بیست و سومین سالگرد قتل عام های سال 67 را گرامی میداریم

بیانیۀ جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی قتل عام شده در سال 67 بمناسبت بیست و سومین سالگرد قتل عام عزیزانشان جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" قرار گرفته است که متن آن به قرار زیر می باشد: 

به روزهای خونینی نزدیک می شویم که با فتوای خمینی هزاران هزار زندانی سیاسی و عقیدتی در دادگاههای رژیم با محاکمه هایی کوتاه و ناعادلانه و حتی بدون محاکمه به اعدام محکوم شدند و در پشت سیاهچال های رژیم بعد از تحمل رنج سالها حبس و شکنجه ، استوار و ثابت قدم به دار آویخته شدند و مظلومانه در گورهای دسته جمعی خاوران به خاک . آزاد مردان و آزاد زنانی که در صدا و نگاهشان آزادی و رهایی و برابری را فریاد می زدند چرا که درد پابرهنگان ، زنان و کودکان را درد خویش می پنداشتند و نه گفتند به استبداد ، استثمار و بی عدالتی نه گفتند به تسلیم و توبه .

اگرچه رژیم مستبد حاکم بر ایران از همان ابتدا کوشید تا این فاجعه افشا نگردد اما دریغ از اینکه قهرمانان خاوران در دامان شیرزنان و مادرانی پرورش یافته بودند که بر این فاجعه قیام کردند و صدای فرزندان خود شدند  و جنایت رژیم را افشا و مظلومیت فرزندانشان را برای جهانیان بازگو کردند. با افشای این فاجعه رژیم درصدد برآمد تا خاوران را نابود و برای همیشه از اذهان پاک کند ولی باز هم فراموش کرده بود که خاوران میعادگاه است.

میعادگاه تمامی کسانی که در دل عشق به آزادی ایران و ایرانی را دارند . جای جای خاک خاوران برای همیشه نشان از خاطر مردان و زنان شهید و مبارزی را دارد که به نسل امروز درس آزادگی و از خود گذشتگی آموختند . خاوران با گوهرهای نهفته در دل آن جاودانه است و جاودانه خواهد ماند چرا که خاوران برای تمامی انسان های آزاده سمبل ایستادگی ، فدا و وفاداری است.

و باز هم امروز این رژیم  و کسانی که در این جنایت دست داشتند و دستشان تا مرفق به خون مردم پاک و بیگناه ایران آغشته است با شعار اطلاحات به میدان آمده اند . در آستانه بیست و سومین سالگرد قتل عام های سال 67 روی سخن ما خانواده های زندانیان سیاسی قتل عام شده سال 67 با تمامیت رژیم و بخصوص شماست آقای میر حسین موسوی نخست وزیر 67 .

مردم ایران فراموش نکرده اند که در دوران نخست وزیری شما این جنایت علیه پاک ترین فرزندان ایران زمین به اجرا گذاشته شد سکوت کردید سکوت ،سکوت ، ...

امروز دم از آزادی مردم ایران می زنید در حالیکه در سال 67 صدای هزاران هزار آزادیخواه را در گلوگاه خفه کردید و باز هم با سکوت و فریبکاری از کنار این جنایت می گذرید . در مقابل ملت ایران ایستاده اید و می گویید از این کشتار بی خبر بودید ! آیا از فتوای خمینی بر این جنایت هم بی خبر بودید ؟ آیا از تشکیل هیأت مرگ هم بی خبر بودید ؟ دروغ و فریبکاری شرم آورتر از سکوت است .

یادتان باشد که این جنایت هرگز فراموش نخواهد شد .این جنایت را فراموش نخواهند کرد مادرانی که فرزندانشان به جرم آزادیخواهی به جوخه اعدام سپرده شدند ، مادرانی که سالهاست گلزار خاوران را گلباران می کنند بر خاک پاکش بوسه می زنند و به یاد فرزندان قهرمانشان گرد هم می آیند و با آنها نجوا می کنند ، باز این را هم تاب نمی آورید و به آنها یورش می برید و با تهدید و ضرب و شتم و بازداشت آنها را از حق قانونی خود محروم می کنید .

مادرانی که در طی این سالها هنوز به دنبال محاکه آمران و عاملان این کشتارها هستند و شما با سکوت و کتمان حقایق و عدم پوزش از مردم ایران ، آمران و عاملان را از این جنایت مبرا می کنید . خمینی را که خود دستور به این کشتارها داد و عاملانی چون هیات مرگ را که امروزه باز هم در بیدادگاههای رژیم ولی فقیه برای آزادیخواهان حکم اعدام صادر می کنند.

این جنایت از حافظه مردم ایران نیز پاک نخواهد شد از حافظه کسانی که خبر این جنایت را شنیدند و در دل بیداد را فریاد زدند .

دستها لرزان و لرزان تر شدند

چشمها گریان و گریان تر شدند

ابروان افسرده و پیر و خمود

دستها لرزان و لبهامان کبود

هر کدامش دفتری از خاطرات

اری خاوران و گوهران نهفته در دل آن  فراموش نخواهند شد و فریاد رهایی قهرمانانش برای همیشه طنین انداز.

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی قتل عام 67

شهریور 1390

----

تحدید و نقض حقوق اقلیت های مذهبی درایران

18.08.11

دولت ایران به آزار جامعه بهایی - بزرگترین اقلیت مذهبی غیر مسلمان - ادامه می دهد. رسانه های دولتی اخیرا از دستگیری شمار نامعینی از بهاییان در شهر های سراسر کشور، از جمله تهران، اصفهان ، شیراز و مشهد، خبر دادند.
رسانه ادعا می کنند بهاییان به «یک شبکه بین الملی فساد» تعلق دارند که در «گسترش و تبلیغ کیش بهایی از طریق ترویج سکس و همجنسگرایی» درگیر هستند.
در این میان، هفت رهبر غیر رسمی جامعه در زندان های ایران عذاب می کشند، و یک محکومیت
۲۵ ساله شگفت آور را که در پی محاکمه سرپایی باتهام جاسوسی علیه آنها صادر شد می گذرانند. ۹ آموزگار بهایی همچنان در زندان هستند. بهار گذشته ماموران امنیتی هجده عضو یک نهاد آموزشی بهایی را دستگیر کردند. این نهاد برای تعلیم بهاییان جوان که از حضور در دانشگاه، مگر این که دیانت خود را انکار کنند، ممنوع هستند تشکیل شده بود.
در اوایل ژوئیه، مقامات ایران بارها به یک خانواده بهایی اجازه ندادند خویشاوند در گذشته ای را بر اساس آیین بهایی دفن کنند؛ آنها بر تدفین اسلامی تاکید داشتند. این اقدام سطح جدیدی از اهانت و بی احترامی است، و در پی سالها بی احترامی های پیاپی به گورستان های بهایی صورت می گیرد.
بهاییان تنها گروه مذهبی که در ایران هدف آزار قرار دارند نیستند. مسیحیان، دراویش گنابادی، حتی روحانیان ناراضی شیعه، که به باور آنها قلمروهای سیاسی و مذهبی باید از یکدیگر جدا باشند، از نقض فاحش حقوق انسانی شان رنج می برند.

از: صدای آمريکا

----

وضعیت حاد جسمی مجتبی احمدی و بی توجهی مسئولان زندان اوین

جمعه 04 شهریور 1390

خبرگزاری هرانا: مجتبی (امید) احمدی از زندانیان سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، علی رغم اینکه دچار بیماری پوستی حادی شده، از هرگونه رسیدگی پزشکی محروم مانده است.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی ملاقاتی که روز دوشنبه خانواده مجتبی احمدی با وی داشتند از وضعیت جسمی بسیار بد فرزندشان مطع شدند.

این زندانی سیاسی دچار بیماری پوستی حادی شده به طوری که تمامی نقاط بدنش مملو از لکه‌های قهوه‌ای و قارچ پوستی شده و به علت خارش مدام پوستش و زخمهای موجود در بدنش در عذاب است.

وی علی رغم پیگیری‌هایش در بند ۳۵۰ و بار‌ها نگارش نامه برای دادستان تهران همواره با رد درخواست رسیدگی مواجه شده و مسئولان تنها گفته‌اند که ما در بهداری متخصص پوست نداریم و کاری برای شما نمی‌توانیم انجام دهیم.

مجتبی (امید) احمدی از اعضای انجمن اشویی ایران است که در اردیبهشت ماه ۸۹ در منزلش توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده و تاکنون بدون هیچ مرخصی و یا ملاقات حضوری در زندان به سر می‌برد و دادستان تهران با درخواستهای ملاقات حضوری که از سوی مادرش ارائه شده مخالفت می‌کند و ایشان نیز به علت مشکلات عدیده قادر به اینکه هر هفته جهت ملاقات کابینی به زندان اوین مراجعه کنند، نیستند.
وی اکنون به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

گفتنی ست این زندانی سیاسی در ملاقات با خانواده‌اش تاکید کرده است که در صورت عدم رسیدگی مسئولان به وضعیت جسمی‌اش دست به اعتصاب غذای نامحدود خواهد زد.

----

همسر ابوالفضل قدیانی: ۹۹ درصد یکی از رگهای اصلی قلب همسرم در زندان گرفته شده بود

جمعه, ۴ شهریور, ۱۳۹۰

ابوالفضل قدیانی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب که ماه گذشته به دلیل وخامت اوضاع قلبی در بخش سی سی یو بیمارستان بستری شده بود، در پی عدم تمدید مرخصی از سوی مقامات دادستانی به بند ۳۵۰ اوین بازگردانده شد. این در حالی است که درمان وی کامل نشده اما مسئولان قضایی توجهی به وضعیت پزشکی وی نکردند.

زهرا رحیمی همسر ابولفضل قدیانی با ابراز تاسف از اینگونه برخوردها و بازگرداندن زندانیان بیمار به زندان به جرس می گوید: آقای قدیانی را از بیمارستان مستقیم به زندان بازگردانند البته در سیزده روز هم در بیمارستان تحت الحفظ بودند و مامورین در آنجا حضور داشتند. آقای قدیانی ۹۹ درصد یکی از رگهای اصلی قلبشان در زندان گرفته شده بود که متاسفانه بخاطر بی توجهی مسئولین زندان و دادستانی ایشان خیلی دیر به بیمارستان منتقل شدند و با تلاش پزشکان توانستند رگ قلب را با بالن باز کنند. علاوه بر ناراحتی قلبی، مجاری دفع ادرارشان هم مشکل پیدا کرده و پزشکان نامه دادند و شرایط جسمی آقای قدیانی را توضیح دادند که نامه ها را به وکیل همسرم دادیم تا اقدام کند.

وی در ادامه گفت: شنبه هم قرار است دادگاه برای پرونده جدید به اتهام توهین به رهبری است، برای ایشان برگزار شود. حالا وکیل نامه پزشکان را به قاضی می دهد و من هم شنبه این نامه ها را به دادستانی می دهم. متاسفانه نامه ای که قبلا به دادستانی دادم تا پزشک قانونی بیاید و آقای قدیانی را معاینه کند با گذشت یک هفته هیچ خبری نشد! واقعا متاسف هستم که عزیزان ما با این شرایط جسمی باید در زندان باشند زندانی که به هیچ وجه استاندارد یک زندان را ندارد و از نظر امکانات زندان و امکانات غذایی و بهداشتی و علاوه بر اینها استرس هایی که به آنها داده می شود. تمام اینها با عث می شود این زندانیان ناراحتی های جسمانی اشان روز به روز بدتر شود. اگر آقای قدیانی بیرون از زندان بودند که رگهای قلبشان ۹۹ درصد نمی گرفت و دو ساعت و نیم زیر عمل نبودند. وضعیت آقای قدیانی به حدی وخیم بود که حتی خود دکترها می گفتند ما امید نداریم با بالن رگ قلب ایشان باز شود.”

ابوالفضل قدیانی، از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و رییس کمیته تشکیلات این حزب با ۶۶ سال سن مسن ترین زندانی حامی جنبش سبز در بند ۳۵۰ زندان اوین محسوب می شود. وی از جمله زندانیانی است که در دادگاه نسبت به کودتای انتخاباتی ودروغگویی های احمدی نژاد اعتراض کرد. او در تاریخ ۱۹ دی ماه سال گذشته برای گذراندن حکم یک سال زندانش به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رییس جمهور به بند ۳۵۰ اوین رفت..

همسر قدیانی با تاکید بر اینکه نگهداری تمامی زندانیان سیاسی بخاطر اظهار عقیده غیرقانونی است، می افزاید: “خوشبختانه روحیه آقای قدیانی بسیار عالی است و از بازگشت به زندان ابراز ناراحتی نمی کردند در واقع با این عملشان می خواستند بگویند که ما از زندان هراسی نداریم و در راه مواضع و عقایدمان حاضر به پرداخت هزینه هستیم. از خدا می خواهم همه مسئولین و همه کسانی که این شرایط را بوجود آوردند را هدایت کند. تمام این عزیزان دربند از انقلابیون زمان شاه گرفته تا جوانان و دانشجویان و از سرمایه های با ارزش این کشور هستند. ”

خانم رحیمی در پایان با تاکید بر تاثیر “مثبت” مصاحبه خانواده های زندانیان سیاسی و اطلاع رسانی در خصوص وضعیت زندانیان، می گوید: “اگر پیگیری ها و مصاحبه های ما نبود هیچ توجهی به وضع آقای قدیانی نمی کردند و به بیمارستان منتقلشان نمی کردند. متاسفانه مسئولین که گوش شنوا ندارند اما همین مصاحبه های ما باعث شد که آقای قدیانی را به بیمارستان منتقل کنند و تحت درمان قرار دهند. من بارها گفتم اصلا همین رسانه ملی با ما مصاحبه کند و بدون سانسور حرف های ما را پخش کنند تا حداقل مسئولین از صدا و سیما داخلی صدای ما و وضعیت زندانیان و خانواده های آنها را بشنوند و شرایط فوق العاده سخت آنها را بفهمند. خانواده ها همیشه در نگرانی بسر می برند الان این دوشنبه ملاقات نبود و تلفن هم که قطع است خانواده ها واقعا نگران عزیزانشان هستند و تا پانزده روز از زندانیان خود بی خبر هستند…”

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به همبستگی 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران