بازگشت به صفحه اول

 

 
 

تظلم خواهی زندانیان سیاسی زن از ملت ایران

نامه ۹ زندانی سیاسی زن در قرچک ورامین

ملت شریف ایران
وجدان‌های بیدار
آیات و مراجع عظام تقلید
مقامات مسئول جمهوری اسلامی
مجامع حقوق بشری در سراسر دنیا
حدود یک هفته از انتقال ما زندانیان سیاسی زن زندان رجایی شهر به «زندان قرچک ورامین» می‌گذرد. آنچه ما را وادار به نوشتن این نامه کرده است، حجم عظیم اتفاقاتی ست که جز محیر العقول خواندنشان واژه‌ای دیگر برای توصیفشان نمی‌یابیم.

از بدو ورود به این اصطلاح «ندامتگاه» چنان از آنچه در اطرافمان می‌گذرد شگفت زده‌ایم که باور نمی‌کنیم سال هاست جمعی از زندانیان را در جمهوری اسلامی ایران به قصد «تادیب» به چنین مکانی می‌فرستند. ما که تجربهٔ اسارت در زندان رجایی شهر را نیز در کوله بار خود داریم، هرگز گمان نمی‌بردیم که پس از خروج از رجایی شهر شاهد چنین وضع اسف باری باشیم.

در بند زنان زندان رجایی شهر، هر روز شاهد انواع و اقسام بی‌حرمتی‌ها، قانون شکنی‌ها، موارد متعدد تعدی به حقوق زندانیان و چه بسا در مواردی قتل زندانیان توسط مجرمین خطرناک بودیم. به هر روی پیگیری‌های مداوم اینجانبان، منجر به اختصاص دو اتاق مخصوص زندانیان به اصطلاح امنیتی شد. تا اینکه زمزمهٔ انتقال زندانیان زن به زندان کچویی کرج آغاز شد. با خود می‌پنداشتیم که هر جایی بهتر از رجایی شهر باشد، اما پس از انتقال بخش اعظم زندانیان به زندان کچویی کرج، از شرایط ناگوار زندانیانی شنیدیم که همه به قصد «تادیب» و» تربیت» بدانجا فرستاده شدند! از ابتدای این انتقال، شایعات گوناگونی نیز در رابطه با زندانیان سیاسی آغاز شد.

دیری نگذشت که سه شنبه هفته گذشته ما را نیز با دست بند و پا بند و تحت شرایط فوق امنیتی‌ای که حتی در دوران بازجویی نیز به خود ندیده بودیم، در بد‌ترین وضع ممکن راهی جاده ورامین کردند، تا پس از گذران سه ساعت و نیم راه، که منجر به بدحال شدن تنی چند از زندانیان نیز گردید، ما را به زندان قرچک ورامین واقع در بیابان‌های اطراف تهران، منتقل کردند. در رابطه با جایگاه جغرافیایی این زندان، همین بس که ما همچنان در عجبیم از آنکه خانواده‌های ما چگونه خواهند توانست برای ملاقات با ما به این ینگه دنیا بیایند؟

بگذریم از اینکه با گذشت چیزی حدود یک هفته هنوز نه حرفی از ملاقات هست و نه دیداری با خانواده‌ها. به هر روی ما از آنچه تحت عنوان حقوق زندانیان نامیده می‌شود می‌گذریم و تنها از بدیهی‌ترین حقوق انسانی آدمیانی می‌گوییم که در این زندان مدت هاست نگهداری می‌شده‌اند و هم اکنون ما نیز به لطف مسئولین سعادت تجربهٔ چنین شرایطی را پیدا کرده‌ایم.

زندان قرچک ورامین شامل هفت سوله است که هر سوله با تخت‌هایی به ظرفیت چند ده نفر تجهیز شده است. این در حالی ست که در هر کدام از این سوله‌ها بیش از ۲۰۰ زندانی نگهداری می‌شوند. عدم وجود کوچک‌ترین سیستم، برای تهویه هوا، وضعیت اسف بار بهداشتی به نحوی که بوی فاضلاب و شدت گازهای ناشی از آن برای بسیاری از زندانیان ناراحتی‌های تنفسی جدی به وجود آورده است. دو سرویس بهداشتی برای بیش از ۲۰۰ نفر، دو اتاقک حمام برای همین تعداد از زندانیان در نظر گرفته شده. محدودیت‌های به وجود آمده به خاطر سرویس‌های بهداشتی، عملا باعث شده است تا بسیاری از زندانیان از محیط سوله و مابین تخت‌ها به عنوان «سرویس بهداشتی» استفاده کنند.

به دلیل نبود حتی یک شیر آب جداگانه زندانیان برای شستشوی لباس و ظروف خود باید از همین حمام و سرویس بهداشتی استفاده کنند. روزانه به اصطلاح «سه وعده» غذایی در سلف سرویس این زندان ارائه می‌شود

مجددا از پرداختن به وضعیت بهداشتی سلف سرویس و کیفیت غذا اجتناب می‌کنیم و تنها اینکه در هفته گذشته به دلیل کمبود جیره غذایی، چندین بار وعده نامبرده به بسیاری از زندانیان نرسید. وعده مذکور نیز اغلب دو قرص نان خشک و یک سیب زمینی، و یا مقدار بسیار اندکی ماکارونی را شامل می‌شود. از آنجا که بسیاری از زندانیان کم سن و سال حتی زیر ۱۸ سال نیز در این زندان نگهداری می‌شوند، به وضوح می‌توان مشکل سوءتغذیه جدی را در میان بسیاری ز زندانیان مشاهده کرد.

بگذریم از نحوه برخورد مسئولین سلف سرویس، نگهبانان و … که با توهین آمیز‌ترین شکل ممکن زندانیان را خطاب کرده و مرتب نهیب می‌زنند. و باز بگذریم از عدم وجود امنیت جانی در سلف سرویس، به خاطر درگیری‌های زیادی که بر سر غذا به وجود می‌آید. تا جایی که غذاخوری زندان از جانب زندانیان به طعنه «کتک خوری» نامیده می‌شود.

در زندان‌های دیگر اغلب مکانی تحت عنوان فروشگاه جهت تهیه مایحتاج ضروری زندانیان از مواد خوراکی تا بهداشتی در نظر گرفته می‌شود که ما چنین چیزی را نیز در این زندان ندیده‌ایم.

محیط هواخوری زندان نیز فضایی ست که در حالت ایده آل ظرفیت چند ده نفر را داراست که همیشه به عنوان محل هواخوری بیش از ۴۰۰ نفر استفاده می‌شود. محیطی با دیوار‌های سیمانی بلند که هیچ شباهتی با هواخوری زندان‌هایی همچون اوین و رجایی شهر ندارد. بزرگ‌ترین لطف مسئولین این زندان به زندانیان اجازهٔ دوبار استفاده از آب جوش جهت نوشیدن چای است، که در هفته گذشته و بر اثر پرتاب ظرف آب جو ش به سمت یکی از زندانیان، چند تن از ایشان دچار جراحت جدی شدند.

تنبیهات بسیار شدید و برخورد‌ها و درگیری‌های میان زندانیان بسیار دور ازشان و مقام و منزلت انسان است. چرا که از خود می‌پرسیم در کجای دنیا نتیجهٔ درگیری بر سر آب جوش و تنبیه متعاقب آن کشیدن ناخن‌های دستان یک زندانی باشد؟ در کجای دنیا عده‌ای مرد باتوم به دست را به بند نگهداری زنان زندانی به قصد ضرب و شتم می‌فرستند؟ در کجای دنیا کودکان ۱۴ و ۱۵ ساله را در چنین شرایطی نگهداری می‌کنند؟

دریغا که شرمساریم از آنچه در اطرافمان می‌گذرد و دو چندان شرمساریم از آنکه نظیر چنین فجایع غیر انسانی در مملکت ما به وقوع می‌پیوندد. کشوری که کبادهٔ تاریخ و فرهنگ و هنرش، دبدبهٔ اسلام گرایی و انسان دوستی‌اش گوش فلک را کر کرده است.

ما زندانیان سیاسی زن زندان قرچک ورامین پس از مشاهدهٔ شرایط فعلی تلاش‌های بسیار کرده‌ایم تا موارد مذکور را که تنها به مثابهٔ قطره‌ای از دریای بی‌عدالتی‌ها و بی‌قانونی‌های موجود در این زندان بوده است را به عرض مقامات زندان برسانیم.

تا به امروز تنها صحبت از انتقال به بند زندانیان مالی، در راستای «کنترل تراکم جمعیت سوله‌ها» بوده است. اگرچه بند زندانیان مالی نیز تنها سوله‌ای ست با شرایط مشابه، که کاملا با محل نگهداری فعلی مرتبط بوده و هیچ برتری‌ای بر جایگاه فعلی ندارد اما مشکل ما تنها اجرای حقوق زندانیان نیست، که اگرچه آن را نیز حق مسلم خود می‌دانیم اما با توجه به آنچه ذکر شد، سخن از بدیهی‌ترین حقوق انسانی، زندانیانی ست که جملگی به قصد تادیب و تربیت بدین جا فرستاده شده‌اند.

مگر آنکه مسئولین قضایی کشور، تمام آنچه شرع و قانون و اخلاق بدان معتقد است را به گوشه‌ای افکنده باشند، و سیستم نظارتی خود را بر این اصل استوار کرده باشند که تمامی مجرمین، از کوچک‌ترین مرتکبین به جرم تا بزرگ ترینشان مستحق مرگ‌اند. که اگر چنین بود امر به معروف و نهی از منکر به چه منظور به عنوان یکی از اساسی‌ترین مبانی شریعت اسلام شناخته شده است؟ قانون اساسی، آیین دادرسی کیفری و قانون مجازات را برای چه و که تدوین کرده‌اند؟ در ابتدای این عریضه، وجدان‌های بیدار را خطاب قرار دادیم، دگرباره از مقامات جمهوری اسلامی ایران، مجامع حقوق بشری، آیات و مراجع عظام تقلید، خواهشمندیم، تا به وظیفهٔ شرعی، انسانی و اخلاقی خود عمل نمایند وخواستار رسیدگی به وضعیت نگهداری زندانیان زن در زندان قرچک ورامین شوند.

در پایان خاطر نشان می‌شویم که در ابتدای مشاهده این وضعیت و هتاکی‌ها و برخوردهای غیر قانونی‌ای که با زندانیان می‌شد، تصمیم به اعتصاب غذا گرفتیم، و کماکان بر این حق خود اصرار می‌ورزیم که در صورت تداوم شرایط فعلی، بیمی برای گذشتن از جان خود نداریم که اگر داشتیم هیچ کدام امروز در اینجا نبودیم. اگرچه تجربه به ما ثابت کرده است که بی‌ارزش‌ترین چیز در زندان، جان آدمی ست. آن هم چنین زندانی، که اساس وجودش نه قانون، نه نظام جمهوری اسلامی، نه مقامات قضایی که اصل انسانیت را به زیر سوال می‌برد. به هر روی دست به دامان وجدان‌های بیدار شده‌ایم تا اگر ذره‌ای انسانیت در وجودمان باقی مانده باشد، در برابر این بی‌حرمتی‌ها به‌شان و منزلت انسانی که ملائک بر او سجده برده‌اند سکوت نکنیم.

زندانیان سیاسی زن در زندان قرچک ورامین

منبع: کلمه

----

کشیدن ناخن چند زندانی سیاسی زن در زندان قرچک

برخی زندانیان سیاسی زن از زندان رجایی‌شهر به زندان قرچک ورامین، جایی که از آن با نام "کهریزک دوم" یاد می‌کنند منتقل شده‌اند. پدر شبنم مددزاده می‌گوید ناخن چند زندانی سیاسی زن در این زندان را کشیده‌اند.

دويچه وله: شبنم مددزاده نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت که به پنج سال زندان محکوم شده است، سه‌شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ به همراه چند زندانی سیاسی زن دیگر از زندان رجایی‌شهر کرج به زندان قرچک ورامین منتقل شده است. پیش از این انتقال، خبر انحلال بند زنان زندان رجایی شهر کرج و انتقال زندانیان به مکانی نامعلوم منتشر شده بود. پدر شبنم مددزاده درباره انتقال دخترش به زندان قرچک می‌گوید: «هفته گذشته که روز ملاقات برای خانم‏ها بود ، مادر و خواهر شبنم برای ملاقات به زندان گوهردشت رفته بودند. به آن‏ها گفته بودند زندانیان امروز از این‏جا می‏روند. همان روز آن‏ها را به زندان قرچک برده‏ اند.»

آقای مددزاده افزود: «بیش از ۲۰۰ نفر را در چند سیلو در قرچک جای داده‌اند. نه آب، نه برق، نه حمام، هیچ‏گونه وسایل بهداشتی ندارند. در میان افرادی که آن‏جا هستند، از قاتل و چاقوکش گرفته تا زندانیان سیاسی حضور دارند. همگی در یک انبارند، نه حمام دارند، نه بهداشت دارند، هیچی! روزی یک بار به توالت و دستشویی می‏روند که ظرف‏های‏شان را هم باید در همان‏جا بشورند.»

بشنوید: گفت‌وگو با پدر شبنم مددزاده درباره وضعیت زندان قرچک

پدر شبنم مددزاده درباره تنها تماس تلفنی دختر خود از زندان قرچک می‌گوید: «امروز (شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۰)، تماس گرفت و گفت: "بابا ما را بردند قرچک، می‌گوید ‏آن‏جا ناخن کشیده‏اند، روزی یک تکه نان به آن‏ها می‏دهند، با باتوم بالای سرشان می‏ایستند و می‏گویند همین است که هست، باید بخورید، نخورید هم همین است. هرکاری می‏کنند، می‏زنند، می‏کشند، کاری ندارند. حتی ناخن، شکنجه،… با باتوم آن‏جا ایستاده‌اند و وقتی زندانی می‏گوید مریض هستم، می‏گویند: مریض یعنی چه! مریض یعنی مردن!»

فرزاد مدددزاده برادر شبنم مددزاده نیز در زندان رجایی‌شهر کرج زندانی است. پدر این دو زندانی سیاسی درباره حکم زندان دختر و پسر خود می‌گوید: «دادگاه شبنم یک سال طول کشید. آقای اولیایی‏فر وکیل آ‏نها (شبنم و فرزاد مددزاده) بود. در یک سال ۵ بار آن‏ها را به دادگاه آورده‏اند، تا این‏که در پنجمین‏ دادگاه، به هر دو حکم پنج سال زندان دادند. هم به شبنم و هم به برادرش فرزاد مددزاده که الان در زندان رجایی شهر است.»

انتقال حداقل ۱۰ زندانی زن از زندان رجایی‌شهر به زندان قرچک

فرزاد مددزاده برادر شبنم مددزاده، مهر ۱۳۸۹در نامه‌ای خطاب به خواهرش نوشته است: «اگر از بهترین و بدترین خاطراتم بپرسند، بی شک هر دو را من در یک لحظه دیدم و آن هم لحظه‌ی دیدن تو در اتاق بازجویی بعد از ماه‌ها انفرادی و بی خبری در سلول‌های مخوف ۲۰۹ بود. وقتی که چشمم به چهره‌ات افتاد که در زیر فشار و شکنجه‌های روحی و جسمی داغان شده بود، در اوج خوشی حاصل از دیدنت می‌خواستم که با تمام وجود گریه کنم. در همان حال دیدم در چشمان گودافتاده ولی درخشانت، روح بزرگت را که باز امید و یقین را در من می‌تاباندی.»

شبنم مددزاده، دبیرسابق سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران، ۱ اسفند ۱۳۸۷ بازداشت شد. ابتدا در زندان اوین، بعد رجایی شهرکرج هم اکنون در زندان قرچک ورامین زندانی است. به گزارش سایت کلمه، زندانیان سیاسی زن زندان قرچک وقتی به شرایط زندان اعتراض کرده‌اند، ماموران امنیتی زندان با باتوم آن‌ها را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند. بنا بر این گزارش به‌زودی زندانیان سیاسی زندان اوین هم به زندان قرچک ورامین منتقل خواهند شد. 

پدر شبنم و فرزاد مددزاده دو زندانی سیاسی از انتقال حداقل ۱۰ زندانی سیاسی زن از زندان رجایی‌شهر به زندان قرچک خبر داد و درباره عدم توضیح مسئولان زندان گفت: «هیچ‏کس صحبت نمی‌کند. این‏ زندانی‏ها ابتدا در زندان اوین بودند. بعد از حکمی که به آن‏ها داده شد، به زندان رجایی شهر تبعید شدند. یک ماه بعد گفتند این‏ها را از این‏جا می‏بریم. یک بار می‏گفتند می‏بریم جاده‏ی قم، یا می‏گفتند که به اطراف کرج می‏برند آخرین روز متوجه شدیم، آن‏ها را به قرچک برنده‏اند. تمام ۲۰۰- ۳۰۰ نفر را هم به آن‏جا برده‏اند و در چند سالن جا داده‏اند. البته چه سالنی، عذر می‏خواهم، مانند طویله.»

نامه سرگشاده زندانیان سیاسی زندان قرچک

در همین‌حال حال روز شنبه ( ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۰) زندانیان سیاسی زن که به زندان قرچک انتقال داده شده‌اند در خطاب به ملت ایران همه وجدان‌های بیدار، تظلم‌خواهی کرده‌اند. آنها از نگهداری کودکان ۱۴، ۱۵ ساله در این زندان خبر داده و نوشته‌اند: «زندان قرچک ورامین شامل هفت سوله است که هر سوله با تخت‌هایی به ظرفیت چند ده نفر تجهیز شده است. این در حالی‌ست که در هر کدام از این سوله‌ها بیش از ۲۰۰ زندانی نگهداری می‌شوند. عدم وجود کوچک‌ترین سیستم، برای تهویه هوا، وضعیت اسف‌بار بهداشتی به نحوی که بوی فاضلاب و شدت گازهای ناشی از آن برای بسیاری از زندانیان ناراحتی های تنفسی جدی به وجود آورده است.»

در ادامه این نامه درباره "آزار و شکنجه زندانیان" آمده است: «بزرگ ترین لطف مسئولین این زندان به زندانیان اجازه ی دوبار استفاده از آب جوش جهت نوشیدن چای است، که هفته گذشته و بر اثر پرتاب ظرف آب جوش به سمت یکی از زندانیان، چند تن از ایشان دچار جراحت جدی شدند. از خود می پرسیم در کجای دنیا نتیجه ی درگیری بر سر آب جوش و تنبیه متعاقب آن کشیدن ناخن‌های دستان یک زندانی باشد؟ در کجای دنیا عده ای مرد باتوم به دست را به بند نگهداری زنان زندانی به قصد ضرب و شتم می فرستند؟ در کجای دنیا کودکان ۱۴ و ۱۵ ساله را در چنین شرایطی نگهداری می کنند؟»

زندانیان سیاسی زندان قرچک در پایان نامه خود تاکید کرده‌اند در صورت تداوم شرایط فعلی دست به اعتصاب غذا خواهند زد.

حسین کرمانی
تحریریه: مصطفی ملکان

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران