|
||||
در اعتراض به برخورد زننده ماموران با همسر و فرزندان خردسال نسرین ستوده: تا اعاده حیثیت از خانواده ام، به ملاقات نمی روم شنبه, ۲۲ مرداد, ۱۳۹۰ نسرین ستوده، حقوقدان و زندانی سیاسی به مسوولان قوه قضاییه و سرپرست دادسرای زندان اوین اعلام کرده است که در اعتراض به برخوردهای صورت گرفته با فرزندان و خانواده اش در ملاقات هفته گذشته که موجب بازداشت چند ساعته همه آنها شد، از این به بعد از آمدن به ملاقات خودداری می کند. به گزارش خبرنگار کلمه، ستوده در نامهای به رییس قوه قضاییه و سرپرست دادسرای اوین، اعلام کرده است چون خوفناکترین دادسرای ایران به طورغیر قانونی هفته گذشته خانوادهاش را به اتفاق دو کودک خردسالش ساعاتی به گروگان گرفته است از این پس ترجیح میدهد برای آسیب نرسیدن به فرزندانش از انجام چنین ملاقاتی خودداری کند. وی همچنین در نامه خود تاکید کرده است: طی یک سال گذشته بارها خانواده ام نیز مورد مجازات قرار گرفتهاند که نمونهاش پروندهی همسرم است. بنابراین به نشانهی اعتراض به هتک حرمت خانوادهام و مجازات خانوادگی و از آنجایی که این نحوهی ملاقاتهای امنیتی با حضور ماموران وزارت اطلاعات را باعث آسیب بیشتر به فرزندانم میدانم به نشانهی اعتراض تا اعادهی حیثیت کامل از خانوادهام و وصل کردن تلفن بند زنان که در عصر ارتباطات حق هر زندانی و کودکانشان است از ملاقات با آنها خودداری میکنم. یکشنبه ۱۶ مرداد، مسئولان زندان اوین در حین ملاقات همسر، فرزندان و خواهر نسرین ستوده با وی که به صورت کابینی انجام می شد، به بهانه بازرسی دفترچه یادداشت، با خانواده او درگیرشده و همگی آن ها را حدود ۵ ساعت در سالن ملاقات و محل دادسرای اوین به طور غیرقانونی بازداشت کردند. این ماجرا تا ساعت ۵ عصر ادامه داشت و این در حالی بود که مهراوه و نیما کودکان نسرین، تمام این مدت شاهد کشاکش میان مسئولان و پدر و خاله اشان بودند و تمام این مدت خسته و گرسنه در سالن ملاقات و دادسرا، سرگردان بودند. به طوری که برای اولین بار در طی یازده ماه بازداشت نسرین ستوده، مهراوه یازده ساله نتوانست از گریه اش در حضور مادر جلوگیری کند. و سرانجام با صدور حکم قضایی مبنی بر بازرسی وسایل شخصی خانواده ستوده، هر چهار نفر آزاد شدند. نسرین ستوده، حقوقدان نزدیک به یک سال است که بدون استفاده از هر گونه مرخصی در زندان به سر می برد. او در این مدت فقط از طریق ملاقاتهای هفتگی کابینی و گاه حضوری بیست دقیقه ای توانسته فرزندان خردسالش را ملاقات کند .پیش از این همسر وی رضا خندان نیز که هیچ فعالیت سیاسی ندارد فقط به خاطر پی گیری وضعیت همسرش یکشب بازداشت و سپس با قید وثیقه از زندان آزاد شد. این حقوقدان و فعال حقوق بشر به یازده سال زندان محکوم شده است. ---- تشخیص پزشک: ایجاد چسبندگی پرده ی گوش بر اثر ضربه همسر عبدالله مومنی: با دستبند سبز به بیمارستان آمده بود تا مردم بدانند که او «سبز» است شنبه, ۲۲ مرداد, ۱۳۹۰ کلمه-زهرا صدر: عبدالله مومنی ظهر امروز برای معاینه ی آسیب دیدگی پرده ی گوش خود به بیمارستان رفت. فاطمه آدینه وند، همسر این فعال دانشجویی دربند میگوید: شنوایی یکی از گوشهایش خیلی ضعیف شده و پرده ی گوش دیگرش چسبیده به گوش که دکترها گفتند احتمالا به خاطر ضربه بوده است. به گفته ی وی این آسیب دیدگی از اثرات ضرب و شتم و شکنجه های ایام بازداشت آقای مومنی است. فاطمه آدینه وند که امروز در بیمارستان پس از ۵ ماه موفق شده همسرش را از نزدیک ببیند از برخورد خوب و روحیه دهنده ی عابران گذری می گوید و تصریح می کند: خیلی ها وقتی رد میشدند می گفتند اقا ایشان سبز بوده که گرفتیدش؟ بر اساس این گزارش، عبدالله مومنی امروز با یک دستبند سبز آمده بوده تا اعلام کند که یک “سبز” است. پیش از این عبدالله مومنی در نامه ای به رهبری پرده از برخوردهایی که در دوره ی بازداشت موقت و بازجویی شده بود، برداشته و از “شکنجه شدید، اعترافات ساختگی و محاکمه نمایشی و فقدان کامل استقلال قضایی در محاکمه اش” سخن گفته بود. مؤمنی که محکومیتش را در زندان اوین می گذراند، یازده ماه پس از انتشار نامه ی سرگشاده خطاب به رهبری از بند ۳۵۰ زندان اوین به دادسرای این زندان احضار و اتهامات جدید به او تفهیم شده است. نامه عبدالله مومنی که در زمان انتشار موجب بهت افکار عمومی شد، به عنوان یکی از مهم ترین اسناد مظلومیت اسرای جنبش سبز و رفتارهای غیرقانونی و منش ماموران امنیتی و بازجویان شناخته شد. متن کامل مصاحبه ی کلمه را با همسر عبدالله مومنی با هم می خوانیم: گویا امروز آقای مومنی به بیمارستان منتقل شدند از آخرین وضعیت جسمی ایشان خبر خاصی دارید؟ بله امروز توانستیم بعد از مدت ها که دادستانی گفته بود از پزشک وقت بگیریم، ایشان را برای درمان مشکلات گوش و پوست که در زندان به آن دچار شده بود به بیمارستان رسول اکرم ببریم. ظهر عبدالله به همراه سه تا مامور آمد و نکته ی جالب این بود که به دستش دستنبد نزده بودند. اول اصرار داشتند که پزشک های درمانگاه ایشان را ببینند اما من قبول نکردم و آن ها هم نهایتا پذیرفتند و متخصص گوش ایشان را معاینه کرد. نتیجه ی معاینه پزشک چه شد؟ شنوایی یکی از گوشهایش خیلی ضعیف شده و پرده ی گوش دیگرش چسبیده به گوش که دقیقا معلوم نیست چرا این اتفاق افتاد. البته دکترها گفتند که احتمالا به خاطر ضربه بوده است. مشخص شده است که این ضربه برای چه وقتی است؟ جدیدا اتفاقی افتاده یا برای قبل است؟ نه جدید نیست. اصلا جدیدا اتفاقی برایش نیفتاده. این ضربه متعلق به دوران بازجویی های دو سال قبل است. تشخیص دکترها چه بود؟ آیا قابل درمان است مشکل ایشان یا خیر؟ دکترها گفتند اگر زودتر می آمد میتوانستند کمی جلوی پیشروی و از بین رفتن شنوایی را بگیرند اما الان دیگر دیر شده است. حالا دکتر یک سری دارو و قطره داد و گفت که بعد از مصرف دارو باید دوباره بیاید تا ببینند چطور میشود درمان را پیگیری کرد. مشکل قانونی ندارد مراجعه ی دوباره به پزشک یا مجبورید تمام این مراحل را دوباره طی کنید؟ من امیدوارم که بتوانم دوباره عبدالله را بیاورم اینجا و مشکلی برای ادامه ی درمان پیش نیاید. چون واقعا از بیماری هایی که دچارش شده در عذاب است و رنج می برد. مشکل پوستی هم هدیه ی زندان است به ایشان یا از قبل مشکلاتی داشته اند؟ در دوره ی بازداشت موقت سلول و فضایی که در آن نگهداری می شده خیلی غیربهداشتی بوده و از آن زمان قارچ پوستی گرفته و هم هنوز فرصت درمان پیدا نکرده ظاهرا تازگی ها خیلی اذیت کننده و بدتر شده است. برخورد ماموران امروز با شما و آقای مومنی چطور بود؟ اول که آمده بودند برخوردشان بد نبود، یعنی معمولی بود. ولی بعد از مدتی خیلی تند شدند. با اینکه من کسی را با خودم نبرده بودم و بچه ها هم مدرسه بودند و من بعد از ۵ ماه عبدالله رو از نزدیک دیدم اما باز هم مانع نزدیک شدن ما به هم می شدند. البته خود من هم رفته بودم تا هم هماهنگی ها را انجام دهم و هم هزینه ها را پرداخت کنم. چون عبدالله که پول همراهش نبود. مامورها حتی برای سلام و احوال پرسی هم به ما تذکر دادند و اجازه نمیدادند. من اعتراض کردم و گفتم “من که چیزی همراه ندارم و دستم خالی است. من کاری ندارم و فقط میخواهم برای چند دقیقه بنشینم کنار همسرم.” گفتند “رییس دستور داده که اصلا ملاقاتی شکل نگیرد.” من هم گفتم “این ملاقات نیست. تازه من رعایت ملاحظات شما را کرده ام. حتی هیچ کدام از اقوام را هم نگذاشتم که بیایند ولی میخواهم الان پیش شوهرم باشم.” به خاطر فشارهایی که به ایشان در این مدت آمده از نامه ای که نوشتند پشیمان نیستند؟ نه مگر میشود که وقتی به شما ظلمی شده و شما آن را فریاد کرده ای پشیمان شوی؟ عبدالله اصلا پشیمان نیست و معتقد است کار درستی انجام داده است. روحیه ی آقای مومنی چطور بود؟ روحیه ایشان که خیلی عالی بود. مثل یک سال و نیم اخیر خیلی محکم و خوب بود. یک دستبند سبز قشنگ هم به دستش بسته بود تا مردم بدانند که او خلافکار نیست و یک عضو جنبش سبز است. برخورد مردم عادی که شما و ایشان را می دیدند چطور بود؟ خانواده هایی می آمدند و می پرسیدند که ایشان چه کسی هستند و وقتی من جواب میدادم برایش دعا می کردند. یکی از سربازها گفت ایشان اغتشاشگر بوده و الان زندانی امنیتی است و من همانجا توضیح دادم که شوهر من اغتشاشگر نبوده و یک فرد فرهنگی بوده و هست و الان هم به دلایل سیاسی در زندان است. من برای کسانی که سوال می کردند توضیح دادم که عبدالله در ستاد آقای کروبی فعال بوده و هیچ خلافی نکرده است. مردم مرتب می پرسیدند درباره ی او و یکسره دعایش میکردند. حتی واکنشهایی بود که جالب بود. خیلی ها ابراز خوشحالی میکردند که او را از نزدیک می بینند. همه ی کسانی که سوال می کردند غریبه بودند اما مرتب با من همدردی می کردند و جمله هایی می گفتند که خیلی روحیه دهنده و خوب بود. می گفتند که خدا به شما صبر دهد. شماها برای این مملکت زحمت کشیدید افتخار ما هستید. می گفتند از چهره ی ایشان مشخص است که آدم خوبی هستند و ذره ای به خلافکارها شباهت ندارند. مردم می فهمیدند و خیلی توضیح لازم نبود. خیلی ها وقتی رد میشدند می گفتند اقا ایشان سبز بوده که گرفتیدش؟ آقای مومنی از بند ۳۵۰ و هم بندی های خود خبری نداشتند؟ من پرسیدم می گفت حال همه خوب و روحیه ها هم در این ماه مبارک قوی است. من کمی نگران غذا بودم به خاطر ماه رمضان که گفت نگران نباش غذای زندان اصلا خوب نیست و ما خودمان با بچه ها درست میکنیم و مشکلی نداریم. ---- گزارش مشروح از شرایط ۲۲ زندانی سیاسی محروم از مرخصی در بند ۳۵۰ اوین شنبه, ۲۲ مرداد, ۱۳۹۰ کلمه-سارا پردیس: در حالی که مقامات قضایی از جمله دادستان تهران بارها ادعا کرده اند که همه زندانیان سیاسی از حق مرخصی و یا آزادی موقت بهره مند هستند، بسیاری از این زندانیان بویژه زندانیان حوادث پس از انتخابات و حامی جنبش سبز یا تاکنون از این حق استفاده نکرده اند و یا از آخرین مرخصی شان مدتها (در اغلب موارد بیش از یکسال) گذشته است. براساس خبرهای رسیده به کلمه، برخی از این افراد بیش از ۲۴ ماه است که بدون یک روز مرخصی در زندان اوین محبوس اند. عبدالله مومنی، سعید متین پور، محمد داوری، عباس نامی، بهمن احمدی امویی، نظام حسن پور، عماد بهاور، نوید کامران، امیر خسرو دلیرثانی، امیر بهمنی، مجید تمجیدی، حسین رونقی ملکی از جمله دهها زندانی سیاسی محروم از حق مرخصی هستند. این در حالی است که براساس قوانین داخلی کشور مرخصی از حقوق اولیه همه زندانیان محسوب می شود و قانون در این مورد زندانیان سیاسی و عقیدتی را استثنا نکرده است. مسوولان قضایی در مصاحبه های مختلف خود محرومیت زندانیان سیاسی از حق مرخصی را شایعه ی رسانه های به گفته آنها ضد انقلاب خوانده اند. در این گزارش تنها به ارائه مشخصات تعدادی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ که از حق مرخصی محروم اند، می پردازد و تاکید می کند تعداد زندانیان سیاسی محروم از این حق خیلی ببشتر از این تعداد در زندان های اوین و رجایی شهر و سایر زندان های کشور است.کلمه تلاش خواهد کرد در سلسله گزارش هایی به سایر زندانیان محروم از مرخصی نیز بپردازد. آنچه می خوانید تنها در برگیرنده مشخصات تعدادی از زندانیان سیاسی محروم از مرخصی در بند ۳۵۰ اوین است و نه تمام زندانیان سیاسی کشور. ۱-محمد داوری: محمد داوری، روزنامه نگار و سردبیر سایت سحام نیوز است. وی پس از نامه ای که توسط مهدی کروبی به رئیس مجلس خبرگان پیرامون آزار زندانیان سیاسی در شکنجه گاه کهریزک نوشته شد، دستگیر و تحت فشار و شکنجه قرار گرفت تا علیه مهدی کروبی در تلویزیون، اقرار کند. وی در مدت بیش ازهفت ماه
بازداشت خود در بند ۲۰۹ اوین چند نوبت اعتصاب غذا داشت. مهدی
کروبی در نامهای به دادستان تهران، مسئولیت تمام اسناد و
فیلمهایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در
زندانهای ایران ارائه کرده بود بر عهده گرفت و محمد داوری را
تنها فیلمبردار مصاحبهها عنوان کرد و گفت او هیج نقش دیگری در
این ماجرا نداشته است. او نه فقط بیش از دوسال است که بدون یک
روز مرخصی در اوین به سر می برد، بلکه اغلب از حق ملاقات حضوری
نیز محروم است. ۲-نوید کامران:وی
از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات است که در عاشورای ۸۸
تهران بازداشت شد.
۴-حسین امینی:حسین امینی از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات است که از بهمن ماه ۸۹ در زندان است. وی به دلیل حضور در تجمع اعتراضی بازداشت و به یکسال زندان تعزیزی محکوم شده است.وی نیز از حق مرخصی محروم است. ۵ -احمد شاهرضایی:
شاهرضائی از
بازداشت شدگان ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ است. دادستان تهران با وجود نیاز
وی به درمان های پزشکی همچنان با مرخصی وی مخالفت می کند. ۶
-مجید تمجیدی:
تمجیدی، ۳۷ ساله، یکی از فعالان کارگری کشور است که به ۱۸ ماه
حبس قطعی محکوم شده و هم اکنون به همراه یکصد و هفتاد نفر از
زندانیان سیاسی در بند ۳۵۰ اوین نگه داری می شود. ۷-امید شریفی دانا:شریفی
دانا از شهروندان معرتض به نتیجه انتخابات است که در عاشورای
۸۸ تهران بازداشت شد. ۸ -عماد بهاور:
عماد بهاور مسئول شاخه جوانان نهضت آزادی ایران و عضو هسته
مرکزی «پویش حمایت از خاتمی و موسوی» (موج سوم) است که در هفتم
خرداد ۱۳۸۸ توسط دادگاه انقلاب بازداشت گردید. اتهام وی توسط
یک مقام قضایی تبلیغ علیه نظام عنوان شد. ۹-عبدالله مومنی: عبدالله مومنی فعال مدنی- سیاسی، سخنگوی سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت) است که شب ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران در ساختمان ستاد شهروند آزاد در میدان ونک تهران که ریاست ستاد شهروند آزاد (حامیان کروبی) را بر عهده داشت، بازداشت شد. او و سازمان ادوار تحکیم در این انتخابات از حامیان کاندیداتوری مهدی کروبی بودند. مومنی در اسفندماه ۸۹ توانست از حق مرخصی استفاده کند و سپس در پی مخالفت وی با درخواست بازجویان وزارت اطلاعات مبنی با همکاری با سیستم امنیتی و انجام سخنرانی هایی بر ضد رهبران جنبش سبز دوباره به زندان بازگردانده شد و از آن زمان تاکنون از هرگونه حق مرخصی محروم بوده است. او در تمام یکسال و نیم گذشته تنها سه بار توانسته از حق ملاقات حضوری استفاده کند و تمامی ملاقات هایش کابینی بوده است. سخنگوی سازمان ادوار تحکیم
وحدت، یکسال پس از انتشار نامهای خطاب به رهبری، به شعبه چهار
دادسرای امنیتی اوین احضار شد. مومنی در این نامه ازشکنجههایی
شکایت کرده بود که در دوره بازداست موقت بر او رفته است. وی در
احضار اخیر با اتهامات جدیدی روبرو شده و به گفته بازپرس،
بهخاطر آنها دوباره محاکمه خواهد شد.
مهم ترین مصادیق اتهامی احمدی امویی، نگارش مقالات انتقادی در باره عملکرد اقتصادی دولت احمدی نژاد در روزنامه سرمایه و وب سایت شخصی اش و همچنین سردبیری وب سایت خرداد نو عنوان شده است. ۱۱-امیرخسرو دلیرثانی: وی در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بازداشت شد. وی پس از گذراندن دو ماه
بازداشت در سلول انفرادی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد. ۱۲-عباس نامی
:نامی از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات و فعال اجتماعی است
که در حوادث پس از انتخابات بازداشت شده است.وی از سوی دادگاه
انقلاب به دو سال حبس تعزیزی محکوم شده و دادستان تهران
مدتهاست که با مرخصی وی مخالفت می کند. ۱۳ -کوروش قاسمی: قاسمی از شهروندان معرتض به نتیجه انتخابات و فعال اجتماعی است. وی به جرم شرکت در تجمع های اعتراضی حامیان جنبش سبز بازداشت و به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است.وی نیز از حق مرخصی محروم است. ۱۴ -امیر حسین قنبری
برزی: زندانی
سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین که از بازداشت شدگان روز
عاشورای تهران در سال ۸۸ است، نیز از حق استفاده از مرخصی
محروم است. وی در نامه ای که به تازگی از اوین برای پدرش ارسال
کرده، نوشته است:«پدر! شاد باش برای تمام پدرهایی که فرزندان
شان را آزاد تربیت کردند. شادباش برای پسرها و دخترهایی که
آزادگی را از پدرهایشان فرا گرفتند. شاد باش برای پسرها و
دخترهایی که آزادگی را از پدرهایشان فرا گرفتند. شادباش برای
نسلی که روشنایی را انتخاب کردند». ۱۵ -حسن اسدی زید
آبادی: حسن اسدی
زیدآبادی فعال سیاسی و عضو ادوار تحکیم وحدت یکی از ۱۲ زندانی
سیاسی است که در اعتراض به شهادت هدی صابر اعتصاب غذا کرد.ذوی
نیز از جمله زندانیان سیاسی است که مدتهاست از حق مرخصی محروم
است در نامه ای در تشریح دلایل این اعتصاب غذا از داخل زندان
اوین نوشت: بخشی از آنچه ۱۲ نفر از زندانیان سیاسی را بر آن
داشته است که در اقدامی اعتراضی دست به اعتصاب غذا بزنند
ایستادگی در برابر سلطه دروغ و دروغگوییست. واقعیت آنست که ما
نمی توانیم آنچه را به چشم خویش دیده ایم انکار کنیم. از ما بر
نمی آید که هم بند ارجمند و وارسته مان(شهید هدی صابر) را
اینچنین با مسامحه کاری و بی تدبیری از ما بگیرند و آنگاه علنا
بگویند که او در اعتصاب غذا نبود و یا اینکه هنوز پیکر مرحوم
عزت اله سحابی تشییع و تدفین نشده اسباب جان ستانی از یک
زندانی سیاسی دیگر (شهید هاله سحابی) را فراهم آورند و آنگاه
با نمایش ده ها دروغ در رسانه ملی در پی شانه خالی کردن از بار
مسئولیت های خویش باشند. ۱۶-سعید متین پور:
متین پور روزنامه
نگار و فعال مدنی آذربایجانی که بخاطر دفاع از حق تحصیل به
زبان مادری بسیار از او یاد می شود، به هشت سال حبس تعزیری
محکوم شده است. قاضی صلواتی که قضاوت بسیاری از پرونده های ۱۰۸
روزنامه نگار و فعال رسانه ای را که بعد از انتخابات ریاست
جمهوری سال ۸۸ دستگیر و بدون طی شدن رویه قانونی در دادگاه به
سال ها حبس و جریمه و غیره محکوم شدند، بر عهده داشته است.
اتهامات این روزنامه نگار را «ارتباط با بیگانگان» و «تبلیغ
علیه نظام » عنوان کرده است. سعید متین پور در حالی دومین سال
بازداشتش را سپری می کند که بیشتر این مدت را در سلولهای
انفرادی زندان اوین و تحت شکنجه و فشار گذرانده و به دنبال آن
به ناراحتی قلبی دچار شده است.وی نیزبیش از ۲۴ ماه است که از
حق مرخصی محروم است. ۱۷-محمد صدیق کبودوند: کبودوند از دهم تیر ماه سال ۱۳۸۶ بازداشت و زندانی شدهاست. در دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل و اداره سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان به ده سال حبس و از بابت تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی به یکسال حبس و جمعاً به یازده سال حبس محکوم شده است که در شعبه ۵۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران ده سال حبس از بابت تاسیس سازمان، مورد تایید قرار گرفته و قطعی شده است. به گفته خانواده کبودوند وی که تا پیش از بازداشت هیچگونه سابقه بیماری نداشته، در جریان نگهداری ۷ ماهه وی در شرایط سخت سلول انفرادی، به بیماریهای ریوی، کلیوی و پوستی دچار شده است و حتی سکته خفیف مغزی نیز داشته است.وی نیز چند سال است که از حق استفاده از مرخصی محروم است و تلاش های خانواده وی در این زمینه به نتیجه نرسیده است. ۱۸-حسین رونقی ملکی : رونقی ملکی، دانشجوی ۲۵ ساله، وبلاگ نویس و فعال در زمینه مبارزه با سانسور آنلاین است. او در روزهای پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ در منزل پدری اش دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. او از سوی دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۱۵ سال حبس به اتهام «عضویت در شبکه ایران پراکسی، توهین به رهبری و رئیس جمهوری از طریق وبلاگ نویسی» محکوم شده که این حکم در دادگاه تجدید نظر تأیید شده است. حسین رونقی ملکی طی ماه های اخیر به نارسایی کلیه مبتلا شد که به دلیل عدم رسیدگی مسئولان، این روزها شرایط جسمی وی رو به وخامت گذاشته است. با پیگیری خانواده این وبلاگ نویس زندانی و فعالان حقوق بشر از جمله «کمیسیون حقوق بشر اسلامی»، او پس از تحمل مدتها رنج در اوائل اردیبهشت ماه با دستبند و پابند به بیمارستان هاشمی نژاد تهران منتقل شد و تحت عمل جراحی کلیه قرار گرفت. اما در طول دوران بستری بودن نیز ماموران امنیتی با تهدید و ارعاب حسین رونقی ملکی، خانواده اش و دکتر معالج وی موجب شدند که با وجود شرایط وخیم بعد از جراحی او در اعتراض به شرایطش به اعتصاب غذا دست بزند. دکتر معالج وی اکیدا ذکر کرده است که او نیازمند مرخصی و استراحت است اما ماموران امنیتی وی را بعد از جراحی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل کرده اند. او همچنان علیرغم سپردن وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی در مرداد ماه سال گذشته تا کنون حتی از یک ساعت مرخصی هم نتوانسته استفاده کند. ۱۹-نظام حسن پور :مسوولان
دادستانی و مقامات قضایی با وجود بیماری مادر نظام حسن پور،
زندانی سیاسی و یکی از شهروندان معترض به نتایج انتخابات
همچنان از دادن مرخصی به او خودداری می کنند. نظام حسن پور، جوان ۲۵ ساله و از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات، تاکنون از مرخصی استفاده نکرده است .همچنین تاکنون با آزادی مشروط او مخالفت شده است، براساس قوانین جمهوری اسلامی، زندانی هایی که سابقه محکومیت موثر کیفری ندارند، پس از گذراندن نیمی از دوران محکومیت خود مشمول آزادی مشروط می شوند. استفاده از مرخصی نیز از دیگر حقوق زندانیان شمرده می شود. حسن پور هیچ گونه سابقه محکومیت کیفری ندارد و بنابراین شرایط آزادی مشروط را داراست. خانواده حسن پور در یکی از روستاهای توابع کوهدشت زندگی می کنند و به دلیل دوری راه و نداشتن توان مالی مناسب قادر نیستند برای ملاقات با او همیشه به زندان اوین مراجعه کنند به همین دلیل این زندانی اغلب اوقات بدون ملاقات در زندان اوین به سر می برد و تلفن های این بند هم قطع است. این روزها با وجود بیماری مادر
حسن او اوقات سختی را در زندان سپری می کند و برای دیدار با
مادر پیر خود تنها خواهان یک مرخصی چند روزه است که مسوولان با
آن هم مخالفت می کنند. ۲۰-ابولفضل عابدینی نصر: عابدینی نصر، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر است که پس از ضرب و شتم در تاریخ دوازدهم اسفندماه سال ۸۸ در اهواز بازداشت شد. دادگاه انقلاب اهواز وی را به یازده سال زندان محکوم کرده است.پس از آن قاضی مقیسه، رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب وی را به یکسال حبس دیگر محکوم کرد. عابدینی نصر هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین محبوس است و تمام تلاش های خانواده اش برای استفاده وی از حق مرخصی بی نتیجه مانده است. ۲۱-رامین پرچمی:
رامین پرچمی، هنرمند
سینما در تظاهرات مسالمت آمیز ۲۵ بهمن ماه حامیان جنبش سبز
بازداشت شد..وی علاوه بر بازیگری، کارگردان فیلم کوتاهی با
عنوان راه حل بودهاست. ۲۲-ابوالفضل قدیانی:
قدیانی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در دی ماه
۱۳۸۸ بعد از جریان عاشورای تلخ آن سال بازداشت و بعد از حدود
دو ماه آزاد شد. این مبارز و زندان سیاسی دوران ستمشاهی یکی از ۱۲ زندانی عقیدتی بود که در ماجرای شهادت هدی صابر اعتصاب غذا کرد و چند بار به بهداری اعزام شد. وی که به گفته ی همسرش دچار بیماری قلبی است تجربه ی اعتصاب را در زندان های ساواک نیز داشته است. دادستان تهران با هرگونه مرخصی وی از جمله مرخصی درمانی اش به شدت مخالفت می کند. اوضاع او بسیار وخیم گزارش می شود. زهرا رحیمی همسر این فعال سیاسی می گوید: خودشان گفتند اورژانسی باید بستری شود نمی دانم چرا اقدامی نمی کنند. انگار می خواهند ماجرای هدی صابر تکرار شود و یک شهید دیگر روی دستشان گذاشته شود. الان ۴ روز گذشته است. من بسیار نگران و مستاصل هستم. دستم به جایی بند نیست و نمی دانم دادمان به گوش چه کسی می رسد. ----
فراخوان آيت الله بروجردي از وكلاي بين المللي مدافع حقوق بشر
فراخوان آیت الله بروجردی که در اسارت رژیم ولی فقیه بسر می
برد از وکلای بین المللی برای به عهده گرفتن پرونده وی و سایر
زندانیان سیاسی جهت رسیدگی در نهادهای عالی قضایی و مجامع بین
المللی و پیگیری شکایتهای آنها در دادگاه های بین المللی جهت
ارسال به وکلاء،سازمانهای حقوق بشری و بخصوص گزارشگر ویژه حقوق
بشرسازمان ملل متحد و انتشار در رسانه ها در اختیار "فعالین
حقوق بشر و دمکراسی در ایران" قرار گرفته است.متن پیام به قرار
زیر می باشد:
وكلاي بين المللي مدافع حقوق بشر؛
سلام اين زنداني خواهان جدائي دين از حكومت را از شکنجه گاه
اوین بپذيريد
همانطور که استحضار دارید زندانيان عقيدتي سياسي در ايران به
دلايلي از قبيل اعتراض به نقض گسترده حقوق بشر و دفاع از صلح،
آزادي و دمكراسي، بازداشت می گردند. سپس در دادگاه هاي
فرمايشي بر پايه كيفرخواست هاي ناعادلانه و بدون حضور وكلاي
آزاد و خبرنگاران مستقل محاكمه می گردند. رسانه هاي خبري و
جرايد وابسته به حکومت نيز با انتشار اخبار دروغ و شايعات بي
اساس همواره آنها را مورد ترور شخصيت قرار می دهند.
این زندانیان بی پناه به دليل پايداري بر اعتقادات بحق و صلح
طلبانه شان، شكنجه هاي جسمي و روحي بسياري را در بندهاي
انفرادي و عمومي متحمل می شوند و عوامل حکومتي براي وادار کردن
آنها به اعتراف هاي ساختگي در زندان، انواع فشارهاي شكننده
را وارد می آورند به طوری که به انواع بيماریهاي حاد و مزمن
مبتلا گردیده و صدمات جسماني جبران ناپذيري بر اعضا و جوارحشان
وارد شده است و به هيچ عنوان مصونيت جاني ندارند. چنین
موارد سنگين نقض حقوق بشر، در حالي صورت مي گيرد كه مسئولين
حکومت ايران از ورود گزارشگران ويژه حقوق بشر سازمان ملل
متحد و ناظران بين المللي حقوق بشر به ايران ممانعت به
عمل مي آورند.
اینجانب بار ديگر از جامعه جهاني و تمامي وكلاي بين المللي
مدافع حقوق بشر، درخواست مي كنم كه هرچه سريعتر وكالت بنده
و ديگر زندانيان عقيدتي سياسي در ايران را برعهده گيرید و
گزارش محروميت از حقوق قانوني و شكنجه هاي وارده بر ما را كه
در خفقان و بايكوت خبري محصور شده، به اطلاع رسانه هاي آزاد
جهان برسانید و از طريق نهادهاي عالي قضائي و مجامع بين المللي
به ويژه سازمان ملل متحد، شكوائيه هاي ما را رسما
پيگيري نمائید.
زنداني مخالف استبداد ديني
سيد حسين كاظميني بروجردي
ایران ، زندان اوين ، مرداد ماه 1390 ، آگوست 2011
|
||||