیش‌تر نیز نامبرده چندین بار به صورت تلفنی از طرف دادگاه ساری برای دریافت حکمش احضار شده بود که به دلیل تلفنی بودن این احضار از حضور در دادگاه امتناع کرده بود.

----

وضعیت بد جسمی و روحی سام محمودی، دبیر سرویس کتاب روزنامه شرق در زندان

سام محمودی سرایی، دبیر سرویس کتاب روزنامه شرق که دهم اسفند سال ۱۳۸۹ بازداشت شده است، از نظر جسمی و روحی دارای وضعیتی نگران‌کننده است.

به گزارش خبرنگار کلمه، وضعیت این این روزنامه‌نگار که از مشکل مزمن میگرن و دستگاه گوارش رنج می‌برد در زندان وخیم‌ شده است.

وی به دلیل بیماری باید از مصرف برخی غذاها خودداری کند و داروهایش را نیز به‌طور مرتب استفاده کند اما در زندان این موضوع رعایت نمی‌شود.

سام محمودی از زمان بازداشت تاکنون از ملاقات حضوری محروم بوده و تنها چند بار توانسته با خانواده‌اش تماس تلفنی بگیرد. قاضی سان‌یاری که پرونده وی را در شعبه ۸ دادیاری دادگاه انقلاب بر عهده دارد علیرغم اینکه سام محمودی ممنوع‌الملاقات نیست اما با ملاقات حضوری وی مخالفت می‌کند.

این روزنامه‌نگار هم‌اکنون در بند قرنطینه زندان اوین به‌سر می‌برد.

وی در تماس‌های تلفنی‌اش از وضعیت روحی نامناسبی برخوردار بوده است. سام محمودی در این تماس‌ها گفته که نگران است دادگاه برای وی حکم سنگینی صادر کند.

«تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری»، سرودن ترانه «من اعتراف می‌کنم …» از جمله اتهامات وی اعلام شده است.

از سویی دیگر منزل این روزنامه‌نگار که استیجاری بوده تا دو هفته دیگر باید تخلیه شود و صاحب‌خانه به دلیل اتفاقی که برای این روزنامه‌نگار رخ داده، حاضر به تمدید قرارداد خانه نشده است. در همین حال صاحب‌خانه گفته است که مبلغ رهن خانه را تنها به سام محمودی تحویل می‌دهد.

به همین دلیل از این نظر، همسر وی نیز تحت فشار قرار دارد.

تعداد زیادی از روزنامه نگاران در جریان وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران بازداشت شدند که تعدادی از آن‌ها پس از چند ماه حبس آزاد شدند و گروهی همچنان در زندان به سر می برند.

سازمان گزارشگران بدون مرز می‌گوید ایران بزرگ‌ترین زندان روزنامه‌نگاران در خاورمیانه است.

----

سی سال زندان در تبعید برای سه شهروند در ارومیه

يكشنبه 21 فروردين 1390

خبرگزاری هرانا: سه زندانی به نام‌های "ایرج محمدی"، "احمد پولاد خانی" و "محمدامین آگوشی" هرکدام به تحمل ۱۰ سال حبس در زندان زاهدان محکوم شدند.

برادر یکی از این افراد در گفتگو با آژانس خبری موکریان ضمن تأیید این خبر اظهار داشت: ا"ین سه زندانی به اتهام جاسوسی از سوی شعبه دوم دادگاه نظامی آذربایجان غربی به اعدام محکوم شده بودند که در پی درخواست اعاده دادرسی از سوی وکلای این افراد، دیوانعالی کشور با این درخواست موافقت و جهت محاکمه مجدد، پرونده از سوی دستگاه قضایی به شعبه یک (هم عرض) دادسرای ارومیه ارجاع داده شد."

وی در ادامه افزود: "شعبه یک دادگاه نظامی ارومیه اخیراً این سه شهروند را محاکمه و هرکدام از آنان را به تحمل ۱۰ سال حبس در زندان زاهدان محکوم نموده است."

یادآور می‌گردد که ایرج محمدی اهل میاندوآب، محمدامین آگوشی و احمدپولادخانی اهل پیرانشهر در اردیبهشت ماه ۸۸ دستگیر و هم اکنون در زندان مرکزی ارومیه به سر می‌برند.

----

همسر آرش سقر: نه مرخصی می دهند نه ملاقات 5 سال حبس برای جدی گرفتن انتخابات، باز هم کافی نیست؟

 

فرشته قاضی

یکشنبه ۲۱ فردين ۱۳۹۰

روز: خانواده آرش سقر در مصاحبه با "روز" اعلام کردند که این فعال سیاسی ترکمن با گذشت 18 ماه از بازداشت، از حق مرخصی محروم است و امکان ملاقات حضوری با خانواده اش را نیز ندارد.

آرش سقر، از اول آذر ماه 88 در بازداشت به سر می برد او ابتدا به جاسوسی برای ترکمنستان متهم شد و سپس با تبرئه از این اتهام، به اقدام علیه امنیت ملی متهم و از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به 8 سال حبس تعزیری و 5 سال محرومیت از فعالیت در احزاب، رسانه ها و مطبوعات محکوم شد.

دادگاه تجدید نظر آقای سقر را به 5 سال حبس تعزیری و 5 سال محرومیت از فعالیت در احزاب، رسانه ها و مطبوعات محکوم کرده است و این فعال ترکمن در حال گذراندن دوران محکومیت خود در بند 350 اوین است که تاکنون امکان استفاده از مرخصی نیافته و از ملاقات حضوری با خانواده خود نیز محروم است.

آزاده قرنجی، همسر آقای سقر می گوید که همسرش نماینده اهل تسنن در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بوده، بی گناه است و باید آزاد شود.

مصاحبه "روز" با آزاده قرنجی، همسر آرش سقر را در ذیل بخوانید.

خانم قرنجی 18 ماه از بازداشت همسر شما می  گذرد ایشان اکنون در چه شرایطی هستند؟

18 ماه است که نه مرخصی می دهند نه ملاقات حضوری. از آذر 88 که بازداشت شد پسر من که الان 5 سالش شده، آغوش پدرش را ندیده. تلفن هایش هم که قطع است. 1 ماه بند 209 بود و اکنون در بند 350 زندان اوین است و تنها ارتباطش با دنیای خارج از زندان ملاقات های 20 دقیقه ای کابینی است که به ما میدهند.

همسر شما جزو زندانیانی است که تاکنون به مرخصی نیامده اند. در پاسخ به درخواست های شما و پی گیری هایتان چه می گویند؟

همسرم و وکیل ایشان آقای علیزاده طباطبایی بارها تقاضای مرخصی کرده اند و در پاسخ فقط وعده داده اند یعنی مدام وعده می دهند و نمی گویند که نه نمی شود و.... بارها خود من تقاضا کرده ام و می گویند داریم بررسی می کنیم و فقط همسر شما نیست و... جواب قطعی نمی دهند. اخیرا من به دادستان درخواست مرخصی دادم باز هم گفتند سرشان شلوغ است و بررسی می کنند. سه روز پیش هم رفتم پیش معاون دادستان هم درخواست مرخصی دادم هم درخواست ملاقات حضوری. گفتم اگر مرخصی نمی دهید حداقل یک ملاقات حضوری بدهید.افضلی، معاون دادستان گفت مه من اختیاری ندارم و درخواست شما را میگذارم روی میز که رسیدگی شود.

یعنی تاکنون به شما نگفته اند که علت عدم موافقت با مرخصی همسرتان چیست؟

علت اش را نمیدانم و واقعا برای خود من هم سوال است و خیلی دوست دارم بدانم چرا مرخصی نمیدهند چرا ملقاات حضوری نمیدهند هیچی که به ما نمی گویند و زندگی خیلی برای ما سخت شده نمیدانم صدای من به کجا می رسد نامه ای به رهبری نوشته بودم که هیچ جوابی از هیچ جایی به نامه ام داده نشد. 15 روز تمام در ایام عید چشم به در دوختیم و به انتظار نشستیم.حتی تا روز آخر عید هم منتظر بودیم که مرخصی بدهند حتی فقط برای یک روز، اما ندادند. هفته اول با خود گفتیم خب هفته اول به یک عده ای میدهند و هفته دوم به عده ای دیگر. هر روز ما به انتظار گذشت و در اصل عیدی نداشتیم و خبری نشد. باز ما ماندیم و شیشه های ملاقات کابینی که پسر 5 ساله ام حاضر نیست بیاید با اینکه هر بار او را راضی میکنم.

چرا؟ ممکن است بفرمایید چرا پسرتان حاضر نیست به ملاقات کابینی بیاید؟

نزدیک 18 ماهه که آغوش پدرش را ندیده وقتی به سالن ملاقات می رویم مدام میخواهد راهی پیدا کند آن سوی شیشه برود و پدرش را در آغوش بگیرد و لمسش کند. نمی تواند و عصبی می شود هر بار می گویم میرویم ملاقات داد میزند که شیشه دارد من نمی آیم اما خب به هر طریقی راضی اش میکنم چون پدرش نیاز دارد او را ببیند. میرویم و می گوید به آقای اینجا بگو در شیشه را باز کند. حتی به آقای علیزاده طباطبایی، وکیل همسرم گفته که شما نمی توانید کلید شیشه را پیدا کنید پدرم را از شیشه در بیاوریم؟ خیال میکند پدرش را توی شیشه انداخته اند. ما هم هر بار به یک نوعی توجیه میکنیم مثلا می گوییم آنجا هوا تمیز است و برای اینکه پدرت مریض نشود پشت شیشه است و.... هفته گذشته هم که ملاقات کابینی داشتیم پسرم آبله مرغان گرفته بود و به شدت مریض بود با این حال او را بردم و اکنون میدانم که همسرم به شدت نگران است و هیچ راهی هم برا یارتباط ندارد تلفن های بند 350 قطع است و می ماند تا دفعه بعد که به ملاقات برویم و او خبردار شود.اینقدر این بچه از نظر روحی به هم ریخته و عصبی شده که در درخواستی که برای ملاقات حضوری داده ام نوشته ام من به کنار نمیدهید ندهید اما به این بچه بدهید بگذارید این بچه چند دقیقه هم که شده آغوش پدرش را ببیند. همسرم هم بارها تقاضای ملاقات با پسرم را کرده اما تاکنون بی پاسخ مانده است.

گفتید هفته گذشته همسرتان را دیده اید از نظر روحی و جسمی او چه وضعیتی دارد؟

از نظر جسمی که نمیدانم من ماههاست او را از نزدیک ندیده ام و از پشت کابین هم چیزی معلوم نیست. اصلا نمی توانم بگویم شرایط جسمی اش چگونه است خودش هم چیزی به ما نمی گوید که نگران و ناراحت نشویم. اما حال روحی اش اصلا خوب نیست.

خانم قرنجی، همسر شما ابتدا به جاسوسی سپس به اقدام علیه امنیت ملی متهم و محکوم شد. مستندات این اتهامات چه بود؟

از اتهام جاسوسی ده ماه بعد از بازداشت تبرئه شد. همسرم نماینده اهل تسنن در ستاد آقای موسوی بود او ترکمن است و بستگانی در ترکمنستان دارد در پرونده اش نوشتند "ارتباط گیری با سرویس بیگانه در راستای جنگ نرم". که گزارش وزارت اطلاعات بوده. هیچ مستنداتی وجود نداشت و بیشتر سوالاتی که رد بازجویی ها از همسرم شده بود مربوط به انتخابات بوده و....

شغل همسرتان چه بود. غیر از فعالیت در ستاد آقای موسوی، آیا همسرتان فعالیت دیگری نیز داشت؟

همسرم کارمند رسمی تامین اجتماعی بود اما از زمان بازداشت، حقوق او را قطع کردند. با اینکه کارمند رسمی بود. هیچ فعالیت دیگری هم نداشت تنها فعالیت او در ستاد آقای موسوی بود.

شما گویا در شهرستان سکونت دارید و برای ملاقات کابینی هر هفته به تهران می روید؟

زندگی ما از هم پاشیده ما تهران زندگی میکردیم اما با قطع حقوق همسرم، خرج و مخارجم بر عهده خانواده ام است برای همین آمدم شهرستان پیش آنها. ماهی یکبار به تهران میروم و مدتی مامنم و ملاقات میکنم و باز برمیگردم پیش خانواده ام.

خانم سقر اگر صحبتی در پایان دارید بفرمایید.

فقط میخواهم بگویم من از این مصاحبه هیچ هدف سیاسی و هدف خصمانه ای ندارم. فقط میخواهم صدایم رابه گوش مسولینی که باعث و بانی شرایط فعلی ما هستند و می توانند تغییری در این شرایط ایجاد کنند برسانم. هر نامه ای نوشتم و هر جایی رفتم بی پاسخ ماند. الان هم نمیدانم واقعا حرفهای من تاثیری دارد و صدای من به گوش کسی میرسد یا نه. خیلی ها گفتند مصاحبه نکن ممکن است سر لج بیفتند و مدارا کن. علت اینکه این مدت مصاحبه نمبکردم همین بود اما آخر تا کی مدارا؟ بچه من دارد از دستم میرود. تا کی سکوت؟ فقط امیدوارم هر چه زودتر این روزها تمام شود و هر کسی که باعث و بانی و مسول این مسائل است صدای مرا بشنود و دل شنگ اش نرم شود. باالخره ما هم انسان هستیم. ما چیزی نمیخواهیم انظتار زیادی نداریم. بگذارند همسرم را ببینیم بگذارند از حقوق قانونی خود برای مرخصی استفاده کند. از اتهام جاسوسی تبرئه شده و اتهام چندانی ندارد انتظار آزادی اش را دارم. 20 سال هم به او زندان بدهند باز هم بر بیگناهی اش اطمینان دارم. روزهای بدی است لحظه سال تحویل دعا کردم سال 90 سال آزادی همه زندانیان سیاسی باشد و امیدوارم همه زندانیان سیاسی و همسر من آزاد شوند.

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران