بازگشت به صفحه اول

 

 
 

یورش وحشیانه و مورد اهانت قرار دادن یکی از زندانیان سیاسی توسط پاسدار بندها در زندان گوهردشت کرج

بنابه گزارشات رسیده به " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" حملۀ یکی از پاسداربندها به زندانی سیاسی زانیار مرادی و مورد اهانت قرار دادن وی.

روز پنجشنبه 29 اردیبهشت ماه زندانی سیاسی محکوم به اعدام زانیار مرادی مورد تهاجم پاسداربندهای سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت  قرار گرفت . پاسدار بندها با توهین های رکیک و برخوردهای وحشیانه قصد داشتن او را جهت شکنجه های جسمی به زیر 8 منتقل کنند. توهین های اخلاقی و هتاکیهای پاسداربندها به این زندانی سیاسی موجب اعتراض سایر زندانیان سیاسی گردید. پاسداربند حسین دفتری زمانی که قصد داشت این زندانی سیاسی را برای شکنجۀ جسمی به زیر 8 ببرد با مقاومت شدید زندانیان سیاسی مواجه شد که موجب عقب نشینی پاسداربندها گردید و این زندانی سیاسی در سالن باقی ماند.

پاسدار بند حسین دفتری از پاسداربندهای سلولهای انفرادی بند 1 می باشد که اخیرا به سالن ایزوله شده زندانیان سیاسی منتقل شده است . این فرد در سلولهای انفرادی  بند 1 زندان گوهردشت زندانیان سیاسی و عادی را مورد شکنجه های وحشیانه جسمی قرار می داد که در اثر شکنجه های غیر انسانی او تعدادی از زندانیان دچار شکستگی دست و پا و سر و نقض عضو شده اند.حسین دفتری از تیم شکجه گران زندان گوهردشت کرج و جنایتکاران علیه بشریت می باشد.

از طرفی دیگر اعتصاب غذای تعداد زیادی از زندانیان سیاسی نسبت به انتقال زندانی سیاسی ارژنگ داودی به سلولهای انفرادی که از 27 اردیبهشت شروع شده است همچنان ادامه دارد و زندانیان سیاسی اعلام کرده اند تا بازگرداندن او از سلولهای انفرادی و پایان دادن به شرایط طاقت فرسا در این سالن به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد.

در طی چند روز گذشته برای تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی مامورین ولی فقیه در زندان گوهردشت اقدام به قطع آب گرم علیه زندانیان سیاسی نمودند.زندانیان سیاسی بخصوص آنهایی که بیماری حاد جسمی دارند  از داشتن آب گرم برای  استحمام  محروم می باشند.

اعمال سرکوبگرانه و غیر انسانی علیه زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت کرج توسط شورای عالی امنیت نظام گرفته می شود و توسط بازجویان وزارت اطلاعات ،عباس جعفری دولت آبادی که در لیست بین المللی ناقضین حقوق بشر قرار دارد و سازمان زندانها به اجرا گذاشته می شود.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،یورش به زندانیان بی دفاع و اسیر، انتقال آنها به سلول انفرادی جهت شکنجه (ارژنگ داودی)و گسترش یافتن محدودیتهای غیر انسانی علیه زندانیان سیاسی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه  علی خامنه ای به شورای امنیت سازمان ملل جهت گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد.

فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران

31 اردیبهشت 1390 برابر با 21 می 2011

----

جهان بهتری ممکن است با همین خاک و مادران و فرزندان

علی اعجمی

نامه دانشجوی زندانی علی اعجمی به مناسبت روز مادر جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" قرار گرفته شده است که متن آن به قرار زیر می باشد:

به بهانه روز مادر، نامه ای برای پاسخ به مادرم از زندان .سخت است که هرگزنامه ای ننوشته باشی و روزی که ناگزیر  از زندان  به مادرت بنویسی ، سئوالاتش بی پاسخ نماند.سخت است  بویژه وقتی زبان مشترکی در کار نیست و یا به کار نمی آید .

سلام مادر خیلی وقت است ندیدمت، مادر جان صدایت را هم نشنیده ام به شما مجوزملاقات نداده اند  و به من اجازه حتی یک تماس تلفنی" علتش را باید از قاضی و دادستان و غیره بپرسید .آخرین دیدارمان کی بود ؟ دوشنبه ای در اوین ، پس از یکسال حبس به ملاقاتم آمدی .به بچه ها گفتم : چه فیلم هندی بشود امروز و واقعا که چه فیلم هندی شد. بعد از اشک و آه پرسیدی برای چی گرفتار شدی ؟ چرا؟..تا آخرش صدات بوی التماس می داد گفتی تقاضای بخشش کن و من کلافه شدم آن روز فرصت نبود جواب سوالهایت را بدهم چه کرده ام ؟چرا زندان ؟اصلا کدام بخشش ؟فرضت نبود چون شما از دورافتاده ترین روستاهای سبزوار آمده بودید و ما فقط پانزده دقیقه وقت داشتیم و یکسال حرف نگفته .واقعا من چه کرده بودم ؟به یادآوردنش سخت است یادم نمی آید زمان بازجویی و انفرادی و فشارهای مختلف هم درست یادم نیامد.فقط خاطرم مانده چیزهایی گفته بودم "جهان بهتری ممکن است که تو همین را می خواهی" لابد می پرسی چرا گفته بودم ؟ تا دنیای بهتر، بگذار با زبان هم صحبت کنیم .

ابتدا هم از دنیای اطراف خودت  و تصاویری آشنا که چشم من است که دیدنش برای شما تبدیل به عادت شده است .آشنا تر از همه تصاویرهمان رنجی بود که مادرم کشیده بودی ،کشیدی، انگار مقدر بود تا ابد تحمل کنی ،همان "روز بی خستگی دویدن و شب سرشکستگی" من از تاب و تحمل تو ،طاقت بی کرانگی انسان پی بردم .تصویر خواهرانم و زمستان و اتاق نمور و دار قالی.... وتصویر پدرم که مدام در اندیشه کار و بدهی ..به دیوار دخیل می بست،به هم کلاسی های دوره کودکی ام که حالا آواره بودند یا معتاد ، در بهترین حالت بیکار،چه فلاکتی که در آن دست و پا زدیم و من در آن بزرگ شدم و یا اصلا نشدم . می بینی مادر جان من از دموکراسی و دیکتاوری و ایسم های مختلف حرف نمی زنم ... یعنی سرگیجه گرفته ام من از دنیای آدم های اطرافتان حرف می زنم .

در مقابل من، چه می خواستم ، هیچ وقت چیز زیادی نخواسته ام فقط عادت به رنج تمام نشدنی شما برایم دشوار بود فقط می خواستم خواهرم که همیشه انگشتانش زخمی دار قالی بود حداقل ساعتی هم که شده زندگی و آرامش و تفریح را تجربه کند فقط می خواستم وقتی هم کلاسی های قدیمی را می بینم خمار یا خواب نباشند .دیدنش سخت بود که هم اتاقی ام در خوابگاه از شدت درماندگی شبانه رگش را بزند ! می توانی تصور کنی مادر وارد اتاق می شوی و با جنازه ای روبه رو می شوی که خون از رگش فواره می زند .می بینی که از آرزوهای دور و دراز حرف نمی زنم .از اتفاقات معمولی دنیای اطرافم حرف می زنم .من نمی توانستم ببینم با استعدادترین هم شاگردی هایم به جرم آزاداندیشی ، آزادی خواهی و برابری طلبی ، توبیخ ، محروم ....و زندانی شوند صریحتر و صادقانه تر اینکه نمی خواستم همین بلا سر خودم بیاید .دردهای بزرگتری هم بوده و هست شما خوشبختانه یا شوربختانه هیچ گاه باخبر نمی شوید .اصلا نمی دانید تمام این سالها کارگران ، زنان، روزنامه نگاران ، دانشجویان ، معلمان ، اقلیت های مذهبی و خلاصه انبوهی از بیگناهان شکنجه شده اند ، زندانی بودند و حتی اعدام شده اند. شما از ندا ، سهراب ، کهریزک وسه دانشگاه چیزی شنیده ای مادر ؟ نخواستم نگرانت کنم و هیچ وقت نگفتم در آن شب لعنتی کوی دانشگاه چه بر دوستانم گذشت ، تو عاشق زهرایی و آن شب بی رحمانه  با شعار یا زهرا ریختند و زدند و بردند و حالا ما به جای دادخواهی از زندان سر درآورده ایم .از هیج کدان اینها خبر نداری حق داری مادر ! قتلها را که در صدا و سیمای لعنتی جمهوری اسلامی نشان نمی دهند .

دیدی که درد بود و بزرگ هم بود ؟دردها روز به روز بزرگ و بزرگ تر شوند ؟ و من هم با همان روحیه ایلیاتی که هم تخس بود و هم صادق، عجیب که به این فکر بیافتم که آیا زندگی بهتری هم ممکن است ؟تا همیشه همین نکبتی هست که هست؟  و من سرسختانه و شاید لجوجانه هم فکر کردم که جهان بهتری ممکن است و سعی کردم در این راه تلاش کنم برای خودم ، برای شما و برای تمام آدم هایی چون ما .

پاسخ سوالات چه کرده ام و چرا به زندان افتاده ام ، امیدوارم پاسخم قانع کننده و به قول خودت دور ازکلمات  قلمبه باشد . و اما درباره تقاضای عفو ، درست است ولی من از کی باید طلب بخشش کنم ؟ کدام ظلم را کرده ام ؟ از مظلوم نمایی خوشم نمی آید مطمئنا این منم که مظلوم واقع شده ام ، من که به اصرار خودتان داشتم درسم را می خواندم ، فقط 15 واحد مانده بود که لااقل یکی از آرزوهایت برآورده شود .طلب عفو از کسانی که شبانه به خانه ریختند و وحشینه و مسخره مرا و هر چه در خانه بود با خود بردند مگر چه بود مشتی کاغذ و کتاب ؟حیرت و وحشتی را که آن شب در چشمانت دیدم هنوز فراموش نکرده ام .طلب عفو از کسانی که دو سال تمام  زندان و شکنجه و انفرادی را به من تحمیل کردند و تو و خانواده را نگران و پریشان ؟می بینی که این من نیستم که باید عذرخواهی کنم  و برعکس آنها باید در مقام پاسخگویی باشند از من و تو و امثال ما. ولی اگر یکی هست که باید از او طلب بخشش کنم فقط تویی مادر که همیشه اسباب آشفتگی خاطرت بودم ، چرا که نتوانستم خوشحالت کنم ،نتوانستم بنا به آرزوی ساده ات معلم مدرسه روستایمان باشم.پس آرزوهایم بزرگ تر بود ، شاید به دلیل رتبه 18 کنکور بود ، ....بودن ، رشته حقوق بود به هر حال فکر می کردم رشته حقوق ارتباطی با با حق و عدالت و آزادی دارد ، نتوانستم روی شما و آداب و رسوم را زمین نیاندازم تا قبل از برادر کوچکترم ازدواح کنم .ولی نتوانستم و همین چیزهای به ظاهر کوچک ناراحتتان می کرد به هر حال  نه از آنها از شما باید عذرخواهی کنم از پدر ، از برادر و خواهرانم وقتی که مدام یادم می آید تمام مدت حبس کارت زندانم با پول قالی بافی خواهرم شارژ می شود ویران می شوم هرچند این کار را با نهایت عشق و افتخار انجام بدهد .یک عذرخواهی بابت اینکه هیچ وقت  توضیح ندادم که چطور سوء استفاده ازاحساسات.مذهبی شما و دیگران باعث و بانی بخش اعظم  این فلاکت بود ست .ببخش مادر ولی بیش از اندازه هم بزرگش نکن می دانی که از ذکر مصیبت وحبسیه و رنجنامه متنفرم. اصلا تنها چیزی که تازگی ندارد رنج است تا همین جا هم نامه بیش از حد سنگین شد مثل روز ملاقاتمان در اوین .پس بدان که این روزها همۀ زندان های ایران پر است از زنان و دختران و مردانی مثل من ، بهتر از من .همه هم بیگناه و همه هم مادر دارند .خون من و شما هم رنگین تر از آنها نیست ، فقط برای تو تنها نیست،فقط بدان تو تنها نیستی ما تنها نیستیم  ودر نهایت  ما بیشماریم  مادر، بگذار تمام کنم مادر! بگذار مثل پایان فیلم های هندی خوب تمام شود بگذار فرزندانت ....تمام قناریهای جهان را بکشند ظاهرا آرزو بر جواان عیب نیست و من هنوز فکر می کنم "جهان بهتری ممکن است با همین خاک و مادران و فرزندان"

به امید دنیایی بهتر مادر ،

دانشجوی رشتۀ حقوق دانشگاه تهران علی اعجمی

سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج

اردیبهشت ماه 1390

----

بازداشت و احضار دست کم ۱۵ نفر در یورش به منازل بهائیان

يكشنبه 01 خرداد 1390

خبرگزاری هرانا: صبح امروز دستگاه اطلاعاتی با در دست داشتن حکم بازداشت و تفتیش منزل دست کم ۱۵ شهروند بهایی؛ به منازل ایشان مراجعه و ضمن ضبط وسایل شخصی اقدام به بازداشت برخی از شهروندان نموده است.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، از میان بازداشت شدگان اکثر شهروندان مرتبط با یک دانشگاه مجازی می‌باشند که برای بهائیان محروم از تحصیل فعالیت می‌کند.

گفته می‌شود تا کنون ۱۵ نفر از فعالین دانشگاه «بی. آی. اچ.‌ای» بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده‌اند.

اسامی ۹ تن از بازداشت شدگان به ترنیب زیر است:

۱- کامران مرتضایی
۲- وحید مختاری
۳- محمود بادوام
۴- امین الله مستقیم
۵- فواد مقدم
۶- شاهین نگاری
۷- افروزفرمانبرداری
۸- سهیل فنبری
۹- رامین زیبایی

احضار برای سه شنبه در اطلاعات شیراز
۱- مهران بهمردی
۲- آقای طالعی

----

بازگرداندن زندانی سیاسی ارژنگ داودی به بند عمومی و پایان یافتن اعتصاب غذای زندانیان سیاسی

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" اعتصاب غذا و اعتراضات چند روزه تعداد زیادی از زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج نسبت به انتقال همبندیشان  زندانی سیاسی ارژنگ داودی به سلولهای انفرادی باعث عقب نشینی رژیم ولی فقیه و بازگرداندن زندانی سیاسی ارژنگ داودی به سالن ایزوله شده 12 گردید.

روز یکشنبه اول خرداد ماه زندانی سیاسی ارژنگ داودی پس از 6 روز تحمل شرایط طاقت فرسا و غیر انسانی سلولهای انفرادی بند 1 به سالن  ایزوله شده 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج بازگردانده شد. تعداد زیادی از زندانیان سیاسی  در اعتراض به انتقال زندانی سیاسی ارژنگ داودی به سلولهای انفرادی از روز 27 اردیبهشت ماه اقدام به اعتصاب غذا نمودند و اعلام کردند تا زمانی که همبندیشان را بازنگردانند به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد. اعتصاب غذا و اعتراضات تعداد زیادی از زندانیان سیاسی باعث گردید که شورای عالی امنیت نظام ،عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران واز ناقضین حقوق بشر در ایران ، بازجویان وزارت اطلاعات و سازمان زندانها را وادار به عقب نشینی کنند و آنها را وادار به بازگرداند این زندانی سیاسی قهرمان به سالن 12 نمایند.

در پی بازگرداندن زندانی سیاسی ارژنگ داودی از سلولهای انفرادی به سالن 12 و رسیدن زندانیان سیاسی  به بخشی از خواسته خود به اعتصاب غذا پایان دادن.

زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج به سرکوبگران رژیم ولی فقیه  هشدار دادند که اگر در طی مدت کوتاهی اقدام به پایان دادن به محدودیتها (قطع تلفن و ملاقاتهای حضوری) و به شرایط طاقت فرسا علیه زندانیان سیاسی ننمایند در آینده نزدیگ بصورت گسترده و یکپارچه اقدام به اعتصاب غذا خواهند نمود.

از طرفی دیگر شب گذشته 31 اردیبهشت ماه فعال کارگری منصور اسالو علیرغم  اینکه هنوز به طور کامل بهبود نیافته است او را به سالن ایزوله شده 12 که دارای شرایط طاقت فرسا و غیر انسانی است بازگرداندند.محدودیتهای غیر انسانی و شرایط طاقت فرسا می تواند وضعیت جسمی این فعال کارگری را وخیم تر نماید.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، از ایستادگی و مقاومت زندانیان سیاسی برای رسیدن به خواسته های به حقشان حمایت می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار رسیدگی به جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای در دادگاههای بین المللی است.

فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران

اول خرداد 1390 برابر با 22 می 2011

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران