|
||||
افزایش ۱۷ درصدی آمار خودکشی در ایران 25.08.2011 آمار خودکشی در ایران در سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۸۸/ ۱۷ درصد افزایش داشته است. سعید مدنی ضمن برشمردن انواع خودکشی، خودکشیهای "تقدیرگرایانه" را که در اثر ناامیدی از زندگی است، بیشترین نوع خودکشی در ایران میداند. رئیس سازمان پزشکی قانونی ایران، اعلام کرده که آمار خودکشی در سه ماهه نخست سال جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل ۴ / ۹ درصد افزایش داشته است. به گفته احمد شجاعی درسال ۱۳۸۸، سه هزار و ۱۲۲ مورد خودکشی و در سال ۸۹، ۳ هزار و ۶۴۹ مورد خودکشی به سازمان پزشکی قانونی گزارش شده است. رئیس سازمان پزشکی قانونی
نتیجه گرفته که آمارخودکشی در سال ۸۹ نسبت به سال ۸۸
حدود ۱۷ درصد رشد داشته است. دویچهوله: آقای مدنی، طبق آخرین آماری که پزشکی قانونی در ایران اعلام کرده، میزان خودکشی در ایران در سال ۸۹ نسبت به سال قبل ۱۷ درصد رشد داشته. فکر میکنید علت این رشد ناگهانی ۱۷ درصدی در عرض یکسال چه میتواند باشد؟ دکتر سعید مدنی:
در ابتدا باید
اشاره کنم که روند افزایش نرخ خودکشی در ایران پدیدهی
جدیدی نیست. در واقع در سالهای پس از انقلاب تقریباً به
طور مداوم نرخ خودکشی افزایش داشته است. البته برخی
تصورشان این است که این افزایش نرخ خودکشی با نرخ رشد
جمعیت ارتباط داشته، در حالی که نرخ افزایش خودکشی بسیار
سریعتر و بیشتر از نرخ رشد جمعیت بوده. بهعنوان مثال در
سال ۱۳۶۰ ما برای صد هزار نفر جمعیت، یک و شش دهم درصد
مورد خودکشی را ثبت کردیم. در حالی که امروز به ازای هر صد
هزار نفر جمعیت حدود شش خودکشی ثبت میشود. یعنی تقریباً
چهار برابر شده. این در حالیست که در سطح جهانی، حدود ۴۰
سال اخیر، نرخ خودکشی حدود ۵۰ درصد افزایش پیدا کرده.
بنابراین میبینیم که سرعت نرخ خودکشی در ایران بسیار
پرشتابتر از نرخ رشد جهانی آن است. علت را در چه میبینید؟ مثلاً گفته میشود که آمار خودکشی آیینه تمام نمای شرایط اقتصادی و اجتماعیست. آیا با این نظر موافق هستید؟ برای توضیح علل من باید
اشاره کنم به تقسیم بندی دورکهایم برای انواع خودکشی. کلاً
موارد خودکشی را میتوان به چهار نوع تقسیم کرد. یکی
خودکشیهای خودخواهانه است. به این معنا که فرد پیوندش با
جامعه قطع شده و به خاطر مسائل کاملا فردی خودش اقدام به
خودکشی میکند. مثل کسی که دچار ورشکستگی اقتصادی میشود و
خودکشی میکند. نوع چهارم خودکشی خودکشی تقدیرگرایانه است. در واقع این نوع خودکشی حاصل نوعی ناامیدی از زندگی و احساس اسارت در سرنوشت و ناممکن بودن تغییر وضع موجود است. در واقع آنچه به نظر من در ایران در حال رخ دادن است، نه تنها افزایش موارد خودکشی، بلکه تغییر الگوی آن از الگوهای خودخواهانه و دگرخواهانه به الگوهای بیهنجارانه و تقدیرگرایانه است و بیشتر نوع چهارم یعنی تقدیرگرایانه. از همین جا هم میشود توضیح داد که چرا این موارد افزایش پیدا میکند. در گذشته اغلب موارد خودکشی پیوند داشت با نوعی اختلال روانی یا بحرانی در زندگی فردی یا خانوادگی. اما آنچه در موارد اخیر میبینیم، جنبههای اجتماعی آن بسیار غالب شده و تحت تأثیر عوامل مختلف اقتصادی و اجتماعیست. به طور کلی و براساس همین تغییر الگو نقش عوامل اجتماعی و اقتصادیدر وقوع خودکشی بیشتر شده و نقش عوامل فردی کاهش پیدا کرده است. آماری که ارائه شده، حاکی از این است که خودکشی در میان دانشجویان روند رو به تزاید داشته. در حالی که معمولا در گروههای در حال تحصیل، انگیزهی زندگی و پیشرفت بالاست. علت این را در چه میبینید، آیا بستگی به همان عوامل اجتماعی که شما به آن اشاره کردید دارد؟ بله، کاملا. در واقع نوعی احساس ناامیدی از آینده و بیآیندگی در میان دانشجویان به روشنی وجود دارد که عامل وقوع خودکشی و اقدام به خودکشیهست. اگرچه در بین دانشجویان به عوامل دیگری هم باید اشاره کرد. مثلاً در اغلب موارد استفاده از مواد مخدرگزارش شده و همین طور وجود نوعی مشکل در روابط اجتماعی یا همان شرایط آنومیکی که به آن اشاره کردیم، این که چه خوب است، چه بد است و یا چه کار باید کرد و چه کار نباید کرد. اما در مجموع همان طور که گفتم حتی این موارد خودکشی هم بیشتر در میان دانشجویان و در میان عموم مردمی صورت میگیرد که دچار مشکلات اقتصادی جدی هستند. یعنی برای حل مسائل معیشتی جاریشان دچار مشکل جدی هستند. شما در حقیقت اینجا اولین علت را متوجه مسائل اقتصادی میکنید. اما یک کارشناس در گفتوگویی با یکی از سایتهای داخلی عنوان کرده که تربیت پادگانی خانوادهها و تربیت پادگانی حاکم بر سیستم آموزشی یکی از مهمترین عوامل خودکشی است. در این مورد نظرتان چیست؟ ما در واقع باید عوامل
مربوط به هر مشکل اجتماعی را دستهبندی کنیم. بخشی از
عوامل، عوامل غایی یا نهایی هستند. یعنی همانی که زمینهی
وقوع مشکل را ایجاد میکند و عامل بلافصلش است. گروه دوم
عوامل با واسطه هستند. یعنی به طور مشخص مثلاً اگر در
خانواده آموزش مهارتهای زندگی، آموزش حل مسئله داده نشود،
فرد ممکن است در آینده دچار مشکلات مختلفی شود و ازجمله
دست به خودکشی بزند. در آماری که اعلام شده، استان ایلام بالاترین میزان خودکشی در کشور را دارد و همچنین در کرمانشاه خودکشی دختران زیر ۳۰ سال نرخاش بسیار بالاست. در این مورد نظرتان چیست، فکر میکنید چرا ایلام باید بالاترین میزان خودکشی را داشته باشد؟ پس از پایان جنگ یعنی در
اوایل دههی ۱۳۷۰ ما شاهد رشد ناگهانی وقوع خودکشی در
مناطق جنگی بودیم. ایلام یکی از آن مناطق بود و کرمانشاه و
خوزستان. این شهرها و استانها نرخ بالای خودکشی را به
صورت جهشی از اوایل دههی ۷۰ نشان دادند. موضوع اصلی که
وجود داشت و در بررسیهایی که صورت گرفت، نشان داده شد که
علاوه بر عوامل اقتصادی، یعنی رکود حاصل از بیرون آمدن آن
منطقه از فضای جنگی و طبیعتاً به نوعی محدود شدن وضعیت
معیشتی که در آن شهرها حاکم بوده، علاوه برآن نوعی فضا و
جو رکود و غمآلود در این مناطق وجود داشت، که تناقض با
شرایط پرتحرک دوران جنگ داشت و نقطهی مقابلش شرایط رکودی
که بهوجود آمد، اختلالات روانی را افزایش داد. و این که نرخ خودکشی دختران زیر ۳۰ سال در ایلام و کرمانشاه خیلی بالاست، علت آن را چه میدانید؟ میانگین سن خودکشی در کل ایران حدود ۲۵ تا ۳۰ سال است. یعنی در این گروه سنی بیشتر از گروههای دیگر خودکشی رخ میدهد. بنابراین این دورهی سنی کلاً دورهی سنی پرخطری است. اما نکتهی حائز اهمیت این بود که در این مناطق هم مثل سایر مناطق دیگر اقدام به خودکشی در مردان بیشتر از زنان بود. ولی خودکشی موفق در زنان بیشتر از مردان گزارش شد. بهعلاوه این که شرایط اجتماعی که به آن اشاره کردم، زندگی دشوارتر و سختتری را برای دختران ساکن در این مناطق در مقایسه با مردان ایجاد میکرد. به همین دلیل هم وضعیت برای آنها ناگوارتر بود و به همین دلیل هم الگو و روشی که انتخاب میکردند برای خودکشی، بسیار رنجآورتر و دردمندانهتر بود. یعنی خودسوزی میکردند که یکی از رنجآورترین انواع روشهای اقدام به خودکشیست.
مصاحبهگر: میترا شجاعی از: دويچه وله
|
||||