بازگشت به صفحه اول

 

 
 

دلتنگی های صادقانه یک مادر!

مادر زندانی سیاسی سعید ماسوری

دردل نامۀ مادر زندانی سیاسی سعید ماسوری جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران " قرار گرفته است. در بخشهایی از این دردل نامه رنجها و مشقات فراوانی که  درطی 11 سال اسارت فرزندش متحمل شده است را بیان می کند. متن دردل نامه به قرار زیر می باشد:   

راستش نمی‌ دانم که آیا گفتن این حرفها فایده دارد یا نه و آیا راه به جایی میبرد؟
ولی‌ در هر صورت این تنها راه درد و دل مادری است  که ۱۱ سال است فرزند دلبندش را تنها در پشت میله‌های زندان می‌‌بیند،  جز این نیست.مادری که فرزندنش را با تحمل مشقتهای فراوان به این دنیا می‌‌آورد و بزرگ می‌‌کند و حال که می‌‌خواهد از دیدن ثمره و حاصل زحمات خود لذت ببرد ، باید با دیدن او پشت میله‌های زندان   و ذره ذره آب شدنش عذاب  بکشد.
من مادر سعید ماسوری زندانی سیاسی  در بند زندان رجائی شهر می‌باشم که بارها گفته ام و این بار نیز میگویم که سعید قریب به ۱۱ سال است که در زندان به سر می‌‌برد ولی‌ دریغ از یک روز مرخصی و دیدار ما در خانه ای که در آن راه رفتن و حرف زدن را آموخته است. این حتی خلاف قوانین موجود در دادگاه‌های ایران است و حتی خلاف قولهایی است  که مسئولین به ما داده اند .من و پدر سعید در این سالها نتوانستیم حتی یک روز سعید را در کنار خود ببینیم و این نه تنها شکنجه روحی سعید است بلکه شکنجه مداوم وروزانه ماهم است.
مدتها است حتی از دیدن او به صورت ملاقات حضوری محرومیم و تنها به صورت کابینی میتونیم او را ببینیم .من و پدر پیر و ناتوان سعید به سختی میتونیم هر هفته برای ملاقات از شهرستان به کرج برویم .تنها دلخوشی ما تماسهای تلفنی روزانه سعید بود و صدای او مرهمی بود بر زخمهای ما که از این اندک حق هم محروم شدیم و سعید هیچگونه تماس تلفنی نمی‌تواند داشته باشد.
در تمام دنیا هر شخصی‌  سالانه  یک بار جهت بررسی  وضعیت جسمی‌ مورد چکاپ قرار می‌گیرد ،آیا سعید در طول این سالها نیاز به چکاپ ندارد ؟!
و من می‌‌دانم که او از دردهأیی رنج میبرد از جمله دندان‌ها ،کمردردهای طولانی‌ ،کلیه ،و...

هر روز محدودیتهای جدید بر آنها وضع میشود .آیا هواخوری در زندان هم باید محدود شود آن هم برای کسی‌ که ۱۱ سال است در زندان به سر می‌‌برد؟!

موضوع دیگر این است که سعید در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه با مجوز خود زندان پذیرفته شده ولی‌ در حال حاضر نمی‌تواند به درس خواندن ادامه دهد چرا که زندان از پذیرفتن کتاب‌های درسی‌ خودداری می‌کند و هماهنگیهای لازم با دانشگاه را به عمل نمیآورد. درس خواندن تنها دلخوشی سعید در زندان بود که این را هم از او گرفته اند.

اگر بخواهم درد دل این سالیان را بگویم باید صفحه‌ها و صفحه‌ها بنویسم و به اندازه یه دریا اشک بریزم .فقط همین را میگویم که من زنده‌ام به امید اینکه بتوانم یک روز سعید را در کنار خود ببینم .آیا دیدن و در آغوش گرفتن فرزند باید یک آرزو برای مادر باشد!؟و آیا این توقع زیادی است برای مادری که تمام عمر خود را وقف رشد فرزند خود کرده است؟

مادر ماسوری

تیرماه 1390

----

مصاحبه با عبدالفتاح سلطانی و خانواده رونقی ملکی

فشار بر وکلا، بستن دست و پای زندانیان بیمار

فرشته قاضی

چهارشنبه ۱۵ تير ۱۳۹۰

خانواده حسین رونقی ملکی در مصاحبه با "روز" از وضعیت جسمانیاین وبلاگ نویس ابراز نگرانی می کنند و می گویند روز گذشته فردی از زندان با انها تماس گرفته و از تشنج و بی هوش شدن فرزندشان خبر داده است.

زلیخا موسوی که روز دوشنبه فرزندش را به صورت کابینی ملاقات کرده بود گفت که وضعیت جسمانی حسین رونقی ملکی مساعد نبوده و علیرغم تجویز پزشکان و توصیه پزشکی قانونی مبنی بر مرخصی این زندانی سیاسی، بازجو و رئیس دفتر قاضی پیرعباسی از این امر جلوگیری میکنند.

عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر نیزکه همسرش روز سه شنبه بازداشت شده به "روز" می گوید خانم دهقان هیچ فعالیت سیاسی نداشت و بازداشت او برای فشار بیشتر بر وی صورت گرفته است. به گفته او قصد دارند با این فشارها مانع از این شوند که وکلا، وکالت پرونده های سیاسی و عقیدتی را بپذیرند.

وضعیت نگران کننده حسین رونقی ملکی

حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر از 22 آذر ماه 88 بازداشت و به اتهام "عضویت در گروه اینترنتی ایران پروکسی و تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و توهین به رئیس جمهور" به 15 سال حبس تعزیری محکوم شده است.

این در حالی است که محمد علی دادخواه، وکیل آقای رونقی از او به عنوان یک نابعه نام برده و پیشتر به "روز" گفته بود:"بزرگترین سرمایه هر کشوری، سرمایه انسانی است که می تواند کشور را به پیشرفت و ترقی برساند آقای رونقی هم یکی از این سرمایه هاست و نظام دادرسی مترقی به جای انتقام جویی باید تعلق خاطر به سرزمین و حفظ منافع کشور داشته باشد".

زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی که روز دوشنبه همزمان با سالروز تولد فرزندش با او ملاقات کرده، به "روز" می گوید به شدت نگران وضعیت جسمی اوست.

او توضیح میدهد: حسین 13 ماه در انفرادی بود و فشارهای زیادی را تحمل کرد، کلیه هایش در زندان عفونت کرد و تاکنون دوبار به بیمارستان منتقل شده و مورد جراحی قرار گرفته. متاسفانه یک کلیه اش از دست رفته است. او را 31 خرداد از بیمارستان به زندان بازگردانده اند، روز دوشنبه که او را دیدم حالش زیاد خوب نبود. گفتم چه خبر است؟ گفت حالم بد شده بود باز بردند بیمارستان. بعد شنیدیم که تشنج کرده بود. من برگشتم و پدرش در تهران ماند که پیگیر کارهای حسین باشد تا دیروز که یک نفر از زندان زنگ زد و گفت حسین تشنج کرده و بی هوش شده....

مادر آقای رونقی ملکی می افزاید: خیلی نگران شدیم اما هیچ خبری نتوانسته ایم بگیریم. به پدر حسین زنگ زدم و گفتم اینطور است، رفته بود جلو زندان اما کسی جوابی نداده، بعد رفته دادستانی و باز هم جوابی نگرفته بود. الان که با شما صحبت میکنم پدر حسین باز رفته جلو اوین و انجا نشسته به امید اینکه خبری بگیرد. خودم هم زنگ زدم دادستانی و گفتم این چه نوع مسلمانی است؟ اگر حسین به من زنگ نزند و خبری از حالش ندهد خودم می آیم تهران و جلو زندان یا جلو دادستانی اینقدرمی نشینم تا بالاخره یک کسی پیدا شود و جوابی بدهد.

این فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس تاکنون یک روز هم به مرخصی نیامده؛ مادرش میگوید: بارهادرخواست مرخصی دادیم اما قبول نکردند. این بار که جراحی شد پزشکان تجویز کردند که باید در آرامش و در محیطی بهداشتی باشد ودو ماه مرخصی نیاز دارد، پزشکی قانونی هم تایید کرد اما باز مرخصی ندادند.

از خانم موسوی می پرسم چه دلیلی برای عدم موافقت با مرخصی فرزندتان ذکر میکنند؟ او می گوید: دادستان موافقت کرد و ما حتی وثیقه 330 میلیون تومانی هم گذاشتیم که به مرخصی بیاید اما بازجوی حسین مخالفت کرد و نگذاشت. بازجوی او و قاضی پرونده اش و همچنین مسئول دفتر قاضی، یعنی ستاری مخالفت می کنند. در زندان هم گفتند که دادستان کاره ای نیست و بازجو باید موافقت کند.

او می افزاید: می گویند مرخصی دهیم حسین فرار میکند. آخر کجا فرار کند؟ بارها گفتم بگذارید بیاید درمانش کنیم خودم حالش که خوب شد تحویلتان میدهم باز ببرید زندان اما این آقای ستاری و بازجوی پسرم خیلی مشکل ایجاد می کنند. باور میکنید پسر مرا در بیمارستان، دست و پایش را به تخت بسته بودند آن هم در حالی که سه مامور بالای سرش بود؟ چند دقیقه فقط در بیمارستان گذاشتند او را ببینیم سه مامور بالای سرش بود و دست و پایش را به تحت بسته بودند به او گفتم من به تو افتخار میکنم تو مرد هستی و اینقدر اینها ترسو هستند که دست و پایت را به تخت بسته اند و سه مامور بالای سرت گذاشته اند. به ماموران هم گفتم خجالت بکشید با یک مریض که جراحی کرده چنین رفتاری می کنید؟

مادر آقای رونقی می گوید که هزینه کامل هر دو بیمارستان فرزندش را خانواده او پرداخته اند و می افزاید: میخواهند با این فشارها و رفتارهایی که می کنند روحیه حسین را بشکننداما حسین روحیه ای بسیار عالی دارد. من همیشه به او می گویم  تحمل داشته باش، همیشه دلداری اش میدهم و می گویم که در زندان جوان تر از تو هم هستند، زنان هم هستند که مقاوم ایستاده اند تو هم قوی باش، ما به تو افتخار میکنیم.

خانم موسوی اشاره میکند:هیچ کسی نیست کمکی بکند. از دیروز که گفتند حسین تشنج کرده دیگر تاب و توانی ندارم اما من دیگر از کسی نمی ترسم از هیچ کسی نمی ترسم. اگر حسین زنگ نزند و از سلامت خود خبر ندهد میروم تهران. من یک مادرم، میروم وفریاد میزنم نمیگذارم بچه ام از دست برود....

بازداشت برای فشار بر وکیل حقوق بشر

معصومه دهقان، همسر عبدالفتاح سلطانی روز سه شنبه پس از احضار به شعبه 2 بازپرسی دادسرای مستقر در اوین بازداشت شد و آقای سلطانی به "روز"می گوید بازداشت همسرش برای فشار بیشتر به اوست.

سلطانی که وکیل بسیاری از فعالان سیاسی، مطبوعاتی و دانشجویی از سالیان گذشته تا کنون بوده درباره بازداشت همسرش می گوید: همسر من فعال مدنی بوده و در زمینه ایتام و مستمندان کمک میکرد؛ بیشتر در کارهای خیریه بود و هیچ نوع فعالیت سیاسی نداشت. شنبه او را به شعبه 2 دادسرای اوین احضار کردند. در احضاریه نوشته بودند برای پاره ای توضیحات. ایشان هم روز سه شنبه مراجعه کرد و تاکنون که بازنگشته و بازداشت شده است.

از آقای سلطانی می پرسم آیا پیش از این هم همسرتان احضار شده بود یا مساله ای قضایی برایشان به وجود آمده بود؟ می گوید: نه هیچ مشکلی نبود و احضار هم نشده بود و این اولین بار بود. همسر من دبیر بازنشسته آموزش و پرورش است و از دوره نوجوانی اش هم فعال مدنی بوده.

از این حقوقدان نظرش را درباره علت بازداشت همسرش می پرسم؛می گوید: یک احتمال این است که بخواهند به خود ایشان فشار بیاورند که فعالیت های مدنی نکند اما این احتمال بسیار ضعیف است؛ احتمال قوی این است که شاید میخواهند به بنده فشار بیاورند. هر وکیلی که پرونده های حقوق بشری را می پذیرد به هر حال عده ای ممکن است خوششان نیاید و بخواهند با فشار وکلا را مجبور کنند که پرونده های سیاسی و عقیدتی را نپذیرند.

آقای سلطانی می افزاید: کانون مدافعان حقوق بشر را از سه سال پیش تعطیل کرده اند و تمام کسانی که به نحوی با این کانون ارتباط داشتند یا همکاری میکردند و یا موسس آن بوده اند را به نوعی بازداشت یا زندانی و با آنها برخورد کرده اند. حکم آقای دادخواه یا آقای سیف زاده یا بازداشت خانم محمدی را که در جریان هستید. همین مسائل نشان میدهد که هر کسی بخواهد به هر نحوی روی قضیه حقوق بشر کار کند تحت فشار قرار می گیرد.

این حقوقدان بعد از انتخابات 88 بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شده بود؛ از او درباره پرونده خودش می پرسم. می گوید: بعد از انتخابات 4 پرونده برای من باز شد، دو پرونده منع تعقیب خوردم و بسته شد اما دو پرونده دیگر همچنان باز است.

او می افزاید: بعد از انتخابات مرا بازداشت و بعد از 72 روز انفرادی آزاد کردند؛ گفتند جرم ات تشکیک در انتخابات است در حالیکه بر اساس فقه حتی کسی در خدا هم شک کند جرم نیست اما به من گفتند اتهامت تشکیک در انتخابات است. بعد از آزادی هم بازپرس دید اتهام واهی است منع پیگرد صادر کرد. یک پرونده دیگر هم داشتم که منع پیگرد خورد اما الان 6 سال است که ممنوع الخروجم و می گویند به نفع کشور نیست شما خارج سفر کنی! این پرونده ممنوع الخروجی ام همچنان باز است و من هنوز نمیدانم اتهامم چیست. یک پرونده دیگر هم دارم که باز نمیدانم اتهام من چیست. اما ظاهرا باز دوباره شروع به پرونده سازی کرده اند.

از آقای سلطانی می پرسم بعد از احضار همسرتان احتمال بازداشت ایشان را میدادید؟

می گوید: از نظر قانونی نه. چون کاری نکرده بود اما وقتی فضای بی قانونی حاکم باشد هر چیزی قابل پیش بینی می شود. وقتی فضایی حاکم باشد که هر کسی بتواند به راحتی قانون را زیر پا بگذارد و هر کاری دلش بخواهد بکند طبیعی است که احتمال هر چیزی وجود دارد حتی اینکه خود مرا بازداشت کنند همانطور که بعد از انتخابات ریختند دفتر کار من و با یک حکم کلی از طرف سعید مرتضوی مرا بازداشت کردند و بعد از 72 روز آزاد کردند و گفتند بی گناهی. هیچ کس هم نگفت چرا و چطور؟

از: روز

----

در ادامه واکنش جامعه بين الملل، اتحاديه اروپا نيز به بازداشت های خودسرانه زنان در ايران اعتراض کرد

الهه شريف پور

کاترين اشتون، مسؤل روابط خارجی اتحاديه اروپا، با انتشار بيانيه ای در روز چهارشنبه ۵ ماه جولای از طرف کليه کشورهای عضو، ضمن ابراز نگرانی عميق در رابطه با بازداشتهای خودسرانه گروهی از چهره های شناخته شده زنان در هفته های اخير، از مقامات حکومت جمهوری اسلامی خواست بر اساس تعهدات بين المللی شان، حق آزادی بيان را برای کليه شهروندان ايرانی محترم شمارند. در اين بيانيه خانم اشتون خواستار آزادی کليه خبرنگاران، هنرمندان، فعالان حقوق زنان، وکلای مدافع که در زندان های ايران بسر می برند شده است.

در بيانيه اخير مسؤل روابط خارجی اتحاديه اروپا بويژه به بازداشت و زندانی شدن مريم مجد، عکاس خبرنگار؛ مهناز محمدی، فيلمساز؛ زهرا يزدانی روزنامه نگار؛ مريم بهرمن و منصوره بهکيش که هر دو از فعالان حقوق زنان می باشند، اشاره شده است. در اين بيانيه خانم اشتون گفته است: «من عميقا نگران بازداشت بسياری از زنان روزنامه نگار، هنرمند و مدافعان حقوق زنان در ايران بويژه افراد نامبرده هستم.»

علت بازداشت اين ۵ تن نه تنها برای وکلای مدافع بلکه برای خانواده های آنها نيز معلوم نيست. مريم مجد يک روز قبل از سفر به آلمان برای عکسبرداری از مسابقات فوتبال زنان در منزل مسکونی اش روز ۱۷ ماه ژوئن بازداشت و زندانی می شود. دو هفته پس از اين بازداشت مهنار محمدی نيز گفته می شود توسط ماموران امنيتی بدون ارائه حکم بازداشت در منزلش، بازداشت می شود. زهرا يزدانی نيز در روز ۲۱ ماه ژوئن بدون هيج دليلی در منزلش بازداشت شده است. مريم بهرمن از اعضای کمپين جمع آوری يک ميليون امضاء برای تغيير قوانين تبعيض آميز عليه زنان در ايران بهمراه منصوره بهکيش ازاعضاء گروه مادران داغدار نيز بيش از يک ماه است که بدون ارائه دليلی در زندان بسر می برند.

علاوه بر مسؤل روابط خارجی اتحاديه اروپا، هفته گذشته وزارت خارجه ايالات متحده آمريکاو ويليام هيگ، وزير امور خارجه بريتانيا، و نوربرت لامرت، رييس مجلس آلمان، بطور جداگانه بازادشت فعالان زن توسط مقامات جمهوری اسلامی را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری آنها شده اند.

در اين رابطه وزير امور خارجه بريتانيا از ادامه بازداشت های خودسرانه بويژه زندانی کردن فعالان زنان در هفته های اخير در ايران شديدا انتقاد کرد و اقدامات مقامات جمهوری اسلامی را برای خفه کردن صدای منتقدين نگران کننده، توصيف کرد.

از: صدای آمريکا

----

کودک‌آزاری موجب مرگ مغزی پارسا، کودک چهار ساله شد

چهارشنبه 15 تیر 1390

خبرگزاری هرانا: پارسا کودک چهارساله شب گذشته در اثر آزار والدینش و سوختگی شدید به بیمارستان فیاض بخش (شماره ۲) منتقل شده است.

یکی از پرسنل بیمارستان فیاض بخش در این ارتباط به مهر گفت: این کودک که در اثر سوختگی شدید دچار شوک شده بود دیشب به بیمارستان منتقل شد که با تلاش همکاران قلبش بازگشت اما به احتمال زیاد دچار مرگ مغزی شده است.

به گفته وی، علائمی از سوختگی با سیخ داغ در تمامی بدن این کودک مشاهده می‌شود و مشخص است که به شدت مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.

به گفته این پرسنل بیمارستان، شواهد امر نشان می‌دهد مادر پارسا معتاد به کراک است.

----

مصاحبه با خانواده زندانیان ادوار تحکیم

عبدالله مومنی از درد به خود می پیچد

پنجشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۰

آرش بهمنی

با گذشت بیش از یک هفته از پایان اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در بند ۳۵۰ اوین، برخی از آن‌ها چون عبدالله مومنی، در زندان دچار مشکلات جسمی شده‌اند؛ اما اجازه مراجعه به پزشک متخصص به آنها داده نمی شود.

پیش از این اخباری نیز از وضعیت ناگوار احمد زیدآبادی – که اکنون در زندان رجایی‌شهر است – منتشر شده بود. همسر عبدالله مومنی و نزدیکان دیگر زندانیان سیاسی، به پرسش "روز" درباره آخرین وضعیت آن‌ها پاسخ داده اند.

عبدالله مومنی؛ بیمار

عبدالله مومنی، رییس شورای مرکزی و سخنگوی سازمان دانش‌آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) از جمله 12 زندانی سیاسی است که پس از مرگ هدی صابر در زندان بر اثر عوارض ناشی از اعتصاب غذا و ضرب و شتم مأموران دست به اعتصاب غذا زد.

فاطمه آدینه‌وند، همسر مومنی، درباره وضعیت وی می‌گوید: "روز دوشنبه در ملاقات، عبدالله را دیدم؛ متاسفانه او بعدازاعتصاب غذا دچار مشکل روده شده است. در مدتی که با او صحبت می‌کردم، از شدت درد به خودش می‌پیچید و نمی‌توانست درست روی صندلی بنشیند".

وی ادامه می‌دهد: "متاسفانه برای بررسی بیشتر مشکل عبدالله حتی او را به بیمارستان هم انتقال نداده‌اند. در زندان هم فقط پزشک عمومی حضور دارد.  با توجه به اعتصاب غذای عبدالله و دیگر زندانیان، از این می‌ترسم که اتفاقی برای او بیفتد".

آدینه‌وند با اشاره به دیگر مشکلات همسر خود می‌گوید: "عبدالله مدت‌هاست که در زندان از ناراحتی کلیه و ناراحتی پوستی رنج می‌برد. با اینکه بارها این مساله توسط ما و خود عبدالله به مقامات گفته شده، اما هیچ تلاشی برای درمان او انجام نمی‌دهند. پزشکان زندان گفته بودند که نیاز است عبدالله برای ادامه درمان به خارج از زندان منتقل شود، اما هنوز این اتفاق نیفتاده است".

او از تلاش‌های خود برای اخذ مرخصی هم خبر می دهد: "در این مدت بارها با حضور در نهادهای مختلف درخواست مرخصی برای عبدالله داده‌ام. در واقع این از کارهای ثابتی است که هر ماه انجام می‌دهم، اما هیچ جواب مشخصی به من نمی‌دهند. یک بار هم گفتند  لازم نیست درخواست بدهی. اگر تشخیص دادیم، خودمان مرخصی می‌دهیم. حتی با ملاقات حضوری هم موافقت نمی‌کنند. گاهی که بچه‌ها را با خودم به ملاقات می‌برم، عبدالله واقعا غصه می‌خورد".

آدینه‌وند علل مخالفت با مرخصی مومنی را این‌گونه شرح می‌دهد: "به من می‌گویند  به دودلیل به عبدالله مرخصی نمی‌دهیم. اول به خاطر نوشتن نامه‌ای درباره اتفاقات زندان و بازجویی. بارها گفته‌اند که آن نامه آبروی ما را برده است. دلیل دوم هم مصاحبه من است که یک بار گفته بودم عبدالله در زمان مرخصی، وقتی در اتاق را باز می‌کردم با ترس از خواب می‌پرید و می‌گفت باز هم قرار است مرا کتک بزنید؟ در حالی که هم من و هم عبدالله، صادقانه آن‌چه را که اتفاق افتاده گفته‌ایم. این اتفاقی بود که در زمان یک ماه مرخصی عبدالله افتاده بود و من آن را با چشمان خودم دیدم".

زید آبادی؛ کاهش وزن شدید

در همین حال، کاهش وزن شدید و ناگهانی احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار و دبیرکل سازمان ادوار تحکیم وحدت، باعث نگرانی خانواده و اطرافیان وی شده است.

پیش از این همسر زیدآبادی، ابتدا در صفحه فیس‌بوک خود و سپس در گفت‌وگویی خبر از کاهش وزن شدید همسر خود داده و نسبت به سلامت وی ابراز نگرانی کرده بود. مهدیه محمدی گفته بود: "کاهش وزن خیلی محسوس بود، احساس کردم حداقل ۱۰ کیلو وزنش کم شده... اینها مدتی با زندانیان عادی زندگی کردند، وسایل آرایشگاه و سلمانی آنها شریک بود. در زندان هزار نوع بیماری وجود دارد. من نگرانم که آقای زید آبادی به یک نوع بیماری مبتلا شده باشد که در زندان قابل تشخیص نیست".

یکی از نزدیکان زیدآبادی در همین زمینه به "روز" می‌گوید: "همان‌طور که می‌دانید ملاقات‌ها در زندان رجایی‌شهر هر دو هفته یک بار انجام می‌گیرد. یعنی زنانه و مردانه شده است. به همین دلیل خبر گرفتن از وضعیت زندانیان کار بسیار دشواری است. بخصوص آنکه برای زندانیان سیاسی امکان تماس تلفنی هم وجود ندارد. اما بنا بر اخباری که ما داریم متاسفانه وضعیت آقای زیدآبادی همانند سابق است".

وی ادامه می‌دهد: "گرچه ایشان روحیه خود را حفظ کرده‌اند، اما وضعیت ناگوار جسمی ایشان باعث نگرانی اطرافیان و خانواده ایشان شده است. کاهش شدید وزن او محسوس است، اما مقامات زندان می‌گویند  براساس آزمایش‌ها، ایشان مشکلی ندارد. مساله‌ای که نمی‌تواند درست باشد. این امکان ندارد که کسی در عرض دو هفته ده کیلو وزن کم کند، مگر ای‌که دچار مشکلی شده باشد. بخصوص آنکه ایشان در این مدت سه ضایعه روحی بزرگ هم داشتند که مربوط به درگذشت مرحومان عزت‌الله سحابی، هاله سحابی و هدی صابر بود".

وی ادامه می‌دهد: "آقای زیدآبادی بیش از 2 سال است که در زندان به سر می برد. این مساله به طور حتم ممکن است مشکلاتی برای وی  ایجاد می کند. بخصوص آنکه ‌ مدت‌ها در زندان تحت فشار بوده. ما فقط امیدواریم که مسوولان به ایشان مرخصی بدهند تا به چند پزشک متخصص مراجعه کنند".

جمالی؛ لغو ناگهانی مرخصی

علی جمالی، عضو شورای مرکزی و مسوول کمیته سیاسی سازمان ادوار تحکیم وحدت، هم‌زمان با اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در زندان اوین، برای شرکت در آزمون‌های دانشگاه به مرخصی آمد.

وی که از شهریور سال گذشته در بازداشت است، پس از 3 روز، با مخالفت مسوولان قضایی برای تمدید مرخصی روبه‌رو و مجبور شد به زندان بازگردد.

یک فرد نزدیک به خانواده جمالی، در این زمینه به "روز" گفت: "آقای جمالی برای شرکت در امتحانات دانشگاه به مرخصی آمده بود. مرخصی وی گرچه سه روزه بود، اما قرار بود این مرخصی برای شرکت در دیگر امتحانات نیز تمدید شود. اما پس از حضور خانواده جمالی در دادستانی برای تمدید مرخصی، این اتفاق نیفتاد. آقای دادستان البته علت این مساله را توضیح نداده و به دلایل نامشخص از تمدید مرخصی وی خودداری کرده است".

وی ادامه می‌دهد: "آقای جمالی فرزندی دارند که تازه یک ساله شده، اما در این مدت وی تقریبا اصلا حضور پدر را در کنار خود احساس نکرده است. مقامات قضایی و امنیتی هم نه مرخصی‌ها را تمدید می‌کنند، نه اجازه برقراری تماس تلفنی از زندان را می‌دهند و نه امکان ملاقات حضوری فراهم می‌شود".

از: روز

----

فشار گسترده بر فعالان صنفی معلمان کشور با شروع فصل تابستان و تعطیلی مدارس

پنجشنبه 16 تیر 1390

خبرگزاری هرانا: دستگاه‌ها و ارگان‌های مختلف حکومتی بر اساس رویه‌ای که از دو سال پیش آغاز شده است اقدام به اعمال فشار بر جریان‌های مدنی کشور می‌کند و پس از شکایت دولت محمود احمدی‌نژاد برای جلوگیری از فعالیت کانون صنفی معلمان ایران که رای به نفع این کانون صادر شد مجموع اقداماتی در راستای فشار بر فعالین صنفی در این حوزه افزایش یافته است.

به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر"هرانا"، در این رابطه تا به حال اقدام به بازداشت چند نفر از معلمان کشور و صدور احکام سنگین حبس یرای چند نفر دیگر نموده است که در این رابطه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱ - بازداشت آقای علی پورسلیمان از اعضای سازمان معلمان ایران که یک سال را در تبعید به سر برده و قبلاٌ هم مدتی را در زندان اوین زندانی شده بود.

۲ - بازداشت خانم معصومه دهقان از اعضای کانون صنفی معلمان ایران و همسر آقای عبدافتاح سلطانی وکیل دادگستری که خود وی مدت‌ها در زندان اوین در حبس به سر برده است.

۳ - صدور حکم ظالمانهٔ ۱۰ سال زندان برای آقای اسماعیل عبدی از اعضای کانون صنفی معلمان ایران در اسلامشهر در ضمن آقای عبدی سال گذشته نیز به مدت سه ماه در بند ۲۰۹ زندان اوین در بازداشت وزارت اطلاعات بود و باقرار وثیقه آزاد شده بود و به شدت خانواده‌اش زیر فشار نیروهای امنیتی بودند.

۴ - دادگاهی محمودباقری در شعبهٔ ۲۶ دادگاه انقلاب تهران و تهدید وی به اشد مجازات! از سوی قاضی پیر عباسی، در ضمن آقای باقری نیز سال ۸۹ سه ماه را در بند ۲۰۹ وزارات اطلاعات در بازداشت بود و به شدت تحت فشار نیروهای امنیتی قرارگرفته بود و ۴۴ روز را در انفرادی به سر برده بود و با قرار وثیقه آزاد شده است.

۵ - عدم موافقت با انتقال دوبارهٔ مختار اسدی از اعضای کانون صنفی معلمان ایران وانجمن صنفی معلمان کردستان از کرج به سنندج برای دومین سال پیاپی. در ضمن نامبرده در سال ۸۹ نیز به مدت سه ماه در بند ۸ اطلاعات سپاه زندان رجایی شهر و ۲۰۹ وزارت اطلاعات در اوین در بازداشت بود که ۴۶ روز از این دوران را در سلول انفرادی به سر برده بود که با قرار وثیقه از زندان آزاد شده است ومنتظر برگزاری دادگاهش می‌باشد در ضمن مختار اسدی از سال ۸۶ تا ۸۸ را نیز در تبعید به سر برده بود.

۶ - تهدید آقایان علی اکبر باغانی و محمود بهشتی از سوی نیروهای امنیتی به صدور احکام سنگین حبس. در ضمن آقایان بهشتی وباغانی در سال ۸۹ برای چندمین بار در چند سال اخیر بازداشت شدند و چندین ماه را در بند ۲۰۹ در بازداشت بودند که با قرار وثیقه آزاد شدند.

در ضمن در حال حاضر چندین نفردیگر از معلمان کشور در بازداشت هستند که از جمله می‌توان به آقایان عبدالرضا قنبری محکوم به اعدام، رسول بداقی محکوم به ۶ سال حبس، محمد داوری محکوم به ۶ سال حبس، عبدالله مؤمنی محکوم به ۶ سال حبس، هاشم خواستار ۲ سال حبس و چندین معلم دیگر در مناطق وشهرهای کردنشین که هم اکنون در حبس به سر می‌برند که متإسفانه به علت محدودیت‌ها و فضای امنیتی این مناطق از و ضعیت این عزیزان به غیر از مختار اسدی خبر موثقی در دست نیست.

همچنین معلمان کردستان نیز بار‌ها از طرف نهادهای امنیتی احضار و تهدید به صدور احکام سنگین زندان برای آن‌ها شده است که می‌توان به اقایان اسکندر لطفی و سر کار خانم شیوا از مریوان، محمد توکلی از کرمانشاه و آقایان حیدر زمان، بهاألدین ملکی، رامین زندنیا، پرویز ناصحی، عزت الله نصرتی، یدالله زارعی، مصطفی سربازان، کمال فکوریان، علی قریشی، مختار اسدی،، پیمان نودینیان، محمد صدیق صادقی، هیوا پیرخضرانیان، رضاوکیلی و هیوا احمدی اشاره کرد.

----

برگزاری دادگاه ۱۹نفر از فعالین مدنی در دادگاه انقلاب تبریز

پنجشنبه 16 تیر 1390

خبرگزاری هرانا: روز چهارشنبه به تاریخ ۱۵/۴/۹۰ جلسه رسیدگی به اتهامات ۱۹ نفر از فعالین مدنی آذربایجان که دهم مرداد در تبریز بازداشت شده بودند در شعبه اول دادگاه انفلاب تبریز برگزار شد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، عده‌ای از این افراد با وثیقه آزاد شده و چندین نفر دیگر مدت دو تا سه هفته در بازداشت به سر برده بودند. از میان این ۱۹ نفر صرفا اسامی هفت نفر (محمد تاجدهی – داریوش عبادپور – جعفر یاوری - اکبر یاوری – بابک حسینی – بهروز فتاحی و حسن باقری) در دست است.

از میان این هفت نفر تنها آفایان بهروز فتاحی ومحمد تاجدهی با وکیل خود آقای محمودی در دادگاه حاضر شده‌اند.

اتهاماتی ایشان عبارت است از: تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی – اجتماع و تبانی – تشکیل گروه غیر قانونی و اخلال در نظم عمومی

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران