|
|
|||
رشد شدید کودکآزاری در کشور آتش زدن بچه ها به دلیل فقر و اعتیاد بنيامين صدر پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۰ 123. این شماره تلفن در یک ماه گذشته و بنا بر اعلام خبر گزاریهای رسمی در ایران بارها به صدا در آمده و خبر دردناک چندین مورد کودک آزاری حاد در اردیبهشت ماه امسال، از این طریق به بیرون از محیط خانه راه یافته و در فضای رسانه ای کشور و حتی در میان رسانه های فارسی زبان خارج از ایران انعکاس یافته است. شماره تلفن مرکز فوریت های اجتماعی که زیر مجموعه سازمان بهزیستی ایران است و این روزها به دلیل جایجایی مکرر مدیران و ادغام وزارت خانه ها روزهای خوشی را پشت سر نمی گذارد فقط در یک ماه، ناجی 3 کودک شده که به طور پیاپی مورد آزار حاد آن هم از سوی خانواده های شان قرار می گرفتند، هانیه و نیما و اکنون باربد سه کودکی هستند که در اردیبهشت ماه امسال تا دم مرگ آزار دیده اند. آتش زدن "باربد" با گذشت تنها يك هفته از انتشار خبر دومين كودك آزاري و از ضرب و جرح شديد نیما از سوی پدر و مادرش، اين بار، یک مادر در حالي بر بالين پيكر سوخته پسر 3سالهاش به نام باربد شيون ميكند كه به گفته پرستاران، احتمال زنده ماندن اين كودك با 70 درصد سوختگي، بسيار اندك است. باربد را پدرش آتش زده. خودش ميگويد به خاطر تهديد و وادار كردن همسرش به ادامه زندگي مشترك؛ اما قطعا نقش محرك اعتياد آور «شيشه» در اين ماجرا پررنگتر است. شيرين صدر نوري ، مددكار اجتماعی كه دو روز پیش از نگارش این گزارش به عيادت «باربد» رفته بود، در گفتوگويي با خبرگزاری دانشجویان ایران(ايسنا)، درباره چگونگي وقوع اين حادثه گفت: پدر «باربد» به علت اعتياد به شيشه مدتها بود كه نسبت به «مينا» همسرش ظنين بوده و اختلافات اين دو موجب ميشود كه مينا تصميم به جدايي بگيرد. بنابراين خانه اجارهاي مشتركشان را در حالي كه شوهرش «باربد» را از او جدا ميكند، ترك كرده و به منزل پدرياش ميرود. این مددکار اجتماعی با بيان اينكه پدر باربد، درمدت درگيري با همسرش، چندين بار با او تماس گرفته و با تهديد آسيب زدن به باربد، از مادر درخواست بازگشت كرده بود، گفت که محمد به دليل مصرف مواد مخدر شرايط رواني نرمالي نداشته، بنابراين در زماني كه مادر باربد در منزل پدرياش حضور نداشته و پدربزرگش نيز از منزل خارج شده بود، با تهديد مادربزرگ به منزل آنها وارد ميشود و باربد را با خود به درون اتاقي برده و بنزيني كه داخل يك شيشه نوشابه با خود آورده بود را بر پيكر باربد ريخته و وي را به آتش ميكشد، مادربزرگ نيز زماني در ماجرا مداخله ميكند كه شيون باربد سه ساله را شنيده و با صحنه دلخراش سوختن او در شعلههاي آتش مواجه ميشود و از همسایه ها در خواست کمک می کند و به ترتیب پیکر سوخته باربد به بیمارستان منتقل و می شود و پدر نیز که خود کمی سوخته بوده از سوی پلیس دستگیر می شود. «باربد» در حالي سومين قرباني كودكآزاريهاي اخير به شمار ميرود كه پیش از او و در فاصله کمتر از یک ماه هانیه و نیما نیز قربانی کودک آزاری شدید شده بودند. رشد کودک آزاری در سال جدید در همین حال مصطفی اقلیما، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران از افزایش انواع مختلف آسیبهای اجتماعی نسبت به سال گذشته و دو برابر شدن گزارشهای مربوط به کودک آزاری شدید در کشور خبر داد و گفت: مهمترین دلیل وقوع این آسیب، مشکلات اقتصادی و فقر است. دکتر اقلیما به خبرگزاری مهر گفت: در حال حاضر میزان درآمد با مخارج خانواده ها یکی نیست بنابراین با افزایش مشکلات آنها میزان آسیبها نیز هر روز بیشتر می شود. رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران با تاکید براینکه آسیبهای اجتماعی قابل تبدیل به یکدیگرهستند، معتقد است: در شرایطی که زندانهای ایران 3 برابر ظرفیت فعلی، زندانی دارند و همچنین آمار طلاق نسبت به سال گذشته 6 درصد افزایش و ازدواج 2 درصد کاهش داشته است، آسیبهایی مانند کودک آزاری، در کنار آن زیاد می شود. به گفته اقلیما، میزان خط فقر یک میلیون تومان اعلام شده است در حالی که حقوق کارگران امسال 330 هزار تومان است و از سوی دیگر با توجه به اینکه قیمت اجاره یک آپارتمان کوچک حدود 500 هزار تومان است بنابراین امکان پرداخت آن با این حقوق ها وجود ندارد و همین امر درنهایت با بروز مشکلات اقتصادی باعث ایجاد آسیبهای مختلف در خانواده ها خواهد شد. آمارها فریاد می زنند یکی از غم انگیز ترین شکنجه ها آزار کودکی 35 روزه بود که چند سال پیش در بیمارستانی در گیلان در گذشت. در دست و پای این نوزاد پسر که پیمان نام داشت آثار سوختگی دیده می شد و دچار ضربه مغزی شده بود. این نوزاد والدینی 17 و 19 ساله داشت. در بین موارد کودک آزاری که در ایران به ثبت رسیده، این مورد، خردسال ترین کودکی است که مورد اعمال خشونت بار والدینش قرار گرفته است. آمار رسمی این کودک آزاری ها کمتر اعلام می شود، اما در آخرین آماری که در این زمینه منتشر شده آمده است: 66 درصد کودک آزاری ها از سوی مردان اعمال می شود و دختران بیش از پسران در معرض کودک آزاری قرار می گیرند. همچنین 25 درصد کودک آزاری ها در خانواده های طلاق اتفاق می افتد. این در حالی است که آمارها نشان می دهد 50 درصد والدین ایرانی معتقدند تنبیه برای کودک لازم است و 40 درصد والدین نیز به تنبیه بدنی گرایش دارند. بررسی ها درباره روابط میان خانواده و فرزندان نشان می دهد، در مقابل یک مورد کودک آزاری که فاش می شود، دست کم 20 مورد دیگر پنهان می ماند. تحقیقات نشان می دهد بیش از 90 درصد کودک آزاری ها در محیط خانه اتفاق می افتد و این در حالی است که پدران با 5/48 درصد، بالاترین و پس از آن مادران با 8/23 درصد در ردیف بعدی عوامل کودک آزاری جسمانی در خانواده های کودک آزار قرار دارند. بیشتر پرونده های کودک آزاری در ایران درباره کودکانی تشکیل شده که والدین معتاد داشته اند. اعتیاد، به ویژه در خانوادههای فقیر، تواناییهای تربیتی والدین را ساقط کرده و آنها را در شرایطی قرار می دهد، که همواره به خود زحمت فکر در عمق اعمال خویش را نمی دهند و آسانترین و سریعترین راه را برای سرکوب فرزند در پیش می گیرند. مشکل قانونی داریم؟ علی نجفی توانا، حقوقدان در گفت و گو با روز از فقدان سازوکار مشخص حقوقی برای دفاع از حقوق کودکان در ایران می گوید. دکتر نجفی توانا می گوید:با نهایت تأسف باید گفت که در مقررات داخلی ایران بر خلاف برخی قوانین داخلی و وجود قوانین بازدارنده در سطح جهانی، ساز و کار مشخص و کارآمدی برای دفاع از حقوق کودکان نداریم و حمایت لازم از کودکان در مواجهه با دشواریهای احتمالی زندگی نمیشود. به گفته او: در آخرین قانون حمایتی مصوب سال ۱۳۸۳ نیز پدر و مادر مستثنی شدند در حالیکه درصد قابل توجهی از کودک آزاریها در کشور ما از سوی پدر و مادر فاقد صلاحیت انجام میشود. بر پایه گزارش مددكاری انجمن حمایت از حقوق كودكان ایران نیز ، اكثر كودكان مورد آزار در زمینه حضانت، بدسرپرستی و بیسرپرستی نیاز به مساعدتهای حقوقی دارند. باید کاری کرد گزارش سالانه واحد مددكاری انجمن حمایت از حقوق كودكان حاكی است، در یك سال اخیر حدود 200 مورد كودكآزاری به مددكاری انجمن ارجاع شده كه همه این موارد نشاندهنده خشونت ورزی به كودكان است. براساس این گزارش، حدود 48 درصد این كودكان مورد آزار بدنی، 49 درصد آزار عاطفی، 13 درصد آزار جنسی، 20 درصد بهرهكشی اقتصادی و 12 درصد مورد آزار آموزشی قرار گرفتهاند. هرچند در برخی موارد نیز دو یا چند مورد كودكآزاری توامان صورت گرفته است. براساس همین گزارش، با این كه كودكآزاری بویژه از نوع جسمی و بدنی آن، از لحاظ قانونی جرم محسوب میشود، اما عملا این مسائل با وجود تاییدیه پزشكی قانونی و قابل رویت بودن، همچنان رخ میدهد. بر پایه این گزارش و با استناد به آمارهای ارایه شده كه بیشترین آزارها در خانه و خانواده اتفاق میافتد، باید برنامههایی برای حمایت از خانوادههایی كه در وضعیتهای دشوار و با آسیبهای متعددی روبهرو هستند، اجرا شود. برنامه هایی برای سرمایهگذاری در بخش خدمات رفاه اجتماعی و آموزش مهارتهای فرزندپروری. موضوعی که در اوضاع پرتلاطم سیاسی - اجتماعی ایران بیشتر بیشتر شبیه یک آرزوست. منبع: روز ---- بازگشت «نیما» دومین قربانی کودک آزاری به آغوش شکنجه گرانش و جای خالی نهادهای حقوق کودکان سپیده یوسف زاده
مدرسه فمینیستی: نیما دومین قربانت کودک آزاری ماههای اخیر به خانواده بازگردانده شد...(1) محیط خانواده تنها محیطی است که کودک اعتماد خود را به آن به راحتی از دست نمی دهد. آیا نیما هنوز به مادر و پدرش اعتماد می کند؟ حمایت از حقوق کودک تکلیفی است که بر عهده خانواده، سازمانهای مدنی ،ارگانهای دولتی، و سازمانهای بین المللی است. صرف نظر از سازمانهای خیریه که تجربه ای طولانی در ایران دارند عمر سازمانهای غیر دولتی که در ایران که به کار مشغولند – ازجمله فعالیت در حوزه حقوق کودک – بسیار کم است. تاسیس انجمن حمایت از حقوق کودک در ایران از اقدامات کلیدی و تاریخی بود که با اتفاقی ناخوشایند شروع شد: شکنجه ای که آرین گلشنی ۹ ساله بر اثر آن جان خود را از دست داد. مرگ آرین بازتاب گسترده ای در روزنامه ها داشت که این بازتاب و شکل گیری انجمن عمدتاً نتیجه فعالیتهای شیرین عبادی بود. اما آرین آخرین قربانی کودک آزاری در محیط خانواده نبود. متولیان حقوق کودک در ایران چه سازمانهایی هستند؟ عمر کوتاه نهادهای مدنی در ایران، ماهیت جزیره ای این نهادها، و ضعف مشارکت و همکاری بین آنها از موانع مهم رشد سازمانهای غیردولتی به طور کلی و سازمانهای غیردولتی کودکان به طور ویژه است. اما در این مقطع زمانی مهمترین مانع فعالیت این سازمانها محدودیت هایی است که از جانب دولت با آن روبرو هستند. با این حساب علیرغم تجربه های غنی و طولانی فعالین حقوق کودک در ایران، موانعی که به آن اشاره شد امکان بهره مندی موثر از این تجارب را نمی دهد. ارگانهای دولتی از قدیمی ترین دست اندرکارانی هستند که ابعاد مختلف حقوق کودک را هدف برنامه های خود قرار می دهند. آموزش و پروش، وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی و قوه قضاییه عمده ترین سازمانهایی هستند که برنامه های هدفمند و مشخص برای بهبود حقوق کودک در ایران را دارند. اما فعالیت آنها هم به طور مستقل از یکدیگر صورت می گیرد و هماهنگی موثری بین آنها وجود ندارد. علاوه بر این، سیاستها و استراتژیهای آنها نیازمند اصلاحات مهمی است که به نظر نمی رسد در آینده نزدیک اتفاق افتد. بنابراین در شرایط بحرانی مثل بازگرداندن نیمای چهارساله که توسط پدر و مادر خود شکنجه شده و آثار ضرب و جرح در همه جای بدن او هست به همان خانواده... یکی از خلاء های عمده در زمینه حقوق کودک در ایران خلاء سازمانهای بین المللی است. حضور این سازمانها در بیشتر کشورها به انتقال تجربه ها و به روز کردن آنها چه در سازمانهای غیردولتی و چه در ارگانهای دولتی کمک به سزایی داشته است. متاسفانه در ایران سازمانهای بین المللی که در زمینه حقوق کودک از تجربه طولانی برخوردارند فقط برای مدت کوتاهی در شرایط اضطراری حضور داشته اند. حضور سازمان نجات کودکان پس از زلزله بم یکی از این موارد است. موانع کاری که سازمانهای غیردولتی بین المللی در ایران با آن مواجه هستند امکان فعالیتی موثر را به آنها نمی دهد. و بلاخره صندوق کودکان سازمان ملل تنها آژانس بین المللی متخصص در امر حقوق کودکان است که در ایران مشغول به فعالیت است. صندوق کودکان سازمان ملل در سال ۱۹۴۶ و پس از جنگ جهانی دوم با عنوان صندوق اضطراری بین المللی کودکان تاسیس شد. هدف عمده این سازمان در آن زمان، حمایت از کودکان آسیب دیده از جنگ بود. پس از چند سال منشور این سازمان تغییر یافت تا کودکان و زنان کشورهای در حال توسعه را هم تحت پوشش قرار دهد (2). این تغییر در نتیجه لابی کشورهای در حال توسعه از جمله پاکستان و ایران بود(3). و از سال ۱۹۵۰صندوق اضطراری حقوق کودک با عنوان صندوق کودکان ادامه کار داد و ماهیت کار این صندوق تا مدتها اضطراری ماند. امروز هم تخصص یونیسف در کشورهای توسعه نیافته عمیق تر است اگر چه از اواسط دهه ۱۹۹۰ فعالیت های یونیسف به امور مربوط به توسعه اجتماعی و اقتصادی معطوف شده است. گفتمانی که در دهه اخیر در این سازمان در جریان است خروج یونیسف از کشورهایی است که دارای درآمد متوسط هستند. اگر نرخ بالای مرگ و میر زیر ۵ سال؛ درآمد ناخالص ملی و میزان سوء تغذیه حضور یونیسف را در کشورهای توسعه نیافته توجیه می کرد امروز برخی از کشورهایی که از حضور یونیسف بهره مند می شوند واجد شرایط کمکهای یونیسف نیستند. به عبارت دیگر با تضمین حق حیات کودک؛ رشد و تکامل سالهای اول تولد از یک طرف و توانایی کشورها در بهره گیری از منابع داخلی؛ نیاز این گروه از کشورها در امر حقوق کودک به سطح دیگری معطوف است. اما وضعیت ایران چگونه است؟ به طور مشخص مشکلات مربوط به حقوق کودک سه دسته اند: - نابرابری های موجود در خصوص تامین نیازهای اولیه از جمله تکمیل تحصیل ابتدایی دسترسی به خدمات بهداشتی آب آشامیدنی سالم توالت بهداشتی تغذیه و سرپناه. این مشکلات مربوط به زیرساختارها می شوند باز توزیع منابع مالی و سیاست ها و استراتژی های بومی که جوابگوی نیازهای خاص هر منطقه باشد. - مشکلات حمایتی از جمله کودک آزاری، اعدام کودکان ،کودکان کار و خیابان. این دسته از مشکلات پیچیده تر بوده و نیاز به کارهای ریشه ای تر در خصوص مسایل اجتماعی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی دارد. - مشکلاتی که ماهیت جدیدتری داشته و در نتیجه توسعه کشورها و فرایند مدرنیزاسیون است: از قبیل اچ آی وی؛ نابرابری های جنستی؛ و مشکلاتی که نوجوان به طور خاص با آن روبرو هستند. به عبارتی دیگر شاخص های توسعه ایران به حدی رسیده است که یونیسف می تواند طبق برآورهای اولیه خود کار خود را در ایران پایان دهد. اما بحث دیگری که در یونیسف در حال شکل گیری است تغییر برنامه ها برای تطبیق با وضعیت کشورهای درآمد متوسط است. و اتفاقاً ویژگی خاص یونیسف این است که پیمان نامه حقوق کودک را راهنمای کار خود قرار می دهد و این پیمان نامه تنها پیمان نامه ای است که حقوق اجتماعی اقتصادی فرهنگی کودک را به حقوق مدنی و سیاسی پیوند می دهد. و به طور بالقوه امکان این تبدیل ماهیت هست.اما سوال اساسی این است که آیا ساختار یونیسف اجازه چنین تغییری را می دهد؟ نکته ی کلیدی در مورد ساختار یونیسف این است: یونیسف خود را پاسخگوی کودکان نمی داند. بلکه پاسخگویی یونیسف به اعضا و هیئت های مدیریتی آن است. اما راه نهادهای مدنی برای پاسخگو کردن یونیسف کاملا بسته نیست. یونیسف به منشوری متعهد است که کودکان و تامین و حمایت از آن حقوق حضورش را در کشورها معنی دار و موجه می کند. با این مقدمه و با توجه به وضعیت کنونی ایران: محدودیتی که سازمانهای غیردولتی از آن برخوردار هستند که امکان فعالیتهای ترویجی آنها را به حداقل می رساند؛ با توجه به اینکه فعالین حقوق کودک یا در زندان هستند یا در خارج از ایران (و این روزها جای خالی نسرین ستوده خالی تر از همیشه است) با توجه به لیست بیش از صد نفره ی کودکانی که در انتظار اعدام هستند؛ با توجه به کودک آزاری هایی که در یک ماه اخیر به اوج وخامت رسیده، نقش یونیسف چیست؟ نکته غیرقابل انکار این است که یونیسف هم در وضعیت پیچیده ای قرار دارد. و علاوه بر این کار ترویج حقوق کودک کاری بین بخشی است که در فرایندی طولانی به نتیجه می رسد. بنابراین انتظار نمی رود که یونیسف یک تنه نقش منجی را داشته باشد. اما با توجه به اینکه یونیسف خود را پاسخگوی کودکان نمی داند؛ از دخالت در اموری که نیاز به ترویج دارد خجل و محافظه کار است؛ در مقابل سه مورد کودک آزاری که حتی روزنامه های محافظه کار به آن پرداخته اند سکوت کرده است... و از طرف دیگر با توجه به هزینه های گزاف حضور این سازمان در ایران ارزش افزوده یونیسف چیست؟ هانیه، نیما و باربد فاجعه کودک آزاری این روزها هستند. یونیسف این روزها کجاست؟ پانوشت: (1) http://www.ir-women.com/spip.php?article9523
|
||||